eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این دعوتی از طرف شهداست؛ شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن و مدیون هیچکس نمی‌مونن! کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان✅ ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀شهید سیدحسن نصرالله: ما از این شهید یاد گرفتیم... ❤️‍🔥شهید والامقام «حمزه جهاندیده» 💔🥀شهید «حمزه جهاندیده»، متولد سردو از توابع بخش دیشموک، سرگرد ارتش جمهوری اسلامی ایران و از نیروهای پدافند هوایی که در بامداد ۵ آبان ۱۴۰۳ طی حمله هوایی ارتش اسرائیل به مراکز نظامی ایران به مقام والا شهادت نائب شد. او در سایت پدافند هوایی ماهشهر، سربندر مشغول به خدمت بود و این حمله که از آسمان عراق و سوریه صورت گرفت، منجر به شهادت وی شد ♦️قرائت «آیت‌الکرسی» هدیه به روح مطهرش. چهاردهم 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌎 تولد در سائوپائولو قسمت: 5⃣1⃣ 🌅🕌 من یک مسلمانم 🕌🌅 🔷پرسیدند: چی‌شد که به طرف این دین رفتی؟ جواب دادم: من با خدای واقعی آشنا شدم.🍃 🔹پرسیدند: زندگی در یک خانواده مسیحی سخت نیست؟ جواب دادم: وقتی احترام متقابل وجود دارد،سخت نیست.آن‌ها به من و دینم و من هم به آنها و دینشان احترام می‌گذارم.🍃 🔹موقعی که می‌خواستند بروند،قرآن‌هایی که همراهم بود به آنها هدیه دادم.رفتند تا من با مادرم تنها باشم.نیم‌ساعت بیشتر اجازه ملاقات نداشتم.خیلی خوشحال شده‌بود.🍃دائم من را به خودش می‌چسباند و به صورتم دست می‌کشید.دستم را محکم می‌گرفت و به صورتش می‌گذاشت.من هم با محبت به چهره‌اش نگاه می‌کردم.🍃 🔷سه‌روز بعد مادرم به بخش منتقل شد.من هم برای اینکه کنار مادرم باشم به بیمارستان رفتم.نمی‌دانستم در بیمارستان نماز را کجا باید بخوانم.🍃 🔹جایی در بیمارستان وجود نداشت که زیرانداز داشته‌باشد یا حتی جایی نبود که بتوانم خودم چیزی روی زمین بیندازم.در حیاط بیمارستان یک کلیسای بزرگ بود که بیماران یا همراهانشان آنجا دعا می‌خواندند. من بعد از سالها وارد کلیسا شدم.پدر روحانی ایستاده بود و دعا می‌خواند.🍃 🔹به او گفتم: کجا می‌توانم نماز بخوانم؟پدر در حالی که به چادرمن نگاه می‌کرد.به گوشه‌ای از سالن اشاره کردوگفت: دخترم همانجا بنشین و نماز بخوان.به‌جایی که اشاره کرده‌بود نگاه کردم و گفتم: پدر،من مسلمان هستم.باید ایستاده نماز بخوانم.رو به مکه.🍃 🔷پدر روحانی به‌خاطر شباهت چادر من به لباس مادران روحانی،اشتباهی فکر کرده‌بود من مسیحی هستم.🍃🔹لبخند زد و گفت: آهان ،همراه من بیا.اتاقی را نشان داد که در گوشه‌ای از سالن بودزیرانداز کوچکی کف آن پهن بود گفت: اینجا راحت نماز بخوان و خودش رفت.🍃 🔹با موبایل قبله را پیدا کردم و این اولین‌باری بود که در کلیسا نماز می‌خواندم.از آن به بعد روزی سه‌بار به کلیسا می‌رفتم و نماز می‌خواندم. ده روز در بیمارستان بودم.سعی می‌کردم بیشتر با برخوردم با مادر و اطرافیانم،دینم را به مردم معرفی کنم.🍃 🔹مادرم سه هم‌اتاقی داشت که همراهانشان پرسش‌های زیادی در مورد ایران داشتند.به‌ویژه همراه یکی از آنها که دختر جوانی بود.برایش عجیب بود که من با رضایت در ایران زندگی می‌کنم.او فکر می‌کرد ایران جای امنی نیست.همانطور که من هم پیش از مسلمان شدن فکر می‌کردم.🍃 🔹تا می‌توانستم از امنیت و آرامش ایران حرف می‌زدم.برزیل را با ایران مقایسه می‌کردم و گفتم: امنیت در ایران خیلی‌خیلی بیشتر از برزیل است.ناگهان یاد چیزی افتادم و برای دختر جوان تعریف کردم. به‌او گفتم: هفته‌های اولی که من وارد ایران شده‌بودم.🍃 🔹مردمی را می‌دیدم که شب‌ها در پارک‌ها و فضاهای باز چادر می‌زدند.فکر می‌کردم اینها فقرای ایرانی هستند،مثل کارتون خواب‌های برزیل.گفتم: بیچاره‌ها در خیابان زندگی می‌کنند. مدتی که گذشت به‌مرور متوجه شدم آن‌ها در حال تفریح هستند.🍃 🔷اینجا از یک ساعتی به بعد کسی جرات ندارد در پارک‌ها باشد.اما در ایران تا دیروقت می‌توان در خیابان‌ها و فضاهای آزاد قدم زد.🍃 🔹تفریح در برزیل ،فقط به نشستن کنار دوستان و خوردن شراب خلاصه می‌شود و مردم فقط آخر هفته‌ها می‌توانند به پارک بروند.🍃 🔹او درباره حجاب می‌پرسید و من با کمال میل و علاقه برایش توضیح دادم و گفتم: حجاب مختص مسلمانان نیست.🍃🔹حضرت‌مریم(س) در تمام تندیس‌ها و نقاشی‌هایی که از ایشان مانده،باحجاب است.من تا به‌حال ایشان را بی‌حجاب ندیده‌ام،شما دیده‌اید؟او هم اعتراف کرد که ندیده‌است.بعد هم اضافه کردم: پس حجاب به قبل از اسلام برمی‌گردد.🍃 🔷گاهی برای بیماران دیگر دعا می‌خواندم.اما قبل از آن باید از همراه بیمار اجازه می‌گرفتم.یک‌روز مردی وارد اتاق شد.🍃 🔹پوست تیره داشت و قدبلند.یک انجیل بزرگ هم در دست،کنار تخت مادرم ایستاد و با ترس پرسید:می‌توانم برایشان دعا بخوانم؟گفتم: بله،چرا نتوانید!🍃 🔹با تعجب از روی کتاب دعایش را خواند.بعد هم پرسید: چرا اجازه دادید گفتم: چرا اجازه ندهم؟ انجیل یک کتاب آسمانی از سوی خداست.🍃 🔹تعجبش بیشتر شد،مگر شما خدا را قبول دارید؟مگر خدای شما الله نیست؟گفتم: الله همان خدای شماست به زبان عربی که به انگلیسی می‌شود:GOD🍃 ادامه دارد..‌. 🥀 @yaade_shohadaa
🥀 تفحص عجيب در فكه 💔نزدیک غروب مرتضی داخل یک گودال پیکر شهیدی را پیدا کرد. با بیل خاک ها را بیرون می‌ریخت. هر بیل خاک را كه بیرون می‌ریخت مقدار بیشتری خاک به داخل گودال برمى‌گشت. نزدیک اذان مغرب بود، مرتضی بیل را داخل خاک فرو کرد و گفت: فردا برمی‌گردیم. ❤️‍🔥صبح به همراه مرتضی به فکه برگشتیم، به محض رسیدن، به سراغ بیل رفت. بعد آن را از خاک بیرون کشید و حرکت کرد!!! با تعجب گفتم: آقا مرتضی کجا می‌ری؟! نگاهی به من کرد و گفت: دیشب جوانی به خواب من آمد و گفت: من دوست دارم در فکه بمانم! بیل را بردار و برو... 📚 کتاب "شهید گمنام" 🥀 @yaade_shohadaa
💔حسین از کودکی دلداده خاندان وحی بود و ارتباطی ناگسستنی با مسجد داشت و از پا منبریهای آیت الله مجتهدی بود. او در کنار دروس مدرسه به صورت آزاد درس حوزوی هم می‌خواند و در خادمی خاندان عصمت و طهارت به لباس مداحی این خاندان عزیز مزین بود و ذکر حسین(ع) زمزمه همیشگی لبش بود. شاگرد ممتاز بود و پس از اخذ دیپلم، در کنکور سراسری در رشته تکنسین اتاق عمل پذیرفته شد، اما لباس سبز پاسداری را برگزید و برای تفسیر آرزوهایش وارد دانشگاه امام حسین و سپاه قدس شد. عشق به آل الله داشت؛ عشق به اباعبدالله و خانم زینب(س) و سه ساله امام حسین(ع). خط قرمزش ولایت فقیه بود؛ در فتنه ۸۸ که فقط ۱۵ سال سن داشت بعد از دیدن اشکهای سید مظلوم امام خامنه‌ای، در درگیری با فتنه‌گران از ناحیه کتف طوری آسیب دید که هرگز قابل درمان هم نبود. حسین می‌گفت در خارج از کشور در عراق، سوریه و لبنان و جاهایی که ما رفتیم، رهبر عزیز ما را با عنوان امام خامنه‌ای می‌شناسند و مورد خطاب قرار می‌دهند. بسیار بخشنده، مسئولیت پذیرفته وبیان اثر گذاری داشت. حافظ قرآن بود و در دانشگاه امام حسین در مسابقات مقام اول را کسب کرده بود. با این که وضع مالی خانواده‌اش خوب بود ولی دلبستگی به دنیا نداشت، برای ترویج فرهنگ انقلابی در جامعه خیلی تلاش میکرد، رعایت حلال و حرام و توجه به مسائل شرعی برای شخصیتی مثل حسین چیز عجیبی نبود. او که از کودکی نشان داده بود که راهش از بقیه جداست و هدفش با لباس سبز به سرخی شهادت خواهد بود، راهش را با راه عموی شهیدش هماهنگ می‌کرد. ❤️‍🔥به یاد شهید مدافع حرم محمدحسین معزغلامی 🥀 @yaade_shohadaa
9.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️‍🔥معجزه دو شهید از زبان استاد قرائتی ...گاهی که به نتیجه نمی‌رسیم باید به خودمان مراجعه کنیم که چرا خداوند گره از کارمون برنمی‌دارد؛ ایمان و اعتقادات‌مون را باید بررسی کنیم و آنوقت است که معجزه شهدا راخواهیم دید... 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫دعای نورانی نادعلی 🥀 @yaade_shohadaa
💫برای تثبیت در دین و بودن بر صراط مستقیم... 🥀 @yaade_shohadaa
🥀«۲۳ آبان ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 همسر شهید : در مدت ۱۰ سالی که با آقا مرتضی آشنا شدم صداقت و شهامت بسیار خاصی را در وجودش دیدم. آقا مرتضی احترام ویژه‌ای به پدر و مادرش می‌گذاشت و هر وقت پدرشان را می‌دید دست ایشان را می‌بوسید. علاقه بسیاری به اهل بیت داشت خصوصاً به حضرت زهرا (سلام الله) چنانچه دوست نداشت سنگ مزار داشته باشد. همیشه می‌گفت: «بهترین سرنوشت و سرانجام برای انسان‌ها جز شهادت چه چیز می‌تواند باشد؟» ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار مرتضی عبداللهی «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa