💔آمده بود مرخصی.
داشتیم درباره منطقه حرف میزدیم.
لابه لای صحبت گفتم:کاش میشد من هم به همراهت به جبهه بیایم.
حرف دلم را زده بودم...
لبخندی زد و پاسخی داد که قانعم کرد.
❤️🔥گفت:هیچ می دانی سیاهی چادر تو
از سرخی خون من کوبنده تر است؟
همین که حجابت را رعایت کنی
مبارزه ات را انجام داده ای...
"خاطره از همسر شهید"
🥀به یاد شهید معزز محمدرضا نظافت
#خاطرات_شهدا
#امام_زمان
#غزه
🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 جادهٔ بهشت
💔صبح اربعینت، صبح عشق و شوره
تا بقیهالله این مسیر نوره
💔خون حاجقاسم، سرخه تا همیشه
هرکی با حسینه، ماندگار میشه
🏴 به مناسبت ایام پیاده روی اربعین
#اربعین
#کربلا
🥀 @yaade_shohadaa
🥀یادت باشد
💔درکوچهی ما پیرمردی بود که اختلال حواس داشت. همیـشه صنـدلیاش را دم در میگذاشت و مینشست داخل کوچه. هر وقت حمیـد به این پیر مرد میرسید، خیلی گرم با او سـلام و علیک میکرد.
اگر سوار موتور بود، توقف میکرد و بعد از سـلام و احـوال پـرسی، حـرکت میکرد.
یک شب رفته بودیم هیئت. موقع برگشت ساعت از نیمـه شـب گذشتـه بـود و پیـرمرد همچنـان در کوچه نشسته بود. حمید طبق عادتش خیلی گرم با او سـلام و علیـک کرد.
❤️🔥وقتی دور شـدیم، گفتـم: «حمیـد جـان! لازم نیست هر بار به ایشان سلام کنی. او بهخاطر اختلال حواس اصلاً متوجه نیست.» حمید گفت: «عزیـزم! شـاید ایشـان متوجـه نشود؛ امـا من کـه متوجـه میشوم. مطمـئن بـاش یک روزی نتیـجه محبت من به این پیـرمرد را خـواهی دید.»
💔سه روز بعد از شهـادت حمید وقتی برای همیشه از آن کوچه میرفتیم؛ همان پیرمرد را دیدم که برای فراق حمید به پهنای صورت اشک میریخت...
🥀خاطره ای به یاد شهید معزز مدافع حـرم حمید مرادی سیاهکلی
🥀 راوی: همسر گرامی شهید
📚 کتاب "یـادت باشـد"
#اربعین
#کربلا
🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️"بسم رب شهدا"
💚یه سلام از راه دور به حضرت ارباب...
🥀به نیابت از شهید « مهدی باکری»
#امام_حسین
#اربعین
#کربلا
🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(۵ روز تا اربعین....)
💔صبح اربعینت، صبح عشق و شوره
تا بقیهالله این مسیر نوره
💔خون حاجقاسم، سرخه تا همیشه
هرکی با حسینه، ماندگار میشه
#اربعین
#کربلا
🥀 @yaade_shohadaa
#عروج_عاشقانه
🥀«۳۰ مرداد ماه»
🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹
💔 سرباز ۲۶ ساله که در شهر خمین در
دستگیری سارق مورد اصابت گلوله توسط سارق قرار می گیرد و به شهادت میرسد.
مزار در گلزار شهدای علی بن جعفر قم واقع است.
♦️هدیه به روح شهید بزرگوار حسین محمدی «صلوات»
#شهید_امنیت
🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔برای دیدن تو هیچ کاری نکردم،
💔امام حاضرم رو من یاری نکردم...
#امام_زمان
#اربعین
#سهشنبه_های_مهدوی
🥀 @yaade_shohadaa
🌾 رمان #بی_تو_هرگز (بدون تو هرگز)
🌾قسمت: ۲۲
🌾علی زنده است
ثانیه ها به اندازه یک روز ... وروزها به اندازه یک قرن طول می کشید ...
ما همدیگه رو می دیدیم ... اما هیچ حرفی بین ما رد و بدل نمی شد ... از یک طرف دیدن علی خوشحالم می کرد ...
از طرف دیگه، دیدنش به مفهوم شکنجه های سخت تر بود ... هر چند، بیشتر از زجر شکنجه ... درد دیدن علی توی اون شرایط آزارم می داد ... فقط به خدا التماس می کردم ...
- خدایا ... حتی اگر توی این شرایط بمیرم برام مهم نیست... به علی کمک کن طاقت بیاره ... علی رو نجات بده ...
بالاخره به خاطر فشار تظاهرات و حرکت های مردم ...
شاه مجبور شد یه عده از زندانی های سیاسی رو آزاد کنه ... منم جزء شون بودم ...
از زندان، مستقیم من رو بردن بیمارستان ...
قدرت اینکه روی پاهام بایستم رو نداشتم ... تمام هیکلم بوی ادرار ساواکی ها...و چرک وخون می داد..
بعد از 7 ماه، بچه هام رو دیدم ...
پدر و مادر علی، به هزار زحمت اونها رو آوردن توی بخش ... تا چشمم بهشون افتاد... اینها اولین جملات من بود ... _علی زنده است ... من، علی رو دیدم ... علی زنده بود ...
بچه هام رو بغل کردم ...
فقط گریه می کردم ... همه مون گریه می کردیم ...
ادامه دارد...
✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی
⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است.
🥀 @yaade_shohadaa
#وصیت_شهید
شهید شدن نفله شدن نیست؛ بلکه یک جهش به هدف خلقت است. منظورم از این گفتار درجه کمال انسان و نزدیکی به خدا (لقاء الله) است. یک شهید راه چندین ساله را در یک لحظه طی میکند. همان لحظهای که انتخاب میکند.
✍🏻فرازی از وصیتنامه شهید علیرضا ابراهیمیسنجانی
#امام_زمان
#اربعین
🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔آخرین پیاده روی اربعین
شهید مدافع حرم نوید صفری سال ۹۵
#امام_زمان
#اربعین
#رفیق_شهید
🥀 @yaade_shohadaa
💔حسین برای شهید شدن خیلی عجله داشت. می ترسید از قافله شهدا جا بماند. اما یک روزی حرفی عجیب زد. می گفت: دیگر ترسی از شهید شدن ندارم.
گفتم: تو که تا دیروز خیلی دلواپس بودی.
❤️🔥گفت: در عالم رؤیا رفتم سمت خیمه امام حسین (ع). محافظش راه نداد.
گفت: اگر سؤالی داری بنویس. نوشتم آیا من شهید می شوم. جواب آمد که شما حتما شهید می شوید.
🥀به یاد شهید معزز حسین بصیر
#امام_زمان
#اربعین
#رفیق_شهید
🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️"بسم رب شهدا"
💚یه سلام از راه دور به حضرت ارباب...
🥀به نیابت از شهید
«محمد ابراهیمی»
#امام_حسین
#اربعین
#کربلا
🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(۴ روز تا اربعین...)
💔انگار همه چیز برای سفر مهیّاست؛
اما خوب میدانم نگاه شما لازمهی شروع این راه است...
حالا بیقرار آمدهام!
تا از شما اذن کربلایم را بگیرم...
#اربعین
#امام_حسین
#کربلا
🥀 @yaade_shohadaa
#عروج_عاشقانه
🥀«۳۱ مرداد ماه»
🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹
💔شهید محمد حسین رستگار متولد سال ۱۳۷۲ از کارکنان نیروی انتظامی که در سال ۱۳۹۲ هنگام درگیری با اشرار مسلح در استان سیستان و بلوچستان بخش پیشین شهرستان سرباز به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پیکر پاک این شهید در گلزار شهدای داراب به خاک سپرده شده است.
♦️هدیه به روح شهید بزرگوار محمدحسین رستگار «صلوات»
#شهید_امنیت
🥀 @yaade_shohadaa
هرگز گرهام از علمت وا شدنی نیست؛
غیر از تو كسی در دل من جا شدنی نیست.
از نوكر بد هم كه بپرسید، بگوید:
ارباب به خوبی تو پیدا شدنی نیست...💔
#اربعین
#امام_حسین
#کربلا
🥀 @yaade_shohadaa
🌾 رمان #بی_تو_هرگز (بدون تو هرگز)
🌾قسمت: ۲۳
🌾آمدی جانم به قربانت
شلوغی ها به شدت به دانشگاه ها کشیده شده بود ...
اونقدرک اوضاع به هم ریخته بود که نفهمیدن یه زندانی سیاسی برگشته دانشگاه ... منم از فرصت استفاده کردم... با قدرت و تمام توان درس می خوندم ...
ترم آخرم و تموم شدن درسم ...
با فرار شاه و آزادی تمام زندانی های سیاسی همزمان شد ...
التهاب مبارزه اون روزها ... شیرینی فرار شاه ...
با آزادی علی همراه شده بود ...
صدای زنگ در بلند شد ... در رو که باز کردم ... علی بود ...
علی 26 ساله من ... مثل یه مرد چهل ساله شده بود ...
چهره شکسته ... بدن پوست به استخوان چسبیده ... با موهایی که می شد تارهای سفید رو بین شون دید ... و پایی که می لنگید ...
زینب یک سال و نیمه بود که علی رو بردن ...
و مریم هرگز پدرش رو ندیده بود ...
حالا زینبم داشت وارد هفت سال می شد و سن مدرسه رفتنش شده بود ...
و مریم به شدت با علی غریبی می کرد ... می ترسید به پدرش نزدیک بشه و پشت زینب قایم شده بود ...
من اصلا توی حال و هوای خودم نبودم ... نمی فهمیدم باید چه کار کنم ... به زحمت خودم رو کنترل می کردم ...
دست مریم و زینب رو گرفتم و آوردم جلو ...
- بچه ها بیاید ... یادتونه از بابا براتون تعریف می کردم ... ببینید ... بابا اومده ... بابایی برگشته خونه ...
علی با چشم های سرخ، تا یه ساعت پیش حتی نمی دونست بچه دوم مون دختره ...
خیلی آروم دستش رو آورد سمت مریم ... مریم خودش رو جمع کرد و دستش رو از توی دست علی کشید ... چرخیدم سمت مریم ...
- مریم مامان ... بابایی اومده ...
علی با سر بهم اشاره کرد ولش کنم ... چشم ها و لب هاش می لرزید ... دیگه نمی تونستم اون صحنه رو ببینم ... چشم هام آتش گرفته بود و قدرتی برای کنترل اشک هام نداشتم ... صورتم رو چرخوندم و بلند شدم ...
- میرم برات شربت بیارم علی جان...
چند قدم دور نشده بودم ...
که یهو بغض زینبم شکست و خودش رو پرت کرد توی بغل علی ... بغض علی هم شکست ... محکم زینب رو بغل کرده بود و بی امان گریه می کرد ...
من پای در آشپزخونه ...
زینب توی بغل علی ...
و مریم غریبی کنان ...
شادترین لحظات اون سال هام ... به سخت ترین شکل می گذشت ...
بدترین لحظه، زمانی بود که صدای در دوباره بلند شد ...
پدر و مادر علی، سریع خودشون رو رسونده بودن ...
مادرش با اشتیاق و شتاب ... علی گویان ... دوید داخل ... تا چشمش به علی افتاد از هوش رفت ... علی من، پیر شده بود ...
ادامه دارد..
✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی
⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است.
🥀 @yaade_shohadaa
❤️🔥هر سال حداقل دوبار به پابوس امام رضا(علیه السلام) میرفت.
آخرین باری که مشرف شد، حدوداً سال ۹۴ بود که همراه نغمه به مشهد رفت.
چند روز قبل شهادتش، به خانواده میگفت:«دلم بدجور برای امام رضا تنگ شده...»
💔به یاد شهید مهدی حسینی به بهانهی روز زیارتی امام رضا(علیه السلام)
#اربعین
#امام_حسین
#رفیق_شهید
🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔سردار شهید حاجحسین همدانی در پیادهروی اربعین
📎یادتان باشد که این پیادهروی امن را مدیون چه کسانی هستید...
📎در پیاده روی #اربعین، شهدا را فراموش نکنید...
#امام_حسین
#کربلا
🥀 @yaade_shohadaa
💔در کردستان با شهید رضایی در یک سنگر بودیم. هوای کردستان در آن ايامِ زمستان، برف و کولاکِ وحشتناک و دما زیر صفر درجه بود. حتى برف روی زمین یخ زده بود. وقتِ اذان شد. ما از شدت سرما در داخل سنگر به خود میلرزيديم!!
❤️🔥شهید رضایی بیرون از سنگر رفت. به ایشان گفتم: فلانی یخ میزنى تا بری!! گفت: نه، اذان و نماز به وقتش مناسب هست. یک ظرف برداشت، رفت یخ های بیرون را شکست. يخ ها آب که شدند، وضو گرفت و نمازش را خواند.
🥀به یاد شهید معزز حسين رضایی
#امام_زمان
#غزه
#رفیق_شهید
🥀 @yaade_shohadaa