eitaa logo
یادداشت های طلبگی
1.1هزار دنبال‌کننده
31 عکس
1 ویدیو
115 فایل
کانالی برای اشتراک گذاری یادداشتها و فیشهای تبلیغی، فقهی، اصولی، رجالی و ... . سید محمد رضا واعظی راه ارتباطی @smr_vaezi http://yaddashthayetalabegi.blog.ir @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">rezaqqaa@gmail.com
مشاهده در ایتا
دانلود
توحید عبادی توحید انواعی دارد، مانند توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید حبی، توحید افعالی، توحید عبادی و توحید تشریعی - که از مباحث عقیدتی است و بسیاری مراتب دارد. (ر.ک به علم کلام و فلسفه و عرفان). توحید ذاتی و صفاتی برای رستگاری کافی نیست، مثل شیطان که اصل این دو توحید را پذیرفته بود، اما مشکل او در توحید عبادی و تشریعی بود. او حاضر نشد مقابل فرمان خدا - به خاطر کبر و غرور- تسلیم باشد. شاید سخت ترین آزمایش ها مربوط به توحید عبادی و تشریعی باشد، یعنی پذیرفتن ولایت خداوند -تبارک و تعالی- و ولایت کسانی که خداوند -تبارک و تعالی- به آنان ولایت داده است. عبودیت، هدف خلقت و راه مستقیم رسیدن به قرب خداوند -تبارک و تعالی است و کمال عبودیت، رسیدن به توحید عبادی است، به نحوی که تمام افعال بر اساس خواست و رضایت الهی باشد. هر فعلی که بر اساس خواست نفس باشد، با توحید عبادی در حدّ اعلای آن منافات دارد. برای رسیدن به توحید عبادی -که تمام افعال و سکنات برای رضای خدا شود- سه امر ضروری است : 1) آگاهی از ضرورت رسیدن به توحید عبادی و انگیزه کافی برای نیل به آن. 2) آگاهی از ارادة تشریعی الهی -که با علوم فقه و اصول حاصل می شود-. 3) تذکّر، تکرار و تمرین -که نیازمند برنامه ریزی اخلاقی دارد-. اما مهمترین عامل برای آگاهی از ضرورت رسیدن به توحید عبادی و انگیزه کافی برای نیل به آن، معرفت به خداوند -تبارک و تعالی- و محبت به این ذات لایتناهی است. شناخت خداوند با عظمت و کمال وصف نشدنی و غیر قابل تصور و غیر قابل باور و مهربانی و رأفت بی نهایت او سبب می شود تا ذات پاک و آماده، عاشق و دلباخته شود و برای معشوق همه هستی اش را فدا کند و تمام زندگی اش را به پای رضایت او قربانی کند. اهمیت مباحث خداشناسی و توحیدی -که اصل و اساس دین هستند- و تاثیر شگرفت آنها در رسیدن به اوج عبودیت و کمال از این مطالب قابل استفاده است. هر چه معرفت به او -تبارک و تعالی- عمیق تر باشد، عبادت بهتر و کامل تر خواهد بود و به توحید عبادی نزدک تر خواهیم شد. البته گفته شده است که رابطة دوطرفه بین معرفت و عبودیّت برقرار است و همانطور که معرفت بر عبودیت اثرگذار است، عبودیّت بر معرفت اثرگذار است. «فاعبد ربک حتی یاتیک الیقین» (سورة مبارکة حجر، آیة شریفة99). پروردگارت را عبادت کن تا یقین برایت حاصل شود. سیر و سلوک باطن را باز می کند و زمینة رویت باطنی خدا را فراهم می کند.
بیان شد که توحید دارای اقسام و مراتب است. شرک در مقابل توحید است و همان اقسام و مراتب را داراست. اگر توحید به کلّی منتفی باشد، بالاترین درجة شرک نمایان شده است. این شرک ظاهری است که مورد بخشش خداوند -تبارک و تعالی- قرار نمی گیرد. «ان الله لایغفر ان یشرک به». (سورة مبارکة النساء، آیة شریفة 48 و 116). اگر توحید در اعلی مراتب خود ظهور کرده باشد -مانند بروز توحید در ذوات مقدس معصومین علیهم الصلاه و السلام-، هیچ شرکی وجود نخواهد داشت. اما بین این دو مرتبه، توحید و شرک با یکدیگر آمیخته می شوند و هر چند توحید قویتر، شرک ضعیفتر و هر چه توحید ضعیف تر باشد، شرک قویتر خواهد بود. در توحید عبادی، اگر انسان به اعلی مراتب توحید عبادی نرسیده باشد و تمام افعال و سکناتش «لوجه الله» نباشد، اعمالش با شرک عبادی همراه خواهد بود. کوچکترین عملی که برای هوای نفس و غیر خدا باشد، شرک عبادی است و مصداق هواپرستی و مصداقی برای آیة شریفة «مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواه‏» شده است. (کسی که هوای نفسش را خدایش قرار داده است / سورة مبارکة مریم، آیة شریفة87 و سورة مبارکة فرقان، آیة شریفة 43). ایمان ظاهری به تمام اقسام توحید -مخصوصا توحید عبادی- وجود دارد، اما شرک خفی باطن انسان را فرا گرفته است. ایمان به توحید وجود دارد اما ملکة ایمان در رفتار و اعمال وجود ندارد و اعمالی از او سر می زند که خالص برای ذات باری تعالی نیست. از این رو خداوند -تبارک و تعالی- می فرماید ««و ما یومن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون». (اکثر مومنین، مشرک هستند / سورة مبارکة یوسف، آیة شریفة 106). باید با این شرک های به ظاهر کوچک مقابله کرد، چرا که اولا مانع کمال و رشد انسان و دور کننده از خدا و اهل بیت -علیهم الصلاه و السلام- است و ثانیا کم کم حساسیت ما نسبت به شرک کم شده و شرک بزرگ می شود. مثلا زبیر از مسائل کوچک مالی شروع کرد تا جایی که مقابل حضرت امیر ع شمشیر کشید. اگر امروز برای رسیدن به مقام کوچک -مثل استادی یا مدیر فلان جا یا پول- اخلاص ندارم، فردا برای رسیدن به مناصب بزرگ اخلاص نخواهم داشت، تا جایی که ممکن است انسان ایمان خود را به دلیل هوای نفس از دست بدهد.
✅ «قَالَ النَّبِيُّ ص‏ أَعْدَى‏ عَدُوِّكَ‏ نَفْسُكَ‏ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك‏» (مهمترین دشمن تو، نفس توست که در محضرت است/ مجموعة ورام، ج1، ص59). خودپرستی ریشة کفرها و شرکهاست و با خداپرستی در تضادّ است. به میزانی که خودپرستی زیاد شود، شرک زیاد می شود و خداپرستی و توحید کم رنگ می شود. انسان بسیار جاهل است که خواستة نفس پست و ذلیل خود را بر خواستة ذات کبرائی و با جلال و جبروت و جمال وصف نشدنی الهی ترجیح می دهد، در حالی که می داند خواستة الهی به نفع خود اوست. خدایی که هر چه دارد و ندارد به لطف و کرم اوست. اصل ایمان و معرفت و محبت به ذوات مقدس معصومین -علیهم الصلاه و السلام- را مدیون اوست. ⭕ شخصی می گفت در سفری که به عتبات عالیات داشتم، هدیه ای که از معصومین ع گرفتم این بود که فهمیدم خودپرستی در عمق وجودم ریشه کرده است (گرفتن چنین هدایایی از اهل بیت ع خیلی ارزش دارد). مثال می زد که کنار ضریح قدسی مولی الموحدین زیر گنبد شریف مشغول دعا و انابه و گریه و حال عجیب بودم که یک دفعه یک نفر از بین این همه جمعیت از من سوال کرد که کربلا کدام طرف است؟ (در زیارت حضرت امیر ع قسمتی دارد که می گوید رو به کربلا این فرازها خوانده شود). با خودم گفتم عجب آدم نافهمی که من را به حال خودم وانگذارد و چنین سوالی از من کرد و حال خوب را از من گرفت. لحظاتی بعد به خود آمدم و از خود پرسیدم آیا این که به ذهن من رسید، الهی بود؟ براساس خودپرستی بود یا خداپرستی؟ قطعا خودپرستی و الا کمک کردن به مردم، نعمت الهی است و او را خدا فرستاد تا من را امتحان کند و خودپرستی ام را به من نشان دهد. خودپرستی، شرک عبادی را به همراه دارد و برای مبارزه با آن : 1⃣ اولا باید با کبر و غرور مبارزه کرد و ضعف و حقارت خود را در پیشگاه خداوند منان با تمام وجود احساس کرد (ذَلِّلْنِي‏ بَيْنَ يَدَيْك‏ / صحیفة سجادیه، دعای 47). انسانی که از ابتدای مایع بدبو و انتهایش مردار متعفن است، انسانی که با یک ویروس همه توانش از بین می رود و یا یک بیماری تمام علومش را فراموش می کند و هیچ چیزی برای خودش ندارد و نمی تواند هیچ شرّی را از خود دفع کند، چگونه در مقابل پیشگاه ذات اقدس اله به خود مغرور می شود؟! 2⃣ ثانیا باید مراقب اعمال و رفتار خود بود و دائما احوال خود را رصد کند که افعالش برای رضای الهی است یا هوای نفس در آن نقش دارد. معمول انسان ها عادت کرده اند که اعمالی طبق روال انجام دهند، بدون آن که نیت درونی خود را بررسی کرده و خالصانه عمل را به انجام برسانند. گاهی نفس برای توجیه خود استدلال و برهان می آورد و شرک را توحید جلوه می دهد (شرک خفی). مثلا می گوید به فلانی کمک نکن تا پر رو نشود و متکی به دیگران نباشد یا به فلانی تهمت بزن تا رای نیاورد و ... . نفس راه زینت دادن اعمال را بلد است و ما را به انحراف و اشتباه می کشاند. 🔵 هر چه در این موضوع حرف زده شود، کم است؛ چرا که ذره ذره و پله پله باید خودپرستی را کنار گذاشت. این راه تا آخر عمر ادامه دارد.
🔴 غفلت عامل سقوط ✅ سورة مبارکة الأنبياء / آیة شریفة 1 : «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ في‏ غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ‏». (حساب مردم به آنان نزديك شده، در حالى كه در غفلتند و روى گردانند). غفلت از خداوند، غفلت از خود و غفلت از قیامت از عوامل سقوط اخلاقی انسان است. بسیاری از اوقات ما می گذرد در حالی که از حضور ذات اقدس اله غافلیم، از فقر و نیاز خود به عمل صالح غافلیم و توجهی به عواقب سخت اعمالمان در قیامت نداریم. اعمال قبیح و عدم اخلاص در افعال ناشی از این غفلتها است. ✅ سورة مبارکة الأنبياء آیة شریفة 97 : «وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذا هِيَ شاخِصَةٌ أَبْصارُ الَّذينَ كَفَرُوا يا وَيْلَنا قَدْ كُنَّا في‏ غَفْلَةٍ مِنْ هذا بَلْ كُنَّا ظالِمين‏». (و وعده حقّ [قيامت‏] نزديك مى‏شود؛ در آن هنگام چشمهاى كافران از وحشت از حركت بازمى‏ماند؛ (مى‏گويند:) اى واى بر ما كه از اين (جريان) در غفلت بوديم؛ بلكه ما ستمكار بوديم). باید از غفلت فرار کرد و به ذکر پناه برد و بالاترین ذکر و موثرترین ذکر، ذکر قلبی خدا و یاد درونی و روحی ذات باری تعالی است. ✅ سورة مبارکة طه / آیة شریفة 14: «إِنَّني‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْني‏ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري‏». (من «اللَّه» هستم؛ معبودى جز من نيست! مرا بپرست، و نماز را براى ياد من بپادار). در دعای کمیل دعا می کنیم که خداوند تمام اوقات ما را همراه با ذکر خودش قرار داده باشد. «يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ أَسْأَلُكَ بِحَقِّكَ وَ قُدْسِكَ وَ أَعْظَمِ صِفَاتِكَ وَ أَسْمَائِكَ أَنْ تَجْعَلَ أَوْقَاتِي مِنَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ بِذِكْرِكَ‏ مَعْمُورَة» (دعای کمیل). یا در مناجات شعبانیه دعا می کنیم خدایا وَلَه به ذکرت را به من الهام کن. «الهى و الهمنى ولها بذكرك إلى ذكرك» (مناجات شعبانیه). 🔵 توصیه به ذکر طبق آیات الهی به دو گونه است : 1. کمّیّت ذکر / ذکر کثیر : سورة مبارکة احزاب / آیات شریفة 41 و 42 و سورة مبارکة آل عمران / آیة شریفة 41. کسی که هر چه هست را آیة الهی و مظهر علم و قدرت بداند، همه چیز می تواند ذکر خدا را برای او به ارمغان آورد و به دائم الذکر تبدیل شود. خوشا آنان که دائم در نمازند. 2. کیفیّت ذکر / ذکر شدید : سورة مبارکة بقره / آیة شریفة 201. (توجّه عمیق تر و دقّت بیشتر و انس بیشتر). به عنوان مثال حضور قلب در نماز دارای مراتب است که از توجّه به لفظ، توجّه به معنا و توجّه به سخن گفتن با خداوند شروع می شود تا به مرتبة حضور قلب در نماز حضرت امیر -علیه الصلاه و السلام- که تیر از پای حضرت -علیه الصلاه و السلام- کشیدند و متوجّه نشدند. ذکر شدید ذات باری تعالی به یاد و توجه عمیق است -نه سطحی-. توجه عمیق یعنی توجه به خدایی که تمام هستی جلوة کمال اوست و مستجمع تمام صفات کمالی است و جلال و جبروتش قابل تصور نیست. این توجّه با کیفیت تمام وجود ما را می تواند تحت تاثیر قرار دهد.
1 🌟 سوره مبارکه مائده / آیه شریفه 105 : «علیکم انفسَکم لایضرکم من ضلّ اذا اهتدیتم». ✅ به خودتان توجه کنید، به عیبها و اشکالات خودتان بپردازید -نه این که دنبال عیوب و اشکالات دیگران باشید-. خودتان را اصلاح کنید تا هدایت شوید و گمراهی ها و ناهنجاری های دیگران (فساد جامعه و خانواده) ضرری به شما نرساند. ⭕ شخصی که ذهن و فکرش را به از دیگران و ایراد گرفتن به رفتار، گفتار و اخلاق دیگر مشغول می کند، از معایب خود غافل می شود و اشکالات خود را نمی بیند. با خود فکر نمی کند که چرا در نماز ندارد؟ چرا خوش برخورد و نیست؟ چرا آن گونه که باید با و ارتباط برقرار نمی کند؟ چرا در وجودش نهادینه نشده است؟ چرا به پول، مادیات و شهرت از وجودش پاک نشده است؟ 🔵 شخصی که ذهن و فکرش مشغول معایب خود است و به رفتار و گفتار خود توجه می کند، می شود و فساد جامعه و عیبهای دیگران در او تاثیری ندارد. (روشن است که امر به معروف و نهی از منکر و تلاش برای اصلاح جامعه و دیگران مطلوب بلکه واجب است، لکن ملکه عیب جویی، از علل غفلت و نرسیدن به هدایت اعلی است).
– 2 ✅«قَالَ النَّبِيُّ –صلی الله علیه و آله و سلم- مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه‏» . (مصباح الشریعه، ص۱۳). 🖋 اینگونه روایت را معنا کرده اند که شناخت خود همراه با شناخت –تبارک و تعالی- است و هر چه شناخت نسبت به خود عمیق تر شود، شناخت او نیز عمیق تر خواهد شد. یکی از بیانها در شرح این حدیث شریف این است که انسان اگر خود را بشناسد، می یابد که عین و احتیاج خداوند –تبارک و تعالی- است. «أنتم الفقراء الی الله» (سورة مبارکة فاطر، آیة شریفة 15). به تعبیر فلسفی و به تعبیر عرفانی، و آیة الهی است. هیچ ارزش و کمالی را خودش به خودش اعطا نکرده و مالک هیچ ارزش و کمالی نیست. خودش به خودش وجود نداده است، علم نداده است، قدرت نداده است و نمی تواند وجود، علم و قدرت خود را حفظ کند. 🔆این خداست که هر کمالی را به انسان داده است و هر کمالی اوست. لذا گفته می شود #«الحمدلله». حمد و ثنا مخصوص اوست، چرا که حمد و ثنا برای کمال و ارزش است و همة کمالها از او و برای اوست. هیچ کس در عرض او هیچ کمال و ارزش و خوبی و زیبایی ندارد. از سویی معرفت به خود کشف می کند که هر چه نقص و پلیدی است، از ماست و ذات باری تعالی مبرا از هر نقص و پلیدی است و لذا گفته می شود #«سبحان الله». او منزّه از هر نقص و پلیدی است. انسان هیچ کمالی را از خود و برای خود ندارد و منشأ نقص و ضعف است و ذات باری تعالی عین خیر و کمال بی نهایت و غیر قابل تصور و هیچ خطا و نقصی به ذات او راه ندارد. 🔑اگر نگاه ما اینگونه اصلاح شود، دیگر عجب و غرور در نفس ما راه نخواهد یافت. خود را مملوکِ مالکی می بیند که هر چه دارد به لطف و عنایت اوست. آن موقع از اعماق وجود عرضه می داریم «الهی لاتکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا» (کافی، ج2، ص524) که نفس من زبون است و تو در نهایت عظمت، حکیمِ مهربان هستی.
شهادت سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی را به حضرت بقیه الله عج، مقام معظم رهبری و تمام محبین مکتب اهل بیت ع تبریک و تسلیت عرض می نماییم.
☀ سورة مبارکة فتح / آیة شریفة 4 : 🌷 «هُوَ الَّذي أَنْزَلَ السَّكينَةَ في‏ قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ لِيَزْدادُوا إيماناً مَعَ إيمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيما». 🌷 ✅ : آرامش و طمأنینه و استقرار نفس بدون اضطراب و ترس و وحشت -چه در مسائل عقیدتی و چه در مسائل عملی و ثبات قدم خارجی. / هضم سنگین ترین مشکلات با آن به سادگی ممکن است. ⬅ به عنوان مثال در جنگ احد، ص سبب تزلزل خیلی ها شد. (سورة مبارکة آل‏عمران / آیة شریفة 144 : «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُم‏»). در ابتلائات بسیار سنگین حادثه ، حضرت اباعبدالله -علیه الصلاه و السلام- هرگز دچار وحشت و ترس نشدند و تاثر از شهادت عزیزان سبب از دست رفتن وقار و استقرار نفس ایشان نشده بود. نقل شده است که وقتی خبر شهادت سید مصطفی خمینی یا شهید بهشتی و یارانشان را در آن شرایط سخت اوائل انقلاب یا خبر سقوط خرمشهر را به -ره- دادند، ایشان این سکینه و آرامش در چهره شان نمایان بود. اگر بر اثر مشکلات زندگی فردی یا اجتماعی -مانند از دست دادن عزیزان، زلزله، جنگ و ...- آرامش و اطمینان در نفس ما وجود نداشته باشد، «سکینه» تحصیل نشده است. ✅ «فی قلوب المومنین»، یعنی ایمان منشأ می شود که خداوند سکینه را به انسان بدهد. کسی که ایمان دارد که هر چه هست به اختیار و قدرت اوست و همة اتفاقات امتحانات الهی است، آرامش و طمانینه خود را از دست نخواهد داد. البته همانطور که «ایمان» مراتب دارد، «سکینه» نیز مراتب خواهد داشت. هر چه ایمان قویتر باشد، سکینه بیشتر خواهد بود. ✅ «لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم»، این سکینه و آرامش -که در و به انسان اعطاء می شود- بر ایمان انسان می افزاید. و این سرّ ارتقاء درجه مومنین با بلاهای دنیوی است. «لله جنود السماوات و الارض»، احتمالا اشاره به علت به آرامش رسیدن مومنین دارد. مومنینی که ایمان دارند آسمانها و زمین در اختیار اوست و «لاموثر فی الوجود الا الله» و هیچ چیزی جز به اذن و اراده الهی جا به جا نمی شود، در آرامش کامل قرار دارند. همه اسباب و علل دست اوست و اوست که ✅ «علیکم حکیم» است. از آنچه برای شما و دیگران اتفاق می افتد است و همه چیز بر اساس اوست. چیزی از دست قدرت او خارج نشده، بلکه بر اساس علم و حکمت خدایی رخ داده است. 🌹 همة قدرتهای آسمانی و زمینی در اختیار خدایی است که علیم و حکیم است، هر چه ایمان به این مطلب بیشتر باشد، سکینه بیشتر خواهد بود. 🌹
🔴 علت غفلت از خدا و خود عامل سقوط انسان از انسانیت است و علت غفلت، است. به عنوان مثال کسی که توجه تام به درس خواندن دارد، از رفت و آمد پیرامون خود غافل است یا کسی که توجه تام به تلویزیون دارد، صدا دیگران را نمی شنود. توجه انسان به و مظاهر دنیوی -مانند ، خانه و - انسان را از خدا و انسانیت خود غافل می کند. ✅ سوره مبارکه منافقون، آیه شریفه 9 : «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَ لاَ أَوْلاَدُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ». (ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال و فرزندانتان شما را از ذکر خدا باز ندارد و هر کس چنین باشد، زیانکار است). کسی که هدف و نگاهش ، ، و امثال آنها از مظاهر دنیاپرستی باشد، از ذکر خدا باز خواهد ماند. نگاه صحیح به دنیا، است. نگاهی که همه چیز را نعمت الهی می بیند و همة ابزارها را در راستای قرب به خدا و جلب رضایت او به کار می بندد. این نگاه نه تنها علت برای غفلت نیست، بلکه خود عاملی برای ذکر است. ✅ سوره مبارکه انفال / آیه شریفه 28 : «وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَ أَوْلاَدُكُمْ فِتْنَةٌ». (ترجمه : بدانید که اموال و فرزندان شما وسیلة آزمایش شما هستند). مال و فرزند است. کسی که از این امتحان سربلند بیرون آید، به سعادت می رسد و کسی که رفوزه شود، به شقاوت خواهد رسید. اگر مال و فرزند هدف باشد، انسان در امتحان الهی شکست خورده است. اما کسی از مال و فرزند برای عبودیت استفاده می کند، در امتحان الهی پیروز شده است. ✅ عبارت بسیار حکیمانه ای از حضرت امیر -علیه الصلاه و السلام – در نهج البلاغه نقل شده است که ایشان می فرماید : «مَنْ أَبْصَرَ بِهَا [الدنیا] بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ‌». (ترجمه : کسی که بوسیلة دنیا ببیند، دنیا به او بصیرت می دهد و کسی که به دنیا نگاه کند، دنیا او را کور می کند). کسی که به خود آینه نگاه کند، جای دیگری را نمی بیند، اما کسی که آینه را وسیله ای برای دیدن اشیاء قرار دهد، اشیاء دیگر را می بیند. دنیا را باید مانند آینه ابزاری برای دیدن دانست، نه آن که آن را هدف قرار داد که در این صورت کور می شود و حقائق هستی را -از جایگاه خود و خدا- نخواهد دید. ✅ در دعای عرفه آمده است : «عميت عين لا تراك علیها رقیبا». (ترجمه : کور است چشمی که تو را ناظر و مراقب خود نبید). وقتی دنیا هدف انسان باشد و به مادیات دنیا توجه کند، کور می شود و شخصی که کور است، خدا را نخواهد دید.