👆☘ تهران - بهشت زهراء - قطعهی ۵
💧آرامگاه بانو نارگل سلطانامینی
تاریخ درگذشت: بهمن ۱۳۵۱
🌸 ۲. نارگل سلطانامینی:
آن بانو، مادرِمادرِ نگارنده بودند.
سالها پیش، شبی - بیآنکه در بیداری، ذهنم کمترین توجهی به ایشان داشته باشد - در خواب دیدم که بر مرقد یکی از پسران جناب زید بن الامام علیبنالحسین - علیهماالسلام - برای مادربزرگ نشستِ یادبود و فاتحه برپا کردهایم و [ ... ]
💧پیش مرحوم آیةالله سید محمدعلی روحانی ( همان معبرِ خواب که پیشتر ذکر خیرش شد و مرحوم آیةالله بهجت برای تعبیر خواب به وی احاله میدادند ) رفته و تعبیرش را خواستم.
مرحوم روحانی پس از گفتنِ نکتهای در تعبیر خواب، چنین گفت که "آن خانم به امامحسین علاقه داشته و محبتش به سیدالشهداء به فرزندان و نوههایش منتقل شده است."
💧در تائید بخشی از این تعبیر، باید گفت در فرمایش معصومان است که "دوستیها و دشمنیها [ از پدران و مادران و نسلهای گذشته به نسلهای آینده ] به ارث میرسد."
🦋 غم عشق تو مادرزاد دیرُم
نه از آموزش استاد دیرُم
💧مادربزرگ به دخترش - مادرِنگارنده که در نوجوانی زیاد میخندید - سفارش میکرد: "بلند نخند؛ مبادا نامحرم صدای خندهات را بشنود!"
💧لطفاً هم اکنون پاداش صلواتی را به روحش هدیه کنید. 👇
👆🌸 ۳. مریم اسدی:
وی اهل جویبار بود و از هنگامیکه باردارِ فرزندِ اولش شد، تصمیم گرفت هر روز، زیارت عاشوراء را با صد لعن و صد سلام و نماز زیارت و دعای علقمهاش بخواند؛ و خواند و این توفیق را به مدت ۲۲ سال برای خود حفظ کرد!
💧تا اینکه از اول سال ۱۴۰۲ دچار سرطان کَبِد شده و ۱۲ دی همان سال ( در شب ولادت حضرت فاطمه زهراء - علیهاالسلام - ) پرکشید و رفت.
💧در زمان بیماری و پرتو درمانی، میگفت: "دو نفر را میبینم که هماره با من و مراقب مناند و به من میگویند خوب میشوم."
آن دو - که اطرافیانش آنها را نمیدیدند و تنها خودش میدید - ظاهراً فرشته بودند.
تا اینکه [ به وساطت آنها؟ ]، شرف زیارت امامرضا - علیهالسلام - در عالَم خواب به خانم اسدی دست داد.
امام از او پرسیدند: "از ما چه میخواهی؟" وی به امام عرض کرد: "رفتن به خیمهی امامحسین و زیارت ایشان را."
امامرضا فرمودند: "باشد اما خیمهی امامحسین جای خطیریست؛ نمیتوانی زیاد آنجا بمانی."
وقتی به وساطت امامرضا، شرف زیارت امامحسین در خیمهشان، روزی او شد و به آنجا رفت، امامحسین از او پرسیدند: "از ما چه میخواهی؟" خانم اسدی گفت: "میخواهم زیرِ گلوی شما را ببوسم." و حضرت سیدالشهداء - علیهالسلام - رخصت و اذن این شرف را به او دادند و وی پس از آن بوسه در آن عالَم، از خیمه بیرون آمد.
💧نکتهی شگفت این است: زنی که مدتهاست دچار بیماری سختی شده و پرتودرمانی او را بشدت ضعیف کرده و قاعدتاً به شوهر و فرزندان و خانواده و دنیا، دلبستگی زیاد دارد، به جای شِفاخواستن از آن دو امام - علیهماالسلام - چه خواستهی عاشقانهای داشت! 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 مردانِخدا
🌸 نجمهسادات ( دختر علامه طباطبائی ): خودِ پدر برمیخاست و میرفت از اتاق کناری برای خود چای میریخت.
میگفتم: من اینجا بیکار نشستهام؛ چرا به من نمیگوئید که برایِتان بیاورم؟!
میفرمود: "تو مهمان و سیدی؛ به تو بگویم برایم چای بیاوری؟! ابداً!"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 خُلُق یُخجِلُ النَّسِیمَ مِن اللُّطفِ 🌺
🌸 داستان فریادرسی و آزادکردنِ گربه از سوی علامه طباطبائی را پیشتر در "زمهرافروخته" نقل کردهام.
💧نداشتنِ تابِ دیدن ذبح قربانی و درقفسکردنِ پرنده، دو تازهایست که اکنون از زبان خانم منصوره روزبه میشنویم.
💧همسر نخست علامه، پیش از درگذشت، به فرزندانِ خود گفت: "پس از من، خانم منصوره روزبه را برای پدرتان بگیرید که خانم خوبیست."
( حتی برای پس از وفاتِ خود نیز، به فکر شوهرش بود! )
[💧خانم منصوره روزبه اخیراً درگذشت. ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 مرحوم علامه طباطبائی: لکن جوری نشود که فردا مسخرهی دیگران قرار بگیریم. 🌺
1_2090864077.mp3
5.67M
🌺 تقریر علامه طباطبائی از برهان صِدّیقان 🌺
✍۱. بازگشت و ریشهی همهی برهانهای فلسفی و استدلالی ( و نه فِطری ) که برای وجود خدا میآورند، به چند قضیه و بازگشت آن چند قضیه نیز به یک قضیهی بدیهی و ریشهی آن قضیهی بدیهی به یک مفهوم اَبدَه است.
✍ ۲. نخستین قضیه و برهان آبرومند برای اثبات وجود خدا، همان برهانیست که به نامِ "برهان صِدّیقان" معروف شده است.
✍ ۳. و آن برهان صِدّیقان نیز چند تقریر دارد که البته هرچه تقریرش کوتاهتر باشد، روشنتر است و اساساً هرچه کوتاهتر کردنِ آن، لازم و دلیل تقریر درستترِ آن است؛ زیرا بازگشت آن نیز، به چیزی جز "اَصالت وجود" نیست؛ یعنی اگر معنای "وجود" ( که بدیهیترین مفهوم است ) و اصیل بودنِ آن را بفهمیم، همهی فلسفه و عرفان را فهمیدهایم.
یعنی با فهم درست از معنای وجود ( که آن نیز مفهوم همگان است و تنها "توجه" میطلبد ) از همان گام اول، خدا را شناخته و فهمیدهایم اما نام دیگری روی آن نهادهایم و ... و در پایان که نگاه کنی، میبینی بازگشت همین برهانِ بظاهر فلسفی نیز، به همان برهان فِطریست و نترس و بگو: برهانی جز فِطرت برای وجود خدا نیست. ( دقت با شما! )
و عالمان کوشیدهاند که این برهان را کوتاهتر کنند و تقریر علامه طباطبائی که در نوشتههای خود آوردهاند، کوتاهترین آنهاست.
✍ ۴. فایل بالا، که پاسخ ایشان به پرسشی در همین موضوع است ( و مرحوم پرورش آن را پرسیده،) تقریر دیگری از آن برهان است که امروز یافتم.
💧و در پایان میفرماید: "حضرت امامصادق - صلواتاللهعلیه - نیز در فرمایشی، همین برهان را توضیح دادهاند."
1_1396607099.mp3
1.5M
🌺 آوای علامه طباطبائی
💧مرحوم علامه بین سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۰ سفری به اصفهان رفتند و این چند جمله از ایشان، در آن جا ضبط شده:
💧... یاد خدا، "فاذکرونی أذکرکم"؛ ما به غیر از یاد خدا لطیفه ای نداریم که ... اسلام را در بر داشته باشد و در دین هر کمالی را واجد بوده باشد؛ همون یاد خداست.
یاد خدا از انسان، مستلزمِ یاد خداوند تبارک و تعالی از ناحیه ی حق تبارک و تعالی است. و آن وقت یادکردن خدا از بنده، مثل یادکردن بنده از خدا نیست؛ این با رحمت است؛ توأم با رحمت، توأم با همۀ اسماء حُسنای حق تبارک و تعالی است؛ که انسان را یک انسان کامل واجد جمیع کمالات قرار میدهد و مقرَّب میکند پیش خودش، تقرّبی که به وصف گوینده نمیآید.
اینی که بنده میدونم این است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 پرسشی از علامه طباطبائی و پاسخ ایشان.
🟢 ترکان پارسیگو، بخشندگان عمراند
ساقی بده بشارت، رندان پارسا را
گرگانی.m4a
1.33M
☘ علت آفرینش المیزان ☘
💧البته ایننکته را از باری که آیةالله علوی آن را برای خودم نقل کرد، در "زمهرافروخته" آوردهام ( که در آننقل، مختصری کموزیاد دارد و صوت آن نقل هم موجود است. ) و اینهم دفعهی دیگری که آقاعلوی آن را بازگو کرده است.
🌺 و آنجا گفتهام که جمع میان این انگیزه و انگیزهی دیگری که از علامه برای اشتغال به تفسیر نقل شده، ممکن [ و ساده و روشن ] است ...
- - - - - - - -
🌸 چهقدر جایش خالیست در این برهوت بیعالِمی!
آبان ۱۳۹۹👇
☝️🌸 - پرسش: در کانال ط ... از کتاب 'اقیانوس علم و معرفت، ص ۸۶' از زبان آیةالله بهجت نقل کرده که " علامه طباطبائی در نجف، تفسیر قرآن به قرآن میکرد و بعدها در قم هم تفسیر قرآن را به همین روش ادامه داد."
سپس مدیر کانال افزوده است: "از این نوشته برمیآید که
💧اولاً: سخن کسانی که میگویند: "علامه در سالهای پایانی عمرش، فلسفه را کنار گذاشته و رو به قرآن آورده"، باطل است.
💧ثانیاً: سخن کسانی که برای نگارش المیزان قصّهپردازی میکنند، باطل است.
💧و من تصوّر میکنم منظورش از "کسانی که برای نگارش المیزان قصّهپردازی میکنند"، آیةالله علویست.
آیا تصوّرم درست است؟ و اگر درست است، حق با چه کسیست: با آیةالله علوی یا مدیر کانال حجةالاسلام پارسا؟
🌸 - پاسخ: ظاهراً مدیر آن کانال نیز، تنها شرط نگارش را داشتن گوشی میداند ( نه فهم و سواد و ادب و تربیتِ درست! )
💧اولاً: آن چیزیکه از آن کتاب نقل کرده، چه ربطی به فلسفه یا اشتغال به آن یا کنار گذاشتنش و تعویض آن با تفسیر دارد؟!
تنها چیزی که از فرمایش آیةالله بهجت برمیآید، اینهاست: "علامه از دوران نجف هم مشغول تفسیر بود + تفسیرش در آن زمان نیز به شیوهی 'قرآن به قرآن' بود."
حالا کجای این ربطی به فلسفه دارد و آیا آقابهجت اصلاً نامی از فلسفه بردهاند؟!
💧ثانیاً: تنها چیزیکه نزدیک به این ادّعا نقل شده و نام فلسفه در آن آمده، این است که حجةالاسلام صادق آملی لاریجانی برای بنده نقل کرد که آیةالله کشمیری میفرمود: آیةالله قاضی میفرمود: " آقا سید محمدحسین ... اما فلسفه ... "
( و بنده آن را برای علی پهلوانی - سعادتپرور - نقل کردم که نشنیده بود و گفت: ... ) و در "زمهرافروخته" آوردم.
و خودِ حجةالاسلام محمدکریم پارسا نیز که آن را شنیده بود، بعدها در کتابی نقل کرد اما روشن است که این سخن نیز هیچ ربطی به آنچه مدیر کانالش نقل کرده، ندارد!
💧ثالثاً: بله؛ ظاهراً به آیةالله علوی طعن زده است اما باید گفت:
"سخنشناس نَئِی جان من! خطا اینجاست."
شاید ( یا حتماً؟ ) آن خواب را علامه طباطبائی در همان نجف ( و زمانی که بسیار به فلسفه علاقهمند، و تنها مشغول به آن بود) دید و پس از آن خواب، همزمان با فلسفه، به قرآن و تفسیرش هم پرداخت و بعدها در تبریز هم قرآن را از دست نداد و تفسیر مختصری هم پیش از المیزان نوشت و سپس که وارد قم شد، باز هم دست از قرآن و تفسیر نکشید و المیزان را نوشت.
💧و اینکه آیةالله علوی از زبان علامه نقل کرده که " نگارش المیزان را از برکت مادرش و آن خواب میداند"، شکل و بیان کامل و دقیقترش این است که نگارش تفسیر مختصری هم که پیش از المیزان نوشت و همچنین تفسیری که در نجف بر قرآن میگفت و خلاصه، همهی این برکتها و توفیقها را از آن خواب مادرش میدانست اما در دیدار آیةالله گلپایگانی و علوی با او، تنها نام المیزان را برده است و نخواسته است حرفی از سابقههای دیگرش با قرآن بزند.
( نه اینکه پیش از المیزان اشتغال به قرآن و تفسیر نداشت! )
💧حالا از کجای این سخن، قصّهپردازی و دروغگو بودنِ آیةالله سید محمدعلی علوی - حفظهالله - برمیآید؟!
😡 نَفرین بر اینهمه بیادبی و بیتربیتی و نفهمی و بیسوادی و تعصّب بر یکی و تکذیب صادقان که همهجا شاهدیم!
- - - - - - - -
وانگهی: مدیر آن کانال اگر میخواهد در پوستین کسی افتد، بهتر است اول در پوستین حجةالاسلام پارسا با این اشکالها بیفتد:
💧۱. چندین سال پیش، دو بار خودِ او به بنده گفت که "عمرش ته کشیده و در خواب به او گفتهاند که بیش از یک یا دو سال دیگر، زنده نیست." اما الحمدلله میبینیم که هنوز زنده است!
💧۲. او معتقد است: " ایران آغازگرِ جنگ با عراق بود"!
چیزیکه حتی سازمان ملل هم - که دوست ایران نیست - آن را نادرست میداند و خودِ عراق هم پذیرفت که او آغازگرِ جنگ بود.
البته درست است که نپختگی برخی از رهبران بلندپایهی ما باعث تحریک صدام به جنگ شد اما به هرحال در عرف عاقلان و حتی همین مردم روزگار، به کسی تحمیل کنندهی جنگ میگویند، که او "اِعلام جنگ" دهد و علناً و رسماً جنگ را آغاز کند.
💧( بگذریم از این که مرحوم آیةالله بهجت اساساً معتقد بودند جنگ عراق و ایران را دولتهای کُفر، از سالها پیش برای ما طراحی کرده بودند و ... )
۲۸ آبان ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ در جای دیگر، علت هجرت علامه به تهران و سپس قم، چیز دیگری گفته شده که با این فرمایش ایشان، قابل جمع است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ در غرب، کارِ فلسفه را بازکردنِ گرههای فکری بشر میدانند و با این توقع از آن، میتوان آن را کمکی برای حل مشکلهای اجتماعی دانست.
💧اما هدف فلسفهی رایج در شرق، گاهی چیز دیگری دانسته شده و برای همین علامه قیدِ "به معنای خاص" را افزودند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ خاستگاه فلسفه و شعر
💧و این که علامه چند بیتی شعر "تهیه کردند." ........ با همین نازی!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ این همه نمک را از کجا آوردهای؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 البته علامه شاگردانی که پیوندشان با ایشان، ژرفتر از برخی از نامبُردگان اینجا بود، داشتند اما در اینجا - لما لایخفی علی اهله - نام آنان را نیاوردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ تاثّر شدید از شهادت آیةالله مطهری
🌺 بوی سیب بر مرقد علامه طباطبائی 🌺
🌸 امام سجاد - علیهالسلام - فرمودهاند:
سیبی از آسمان برای سیدالشهداء - علیهالسلام - آمده بود که آن حضرت هنگامی که در کربلاء از آب محرومشان کردند، آن سیب را بو میکردند و عطششان آرام میگرفت و پس از شهادت ایشان، خبری از آن سیب نشد اما بوی آن در کنار ایشان ماند و من هنگام زیارت ایشان، آن بو به مشامم رسید و هر کس از شیعیان ما میخواهد، آن بو را در هنگام سحر در حرم ایشان بجوید که به مشامش خواهد رسید، به این شرط که مخلص باشد. (س...،ج۱،ص۴۶۵)
🌺 و نگارنده از حجهالاسلام [ ... ] که مراتبی از معنویت را به دست آورده، شنید که - با پرسش و تقریباً به صورت مُعمّائی که برایش حل نشده بود - فرمود: "من در گذشته، در برههای پیوسته به زیارت مرقد علامه طباطبائی میرفتم و بوی سیب از مزار ایشان به مشامم میرسید."
- - - - - - - - - - -
✍ اگر آن اهلمعرفت به آن روایت توجه داشت و شدت وابستگی و دلدادگی علامه طباطبائی به شاه شهید - علیهالسلام - را میدانست، مُعمّایش حل میشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 فیلم زیرخاکی از مشهدالرّضا علیه السلام.
برای ۱۱۳ سال پیش ( عهد قَجَر )
🌺 آیةالله بهجت: اگر او در توبه به اینجا رسید، اموال را به او بده. 🌺
🌸 از حجةالاسلام سید جلال رضویمهر شنیدم که گفت:
💧در جنگ عراق با ایران، شیمیائی شده بودم تا اینکه در سال ۱۴۱۶ ق. به زیارت امامرضا - علیهالسلام - رفته و در آنجا چلّهای گرفتم.
💧همان روزها، زمانیکه کنار ضریح خلوت بود، شنیدم که زائری با لهجهی مشهدی به امام - علیهالسلام - میگوید: "امامرضا! مُو سگتُم؛ استخوان مُخوام."
به او گفتم: " با امام اینگونه حرف نزن؛ یک مفاتیحالجنان از قفسهها بردار و از روی آن زیارت بخوان."
گفت:" مُو خودُم مُودُونُم چطور حرف بزنُم"!
گفتم:" پس ببخشائید!" و از روضه و کنار ضریح، بیرون رفتم.
💧در صحن دستی بر شانهام قرار گرفت و دیدم همان مرد مشهدیست که میگوید: "استخوان مُو توئی!" گمان کردم پول میخواهد؛ دستم را به جیب بردم تا از ۸ هزارتومانی که داشتم، ۵ هزارتومانش را به او بدهم اما گفت: "مگر من پول خواستم؟!
من سه تا مشکل دارم؛ اول اینکه سخت بیمارم و از شورای شش نفرهی طبیبان، سه نفر گفتهاند باید عمل جرّاحی کنم و سه نفر با اینکار مخالفت کردهاند و الان سرگردانم و نمیدانم چه کنم.
دوم اینکه من مشروبفروش بودم و حتی در همان شرابفروشی هم حقهبازی میکردم و تهماندهی خمر و عرق مشتریان را در بطری تازهای ریخته و دوباره به مشتریها میفروختم و از این شغل، بسیار پولدار شده و بعدها صاحب هتل شده و حج رفتم و ... اما از قیامت میترسم.
سوم اینکه دو پسر و دو دختر جوان دارم که ازدواجشان سرنمیگیرد."
💧به او گفتم: "دو ماه صبر کن تا آقابهجت به مشهد بیایند و از او بپرس!"
💧آن مشهدی، آیةالله بهجت را نمیشناخت و اصلاً اهل تقلید نبود اما پس از اینکه دربارهی آقابهجت و وجوب تقلید برای او حرف زدم، گفت: "خوب؛ من از اکنون از همین آقابهجت تقلید میکنم."
💧دو ماه پس از آن - که آیةالله بهجت به مشهد مشرف شد - او را نزد آقا بردم و مشکلاتش را به آقا عرض کرد.
آیةالله بهجت به او فرمود: "حتماً عمل جراحی را انجام بده و پس از عمل، سجدهی شکر کن؛ مشکلی پیش نمیآید.
تا سال آینده، دو تا از فرزندانت ازدواج و عروسی کرده و دو نفر دیگرشان، عقد خواهند کرد.
مالک آن اموالی هم که در آن تصرف میکنی، نیستی؛ باید آنها را پیش مجتهدِ اَعلم ببری و به او تحویل بدهی."
مرد مشهدی پرسید: "با اینکار، دیگر روز قیامت بدهی ندارم؟"
آیةالله بهجت فرمود: "نه."
مرد گفت: "من از شما تقلید میکنم و اگر همهی اموال را بدهم، هیچ جائی برای سکونت ندارم؛ از شما درخواست میکنم سه روز به من مهلت بدهید تا جائی را پیدا کنم و آنگاه همهی اموالم را به شما میدهم." آیةالله بهجت هم به او مهلت دادند.
💧روز سوم حاج علیآقا ( پسر آیةالله بهجت ) به محل سکونت آن مرد آمد. آن مرد هم همهی اموال را در پارچهها و کارتونها، بستهبندی کرده بود و آمادهی تحویلش بود. وانتی هم گرفته بودند که اموال را در آن بگذارند.
همین که اولین بسته را در وانت گذاشتند، حاج علیآقا گفت: "دست نگه دارید! اموال را برگردانید!"
سپس رو به آن مرد افزود: "همهی این اموال برای خودت!"
مرد مشهدی گفت:" چرا؟!" حاج علیآقا گفت: "آیةالله بهجت چنین فرموده."
آن مرد گفت:" نه؛ شما داری به من ترحّم میکنی ... اگر آقا فرموده، باید از خودش بشنوم ... "
💧حاج علیآقا بعداً به من گفت: "آن آقا دوباره خودش پیش آیةالله بهجت آمد و یک ساعت و نیم دیگر، حرفهائی با آقابهجت زد و ..."
- - - - - - - - -
☘ نام آن مرد مشهدی، "حاج باقر" [ و اکنون از خوبانِ مشهد ] است.