❤️🔥 علت اتاق خصوصی در حالت بیهوشی
💔در عملیات فتح المبین از ناحیه پا مجروح شده بود، چند روزی تو بیمارستان چمران شیراز بستری بود و بعد منتقل شده بود بیمارستان نجمیه تهران....! پاشو که عمل کردن خانوادهاش رفتن دیدنش، مادرش دید حسین تو اتاق ریکاوری تنهاس، از دکتر دلیل رو جویا شد و گفت: حسین تنها توی اتاق دلش میگیره!
💔دکتر گفت: حاج خانم تو حالت بیهوشی پسر شما با صوت رسا قرآن میخوند، نخواستم حالت معنویش از بین بره برای همین یه اتاق خصوصی بهش دادم!
🥀 خاطره ای به یاد سردار جاویدالاثر شهید حسین صیدی
#رفیق_شهید
#مبعث
#ماه_رجب
🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد...
#دعای_الهی_عظم_البلاء 🥀
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲🏻
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️"بسم رب شهدا"
💚یه سلام از راه دور به حضرت ارباب...
🥀به نیابت از خلبان شهید عباس بابایی
#امام_زمان
#ماه_رجب
🥀 @yaade_shohadaa
"﷽"
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِح
سلام اے تنها سرپرست خیرخواه...
اے مهربانترین ڪه یک لحظه
ما را فراموش نمیڪنے
و دستان مهربانت همیشه پناه ماست...
الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🍃
🥀 @yaade_shohadaa
#عروج_عاشقانه
🥀«۲۰ بهمن ماه»
🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹
💔 وصیتنامه:
وقتی که من مردم دستهایم را بیرون [و آشکار ] بگذارید که همه بدانند من از مال دنیا چیزی با خود نبرده ام . موهایم را پریشان به حال خود بگذارید که همه بدانند دست نوازش بر سرم کشیده نشده است .
چشم هایم را باز گذارید که همه بدانند من چشم انتظار از دنیا رفته ام .
♦️هدیه به روح شهید بزرگوار محسن نشتانوروزی «صلوات»
#شهید_تفحص
🥀 @yaade_shohadaa
🍃🌼🍃🌼🍃🌼
بسم الله الرحمن الرحیم
یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ
ای که برای هر خیری به او امید دارم
وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ
و از خشمش در هر شری ایمنی جویم
یا مَنْ یُعْطِی الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ
ای که می دهد (عطای ) بسیار در برابر (طاعت ) اندک
یا مَنْ یُعْطی مَنْ سَئَلَهُ
ای که عطا کنی به هرکه از تو خواهد
یا مَنْ یُعْطی مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ
ای که عطا کنی به کسی که از تو نخواهد
وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ
و نه تو را بشناسد
تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَهً
از روی نعمت بخشی و مهرورزی
اَعْطِنی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ
عطا کن به من به خاطر درخواستی که از تو کردم
جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَجَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَهِ
همه خوبی دنیا و همه خوبی و خیر آخرت را
وَاصْرِفْ عَنّی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ
و بگردان از من به خاطر همان درخواستی که از تو کردم
جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَشَرِّ الاْخِرَهِ
همه شر دنیا و شر آخرت را
فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ
زیرا آنچه تو دهی چیزی کم ندارد (یا کم نیاید) و
وَزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ
بیفزا بر من از فضلت ای بزرگوار
یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ
ای صاحب جلالت و بزرگواری
یا ذَاالنَّعْماَّءِ وَالْجُودِ
ای صاحب نعمت و جود
یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتی عَلَی النّارِ
ای صاحب بخشش و عطا حرام کن محاسنم را بر آتش دوزخ
#دعای_هر_روز_ماه_رجب
🥀 @yaade_shohadaa
🍂بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟!
🥀شهید "مهدی علوی"
💔سعید علوی برادر این شهید والامقام اظهار داشت: مهدی خیلی فداکار بود، زمان و مکان برایش اهمیت نداشت، وظیفه قانونیاش این بود که تا ساعت ۱۴ محل کارش بماند، اما خیلی اوقات تا ۹ شب میماند و خدمت میکرد.
او دغدغه امنیت داشت و میخواست از کار مردم گرهگشایی کند، مهدی خیلی مهربان و دلسوز بود.
او حاج قاسم را خیلی دوست داشت، شهادتش مهدی را بهم ریخته بود، بعد از آن هم پیرو مکتب حاجی و سیره شهداء شد.
مهدی شهادت را آرزو میکرد و همیشه آن را به زبان میآورد و عمیقا طلب میکرد، آخر هم به هدفش رسید.
مسائل امنیتی و کار در این حوزه برای مهدی خیلی مهم و مقدس بود، همیشه میگفت: اگر دغدغه امنیتی وجود نداشته باشد، مسائل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی حل میشوند، لذا خودش را وقف این کار کرده بود و هر کاری که از دستش بر میآمد با دل و جان انجام می داد.
همکارانش میگویند: یک نابغه را از دست دادیم.
♦️تلاوت سوره ی «حمد» هدیه شهید "مهدی علوی"
#شهدای_مکتب_حاج_قاسم
#یازدهمینچلهتوسلبهشهدا
#روز بیستوششم
🥀 @yaade_shohadaa
#معرفی_کتاب
📚پسرک فلافلفروش
پسرک فلافل فروش عنوان کتابی است که دربردارنده زندگینامه و خاطرات بسیجی مدافع حرم ، طلبه شهید محمدهادی ذوالفقاری است.
کار فرهنگی مسجد موسی بن جعفر (ع) بسیار گسترده شده بود.سید علی مصطفوی برنامههای ورزشی واردویی زیادی را ترتیب میداد
همیشه،برای جلسات هیأت یا برنامههای اردویی فلافل میخرید. میگفت هم سالم است هم ارزان
یک فلافل فروشی به نام جوادین در خیابان پشت مسجد بود،که از آنجا خرید میکرد . شاگرد این فلافلفروشی یک پسر با ادب بود
با یک نگاه میشد فهمید،این پسر زمینه معنوی خوبی دارد . بارها با خود سید علی مصطفوی، رفته بودیم سراغ این فلافل فروشی و با این جوان حرف میزدیم.
سید علی میگفت این پسر باطن پاکی دارد و باید او را جذب مسجد کنیم . برای همین چند بار با او صحبت کرد و گفت که ما در مسجد
چندین برنامه،فرهنگی و ورزشی داریم . اگر دوست داشتی بیا و توی این برنامهها شرکت کن و ….
سرانجام شهید ذوالفقاری روز بیست و ششم بهمن ۹۳ در سامرا به شهادت رسید و پیکر پاکش در قبرستان وادی السلام نجف به خاک سپرده شد
کتاب پسرک فلافل فروش، زندگی محمدهادی ذوالفقاری را روایت میکند.
در کتاب حاضر که به بخشهای متعددی تقسیم و بخشبندی شده است، روایتهایی را از دوستان این فرد و خانوادهٔ وی میخوانید.
وصیتنامهٔ این فرد نیز، به همراه بخش ضمائم و تصاویر، در انتهای کتاب قرار دارد.
خواندن این کتاب را به دوستداران کتابهای خاطرات و زندگینامه پیشنهاد میکنیم.
#امام_زمان
#دهه_فجر
🥀 @yaade_shohadaa
#برشی_از_یک_کتاب
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_اول
🥀سال ۱۳۶۷ بود که محمدهادی یا همان هادی به دنیا آمد.او در شب جمعه و چند روز بعد از ایام فاطمیه به دنیا آمد.
وقتی تقویم را که می بینند درست مصادف است با شهادت امام هادی (علیه السلام ) بر همین اساس نام او را محمدهادی می گذارند. عجیب است که او عاشق و دلداده امام هادی (علیه السلام) شد و در این راه و در شهر امام هادی (علیه السلام) یعنی سامراء به شهادت رسید.
خانواده هادی می گویند : هادی اذیتی برای ما نداشت. آنچه می خواست را خودش به دست می آورد. از همان کودکی روی پای خودش بود. مستقل بار آمد و این، در آینده زندگی او خیلی تأثیر داشت. هادی از اول یک جور دیگری بود. حال و هوا و خواستههایش مثل جوانان هم سن و سالش نبود. دغدغهمندتر و جهادیتر از جوانان دیگر بود. او ویژگی های خاصی داشت :
💔همیشه دائم الوضو بود.
💔مداحی می کرد. اکثر اوقات ذکر سینه زنی هیئت را می گفت.
💔اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعریف می کرد، خیلی بدش می آمد.
💔وقتی که شخصی از زحمات او تشکر می کرد، می گفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد، یعنی ما کاری نکرده ایم. همه کاره خداست و همه کارها برای خداست.
💔هادی علاقه ی زیادی به شهید ابراهیم هادی داشت و همیشه جلوی موتورش یک عکس بزرگ از شهید ابراهیم هادی نصب داشت و در خصلت ها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود.
💔از خصوصیات بارز هادی کمک پنهانی به نیازمندان چه در ایران و چه در عراق بوده است که این از اظهارات بعضی نیازمندان بعد از شهادتش روشن شد.
💔انرژیاش را وقف بسیج و کار فرهنگی و هیئت کرده بود و بیشتر وقتش در مسجد محله و پایگاه در کنار دوست صمیمی و استادش زنده یاد همسفر شهدا سید علیرضا مصطفوی و انجام کارهای فرهنگی می گذشت.
پس از پرواز ناگهانی سید علیرضا در تابستان سال ۸۸ هادی آرام و قرار نداشت و بسیار غمگین بود. زیرا نزدیکترین دوست خود را در مسجد از دست داده بود. سال بعد از عروج آقا سید علیرضا همه ی دوستان را جمع کرد و تلاش نمود تا کتاب خاطرات سید علیرضا مصطفوی چاپ شود. او همه ی کارها را انجام می داد اما می گفت: راضی نیستم اسمی از من به میان آید.
هادی بعد از پایان خدمت، چندین کار مختلف را تجربه کرد و بعد از آن، راهی حوزه علمیه شد.زیرا راهی جز طلبگی در نجف پاسخگوی غوغای درون هادی نبود و در نهایت شهادت چه زیبا او را برگزید. و هادی فدای امام هادی (علیه السلام) شد.
یکی از دوستان روحانی برای معرفی هادی ذوالفقاری گفت: وقتی انسانی کارهایش را برای خدا و پنهانی انجام دهد، خداوند در همین دنیا آن را آشکار می کند.
محمد هادی ذوالفقاری مصداق همین مطلب است. او گمنام فعالیت کرد و مظلومانه شهید شد. به همین دلیل است که بعد از شهادت، شما از هادی ذوالفقاری زیاد شنیده اید و بعد از این بیشتر خواهی شنید.
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa