🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_هفتم
#بخش_صد_و_بیست_و_پنجم
#گفتگوی دو مکار #روزگار 🍃🌸
روزی معاویه به عمروعاص گفت:
ای عمروعاص! کدامیک از ما زیرک تر و سیاست مدارتر هستیم؟
عمروعاص گفت:
من مرد هوشیاری هستم و تو مرد اندیشه!
معاویه گفت:
بر منفعت من سخن گفتی. اما، من در هوشیاری هم از تو زیرک ترم. عمروعاص گفت:
این زیرکی تو آن روز که قرآنها بر سر نیزه بالا رفت کجا بود؟
گفت:
تو آن روز با نقشه ماهرانه بر من پیروز شدی و زیرکی ات را نشان دادی. آن روز گذشته است و اکنون میخواهم مطلبی از تو بپرسم، به شرط اینکه در جواب راست بگویی.
عمرو گفت:
به خدا دروغ زشت است! دروغ نخواهم گفت. هر چه میخواهی بپرس در پاسخ راست خواهم گفت.
معاویه گفت:
از آن روز که با من هستی آیا در مورد من حیله کرده ای یا نه؟
عمروعاص گفت:
نه! هرگز!
معاویه: چرا! در همه جا نه، ولی در میدان جنگی، نسبت به من حیله کردی!
عمروعاص: کدام میدان؟
معاویه: روزی که علی بن ابیطالب مرا برای مبارزه به میدان طلبید. من با تو مشورت کردم و گفتم عمروعاص رأی تو چیست؟ بروم به جنگ علی یا نه؟ گفتی او مرد بزرگواری است.
رأی تان بر این شد که به میدان علی بروم و حال آنکه تو او را به خوبی میشناختی. در این جا به من حیله کردی.
عمروعاص: ای معاویه! مرد بزرگوار و والامقام تو را به مبارزه خواسته بود. یکی از این دو خوبی نصیب شما میشد؛ یا او را میکشتی در این صورت یکی از قهرمانان نام آور را کشته بودی، مقام و شرف تو بالا میرفت و در میان قهرمانان روی زمین بی رقیب میگشتی و اگر او تو را میکشت، در این وقت به شهیدان و صالحان میپیوستی.
معاویه: عمروعاص! این حیله گری تو دیگر بدتر از اولی است زیرا به خدا سوگند میدانستم که اگر علی را بکشم به دوزخ میروم و چنانچه او مرا بکشد باز به دوزخ میروم.
عمروعاص: پس چه باعث شد به جنگ او نرفتی؟
معاویه: الملک عقیم سلطنت نازا و خوش آیند همه است به خاطر حکومت چند روزه دنیا به جنگ علی نرفتم، تا کشته نشوم.
سپس گفت:
اما عمروعاص این سخن را جز من و تو کسی نشنود. [۱]
#سر بریده #عمر بن سعد 🍂🌸
هنگامی که مختار بر اوضاع شهر کوفه مسلط گردید پس از دستگیری عمر بن سعد موقتا او را امان داد.
روزی حفص فرزند عمر بن سعد به نزد مختار آمده گفت:
پدرم میگوید:
آیا به امان خود درباره من عمل میکند؟
مختار گفت: بنشین!
سپس اباعمره را خواست و پنهانی به او دستور داد که برود عمر بن سعد را در منزلش بکشد. طولی نکشید دیدند اباعمره با سر نحس عمر بن سعد وارد شد.
حفص وقتی سر پدرش را دید گفت: انا لله و انا الیه راجعون. مختار به حفص گفت:
این سر را میشناسی؟
حفص گفت:
آری! از این پس در زندگی خیری نیست.
مختار گفت:
بلی! پس از او تو دیگر زندگانی نخواهی کرد.
آنگاه دستور داد او را هم کشتند.
سپس گفت:
عمر با حسین علیه السلام، حفص با علی اکبرعلیه السلام، هرگز برابر نیستند، به خدا سوگند هفتاد هزار نفر را به خاطر شهدای کربلا خواهم کشت، چنانچه در عوض خون بهای یحیی بن زکریا هفتاد هزار نفر کشته شدند. [۱]
#اعترافات_دشمن 🍃🌺
هنگامی که امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، عبدالله پسر عمر به یزید بن معاویه نوشت:
حقا که مصیبتی سنگین و حادثه ای بزرگ در اسلام رخ داد هیچ روزی مانند عاشورای حسین علیه السلام نخواهد بود.
یزید در پاسخ عبدالله نوشت:
ای احمق! ما به خانههای آراسته، فرشهای آماده و بالشهای منظم وارد شده ایم و اگر اینها حق دیگران باشند، پدرت عمر اول کسی بود که چنین کاری را انجام داد و حق دیگری را غصب کرد. [۱]
----------
📚منابع:
[۱]: بحار: ج ۲۲، ص ۲۷۲.
[۱]: بحار: ج ۴۵، ص۳۳۶.
[۱]: بحار: ج ۴۵، ص ۳۲۷.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#گزیده_دایره_المعارف_تهاویل_الربیع🔹🌸
#بخش_صد_و_بیست_و_پنجم
#کیفیّت دَرَک رَوی #یزید 🌸🍃
ابومخنف در کیفیت دَرَک رَوی یزید مینویسد: ۱- او روزی به شکار رفت، آهويی را دید و اسبش را به راه انداخت، و به همراهان گفت کسی با من نیاید، پس از قدری راه رفتن به عربی رسید، اعرابی از او پرسید، اگر راه را گم کرده ای بگو هدایتت کنم، و اگر تشنه و گرسنه ای، خبر کن نان و آب برایت حاضر کنم، یزید گفت اگر بشناسی که من کیم، بیشتر احترام میگذاری، پرسید كه هستی، گفت یزید بن معاویه ام، وقتی شناخت گفت بدا به حال تو، خوش نیامدی، و با خود نکبت آوردی، و با حرف زدنت ناراحتم کردی، به خدا قسم تو را میکشم، چطوری که امام حسین (علیه السلام) را کشتی، پس اعرابی شمشیر کشید، از برق شمشیر او، اسب یزید اختیار از دست داد، و یزید را انداخته، و پا روی شکمش گذاشت، امعاء و احشا او را پایمال کرد، در حال تشنگی به جهنّم واصل
شد، ۲- و به روایت دیگر، در آن حالی که راه گم کرده بود، ملکی از ملائکه موکلین به جهنم، با تازیانه ای از آتش به او حمله کرد، سقط شد، و ناپیدا گشت، اصحابش آمدند هر چه گشتند پیدا نکردند، رفتند در دمشق برای او مراسم ماتم چیدند، ۳- و در نقل دیگر، در آن حال تشنگی به کنار چاهی رسید، در کنار آن، مرغ بزرگ جثّه و وحشتناکی را مشاهده کرد، آن مرغ یزید را بلعید، و به آسمان برد، دوباره برگشت و او را از شکمش بیرون انداخت، در حالی که زنده بود خواست آب بخورد، مرغ او را با منقار خویش خُرد خُرد کرد، ۴- و به روایت بحارالانوار در حال مستی به خواب رفت، او را در حالی که کاملاً رنگش تغییر یافته بود مرده دیدند، خدا لعنتش کند ۱۵۶ نگارنده گوید: در کامل
بهايی صفحه ۵۱۶، آمده ۵- یزید در حال مستی روي پشت بام رقص میکرد، افتاد و درک رفت، هنوز صلیب رومی به گردن داشت، ۶- و جمعی هم گفته اند که در حالی که در تعقیب آهو اسب میتاخت، زمین او را فرو برد، ۷- و در پاورقی صفحه ۵۱۷ آمده، قرمانی در کتاب اخبار الدول، علت مرگ یزید را مرض ذات الجنب، ۸- و در فتوح ابن اعثم افراط شرب خمر، دانسته است، و در صفحه ۶۲
کامل الزیارات، راوی حدیث (عبدالرحمن الغنوی) اضافه کرده، خود یزید در حال مستی به خواب رفت صبح او را مرده متغیّر دریافتند، و کسانی که از او تبعیت در قتل امام حسین (علیه السلام) کرده بودند، گرفتار جنون، یا برص، یا جذام، شدند، حتی این بدبختی ها، در نسلشان هم ماند، بنابراین در کیفیت دَرَک رَوی یزید هشت قول تا كنون پیدا کردیم الحمدلله، فعلاً از
مقتل معالی السبطین، به این مقدار بسنده شود بهتر است، بحث مفصل تر را، از اصل تهاویل الربیع جلد سوم تهیه کنید محقق مرندی.
و امّا مقتلهای دیگر
#سرنوشت شتر #مخصوص امام #حسین (علیه السلام) 🌼🍂
مرحوم گرمرودی در مقتل خود، (ذریعه) از بحار الانوار آورده که، امام حسین (علیه السلام) شتری برای خود مخصوص کرده بود، اثاث و خیمه اش را بر آن حمل میکرد، و با آن برای موعظه عمر سعد و لشكرش رفت، وقتی خیمهها به غارت رفت، آن حیوان آمد جای خیمه امام حسین (علیه السلام) را خالی دید، در جای آن خوابید و ناله سرداد، خواستند آن را هم به عنوان غارت ببرند، متابعت نکرد، با دندان ران و پشت خود را گاز گرفت، تا ضعیف
شد، سرش را بریدند، گوشتش پخته نشد، یا مثل هندوانه ابوجهل تلخ شد، و یا با دیگ یکدفعه آتش گرفت ۱۵۴.
#تصمیم یزید #عوض شد 🌸🍃
در کتاب تحقیق درباره اربعین مینویسد: از اینکه پاسبانان یزید، به زبان رومی حرف زدند، و تنها امام سجاد (علیه السلام) زبان آنها را فهمید، که گفتند از فرو ریختن سقف خانه اینها در ترس اند، در حالی که فردا آنان را خواهند کشت، دو چیز معلوم میشود،
اوّل: دستگاه گرداننده یزید، فامیل خودِ یزید بودند (رومیها که امیّه غلام رومی بود) دوّم: معلوم میشود که، نظر اوّل درباره اسراي اهل بیت (علیه السلام)، کشتن بود، بعد تصمیم عوض شد، پاسبانان کاخ افراد مطلع آن هستند، وقتی افکار عمومی بیدار شود، تصمیمها عوض میشود، تحقیق درباره اربعین ۶۵۵ بیش از ده نفر از شهداي اهل بیت (علیه السلام)، نامشان در زیارت ناحیه نیامده است، و از اینکه امام سجاد (علیه السلام) میفرماید ذبحت اطفالنا، معلوم میشود که افراد زیادی از بچهها شهید شدند ۶۶۱. نگاه به مطلب ۲۳۹.
کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫