eitaa logo
حدائِقَ ذاتَ بَهجةٍ
483 دنبال‌کننده
285 عکس
210 ویدیو
29 فایل
به نام خدا این کانال در ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ در پی وبلاگی با همین نام ( حدائق ذات بهجت ) و به نشانیِ http://www.kashmiri.blogfa.com راه اندازی شد. 💖 برای ارتباط با نگارنده کانال: @s_a_tehrani
مشاهده در ایتا
دانلود
ازطرف وصله ی ناجور.mp3
1.42M
🌺 به حسین از طرف وصله‌ی‌ناجور، سلام!
من ایرانم و تو عراقی.mp3
6.02M
☘ من ایرانم و تو عراقی ... چه فراقی! چه فراقی! ☘
بدرقه بامولا.mp3
1.31M
☘ بدرقه با خودِ حیدر پیشِ رو، حضرت زهرا
راه‌ِرفتن‌تاخدا.mp3
1.05M
🌺 راهِ رفتن تا خدا: راهِ نجف تا کربلا چند سالی می‌شود دیوانه‌ی این جاده‌ام
4_5879932037791485921.mp3
26.44M
🌸 طهارت ‌بجو از نَم اشک ‌خود مخوان نام این ماه را بی‌وضو 🌸 زِ اشک مَحبّت وضوئی بگیر اَمِیرِی ‌حُسَین وَ نِعمَ‌ الاَمِیر!
45.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 تَزُورُونِی اُعاهِدکُم تَعرِفُونِی شَفِیع لَکُم 🌴 اَسامِیکُم اُسَجِّلُها اَسامِیکُم اَهلاً بِکُم یا زُوّارِی اَهلاً بِکُم - - - - - - - - 💧 به عربی امروز عراق است؛ کسانی که عربی فصیح می دانند با کمی دقت، معانی آن را می توانند بیابند. روی فیلم نیز ترجمه نوشته شده است.
🌺 طعنه‌ی انجیل به قرآن 🌺 🦋 دَیرِ تَرسا و سرِ سبطِ رسولِ مَدَنی؟! آه اگر طعنه به قرآن زنَد انجیل و زبور! 🌸 آن آقا فرمود: "شعر حواله‌ای، کُد دارد." می‌گویم: چه کُدی روشن‌تر از این همه سوز و زیبائی در این غزل که شاه‌بیت‌ش آن بیت بالاست؟ 💧و برخی دیگر از ابیاتش اینهاست: 🦋 ای زِ داغ تو روان، خون دل از دیده‌ی حور بی‌تو عالَم همه ماتم‌کده تا نفخه‌ی صور 🦋 خاک‌بِیزان به سر اندر سرِ نعش تو بَنات اشک‌ریزان به بر از سوگِ تو شَعرای عبور 🦋 زِ تماشای تجلّای تو مدهوش، کلیم ای سرت سِرِّ "انا الله" و سنان، نخله‌ی طور 🦋 دیده‌ها گو همه دریا شَو و دریا، همه خون که پس از قتل تو منسوخ شد آیین سُرور 🦋 تا جهان باشد و بوده‌ست که داده‌ست نشان میزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور! 🦋 سرِ بی‌تن که شنیده‌ست به لب آیه‌ی کهف یا که دیده‌ست به مِشکاتِ تنور آیه‌ی نور؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 دروغ‌بودنِ انتساب این سخنان به آیةالله کشمیری 🌺 💧شهید سیدحسن نصرالله متولد ۱۳۳۹ است؛ پس هنگام بازگشت معاودان ( در سال ۱۳۵۰ ) ۱۱ ساله بود و در ۱۶ سالگی وارد حوزه‌ی نجف شد. 💧پس شاید راوی دچار سهو شده است و با داستان دیگری خلط کرده یا عمداً دروغ گفته است. 💧و سخنانِ آخِرِ گوینده، اصلاً به فرمایش‌های مرحوم مولانا کشمیری نمی‌خورد و این‌دست افراد، از این‌گونه حرف‌ها، زیاد می‌زنند! 💧گر چه شاید اصل استخاره‌کردن شهید نصرالله پیش آیةالله کشمیری درست باشد اما نه با این افزوده‌ها.
🦋 اليَومَ نامَت أَعيُن بِكَ لَم تَنَم وَ تَسَهّدَت أُخرى فَعَزَّ مَنامُها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالࣱ صَدَقُواْ مَا عاهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِ؛ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُ وَ مِنۡهُم مَّن يَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُواْ تَبۡدِيلࣰا 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 رزق و روزی: روایتی که مرحوم آیةالله بهجت به آن اشاره می‌کنند، در "زادُالمَعاد" آمده است.
🌸 مرحوم کلباسی روایت‌هائی که عوامل کم و زیادشدنِ روزی را بیان کرده، در کتابی گِردآوری کرد. 💧نگارنده نیز در سال ۱۳۷۶ چکیده‌ی آن روایت‌ها را در سه صفحه نگاشته و میان انبوهی پخش کرد. 💧پرینت گرفتن از این چهارصفحه و به خاطر سپردنِ این موارد، خوب است.
نقدمقتل جامع.pdf
643.6K
🌺 نگاهی به کتاب "مقتل جامع سیدالشهداء" 🌺 🌸 نُه‌سال پیش، این نقد را نوشته و به مرحوم حجه‌الاسلام مهدی پیشوائی دادم که تحسین بسیارِ او و گروه نویسنده‌ی آن کتاب را به دنبال داشت. و می‌گفتند: "برخی کتاب ما را نقد کرده‌اند اما برخلاف این نقد، به مبانی ما توجه نداشتند."
🌸 - پرسش: آیا می‌توانم نوشته‌های شما در این جا را در جای دیگری استفاده و نقل کنم؟ 🌸 - پاسخ: به این شرط که دومین شرطی که در تاریخ ۱۴ رمضان ۱۴۱۶ ق. از آیه‌الله بهجت برای نقل فرمایشهایش شنیده و در مقدمه‌ی "گوهرهای حکیمانه، ص ۸" نقل کردم، رعایت کنید. 💧و چون احتمال می‌دهم بدون مراجعه به آن کتاب، الان بپرسید: "آن شرط چیست؟" عرض می‌کنم: به این شرط که هیچ چیزی ( حتی یک واژه و حرف، مانند "از" یا "و" ) از آن کم یا به آن افزوده نشود. 💧اگر هم می‌خواهید چیزی به آن بیفزائید یا حتی نقدی کنید، مرز میان سخنان این ناچیز با سخن خودتان را مشخص کنید. ( گو این که گاهی خودم ویرایشی در آنها می‌کنم. ) ☘ و اگر خواستید نقدی کنید، هرگز برداشت خود را نقل و سپس نقد نکنید؛ بل‌که "عین نوشته" را ابتدا به صورت کامل نقل کرده و سپس هرچه خواستید، نقد کنید. 💧بارها شده که افرادی گفته‌ها و نوشته‌های بنده را با تحریف نقل کرده و سپس استفسار یا اشکالی کرده‌اند و زمانی که به آنان توضیح داده‌ام که سرچشمه‌ی پرسش یا اشکالشان، کم و زیاد شدن و تحریف سخن است، مبهوت مانده‌اند که چگونه کم و زیاد شدن یک حرف کوچک، مرزهای حقیقت را فرسنگها جابجا کرده است.
🌸 کسانی‌که خواهان شناخت علامه طباطبائی و خواندن اشعارش هستند، لازم است چهار کتاب را داشته باشند: ۱. جرعه‌های جان‌بخش؛ از گلی زواره. ۲. زِ مهر افروخته ( البته ویرایش سومش را )؛ نگاشته‌ی این کمترین که عکس جلدش را مشاهده می‌کنید. ۳. اقیانوس علم و معرفت؛ نوشته‌ی پارسا. ۴. ثمرات‌الحیات؛ نوشته‌ی سعادت پرور. 🌸 پس از ویرایش سوم تا کنون نیز گفتنی‌های جالبی از علامه یافته‌ام اما توفیق تنظیم و نگارش آن‌ها به عنوان جلد دوم کتاب، روزی نشده است. 🌸 داستان "آمدن مرتاضی از هند به قم و رفتنش به دیدن علامه طباطبائی و ... "، که در این‌کتاب، ص ۲۰۷ تا ۲۰۹ نقل شده، به نقل از مرحوم آیةالله‌ سیدمهدی روحانی قمی‌ست اما آقامهدی طائب سهواً آن را به نقل از آیةالله سیدموسی شبیری بیان کرده است. 💧دیروز (۱۸ رمضان ۱۴۴۱) که به وی زنگ زدم و گفتم:"آیةالله شبیری نقل آن داستان از زبان خود را تکذیب کرده است؛ پس شما چه‌گونه از ایشان نقل کرده‌اید؟!" پاسخ داد: "آن را از آیةالله سیدمهدی روحانی شنیده‌ام و در نام‌بردن از راوی دچار سهو شدم." یعنی در سخنرانی خود ( که فایلش در اینترنت موجود است ) به‌جای آیةالله روحانی، آن را به آیةالله شبیری نسبت داده است. 💧 این را این‌جا نوشتم تا روشن شود که در اصلِ داستان، هیچ خدشه‌ای نیست و تنها ناقلش باید اصلاح شود. 💧نکته‌ی دیگر این‌که پس‌از پاپیچ شدن به اعضای حزب موتلفه‌ی اسلامی، معلوم شد آنان نه تنها سند مکتوبی در تائید حکم ترورِ حسن‌علی منصور از سوی آیةالله میلانی ندارند، بل‌که فرمان صریحی نیز از سوی ایشان برای آن کار نداشتند و تنها برداشت کردند که ایشان به آن کار راضی‌بودند!
🤦‍♂ صاحب عکس بالا ( که امضای هوادارانه‌اش را می‌توانید پای هر بیان و بیانیه‌ای که بی‌دینان، هر از چندی منتشر می‌کنند، ببینید ) پس از اطلاع از سهو و اصلاحی که راویِ داستانِ "دیدار مرتاض هندی با علامه طباطبائی" دچارش شد، متنی نوشته که چکیده‌اش این است: ۱. چون راوی آن داستان تعویض [!] ناشیانه [؟!] شده، تاکید دیگری [؟!]ست بر این‌که اصل داستان ساختگی ست [!] ۲. من آن را نشنیده‌ام؛ پس دروغ محض است [!] ۳. چون راوی این داستان اصلاح شده، پس باید به دیگر نکاتی هم که در "زمهرافروخته" نقل شده، به دیده‌ی شک و تردید نگریست [!] - - - - - - - - 💧ان شاء الله: به بانگ چنگ بگوئیم آن حکایت‌ها که از نگفتنِ آن، دیگِ سینه می‌زد جوش"
💧 چند جمله‌ای که عارف باکرامت آیةالله کشمیری - رحمه‌الله - درباره‌ی بابا رکن‌الدین فرمود و توجهی که به او داشت، انگیزه شد که از سال ۱۳۷۸ درباره‌ی بابا مطالعه کنم. 💧آن زمان با برهوتی درباره‌ی او مواجه بودم اما بالاخره هرچه یافتم، در مقاله‌ای در روزنامه‌ی کیهان ۲۷ تیر ۱۳۷۹ به چاپ سپردم و همان مقاله مدت‌ها در بقعه‌ی بابا قاب شده و آویخته بود. 💧سپس آن را با اصلاحات و افزوده‌هائی در کتابی به نام "دو مسافر" گنجانده و در تیر ۱۳۸۲ منتشر کردم. 💧پس از آن، همان بخش مربوط به بابا را با اصلاحات و افزوده‌های دیگری در کتاب مستقل "مرد توحید" در سال ۱۳۸۸ چاپ و منتشر کردم. 💧 اما ناگهان خرمگسی در این میان پیدا شد! مطرب رقاص کودن کاملا بی‌سوادِ دزد فحاش بی‌تربیتی به نام افشین(مرتضی) نوذریان - لَعنةالله علیه - دور از اطلاع بنده، حاصل زحمات ۲۰ ساله را کفتارگونه، چند بار با به‌هم‌ریختگی ابلهانه، به نام خود چاپ کرده و در همان اصفهان به فروش رساند و می‌رساند. 💧کار جامعه به کجا کشیده که مطربان بی‌سواد به اولیای‌خدا هم رحم نکرده و ساحت آنان را نیز عرصه‌ی دزدی بی‌شرمانه‌ی خود کرده‌اند و در همه‌ی صفاهنه، یک شیرپاک‌خورده پیدا نشد و نمی‌شود که جلو او را بگیرد؛ خودم هم که می‌روم آن‌جا، از رو به رو شدن با بنده، فراری‌ست. 💧و ماذا لقیَ امّتُک یا رسولَ الله مِن الصَفاهنة و الصَهاینة! ✍ پس از چاپ "مرد توحید" تا کنون، مطالب مهم زیادی درباره‌ی بابا یافته‌ام (مانند این‌که یکی از کتاب‌های ذکرشده برای او، برای وی نیست و در عوض، کتاب تازه‌ای از او پیدا شده) اما آن دزدی، مرا از ویرایش تازه‌ی کتاب دل‌سرد کرده است.
💥 این‌کتاب - یک‌سره - نکته‌های نغز و پُرمغزی‌ست که نگارنده در سال‌های طولانی، از آموزه‌های عرفانی و غیرعرفانی، سیره و سرشت، مقام‌ها و کرامت‌ها و گفتنی‌های دیگر، درباره‌ی مُرتاض بزرگِ باکرامت، مرحوم نخودکی خوانده یا شنیده است که در کتابِ "نشان از بی‌نشان‌ها" و آن کتاب دیگر که مرحوم تولّائی نوشته، نیامده بود. 💧همچنین حاوی اصلاح پاره‌ای از نکته‌های "نشان از بی‌نشان‌ها" و نکته‌هائی در تقویت برخی از نوشته‌های آن کتاب، 💧و چند گفتنیِ جالب درباره‌ی استادِ وی، حاج محمدصادق تخت‌فولادی و استادِ استادِ وی، باباسید رستم‌بیک بختیاری‌ست. 💧ویرایش دوم این کتاب، مطالب بیشتری از نگارشِ اولش دارد. ( مانند گفت‌و‌گوهای یکی از اهل سیروسلوکِ فِعلی با روح مرحوم حاج محمدصادق که خواندنی‌ و مفید است. ) 💧"در پی بی‌نشان‌ها" فنی‌تر، مستندتر، مرتب‌تر و شاید پُرمحتواتر از "نشان از بی‌نشان‌ها"ست اما کجا به پای نور و اخلاصِ "نشان از بی‌نشان‌ها" می‌رسد؟! گذشته از این‌که الفَضلُ لِلمُتَقَدِّمِ. 💧صفحه‌آرای "قصه‌ی آفتاب" این‌جا به تَأَسّی از آیه‌ی"بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى"، توانائی و هنر خود را به پای مرحوم نخودکی ریخت و شرمندگی نگارنده از حروف‌چینی و صفحه‌آرائیِ بدِ چاپ اول را به‌کُلّی شُست و بُرد. 💧کاغذ ضَخِم و بدِ چاپ اول نیز جای خود را به کاغذ خوب و نازکی داد. 💧و اکنون کتاب، در ۲۶۱ صفحه‌ی وزیری با جلد گالینگور و چاپ محدودِ دیجیتال، دوباره متولد خواهد شد ... 💧بااین‌حال اگر کسی چاپ اول آن را داشته باشد، می‌تواند با بازگرداندنِ آن، از بهای این‌چاپ به همان مبلغ بکاهد.
💥 به خواست خدا به زودی جائی در قم، برای خرید "در پی بی‌نشان‌ها" معرفی خواهد شد.
🌺 برای خرید و دریافتِ کتاب با آقارحیم عطائی ۰۹۳۰۷۴۹۳۳۶۶ تماس بگیرید. 💧بهای کتاب، کمتر از ۴۰ تومان است اما هزینه‌ی پُست با شما. 💧شماره‌ی کارت ایشان: بانک صادرات ۶۰۳۷۶۹۷۶۲۴۶۹۳۷۰۸ 👇
👆🌺 افزوده‌هائی بر کتابِ "قصه‌ی آفتاب" 🌺 🌸 سبحانَ‌الله! هر چه انسان می‌نویسد، نیازمند ویرایش و افزایش است. 💧اگر روزی توفیق ویرایش تازه‌ای بر "قصه‌ی آفتاب" دست داد، دست‌کم سه نکته را باید به آن افزود: 💧۱. برای کرامتِ "فروش خانه‌ای از بهشت" از سوی آیةالله مقیم زنجانی که سه شاهد و مانند برای آن آورده شد، (ص۴۹ تا ۵۳) داستان فروش خانه‌ای از بهشت برای خواجه‌جان، از سوی امیر سیداحمد لاله، در اِزای خانه‌ای که خواجه‌جان برای محمود مراغه‌ای خرید، (۱) افزوده شود. 💧۲. ادعای پشیمانی آیةالله میرزا محمدتقی شیرازی از جهادِ مسلّحانه، زمانی‌که شنیدند مسلمانان هم کشته و شهید شدند،(۲) به ص۱۰۱ افزوده شود. 💧۳. هم نظربودنِ آیةالله سیداحمد خوانساری با شیخ مقیم در نجس دانستنِ آهن - بنا بر احتیاط واجب - (۳) افزوده شود. 💧۴. اصلاح‌های خردی مانندِ "حلیمه با پسر عمویش" (ص۱۴۵) که نوشته شده: "با دختر عمویش"! اِعمال شود. 👈 گرامیانی که کتاب را دارند، هم اکنون این سه نکته را در آن بیفزایند و واژه‌ی 'دختر' را "پسر" کنند. - - - - - - - ۱. ر...، ج۲، ص۱۷۲و۱۷۳. ۲. افکار و آمال، ص۸۴و۸۵و۸۷. ۳.؟