eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این دعوتی از طرف شهداست؛ شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن و مدیون هیچکس نمی‌مونن! کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان✅ ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀«۶ مرداد ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔شهید علیرضا قدمی در بستر تربیت خانوادگی از سرچشمه فضایل و کرامات تربیتی دین مبین اسلام بهره مند شد، به‌گونه‌ای که جسم و جانش را زلال رحمت الهی سیراب گشت و حرکت در صراط مستقیم به‌عنوان شیوۀ زندگی ملکه ذهنش شد و صداقت و خلوص در آینه روحش جلوه های خدایی یافت؛ ازاین‌رو شهید قدمی همواره حرف و عملش یکی بود. او الگوی شایسته ای برای دوستان، آشنایان و دانش آموزان خود بود و همواره بازبان و علم، فرهنگ اسلام و انقلاب را ترویج می کرد، اخلاقی نیکو و ایمانی قوی داشت و از تعلقات دنیوی وارسته بود. شهید قدمی رابطه ای صمیمی با اعضای خانواده داشت. پدر و مادر خود را احترام و تکریم می کرد و با همسر و فرزندانش بسیار مهربان و همدل بود. صله ارحام را به‌جا می آورد و رفتارش با دوستان نیز گرم و صمیمی بود. معیار او در انتخاب دوست، اخلاق نیکو، ایمان قوی و تقوی بود؛ لذا نه شرط سنی و نه هیچ شرط دیگری مثل سطح تحصیلات طبقه اجتماعی و ... برای انتخاب دوست قائل نبود و دوستانی از همه گروه های جامعه داشت. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار علیرضا قدمی «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
💔دست می‌گیرد و دل می‌برد و می‌بخشد؛ این حسین کیست؟ که این‌گونه عَطایی دارد... 🖤 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀آمدی جانم به قربانت، ولی بی‌سر چرا... ❤️‍🔥شهید والامقام «حاج جاسم حمید (عبادی)» 💔شهید مدافع حرم سردار حاج جاسم حمید (عبادی) ملقب به «ابو احمد» از جاماندگان قافله شهدا در دوران دفاع مقدس بود که گمشده خود را در جوار حرم عقیله بنی‌هاشم پیدا کرد. جاسم حمید، 10 دی 1344 در اهواز متولد شد. هنوز خیلی کم سن و سال بود که جنگ آغاز شد. وی نیز از طریق مسجد در سن 14 سالگی عازم جبهه شد. جاسم در مناطق و عملیات‌های رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر8، کربلای 4 و 5، نصر8، والفجر 10 و... حضور و مشارکت فعالی داشت و در عملیات کربلای 5، شیمیایی شد. این شهید، تا پایان جنگ در جبهه حضور داشت. با پایان جنگ، وی به عنوان بسیجی در گردان امیرالمومنین(ع) به فعالیت خود ادامه داد. شروع جنگ در منطقه و تهدید حرم آل‌الله توسط تروریست‌های تکفیری، باز هم هوای شهادت را در سر جاسم انداخت. به همین دلیل هم به طور داوطلبانه راهی آن منطقه شد و در تاریخ 12 بهمن‌ سال 1396 و در نبرد با تروریست‌های تکفیری در منطقه «شیخ هلال» در استان حماه سوریه به فیض شهادت نائل آمد. پیکر بدون سر او به خانه بازگشت تا نامش در فهرست سرداران بی‌سر امام حسین(ع) در این زمان ثبت شود. دوستان شهید بعد از شهادت به او لقب «فاتح بوکمال» داده بودند به جهت اینکه این منطقه منطقه مرزی عراق و سوریه محسوب می‌شد و حتی نیرو‌های آمریکایی نیز از این مسیر رفت و آمد می‌کردند حال با جانفشانی نیرو‌های مقاومت آن منطقه حساس نجات پیدا کرد. ♦️قرائت «زیارت عاشورا» هدیه به روح مطهرش. بیست‌و‌یکم 🥀 @yaade_shohadaa
🌾 رمان (بدون تو هرگز) 🌾قسمت: ۱ 🌾مردهای عوضی همیشه از پدرم متنفر بودم ... مادر و خواهرهام رو خیلی دوست داشتم اما پدرم رو نه ... آدم عصبی و بی حوصله ای بود ... اما بد اخلاقیش به کنار ... می گفت: _دختر درس می خواد بخونه چکار؟ ... نگذاشت خواهر بزرگ ترم تا 14 سالگی بیشتر درس بخونه ... دو سال بعد هم عروسش کرد ... اما من، فرق داشتم ... من عاشق درس خوندن بودم ... بوی کتاب و دفتر، مستم می کرد ... می تونم ساعت ها پای کتاب بشینم و تکان نخورم ... مهمتر از همه، می خواستم درس بخونم، برم سر کار و از اون زندگی و اخلاق گند پدرم خودم رو نجات بدم ...چند سال که از ازدواج خواهرم گذشت ... یه نتیجه دیگه هم به زندگیم اضافه شد ... به هر قیمتی شده نباید ازدواج کنی ... شوهر خواهرم بدتر از پدرم، همسر ناجوری بود ... یه ارتشی بداخلاق و بی قید و بند ... دائم توی مهمونی های باشگاه افسران، با اون همه فساد شرکت می کرد ... اما خواهرم اجازه نداشت، تنهایی پاش رو از توی خونه بیرون بزاره ... مست هم که می کرد، به شدت خواهرم رو کتک می زد ... این بزرگ ترین نتیجه زندگی من بود ... مردها همه شون عوضی هستن ... هرگز ازدواج نکن ... هر چند بالاخره، اون روز برای منم رسید ... روزی که پدرم گفت ... _هر چی درس خوندی، کافیه ... ادامه دارد... ✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی ⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🥀 @yaade_shohadaa
🥀شهید محمودرضا بیضائی: 💔‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌من به این نتیجه رسیده‌ام که شهادت دست خودمان است. انتخاب شهادت را خداوند به عهده خودمان گذاشته است. این ما هستیم که می‌توانیم شرایط آن را فراهم کنیم. ما هستیم که تعیین کننده این مسئله هستیم. 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 استوری | عمل مقدس ❤️‍🔥حاج قاسم سلیمانی: عمل مقدس، عمل امام حسین علیه‌السلام است، عملی است که در آن، خودخواهی، خودمحوری، جاه‌طلبی، خویشاوندپروری راه ندارد... 🥀 @yaade_shohadaa
❤️‍🔥رابطه میان ابراهیم و زهرا به حدی صمیمانه بود که به جای پدر و دختر، همچون دو رفیق بودند. پدر، ناخن‌های زهرا را کوتاه می‌کرد و برایش لقمه می‌گرفت. مادرِ ابراهیم گاهی به او اعتراض می‌کرد که دخترت بزرگ شده، رفتارت را اصلاح کن. اما ابراهیم می‌خندید و می‌گفت:«خیلی دوستش دارم خب!» 💔گمان نمی‌کنم صمیمیتی که میان این پدر و دختر وجود داشت را پدر و دختر دیگری تجربه کرده باشند. محمد کمتر از نعمت حضور پدر بهره‌مند شد و یک ماه پس از اولین جشن تولدش، پدرش به شهادت رسید. ✍🏻به روایت همسر شهید ابراهیم حضرتی 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀« ۷ مرداد ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔صفر بهنام سرباز نیروی انتظامی بود و در ناحیه انتظامی آذربایجان غربی به اسلام خدمت می کرد که در سال ۱۳۷۰ در منطقه ارومیه ، پاسگاه سلطانی شهد شیرین شهادت نوشید. پیکر پاک این شهید عزیز در گلزار شهدای ولاشد نور به خاک سپرده شد. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار صفر بهنام «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
♥️ امام حسین علیه‌السلام: سوگند بہ خدا خوڹ مڹ از جوشش باز نمے‌ایستد تا سرانجام خداوند مهدے(عج) را برانگیزد. 📚المناقب؛ج۴ص۸۵ 🖤 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀آمدی جانم به قربانت، ولی بی‌سر چرا... ❤️‍🔥شهید والامقام «سید احمد حسینی» 💔شهید سید احمد حسینی از رزمندگان با سابقه لشكر فاطمیون بود و سابقه هزار و ۱۷۳ روز حضور در جبهه‌های دفاع از حرم را در زندگی پر افتخار خود داشته است. وی اولین شهید بی‌سر از لشكر فاطمیون قم و متولد ۱۳۶۶ در كشور افغانستان است. مهاجری كه مهاجر الی‌الله شد و در جبهه مقاومت اسلامی به شهادت رسید. ♦️قرائت «زیارت عاشورا» هدیه به روح مطهرش. بیست‌و‌دوم 🥀 @yaade_shohadaa
🌾 رمان (بدون تو هرگز) 🌾قسمت: ۲ 🌾 ترک تحصیل بالاخره اون روز از راه رسید ... موقع خوردن صبحانه، همون طور که سرش پاین بود ... با همون اخم و لحن تند همیشگی گفت ... _هانیه ... دیگه لازم نکرده از امروز بری مدرسه ... تا این جمله رو گفت، لقمه پرید توی گلوم ... وحشتناک ترین حرفی بود که می تونستم اون موقع روز بشنوم ... بعد از کلی سرفه، در حالی که هنوز نفسم جا نیومده بود ... به زحمت خودم رو کنترل کردم و گفتم ... _ولی من هنوز دبیرستان ... خوابوند توی گوشم ... برق از سرم پرید ... هنوز توی شوک بودم که اینم بهش اضافه شد ... - همین که من میگم ... دهنت رو می بندی میگی چشم... درسم درسم ... تا همین جاشم زیادی درس خوندی ... از جاش بلند شد ... با داد و بیداد اینها رو می گفت و می رفت ... اشک توی چشم هام حلقه زده بود ... اما اشتباه می کرد، من آدم ضعیفی نبودم که به این راحتی عقب نشینی کنم ...از خونه که رفت بیرون ... منم وسایلم رو جمع کردم و راه افتادم برم مدرسه ... مادرم دنبالم دوید توی خیابون ... - هانیه جان، مادر ... تو رو قرآن نرو ... پدرت بفهمه بدجور عصبانی میشه ... برای هر دومون شر میشه مادر ... بیا بریم خونه ... اما من گوشم بدهکار نبود ... من اهل تسلیم شدن و زور شنیدن نبودم ... به هیچ قیمتی ... ادامه دارد.. ✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی ⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🥀 @yaade_shohadaa
💔من نگران مسائل خطرناک‌تر هستم، من می‌ترسم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده‌ام که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند:«اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی‌شنود و بلا نازل می‌کند.» من خواستم جلوی بلا را بگیرم. ✍🏻فرازی از‌ وصیت شهید علی خلیلی 🥀 @yaade_shohadaa
💔سخت‌ترین شب زندگی ❤️‍🔥 حدوداً ساعت ۷ شب بود که امین جان تماس گرفت و با هم صحبت کردیم. حالش یکم گرفته بود. گفتم: امین چیزی شده؟ از کسی ناراحتی؟ گفت: نه ! گفتم: از من ناراحتی؟ گفت: نه! من از تو و زندگیمون راضیم، مراقب خودت و بچه‌هامون باش. من میرم مأموریت، هر زمان که کارم تمام شد تماس میگیرم... ❤️‍🩹دلشوره عجیبی سراغم آمده بود. صد آیه قرآن خواندم، تا صبح ذکر گفتم، ولی انگار سرنوشت من و فرزندانم از قبل رقم خورده بود؛ تا اینکه ساعت ۶ صبح خبر شهادت همسرم شنیدم... ✍🏻به روایت همسر شهید امین افشاری‌پور 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀«۷ مرداد ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔فرازی از وصیت‌نامه شهید خدایا چندین بار است که به جبهه مشرف شده ام. هر بار از اول دینم بهتر و کاملتر شده. گویی در این دانشگاه یک درس نیست، بلکه تمام درس ها وجود دارد که باید از تمام آنها با نمرات عالی قبول شد و هرکس تمام دروس را قبول شود شهید می شود. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار روح الله چراغی «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀آمدی جانم به قربانت، ولی بی‌سر چرا... ❤️‍🔥شهید والامقام «محمد تورانی» 💔سال ۶۰ بود، در جنگلهای آمل؛ منافق‌ها شلیک کردند، شلیک کرد؛ شلیک کردند، شلیک کرد، و وقتی آقا محمد مجروح شد، زنده زنده سرش را بریدند؛ و بعد تنش را به آتش کشیدند. تلاشی عاجزانه برای کشتن نور. آن‌ها می‌خواستند تمامش کنند، اما مگر نمی‌دانستند استخوان‌های سوخته‌ی او جاودانه‌ترین اثر هنری مقاومت است؟ ♦️قرائت «زیارت عاشورا» هدیه به روح مطهرش. بیست‌و‌سوم 🥀 @yaade_shohadaa
🌾 رمان (بدون تو هرگز) 🌾قسمت: ۳ 🌾 آتش چند روز به همین منوال می رفتم مدرسه ... پدرم هر روز زنگ می زد خونه تا مطمئن بشه من خونه ام ... می رفتم و سریع برمی گشتم ... مادرم هم هر دفعه برای پای تلفن نیومدن من، یه بهانه میاورد ... تا اینکه اون روز، پدرم زودتر برگشت ...با چشم های سرخش که از شدت عصبانیت داشت از حدقه بیرون می زد ... بهم زل زده بود ... همون وسط خیابون حمله کرد سمتم ... موهام رو چنگ زد و با خودش من رو کشید تو ...اون روز چنان کتکی خوردم که تا چند روز نمی تونستم درست راه برم ... حالم که بهتر شد دوباره رفتم مدرسه ... به زحمت می تونستم روی صندلی های چوبی مدرسه بشینم ... هر دفعه که پدرم می فهمید بدتر از دفعه قبل کتک می خوردم ... چند بار هم طولانی مدت زندانی شدم ... اما عقب نشینی هرگز جزء صفات من نبود ...بالاخره پدرم رفت و پرونده ام رو گرفت ... وسط حیاط آتیشش زد ... هر چقدر التماس کردم ... نمرات و تلاش های تمام اون سال هام جلوی چشم هام می سوخت ... هرگز توی عمرم عقب نشینی نکرده بودم اما این دفعه فرق داشت ... اون آتش داشت جگرم رو می سوزوند ... تا چند روز بعدش حتی قدرت خوردن یه لیوان آب رو هم نداشتم ... خیلی داغون بودم ... بعد از این سناریوی مفصل، داستان عروس کردن من شروع شد ... اما هر خواستگاری میومد جواب من، نه بود ... و بعدش باز یه کتک مفصل ... علی الخصوص اونهایی که پدرم ازشون بیشتر خوشش می اومد ... ولی من به شدت از ازدواج و دچار شدن به سرنوشت مادر و خواهرم وحشت داشتم ... ترجیح می دادم بمیرم اما ازدواج کنم ... تا اینکه مادر علی زنگ زد ... ادامه دارد... ✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی ⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🥀 @yaade_shohadaa
🥀شهید کاظم نجفی رستگار 💔«قلب حرم خداست، پس در حرم خدا جز او را ساکن مکن» اگر یقین داشته باشیم قلب‌مان محضر خداست، مسلما در محضر خدا گناه نمی‌کنیم. 🥀 @yaade_shohadaa
🥀هشتمین روز کمین 💔در هشتمين روز كمين، گلوله سمینوف نشست وسط دو ابروى رستمعلی و پيشانى‌اش را شكافت. صدای یا زهراى او بلند شد. مغزش پاشید روی تنم و كيسه‌های كمین. با پشت سر، آرام نشست رویِ زمین، سریع یك عكس ازش گرفتم، چند لحظه بعد به شهادت رسید. ❤️‍🔥ناگهان! از تو كانال یکی داد زد: رستمعلی نامه داری! 💔فرمانده نامه را باز كرد. از طرف همسرش بود: رستمعلی جان، امروز پدر شدى. من هول شدم، سلام! وای نمی‌دونى چقدر قشنگه. بابا ابوالقاسم، نام پسرت رو گذاشته مهدی. عین خودته؛ كشیده و سبزه و ناز. کی میای عزیزم؟ از جهاد آمده بودند پِی‌ات. می‌خوان اخراجت كنند. خنده‌ام گرفت. مگه نگفتیشان كه جبهه‌ای؟.... 🥀خاطره اى به ياد شهيد معزز رستمعلى آقاباباپور 🥀 @yaade_shohadaa