eitaa logo
ویکی شبهه ( پاسخ به شبهات و شایعات فضای مجازی)
19.6هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3هزار ویدیو
14 فایل
. ❌ تبادل و تبلیغ نداریم❌ 📲ارسال شبهات و شایعات👇 https://eitaa.com/joinchat/2097479691C55df9079c9 📲کانال ✅ ویکےشبهہ ✅ در تلگرام: https://telegram.me/Wiki_Shobhe . .
مشاهده در ایتا
دانلود
◀️شبهه ⛔️ سوال: ⛔️ @Wiki_Shobhe اگه واقعا بین حضرت علی با حضرت ابوبکر وعمر وعثمان اختلافی بوده چرا علی نام بچه هاشو به اسم اونا قرار داده؟ ❇️ پاسخ ❇️ 🆔 @Wiki_Shobhe 1️⃣ بدون تردید شیعیان از یزید ومعاویه بیزارند اما در عین حال برخی از یاران امامان نامشان یزید بوده است مانند یزید بن حاتم از اصحاب امام سجاد،یزید بن عبدالملک، یزید صایغ،یزید کناسی از اصحاب امام باقر، یزید الشعر، یزید بن خلیفه، یزید بن خلیل، یزید بن عمر بن طلحه، یزید بن فرقد ویزید بن مولی حکم از اصحاب امام صادق. حتی یکی از اصحاب امام صادق شمر بن یزید بوده است 📚جامع الرواه،ج1 ص402 آیا می‌توان گفت این ها به دلیل دوست داشتن یزید ویزیدیان بوده است 2️⃣اگر نامگذاری به دلیل ابراز محبت است چرا خلیفه دوم بخشنامه کرد کسی حق ندارد نام پیامبران از جمله پیامبر اکرم را برخود بگذارد. ابن بطال وابن حجر عسقلانی در شرحشان بر صحیح بخاری می‌آورند: "عمر به اهالی کوفه فرمان داد تا نام هیچ پیامبری را بر فرزندان خود نگذارند" 📚شرح صحیح بخاری،ابن بطال،ج9 ص334 📚فتح الباری،ابن حجر،ج10 ص572 3️⃣چرا خلفا نام فرزندان خودرا علی،حسن وحسین، فاطمه نگذاشتند؟اگر نامگذاری دلیل بر دوستی است ایا دوستی می‌تواند یک طرفه باشد؟ 4️⃣اگر نامگذاری دلیل بر ارادتمندی است باید ابوبکر را از ارادتمندان بت بزرگ مشرکین "عزی"بدانیم چرا که وی نام یکی از فرزندانش را عبدالعزی گذارده بود که پیامبر نامش را به عبدالرحمان تغییر داد 📚المستدرک،ج3 ص538 رقم 5999 5️⃣ بسیاری از عرب‌ها در دوره قبل از اسلام، نام فرزندانشان را ابوبکر، عمر و عثمان می‌گذاشتند. این اسم‌ها در زمره اسم‌های رایج آن زمان بود. تعدادی از صحابه پیامبر نام‌هایشان ابوبکر، عمر و یا عثمان است. همه این ها قبل از نامگذاری فرزندان امام علی بدین اسم‌ها است. مانند عثمان بن حنیف. ✔️ حضرت علی می‌گوید: "فرزندم( عثمان را) به نام برادرم عثمان بن مظعون نامیدم" ❗️مقاتل الطالبین،ج1 ص23 ✔️ ابن حجر از علمای شما در الاصابه از 21 تن از صحابه نام می‌برد که نامشان عمر بوده است 📚الاصابه،ج4 ص578 باب ذکر من اسمه عمر ✔️ واز 26 تن از صحابه نام می‌برد که نامشان عثمان بوده است 📚الاصابه،ج4 ص447 ❗️می‌بینیم که نامگذاری به این اسامی در آن زمان کاملا رایج بوده است وبه هیچ وجه این اسامی اختصاص به خلفا نداشته است 6️⃣ اگر علی علیه السلام با ابوبکر وعمر مشکل نداشته است چگونه مسلم نقل می کند که علی علیه السلام ابوبکر وعمر را دروغگو،گناهگار، مکار وحیله گر می‌دانست 📚صحیح مسلم،ج3 ص1378 ح1757 وچگونه حضرت علی در خطبه شقشقیه ( خطبه 3 نهج البلاغه) که علامه امینی در الغدیر جلد 7 ص82 به بعد آن خطبه را از 28 کتاب نام می برد از خلفا مذمت می کند 7️⃣در مبغوضیت خلفا در نزد اهل بیت جای هیچ شکی نیست. علامه مجلسی در بحار الانوار جلد 30 ص145 باب 20 ،173 روایت خاصه در مذمت خلفا از اهل بیت نقل می‌کند ومی گوید اخبار این قدر زیاد است که نمی توان همه آنها را دریک جلد یا چند جلد بحار جمع اوری کنم 📚بحار الانوار،ج30 ص398         ☆○═════════┅ 📲کانال 🇮🇷 ویکےشبهہ 🇮🇷 در تلگرام:👇 https://telegram.me/Wiki_Shobhe 📲 کانال ✅ ویکی شبهه ✅ در ایتا👇 🆔 https://eitaa.com/Wiki_Shobhe
به راستی درآمد این آستان قدس رضوی خرج چه می شود؟ پاسخ در👇👇👇 🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷 https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg
◀️شبهه ⛔️ شبهه: ⛔️ @Wiki_Shobhe با دستور رهبری انقلاب، «فرار مالیاتی آستان قدس رضوی» تمدید شد, به راستی درآمد این آستان قدس رضوی خرج چه می شود؟ ✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅ @Wiki_Shobhe ✅ مالیات آستان قدس صرف آموزش‌وپرورش می‌شود به گزارش تابناک یزد، وزیر آموزش و پرورش از پی گیری دریافت مالیات از نهادهای تجاری و اداری زیر مجموعه آستان قدس رضوی، ستاد اجرایی فرمان امام خمینی و نیروهای مسلح خبر داد. مالیاتی که بر اساس مصوبه مجلس کنونی تنها باید صرف عدالت و توسعه آموزشی شود و آیین نامه آن نیز به وزارت آموزش و پرورش محول شده است. منبع: تابناک ۱۳۹۵/۰۲/۱۵ https://telegram.me/joinchat/CebIITwfbYhm2Vzkfrz5bg بازنشراز 🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷 🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐 https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg
پاسخ کوبنده امام خمینی به مزدوران امریکا و انگلیس در ایران پاسخ در👇👇👇 🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷 https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg
👆👆👆 ✅◀️پاسخ : ▶️✅ @Wiki_Shobhe در اولین سال‌های دهه شصت و درست زمانی که امام خمینی (ره) تمام هم و غمشان شکل دادن به ساختارهای انقلاب و بنا نمودن ارکان نظام جمهوری اسلامی بود، بودند عده‌ای که با وارد کردن تهمت‌هایی مانند «انگلیسی بودن» و «آمریکایی بودن» به بهترین یاران امام خمینی، تلاش فراوانی کردند تا روحانیت انقلابی را از چشم مردم بیاندازند و با تخریب شخصیت آنان مسیر خویش را برای دستیابی به قدرت فراهم آورند. شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی نمونه بارز این شخصیت‌ها بود که در دهه شصت آماج تهمت‌ها و افتراها از قبیل وابستگی به بیگانگان شد و تقریباً هیچ اتهامی نماند که به ایشان زده نشود. [1] متن زیر بخشی از سخنرانی امام خمینی (ره) در تاریخ 20 مهر 1358 در سمینار دادگاه های انقلاب و حکام شرع سراسر کشور و با موضوع "تلاش دشمن در جهت حذف افراد لایق و تهمت وابستگی به روحانیت" است: "الآن هر کس که در دولت باشد، هرکس که در شورا باشد، هر کس که در دادگاه‌ها باشد، برایش می‌‌گویند. رایج شده است یک همچو مطلبی که بیخود برای اشخاص یک مطالبی می‌گویند. بیجا برای اشخاص یک چیزهایی می‌گویند، باید احتراز بکنند. من نمی‌دانم این مردم چه مردمی هستند. مع‌الأسف در بین جوان‌های ما هم اشخاصی هستند زودباور. به مجرد اینکه می‌گویند فلانی بله، امریکایی است، می‌بینیم که یک عده از جوان‌ها هم باورشان می‌آید که امریکایی است! فلانی انگلیسی است. برنامۀ خود امریکایی‌ها و انگلیسی‌ها این است که اشخاص صحیح را به اسم انگلیسی و به اسم امریکایی ضایعش کنند؛ چون می‌دانند خودشان ضایع هستند! می‌دانند ملت پیش آنها چه جور هست اسم انگلیسی. یک مطلبی بود که از سی‌سال، چهل سال، پیش از این من یادم است که آخوندها را وقتی می‌خواستند، روحانیون را می‌خواستند طرد کنند، می‌گفتند اینها انگلیسی‌اند! خود آنها تزریق می‌کردند که بگویند انگلیسی‌اند برای ضایع کردن. الآن هم امریکایی بیشتر هست در کار. الآن هم اشخاص صحیح را خود آنها تزریق می‌کنند یا عمال آنها تزریق می‌کنند که بگویید این امریکایی است. مع‌الأسف بعض از اشخاص هم که حسن نیت دارند، سوءنیت ندارند، باورشان می‌آید و آنها هم می‌گویند این مطلب را، بدون اینکه بررسی بکنند..."[2] پی نوشت ها: 1. روزنامه جمهوری اسلامی، 11 اسفند 94 2. صحیفه نور، ج 9، ص 289 🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷 🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐 https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg
◀️شبهه ⛔️ سوال: ⛔️ @Wiki_Shobhe چگونه ممکن است انسان مقدّرات و سرنوشت خود را به دست استخاره بسپارد و با تفّال به قرآن و یا دانه هاى تسبیح تکلیف خود را تعیین کند؟ ✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅ @Wiki_Shobhe ❗️اولا: «استخاره» در لغت به معناى «طلب خیر از خداوند کردن» است .خداوندى که جهان آفرینش در قبضه قدرت اوست، آفریدگارى که سرنوشت تمام موجودات جهان از او سرچشمه مى گیرد و مى تواند بنده خود را با نیکیها رهبرى نماید. 🔷معناى این نوع استخاره این است: ❗️هنگامى که انسان مى خواهد کارى را انجام دهد لازم است با نهایت دقّت و توجّه، تمام مقدّمات کار را تا آن جا که ممکن است فراهم سازد و از آنچه موجب ضرر و زیان است بپرهیزد، سپس از صمیم قلب از خداوند بخواهد او را در این راه موفّق کند و نفع و خیر نصیب او سازد. ❗️خلاصه این که، وقتى انسان دست به یک کار بزرگ مى زند و سرانجام کار روشن نیست، پس از انجام کارهاى لازم که در پیشرفت او دخالت دارد، باید در این حال خدا را بخواند، و از او بطلبد که وى را در این کار از هر نظر پیروز گرداند و او را در رسیدن به مقصود رهنمون گردد. 🗯این همان استخاره به معناى «طلب خیر از خدا کردن» است که روایات صحیح و معتبرى دارد. این نوع استخاره نه احتیاج به قرآن دارد و نه تسبیح، بلکه یک توجّه باطنى است که انسان مى تواند هر روز دهها مرتبه آن را انجام دهد. ❗️در روایات مى خوانیم:«هیچ بنده باایمانى از خداوند طلب خیر نکرد، مگر این که خداوند خیر را براى او فراهم ساخت» 📚وسائل الشیعه،ج8 ص81 ❗️نتیجه این گونه استخاره این نیست که انسان تردید خود را به وسیله استخاره رفع کند، بلکه غرض از آن این است که پس از انجام تدابیر صحیح، از خداوند خیر و نفع بخواهد و ناگفته پیداست هیچ موحّدى نمى تواند تأثیر خواست و کمک خداوند را در هیچ امرى انکار کند و در وسعت قدرت او شکّ و تردید نماید. این توجّه، به انسان باایمان نیرو و توان مى بخشد که در برابر مشکلات کارها ایستادگى کند و با تکیه کردن به نیروى لایزال الهى پیش رود. ❗️ثانیاً: درباره استخاره هایى که امروز مرسوم است هرگز مطلب آن طور نیست که در سؤال تصوّر شده است که انسان مقدّرات خود را به دست تسبیح بسپارد. 🗯 بلکه لازم است پیش از استخاره جهات زیر در نظر گرفته شود: 1⃣ استمداد از عقل و فکر: ❗️ خداوند بر بندگان منّت گذارده و آنها را با نیروى عقل مجهّز ساخته است. عقل مى تواند در بسیارى از موارد سرانجام کار را از نظر سود و زیان روشن سازد و تشخیص دهد کدام یک از انجام و ترک، مصلحت است. در این موارد هرگز استخاره به تسبیح و قرآن مورد ندارد. 2⃣مشورت با افراد مطّلع: ❗️اسلام بقدرى به مسأله مشورت اهمّیّت داده که آن را از علائم ایمان دانسته است. قرآن مجید مى فرماید «و کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست. » 📓شوری38 ❗️ و نیز خداوند به پیامبر خود دستور مى دهد که در کارهاى مهم با یاران خود مشورت کند: «با آنان مشورت کن» 📓ال عمران159 ❗️در این صورت هرگاه نظر قاطعى از افراد با تجربه در کارى ابراز گردید، دیگر موردى براى استخاره باقى نمى ماند. 🗯امّا در صورتى که ابهام کار از طریق عقل خود انسان و از راه مشورت گشوده نشد و مطلب ابهام و پیچیدگى پیدا کرد، در این موقع انسان در حالت تحیّر و تردید فرو مى رود و یک حال بلاتکلیفى، توأم با ناراحتى براى او پدید مى آید. ❗️نخستین فایده استخاره با قرآن یا تسبیح در این موقع این است که آن حالت تحیّر را از بین مى برد و انسان را از تردید و دو دلى رنج دهنده اى راحت مى کند. 🔴دیگر این که، معناى استخاره در این هنگام این است که از خداوند مى خواهد خیر و صلاح او را از این راه نشان دهد. اکنون که بنده اش تمام درها را به روى خود بسته دیده است از صمیم قلب و با خلوص تمام از پروردگار خود مى خواهد او را از این راه به آنچه صلاح در آن است ـ اعم از فعل و ترک ـ راهنمایى بفرماید. مسلّماً توجّه به خدا توأم با خلوص نیّت در این حالت مؤثر است. چه مانعى دارد که خداوند از این راه خیر و صلاح او را نشان دهد؟ ⁉️فرض کنیم این شخص متحیّر استخاره نکند آیا مى تواند خود را از یکى از فعل و ترک باز دارد؟ بطور مسلّم نه، بالاخره در این موقع یا آن کار مورد نظر را انجام مى دهد، یا انجام نمى دهد. چه بهتر که در این حالت، در انتخاب یکى از دو طرف، توجّهى قلبى به خدا پیدا کند و از او بخواهد که آنچه مصلحت است براى او از طریق استخاره معیّن فرماید. مسلّماً به هنگام انتخاب آن از این راه با قاطعیّت و اطمینان بیشترى به راه خود ادامه مى دهد و آن نیز در پیروزى او مؤثر است. 🔷منابع: 📚وسائل الشیعه ج8 ص78 باب6 📚پاسخ به پرسش های مذهبی،ص651 @Rahnamye_Behesht بازنشراز 🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷 🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐 https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg
◀️شبهه ⛔️ شبهه: ⛔️ @Wiki_Shobhe شنیده ام که نماز بدون ولایت قبول نیست آیا صحت دارد یا خیر.لطفا سند قرانی و حدیثی ان را اعلام بفرمایید. ✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅ @Wiki_Shobhe بله در این باره روایات متعددی در در مجامع روایی ما آمده است که عبادت پرودگار بدون ولایت اهل بیت نقش بر آب است 📚وسایل الشیعه،ج1 ص70 باب 12 📚الفصول المهمه،ج1 ص665 باب 67 📚مستدرک الوسایل،ج1 ص109 باب 12 📚بحار الانوار،ج27 ص166 باب 7 ❗️در روایتی امام صادق فرمود: "اول چیزی که خداوند از بنده روز قیامت می پرسد از نماز وزکات وروزه وحج واجب واز ولایت ما اهل بیت است اگر به ولایت ما اقرار بکند وبمیرد خداوند از او نماز وزکات وحجش را قبول میکند والا هیچ عملی از اورا قبول نمیکند" 📚امالی صدوق،ص256 ❗️حضرت علی فرمود: "اگر بنده ای از شدت سجده گردنش از تنش جدا شود اما ولایت مارا نداشته باشد از او قبول نمیشود " 📚بحار الانوار،ج27 ص167 ❗️امام صادق فرمود؛ "کسی که با اعتقاد شما (شیعیان) در پیشگاه خدا حاضر نشود خداوند از او هیچ حسنه ای را قبول نمیکند واز هیچ گناه او نمیگذرد" 📚الکافی،ج8 ص33 @Rahnamye_Behesht بازنشراز 🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷 🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐 https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg
◀️شبهه ⛔️ شبهه: ⛔️ @Wiki_Shobhe اشتباه خداي محمد در قرآن قرآن در سوره واقعه مردم را سه دسته فرض كرده در صورتي كه در سوره بلد دو دسته !!! تناقض و اشتباه در قرآن ✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅ @Wiki_Shobhe 1⃣ نويسنده شبهه به اين نكته توجه نداشته تقسيمات مختلف مي تواند به اعتبار مقسم متفاوت باشد. براي روشن شدن اين مسئله ابتدا مثالي مي زنيم و سپس به متن شبهه مي پردازيم. فرض كنيد بخواهند دانشجويان دانشگاهي را تقسيم بندي كنند. در يك حالت مي توان گفت: دانشجويان اين دانشگاه به گروه هاي كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكترا تقسيم مي شوند. و به اعتبار ديگري نيز مي توان چنین تقسیم بندی کرد: دانشجويان اين دانشگاه زن و مرد هستند. 🔶 اين موضوع به اين معنا نيست كه ما حواسمان به تقسيم قبلي نباشد!! تقسيم دوم ( زن و مرد) مورد قبلي را نيز در بر مي گيرد. 2⃣ شبهه فوق به آيات ٧ تا ١١ سوره واقعه و آيه ١٩ سوره بلد مربوط است. در سوره واقعه خداوند مي فرمايد : 💎 «وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً (7) فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ (8) وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ (9) وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ (10) أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ (11)» ترجمه: و شما خلایق بر سه دسته مختلف شوید (7) گروهى سعادتمندان، اصحاب یمین باشند که چقدر حالشان (در بهشت ابد) نیکوست! (8) و گروهى شقاوتمندان، اصحاب شومى و شقاوتند که چقدر روزگارشان (در دوزخ) سخت است. (9) و (طایفه سوم) آنان که (مشتاقانه در ایمان) بر همه پیشى گرفتند و (در اطاعت خدا و رسول) مقام تقدم یافتند. (10) آنان به حقیقت مقربان درگاهند (11) 💎 💢 كلمه «ميمنه» از ماده «يمن» است كه در مقابل شوم و شومي به كار مي رود. و معنايي مخالف آن دارد پس اصحاب ميمنه افرادي با سعادت و يمن و بركت هستند و در مقابل اين افراد، اصحاب مشئمه يعني صاحبان شومي و شقاوت قرار مي گيرد. ⚜ دسته سوم كه «السابقون السابقون» مي باشند انسان هاي مومني هستند كه دائما در كار خير از ديگران پيشي مي گيرند و حقيقتا مقربان درگاه الهي اند. البته بايد توجه داشت كه آنان نيز جزىي از اصحاب ميمنه هستند ولي با درجاتي والاتر از سايرين و با فضيلت تر. 3⃣ در آيه 18 و ١٩ سوره بلد خداوند مي فرمايد: 💠 «أُولئِكَ أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ (18) وَ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِنا هُمْ أَصْحابُ الْمَشْأَمَةِ (19)» ترجمه: که آنها اهل یمین و سعادتند (و نامه عمل به دست راست گیرند). (18) و آنان که به آیات ما (قرآن و دیگر کتب آسمانى) کافر شدند آنها اهل شومى و شقاوتند (نامه عمل به دست چپ دارند) (19) 💠 🔳 آيه صرفا به بيان دو گروه كلي پرداخته و فارغ از درجاتي كه افراد تحت اين گروه ها دارند آن ها را معرفي نموده است. 💥 در حقيقت همانند همان مثال دانشگاه كه در ابتدا بيان كرديم هيچ تناقض و اشتباهي در اين آيات نيست. 🔰 با توجه به مطالب بالا بدست می آید که «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» در سوره واقعه در واقع جزء دسته اصحاب ميمنه هستند و قسم سومی در مقابل (قسیم) آنها نیست. ⬅️ کافيست كه بدون غرض ورزي و عناد بنگريم و بيانديشيم. @the14ir بازنشراز 🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷 🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐 https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg
◀️شبهه ⛔️ سوال: ⛔️ @Wiki_Shobhe اگه تو دنیا وجود نداشته باشه چه ضربه ‌ای به وارد میشه ؟ ✅◀️ پاسخ : ▶️✅ @Wiki_Shobhe ✳️بهتر است بگوییم : «چه ضربه‌ ای به مسلمانان وارد میشود ؟» ، چون "اسلام" دین خداست و هیچ ضربه‌ ای به آن وارد نمیشود ، خودش آن را حفظ میکند ، وگرنه تا کنون هیچ اسم و اثری از آن نمانده بود . در هر حال لازم است بیاندیشیم که: ✔️اسلام چیست؟ ✔️حکومت یعنی چه ؟ ✔️دین بدون حکومت (هر دینی ، چه حق و چه باطل) چقدر معنا دارد ؟ ✔️چقدر امکان تحقق دارد و خیر و ضرر دنیوی و اخروی مسلمین در چیست؟ 1⃣حکومت چنانچه از نامش پیداست "حاکمیت" است و حاکمیت به این معنا نیست که یک نفر به تاج و تختی برسد و یا یک حزب رأی بیاورد و منتخب آن وارد کاخی گردد ، بلکه حاکمیت بر تمامی شئون فردی و اجتماعی و سرنوشت مردم یک جامعه میباشد .حال این حاکمیت حق کیست و از آن کیست ❓ آیا جز اینست که از آنِ خالق حکیمِ عالَم و انسان میباشد ❓ آیا میشود که حاکم عالم هستی ، خالِق آن "الله جلّ جلاله" باشد ، حاکم نظام خلقت او باشد ، حاکم یوم ‌الدّین (روز جزا و معاد) نیز او باشد ، اما حاکم بر انسانها و جوامع انسانی ، غیر او باشد ❓ حکومت حق و مال کسی است که حُکم و حکمت از او و مال اوست ؛ (القصص،70) 2⃣پس حکومت ، حقِ مالک است و مالک تنها اوست ، حکومت حق هدایت کننده است که هادی اوست ، حکومت حق قادر ما یشاء است که اوست ، حکومت حق کسی است که خلقت به اراده ‌ی اوست و جان ‌ها در ید قدرت اوست و بازگشت نیز به سوی اوست. 3⃣پذیرش حکومت الله جلّ جلاله ، یعنی پذیرش حُکم خدا که توسط نبی و رسولش (ص) ابلاغ شده است و از این رو اطاعت خود را در اطاعت آنان تجلی داده و بر شمرده است ؛ پس حکومت خود را در حکومت انسان کامل و خلیفة ‌الله و مقام "ولایت" ، تکوین ، تشریع و ابلاغ نموده و فرموده است اگر به الله جلّ جلاله و معاد ایمان دارید ، حقیقت و عینت (تأویل) خیر (کمال) و سعادت دنیا و آخرت همین است ؛ (النساء،59) 4⃣بی ‌تردید نه هیچ جامعه کوچک یا بزرگی بدون حکومت میماند و نه جهان . پس اگر حکومت الهی محقق نگردد ، حاکم الهی حکومت نکند ، حتماً غیر او و به طریق خلافِ امر او حاکمیت می ‌یابد و یقیناً میشود حاکمیت "هوای نفس" و "حاکمیت ربّ النوع ‌ها" ، که همان حاکمیت ظلم و جور است. 5⃣اساساً "دین یعنی حاکمیت" . پس از معارف که برای شناخت انسان از حقایق عالم هستی میباشد ، احکام شخصی ، از عبادات گرفته تا مطهرات و اخلاقیات ، همه برای "حاکمیت" انسان بر مملکت وجود خویش است و تمامی احکام اجتماعی ، برای تحقق "حاکمیت" الهی و حاکمیت "حق" بر جامعه بشری میباشد . پس روشن است که اگر حاکمیت اسلام نباشد ، چه میشود / حاکمیت طاغوت‌ های درونی و برونی بر انسان و جامعه مسلط میگردد. و انسان (جامعه) به جای ولایت الله جلّ جلاله که در ولایت رسول الله و اهل عصمت صلوات الله علیه و آله و "ولایت فقه و احکام الهی" تسری یافته است ، ولایت ابلیس و شیطانهای زیر مجموعه از جنّ و انس را گردن مینهد و سلطنت شیطانی را خودش بر خودش مسلط میکند. 🔰چه زیبا و ژرف فرموده که شیاطن (از ابلیس گرفته تا سایر شیاطین) هیچ تسلط و سلطنتی بر مؤمن و متوکل ندارند و فقط بر کسانی تسلط دارند که خودشان ولایت آنها بپذیرند؛ (النّحل، 99 و 100) 6⃣پس اگر حکومت اسلامی بر مملکت وجود و بر جامعه انسانی حاکم نباشد ، اصلاً "اسلامیت" محقق نگردیده است و حتماً جایش را به حکومت طواغیت و مستکبران ظالم میدهد و همه گمراه میشوند و بالتبع در دنیا و آخرت به ضلالت و ذلت کشیده میشوند. 7⃣بی‌ تردید هر حکومتی مستلزم به "دعوت" از سوی حاکمیت و "پذیرش" از سوی مردم است . پس اگر حکومت اسلامی نباشد ، حاکم همه را به سوی خود دعوت میکند ، چه با تبلیغ و فریب و چه با اکراه و تحمیل و چه با زور . و هر دعوتی جز به سوی خدا ، شرک است و هر حرکتی جز در "صراط مستقیم" انحراف و انحطاط است. ♦️سکولاریسم: سکولاریسم یک اسم جدید است ، نه یک رسم جدید . از وقتی "دین" بوده ، دعوای "جدا کردن دین از حکومت و سیاست" هم بوده است . چرا که طواغیت و فراعنه و مستکبران و زورگویان ، حکومت بر مردم و به بندگی و بردگی کشیدن آنها را میخواهند و به اعتقادات نظری آنها کاری ندارند . اما دین حق نه اجازه حکومت به آنها را میدهد و نه اجازه تسلیم به بندگان خدا را میوهد ، لذا تمامی حکومت‌ های غیر خدایی ، با دین مخالف هستند ، اما چون نمیتوانند مردم را از خدا و دین خدا جدا کنند ، میگویند : "دین یک سری باور ها و رفتار های شخصی است و نباید در حکومت وارد شود" در واقع میگویند : حکومت را به ما مستکبران بسپارید ، خودتان آن قدر عبادت کنید که جان از بدنتان خارج شود.
◀️شبهه ⛔️ سوال: ⛔️ @Wiki_Shobhe آغاز پیدایش ی «جدایی دین از » از چه زمانی بوده است ؟ و چرا میگویند : سیاست بد است و به ویژه به ما طلبه ‌های جوان توصیه میکنند که وارد سیاست نشوید که آلوده میشوید؟! ✅◀️ پاسخ : ▶️✅ @Wiki_Shobhe ✳️تاریخچه‌ ی غیر مدون اندیشه‌ ی «جدایی دین از سیاست» از همان موقعی آغاز شد که جامعه و ضرورت اداره و تدبیر امور جامعه و تشکیل حکومت یا دولت (بزرگ یا کوچک) شکل گرفته است. چرا که از همان ابتدا دو گروه داعیه‌ ی هدایت ، اداره و حکومت بر جامعه را داشتند. 🔸گروه اول : انبیای الهی میباشند که فقط احکام و اوامر الهی را موجب رشد و کمال فرد و جامعه اعلام نمودند. 🔸گروه دوم : سلاطین ، حاکمان ، زورمداران و گردنکشان هستند که ملت را ملزم به اطاعت از قوانین دلخواه خودشان میدانستند و میدانند. ✔️چنانچه در قرآن کریم میخوانیم ، وقتی خداوند متعال به موسی و هارون (ع) مأموریت داد که به سوی فرعون بروند ، در اولین دستور فرمود که به فرعون بگویید که دست از این قوم بردارند و هدایت آنها را به نبی مرسل بسپارند ؛ (طه ، 47) و آنان نیز چنین کردند . وقتی به نزد فرعون رفتند، نگفتند : آمده ‌ایم تو را به یکتا پرستی دعوت کنیم ، [اگرچه در معنای رسول و دعوت آنها همین معنا نیز جاری است] ، بلکه ابتدا گفتند : آمده ‌ایم تا فرزندان اسرائیل را با ما بفرستی ؛ (الشعراء ، 16، 17) 💥با پیروزی ادیان الهی و طرفداری گسترده‌ ی مردم از انبیاء ، اوصیاء‌ و اولیای الهی ، زورمداران که نمیتوانستند دین را از مردم بگیرند ، سعی کردند با ترفندهای دیگری وارد عمل شوند ، لذا این ساز را نواختند که «بسیار خوب ، شما میتوانید متدین باقی بمانید . اما دین یک مسئله‌ ی شخصی است و نه اجتماعی و سیاسی ، پس دین از سیاست جداست . اهل دین ، امور دینی را اداره کنند و ما (قدرت طلبان) ، سیاست و حکومت را اداره میکنیم. 1⃣حتی در تاریخ اسلام شاهدیم که نه تنها بت پرستان حاکم بر شبه جزیره‌ ی حجاز به پیامبر (ص) وعده‌ ی ثروت و قدرت دادند تا از داعیه‌ی خود دست بردارد ، بلکه در ادامه نیز چنین شد . چنانچه شاهدیم در ماجرای سقیفه و پس از آن چنین شایع کردند که در دینداری ، ایمان ، علم ، تقوا ، درایت و جانشینی حضرت علی (ع) بر اساس ماجرای غدیر خم و ... شکی نیست ، اما دین یک مسئله است و «سیاست و حکومت» مسئله‌ ی دیگری است و اکنون که حضرت رسول اکرم (ص) رحلت نموده است ، مصلحت است که با توجه به مسائل متعددی ، چند صبایی ما حکومت را اداره کنیم. 2⃣پس از شهادت حضرت امیرالمؤمنین (ع) نیز ، معاویه جدایی دین از سیاست را اعلام نمود و پس از ماجرای کربلا و شهادت امام حسین (ع) ، یزید ملعون پایان دین را اعلام نمود . از آن پس نیز خلفا که نه شیعه بودند و نه سنی ، اما باید بر جامعه‌ ی اسلامی حکومت میکردند ، از آن جهت که نمیتوانستند به دروغ ادعا کنند که ما شیعه هستیم ؛ چرا که در آن صورت باید حکومت را به امام عصرشان تسلیم میکردند ؛ ادعا کردند که ما سنی [پایبند به سنت شیخین] هستیم . و امامان یا علما باید به امور دینی بپردازند و ما به حکومت . لذا همه‌ ی ائمه (ع) را به خاطر نقش آنها در سیاست و ترس از سقوط حکومت به شهادت رساندند و نه به خاطر بیان احکام وضو ، طهارت ، غسل و ... 3⃣جدایی دین از سیاست به صورت مدون نیز پس از رنسانس و سقوط حکومت جبار و خرافاتی کلیسا بر جهان غرب شکل گرفت و رفته رفته با ارائه‌ ی نظریات متفاوت و تبلیغات گسترده تکمیل شد . اما برای روشن ‌تر شدن موضوع توجه به نکات ذیل ضروری است: 🔰«دین» به معنای «آیین و روش زندگی» و نیز «سیاست» به معنای «تدبیر امور اداره ‌ی جامعه»‌ اموری نیستند که به یک گروه خاص اختصاص داشته باشند و یا جدا کردن آنها از یکدیگر معنا و مفهومی داشته و یا اصلاً ممکن باشد . لذا «جدایی دین از سیاست» ، دروغی بیش نیست. 🔰با توجه به معانی فوق معلوم میشود که همه‌ ی انسانها «دین» دارند ، منتهی تفاوت یا حتی تضاد در نوع «دین» آنهاست و نه در دینداری و بی‌ دینی . بت پرستی ، و ایسمهای متفاوت امروزی چون : هگلیسم ، مارکسیسم ، کمونیسم ، امپریالیسم ، فمینیسم و ... نیز دین هستند . چرا که تعریفی از اول و آخر و مسیر جهان (جهان بینی) و باید و نباید‌های (ایدئولوژی) منطبق با آن جهان ‌بینی ارائه میدهند و مردم را به سوی آن دعوت میکنند . لذا آنانکه مخالف دین هستند ، در واقع میگویند : دین تو نه ! اما دین من آری! 🔰سیاست نیز امری نیست که کسی بخواهد مخالف آن باشد . همه چه بخواهند و چه نخواهند ، با سیاست (بمعنای عام یا خاص آن) زندگی میکنند . ♦️مثال:
در مسئله ‌ی سیاست به معنای خاص حکومت ، دولت ، قدرت حاکمه و ... ، انسان هر موضعی که بگیرد ، خود نوعی سیاست است . اگر کسی موافق و مدافع سیاستی باشد ، خود سیاست است ؛ اگر مخالف و معارض سیاستی باشد ، خود سیاست است ؛ اگر حرف بزند (بر له یا علیه) ، نوعی سیاست است ؛ و اگر سکوت کند و کنار بکشد نیز نوعی سیاست است . پس گریزی از سیاست نیست . لذا بیش از پیش مشهود است که شعار «جدایی دین از سیاست» ، دروغی بیش برای کنار گذاشتن مردم و تک تازی در حکومت و قدرت نیست. 🔰با توجه به نکات فوق معلوم میشود که پس هیچ دینی (اعم از ادیان الهی و یا مکاتب بشری) وجود ندارد که درباره‌ ی حکومت ، سیاست ، دولت ، قدرت و ... ، نظر و باید و نبایدی نداشته باشد . حتی سکولاریسم ، نیز نوعی سیاست را دیکته میکند . و امر و دعوت به «جدا دانستن دین از سیاست» نیز خود دیکته‌ ی نوعی سیاست است 🔰علت تبلیغ بر علیه ورود به مسائل یا امور سیاسی نیز ناشی از حیله‌ ی قدرت طلبان مستکبر و حماقت برخی به اصطلاح متدین است . میگویند : وارد سیاست نشوید که کثیف و آلوده میشوید ! غافل از آنکه کنار کشیدن به هنگامی که انسان متدین باید در صحنه باشد ، خود سیاستی بسیار کثیف و آلوده است . در واقع سیاست تسلیم ، شرک ، پذیرش تحقیر ، استعمار ، استثمار و استحمار (خر کردن) است که توسط مستکبرین شیطان پرست ترویج میگردد. 🔰البته باید توجه داشت که فرق است میان «سیاست» با «سیاسی کاری» به اصطلاح امروزی . سیاست یا شرکت در امور اداره‌ ی جامعه ، یا همان حکومت و دولت ، امری الهی ، عقلی و فطری است و چنانچه بیان شد ، احدی را امکان گریز از آن نیست ، اما «سیاسی کاری» ، به معنای دغل بازی ، زد و بند ، باند بازی و ... ، نتیجه ‌ی همان اندیشه ‌های ماکیاولی است . لذا شاهدیم که حضرت امام خمینی (ره) خطاب به حکومت ظالمانه‌ ی پهلوی که شایع مینمود سیاست کثیف است و علمای محترم و پاک و طاهر و مؤمن و ... ، نباید وارد آن شوند ، بدین مضمون فرمود که اگر منظورتان از سیاست ، همان «پدر سوخته بازی» است ، آن مال شما و ما دخالت نمیکنیم . اما سیاست به معنای اداره‌ ی امور حکومتی مردم ، چیزی نیست که دین در آنجا سکوت کرده و بگوید : بیان احکام وضو ، طهارت ، غسل ، نماز ... و سایر عبادات شخصی با خدا ، و بیان احکام و اجرای مابقی امور اجتماعی و سیاسی مانند : حکومت ، دولت ، ولایت ، جنگ ، صلح، اقتصاد ، قوانین اجتماعی و ... ، با گردنکشان خودتان . نماز خواندن و تلاوت قرآن کریم (بدون عمل) ، دعا و توبه و ... ، با آحاد مردم ، اما اداره‌ ی استعدادهای سیاسی ، حکومتی ، اقتصادی ، بهره ‌وری از منابع و انرژی‌ ها و ... با یک عده‌ ی خاص که با قدرت و زور به حکومت رسیده ‌اند ❗️ آخر این چه جور دینی است و یا اساساً چه گونه خدایی است ❓ لذا شاهدیم تمامی کسانی که شعار «جدایی دین از سیاست» سر میدهند ، اگر چه قیافه ‌ای مقدس مأب به خود بگیرند ، خواسته یا ناخواسته در راستای سیاستها ، اهداف و منافع آمریکا و سایر شیاطین بزرگ و کوچک حرکت میکنند. 🔍 @Sho1bahat 👥 http://www.x-shobhe.com/print/577.html بازنشراز 🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷 🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐 https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg
◀️شبهه ⛔️ شبهه: ⛔️ @Wiki_Shobhe «تفکر سکولار» چیست؟ آیا در تضاد با «تفکر مهدوی» است؟ ✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅ @Wiki_Shobhe شایع ترین تعریف در مفهوم سکولاریسم، جدایی دین از سیاست است. اما تعریف دقیق سکولاریسم را می توان این گونه بیان کرد: «نوعی طرز تفکر نسبت به حقایق هستی براساس یافته های «مادی دنیوی» بدون تکیه یا مبنا قراردادن راهکارهای دینی و معنوی.»[1] چند کلیدواژه در تفکر سکولاریسم وجود دارد، از آن جمله است؛ علم باوری، عقل بسندگی، شکاکیت معرفتی. اساس سکولار بر این مبنا چیده شده است که در این عالم به عقل و علم بشر بسنده کن و ماوراء و فراماده را به فراموشی بسپار. چرا که قابل اثبات با ابزار تجربی نیستند و انسان را به مرحلۀ شکاکیت معرفتی می رسانند. از این رو در این عالم چیزی ارزش دارد که بتوانی آن را با ابزار تجربه درک و حس کنی و الّا وجود آن را نفی کن. در مورد گزاره های دینی نیز با این ادعا که این گزاره ها دست نایافتنی و فراتر از عقل هستند، و عقل انسان توانایی اثبات امور متافیزیکی را ندارد، در صدد نفی و رد گزاره های وحیانی می باشند. تکیه به علوم تجربی به عنوان ابزار معرفتی علی رغم این که آثاری در پیشرفت صنعت و تکنولوژی داشته است، ولی منحصر شدنِ به آن، سبب جدایی از نیازهای فرامادی و معنوی بشر گردیده است. این عملکرد چالش های عمیق نظری و عملی در نیمۀ دوم قرن بیستم به بعد را موجب شده است. تهدید جامعۀ بشری به وسیلۀ دو جنگ جهانی، افسارگسیختگی و ابتذال فرهنگی و جهت گیری به طرف حیوانیت مدرن با استفاده از تکنولوژیِ صرف، زنگ خطر نیاز به معنویت و تکیه بر نیازهای فرامادی را حتی در ذهن برخی دانشمندان غربی به صدا در آورده است. در حالی که مکتب اسلام به عنوان غنی ترین و کامل ترین مکتب در جهان، تکیۀ مشخصی بر امور غیرمادی دارد. خداوند در سورۀ بقره صراحتاً از ایمان به غیب سخن می گوید: «الذین یومنون بالغیب...»[2] کلمۀ غیب بیش از 40 بار در قرآن بکار رفته است. از مهمترین مرزهای تفکیک ایمان و کفر، مسئلۀ غیب می باشد. تجربه گرایان برای خود در دنیا دیواری کشیده اند و خود را در چهارچوبِ آن محصور کرده اند و به زندگی حیوانی بسنده کرده اند. در حالی که مومنین حصار ماده را کنار زده اند و با ایمان به غیب و فراماده درصدد درنوردیدن آن به سمت نور و تعالی هستند.[3] سکولار معتقد به فراماده نیست، و هر چیزی غیر از ماده را نفی می کند. دقیقاً نظر مقابل سکولار نظر اسلام است که معتقد به ماده و فراماده است. از مصادیق فراماده ایمان به غیب می باشد. ایمان به غیب موارد متعددی دارد. از مهمترین مصادیقِ آن، ایمان به امام غائب است. ایمان به امام غائب و ناظر دانستن ایشان بر اعمال و رفتار، وسیله ایست برای تعالی و رشد فرهنگی انسان. و این تفکر، متناقض تفکر سکولاریسم است که انسان را محصور به ماده کرده و نتیجۀ آن، به اذعان دانشمندان غربی به ابتذال فرهنگی و انحطاط بشریت تبدیل شده است. متن کامل: http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=295307 منبع سایت تبیان https://tlgrm.me/pasokhgoyan/583 http://shayeaat.blogfa.com/post/300 بازنشراز 🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷 🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐 https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg