eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: ✍🏻گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این یک دعوت از طرف شهداست؛ #شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن...♥️ ♥️#شهدا مدیون هیچکس نمی‌مونن! ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟! 🥀غنچه‌ی نشکفته شهید "رضا آقایی" 💔"شهید رضا آقایی" در ۳۰ شهریور ماه سال ۱۳۴۶ در اراک به دنیا آمد. او در ۲۶ دی ماه سال ۱۳۶۵ بر اثر بمباران منزل مسکونی توسط جنگنده های متجاوز دشمن، همزمان با اوج عملیات مهم کربلای پنج به شهادت رسید. پدرش رزمنده بود، و در موقع بمباران جبهه بود این شهید فقط و فقط ۴۷۶ روز در این دنیا زندگی کرد. در آن سال ها بعثی های جنایتکار هر وقت در میدان جنگ و نظامی، شکستی را مُتحمل می شدند، جنگ شهری و بمباران مناطق مسکونی را برای فشار و انتقام از ایران افزایش می دادند ♦️تلاوت سوره ی «کوثر» هدیه به غنچه‌ی نشکفته شهید "رضا آقایی" دهم 🥀 @yaade_shohadaa
🥀«۲۲ آذر ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 همسر شهید: با هم عهد بسته بودیم که یکدیگر را در کارهای مستحبی شریک کنیم. هرگز لباس مقدس سپاه را بدون وضو نمی پوشید و از من هم خواسته بود که آن ها را بدون وضو و با لباس‌های دیگر نشورم. تاکید زیادی به حجاب داشتند و با زبان کودکانه، برای دختران کوچک دوستان و اقوام رعایت آن را بازگو می‌کردند. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار احمد جلالی نسب «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
آنها پیش از آنکه شهید شوند، شهید بودند؛ ♦️خانمش باردار بود و دوست داشت یه غذای جدید براش درست کنه. تازه ماکارونی اومده بود به بازار. رفت خرید و اومد خونه. در آشپزخونه رو بست و گفت: خانم! امرور غذا درست کردن با من... ماکارونی رو شست و ریخت توی آب تا بهتر بپزه.‌ یک ساعت هم طول کشید تا سس ماکارونی رو درست کرد. اما وقتی رفت سراغ ماکارونی‌ها دید همه‌اش خمیر شده و به هم چسبیده. ظهر که سد سسِ ماکارونی رو با نون خوردند... 📚 مجموعه تاریخی فرهنگی مذهبی تخت فولاد اصفهان. خاطره ای از زندگی سردار شهید علی باقری 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ 🎥«وقتی وزیر شوروی سابق جواب گرباچف را آورد روی میز داشت به امام میخواند داشت از شدت تاثیر امام و ابهت امام این دست این آنقدر می لرزید که صدای لرزش دستش منعکس در اتاق، یک پیرمردی از کجا آورده است این ابهت را.» 🎙️سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 🥀 @yaade_shohadaa
✍🏻خاطره ای در مورد ذاکر اهل بیت  شهید سید مجتبی علمدار ❤️‍🔥شب عاشورا بود، از مراسم که برگشتیم به سید گفتم با رفقا امشب به منزل ما بیایند؛ آن شب کسی منزل ما نبود، خیلی خسته شده بودیم به محض آنکه وارد خانه شدیم، خیلی سریع خوابمان برد، ساعت سه یا چهار صبح احساس کردم صدایی از راهرو می آید، ترسیدم، آرام رفتم تا ببینم صدای چیست؟ 💔با تعجب دیدم سید مشغول خواندن نماز شب است، به حال او خیلی غبطه خوردم او آن روز از همه ما خسته تر بود، کار و مداحی در چند هیئت و… رمق برایش باقی نگذاشته بود؛ اما خلوت با خدا صفایی داشت که حاضر نبود به این راحتی ها آن را از دست دهد، آن هم در شب عاشورا… 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅ هجدهم: 🖤حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود: ابَوا هِذِهِ الاْ مَّةِ مُحَمَّدٌ وَ عَلیُّ، یُقْیمانِ اءَودَّهُمْ، وَ یُنْقِذانِ مِنَ الْعَذابِ الدّائِمِ إ نْ اطاعُوهُما، وَ یُبیحانِهِمُ النَّعیمَ الدّائم إنْ واقَفُوهُما. 📗(بحارالانوار:ج23، ص259، ح 8)  🌴حضرت محمد(ص) و علی_(ع)، والدین این امّت هستند، چنانچه از آن دو پیروی کنند آن ها را از انحرافات دنیوی و عذاب همیشگی آخرت نجات می دهند؛ و از نعمت های متنوّع و وافر بهشتی بهره مندشان می سازند.   🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟! 🥀غنچه ی نشکفته شهیده "طاهره جمشیدی" ❤️‍🔥ای کاش به خانه ما موشک بزنند؛ تهران خانه امام است... 💔در یکی از روزهای سال ۱۳۶۳، سومین فرزند ام‌البنین و رضا در شهر کرج چشم به هستی گشود و در دامان پدر و مادری مؤمن و متدین پرورش یافت؛ نامش را «طاهره» گذاشتند. مادر طاهره می‌گوید:«با توجه به این که کم‌سن و سال بود، اما بیشتر از سنش می‌فهمید و به امام علاقه زیادی داشت؛ زمانی که تصویر حضرت امام بر روی صفحه تلویزیون نمایان می‌شد، مقابل آن می‌ایستاد و چهره امام را می‌بوسید. در زمان موشک باران، سعی می‌کردم با صحبت کردن او را  آرام کنم و می‌گفتم:«آنها می‌روند تهران را بمباران می‌کنند و دیگر به کرج نمی‌آیند!» او در مقابل حرفم ناراحت می‌شد و با اعتراض می‌گفت:«تهران نه! تهران خانه امام است! بهتر است بیایند و به خانه ما موشک بزنند.» 🥀وی به مانند دیگر فرزندان خانواده‌های ایثارگر، از نعمت حضور پدر، بهره چندانی نداشت، سرانجام در ۱۸ فروردین ماه ۱۳۶۷ در حالی که همراه با خواهرش فاطمه، مشغول بازی بود، بر اثر بمباران هوایی دژخیمان بعثی، برای همیشه چشم از دنیا فرو بست و پیکر پاکش همراه با پیکر خواهرش در روستای باندر مرزن‌آباد چالوس به خاک سپرده شد. ♦️تلاوت سوره ی «کوثر» هدیه به غنچه‌ی نشکفته شهیده "طاهره جمشیدی" یازدهم 🥀 @yaade_shohadaa
🥀«۲۳ آذر ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 همسر شهید : ابوالفضل بر حجاب زنان و غیرت مردانه داشتن تاکید فراوان داشت چرا که حجاب را برای زنان عزت و شرافت می‌دانست. او همچنین بر نماز اول وقت و نماز شب تاکید بسیار داشت چرا که معتقد بود انسان با نماز به سعادت حقیقی می‌رسد و توشه پرباری را برای آخرت به همراه خود می‌برد. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار ابوالفضل شیروانیان «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
آنها پیش از آنکه شهید شوند، شهید بودند؛ ♦️خانمش باردار بود و دوست داشت یه غذای جدید براش درست کنه. تازه ماکارونی اومده بود به بازار. رفت خرید و اومد خونه. در آشپزخونه رو بست و گفت: خانم! امرور غذا درست کردن با من... ماکارونی رو شست و ریخت توی آب تا بهتر بپزه.‌ یک ساعت هم طول کشید تا سس ماکارونی رو درست کرد. اما وقتی رفت سراغ ماکارونی‌ها دید همه‌اش خمیر شده و به هم چسبیده. ظهر که سد سسِ ماکارونی رو با نون خوردند... 📚 مجموعه تاریخی فرهنگی مذهبی تخت فولاد اصفهان. خاطره ای از زندگی سردار شهید علی باقری 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادبود شهدای مخاطبین 💔شهید والامقام مصطفی بنی‌زمانی ✍🏻«مصطفی بنی‌زمانی» متولد ۱۳۴۸ بود. در کارهای خیر پیش قدم بود و در تشییع جنازه ها به ویژه تشییع شهدا و دفن و خاکسپاری افراد غریب و مستمند شرکت می کرد. « نیمه های شب آرام و بی سر و صدا درب را باز می کرد که بیرون برود، یک شب پدر بیدار شد و گفت: این وقت شب کجا می روی. مصطفی جواب داد، آرام تا مادر متوجه نشود؛ می خواهند شهید بیاورند می روم برای غسل» (خاطرات برادر شهید) مصطفی ۶ ماه در جبهه جنگید و بالاخره در تاریخ ۱۸/۱/۶۶  در جبهه شلمچه با شرکت در عملیات کربلای هشت، از ناحیه سر و بدن مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به شهادت رسید. روحش شاد . 🥀شهید مهدی زین الدین: هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کنید، آنها شما را نزد اباعبدالله «علیه السلام» یاد می کنند… «هدیه به شهید بزرگوار مصطفی بنی‌زمانی ذکر فاتحه و شاخه گل صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
یادِ شهدا
✨یادبود شهدای مخاطبین 💔شهید والامقام مصطفی بنی‌زمانی ✍🏻«مصطفی بنی‌زمانی» متولد ۱۳۴۸ بود. در کارهای
🌹برای یادبود شهید بزرگوارتان در کانال «یادِ شهدا»، عکس و اطلاعات شهید را به آیدی زیر ارسال کنید.👇🏻 @yade_shoohada 🥀 @yaade_shohadaa
🥀 ❤️‍🔥مأمور الهی ✍🏻يك‌بار بچه‌ها در منطقه‌ی جنوب، پس از چند روز سعی و تلاش، خيلی خسته می‌شوند، ولی حتی يك شهيد هم پيدا نمی‌كنند. سپس با خلوص نيت به حضرت زهرا (س) متوسل می‌شوند و سينه می‌زنند. فردای همان شب، دوباره به جستجو ادامه می‌دهند، ولی باز هم چيزی نمی‌يابند. در موقع استراحت، بچه‌ها متوجه ماری می‌شوند كه در يك نقطه‌ای، مثل اين‌كه آن‌جا را طواف می‌كند و بچه‌ها به طرف اين مار حركت می‌كنند، مار در آن محل به داخل سوراخی می‌خزد. وقتی بچه‌ها سر اين سوراخ را باز می‌كنند، پيكر شهيدی نمايان می‌شود. نگو كه اين مار، يك مأمور الهی بوده است، برای كشف اين محل. بعد هم نشانه‌ی يك شهيد ديگر پيدا می‌شود و بعد هم.... بدين ترتيب جنازه‌ی هفت نفر شهيد در آن جا پيدا می‌شود. اين موفقيت نتيجه‌ی توسلات شب گذشته بود. 💔راوی: جستجوگر نور حاج رحيم صارمی مسئول تفحص لشكر ۳۱ عاشورا 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅ نوزدهم: 🖤حضرت فاطمه(س) خطاب به عمر بن خطّاب فرمود: وَاللّهِ یَابْنَ الْخَطّابِ لَوْلا إ نّی اکْرَهُ انْ یُصیبَ الْبَلاءُ مَنْ لاذَنْبَ لَهُ، لَعَلِمْتَ انّی سَاءُقْسِمُ عَلَی اللّهِ ثُمَّ اجِدُهُ سَریعَ الاْ جابَةِ.📗 (اصول کافی:ج1، ص460، بیت الاحزان:ص104، بحارالانوار:ج28، ص250، ح30)   سوگند به خداوند، اگر نمی ترسیدم که عذاب الهی بر بی گناهی ، نازل گردد؛ متوجّه می شدی که خدا را قسم می دادم و نفرین می کردم . و می دیدی چگونه دعایم سریع مستجاب می گردید.  🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟! 🥀غنچه‌ی نشکفته شهیده "سمانه اکبری" ❤️‍🔥شهیده چندماهه 💔سال ۱۳۶۶ در خانواده‌ای مؤمن و از دامان مادر شهیده‌ای چون پروین اسماعیلی‌لیما، دختری دیده به جهان گشود که اسمش را سمانه گذاشتند؛ وی در طول یک سال زندگی کوتاه خود، طهارت، عشق و محبت را از مادر و پدرش آموخت،؛ گویا شهادت در رگ‌ها و گوشت و پوستش جریان داشت. 🥀سرانجام در زمان هجرت خانواده به زاهدان و در هنگام بازگشت خانواده به منزل‌شان در شهرستان خاش، مورد اصابت تیرهای زهرآلود و خشم‌آگین سیه‌دلان واقع شدند و آرام در آغوش پُرمهر و سرخ مادر در دهم مهر ماه ۱۳۶۶ به شهادت رسید. پیکر مطهر این شهیده چند ماهه در روستای لیما از توابع اشکور رامسر به خاک سپرده شده است. ♦️تلاوت سوره ی «کوثر» هدیه به غنچه‌ی نشکفته شهیده "سمانه اکبری" دوازدهم 🥀 @yaade_shohadaa
🥀«۲۴ آذر ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 همسر شهید: همسرم فرد بسیار باهوشی بود و من به شخصه روی حرف ایشان حرف نمی‌آوردم. می‌دانستم که ایشان خوبی خانواده را می‌خواهد. برای همین همیشه مطیع حرف‌های شهید بودم. با آنکه بیشتر اوقات همسرم در مأموریت و از ما دور بود و من مجبور می‌شدم بیشتر سختی‌های زندگی را تحمل کنم، ولی همیشه خود را آدم خوشبختی می‌دیدم. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار محمد شالیکار «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
💔شهدای امروز حمله تروریستی راسک 🥀آنها برمسلک شهدا زندگی کردند و سرانجام به شهادت رسیدند... روحشان شاد❤️‍🔥 🥀 @yaade_shohadaa
📚 خروشان مثل اروند کتاب "خروشان مثل اروند" بیان خاطراتی از دوران جبهه و جنگ از زبان یکی از سرداران جنگ هشت ساله به نام عبدالرحمن رحمانیان است. در ابتدای این اثر به بیان دوران کودکی این شهید پرداخته شده و ادوار مختلف زندگانی وی تا زمان حضور او در جبهه‌های جنگ و شهادت، به صورت اجمالی از زبان نزدیکان و خانواده وی توصیف شده است. آن گاه خاطراتی از زبان این شهید از دوران حضورش در جبهه نقل شده است که در این خاطرات به ابعادی از رشادت، شجاعت، اخلاص، عبودیت، ایثار، داشتن روحیه جهاد و شهادت‌طلبی، عشق به قرآن و اهل‌ بیت(ع)، وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه، دارا بودن روحیات و تفکرات آخرتی و قیامتی، مهر و عطوفت، عشق به امام حسین(ع) و کربلا و برخی دیگر از ویژگی‌های رزمندگان ایرانی نقل شده است. در بخش دیگری از کتاب، به توصیف خصوصیات شهید عبدالرحمن رحمانیان و نحوه شهادت وی پرداخته شده است. 🥀 @yaade_shohadaa
🥀 عبدالرحمان از جمع جوانانی بود که در خانواده‌های کارگری، زندگی را میگذراندند. خانه‌شان، در کوچه پس کوچه‌های تنگ قرار داشت، پدرش کارگری روزمزد بود. نه به حقوق ماهانه تکیه داشت و نه به بیمه بازنشستگی، امیدوار. با دستان خود کار میکرد و تکیه به لطف الهی داشت. غروب، چون خسته از کار بازمی‌گشت، دست و صورت را به وضو می‌آراست و لب به شکر الهی، آرام، قدم به مسجد محل میگذاشت و نماز مغرب و عشایش را به جماعت میگزارد. و مادر، قانع و شکرگزار، هم، قدر پدر را میدانست و هم، به تربیت فرزندان همت میگماشت. عبدالرحمان، از نوجوانی به کار و کوشش می‌پرداخت تا کمی از بار سنگین پدر را بکاهد. او به روشنی می‌دید که در اجتماع فلاکتزده آن روز، جلوه‌های فساد و تباهی آشکارتر و دینداری پنهان‌تر میگردد. صلابت دینی خانواده، چشیدن طعم سخت زندگی و بینشی خدادادی، از او جوانی مؤدب و پرتلاش ساخته بود. در آغاز جوانی او با نهضت اسلام‌خواهی ملت ایران، قرین شده بود. در نخستین فریادهای عدالت‌خواهی مردمی در مراسم چهلم شهدای تبریز، در شهر جهرم، او نیز فریاد زد؛ فریادی که علیه ستم، علیه حکمرانی طاغوتی و علیه تجاوزگری بود. فریادی که تا آخرین لحظات حیاتش در این دنیا، بر روی رود خروشان اروند، در آغاز زمستان ۱۳۶۵، همچنان بلند بود. فریادی مقدس، که ظلم را به عقب میراند و بر دلهای ستمدیدگان امید می‌افشاند. عبدالرحمان، که آمیزه‌ای از زهد و تبسم، شوخ طبعی و قاطعیت، عبادت و فروتنی، صلابت و متانت بود، با دم مسیحایی امام خمینی(ره) تولد دوباره‌ای در عرصه جهاد و شهادت یافته بود. او و دوستانش پیمان مرگ بسته بودند تا از دین خدا که امیرالمؤمنین (ع) شب و روزش را در حفظ و نشر آن وقف نمود، دفاع کنند. از پا ننشستند و هرگز پیمان درونی و نانوشته خود را فراموش نکردند. در شامگاه سوم دی ماه ۶۵، آنها صحنه‌های جهادی را به نمایش گذاشتند که امروز شنیدن آن به افسانه می‌ماند. نه سرما، نه آب خروشان و استخوان‌سوز اروند، نه موانع پیشرو، نه رگبارهای گلوله‌های آتشین بعثیهای کافر، و نه ظلمت شبِ تار، آن مجاهدان راه خدا را از هجوم به تجاوزگرانِ بعثیِ آمریکایی، بازنداشت. آیا کسی میتواند لحظه‌های مقدس جهاد آنها و عروج ارواح پاک و مقدسشان را به تصویر کشد؟ آیا کسی میداند که سردار عبدالرحمان در آن لحظه‌های جنگ با جنگ افزارهای مدرن و با موانع گوناگون طبیعی و مصنوعی، چه افکاری داشته است؟ چگونه با خدای خود نجوا کرده و همزمان در مقابل سربهای داغ دشمنان خدا سینه سپر کرده است؟ هرگز، جز خدای آگاه به درون دلها، کسی به این جلوه‌های مقدس انسانهای پاک و مجاهد پی نخواهد برد. اما اگر کسی، آنچه که دوستان بازمانده و حادثه دیده بازگو می‌کنند، را بنگارد و ترسیم کند، بی‌شک کار بزرگی کرده است؛ کاری که نام و یاد آنها را برای نسلهای آینده زنده‌تر میگرداند. 💔بخش از وصیت نامه شهید رحمانیان «بارالها! یاری ام ده که در راه رسیدن به هدفم پابرجا و استوار باشم. بارالها! تو مونس تنهایی هایم بوده و هستی و امیدم به توست و خواهد بود. مرا در راه خود ثابت قدم و استوار بدار...» 🥀 @yaade_shohadaa