eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
432 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 ای از درخت 🌸🍃 یکی از فرزندان امام حسن علیه السلام به نام عمرو با کاروان امام حسین علیه السلام به کربلا آمد و چون کودک بود [۱] سال داشت کشته نشد و با کاروان اسرا به مدینه بازگشت. وقتی اسیران کربلا را در شام به کاخ یزید وارد کردند، چشم یزید به عمرو پسر امام حسن علیه السلام افتاد و به او گفت: آیا با فرزندم خالد کشتی می‌گیری؟ عمرو گفت: نه. ولکن یک چاقو به پسرت بده و یک چاقو به من بده که با هم بجنگیم، تا بدانی که کدام یک از ما شجاعتر است. یزید از شنیدن سخن قهرمانانه، آن هم از یک کودک اسیر، تعجب کرد و گفت: خاندان نبوت چه کوچک و چه بزرگشان همواره با ما دشمنی می‌کنند. سپس این شعر را خواند: این خویی است که من از اخزم سراغ دارم آیا از مار جز مار متولد می‌شود. [۱] منظور یزید این بود که آقازاده، شاخه ای از درخت نبوت است که چنین شجاعانه سخن می‌گوید. [۲] لطیفه 🌼🍂 مرد لطیفه گویی از دوستان امام حسن علیه السلام بود. مدتی نزد آن حضرت نیامده بود. روزی خدمت امام علیه السلام رسید. حضرت پرسید: چگونه صبح کردی؟ (حالت چطور است؟ ) گفت: یابن رسول الله! حال من برخلاف آن چیزی است که خودم و خدا و شیطان آن را دوست می‌داریم. امام علیه السلام خندید و فرمود: چطور؟ توضیح بده! گفت: خداوند می‌خواهد از او اطاعت کنم و معصیت کار نباشم. اما من چنین نیستم. و شیطان دوست دارد، خدا را معصیت کرده و به دستوراتش عمل نکنم ولی من این طور هم نیستم. و خودم دوست دارم همیشه در دنیا باشم، این چنین هم نخواهم بود. روزی از دنیا خواهم رفت. ناگاه شخصی برخواست و گفت: یابن رسول الله! چرا ما مرگ را دوست نداریم؟ امام علیه السلام فرمود: به خاطر این که شما آخرت خود را ویران و این دنیا را آباد کرده اید، بدین جهت دوست ندارید از جای آباد به جای ویران بروید. [۱] امام علیه السلام و مرد 🌸🍃 عرب بیابانی نیازمند وارد مدینه شد و پرسید سخی ترین و بخشنده ترین شخص در این شهر کیست؟ همه امام حسین علیه السلام را نشان دادند. عرب امام حسین علیه السلام را در مسجد در حال نماز دید و با خواندن قطعه شعر حاجت خود را مطرح کرد. مضمون قطعه شعری که وی خواند چنین است: [۱] تا حال هر که به تو امید بسته ناامید برنگشته است، هر کس حلقه در تو را حرکت داده، دست خالی از آن در، باز نگشته است. تو بخشنده و مورد اعتمادی و پدرت کشنده مردمان فاسق بود. شما خانواده اگر از اول نبودید ما گرفتار آتش دوزخ بودیم. او اشعارش را می‌خواند و امام در حال نماز بود. چون از نماز فارغ شد و به خانه برگشت، به غلامش قنبر فرمود: از اموال حجاز چیزی باقی مانده است؟ غلام عرض کرد: آری، چهار هزار دینار موجود است. فرمود: آن پولها را بیاور! کسی آمده که از ما به آن سزاوارتر است. سپس عبایش را از دوش برداشت و پولها را در میان آن ریخت و عبا را پیچید مبادا عرب را شرمنده ببیند، دستش را از شکاف در بیرون آورد و به او داد و این اشعار را سرود: [۱] این دینارها را بگیر و بدان که من از تو پوزش می‌خواهم و نیز که من بر تو دلسوز و مهربانم. اگر امروز حق خود در اختیار داشتم بیشتر از این کمک می‌کردم، لکن روزگار با دگرگونیش بر ما جفا کرده، اکنون دست ما خالی و تنگ است. امام علیه السلام با این اشعار از او عذرخواهی کرد. عرب پولها را گرفت و از روی شوق گریه کرد. امام پرسید: چرا گریستی شاید احسان ما را کم شمردی؟ گفت: گریه‌ام برای این است که چگونه این دستهای بخشنده را خاک در بر می‌گیرد و در زیر خاک می‌ماند. [۲] ---------- 📚منابع: [۱]: بحار: ج ۶، ص ۳۰۶. [۱]: شنشنة اعفها من اخزم هل تلد حیة الا الحیة این جمله در میان عربها ضرب المثل است معمولا به افراد شجاع و زیرک گفته می‌شود. [۲]: بحار: ج ۴۵، ص ۱۴۳. [۱]: بحار: ج ۴۴، ص ۱۱۰. [۱]: لم یخب الان من رجاک و من حرک من دون بابک الحلقه انت جواد و انت معتمد ابوک قد کان قاتل الفسقه لو الذی کان من اوائکم کانت علینا الجهیم منطبقه [۱]: خدها فانی الیک معتذر و اعلم بانی علیک ذو شفقه لو کان فی سیرنا الغداة امست سمانا علیک مندفقة ولکن ریب الزمان ذو غیر و الکف منی قلیلة النفقه [۲]: بحار: ج ۴۴، ص ۱۹۰. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫