#یادداشت_۱۷۱
۱۹ مرداد ۱۴٠۳/ سال چهارم
من و مشروب خواران اتاق حجامت!!!!!
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما؟
حدودا دو ماه پیش بود که گچکاری کوچیکی تو خونمون داشتیم. دو نفر اومدن، اوستا و شاگرد. ی نیم ساعتی که شروع به کار کردن، شاگرد خیلی طبیعی و عادی پرسید: #مشروبه؟!؟!؟!
اشاره کرد به دو سه بطری کنار پنجره و دوباره خیلی عادی پرسید: مشروبه؟! یک حس مخلوط از تعجب، خجالت، حزن و عصبانیت سراغم اومده بود و ی لحظه جا خوردم و اصلا نمی دونستم چی بگم.....
گذشت تا حدودای س چهار هفته پیش. شنیدم یکی از جوونایی که باهاش آشنا بودم، زده تو کار تولید مشروب از #گیلاس! به پدر مادرش گفته بود: شما عقب افتاده هستین و الان رو سفره ی خیلیا ازینا هست!
باز گذشت تا اینکه دیروز رفتم #حجامت. کنارم چهارتا جوان تقریبا زیر سی سال نشسته بودن. دقیقا به راحتی #آب_خوردن داشتن از عرق خوریشون می گفتن.
سکوت کرده بودم و داشتم گوش می دادم. بیشتر ازین می سوختم که چقدر جوونهای رشید و داش مشتی بودن. حرفهای این #ایتام_بی_پناه آل محمد سلام الله علیه که تموم شد گفتم: ببخشید برادرا می تونم ی نکته ای عرض کنم؟ گفتن بگو.
گفتم داداش: هر سالی تو دنیا حداقل دو میلیون نفر به خاطر مشروب خوری می میرن و بیش از دویست میلیون نفر هم گرفتار مریضی های دیگه میشن(اینجا). خدایی که آدم رو درست کرده و بندش رو بی نهایت دوست داره، گفته ازینا نخورین. بیماری #قلبی سراغتون میاد، عقلتون رو از دست میدین و ممکنه تو عالم مستی کارایی کنید که ی عمر بسوزین و آبروی کل ایل و تبار و ناموستون رو ببرین. علاوه بر اینا، به مرور دندوناتون خراب و پوسیده میشه و دهنتون بدبو.
داشتن دقیق گوش می دادن. اما نکته اصلی داستان ازینجا به بعد شروع میشد. گفتم حالا به جاش چی بخوریم؟ که هم لذت داشته باشه، هم هیچکدوم از ضررای مشروب رو نداشته باشه و کلی بهمون فایده بده؟ گفتم #سرکه_انگور که نوشیدنی همه پیغمبرا بوده از بهترین #جایگزین های مشروبه. از بهترین داروها برای سلامت قلبه، عقل رو زیاد میکنه، لثه تون رو محکم و انگل های بدنتون رو هم دفع میکنه(المحاسن ج ۲ص۴۸۵).
البته سرکه ای که خودتون درست کنید و تا حد ممکن هم به انگورش سَم نزده باشن، نه این سرکه های کارخونه ای. خود منم درست میکنم و همین الان چند بطری کنار پنجره مون گذاشتم!!
اینارو نگفتم که بگم همه جوونا از دست رفتن. گفتم که بدونیم کم نیستن کسانی که گرفتار این چیزان و دلیلشم واضحه. هرچقدر بسترهای زندگی حلال، دیریاب تر و سخت تر بشه، احتمال اسارت در محرمات الهی هم بیشتر میشه. نمونه واضحشم #ازدواجه. هرچقدر ازدواج سخت تر بشه، روابط نامشروع و... بیشتر میشه. اینجام به میزانی که بسته نوشیدنی های حلال از جمله #سرکه رو رواج بدیم، برای مردم از فوایدش بگیم و مضرات مسکرات حرام رو تبیین کنیم، می تونیم مردم بویژه جوونارو از حرکت توی این ریلهای نجس مضر نجات بدیم.
مطالعه بیشتر: بسته فقهی ارزیابی غذا
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۷۲
۲۶ مرداد ۱۴٠۳/سال چهارم
ماه، هم بر کازینوهای لاس وگاس می درخشد، هم بر حسینیه حاج همت در دوکوهه!
دنیای عجیبی است مگر نه؟!
آن طرف #اکونومونیست را میبینی که برترین شهرهای جهان را اعلام می کند و این طرف #کوفه را، یکی از اسرار آمیزترین نقاط عالم و از چهار شهر برتر جهان در نگاه قرآن(اینجا).
دنیای عجیبی است مگر نه؟!
در آن سوی #لندن است و #لس_آنجلس، که خارهای سرسبد تمدن اومانیستی غربند و برای ایجاد امنیت، بیشترین دوربین های مداربسته جهان را در خود دارند. در این سوی #نجف است و #کربلا و میلیون ها انسان که در اوج امنیت و آرامش، کیلومترها می روند و دوربینی نمی بینند. آنها کنترل حداکثری دارند و اینها آزادی حداکثری.
دنیای عجیبی است مگر نه؟
آن طرف نوادگان #فرعون را ببین که ندای «أنا ربكم الأعلى» سر داده اند و برای سلطه حداکثری بر بشر، سودای حذف مخلوقات گرانقدر الهی مثل گاو و گوسفند را در سر دارند و مفتخر به ساخت #گوشت_مصنوعی اند و این طرف، در #مسیر_اربعین، روزانه دهها راس گاو و گوسفند #حلال_و_طیب ذبح می شود و به رایگان در اختیار زائران قرار می گیرد.
دنیای عجیبی است مگر نه؟
آن طرف هتل «پالمز کازینوی لاس وگاس» قرار دارد با شبی چند ده هزار دلار حق اقامت، که تنها پذیرای #قارون های عصر مدرن است و این طرف، #موکبهای فراوان حسینی که به رایگان، پذیرای تمامی #عباد_الله می شوند(اینجا).
دنیای عجیبی است مگر نه؟!
در آن سوی به نام علم و به پشتوانه انواع کدکس های غذایی علمی!!، کهنه ترین و کپک ترین غذاها را #کنسرو می کنند و با انواع و اقسام افزودنی های مضر به خورد بشر می دهند و در این سوی، در مسیر تمدن اربعین، #تازه_خوری در جریان است و سلامت.
دنیای عجیبی است مگر نه؟!
در آن سوی از تمدن شیطان، #هوش_مصنوعی را می بینی که برای سلطه حداکثری بر بشر، تنها کردن و حذف #روابط_انسانی می تازد و در این سوی، #خانواده_بیست_میلیونی اربعین را، با واقعی ترین، زنده ترین و گسترده ترین روابط عمیق انسانی.
دنیای عجیبی است مگر نه؟!
دنیای قارونها و فرعونها را ببین که ثمره اقتصاد مریض و متمرکز نظام سرمایه داری اند و خیل عظیم بردگان بی اختیار را. و این طرف را نظاره کن! دنیای #مدیریت_مردمی تمدن اربعین و خیل عظیم آزادگان مختار را. در اینجا هرکسی نقشی دارد و سهمی! آنقدر که یکی برای زائران #سایه می شود و آن مادر پیر، با تکه کارتنی رهروان را خنک می کند.
دنیای عجیبی است مگر نه؟!
آن طرف را ببین که در دنیای ظلمانی سند۲٠۳٠ و #برابری_جنسیتی چه می گذرد. ابلیس را که در تدارک نبردی تمام عیار با خانواده و انسانیت است. از سویی به دنبال احیای #قوم_لوط است و از دیگر سوی، با انواع روشهای علمی! برای اختلاط نطفه ها و حرام زادگی و تغییر جنسیتها در تلاش.
این طرف اما در دنیای #حلال_زادگان تمدن نور، مردان و زنانی وجود دارند که در دانشگاه اربعین، مشق جوانمردی، غیرت، عفاف و حریم می کنند و برای واژه مقدس #ناموس جان می دهند.
دنیای عجیبی است مگر نه؟!
آن طرف پاریس را می بینی که مدعی #امامت بر شهرهای عالم است و برای میزبانی کمتر از بیست هزار ورزشکار دچار مشکل می شود و این طرف، نجف و کربلا را ببین که بیش از بیست میلیون نفر را به رایگان پذیرا می شوند و پذیرایی می کنند و مشکلی هم ندارند.
دنیای عجیبی است مگر نه؟!
آن طرف را ببین که با انواع و اقسام دلایل علمی!! کندن از دیگران و له کردن شان را توجیه می کنند و این طرف را دل بده! هرچه دارند فدایت می کنند و باز خود را شرمنده و مدیون تو می دانند.
دنیای عجیبی است مگر نه؟!
مطالعه بیشتر: تمدن اربعین
التماس دعا برای جاماندگان
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۷۵
۲٠ شهریور ۱۴٠۳/سال چهارم
آیا منظور از شیطان در بعضی روایات همان میکروب است؟
نکند ملائکه پروتئین باشند!!!!!!
شاید مهم ترین موضوع در ارتباط انسان با خداوند متعال، مسئله #زبان_شارع باشد. اینکه حضرت رب العالمین با چه اصول و قواعدی با بشر سخن گفته که در نتیجه، کلماتش برای مردم تمامی زمانها و مکانها، هدایت آفرین، قابل فهم و #مبین باشد؟ آنقدر مبین و روشنگر که آنرا #نور می نامد(۱۳۸ آل عمران/۱۵مائده).
یکی از مسائلی که در همین زمینه مطرح می شود، تطبیق بعضی از کلمات و توصیفات شارع بر موضوعات جدید است. از جمله مشهورترین تطبیقها این است که: مقصود از #شیطان در بعضی از روایات همان #میکروب است. مثلا:
۱. ناخن هایتان را کوتاه کنید که ناخن بلند، جایگاه شیطان است.
(مکارم الاخلاق ص۶۶)
۲. آب را از کنار دستگیره و جایی که کوزه تَرَک برداشته نخورید، که اینها محل شیطان است. (کافی ج۶ص۳۸۵). طبق دیدگاه مشهور، شیطان درین نوع از روایات به معنی میکروب و کثیفی است.
در این زمینه چند ملاحظه وجود دارد:
#اولا: آیا زنی که ناخن های بلندی دارد و زیر آنها را تمیییییییز تمیییییز نگه می دارد، دیگر شامل این مسئله نمی شود؟؟ عین همین پرسش درباره کوزه هم وجود دارد. اگر دستگیره و محل تَرَک را قشششششنگ بشوییم و ضدعفونی کنیم، دیگر جایگاه شیطان نیست؟ اگر مسئله فقط میکروب و کثیفی باشد، آیا خیلی بهتر، قابل فهم تر و راحت تر نبود که امام علیه السلام بفرمایند: اینجاها کثیف است، ابتدا تمیز کنید و بعد...؟؟؟
#ثانیا: پذیرش این مدل تطبیقات، به ناکجا آباد مضحکی منتهی خواهد شد. فی المثل اگر منظور از شیطان، میکروب و کثیفی است، لابد آنجایی که فرموده اند خلال دندان باعث شادی #ملائکه می شود(تحف العقول ص۱۴)، مقصود از ملائکه یعنی #ویتامین!!!!
#ثالثا: استدلال می کنند که چون میکروب بسسیاااااار ریز است و در آن زمان(تلویحا: عصر بدبختی و بی سوادی بشر) دیده نمی شد، اهل بیت علیهم السلام به جای آن، از لفظ شیطان استفاده کردند تا با مردم تفاهم کنند.
حال پرسش مهم این است که مگر خود شیطان دیده می شود؟ آیا پذیرفتنی است که یک نادیدنی را، با پدیده بسیار نادیدنی تر از آن معرفی کنند؟ آن هم موجودی که قرآن کریم تصریح دارد: شمارا از جایی می بیند که شما #لاتَرَونَهم. او و قبیله اش را نمی بینید(۲۷ اعراف).
با همه اینها جالب است که خداوند متعال به یک موجود #غیبی نادیدنی، #عَدُوّ_مُبین می گوید. مخلوقی که مانند روز روشن، آشکار است و همه باید او را دشمن خود بدانند(۶فاطر/۱۴۲انعام). جالب تر اینکه از نظر کلام الله زندگی، این مسئله آنقدر مهم و بدیهی است که منکر آن کافر است و در عذاب جهنم(۱۴٠ نساء).
#رابعا: اگر #ادبیات_میکروبی مدرنیته در این دو سه قرن اخیر پدید نمی آمد، به معنای این بود که بشریت درک درستی از شیطان نداشت؟ اصلا اگر چندسال دیگر اثبات شد که چیزی به نام میکروب، وجود خارجی ندارد چه؟ آن زمان باید چه معنای جدیدی را بر روایات تحمیل کنیم؟
#خامسا: اصل کلام این است که چون پدیده ای دیده نمی شود، پس فهمش ناممکن است. آیا این به معنای صحه گذاشتن بر اعتقاد #کفار جهنمی نیست؟مگر آنها چه می گفتند؟ حرفشان به انبیاء علیهم السلام این بود که اگر راست می گویید پدرانمان را بیاورید. ما آنها را بعد از مرگشان نمی بینیم، پس تمام شده اند و دنیایی پس از این عالم نخواهد بود(۲۵جاثیه).
#سادسا: مگر #ملائکه الهی قابل رؤیتند که خدواند متعال، حدود هفتاد بار در قرآن از آنها سخن گفته؟ نکند منظور از ملائکه #کربوهیدرات باشد؟؟؟
آیا بهشت، دیدنی است که هفتاد و هفت بار در کلام الله، ذکر و توصیف شده؟ جهنم چطور؟ کسی چه می داند؟ شاید علم پیشرفت کرد و فهمیدیم منظور از جهنم، ویروس #ایدز بوده!!!!
اصلا خود حضرت باری تعالی چه؟ اگر قرار باشد نادیدنی ها غیر قابل درک باشند، خداوند غیب الغیوب از همه اولی تر به این مسئله است.
همین نگاه ناقص #اسلام_مالی است که برای توصیف خداوند متعال، دست به دامان کلمه سخیف و مبهم #انرژی می شود. نمازی را که به فرموده امام صادق علیه السلام، چهار هزار حد دارد(کافی ج۳ص۲۷۲)، در حد ورزش و #مدیتیشن تحقیر می کند. مسئله پر رمز و راز #نیت را به #قانون_جذب تقلیل می دهد و قص علی هذا .
پذیرش این #ادبیات_میکروبی، ریشه در #عِضین کردن و بخشی نگری به آیات و روایات دارد. در نداشتن یک نگاه #جامع به منظومه وحی. علاوه بر اینها واجد این معنای ضمنی ناصحیح است که #ادبیات_شارع، برای تفاهم با مردم کافی نیست و به این منظور، باید دست به دامان دستگاه دانشی مدرن شویم. غافل از اینکه تغییر، تنها امر ثابت این دستگاه فکری #مذبذب است.
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۸٠
۱۸ آبان ۱۴٠۳/ سال چهارم
تو در مورد من چی فکر کردی؟
من اصلا به تو فکر نمی کنم حاج آقا!!!
یکی از تقسیم بندی های کاربردی که می توان در مجموعه آیات و روایات گرانقدر انجام داد، سه گانه تعریف، تصویر و تصمیم است. این نگاه در ادبیات #مدرسه_هدایت، بیان مبتنی بر #مُکث نامیده شده. در واقع یکی از مهم ترین ویژگی های بیان هدایت آفرین این است که: اولا یک مسئله را تعریف، و در مرحله بعدی فواید و احیانا جوانب مختلف آن تعریف را تبیین کند. نهایتا مجموعه ای از تصمیم ها را برای عملیاتی کردن آن تعریف و رسیدن به آن فوائد ارائه کند. فی المثل ابتدا صلات را تعریف، سپس فواید آن را تشریح و نهایتا، مجموعه ای از اقدامات را برای #اقامه و بر زمین نشاندن نماز ارائه کند.
از منظر این رادار پیشرفته، بسیاری از کتابها و سخنرانی های دینی فاقد #هدایت آفرینی حداکثری هستند. چرا که در بسیاری از موارد، هیچ تصمیم و برنامه کاربردی روی میز مخاطب نمی گذارند. یعنی دقیقا در مرحله ای که فرد آماده عملیات و ایجاد تغییر در زندگی است، او را بدون تصمیم پیشنهادی رها می کنند. در واقع مباحث خوبشان در حد مبانی نظری باقی مانده و امتداد اجتماعی عینی پیدا نمی کند.
با این مقدمه یکی از مهم ترین و محوری ترین مفاهیم در تعریف انسان، کلمه #فقر است. خداوند متعال در کلام الله زندگی می فرمایند: ای انسانها شما فقیر و محتاج به خدایی هستید که غنی و بی نیاز است(١٥فاطر). مرحله دوم کار، بررسی #تصویر و جوانب مختلف مخلوقی به نام انسان، مبتنی بر اين مفهوم است. از همه مهم تر سومین بخش یعنی تصمیم است. ما با چه برنامه ها و طرحهای عملیاتی می توانیم فقر و نیازهای ذاتی و تمام ناشدنی انسان را به سمت غنی مطلق، پُر و مدیریت کنیم؟
یکی از مسائل مهمی که از این نگاه استفاده می شود، قرین بودن #نیاز انسان با #اندیشه اوست. اگر انسان مجموعه ای تمام ناشدنی از نیازهاست، بنابراین تمامی کارهای او برای رفع حاجاتی است که دارد. در یک جمله می توان گفت: انسان ها تنها و تنها به رفع نیازهایشان #فکر می کنند.
با این مقدمه می توان نتیجه گرفت: تمامی قطع و وصلها در روابط انسانی، مبتنی بر مسئله رفع نیاز شکل می گیرد. هر کسی، مجموعه ای، مدیری، امام جمعه و جماعتی، کشوری یا تمدنی بتواند با تصمیم هایی که ارائه می دهد، بهتر، سریع تر، آسان تر و ارزان تر نیازهای جامعه انسانی را رفع کند، توانسته تفکر و اندیشه ها را جهت دهی و طبعا آن جامعه را به سمت و سوی دلخواه مدیریت کند.
زمانی به عزیزی می گفتم: حاج آقا می دانید چرا کثیری از جوانان و نوجوانان از کنار ما می گذرند و کمترین احساس و ارتباطی نسبت ما ندارند؟ به این دلیل که من طلبه، اساسا هیچ نسبتی با رفع نیازهای او ندارم. نه حرف و طرحی برای #تفریحاتش ارائه می دهم، نه فکر و برنامه ای برای #شغل آینده اش دارم، نه پیشنهادی برای تسکین فوران #آتشفشان نیازهای روحی جسمی او. وقتی نیازی رفع نمی کنی، پس کمترین جایگاهی در تفکرات و اندیشه ها آنها نخواهی داشت. وقتی به تو فکر نکنند پس نمی توانی اندیشه آنها را جهت دهی کنی و مدیریت.
با این توضیحات ارزش جمله تمدنی و محوری حضرت روح الله در #منشور_روحانیت مشخص می شود که: حوزهها و روحانیت باید #نبض_تفكر و #نیاز آیندهی جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عكسالعمل مناسب باشند.
(صحیفه نور ج۲۱ص۸۸)
بسیار قابل تامل است که امام خمینی عظیم الشان، مدیریت تفکرات جامعه را در کنار رفع نیازها مطرح می کنند. اساسا هدف بنیادین #انقلاب_اسلامی چیزی جز برآوردن نیازهای جامعه در قالب یک #سبک_زندگی جدید مبتنی بر قرآن و روایات نبوده. امام خمینی ره در این زمینه می فرمایند: من قبلاً نیز گفتهام #همهی_توطئههای جهانخواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است كه ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است... . هدف اساسی ما این است كه چگونه میخواهیم اصول محكم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده كنیم و بتوانیم برای #معضلات جواب داشته باشیم. همهی ترس استكبار هم ازین مسأله است كه فقه و اجتهاد جنبهی عینی و عملی پیدا كند.
(صحیفه نور ج۲۱ص۸۸)
کتاب مسجد و اداره جامعه که حاوی چهل طرح کاربردی بر مبنای آیات و روایات گرانقدر ماست، پاسخی به این پرسش است. بر این اساس، مسجدی که برای رفع نیازهای مختلف اهالی #محله طرح و برنامه دارد، به راحتی توان ارتباط گیری با مردم، هدایت و مدیریت آنها در جهت اهداف اسلامی را خواهد داشت.
@besalamen_amenin
پ.ن.
از طرف روحانیت درباره شناساندن منظومه فکری امام و آقا کم گذاشته شده و خودمان هم کم گذاشتهایم
برای همین در برخی ابتدائیات فکری ولایتمداری و تشخیص مصادیق اشتباه می کنیم از داشتن یا نداشتن بمب هسته ای تا شرایط یک رئیسجمهور مشروع در ایران
یاعلی
#یادداشت_۱۸۳
۱۶ آذر۱۴٠۳/سال چهارم
من در مرکز ضایعاتی های مشهد!
و استفاده روزافزون از ظروف سفالی در غزه!
به دلیل کاری گذرم به بلوار توس مشهد افتاد كه ظاهرا، یکی از مراکز اصلی خرید #ضایعات است. اینجا پشت سر هم مراکزی می بینید که انباشته از آن #کیسه_های_برزنتی بزرگ و پر از زباله است. انواع و اقسام چیزهایی که دیگر به درد نمی خورند. داخل می رفتم و با خریدارها صحبت می کردم. از نرخ گونه های مختلف زباله ها می پرسیدم، اینکه از کجا می خرند، به کجا می فروشند و نهایتا با این حجم عظیم از ضایعات چه می کنند. یکی از فروشندگان می گفت: کار ما بیشتر کارتن و #بطری های پلاستیکی است. هر کیلو کارتن، پنج و هر کیلو بطری هفده هزار تومان.
بر اساس منطق ارزیابی #الگوی_پیشرفت اسلامی، سبک زندگی را می توان از نُه منظر بررسی کرد که یکی از آنها #فقه_التزکیه است. از مهم ترین بخشهای این بسته فقهی عظیم الشأن هم، مباحث مربوط به طهارت و پاکیزگی است که دایره بسیار گسترده ای دارد.
از این منظر بهترین نام برای مدرنیته، #تمدن_زباله است. منطقی که سبکی از زندگی عقب افتاده زباله ساز را به انسان، حیوان و محیط زیست تحمیل کرده. جزیره زباله ای #اقیانوس_آرام که گفته می شود مساحتی به اندازه کشور بزرگ ایران دارد، تنها یک نمونه از این فسادهای عظیم است(اینجا). تولید روزانه بیش از هفت هزار تن زباله!!!!!!! در تهران، مثال دیگری است که می توان به آن اشاره کرد(اینجا).
سوگمندانه #افسانه_بازیافت هم به عنوان مهم ترین راه حل، مثل دیگر افسانه های ادعایی مدرنیته، علیل و ناکارآمد است. طبق آخرین آمار سازمان ملل در همایش جهانی مبارزه با #زباله_های_پلاستیکی، در حال حاضر تنها ۹ درصد از این مواد بازیافت می شود و در خوشبینانه ترین حالت، تا سال۲٠۶٠ به هفده درصد بازیافت جهانی خواهیم رسید(اینجا). بماند که بر خود بازیافت هم مفاسد دیگری بار می شود.
می توان گفت در یک تقسیم بندی جامع، سبک زندگی مدرن به تولید هشت نوع زباله منجر می شود: ۱- زباله خانگی تر و خشک ۲- زباله های #بیمارستانی خطرناک۳- زباله های کارخانه ای و آلوده کننده منابع آبی ۴- زباله های الکترونیکی و رایانه ای ۵- زباله های #ساختمانی (نخاله های غیرقابل بازیافت در طبیعت) ۶- زباله های ناشی از ساخت، تعمیر و حرکت اتومبیل + آلاینده های هوا ۷- زباله ها و آلاینده های ناشی از سموم و #آفت_کش ها ۸- زباله های لوازم بهداشتی مثل پوشک ها، پد ها و... . الحق که ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ(۴۱روم)
نیک به خاطر دارم زمانی که در روستا بودیم و تقریبا زباله ای نداشتیم. اما از وقتی که تاثیر سیاستهای جهانی #سند_ضاله۲٠۳٠، در پایان دادن به #دامداری_طبیعی در روستای ما هم ظاهر شد، وضع تغییر کرد. مانند زندگی محرومیت زای شهری، محروم از #منافع_کثیره دام شدیم(۲۱مؤمنون) و بسیاری از چیزهایی که خوراک گاو، گوسفند و سگ گله می شد، تبدیل به زباله و پسماند شد.
یا مثلا یک قسم از #زباله_های_خانگی مربوط به نوع #ظروف است. ظرفهایی که در اسلام داریم(چوبی، گِلی و...) اولا ارزان است، ثانیا متناسب با مزاج انسان است، ثالثا وقتی قابل استفاده نباشد، تولید زباله نمی کند و به راحتی به طبیعت باز می گردد. جالب تر اینکه جنبه #پدافند_غیرعامل هم دارد. یعنی زمانی که مردم از همه چیزشان محروم شده اند، به راحتی می توان از خاک، ظرف ساخت. آنچه که در گزارش جدید شبکه الجزیره، درباره افزایش روزافزون استفاده از ظروف سفالی، در میان آوارگان #غزه آمده، بر همین جنبه تاکید دارد. جالب اینکه مردم می گویند: غذا در #ظرفهای_سفالی خوشمزه تر هم می شود(اینجا).
بگذریم!
بعد از اتمام کار در بلوار توس، توفیق زیارت #حضرت_عِلم علیه السلام نصیبم شد و راهی حرم شدم. همان ابتدا آبخوری ها توجهم را جلب کرد. جلو رفتم و از برادری که لیوان های #یکبار_مصرف جدید را جایگزین می کرد پرسیدم: به طور متوسط، هر روز چند لیوان در آبخوری این صحن مصرف می شود؟ با کمی تخمین و بالا پایین کردن گفت: حدودا پنج هزار عدد!!! یعنی اگر حرم، تنها پنج آبخوری داشته باشد، سالانه بیش از ۹ میلیون عدد زباله، فقط در آبخوری هایش تولید می شود!
این عددها را با خود مرور می کردم و به یاد حدیث تمدنی و طلایی حضرت #مدینة_العلم علیه السلام افتادم که فرموده اند: اِشْرَبُوا بِأَيْدِيكُمْ فَإِنَّهَا خَيْرُ أَوَانِيكُمْ. با دستهایتان آب بنوشید که بهترین ظرفهای شماست
(الکافی ج۶ص۳۸۵).
مطالعه بیشتر: ساختار اولیه مدیریت پسماند از منظر آیات و روایات
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۸۶
۱۴ دی ماه ۱۴٠۳/سال چهارم
ائمه سکولار و «هیئت را تعطیل کردیم چون درس مهمتر بود»!!
گوشی با یک شماره ناشناس زنگ خورد. نوجوانی بود که می گفت مسئول همان #هیئتی است که خواسته اند در آنجا برنامه داشته باشم.
حاج آقا زنگ زده ام بگویم: چون #درس مهم تر است، دو هفته ای هیئت مان را به خاطر امتحانات تعطیل کرده ایم.
برادر کوچک جدیدم نمی دانست با همین جمله ی «درس مهم تر از هیئت است»، مرا به چه درگیری های فکری تاریخی که نبرد! اگر بگویم از #اصول_فقه گرفته، تا ساختار #آموزش_پرورش ما در بیان این جمله ساده عمیق نقش داشته مبالغه نکرده ام. بدیهی است که روی کلام، صرفا تعطیلی موقت یک هیئت نیست. بلکه سخن از مسئله بسیار مهمی است که به انحاء و اقسام مختلف، در عمق تفکر و هویت ما ریشه دوانده.
چرا هیئت به عنوان یک مکان و نهاد اسلامی، در قلب نوجوان ما امری حاشیه ایست؟ چند درصد از نوجوانان ما هیئتی اند و چرا ایییینقدر کم؟ #درس چه دارد که هیئت فاقد آن است؟
پاسخ واضح است: درس حاوی تمامی آن چیزهایی است که مورد #نیاز و ضروری زندگی است و هیئت خیر. درس هرچند به صورت بسیار ناقص و پر اشتباه، اما به ما اقتصاد می آموزد، پزشکی، معماری، #غذا_و_کشاورزی، نجوم، فیزیکُ شیمی و نحوه تصرف در طبیعت و دهها مسئله دیگر، که بدون آنها نمی توان حیات انسانی را متصور شد.
اما متقابلا هیئات ما در بهترین حالت، صرفا بستر ساز یک احساسند. یک رابطه قلبی با اهل بیت علیهم السلام که نسبت چندانی با رفع نیازهای مذکور ندارد.
البته که حاشیه ای بودن دین، علاوه بر نوجوان ما در قلب مدیر انقلابی و دلسوز این مملکت هم وجود دارد. این است که به تعبیر زیبا و گیرای آن استاد حوزه علمیه قم، مدیر #نمازشب_خوانِ مفاتیح به دست ما، صبح که به محل کارش می رود، #نهج_البلاغه را زیر میز می گذارد و کتاب های « #جان_مینارد_کینز» کافر انگلیسی را روی میز. آنگاه قربه الی الله برای جامعه مسلمان ایران تئوری اقتصادی می نویسد. نتیجه اش همین وضعی است که می بینید: پس از حدود نیم قرن از #انقلاب_نهج_البلاغه، در سرزمین پهناور، بسیار ثروتمند و پر برکت ایران، بیش از بیست میلیون نفر حاشیه نشین داریم(اینجا) و دهها استخوانِ در گلوی رنج آور دیگر.
این مسئله آنقدر ریشه دار است که حتی در #حوزه_علمیه هم نشانه های فراوانُ عمیقش هویداست. طلبه دلسوز و دغدغه مند ما هم اگر بخواهد حرفی برای مردمش داشته باشد، اقتصاد بداند، روانشناسی بفهمد و تحلیل جامعه شناسانه بدهد، ناچار به درس پناه می برد و #دکتر_حجه_الاسلام می شود.
تمامی این اشکال به ظاهر مختلف، برآمده از یک نگاه واحدند: قرآن، امام و دین در این منظر، صرفا یک احساسند نه یک #مرجع_علمی برای پاسخگویی به نیازهای حیاتی بشری. در واقع #مدینة_العلم این عزیزان، همان نظام آموزشی برآمده از تمدن مدرن کفار است.
اما چرا هیئت، مسجد و در حقیقت #حوزه_علمیه، حتی در قلب طلبه هم امری ناکافی برای نیازهای عصر کنونی است؟ پاسخ را در دو گزاره بنیادین باید جست: نخست هجوم حداکثری مدرنیته از طریق #نظام_آموزشی_جدید. عامل مهم تر اما مدل #استنباط و رجوع ما به آیات و روایات است. روشی که متمرکز بر اوامر و نواهی دین است و با سایر ابعاد گرانقدر وحی و حدیث کار چندانی ندارد. منهجی که نهایتا منجر به ارائه یک دین و #امام_سکولارِ بی ربطِ به اداره جامعه شده.
به تعبیر صریح #رهبری عزیز انقلاب، «نظام آموزش و پرورش مدرن را برای بی دین کردن و #نشر_عقاید_ضد_دینی وارد این مملکت کردند. ما هم بعد از انقلاب نتوانستیم جز تغییراتی سطحی و اندک در آن ایجاد کنیم»(اینجا). تصور کنید چنین ساختاری، حداقل #پانزده_هزار_ساعت از گُل ایام زندگی فرزندان ما را در طول دوازده سال اشغال می کند. در مقابل، نوجوان ما اگر دهها اما و اگر را پشت سر بگذارد و پایش به #مسجد و هیئت باز شود، هفته ای ده بیست دقیقه هم موعظه می شنود و تمام. تازه اگر هیئت امنا مانع کار نشود!!!
با یکی از عزیزان حزب اللهی رشته پزشکی سخن می کردیم. با ذهنی قریب الانفجار از شبهات و پرسشهای بی پاسخ درباره #طب_اسلامی. من جواب هیچ کدام از سؤالاتش را ندادم و فقط پرسیدم: روزی چقدر زمان برای #رشته_پزشکی اختصاص می دهی؟ گفت حدود ده ساعت. گفتم از ابتدای عمرت تا کنون ده ساعت برای مطالعه طب اسلامی وقت گذاشته ای؟ گفت خیر.
نتیجه این #نبرد_معرفتی_نابرابر واضح است که فرمود: بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ(آیه۳۹یونس). سبک زندگی مدرن در وهله اول و به صراحت نمی خواهد دین را به حاشیه براند، بلکه فرصت پرداختن به آن را برایت نمی گذارد!(فتأمل جیدا).
اما در اینکه چه باید کرد، توضیحات فراوانی وجود دارد که مطالعه کتاب «مسجد و اداره جامعه» و «آموزش پرورش آینده» می تواند گره گشای خوبی برای ابتدای کار باشد.
@besalamen_amenin
#يادداشت_۱۸۸
۹ بهمن ماه ۱۴٠۳/سال چهارم
انبیائی که هنوز هم متهم به نادانی اند!!!!
هزاران سال گذشت تا روزشمار تاریخ به بیستُ هفتم رجب رسید. روزی که بشریت واجد آن مقدار از بلوغ شد که پذیرای دریافت ابدی ترین و ارزشمند ترین تعالیم زندگی باشد(آیه۹إسراء). امروز قله تاریخ بشر است و #قلب عظیم الشان رسول الله الاعظم، به نقطه دریافت #قرآن الهی واصل شد(آیه۶نمل). قرآنی که چشمه ها و دریاهای دانش از آن می جوشد(خطبه۱۸۹نهج البلاغه).
در این میان اما، #کثیری از انسانها گرفتار یک مصیبت بزرگ شدند. بلایی که خداوند متعال نام آن را #ِاعراض می گذارد(آیات۷۱مؤمنون/۱٠۵یوسف/۱انبیاء). إعراض و رویگردانی از پیام انبیاء علیهم السلام از آدم تا خاتم.
اما نکته ای بسیار قابل تامل در نوع مواجهه #مُعرِضون، با تعالیم و #سبک_زندگی صحیحی که پیامبران مبلّغ آن بودند. چقدر جالب است که بدانیم یکی از اصلی ترین مواجهه های مخالفان مسیر #بعثت، قدیمی خواندن کلامُ راه انبیاء علیهم السلام بوده. دشمنان پیامبران الهی همیشه به آنها می گفتند: دوره ی شما تمام شده و این حرفهای اقوام گذشته است(آیات ۳۱ انفال/۲۴نحل/۱۳مطففین).
گفتم جالب است به این دلیل که نوع برخورد و مواجهه کثیری از ما هم با آیاتُ روایات، دقیقا به همین شکل است. ما هم به دلایل مختلفی از جمله #نظام_آموزشی غیر قرآنی از سویی و #روش_اجتهادی ناقص از دیگر سوی، نگاهی درست به آیات کتاب الهی و در نتیجه تاریخ بشر نداریم. چرا که اصلی ترین منبع روایت گذشته، گزارش های خالق انسان است نه روایتهای #ویل_دورانت و دیگران.
ما نیز عصر نبی الله الاعظم را زمانه ای بسیطُ ساده می دانیم. دوره ای که بشریت در نادانی به سر می برده و الحمدالله امروز، به برکت #مدرنیته از آن جهالتها خلاصی یافته. ما هم دقیقا مانند #مُعرِضون، خود را دانشمند می دانیمُ زمانه پیامبرمان را عصری ساده و در نتیجه غیرقابل استناد!!
اما پرسشی بسیار مهم: اگر انبیاء علیهم السلام روش صحیح زندگی را تعلیم می دادند و کثیری از مردم از آنان رویگردان بودند، پس این جماعت بر اساس چه اصولی زندگی می کردند؟ این همان مسئله ایست که #مدرنیته در طی چند قرن و با روایت دروغ گذشته، پاسخش را از ما پنهان کرده.
ما خیال می کنیم دشمنان پیامبران، شاخُ دُمی در سرُ پشت داشته و فاقد فهم ابتداییات زندگی بوده اند. آنها را آنقدر عقب افتاده و نادان برایمان تصویر کرده اند که خیال می کنیم اگر امروز با وبا نمی مردند، قطع به یقین فردا با #طاعون از بین می رفتند. دقیقا به همین دلیل است که هیچ گاه انبیاء علیهم السلام را جدی نمی گیریم. چرا که خود را با زمانه و دشمنانی بسیار سخت تر و پیچیده تر از عصر آنان مواجه می دانیم(فَتَأَمَّلْ جَيِّدا).
حال آنکه برخلاف این روایت و تصور رسوخ یافته اما نادرست، قرآن کریم می فرماید: اتفاقا دشمنان پیامبران هم #علم داشتند و دقیقا مانند مردم زمانه #مدرنیته، سرمست از یافته ها و داشته های علمی خودشان بودند(۸۲و۸۳غافر). این است که همیشه انبیاء را #سفیه و نادان می دانستند(۶۶و۶۷ اعراف).
اینکه می گویم به دلیل نگاه نادرست به تاریخ، ارتباطمان با قرآن مقطوع است و اساسا خود را مخاطب کلام الهی نمی دانیم یعنی همین. بسیاری از ما حین قرائت این قبیل آیات، بلافاصله می گوییم: عجب انسانهای نادانی بودند که دست رد به #دستگاه_دانشی انبیاء زدند. ما که الحمدالله جزء مؤمنین به آن راه و مسیریم!
اما حقیقتا اینگونه است؟
بگذارید مثالی بزنم. به این فرمایشات تمدنی و بسیار گرانقدر حضرت #مدینة_العلم دل بدهید:
۱.اگر دعا کم شود، بلاها زیاد خواهد شد(این را به کسی که به صورت تخصصی #مدیریت_بحران می خواند بگویید)
۲. اگر صدقه دادن کم شود، بیماریها زیاد می شود (این را به یک #پزشک بگویید)
۳. اگر زکات تعطیل شود، دام ها هلاک خواهند شد(این را به یک #دامپزشک بگویید)
۴. اگر ظلم زیاد شود باران کم می شود(این را به متخصصان #آب و هوا بگویید)
۵. اگر ربا گرفته شود، زلزله هم زیاد می شود(این را به اقتصاددانان و پژوهندگان زمین شناسی بگویید).
اینها و صدها گزاره علمی عمیق دیگر که اگر به متخصصان امروزین عرضه شود خواهند گفت: خدایتان شفا دهد، این حرفهای سطحی و عوامانه چیست که می گویید؟!؟!؟
#إنْ_هٰذا_إلّا_أَساطيرُ_الأَوَّلين. این است که بشر امروز هم گرفتار همان #دانش_قلیل، تک بعدی و ظاهربین خود است(۸۵إسراء/۷روم) و این ریشه تمام بدبختی های اوست(۴۱روم).
#انقلاب_اسلامی عزیز برای رسیدن به سرمنزل مقصود، نیازمند گذر از مرحله احساسُ عاطفه، به مرحله #اخذ_علمی از حضرت مدینه العلم علیه السلام و قرآن ایشان است و این، پیام و شأن حقیقی روز مبعث است. وقتی در این سطح وارد مواجهه تمدنی بشویم، خواهید دید که #دانشمندان_مدرسه_ابوجهل، دقیقا مانند روز اول بعثت، چقدر زنده و زیادند!!!!
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۸۹
۱۸ بهمن ماه ۱۴٠۳/ سال چهارم
داستان جالب من و آن پیرمرد کنار جاده😊😊حتما حتما بخوانید
امروز داشتم از روستا برمی گشتم که دیدم یک سید حدودا هفتاد ساله کنار جاده ایستاده و دست بلند کرده.
نگه داشتم.
+قوچان میری؟
*بفرمایید. نشستُ بعد از یک خوشامد گویی، دوباره به سخنرانی ای که درباره #طبقه_بندی_علم بود گوش دادم.
بعد چند ثانیه حاج آقا سید گفت: زمان ما که می گفتن شیش تا علم داریم، الان نمیدونم چقد شده🤔😊. به خودم گفتم حالا بنده خدا ی چیزی گفتُ به گوش دادن سخنرانی ادامه دادم.
+ #شیخ_بهایی در کتاب کشکول میگه: شیش تا علم داریم و همه رو توضیح میده: کیمیا، لیمیا، سیمیا، هیمیا و.... 😳🤔😳. دیدم داستان داره جدی میشه گفتم: حاج آقا ی لحظه صبر کنید اینو قطع کنم😊
اینم بگم که از زمان آشنا شدن با بحثهای #الگوی_پیشرفت، سعی می کنم با هر پیرمردُ پیرزنی مواجه می شم، به صورت مسئله محور و با تکنیک #سؤال، اونو تخلیه اطلاعات کنم😊.
*حاج آقا یادتونه مدارس جدید چه زمانی اومد تو روستای شما؟
+حدودا اوایل دهه چهل بود.
*مردم چی می گفتن درباره این مدرسه ها؟
+مردم چون سواد نداشتن می گفتن: هرکی بره تو این مدارس بی دین میشه😊😊.
(اینم بگم چون تو این مدل گفت وگوها از تکنیک قرآنی #اُذُنْ بودن استفاده میکنم و سراپا گوش میشمُ می شنوم، وارد مناقشه نشدمُ چیزی نگفتم. اما بنده خدا نمی دونست که اتفاقا این حرف مردم، کاملا درست بوده و اصلُ اساس #سکولاریسم تو ایران، همین مدارس جدیدن. #حضرت_آقا تو این زمینه میگن: اصلا این مدارس جدید رو با هدف بی دین کردن مردم وارد ایران کردن و...).
*حاج آقا نظافت و حمام مردم چطور بود تو روستا؟
*حمام روستا هنوزم هست و می تونید ببینید. یک خزینه بود تو حمام، زیرش رو با یک #ظرف_چدنیِ دو در یک و با #ساروج درست کرده بودن. چون اون موقع هنوز #سیمان نبود. اونو گرم می کردن و مردم می رفتن داخل #خزینه. ولی اون آخرا آبش کثیف میشد. برای همین آبو روز بعد خالی و دوباره پُر، گرم و آماده می کردن. الان اگر ما بریم داخل اون آب مریض میشیم چون کثیف می شد.
*مردم روستا هم مریض میشدن به خاطر اون آب؟؟
+نه اصلا😊
*به نظرتون چرا؟
+فکر کنم مردم کلا قوی بودن و اصلا مریض نمی شدن.
* پس چرا الان اینقدر مریض میشن با اینکه همه چیز مثلا بهداشتیه؟
+نمیدونم فکر کنم به خاطر تغذیه باشه.
*اون موقع مردم چیزی نداشتنُ گندم کم بود، برای همین، همه #نون_جو می خوردن.(پیرمرد نمی دونست که اتفاقا در روایات، اهل بیت علیهم السلام فرمودند: فضل و برتری نان جو به گندم، عین فضل و برتری ما اهل بیت به مردم عادیه).
*پس سطح عمومی سلامت مردم خوب بود؟
+بله. شاید بعضی وقتها هم مریض می شدن ولی #داروی_گیاهی استفاده می کردن.
*یعنی دکتر داشتین تو روستا؟
+نه مادرم خودش بلد بود❤😊. مثلا یک گُل زرد اینجا داریم که مادرم اونو با #گل_محمدی، جمع و بعدش خشک و پودر می کرد. هر وقت مریض می شدیم ازون پودرا می جوشوند و بلافاصله خوبمون می کرد.
یا خودم ی بار زمان بچگی روی گلوم ی غذه بزرگ درومد. الان فکر کنم بگن #سرطانه. مادرم رفت چندتا گل رو جمع کردُ جوشونده درست کرد. بعد با یک چیز دیگه که یادم نیست، مثل پماد درست کردُ شب موقع خواب گذاشت روی اون غده. صبح که بیدار شدیم، اصلا انگار که هیچ غده ای اینجا نبوده. الان هرچی فکر می کنم که اون چه درمانی بود که مادرم درست کرد یادم نمیاد. اگر یادم بود به دکترا می گفتم که باهاش سرطان رو درمان کنن😊❤😊.(حاجی سلیم القلب ما نمی دونست که اتفاقا #مافیای_دارو دنبال اینه که تا جاییکه میتونه، این مدل داروها و مروجینش رو نابود کنه).
*حاج آقا #حجامت هم داشتین؟
+خیلی کم. بیشتر پیرمردها حجامت می کردن. البته بعضی وقتها بویژه بچه ها که می خواستن بمیرن، مردم می رفتن پیش سلمانی که پشت لاله گوش بچه رو تیغ بزنه.
*خب بعد چی میشد؟
+همین که دو سه قطره خون میومد، بچه ای که داشت می مُرد خوب خوب می شد😊😊
*یا مثلا مردم #یخچال نداشتن. ما خودمون گوشتای گوسفند پروارمون رو با روغن، #قورمه می کردیم. یعنی گوشتها رو خشک می کردیم و کم کم استفاده می کردیم.
*گوشت سالم می موند؟
+بله کاملا😊😊
*سرکه چی حاج آقا؟ مردم می خوردن؟
#بله سرکه انگور فراوان داشتن و درست می کردن.
دیگه داشتیم به قوچان می رسیدیم و باید ازین گنجینه متحرک😊 خداحافظی می کردم.
گفتم حاج آقا #شجره_نامه هم دارین؟ گفت بله تا ۲۵ نسل قبل مشخصه، ولی بعد از اون تا به امام موسی کاظم علیه السلام برسه پاک شده و معلوم نیست.
پ. ن: قطعا نمی خوام از هرچی در گذشته بوده دفاع کنم. اما قطعا می خوام بگم: #سبک_زندگی ما (معماری، مشاغل، تعلیم، ازدواج و طلاق، سلامت، تغذیه و...) قبل از #مدرنیته خیلی بهتر و بسیار نزدیک تر به قرآن و روایات بوده.
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۹۲
۱۳ اسفند ماه ۱۴٠۳/ سال چهارم
به هرجا بنگرُم، کوهُ درُ دشت
نشان از قامت نحس تو بینُم!!!!
حضرت پدر علیه السلام در دعای کمیل می فرمایند: لأَيِّ الاُمورِ إلَيكَ أشكو؟ خدایا برای کدام مسئله به تو شکایت کنم؟ الحق که حال ما، مدرنیته و این #سبک_زندگی عقب افتاده غربی چنین است. کجایش را درست کنیمُ بر کجایش شکایت بریم؟
چندی پیش گذرم به #بیمارستان شهرمان افتاد. وقت غروب بود که به لحاظ #مزاج_شناسی سرد است. به همین دلیل در ادبیات طبی و حکیمانه فارسی به آن دلگیر می گویند. چرا که مزاج دل یا قلب انسان گرم است، و به میزان قرین بودن با چیزهای #سرد، گرفتهُ ناخوش می شود و بالعکس. بعد از ورود به بیمارستان، با صحنه ای مواجه شدم که حقیقتا برای افسرده و مریض کردن هر انسان دلگرمی کفایت می کرد.
مجموعه ای از #درختان_کاج زشت، سرد مزاج، خشک، زمخت و بی خیرُ برکت. آنقدر بی برکت که به دلیل مواد سمی کاج، تمام محوطه زیر درختان هم خشک می شودُ برهوت. درخت بی ثمری که از یادگاران وارداتی دوران نحس #پهلوی به این مملکت پر ثمر است. و ما پس از نیم قرن، کماکان بر عهدی که با درخت محبوب محمدرضاپهلوی بسته بودیم هستیم!!! درخت مخربی که این روزها بدون هیچ اغراقی در همه جا، حتی در بعضی #حرم های اهل بیت علیهم السلام و مساجد هم کاشته می شود!
کاج درختی غفلت زاست! چرا که همیشه سبز است. حال آنکه انسان باید زمستان و #مرگ_طبیعت را به چشم ببیند. اتفاقا زیبایی زمستان الهی در همین مرگ طبیعت است که یکی از زیرساختهای یادکرد قیامت است(آیه۹سوره فاطر).
اما بدتر از خود کاج، قدرت عجیب این درخت، در جذب حیوان سرد مزاج #کلاغ است. کلاغی که همْ رنگ سیاهش سرد است، هم صدایش. شاید صدها کلاغ در آن غروب دلگیر، قار قاری روی کاجها به راه انداخته بودند که بیا و ببین!
دلم حقیقتا برای بیماران این بیمارستان سوخت که به دلیل #فقر_دانشی پزشکی مدرن، همه جوره در محاصره سردی ها قرار گرفته بودند. جالب اینکه خداوند متعال هم نام کلاغ را با غم، اندوه و #قبرستان، که آنهم به لحاظ مزاج شناسی سرد است گره زده(آیه۳۱مائده).
حال بیایبد نگاهی بسیار کوتاه به جایگاه شگفت انگیز درخت در قرآن بیاندازیم. که اگر دستمان خالی بود، اینقدر غصهُ اندوه از این مسائل نداشتیم!
#درخت، اولین بازیگر جدی و همراه سرنوشت انسان، حتی پیش از هبوط به زمین است(آیه۳۵بقره). به گزارش قرآن، درخت تنها موجودی است که خداوند متعال از درون آن با یکی از پیامبران اولوالعزمش سخن گفته(آیه۳٠قصص).
جایگاه درخت در خلقت الهی، آنقدر عظیم الشان و محوری است که خداوند متعال، برای توصیف جریان کلی حقُ باطل تاریخ از آن استفاده می کند. اصطلاحات #شجرة_طیّبة و خبیثه در قرآن، دلالت بر همین موضوع دارند(آیات۲۴تا۲۶سوره ابراهیم).
همین طور می توان به آیات ۲۸و۲۹ سوره رعد اشاره کرد. #طوبیٰ، پاداش نهایی کسانی است که به قلب مطمئن رسیده، ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند. و طوبی #درختی_بهشتی است که اصل آن در خانه حضرت نبی الله و آقا امیرالمؤمنین علیهما السلام است، و هیچ یک از منازل اهل بهشت نیست، مگر اینکه شاخه ای از طوبی در خانه آنهاست(ر.ک به روایات ذیل آیه)
اما شاید مهم تر از همه مطالب مذکور، بررسی جایگاه صفت #مبارک، در کلام الله زندگی باشد. از میان تماااااااام مخلوقات الهی، خداوند متعال تنها ۹ شیء را مفتخر به مبارک بودن کرده، که یکی از آنها خود #قرآن است(آیه۹۲انعام/آیه۵٠انبیاء). دقت کنیم که قرآن، محل چشمه ها و دریاهای دانش الهی است(نهج البلاغه خطبه۱۸۹). خدایی که چنین قرآنی را مبارک می خواند، در عین حال یک درخت را هم به نشان برکت مفتخر می کند!!! #شجره_مبارکه_زیتونه و روغنش که با استثنایی ترین و بلندترین تعابیر در قرآن کریم توصیف شده است(آیه۳۵نور/آیه۲٠مؤمنون).
آهااااای وزارت جهاد کشاورزی، اداره حفظ محیط زیست، مردم عزیز، دغدغه مندان سلامتی، برنامه ریزان #روز_درختکاری، چرا از کنار درخت مبارک قرآن به راحتی می گذرید «وَ تَشْتَرُونَ بِآياتِ اللَّـهِ ثَمَناً قَلِيلاً؟»(آیه۱۹۹آل عمران).
همه چیز جامعه ی اسلامی از جمله درختانش، باید برگرفته و برآمده از قرآن باشد. موجودات مثمر و پربرکتی مانند زیتون، انگور، انجیر، #انار، نخل و سدر در قرآن. همین طور درختانی که در روایات عظیم الشان ما ذکر شده مانند: عناب، #سنجد، سیب، گلابی، بادام، گردو و گل محمدی.
سخن پایانی اینکه در قرآن تنها یکبار از کلمه #بهجت استفاده شده که آنهم درباره درختان است. خداوند متعال می فرماید: ما برای شما #حدائق_ذات_بهجة آفریدیم! یعنی باغهایی که دیدنش موجب نشاطُ سرور شماست(آیه۶٠ سوره نمل). امید که در پرتو معارف پیشرفته قرآن، از کاجستان هایی که به معنای حقیقی کلمه، « #حدائق_ذات_غصة » است نجات یابیم!
مطالعه بیشتر: کتاب باغ میوه قرآنی
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۹۴
۲۷ اسفند ۱۴٠۳/ سال پنجم
روغنهای قرآن، حیوانات خانگی قرآنی و بی برنامگی محفل!
اولا این را بگویم که بنده از طرفداران جدی برنامه خوب و جریانساز محفل هستم. هر روز بخشهایی از این برنامه را دیده ام، با بسیاری از صحنه هایش گریسته و دلم برای عظمت #کتاب_خدا پر کشیده. اما سخن در این است که چگونه قرآن را وارد لایه های عمیق تر زندگی کنیم؟ گنجینه ای که حضرت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام درباره آن فرموده اند: #یَنٰابِیعُ_الْعِلْمِ وَ بُحُورُه: کتاب چشمه ها و دریاهای دانش(خطبه ۱۸۷ نهج البلاغه شریف)
می توان گفت بهترین راه برای آموزش و استفاده از دریاهای دانش قرآن، #مسئله_محوری است. یعنی مسائل و مشکلات مان را به محضر قرآن ببریم و پاسخ بگیریم. حضرت #شکافنده_دانشها، امام باقر علیه السلام فرموده اند: آیات قرآن، مخازن علم، و کلید آن #سؤال است(الکافی ج۲ص۶٠۹/ الخصال ج۱ص۲۴۴). در واقع انسانی که بدون پرسش به محضر قرآن رسد، به صیادی ماند که بدون قلابْ ماهیگیری کند!
جلسات قرآنی با این مبنا، باید محفل گفت و گو از #مسائل_کلان بشریت، و راه حل های کتاب خدا باشد. اساسا در این منظر است که #شفا بودن کلام الله معنا می شود(آیه۸۲ إسراء/آیه ۴۴ فصلت). اگر دردی و مشکلی در این سوی نباشد، چگونه قرآن می تواند گره گشایی کندُ شفا باشد؟
حال تنها چیزی که با این توضیحات باقی مانده، تهیه #نقشه_نظام_مسائل است. در واقع به میزانی که این نقشه، جامع تر و به مشکلاتی بزرگ تر بپردازد، قرآن را کمّاً و کیفاً وارد زندگی اصناف بیشتری از مردم می کند. در اینجا و از باب نمونه به چند مورد از مسائل بنیادین عصرمان اشاره می کنم.
۱. #اقتصاد_در_قرآن:
برنامه و طراحی خالق انسان برای معیشت برترین مخلوق چیست؟ در این زمینه حداقل ده سرفصل وجود دارد که یکی از گرانقدر ترین آن رهنمودها، #آیه_هفتم_سوره_حشر است. این آیه در تضاد بنیادین با تمامی ارکان نظام ظالمانه #سرمایه_داری است و می فرماید: ثروت نباید در دست اغنیاء در تداول و گردش باشد!(اینجا)
۲. #محیط_زیست_در_قرآن:
تمدن مدرن، یک سبک زندگی زباله ساز را به بشر تحمیل کرده(اینجا). راهکار آیات قرآن برای حفظ آیات طبیعت خدا چیست؟ در این زمینه هم بحثهای فراوانی در کتاب الهی موجود است. مثلا چه خوب بود اگر پانزدهم اسفند و #روز_درختکاری، برنامه محفل به محوریت معرفی #درختان_قرآنی برگزار می شد(اینجا). آنهم وقتی قرار است که یک میلیارد درخت در ایران عزیز کاشته شود.
۳. #سلامت_در_قرآن
بشر مدرن یک موجود مریض است. انسان بی پناهی که اسیر #قارونهای_داروفروش شده. و چه غوغایی در قرآن خدا برای مسئله سلامت برپاست. در این زمینه یکی از دهها سرفصل بسیار جذاب دریای دانش وحی، موضوع #روغنهای_قرآنی است: روغن زیتون عظیم الشان، روغن شحم گاو و روغن دنبه گوسفند که در صریح آیات الهی معرفی شده(اینجا).
۴. #حیوانات_خانگی_در_قرآن:
یکی دیگر از بحثهای جذاب و داغ دنیا، موضوع همزیستی انسانُ حیوان است. حیوانات خانگی هم یکی از مهم ترین ابعاد این مسئله هستند. چقدر می توانست جذاب، نو و مفید باشد، اگر دو سه روز را در محفل، به قرائت و بررسی آیات قرآن در این زمینه اختصاص می دادند. حیوانات بسیار پربرکتی مانند گاو، اسب، شتر، بز، بلدرچین، گوسفند و #کبوتر(آیه۵نحل/۶۶نحل/۲۱مؤمنون/ کتاب شریف کافی ج۱۳ باب الدواجن). وقتی این حیوانات بسیار پر خیرُ برکت را به مردم معرفی نمی کنیم، عده ای گمان می کنند که جز #سگ_بازی انتخاب دیگری ندارند!
به این فهرست می توان مسائل متعددی را افزود. مثلا مشاغل برتر در قرآن، #ظهور و آینده بشریت، مقایسه تاریخ بشری در قرآن به محوریت انبیاء علیهم السلام، با قرائت نادرست کنونی از تاریخ به محوریت پادشاهان، شاخصه های خوشبختی در قرآن با تمرکز بر اصطلاح #مفلحون، در مقایسه با شاخصه های ناقص توسعه انسانی سازمان ملل، زمین و مالکیت آن+ احکام گرانقدر #احیای_موات، پول در قرآن و دیگر موضوعات.
اگر محفل این سرفصل ها را طرح کند، قرآن را در جایگاه حقیقی خود، وارد یک #جنگ_تمدنی_سازنده خواهد کرد. تازه در آن زمان است که فریاد قارون ها و جریانهای #مافیایی داخلُ خارج، از دست قرآن بلند خواهد شد. در حال حاضر اما اینگونه نیست. چرا که تمرکز اصلی محفل بر مباحث اخلاقی است، آنهم از نوع فردی و بریده از زیرساختهای اجتماعی. قرائتی از قرآن که #ابوسفیانها، ترامپ ها و قارونها مشکل چندانی با آن ندارند، و این برای من بسیار تلخ است.
محفل باید کارشناسانی که نگاه تمدنی دارند را جذب و از تعداد قُرّاء بکاهد. همینطور در شاخصه های انتخاب میهمان برنامه هم تجدیدنظر کند. فی المثل در کنار مهمانان کنونی، کسانی که به صورت خُرد _نه کارخانه ای_ در کار تولید #روغنهای_طَیِّب و سلامتْ آفرین حیوانی هستند هم، می توانند یک مهمان قرآنی عالیُ جذاب باشند و قص علی هذا.
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۵٠
۱۱بهمن۱۴٠۲/ سال سوم
امام خمینی ره: روحانیت و عشایر، دو سد مهم در مقابل پیشروی اجانب هستند!!!!
رهبر معظم انقلاب در مراسم بیست و ششمین سالگرد ارتحال امام راحل(۱۵خرداد۹۴) فرمودند: اگر #راه_امام را گم، فراموش یا خدای ناکرده عمداً کنار بگذاریم، ملت ایران #سیلی خواهد خورد.
بدیهی است وقتی با پرسشهایی از جنس تمدن سازی به بازخوانی امام نپردازیم، چیزی از راه آن بزرگ مرد تاریخ دستگیرمان نخواهد شد. توضیح بیشتر اینکه هیچ گاه امام را از منظر این پرسشها ارزیابی نکرده ایم، به همین دلیل نه ایشان را درست و جامع می شناسیم نه دشمنانشان را. این است که پس از گذشت حدود نیم قرن از انقلاب الهی او و علیرغم دستاوردهای فراوان، کماکان با مشکلات بسیاری روبرو هستیم. حتی در مواقعی با قوت نیروهای انقلاب و پول بیت المال مسلمین، ایجاد کننده آن مشکلات هم می شویم.
یکی از مهم ترین پرسشهای این عرصه، مربوط به #نظام_مشاغل می شود.
برنامه و حساسیت امام خمینی ره برای نظام مشاغل حکومتش چه بود؟
در یادداشت۱۳۲ اشاره کوتاهی به #کشاورزی در نگاه امام داشتیم و در کوتاه مجال کنونی، نظری به تعابیر و بیانات شگفت انگیز آن فقیه دشمن شناس به مسئله #عشایر!. کلمه و اصطلاحی که به دلیل امام ناشناسی مان به زودی به تاریخ خواهد پیوست و ما را گرفتار همان سیلی وعده داده شده خواهد کرد.
ایشان در تاریخ ۲/۲/۵۸، عشایر ایران را یکی از #خزائن ملت نام می برند و در کنار روحانیون، آنها را سدی مستحکم در مقابل نفوذ اجانب تعبیر می کنند که دائما مورد غضب حکومت آن پدر و پسر خائن بودند.
۲۴ روز پس از آن تاریخ، تضعیف و توطئه حکومت پهلوی علیه عشایر را، یکی از خیانتهای آن رژیم به #اسلام عنوان می کند!. در همین سخنرانی و در تعبیر قابل تامل دیگری می گوید: ما الان مبتلا هستیم به گرفتاری های زیاد، به خرابی های زیاد که باید با دست قدرتمند تمام طبقات و به #خصوص_عشایر، این گرفتاری ها رفع بشود.
امام خمینی ره در دیگر سخنانشان به بیان نحوه دشمنی و تضعیف عشایر در رژیم اجنبی پهلوی پرداخته اند. ایشان یکی از مهم ترین راهبردهای آنان را #ملی_کردن_مراتع و نابود کردن شغل استراتژیک #دامداری می دانند. و مگر عشایر و زندگی عشیره ای بر اساسی غیر از دامداری هم استوار است؟
«دامداری را اینها به کلی از بین بردند، مراتع ما را که جای دامداری بود گرفتند، ملی کردند به اصطلاح خودشان» ۲٠/۷/۵۷.
«در حکومت پهلوی دامداری ایران را به هم زدند، کشاورزیش را به هم زدند، همه زندگی را به هم زدند. دامداری را از بین بردند، حالا ملت ایران با گوشت های - عرض می کنم که - یخ زده نجس دارند زندگی می کنند که از بلاد دیگری می آورند برایشان، یخ زده، خراب، فاسد و حرام میت است. در صورتی که ایران #یک_ناحیه اش وقتی که دامداری حسابی بود کافی بود برای همه ایران و مابقی اش باید صادر میشد ۴/۹/۵۷.
حال پرسش اینجاست: آیا از فرصت گرانقدر انقلاب اسلامی برای تقویت عشایر و زندگی عشیره ای استفاده کردیم؟ آیا توانستیم با #آزادسازی_مراتع و زدودن انحصارهای طاغوتی از مراتعی که به حکم اسلام سهم همه مردم است، بسترساز گسترش دامداری های خُرد، خودکفا کردن خانواده ها، احیای حکم شریف زکات، محرومیت زدایی و دهها فایده دیگر شویم؟ پاسخ ناگفته پیداست و واردات سالانه بیش از ۲۵٠ هزار تن گوشت و عرضه ی ششصد هزار تومانی آن، گواه فاصله ما با فهم امام و راه اوست.
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۹۹
۱۷ اردیبهشت ۱۴٠۴/سال پنجم
برای خودکشی به سمت پل می روم! اگر در راه یک نفر به من لبخند بزند، نخواهم پرید!!!
جمله ای به جا مانده از دهه ۱۹۷٠ میلادی در روسیه است و بسیار قابل تأمل. چرا که درباره یکی از مهم ترین مسائل جامعه انسانی، یعنی نوع ربط و #ارتباط است. و چه غوغایی در قرآن برای این موضوع به پاست.
تقریبا هر کارُ فعالیتی از هر حزبُ گروهی، برای #جذب کردن دیگران است. چه اینکه آدمی فطرتا همه را شبیه خود می خواهد. جالب اینکه از اصلی ترین پرسشهایی که همیشه از بنده کمترین هم شده مربوط به این داستان بوده:
من با نوجوونا کار میکنم، چطور جذبشون کنم؟
من معلمم، چه جوری با بچه ها ارتباط بگیرم؟
این موضوع آنقدر محوری است که اگر ارتباطات حقیقی را از زندگی انسان حذف یا کم کنید، تقریبا همه چیز او را گرفته اید. یکی از اصلی ترین خطرات #هوش_مصنوعی و مجازی کردن امور هم، حذف حداکثری روابط واقعی میان انسانها و تبعات جبران ناپذیر آن است(فَتَأَمَّلْ جَیِّدا).
ما #جماعت_حزب_الله، به دلایلی در ارتباط گرفتن بسیار ضعیف هستیم، بویژه با کسانی که مانند ما نمی اندیشند. اصلی ترین مانع هم، دوری از اصول ارتباطی قرآنُ روایات و در نتیجه، #مواجهه_ذهنی محض با انسانهاست! یعنی مردم را گوشی هوشمند یا رباتی فرض می کنیم که برای تغییر، فقط نیازمند مجموعه ای از اطلاعات جدیدند!
اما پرسش بسیار مهم و مورد غفلت این است: بر فرض که هزاران استدلال در صحت مسیرمان داشته باشیم. وقتی کسی حاضر به گوش دادن نیست چه کنیم؟ راستش را بخواهید تا حد زیادی هم طبیعی است. چرا که انسانها درباره #اعتقادات شان بسیار حساسندُ تلاش می کنند به هر نحوی آنرا حفظ کنند. دقیقا مثل خود ما که باورهایمان تمام هویت ماست!
در واقع مسئله اصلی و ابتدایی برای جذب انسانها، از سنخ استدلالُ ذهنیات نیست. البته که قصدما تحقیر این عرصه ها نبوده. اما #برای_شروع باید از جایی به خط زد، که نه تنها مورد حساسیت و دفاع نباشد، بلکه همگان با آغوشی باز، پذیرای شما باشندُ به استقبالتان آیند. باید از جایی ارتباط را کلید زد که تمامی ابنای بشر، نسبت به آن فقیرندُ محتاج! تا آنجا که عده ای برای دریافت یک لحظه آن، حاضر به خودکشی اند!
#محبت، شاه کلید ارتباطی بی نظیری است که قرآن معرفی می کند. این شراب طهور را بارها و بارها بنوشید: فَبِما *رَحْمَةٍ مِنَ اللَّـهِ *لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظ الْقَلْبِ، لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ *فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ *اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ *شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ(آیه۱۵۹ آل عمران). خطاب به اولْ جذاب عالم می فرماید که ای پیامبر: اگر تمام ویژگی های نبوت را داشتی اما سنگ دلُ نامهربان بودی، همگان از اطرافت پراکنده می شدند!
این تعبیر بزرگترین متخصص قلب عالم را هم ببینید: قُلُوبُ اَلرِّجَالِ #وَحْشِيَّةٌ فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَيْهِ(نهج البلاغه حکمت۵٠). عجب تعبیر شگفتی: قلب آدمی را به حیوانی وحشی مانند کرده که باید رام شود و راه آن، الفت استُ محبت. هر که ازین در وارد شد، مردمان به او رو کنند.
ذکر این نکته بسیار ضروری است که نباید گرفتار کلی گویی ها شویم. بلکه باید محبت را به صورت کاملا جزئی و در قالب طرحهای کاربردی مشخص ارائه دهیم. در همین خصوص به ذکر برخی عناوین #تصمیمات_ارتباطی در قرآنُ روایات بسنده می کنم.
۱. #ابتسام_الوجه، البشاشة، حُسن اللقاء یا خوشرویی: کینه ها را می برد و دام محبت است.
۲. #معطر_بودن که به تنهایی، لشکری بی رقیب در جذب و آغاز ارتباط است(اینجا)
۳. #افشاء_السلام که متاسفانه از احکام ورافتاده ی اسلام است. روایات شریف می فرمایند که افشا کردن سلام، یعنی به احدی از مسلمین بدون سلام گذر نکنید! آیا در عمرتان چنین شخصی دیده اید؟!؟!
۴. #اُذُن و گوش بودن! ما بسیار کم گوش می دهیم. همیشه دوست داریم بقیه حرفهایمان را بشنوند. برای رام کردن قلوب، تا جاییکه می توانید حرفها و انتقاداتشان را استماع کنید. نگران نباشید نظام سقوط نخواهد کرد!(آیه۶۱توبه).
۵. #هدیه دادن که از برترین تکنولوژی های ارتباطی عالم است. اخیرا در راه مسجد، با بچه های یک آرایشگر با کلاس رفیق شده ام. خرجش یک عطر محمدی طبیعی بود. روی دیوار آرایشگاه، یک اسکلت بزرگ نقاشی کرده اند! 😅
۶. #إطعام و غذا دادن! و تو چه دانی که سفره انداختن چه ها که نمی کند!!
۷. #رفع_نیاز و گره گشایی از کار مردم، بدون توجه به نوع تفکراتشان.
به این راهبردهای گرانقدر می توان در سطح تمدنی و حکومتی هم نگریست. فی المثل همین گره گشایی از کار مردم، به تنهایی می تواند بسیاری از دشمنی ها و سوء تفاهم را برطرف و یک حکومت را محبوب قلوب مردمانش کند. نمونه اش قانون بسیار گرانقدر احیای موات که اینجا درباره اش نوشته ام.
@besalamen_amenin