eitaa logo
یادِ شهدا
1هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این دعوتی از طرف شهداست؛ شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن و مدیون هیچکس نمی‌مونن! کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان✅ ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
📚خاک‌های نرم کوشک ✍نویسنده: سعید عاکف 💚داستان دوازدهم: پیشانی زندگی 🌹راوی: مجید اخوان گردان عبدالله معروف شده بود به «گردان خط شکن».حتی یک عملیات نداشتیم که نیروی پشتیبانی یا مثلاً احتیاط باشد، فقط خط شکن بود. یادم هست آن وقتها مسؤول تخریب لشکر بودم. حاجی برونسی می آمد پیشم می گفت: «اخوان، تخریب چی هایی رو به من بده که تا آخر آخر کار، پای رفتن داشته باشن.» وقتی می پرسیدم:«چطور؟» می گفت: «چون گردان من گردان عبدالله هست؛ یعنی گردان خط شکنه.» راست هم می گفت.همیشه دورترین، سخت ترین و صعب العبورترین مسیرها را تو عملیات، به گردان او می دادند. رو همین حساب، اسم «برونسی»، هم پیش خودی ها معروف بود، هم پیش دشمن. بارها تو رادیو عراق اسمش را با غلیظ می آوردند و کلی ناسزا می گفتند. برای سرش هم، مثل سر شهید کاوه، جایزه گذاشته بودند. تو یکی از عملیاتها، چهار، پنج تا شهید و زخمی از گردان عبدالله افتادند دست دشمن. شب با خود حاجی نشستیم پای رادیو عراق. همان اول اخبارش، گوینده با آب و تاب گفت: «تیپ عبدالله به فرماندهی بروسلی تارومار شد.» ـ برای گفتن بروسلی، دو تا احتمال می دادیم: دشمن یا تلفظ صحیحش را نمی دانست، یا اینکه گمان می کرد آن مرد والا مقام هم مثل قهرمانان و هنرپیشه های فیلمها است! ـ تا این را شنیدیم، دوتایی با هم زدیم زیر خنده. دنباله ی وراجی شان، از کشتن بروسلی گفتند و دروغهای شاخ دار دیگر. حاجی بلند می خندید.به اش گفتم: «پس من برم بگم برایت حلوا درست کنن که یک مراسم ختمی بگیریم.» با خنده گفت: «منم باید برم به مسؤول لشکر بگم: دیگه من فرمانده ی گردان نیستم، فرمانده تیپم.» کمی بعد رادیو را خاموش کرد. قیافه ی جدی به خودش گرفت و آهسته گفت: «اخوان، یک گلوله روش نوشته بروسنی، فقط اون گلوله می آد می خوره به پیشانی زندگی من. هیچ گلوله دیگه ای نمی آید، مطمئن مطمئنم.» 🥀 @yaade_shohadaa