✖️یک تنه روبروی ۴۰ داعشی!!
اگر شهید عبدالکریم پرهیزگار نبود، جاده بوکمال به دست داعش میافتاد و به دنبال آن شهر بوکمال نیز سقوط میکرد.
او به تنهایی با ۴۰ تن روبهرو میشود و پس از به هلاکت رساندن ۳۷ نفر از آنها، فشنگهایش تمام میشود. به سوی او حمله میکنند تا اسیرش کنند، اما این بار با سرنیزه دفاع و دو نفر دیگر را مجروح میکند و در نهایت به شهادت میرسد.
شهید پرهیزگار متولد ۱۳۶۵ و نخستین شهید مدافع حرم شهرستان خفر در استان فارس است. او ۲۰ آذر ۹۶ در سوریه به شهادت رسید و هیچگاه دومین پسرش را ندی
.
میتوان سوخت
اگر امر بفرماید عشق..!
.
یک گونی کوچک زردِ رنگ و رو رفته
که روی آن کاغذی چسباندهاند:
شهید بسیج سپاه
محمدابراهیم ماهی
مشهد - ٦۰/۳/۵
همین! تمام چیزی است که
از پیکر محمدابراهیم به جا مانده
که به خانواده برگرداندند ...
پن :
محمد خدمه تانک بود که پس از
اصابت خمپاره به تانک، او هم همراه
با تانک سوخت و به شهادت رسید ...
.
#خاکستر_عشق
#شهید_محمدابراهیم_ماهی
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
🍃خیلی دلت میخواد "شهید" بشی ؟
شهادت🌷 فقط
در صحنه نبرد سخت
و جهاد اصغر
رخ نمیدهد
شهادت🕊
در همین جنگ نرم
و جهاداکبر
است بجنگید
هرکس بر خود
پیروز شود
شهید است...
#شهادت_روزیمون
روزتون شهدایی
دیون من چکار زندگیت دارم خودتو میخام اره نمیخام دست اقات بهت بخوره تا این حد خودخواهم بهت گفتم تا بدونی هرچند دستش ک بهت میخوره هیچ . . . و. . .
گفتم منو بفهمی . . .وقتی نمیفهمی منو منم دوست دارم صد برابر ایشون بهت برسم نزدیکت باشم چون دوستدارم
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🔻نماز شب
خداوندا...
▫️بار دیگر شب رسید و من بندگی کردن را نیاموختم.
خداوندا
▪️دلتنگ سحرم ولی شیطان نمی گذارد و نفسم را زمین گیر کرده است
خداوندا
▫️بخواه با تمام وجود به میدان نفس بیآیم ،با تفکر و تدبر و ریاضت
و این دشمن قسم خورده را دور کنم این نفس سرکش را در اختیار بگیرم
خداوندا
▪️بخواه خلوتشب را ازدست ندهم وبه حقیقت بگویم الهی آمدم تا کامروا گردم.
خداوندا
▫️توبه مرا امشب بپذیر کمک کن فردایی جدید بسازم.
نماز شب یادتون نره👆
#التماس_دعای_فرج
🕊🕊🕊
شـهــود♡
🍀فکه ، سرزمینی است؛ که هر قسمت اش ، قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در #دل به یادگار دارد.دلاور مردانی که با #شهادت عاقبت بخیر شدند. و خونشان ، این روزها، دل هر #زائری را به بازی می گیرد.
🍀در روز ولادت #امام_حسین ، چشم به جهان گشود و در شناسنامه اش نام #غلام_حسین_افشردی ثبت شد اما همه او را با نام #نظامی حسن باقری می شناسند.
🍀فرمانده ای که هدایت #عملیات را نه از پشت میز بلکه در منطقه عملیات به عهده گرفت .شناسایی مقر #دشمن را به نیروهایش آموزش داد.همانی که لقب #نخبه دفاع به او دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود..
🍀مثل همان روز سرنوشت ساز ، که برای شناسایی مکان عملیات با #مجید_بقایی همراه شدند و هردو با خمپاره دشمن و با ذکر #یا_حسین آسمانی شدند .آسمانی از جنس #عشق که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود .
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🍁به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حسن_باقری
📅تاریخ تولد : ۲۵ اسفند ۱۳۳۴
📅تاریخ شهادت: ۹ بهمن۱۳۶۱
📆تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱۳۹۹
🥀محل دفن : بهشت زهرا تهران
🕊🕊🕊
❣محمدم
همون پیراهنے رو ڪہ خواستی
اتـو ڪردم
همون انگشتری رو ڪہ گفتی
آماده ڪردم
تو ساکت همونایی کہ گفتی گذاشتم
بہ همون ترتیبی کہ سفارش کردے
فقط بدون ڪہ دلمـو
رج بہ رج از شال رد کردم و
انداختم دور گردنٺ
مثل یہ پیچڪ
دور بند پوتینٺ کشیدم...
من
اینجا
بی دل شدمـ ...💔
#دل_من_پشت_سرت_کاسه_ی_آبی_شد_و_ریخت
روبروے حرم ڪہ مے ایستے یادٺ بمونہ ڪہ
یڪ نفرِ دوتایی هستے
سلاممو بہ خانم برسـونن
باقیشو خودش میدونہ...
❣محمد جـان
🔴من این درس رو از ڪربلا گرفتم کہ
چیزے ڪہ در راه خدا دادیم ...،
هیـــــچ وقتـــــ
باز پس نــــمیگیریم❗️
#شہادتٺـــــ_مبـارڪـــــ ...
#همسر_شهید
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمد_اینانلو
#حلما
#فرزند_شهید
#زنان_زینبی
❣محمدم
همون پیراهنے رو ڪہ خواستی
اتـو ڪردم
همون انگشتری رو ڪہ گفتی
آماده ڪردم
تو ساکت همونایی کہ گفتی گذاشتم
بہ همون ترتیبی کہ سفارش کردے
فقط بدون ڪہ دلمـو
رج بہ رج از شال رد کردم و
انداختم دور گردنٺ
مثل یہ پیچڪ
دور بند پوتینٺ کشیدم...
من
اینجا
بی دل شدمـ ...💔
#دل_من_پشت_سرت_کاسه_ی_آبی_شد_و_ریخت
روبروے حرم ڪہ مے ایستے یادٺ بمونہ ڪہ
یڪ نفرِ دوتایی هستے
سلاممو بہ خانم برسـونن
باقیشو خودش میدونہ...
❣محمد جـان
🔴من این درس رو از ڪربلا گرفتم کہ
چیزے ڪہ در راه خدا دادیم ...،
هیـــــچ وقتـــــ
باز پس نــــمیگیریم❗️
#شہادتٺـــــ_مبـارڪـــــ ...
#همسر_شهید
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمد_اینانلو
#حلما
#فرزند_شهید
#زنان_زینبی
@vlaiatx
🎥چقدر جالب است این عکس ها و چه حیف از این جوانان
◽️و وای به حال کسانی که به اسم این جوانان ، سفره های انقلاب را چپاول کردند و خوردند و خوردند و خوردند ....
امیر حسین را بردیم منزل حاج آقا آیت اللهی برای خواندن اذان و اقامه در گوشش.✨😍
از حرفایی که رد و بدل می شد می شنیدم که محمدحسین گفت "دو روز دیگه میرم ماموریت حاج آقا دعا کن شهید بشم . "🥀
حاج آقا دستشان را گزاشتند روی سینه محمدحسین و گفتند " ان شاءالله خدا شما را به موقع ببرد مثل شهید صدوقی ، شهید دستغیب . "😊
بهش گفتم " دیدی حاج آقا هم موافق نبودن حالا شهید بشی ؟ "
سری بالا انداخت گفت " همه این حرفا درست ولی لذتی که علی اکبر (ع) امام حسین (ع) برد ، حبیب نبرد..." 💔💔
#شهید_محمدحسین_محمدخانے 🥀
🕊🕊🕊
🌸 زندگی نامه 🌸
🍃🌹سردار شهید ستار ابراهيمى هژير 🌹🍃
در سال ۱۳۳۵ در يكي از روستاهاي رزن به نام قاليش همدان چشم به جهان گشود. در دامن پاك خانوادهاي كشاورز و محروم پرورش يافت
پس از اتمام دوره سربازي در سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد. اين دوران همزمان شده بود با اوج گيري مبارزات مردم بر عليه حکومت شاه خائن.
روزي که امام (ره) دستور تشكيل سپاه پاسداران را صادر كرد او بي درنگ به سپاه پيوست و از طرف سپاه ماموريت يافت تا در دادگاه انقلاب اسلامي همدان مشغول خدمت شود .در روزهاي اول انقلاب كه گروهكها مانند قارچ در گوشه و كنار ايران ميروييدند و مخالفت با احکام الهي را زمزمه مي کردند، او با كمال قدرت در برابر توطئههاي شوم شيطاني آنان ايستادگي ميكرد. در سال ۱۳۶۰ وقتي يكي از منافقين را دستگير و به دادگاه منتقل ميكردند براثر انفجار نارنجك همراه منافق، شديدا مجروح و يكي از همرزمانش بنام احمد مسگريان به شهادت رسيد.
مدتي در بيمارستان اكباتان همدان بستري بود و پس از بهبودي دوباره به محل ماموريتش بر گشت .
🌸🌸🌸
با آغاز تجاوز حاکمان بعثي عراق به ميهن اسلامي ايران، اوخواستار حضور در جبهه براي دفاع ازکشور بود و پس از پيگيري هاي زياد توانست در سال ۱۳۶۰ عازم مناطق جنگي سر پل ذهاب شود. در اين منطقه از ناحيه دست مجروح شد.
بعد از آن در اكثر عملياتي که ايران براي مقابله با تجاوز ارتش عراق که به نمايندگي از دنياي ظلم وستم بود، شجاعانه شركت داشت،
🌹عملياتهایی مانند ۱۱ شهريور - ثارالله - فتح المبين - بيت المقدس - و الفجرمقدماتي - رمضان - والفجر ۲ - و الفجر۵ – ميمك- خيبر - و الفجر ۸ - كربلاي ۴ و كربلاي ۵ 🌹.
او در اين مدت ۶ بار مجروح شد و ۳ بار در محاصره سخت مزدوران بعثي افتاد كه با تدبير وشجاعت بي نظير موفق به شكستن حلقه محاصره شد .
ازسال۱۳۶۱ به صورت كادر ثابت لشکرانصارالحسين(ع) در آمد و در واحدهاي مختلف خدمات شاياني را از خود به يادگار گذاشت.
پس از مدتي به فرماندهي گردان ۱۵۵ لشگر انصار الحسين(ع) انتخاب شد كه گردان تحت فرماندهي اش در اكثر عملياتها شركت جست و برگههاي زريني از فتوحات سپاه اسلام را به خود اختصاص داد.
🌸🌸🌸
در عمليات كربلاي ۴ وقتي يكي از برادرانش به نام صمد ابراهيمي به شهادت مي رسد با وجود اينكه توان انتقال جنازه برادرش را به پشت خط داشت ,اما اين كار را انجام نمي دهد و در جواب برادراني كه علت را از ايشان جويا مي شوند ,پاسخ مي دهد كه چگونه مي توانستم دست به چنين كاري بزنم در صورتي كه مي ديدم جنازه همرزمان شهيدم در زير آفتاب سوزان جنوب مانده اند .برايم فرق نمي كند كه برادرم باشد يا نباشد .همه رزمندگان براي من برادرند.
🌸🌸🌸
در عمليات كربلاي ۴ مجروح مي شودو مدت ۷۲ ساعت بدون آب و غذا در آن طرف اروند رود در داخل قايقي در منطقه دشمن به محاصره مي افتد .وقتي شب هنگام يكي از مزدوران بعثي قصد نزديك شدن به قايق را داشت وي با كلت كمري او را از پاي در مي آورد و موفق به فرار ميگردد .با وجود زخمهائي كه در تن رنجور خويش داشت حاضر به انتقال به پشت جبهه نمي گردد.
در عمليات کربلاي ۵ گردان ۱۵۵ به فرماندهي او پنج مرحله در عمليات شركت مي كند وبالاخره لحظه موعود و ديدار يار فرا مي رسد.
لحظه وصال فرا مي رسد ودر تاريخ ۱۲ اسفند ماه ۱۳۶۵ بر اثر تركش گلوله توپ به آرزوي ديرينه اش كه سالها به دنبال او بود نائل مي گردد و برجام سرخ شهادت عاشقانه بوسه مي زند.
🌸🌸🌸
او رفت و در فناي خويش بقا يافت و باقي گشت و با شهادت خويش بار ديگر حقانيت و مظلوميت پيروان صالح سالار شهيدان ، معلم بزرگ شهادت را به اثبات رساند تا خداي شهيدان به ما نيز توفيق ادامه راه سرخ شهيدان را عطا فرمايد.
از ستار ابراهيمي۵ فرزند به يادگار مانده است.
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🍃
🇮🇷 وصیت نامه 🇮🇷
🍃🌹سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر🌹🍃
💫اشهد ان لا اله الا الله. اشهد ان محمد رسول الله. اشهد ان اميرالمومنين عليا ولى الله .💫
من حاج ستار ابراهيمى فرزند مراد على در كمال صحت و سلامت وصيت خود را اين چنين بازگو مى كنم :
🌷همسرم در اين زمانى كه قرار گرفته ايم تمام نيروهاى جهان به جز تعداد اندكى از آنها همه با هم، هم پيمان شده اند كه اين صداى الله اكبرى كه از ايران اسلامى به رهبرى نايب امام زمان, امام خمينى بلند شده در گلوها خفه كنند.
🌼 به شما سفارش مى كنم كه هيچگاه امام را تنها نگذاريد و سخنان امام را مو به مو اجرا كنيد و سعى بر اين داشته باش زينب وار زندگى كن و به بچه ها تربيت ياد بده و محبت امام عزيز را در دل مهدى و دخترانم زياد كن که چراغ راهمان اينها هستند .
🌸🌸🌸
🌷اى همسر عزيز اگر جنازه بنده به دستتان نرسيد به پدر و مادرم دل دارى بده. خودت ميدانى من اسير نخواهم شد چونكه از دشمن خدا نفرت دارم. بعد از من بزرگ خانه و مرد خانه مهدى مى باشد به شرط اينكه شما زينب وار زندگى كنيد تمام زندگى مال شماها است.
🌸🌸🌸
همسرم به بچه ها واقعيت را بگو و دروغ نگوييد که پدر رفته به دزفول و بر مى گردد و بگو پدرتان عاشقانه در راه خدا و براى رضاى خدا جنگيده و شهيد شده است و اگر جنازه ام به دستتان رسيد حتما در همدان دفن نمائيد چونكه من نمى خواهم بچه هايم در روستا زندگى نمايند و از تمام آشناها برايم حلاليت بخواهيد.
در مرگ من گريه و زارى ننمائيد كه دشمنان شاد خواهند شد. ديدار در قيامت و خرج دفن و مراسم از اموال خودم باشد.
والسلام عليكم
به اميد پيروزى اسلام»
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🍃
🌸دزندگی نامه 🌸
🍃🌹شهید ابراهیم هادی🌹🍃
ابراهیم دراول اردیبهشت سال 36 در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان دیده به هستی گشود. او چهارمین فرزند خانواده بشمار می رفت. با این حال پدرش مشهدی محمد حسین به او علاقه خاصی داشت.
🌸🌸🌸
او نیزمنزلت پدر خویش رابدرستی شناخته بود. پدری که باشغل بقالی توانسته بود فرزندانش را به بهترین نحو تربیت نماید.
ابراهیم نوجوان بود که طعم تلخ یتیمی را چشید. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ زندگی را پیش برد.
🌸🌸🌸
دوران دبستان را به مدرسه طالقانی رفت ودبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان وکریم خان. سال 55 توانست به دریافت دیپلم ادبی نائل شود. از همان سال های پایانی دبیرستان مطالعات غیر درسی را نیز شروع کرد.
حضوردرهیئت جوانان وحدت اسلامی وهمراهی وشاگردی استادی نظیر علامه محمد تقی جعفری بسیاردر رشد شخصیتی ابراهیم موثر بود. در دوران پیروزی انقلاب شجاعت های بسیاری از خود نشان داد.
او همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش پرورش منتقل شد. ابراهیم همچون معلمی فداکار به تربیت فرزندان این مرز وبوم مشغول شد.
🌸🌸🌸
اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانی یعنی ورزش باستانی شروع کرد. در والیبال وکشتی بی نظیر بود. هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید ومردانه می ایستاد.
مردانگی اورا می توان در ارتفاعات سر به فلک کشیده بازی درازو گیلان غرب تا دشت های سوزان جنوب مشاهده کرد. حماسه های او در این مناطق هنوز در اذهان یاران قدیمی جنگ تداعی می کند.
در والفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچه های گردان کمیل وحنظله در کانالهای فکه مقاومت کردند اما تسلیم نشدند.
🌸🌸🌸
سرانجام در 22 بهمن سال 61 بعد از فرستادن بچه های باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد. دیگر کسی او راندید.
او همیشه از خدا می خواست گمنام بماند.
چرا که گمنامی صفت یاران خداست. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. ابراهیم سالهاست که گمنام وغریب در فکه مانده تا خورشیدی باشد برای راهیان نور.
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🍃