🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_ششم
#بخش_نود_و_هشتم
#جمجمه انوشیروان #سخن میگوید 🌺✨
به امام علی علیه السلام خبر رسید معاویه تصمیم دارد با لشکر مجهز به سرزمینهای اسلامی حمله کند.
علی علیه السلام برای سرکوبی دشمنان از کوفه بیرون آمد و با سپاه مجهز به سوی صفین حرکت کردند در سر راه به شهر مدائن (پایتخت پادشاهان ساسانی) رسیدند و وارد کاخ کسری شدند.
حضرت پس از ادای نماز با گروهی از یارانش مشغول گشت ویرانههای کاخ انوشیروان شدند و به هر قسمت کاخ که میرسیدند کارهایی را که در آنجا انجام شده بود به یارانش توضیح میدادند به طوری که باعث تعجب اصحاب میشد و عاقبت یکی از آنان گفت:
یا امیر المؤمنین! آنچنان وضع کاخ را توضیح میدهید گویا شما مدتها اینجا زندگی کرده اید!
در آن لحظات که ویرانههای کاخها و تالارها را تماشا میکردند، ناگاه علی علیه السلام جمجمه ای پوسیده را در گوشه خرابه دید، به یکی از یارانش فرمود:
او را برداشته همراه من بیا!
سپس علی علیه السلام بر ایوان کاخ مدائن آمد و در آنجا نشست و دستور داد طشتی آوردند و مقداری آب در طشت ریختند و به آوردند جمجمه فرمود: آن را در طشت بگذار. وی هم جمجمه را در میان طشت گذاشت.
آنگاه علی علیه السلام خطاب به جمجمه فرمود:
ای جمجمه! تو را قسم میدهم! بگو من کیستم تو کیستی؟
جمجمه با بیان رسا گفت:
تو امیر المؤمنین، سرور جانشینان و رهبر پرهیزگاران هستی و من بنده ای از بندگان خدا هستم.
علی علیه السلام پرسید:
حالت چگونه است؟
جواب داد:
یا امیر المومنین! من پادشاه عادل بودم، نسبت به زیردستان مهر و محبت داشتم، راضی نبودم کسی در حکومت من ستم ببیند. ولی در دین مجوسی (آتش پرست) به سر میبردم. هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دنیا آمد کاخ من شکافی برداشت. آنگاه به رسالت مبعوث شد من خواستم اسلام را بپذیرم ویل زرق و برق سلطنت مرا از ایمان و اسلام باز داشت و اکنون پشیمانم.
ای کاش که من هم ایمان میآوردم و اینک از بهشت محروم
هستم و در عین حال به خاطر عدالت از آتش دوزخ هم در امانم.
وای به حالم! اگر ایمان میآوردم من هم با تو بودم. ای امیر المؤمنین و ای بزرگ خاندان پیغمبر!
سخنان جمجمه پوسیده انوشیروان به قدری دل سوز بود که همه حاضران تحت تأثیر قرار گرفته با صدای بلند گریستند. [۱]
امید است ما نیز پیش از فرا رسیدن مرگ در فکر نجات خویشتن باشیم.
#درمان_گناه 🌸✨
کمیل یکی از یاران مخلص امیر المؤمنین علیه السلام است، میگوید:
از امیر المؤمنین علیه السلام پرسیدم، انسان گاهی گرفتار گناه میشود و به دنبال آن از خدا آمرزش میخواهد، حد آمرزش خواستن چیست؟
فرمود:
حد آن توبه کردن است.
کمیل: همین مقدار؟
امام علیه السلام: نه.
کمیل: پس چگونه است؟
امام علیه السلام: هرگاه بنده گناه کرد، با حرکت دادن بگوید استغفر الله.
کمیل: منظور از حرکت دادن چیست؟
امام علیه السلام: حرکت دادن دو لب و زبان، به شرط این که دنبال آن حقیقت نیز باشد.
کمیل: حقیقت چیست؟
امام علیه السلام: دل او پاک باشد و در باطن تصمیم گیرد به گناهی که از آن استغفار کرده باز نگردد.
کمیل: اگر این کارها را انجام دادم از استغفار کنندگان هستم؟
امام علیه السلام: نه!
کمیل: چرا؟
امام علیه السلام: برای این که تو هنوز به اصل آن نرسیده ای.
کمیل: پس اصل و ریشه استغفار چیست؟
امام علیه السلام: انجام دادن توبه از گناهی که از آن استغفار کردی و ترک گناه. این مرحله، اولین درجه عبادت کنندگان است.
به عبارت دیگر، استغفار اسمی است شش معنی دارد؛
۱. پشیمانی از گذشته.
۲. تصمیم بر باز نگشتن بدان گناه به هیچ وجه. (تصمیم بر این که گناهان گذشته را هیچ وقت تکرار نکنی. )
۳. پرداخت حق همه انسانها که به او بدهکاری.
۴. ادای حق خداوند در تمام واجبات.
۵. از بین بردن (آب کردن) هرگونه گوشتی که از حرام بر بدنت روییده است، به طوری که پوستت به استخوان بچسبد سپس گوشت تازه میان آنها بروید.
۶. به تنت بچشانی رنج طاعت را، چنانچه به او چشانیده ای لذت گناه را.
در این صورت توبه حقیقی تحقق یافته و انسان توبه کنندگان به شمار میرود. [۱]
----------
📚منابع:
[۱]: بحار: ج ۴۱، ص ۲۴.
[۱]: بحار: ج ۶، ص ۲۷.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫