eitaa logo
یاعلی-فکرولی
79 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
5.1هزار ویدیو
54 فایل
«أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم» شیطان و دشمن، در لایه‌ها و روزنه‌های مختلفی هست اعوذ بالله من الآمریکا!  «بِسْمِ اللٌهِ الرَّحْمنِ الرِّحِیمِ»  الحمدلله رب العالمین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم والعن عدوهم ارتباط ما @yaali_1110
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۶ آذر۱۴٠۳/سال چهارم من در مرکز ضایعاتی های مشهد! و استفاده روزافزون از ظروف سفالی در غزه! به دلیل کاری گذرم به بلوار توس مشهد افتاد كه ظاهرا، یکی از مراکز اصلی خرید است. اینجا پشت سر هم مراکزی می بینید که انباشته از آن بزرگ و پر از زباله است. انواع و اقسام چیزهایی که دیگر به درد نمی خورند. داخل می رفتم و با خریدارها صحبت می کردم. از نرخ گونه های مختلف زباله ها می پرسیدم، اینکه از کجا می خرند، به کجا می فروشند و نهایتا با این حجم عظیم از ضایعات چه می کنند. یکی از فروشندگان می گفت: کار ما بیشتر کارتن و های پلاستیکی است. هر کیلو کارتن، پنج و هر کیلو بطری هفده هزار تومان. بر اساس منطق ارزیابی اسلامی، سبک زندگی را می توان از نُه منظر بررسی کرد که یکی از آنها است. از مهم ترین بخشهای این بسته فقهی عظیم الشأن هم، مباحث مربوط به طهارت و پاکیزگی است که دایره بسیار گسترده ای دارد. از این منظر بهترین نام برای مدرنیته، است. منطقی که سبکی از زندگی عقب افتاده زباله ساز را به انسان، حیوان و محیط زیست تحمیل کرده. جزیره زباله ای که گفته می شود مساحتی به اندازه کشور بزرگ ایران دارد، تنها یک نمونه از این فسادهای عظیم است(اینجا). تولید روزانه بیش از هفت هزار تن زباله!!!!!!! در تهران، مثال دیگری است که می توان به آن اشاره کرد(اینجا). سوگمندانه هم به عنوان مهم ترین راه حل، مثل دیگر افسانه های ادعایی مدرنیته، علیل و ناکارآمد است. طبق آخرین آمار سازمان ملل در همایش جهانی مبارزه با ، در حال حاضر تنها ۹ درصد از این مواد بازیافت می شود و در خوشبینانه ترین حالت، تا سال۲٠۶٠ به هفده درصد بازیافت جهانی خواهیم رسید(اینجا). بماند که بر خود بازیافت هم مفاسد دیگری بار می شود. می توان گفت در یک تقسیم بندی جامع، سبک زندگی مدرن به تولید هشت نوع زباله منجر می شود: ۱- زباله خانگی تر و خشک ۲- زباله های خطرناک۳- زباله های کارخانه ای و آلوده کننده منابع آبی ۴- زباله های الکترونیکی و رایانه ای ۵- زباله های (نخاله های غیرقابل بازیافت در طبیعت) ۶- زباله های ناشی از ساخت، تعمیر و حرکت اتومبیل + آلاینده های هوا ۷- زباله ها و آلاینده های ناشی از سموم و ها ۸- زباله های لوازم بهداشتی مثل پوشک ها، پد ها و... . الحق که ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ(۴۱روم) نیک به خاطر دارم زمانی که در روستا بودیم و تقریبا زباله ای نداشتیم. اما از وقتی که تاثیر سیاستهای جهانی ٠۳٠، در پایان دادن به در روستای ما هم ظاهر شد، وضع تغییر کرد. مانند زندگی محرومیت زای شهری، محروم از دام شدیم(۲۱مؤمنون) و بسیاری از چیزهایی که خوراک گاو، گوسفند و سگ گله می شد، تبدیل به زباله و پسماند شد. یا مثلا یک قسم از مربوط به نوع است. ظرفهایی که در اسلام داریم(چوبی، گِلی و...) اولا ارزان است، ثانیا متناسب با مزاج انسان است، ثالثا وقتی قابل استفاده نباشد، تولید زباله نمی کند و به راحتی به طبیعت باز می گردد. جالب تر اینکه جنبه هم دارد. یعنی زمانی که مردم از همه چیزشان محروم شده اند، به راحتی می توان از خاک، ظرف ساخت. آنچه که در گزارش جدید شبکه الجزیره، درباره افزایش روزافزون استفاده از ظروف سفالی، در میان آوارگان آمده، بر همین جنبه تاکید دارد. جالب اینکه مردم می گویند: غذا در خوشمزه تر هم می شود(اینجا). بگذریم! بعد از اتمام کار در بلوار توس، توفیق زیارت علیه السلام نصیبم شد و راهی حرم شدم. همان ابتدا آبخوری ها توجهم را جلب کرد. جلو رفتم و از برادری که لیوان های جدید را جایگزین می کرد پرسیدم: به طور متوسط، هر روز چند لیوان در آبخوری این صحن مصرف می شود؟ با کمی تخمین و بالا پایین کردن گفت: حدودا پنج هزار عدد!!! یعنی اگر حرم، تنها پنج آبخوری داشته باشد، سالانه بیش از ۹ میلیون عدد زباله، فقط در آبخوری هایش تولید می شود! این عددها را با خود مرور می کردم و به یاد حدیث تمدنی و طلایی حضرت علیه السلام افتادم که فرموده اند: اِشْرَبُوا بِأَيْدِيكُمْ فَإِنَّهَا خَيْرُ أَوَانِيكُمْ. با دستهایتان آب بنوشید که بهترین ظرفهای شماست (الکافی ج۶ص۳۸۵). مطالعه بیشتر: ساختار اولیه مدیریت پسماند از منظر آیات و روایات @besalamen_amenin
۱۴ دی ماه ۱۴٠۳/سال چهارم ائمه سکولار و «هیئت را تعطیل کردیم چون درس مهمتر بود»!! گوشی با یک شماره ناشناس زنگ خورد. نوجوانی بود که می گفت مسئول همان است که خواسته اند در آنجا برنامه داشته باشم. حاج آقا زنگ زده ام بگویم: چون مهم تر است، دو هفته ای هیئت مان را به خاطر امتحانات تعطیل کرده ایم. برادر کوچک جدیدم نمی دانست با همین جمله ی «درس مهم تر از هیئت است»، مرا به چه درگیری های فکری تاریخی که نبرد! اگر بگویم از گرفته، تا ساختار ما در بیان این جمله ساده عمیق نقش داشته مبالغه نکرده ام. بدیهی است که روی کلام، صرفا تعطیلی موقت یک هیئت نیست. بلکه سخن از مسئله بسیار مهمی است که به انحاء و اقسام مختلف، در عمق تفکر و هویت ما ریشه دوانده. چرا هیئت به عنوان یک مکان و نهاد اسلامی، در قلب نوجوان ما امری حاشیه ایست؟ چند درصد از نوجوانان ما هیئتی اند و چرا ایییینقدر کم؟ چه دارد که هیئت فاقد آن است؟ پاسخ واضح است: درس حاوی تمامی آن چیزهایی است که مورد و ضروری زندگی است و هیئت خیر. درس هرچند به صورت بسیار ناقص و پر اشتباه، اما به ما اقتصاد می آموزد، پزشکی، معماری، ، نجوم، فیزیکُ شیمی و نحوه تصرف در طبیعت و دهها مسئله دیگر، که بدون آنها نمی توان حیات انسانی را متصور شد. اما متقابلا هیئات ما در بهترین حالت، صرفا بستر ساز یک احساسند. یک رابطه قلبی با اهل بیت علیهم السلام که نسبت چندانی با رفع نیازهای مذکور ندارد. البته که حاشیه ای بودن دین، علاوه بر نوجوان ما در قلب مدیر انقلابی و دلسوز این مملکت هم وجود دارد. این است که به تعبیر زیبا و گیرای آن استاد حوزه علمیه قم، مدیر مفاتیح به دست ما، صبح که به محل کارش می رود، را زیر میز می گذارد و کتاب های « » کافر انگلیسی را روی میز. آنگاه قربه الی الله برای جامعه مسلمان ایران تئوری اقتصادی می نویسد. نتیجه اش همین وضعی است که می بینید: پس از حدود نیم قرن از ، در سرزمین پهناور، بسیار ثروتمند و پر برکت ایران، بیش از بیست میلیون نفر حاشیه نشین داریم(اینجا) و دهها استخوانِ در گلوی رنج آور دیگر. این مسئله آنقدر ریشه دار است که حتی در هم نشانه های فراوانُ عمیقش هویداست. طلبه دلسوز و دغدغه مند ما هم اگر بخواهد حرفی برای مردمش داشته باشد، اقتصاد بداند، روانشناسی بفهمد و تحلیل جامعه شناسانه بدهد، ناچار به درس پناه می برد و می شود. تمامی این اشکال به ظاهر مختلف، برآمده از یک نگاه واحدند: قرآن، امام و دین در این منظر، صرفا یک احساسند نه یک برای پاسخگویی به نیازهای حیاتی بشری. در واقع این عزیزان، همان نظام آموزشی برآمده از تمدن مدرن کفار است. اما چرا هیئت، مسجد و در حقیقت ، حتی در قلب طلبه هم امری ناکافی برای نیازهای عصر کنونی است؟ پاسخ را در دو گزاره بنیادین باید جست: نخست هجوم حداکثری مدرنیته از طریق . عامل مهم تر اما مدل و رجوع ما به آیات و روایات است. روشی که متمرکز بر اوامر و نواهی دین است و با سایر ابعاد گرانقدر وحی و حدیث کار چندانی ندارد. منهجی که نهایتا منجر به ارائه یک دین و بی ربطِ به اداره جامعه شده. به تعبیر صریح عزیز انقلاب، «نظام آموزش و پرورش مدرن را برای بی دین کردن و وارد این مملکت کردند. ما هم بعد از انقلاب نتوانستیم جز تغییراتی سطحی و اندک در آن ایجاد کنیم»(اینجا). تصور کنید چنین ساختاری، حداقل از گُل ایام زندگی فرزندان ما را در طول دوازده سال اشغال می کند. در مقابل، نوجوان ما اگر دهها اما و اگر را پشت سر بگذارد و پایش به و هیئت باز شود، هفته ای ده بیست دقیقه هم موعظه می شنود و تمام. تازه اگر هیئت امنا مانع کار نشود!!! با یکی از عزیزان حزب اللهی رشته پزشکی سخن می کردیم. با ذهنی قریب الانفجار از شبهات و پرسشهای بی پاسخ درباره . من جواب هیچ کدام از سؤالاتش را ندادم و فقط پرسیدم: روزی چقدر زمان برای اختصاص می دهی؟ گفت حدود ده ساعت. گفتم از ابتدای عمرت تا کنون ده ساعت برای مطالعه طب اسلامی وقت گذاشته ای؟ گفت خیر. نتیجه این واضح است که فرمود: بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ(آیه۳۹یونس). سبک زندگی مدرن در وهله اول و به صراحت نمی خواهد دین را به حاشیه براند، بلکه فرصت پرداختن به آن را برایت نمی گذارد!(فتأمل جیدا). اما در اینکه چه باید کرد، توضیحات فراوانی وجود دارد که مطالعه کتاب «مسجد و اداره جامعه» و «آموزش پرورش آینده» می تواند گره گشای خوبی برای ابتدای کار باشد. @besalamen_amenin
۹ بهمن ماه ۱۴٠۳/سال چهارم انبیائی که هنوز هم متهم به نادانی اند!!!! هزاران سال گذشت تا روزشمار تاریخ به بیستُ هفتم رجب رسید. روزی که بشریت واجد آن مقدار از بلوغ شد که پذیرای دریافت ابدی ترین و ارزشمند ترین تعالیم زندگی باشد(آیه۹إسراء). امروز قله تاریخ بشر است و عظیم الشان رسول الله الاعظم، به نقطه دریافت الهی واصل شد(آیه۶نمل). قرآنی که چشمه ها و دریاهای دانش از آن می جوشد(خطبه۱۸۹نهج البلاغه). در این میان اما، از انسانها گرفتار یک مصیبت بزرگ شدند. بلایی که خداوند متعال نام آن را می گذارد(آیات۷۱مؤمنون/۱٠۵یوسف/۱انبیاء). إعراض و رویگردانی از پیام انبیاء علیهم السلام از آدم تا خاتم. اما نکته ای بسیار قابل تامل در نوع مواجهه ، با تعالیم و صحیحی که پیامبران مبلّغ آن بودند. چقدر جالب است که بدانیم یکی از اصلی ترین مواجهه های مخالفان مسیر ، قدیمی خواندن کلامُ راه انبیاء علیهم السلام بوده. دشمنان پیامبران الهی همیشه به آنها می گفتند: دوره ی شما تمام شده و این حرفهای اقوام گذشته است(آیات ۳۱ انفال/۲۴نحل/۱۳مطففین). گفتم جالب است به این دلیل که نوع برخورد و مواجهه کثیری از ما هم با آیاتُ روایات، دقیقا به همین شکل است. ما هم به دلایل مختلفی از جمله غیر قرآنی از سویی و ناقص از دیگر سوی، نگاهی درست به آیات کتاب الهی و در نتیجه تاریخ بشر نداریم. چرا که اصلی ترین منبع روایت گذشته، گزارش های خالق انسان است نه روایتهای و دیگران. ما نیز عصر نبی الله الاعظم را زمانه ای بسیطُ ساده می دانیم. دوره ای که بشریت در نادانی به سر می برده و الحمدالله امروز، به برکت از آن جهالتها خلاصی یافته. ما هم دقیقا مانند ، خود را دانشمند می دانیمُ زمانه پیامبرمان را عصری ساده و در نتیجه غیرقابل استناد!! اما پرسشی بسیار مهم: اگر انبیاء علیهم السلام روش صحیح زندگی را تعلیم می دادند و کثیری از مردم از آنان رویگردان بودند، پس این جماعت بر اساس چه اصولی زندگی می کردند؟ این همان مسئله ایست که در طی چند قرن و با روایت دروغ گذشته، پاسخش را از ما پنهان کرده. ما خیال می کنیم دشمنان پیامبران، شاخُ دُمی در سرُ پشت داشته و فاقد فهم ابتداییات زندگی بوده اند. آنها را آنقدر عقب افتاده و نادان برایمان تصویر کرده اند که خیال می کنیم اگر امروز با وبا نمی مردند، قطع به یقین فردا با از بین می رفتند. دقیقا به همین دلیل است که هیچ گاه انبیاء علیهم السلام را جدی نمی گیریم. چرا که خود را با زمانه و دشمنانی بسیار سخت تر و پیچیده تر از عصر آنان مواجه می دانیم(فَتَأَمَّلْ جَيِّدا). حال آنکه برخلاف این روایت و تصور رسوخ یافته اما نادرست، قرآن کریم می فرماید: اتفاقا دشمنان پیامبران هم داشتند و دقیقا مانند مردم زمانه ، سرمست از یافته ها و داشته های علمی خودشان بودند(۸۲و۸۳غافر). این است که همیشه انبیاء را و نادان می دانستند(۶۶و۶۷ اعراف). اینکه می گویم به دلیل نگاه نادرست به تاریخ، ارتباطمان با قرآن مقطوع است و اساسا خود را مخاطب کلام الهی نمی دانیم یعنی همین. بسیاری از ما حین قرائت این قبیل آیات، بلافاصله می گوییم: عجب انسانهای نادانی بودند که دست رد به انبیاء زدند. ما که الحمدالله جزء مؤمنین به آن راه و مسیریم! اما حقیقتا اینگونه است؟ بگذارید مثالی بزنم. به این فرمایشات تمدنی و بسیار گرانقدر حضرت دل بدهید: ۱.اگر دعا کم شود، بلاها زیاد خواهد شد(این را به کسی که به صورت تخصصی می خواند بگویید) ۲. اگر صدقه دادن کم شود، بیماریها زیاد می شود (این را به یک بگویید) ۳. اگر زکات تعطیل شود، دام ها هلاک خواهند شد(این را به یک بگویید) ۴. اگر ظلم زیاد شود باران کم می شود(این را به متخصصان و هوا بگویید) ۵. اگر ربا گرفته شود، زلزله هم زیاد می شود(این را به اقتصاددانان و پژوهندگان زمین شناسی بگویید). اینها و صدها گزاره علمی عمیق دیگر که اگر به متخصصان امروزین عرضه شود خواهند گفت: خدایتان شفا دهد، این حرفهای سطحی و عوامانه چیست که می گویید؟!؟!؟ . این است که بشر امروز هم گرفتار همان ، تک بعدی و ظاهربین خود است(۸۵إسراء/۷روم) و این ریشه تمام بدبختی های اوست(۴۱روم). عزیز برای رسیدن به سرمنزل مقصود، نیازمند گذر از مرحله احساسُ عاطفه، به مرحله از حضرت مدینه العلم علیه السلام و قرآن ایشان است و این، پیام و شأن حقیقی روز مبعث است. وقتی در این سطح وارد مواجهه تمدنی بشویم، خواهید دید که ، دقیقا مانند روز اول بعثت، چقدر زنده و زیادند!!!! @besalamen_amenin