eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این دعوتی از طرف شهداست؛ شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن و مدیون هیچکس نمی‌مونن! کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان✅ ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
14.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔امام همه را به سمت خدا نشانه داد... 🎙️حاج قاسم شهید 🥀 @yaade_shohadaa
💔به روایت مصطفی هرندی: خیلی بیتاب بود، ناراحتی در چهره‌اش موج میزد. پرسیدم چیزی شده!؟ ابراهیم با ناراحتی گفت:«دیشب با بچه‌ها رفته بودیم شناسایی، تو راه برگشت، درست در کنار مواضع دشمن، ماشاا... عزیزی رفت روی مین و شهید شد. عراقیها تیراندازی میکردند و مجبور شدیم برگردیم.» علت ناراحتیش را فهمیدم؛ هوا که تاریک شد حرکت کرد، نیمه‌ی شب هم برگشت، خوشحال، مرتب فریاد میزد امدادگر امدادگر، سریع بیا، ماشاا... زنده است! بچه‌ها خوشحال بودند، ماشاا... را سوار آمبولانس کردیم، اما ابراهیم در گوشه‌ای نشسته بود و غرق در فکر بود. کنارش نشستم، با تعجب پرسیدم در چه فکری هستی؟ مکثی کرد و گفت:«ماشاا... وسط میدان مین افتاده بود، کنار سنگر عراقیها، اما وقتی به سراغش رفتم آنجا نبود! کمی عقبتر پیدایش کردم، دور از دید دشمن! در مکانی امن نشسته بود و منتظر من بود!» 💔به روایت ماشاءالله عزیزی: خون زیادی از پای من رفته بود، بی حس شده بودم، عراقیها مطمئن بودند که زنده نیستم، حالت عجیبی داشتم، زیر لب میگفتم: یا صاحب الزمان ادرکنی... هوا تاریک شده بود، جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد، چشمانم را به سختی باز کردم، مرا به آرامی بلند کرد، دردی حس نمیکردم، از میدان مین خارج شد، در گوشه‌ای امن آهسته و آرام مرا روی زمین گذاشت. گفت: کسی می‌آید و تو را نجات میدهد، او دوست ماست! لحظاتی بعد ابراهیم آمد با همان صلابت همیشگی، مرا به دوش گرفت و حرکت کرد. آن جمال نورانی، ابراهیم را دوست خود معرفی کرد، خوشا به حالش. 📚کتاب سلام بر ابراهیم–ص۱۱۷ زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بی‌مزار شهید ابراهیم هادی 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫برای تثبیت در دین و بودن بر صراط مستقیم... 🥀 @yaade_shohadaa
🥀«۲۹ مهر ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 شهید مدافع وطن علی درستی در سال ۱۳۹۸ حین ماموریت و پایش مرزی در منطقه بورالان ماکو به علت واژگونی خودرو به درجه رفیع شهادت نائل آمد. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار علی درستی «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، يَا عَلِىَّ بْنَ أَبِى طالِبٍ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ ای ابا الحسن، ای امیرالمؤمنین، ای علی بن ابیطالب، ای حجّت خدا بر بندگان، ای آقا و مولای ما، به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به‌سوی خدا به تو متوسل شدیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم، ای آبرومند نزد خدا، برای ما نزد خدا شفاعت کن؛ يا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يَا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِي لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
ای فاطمه زهرا، ای دختر دلبند محمّد، ای نور چشم رسول خدا، ای سرور و بانوی ما، به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به‌سوی خدا به تو متوسل شدیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم، ای آبرومند نزد خدا، برای ما نزد خدا شفاعت کن؛
♥️الهی امروزمون متبرک باشه به نگاه خاص مولا علی (علیه السلام) و بی‌بی‌ دو عالم حضرت زهرا (سلام الله علیه) و تک تک حاجات دل‌های شکسته‌‌مون با توسل به این دو بزرگوار روا بخیر بشه.🤲🏻 🥀 @yaade_shohadaa
هدایت شده از یادِ شهدا
✨﷽✨ 🥀هفدهمین چله‌ی توسل به شهدا تعجیل در ظهور عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و برای نجات از ‌ 💚چله آیةالکرسی💚 برای بازگشت آرامش به دل‌های‌مان حیا به بانوان سرزمین‌مان غیرت به مردهای سرزمین‌مان برآورده به خیر شدن حاجات‌مان به «شهدای راه قدس» 💔❤️‍🔥 متوسل می‌شویم.🤲🏻 🎁هر روز هدیه به یک شهید والامقام ✅ تاریخ شروع: 🖤هشتم آبان‌ماه؛ همزمان با شهادت شهید حسین فهمیده💔❤️‍🔥 https://eitaa.com/joinchat/609943782Cb426596ccf
🌾 رمان (بدون تو هرگز) 🌾قسمت: ۷۳ 🌾 بخشنده باش زمان به سرعت برق و باد سپری شد …لحظات برگشت به زحمت خودم رو کنترل کردم …  نمی خواستم جلوی مادرم گریه کنم …  نمی خواستم مایه درد و رنجش بشم … هواپیما که بلند شد … مثل عزیز از دست داده ها گریه می کردم … حدود یک سال و نیم دیگه هم طی شد …  ولی دکتر دایسون دیگه مثل گذشته نبود … حالتش با من عادی شده بود …حتی چند مرتبه توی عمل دستیارش شدم … هر چند همه چیز طبیعی به نظر می رسید …  اما کم کم رفتارش داشت تغییر می کرد … نه فقط با من … با همه عوض می شد … مثل همیشه دقیق … اما احتیاط، چاشنی تمام برخوردهاش شده بود …ادب … احترام … ظرافت کلام و برخورد … هر روز با روز قبل فرق داشت … یه مدت که گذشت …  حتی رو هم کنترل می کرد…دیگه به شخصی زل نمی زد … در حالی که هنوز جسور و محکم بود …  اما دیگه بی پروا برخورد نمی کرد … رفتارش طوری تغییر کرده بود که همه تحسینش می کردن … بحدی مورد تحسین و احترام قرار گرفته بود … که سوژه صحبت ها، شخصیت جدید دکتر دایسون و تقدیر اون شده بود …  در حالی که هیچ کدوم، علتش رو نمی دونستیم … شیفتم تموم شد …  لباسم رو عوض کردم و از در اتاق پزشکان خارج شدم که تلفنم زنگ زد … – سلام خانم حسینی … امکان داره، چند دقیقه تشریف بیارید کافه تریا؟ … می خواستم در مورد موضوع مهمی باهاتون صحبت کنم … وقتی رسیدم …  از جاش بلند شد و صندلی رو برام عقب کشید … نشست …  سکوت عمیقی فضا رو پر کرد … – خانم حسینی … می خواستم این بار، رسما از شما خواستگاری کنم … اگر حرفی داشته باشید گوش می کنم…و اگر سوالی داشته باشید با صداقت تمام جواب میدم … این بار مکث کوتاه تری کرد … – البته امیدوارم … اگر سوالی در مورد گذشته من داشتید …مثل خدایی که می پرستید بخشنده باشید … ادامه دارد ... ✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی ⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🥀 @yaade_shohadaa
💔بچه‌های ایران و عراق، من دیر فهمیدم و خیلی گناه و کارهای بیهوده انجام داده‌ام و یکی از دلایلی که آمدم نجف به‌خاطر همین بود که پیشرفت کنم، نجف شهری است که مثل تصفیه‌کُن است که گناه‌ها را به‌سرعت از آدم می‌گیرد و جای گناهان ثواب می‌دهد، این مولای ما خیلی مهربان است. ✍🏻فرازی از وصیت‌نامه شهید محمدهادی ذوالفقاری 🥀 @yaade_shohadaa
🥀رفتنی 💔در بین یکی از قطعاتی که برای یکی از سایت‌های هسته‌ای وارد کرده بودیم، یک اخلالگر خیلی کوچک، اما خیلی خطرناک مغناطیسی جاسازی شده بود. آقای رضایی نژاد را از این قضیه مطلع کردیم. کار داریوش به گونه‌ای بود که هیچ‌گاه مستقیما به سایت‌های هسته‌ای رفت و آمدی نداشت. آن روز که برای خنثی‌سازی اخلالگر مغناطیسی مجبور شد به سایت برود، اولین و آخرین بارش بود. ❤️‍🔥ایشان خیلی خونسرد قطعه را بررسی کردند. به من نگاه کردند و گفتند: دکتر می‌بینی دارن با ما چه کار می‌کنن؟ گفتم: داریوش بذار تیم متخصص خنثی‌سازی بیان، یه وقت آسیب می‌بینی. داریوش لبخندی زد و گفت: دکتر! ما دیگه رفتنی هستیم. 💔هیچ وقت داریوش را این‌قدر معنوی ندیده بودم. اصلاً شاید این بمب را برای این تعبیه کرده بودند که رضایی نژاد را شناسایی کنند. دو هفته بیشتر طول نکشید که داریوش را ترور کردند.... 🥀خاطره ای به یاد شهید معزز دانشمند هسته‌ای داریوش رضایی نژاد 📚 کتاب "شهید علم"، دفتر دوم 🥀 @yaade_shohadaa