eitaa logo
اشعارآئینی
139 دنبال‌کننده
90 عکس
10 ویدیو
98 فایل
اشعارآئینی با سلام، با استفاده از لینک زیر به فهرست هشتک گذاری شده عناوین منتقل خواهید شد. https://eitaa.com/ya_habibalbakin1/1 ولأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ارتباط @m_sanikhani
مشاهده در ایتا
دانلود
تو باز مرا خوانده ای امّا نگرانم از فیض مناجات سحر باز بمانم من چندصباحی‌ست که در غفلت محضم بیدار کن‌ ای‌دوست‌ ازاین‌ خواب‌ گِرانم شعبان و رجب را به بطالت گذارندم با دست تُهی راهی (شَهرُ الرَّمَضانم) این فکر که از چشم تو یک روز بیفتم دَردی‌ست‌ که‌ مِثلِ‌خُوره‌ اُفتاده‌به‌جانم توفیق بده تا که در این ماه مبارک جز ذکر تو چیزی نشود ورد زبانم سوگند به قاری سر نیزه ؛ الهی سی وعده سر سفره‌ی قرآن بنشانم بگذار که با یاد لب تشنه‌ی آن شاه در بین مناجات کمی روضه بخوانم با یاد تن بی رمقش موقع مغرب خوب است که از کف برود تاب و توانم (بَرداً وَ سَلاما)ست به من آتش دوزخ چون سوخته دل از غم آن سوخته جانم من آرزویم کرببلا در شب قدر است بگذار خودم را به ضریحش برسانم محمدقاسمی
معصیت بود که سوزاند عبادات مرا بر نگرداند به من حس مناجات مرا نا گزیر است گدا ، دم ز عطایت بزند نیمه شب عبد گنه کار صدایت بزند خسته و بی کسم و غربت یک شهر بس است بی پناه آمده ام طرد نکن قهر بس است با امید آمده ام شاه ، فقیرم، چه کنم ترسم این است گنه کار بمیرم چه کنم من شب اول قبرم چه حسابی دارم گر بپرسند چه داری چه جوابی دارم منم و وحشت قبری که ز هر سو برسد کاش آن لحظه فقط ضامن اهو برسد یاد دادند به ما وقت دعا سجده کنیم غافر الذنب بخوانیم تو را سجده کنیم مهر تو در دل ما هست نمی سوزانی تو سری را که به سجدست نمی سوزانی پوستی را که لطیف است نمی سوزانی بدنی را که ضعیف است نمی سوزانی تو پشیمان شده ها را که نمی سوزانی جلو حرمله ما را که نمی سوزانی هر سحر ورد زبانی تو الهی العفو رب شهر رمضانی تو الهی العفو ناصر دودانگه
گناهکار رسیدم، مَرا که می بخشد؟ دوباره آیِنه ام را جَلا، که می بخشد؟ کَریم روی خود از سائِلش نَگرداند بجُز کریم مَگر بَر گِدا که می بخشد؟ بَراتِ عَفو اَگر حُر گِرفت، جُرمَم را نگاهِ رَحمتِ خَیرُالنِّسا که می بخشد همیشه سُفره ی اِحسانِ فاطمه پَهن است همیشه دیده ی ما را بُکا که می بخشد من از طفولیَّتم با حُسینِ او بودم جَزای اَشکِ مَرا دَر جَزا که می بخشد گرفتم اینکه پذیرفته نیست رَب رَبِ من! حُسین حُسین بگویم، خُدا که می بخشد! خُدا بِخواهد اَگر کَربلای ما جور است نتیجه آخَرَش این گریه ها که می بخشد رضا رسول زاده
بالا نرفت سوز صدایی که داشتم کاری نکرد ذکر و دعایی که داشتم حال و هوای پاکیَم از دست رفته است یادش بخیر حال و هوایی که داشتم دیروز اشک چشم من هر لحظه می چکید امروز نیست اشک و بکایی که داشتم از بسکه با هوای و هوس خو گرفته ام دیگر دراز نیست دست دعایی که داشتم یادش بخیر زمزمه های خدایی ام حالا کجاست سوز و نوایی که داشتم شرمنده ام که با شهدا قهر کرده ام با یادشان چه شور و صفایی که داشتم با معصیت ز سینه ی من پر کشیده است حال و هوای کرببلایی که داشتم یادش بخیر جمعه که می شد غروب ها همراه گریه زمزمه‌هایی که داشتم شاعر : رضا باقریان
گرچه شایسته ی هر گونه ملامت هستم میهمان تو در این ماه کرامت هستم دور ماندن ز غمت عاقبتش در به دری است بر سر کوی تو دنبال اِقامت هستم از سزاواریِ من نیست مرا می بخشی شرم سارِ کرم و لطف و مرامت هستم دل بیمار از آن شد که ز تو دور افتاد تا که نزدیک تو هستم به سلامت هستم نکند از من و بهبودی من نا اُمیدی که به هنگام دعا غرق کسالت هستم یا که شاید نکند از نظرت افتادم دیدی از بس که چنین در پی غفلت هستم بهر من از نَفَسِ اهل عبادت نشدم بس که محروم ز اصحاب سعادت هستم من خودم درد سر خویش شدم می دانم من خودم باعث این خواری و ذلت هستم رمضان هست ولی باز ز خود می پرسم این من هستم که سر کوی تو دربست هستم کرم فاطمه گر حشر نگیرد دستم پیش همه رسوای قیامت هستم اگر آقای خراسان نرسد بر دادم بر پای ساحت تو غرق خجالت هستم من دلم گرم حسین است مرا می بخشی هرچه هم باشم اگر بچه ی هیئت هستم
از ماست عرض حاجت از توست استجابت یا منتهی الرجایا اغفرلی یا الهی من انتظار به بخشش از محضر تو دارم یا مجزل العطایا اغفر لی یا الهی آزاد کن مرا از دست هوای نفسم به له قسم که نیکوست هرچه خواهی تو ای دوست تا سفره تو پهن است
گرچه بین ما حجاب معصیت حائل شده لطف آمد باز هم حال مرا شامل شده لا به لای بندگان خوبت ای رب کریم بنده ای درمانده در مهمانی ات داخل شده من همان عبد پشیمانم که عمری میشود در میان خواب جهل از محضرت غافل شده شر من از این طرف هرجه به سویت شد بلند خیر تو از آن طرف سویم فقط نازل شده تو خودت مرا به عفت پرتوقع کردی هر زمان که کار من در معصیت مشکل شده
روزه و روضه عجب وجه تشابه دارند روزه داران همه یاد لب عطشان تواَند دهن خشک و ترکهای لب و آب عجب روزه با روضه ات آقا چه صفایی دارد...
❣️✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ ❇️ اللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِكُ الْعِصَمَ ... ❇️ در رمضان هر دلی بوی خدا می دهد بوی مناجات عشق بوی دعا می دهد خوان کرم را خدا بار دگر گُستَراند رحمت حق دائماً بر دل ما می دهد عطر خوش هر سحر بر همه دلها نشست لحظه ی افطار ،حق، نور و صفا می دهد چشم امید همه بر کرم و لطف اوست دعوت او کن قبول تا که ندا می دهد چاره ی بیچارگان نسخه ی درمان اوست درد دل افشا بکن تا که شفا می دهد قلب همه عاشقان حریم اَمن خداست دل چو حریمش شود قدر و بها می دهد دیدن عرش خدا وَجه حسین است و بس به هر که مشتاق اوست کرببلا می دهد مرتضی شاهمندی 🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً ✨ ✨🍃🌺 ✨⭐️🍂 ❣️✨✨✨✨ ╚════ ೋღ❤️ღೋ ════╝
الهی بنده ای گم کرده راهم بده راهم که سر تا پا گناهم الهی بی پناهان را پناهی پناهم ده پناهم ده پناهم   تو از سوز دل زارم گواهی که من از رحمت عامت گواهم الهی هر جه هستم هر که هستم تویی بخشنده ومن عذر خواهم زبار معصیت خم گشته پشتم ترحم کن تو بر حال تباهم به اب رحمتت کن رو سپیدم که من از فرط عصیان رو سیاهم اگر عمری خطا کردم الهی کنون پی بر ده ام بر اشتباهم پشیمانم ز اعمال بد خویش نجاتم ده که من در قعر چاهم شده روزم سیه تر از شب تار به غفلت رفته از کف سال و ماهم کسی غیر توام فریاد رس نیست به فریادم برس چون بی پناهم نخواهد کرد کس بر من نگاهی تو از راه عطو فت کن نگاهم دعایم را اجابت کن خدایا که عالم تیره شد از دود اهم شاعر:حمیدکریمی  
دلا بگذر از اين دنيا که اين دنيا بلا دارد مخور ازميوه مکرش که زهري جانگزا دارد هزاران دام گسترده که پايت رابدست آرد مشو غافل که هر دامش هزاران مبتلا دارد تو مرغ باغ رضواني چرا قدرت نمي داني مطاع گرد نعلينت بها چون کيميا دارد عنان نفس امّارت بده بر نفس لوّامت که هر دردي دراين دنيا بجز مردن دوا دارد بگير از دست محرومان که دستت را خدا گيرد خوشا آنکس که دستي باز وقلبي باصفا دارد کسي که رحم ورأفت برضعيفان رانمي داند نمي دانم چرا پس خواهش رحم از خدا دارد ازاين راهي که مي پويي نمي دانم چه مي جويي وليکن واقفم اين ره سراسر ابتلا دارد گل پژ مرده اي ديدم به گوش غنچه اي مي گفت که اين سرمستي ات روزي خماري در قفا دارد چسان آسوده دربستر به چشمش خواب مي آيد کسي که مقتدايی چون علي المرتضا دارد هرآن زاهد که سر بر سجده وسجاده مي خوابد اگربي اعتنا باشد به محرومان خطا دارد جنان جاوداني را به دنياي دني مفروش که آن بي انتها باشد ولي اين انتها دارد به پيري پارسا بودن اگر چه خوش بود اما عبادت در زمان نوجواني مرحبا دارد چراغي را مهيا کن براي قبر تاريکت بترس از آن مکاني که فضايي غم فزا دارد اگر طبعي روان دارد و گرخوشخوست ((غفاری)) تماماً از سر لطف شهيد کربلا دارد.... (حسین غفاری اردبیلی)
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 مناجات با خدا در شب بیست و هفتم ماه رمضان 💢 دو سه شب مانده که با گریه مباهات کنم به حسینیه بیایم و مناجات کنم  دو سه شب مانده ابوحمزه بخوانم یارب از سر خوف و رجا با تو ملاقات کنم کاش آدم بشوم... محض رضای دل تو پی عصیان نروم ، بلکه مراعات کنم رمضان آمد و رفت و من بیچاره فقط باید اظهار پشیمانی از عادات کنم مطمئنم وسط روضه مرا می بخشی یادی از زخم سر مادر سادات کنم    بی نوایم به علی نان و نوایم بدهید روسیاهم نظری کرده بهایم بدهید   آرزویم همه این است مقرب باشم میشود که دوسه تا جام بلایم بدهید سگ اصحاب علی هستم و در خانه ی او میشود با کرم فاطمه جایم بدهید؟؟ به هوای سفری سوی نجف میمیرم پر پرواز به ایوان طلایم بدهید  باب رفتن به نجف از گذر کرببلاست به حسین بن علی حال بکایم بدهید نذر کردم پدر و مادر خود را ببرم دو سه تا تذکره ی کرببلایم بدهید عرفه....لطمه زنان...شارع بین الحرمین رخصت هروله در سعی و صفایم بدهید ✅ عليرضا خاكساري