eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این دعوتی از طرف شهداست؛ شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن و مدیون هیچکس نمی‌مونن! کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان✅ ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
سردار سلیمانی، عاشق بچه‌های شهدا بود. با بچه‌های شهدا زندگی می‌کرد. با آن‌ها غذا می‌خورد و نشست و برخاست می‌کرد. گاهی با بچه‌های شهدا به کوه یا به زیارت امام‌زاده‌های تهران می‌رفت. تماس فرزندان شهدا با سردار سلیمانی، خیلی راحت برقرار می‌شد. این برنامه، فقط مربوط به ایران هم نبود. در سوریه و لبنان هم که بود، بچه‌های شهدا با او تماس می‌گرفتند،‌ حرف می‌زدند و مشکلاتشان را می‌گفتند. حتی روز پنجشنبه‌ای که فردایش شهید شد، این تماس‌ها برقرار بود. وقتی به خانه شهید می‌رفت، فرزند شهید احساس می‌کرد پدرش آمده، احساس می‌کرد گمشده‌اش را پیدا کرده است... 📚کتاب حاج‌ قاسمی که من می‌شناسم./صفحه ۲۶ ❤️‍🔥سه روز تا سالروز شهادت حاج قاسمِ عزیز... 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫دعای نورانی نادعلی 🥀 @yaade_shohadaa
💫برای تثبیت در دین و بودن بر صراط مستقیم... 🥀 @yaade_shohadaa
🥀«۱۱ دی ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 وصیتنامه: شیعه ها! مسلمونا! حزب اللهی ها! بسیجی ها! و.. نگذارید تاریخ مظلومیت شیعه تكرار شود. بر همه واجب است مطیع محض فرمایشات مقام معظم رهبری كه همان ولایت فقیه می باشد، باشند. چون دشمنان اسلام كمر همت بستند تا ولایت فقیه را از ما بگیرند شما همت كنید، متعهد و یكدل باشید تا كمر دشمنان بشكند و ولایت فقیه باقی بماند. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار سید مجتبی علمدار «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀درود خدا بر بانویی که بعد از شنیدن خبر شهادت چهار دلاورش گفت: فرزندان من وآنچه در زیر آسمان است، فدای حسینم باد... ❤️‍🔥شهدای والامقام «حسنعلی، محمدعلی و حسینعلی باایمانی‌نژاد» 💔شهید حسنعلی بر اثر برخورد موشک به سنگرشان و دو هفته پس از اعزام به مناطق عملیاتی به شهادت رسید و در گلزار شهدای اهواز به خاک سپرده شد. 💔شهید محمدعلی قبل از شهادت دچار موج‌گرفتگی شده بود و چند هفته‌ای در اهواز و تهران مشغول مداوا بود، پس از بهبودی نسبی در عملیات خیبر شرکت کرد و در آنجا به شهادت رسید. وقتی کارکنان شرکت گروه ملی از محاصره آزاد شدند به ما گفتند: اگر محمدعلی نبود همه ما اسیر می‌شدیم؛ محمدعلی پشت تیربار قرار گرفته بود و به همین دلیل مانع از نفوذ بعثی‌ها شده بود و به همین دلیل کارکنان شرکت گروه ملی توانستند از معرکه به‌صورت سالم خارج شوند. وقتی گلوله‌های تیربار محمدعلی به پایان رسید هواپیمای جنگی نیروهای بعثی به سنگرش حمله کردند و با منفجر کردن سنگر محمدعلی را به شهادت رساندند. 💔شهید حسینعلی پاسدار رسمی سپاه پاسداران بود و از دو برادر شهید خود از نظر سنی کوچکتر بود و چندباری ترکش‌های دشمن به بدنش اصابت کرده بود. یکی از دوستان این شهید می‌گفت: پس از شکست عملیات کربلای ۴ حسینعلی اسلحه‌اش را به یکی از دوستان می‌دهد و یکی از رزمندگان را که دچار مجروحیت بود به دوش می‌کشد تا نجات دهد و پس از آن خبری از او نرسید. ♦️قرائت «آیت‌الکرسی» هدیه به روح مطهرشان. (خانوادگی) هفدهم 🥀 @yaade_shohadaa
📖⃟﷽჻ᭂ࿐ 📚 ✍قسمت ۴ _نمی‌دونم، الان از جلو چادرشون رد میشدم، مادرش گفت بیارمش اینجا. دستانم به سوزن سِرم می‌لرزید و او برابر دیدگانم بی‌خبر از حال خرابم با لحن گرم کلامش همچنان میگفت: _هرکاری صلاح میدونید انجام بدید، من میرم از مادرش می‌پرسم. نمی‌دانست سه سال رؤیای دیدارش را حتی به خواب هم نمیدیدم که دیگر منتظر پاسخم نماند و به سرعت از چادر بیرون رفت. گریه کودک دلم را زیر و رو کرده و من توانی برای پرستاری‌اش نداشتم که بالای سرش زانو زده بودم و دیگر نه فقط دستانم که تمام بدنم می‌لرزید. دو روز پیش در بیمارستان فلوجه دلتنگ دیدارش شده بودم، دیروز به پاس محبت بی‌منتش راهی ایران شدم و امروز پس از سه سال دوباره در آینه چشمانم جان گرفته و از همین معجزه نفسم بندآمده بود. با بی‌قراری به سروصورت کودک دست می‌کشیدم تا آرامَش کنم و می‌ترسیدم با این انگشتان لرزان به دستش سوزن بزنم که مثل چشمان بیمار او به گریه افتادم. دیدن صورت مهربانش، تمام ترس و وحشت آن شب را به دلم کشانده و میان برزخی از بی‌قراری پرپر میزدم. در خلوت این چادر و در گرمایی که بیش از آتش‌بازی آفتاب از آتش احساس او به دلم افتاده بود، همه اضطراب آن روزها به خاطرم آمده و فقط حس حضور و حمایتش را میخواستم که دوباره برگشت. قد بلند و قامت چهارشانه‌اش تمام قاب نگاهم را پر کرد و به‌نظرم تمام راه را دویده بود که نفس‌نفس میزد: _مادرش میگه او میگفت و به‌خدا من نمی‌شنیدم چه میگوید! ای کاش نگاهم میکرد شاید وحشت چشمانم به‌خاطرش می‌آمد و نمی‌خواست حتی لحظه‌ای نگاهم کند که چشمش به کودک ماند و با همان لحن لطیفش پرسید: _عفونت کرده؟ نمی‌خواستم اشک‌هایم را ببیند که دستپاچه به صورتم دست می‌کشیدم و همین دست‌های لرزان دلم را رسوا میکرد. در این لباس حتی از آن شب هم مهربان‌تر شده بود و نمی‌شد اینهمه تپش قلبم را پنهان کنم که صدایم در سینه فرو رفت و یک کلمه پاسخ دادم: _نمیدونم. از نگاه سرگردانش پیدا بود از این پرستار بی‌دست و پا ناامید شده که به پشت سر چرخید و همزمان اطلاع داد: _من میرم نماز و برمی‌گردم می‌برمش! و دوباره مقابل چشمانم از چادر بیرون رفت. در این سالها،هزاربار این صحنه را در پرده خیالم دیده وهزار حرف برای گفتن چیده بودم و حالا که برابرم جان گرفته بود، حتی نشد اشک‌های آن شب را به یادش بیاورم و حیران مانده بودم‌ تانورالهدی برگشت. رطوبت وضو به صورتش مانده و زیرلب ذکری می‌گفت که گیجی چشمانم، نگاهش را گرفت ومیان ذکرش به حرف آمد: _چی شده؟ دیگر طاقت گریه‌های کودک را نداشتم؛ با دستم اشاره کردم به او برسد و با حالی که برایم نمانده بود از چادر بیرون رفتم. آوای اذان ظهر از بلندگوی یکی از خودروهای سپاه بلند شده و من میان اینهمه آب و گِل دنبال او بودم که چشمم هر طرف می‌گشت و در این روز بهاری خوزستان، فقط شب‌های سیاه فلوجه را میدیدم. سه سال پیش فلوجه آزاد شد و همان زمان سه سال از سقوط شهر به دست داعش میگذشت. شهری که از زمان حمله آمریکایی‌ها، بهشت تکفیری‌ها و بعثی‌ها شده و حضور همین دشمنان تشنه به خون شیعه، زندگی معدود خانواده‌های شیعه در این شهر را جهنم کرده بود. فلوجه زاویه سوم مثلث بغداد و کربلا بود و ازهمین نقطه،این دو شهر و حتی مسیر اربعین را با خمپاره می‌کوبیدند و هر روز شیعیان کربلا و کاظمین، قربانی عملیات‌های انتحاری تروریست‌های حاضر در این منطقه میشدند. هنگام حمله داعش هم با خیانت بعثی‌ها، فلوجه بی‌هیچ مقاومتی به استقبال داعش رفت و ازهمان ابتدا جوانان بسیاری از خانواده‌های بعثی سرباز داعش شدند. در جشن بیعت سران عشایر بعثی با ابوبکرالبغدادی، به جای گوسفند یکی از اسرای ارتش عراق را مقابل پای شیوخ بعثی کشتند و این تنها برای جشن بیعت بود که همان روزهای اول، چهارصد نفر از سربازان ارتش را با شلیک مستقیم گلوله به سرشان اعدام کردند و جسد همه را در گودالی روی هم ریختند. دیگر از سرنوشت باقی اسرای ارتش بی‌خبر بودیم و هنوز نمی‌فهمیدیم چه بلایی سر این شهر آمده تا روزی که داعش عروس و دامادی را با بستن مواد منفجره به بدن‌شان تکه‌تکه کرد. در فلوجه هم مثل موصل و دیگر شهرهای تحت تصرف، داعش قوانین خودش را اجرا می‌کرد و جرم این زن و شوهر جوان تنها عدم ثبت ازدواج‌شان در دفتر شرعی داعش بود که به وحشیانه‌ترین شکل ممکن اعدام شدند. آن شب از بیمارستان به خانه برمی‌گشتم؛ ضجه‌های دختر بیچاره را می‌شنیدم که بی‌رحمانه او را برای محاکمه در خیابان می‌کشیدند، دامادش را از پشت سر با فشار اسلحه هل می‌دادند و باز باور نمی‌کردم سرانجام آن محاکمه، پاره‌پاره شدن پیکرهایشان باشد. کافی بود دختر و پسر جوانی را در شهر با هم ببینند و صورت آن دختر برایشان دلپسند باشد که به هر بهانه‌ای پسر را دست بسته با شلیک گلوله به سرش اعدام میکردند و دختر را به کنیزی میبردند. ادامه دارد... ✍فاطمه ولی‌نژاد 🥀 @yaade_shohadaa
🦋رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید 🌸وصیت می‌کنم اسلام را در این برهه که تداعی یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدّسات و ولایت فقیه مطرح میشود، اینها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید. 🌹 فرازی از وصیت‌نامه شهید حاج قاسم سلیمانی ❤️‍🔥دو روز تا سالروز شهادت حاج قاسمِ عزیز... 🥀 @yaade_shohadaa
11.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔آخرین پاسخ حاج قاسم به آخرین سوال در آخرین مصاحبه ایشان... ❤️‍🔥دو روز تا سالروز شهادت حاج قاسمِ عزیز... 🥀 @yaade_shohadaa
شهید سلیمانی با افراط و تفریط از سوی هر کس مخالف بود. اگر کسی از ولایت فاصله می گرفت، یا حرفی می زد که با حرف ولایت هم خوانی نداشت، در برابر او سکوت نمی کرد؛ نه این که توی بوق کند و همه جا بگوید این فرد در مقابل آقا ایستاده است! بدون آن که در سخنرانی طرح کند. مثلا در جلسه شورای عالی امنیت ملی، به خود آقای رئیس جمهوری انتقاد می کرد. در مورد مقاومت که طبیعی است؛ اگر حرف می زدند که با مواضع آقا هم خوانی نداشت، عکس العمل نشان می داد. مثلا وقتی آقا می گویند مذاکره با آمریکا ممنوع، و گفته شود ما بدون مذاکره نمی توانیم به جایی برسیم، این طور نبود که ساکت بنشیند، حرفش را می زد که بتواند اثر بگذارد. 📚کتاب حاج‌قاسمی که من می‌شناسم./صفحه ۱۱۲ ❤️‍🔥دو روز تا سالروز شهادت حاج قاسمِ عزیز... 🥀 @yaade_shohadaa