eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این دعوتی از طرف شهداست؛ شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن و مدیون هیچکس نمی‌مونن! کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان✅ ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀«۲۴ آذر ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 همسر شهید: همسرم فرد بسیار باهوشی بود و من به شخصه روی حرف ایشان حرف نمی‌آوردم. می‌دانستم که ایشان خوبی خانواده را می‌خواهد. برای همین همیشه مطیع حرف‌های شهید بودم. با آنکه بیشتر اوقات همسرم در مأموریت و از ما دور بود و من مجبور می‌شدم بیشتر سختی‌های زندگی را تحمل کنم، ولی همیشه خود را آدم خوشبختی می‌دیدم. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار محمد شالیکار «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
💔شهدای امروز حمله تروریستی راسک 🥀آنها برمسلک شهدا زندگی کردند و سرانجام به شهادت رسیدند... روحشان شاد❤️‍🔥 🥀 @yaade_shohadaa
📚 خروشان مثل اروند کتاب "خروشان مثل اروند" بیان خاطراتی از دوران جبهه و جنگ از زبان یکی از سرداران جنگ هشت ساله به نام عبدالرحمن رحمانیان است. در ابتدای این اثر به بیان دوران کودکی این شهید پرداخته شده و ادوار مختلف زندگانی وی تا زمان حضور او در جبهه‌های جنگ و شهادت، به صورت اجمالی از زبان نزدیکان و خانواده وی توصیف شده است. آن گاه خاطراتی از زبان این شهید از دوران حضورش در جبهه نقل شده است که در این خاطرات به ابعادی از رشادت، شجاعت، اخلاص، عبودیت، ایثار، داشتن روحیه جهاد و شهادت‌طلبی، عشق به قرآن و اهل‌ بیت(ع)، وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه، دارا بودن روحیات و تفکرات آخرتی و قیامتی، مهر و عطوفت، عشق به امام حسین(ع) و کربلا و برخی دیگر از ویژگی‌های رزمندگان ایرانی نقل شده است. در بخش دیگری از کتاب، به توصیف خصوصیات شهید عبدالرحمن رحمانیان و نحوه شهادت وی پرداخته شده است. 🥀 @yaade_shohadaa
🥀 عبدالرحمان از جمع جوانانی بود که در خانواده‌های کارگری، زندگی را میگذراندند. خانه‌شان، در کوچه پس کوچه‌های تنگ قرار داشت، پدرش کارگری روزمزد بود. نه به حقوق ماهانه تکیه داشت و نه به بیمه بازنشستگی، امیدوار. با دستان خود کار میکرد و تکیه به لطف الهی داشت. غروب، چون خسته از کار بازمی‌گشت، دست و صورت را به وضو می‌آراست و لب به شکر الهی، آرام، قدم به مسجد محل میگذاشت و نماز مغرب و عشایش را به جماعت میگزارد. و مادر، قانع و شکرگزار، هم، قدر پدر را میدانست و هم، به تربیت فرزندان همت میگماشت. عبدالرحمان، از نوجوانی به کار و کوشش می‌پرداخت تا کمی از بار سنگین پدر را بکاهد. او به روشنی می‌دید که در اجتماع فلاکتزده آن روز، جلوه‌های فساد و تباهی آشکارتر و دینداری پنهان‌تر میگردد. صلابت دینی خانواده، چشیدن طعم سخت زندگی و بینشی خدادادی، از او جوانی مؤدب و پرتلاش ساخته بود. در آغاز جوانی او با نهضت اسلام‌خواهی ملت ایران، قرین شده بود. در نخستین فریادهای عدالت‌خواهی مردمی در مراسم چهلم شهدای تبریز، در شهر جهرم، او نیز فریاد زد؛ فریادی که علیه ستم، علیه حکمرانی طاغوتی و علیه تجاوزگری بود. فریادی که تا آخرین لحظات حیاتش در این دنیا، بر روی رود خروشان اروند، در آغاز زمستان ۱۳۶۵، همچنان بلند بود. فریادی مقدس، که ظلم را به عقب میراند و بر دلهای ستمدیدگان امید می‌افشاند. عبدالرحمان، که آمیزه‌ای از زهد و تبسم، شوخ طبعی و قاطعیت، عبادت و فروتنی، صلابت و متانت بود، با دم مسیحایی امام خمینی(ره) تولد دوباره‌ای در عرصه جهاد و شهادت یافته بود. او و دوستانش پیمان مرگ بسته بودند تا از دین خدا که امیرالمؤمنین (ع) شب و روزش را در حفظ و نشر آن وقف نمود، دفاع کنند. از پا ننشستند و هرگز پیمان درونی و نانوشته خود را فراموش نکردند. در شامگاه سوم دی ماه ۶۵، آنها صحنه‌های جهادی را به نمایش گذاشتند که امروز شنیدن آن به افسانه می‌ماند. نه سرما، نه آب خروشان و استخوان‌سوز اروند، نه موانع پیشرو، نه رگبارهای گلوله‌های آتشین بعثیهای کافر، و نه ظلمت شبِ تار، آن مجاهدان راه خدا را از هجوم به تجاوزگرانِ بعثیِ آمریکایی، بازنداشت. آیا کسی میتواند لحظه‌های مقدس جهاد آنها و عروج ارواح پاک و مقدسشان را به تصویر کشد؟ آیا کسی میداند که سردار عبدالرحمان در آن لحظه‌های جنگ با جنگ افزارهای مدرن و با موانع گوناگون طبیعی و مصنوعی، چه افکاری داشته است؟ چگونه با خدای خود نجوا کرده و همزمان در مقابل سربهای داغ دشمنان خدا سینه سپر کرده است؟ هرگز، جز خدای آگاه به درون دلها، کسی به این جلوه‌های مقدس انسانهای پاک و مجاهد پی نخواهد برد. اما اگر کسی، آنچه که دوستان بازمانده و حادثه دیده بازگو می‌کنند، را بنگارد و ترسیم کند، بی‌شک کار بزرگی کرده است؛ کاری که نام و یاد آنها را برای نسلهای آینده زنده‌تر میگرداند. 💔بخش از وصیت نامه شهید رحمانیان «بارالها! یاری ام ده که در راه رسیدن به هدفم پابرجا و استوار باشم. بارالها! تو مونس تنهایی هایم بوده و هستی و امیدم به توست و خواهد بود. مرا در راه خود ثابت قدم و استوار بدار...» 🥀 @yaade_shohadaa
🎥فیلم سینمایی "نگین سلیمانی" 🎬اطلاعات فیلم: سال تولید: ۱۴۰۰ مدت‌زمان فیلم: ۱۲ دقیقه ژانر: مدافعان حرم کارگردان: محمدامین امامی نویسنده: محمدامین امامی بازیگر: _ ✍🏻باید از دیوار عبور کنیم؛ داستان این فیلم می‌تواند واقعی باشد... 🥀 @yaade_shohadaa
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️‍🔥 ای نهضت بیداری، یا فاطمه الزهرا، در بطن زمان جاری، یا فاطمه الزهرا 🥀لحظاتی از مرثیه‌سرایی و سینه‌زنی حاج مهدی رسولی در اولین شب مراسم عزاداری ایام شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها با حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره) 🥀 @yaade_shohadaa
✨صداقتی به رنگ سیب 🥀پیکر شهید والامقام "علی جهانیاری" پس از 13 سال جاویدالاثر بودن در سال 1375 تفحص گردید؛ سالم ماندن چهره شهید بعد از گذشت این همه سال، باعث دگرگونی حال مردم عزیز ایران گردید؛ 🍎از آن روز برای حاجت روایی به این شهید بزرگوار توسل می کنند و برایش سیب نذر می کنند. 🥀 @yaade_shohadaa
📣 کتاب سفید برگزار می‌کند 📣 «مسابقه داستان نویسی هفتگی» 👈🏻با یک تیر دو نشان بزنید؛ هم تمرین نویسندگی کنید و هم 🎁 ببرید. هر هفته مبلغ ۱۰۰ هزار تومان هدیه برای بهترین داستان کوتاه، و انتشار داستان در کانال «کتاب سفید»🤩🥳 📝موضوع داستان، هر هفته جمعه شب‌ها در کانال «کتاب سفید» گذاشته میشه و شما تا ساعت ۲۴ پنجشنبه ی بعدی فرصت دارید داستان‌تون رو بفرستید. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅ بیستم: 🖤 پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: 🌾 ای فاطمه تو اولین نفر از اهل بیت من هستی که به من ملحق می شوی و تویی سرور زنان بهشتی و بعد از من ظلم و کینه ای بر تو وارد می شود تا جایی که تو را می زنند و استخوان پهلویت شکسته می گردد. 📗 اسرارآل محمد(ص) ،ص۴۲۷ 🥀 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟! 🥀غنچه‌ی نشکفته شهیده "زهرا کریمی" 💔سال ۱۳۵۸ در خانواده‌‌ی مذهبی و سادات کریمی، دختری به دنیا آمد که والدینش نام زهرا را برای او برگزیدند؛ زهرا در خانواده‌ای متدین و در دامان پدر و مادری خونگرم و پُرمهر پرورش یافت. پس از رسیدن به سن هفت سالگی همراه با دوستان و هم‌سالانش به مدرسه رفت و مشغول به تحصیل شد، پدر و مادرش از اهالی مرزن‌آباد چالوس بودند، که به‌ علت شرایط شغلی به کرج مهاجرت کرده و در این شهر ساکن شدند. زهرا سال دوم دبستان بود، که هجدهم مهر ماه ۱۳۶۷ بر اثر بمباران هوایی منطقه اسلام‌آباد کرج، به اتفاق جمعی از اعضای خانواده، دار فانی را وداع گفت و به سوی حق شتافت. ♦️تلاوت سوره ی «کوثر» هدیه به غنچه‌ی نشکفته شهیده "زهرا کریمی" سیزدهم 🥀 @yaade_shohadaa