eitaa logo
حدائِقَ ذاتَ بَهجةٍ
454 دنبال‌کننده
453 عکس
209 ویدیو
29 فایل
به نام خدا این کانال در ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ در پی وبلاگی با همین نام ( حدائق ذات بهجت ) و به نشانیِ http://www.kashmiri.blogfa.com راه اندازی شد. 💖 برای ارتباط با نگارنده کانال: @s_a_tehrani
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 نوشته‌ها و شعرهای خوبی درباره‌ی شهید عشق خدا - علیه‌السلام - و فایل‌های شنیدنی از محفل‌های شیون و زاری بر شهادت آن "عروسِ خدا" در کانال قرار داده شده که دو تا از آن‌ها را به این‌جا منتقل کرده و سفارش - بل‌که خواهش - می‌کنم همه را بخوانید و بشنوید. 👇
🌺 آن‌جا که معرفت هم به درد نمی‌خورَد 🌺 🌸 ۱. معرفت بالاترین هدف و غرض از آفرینش است تا جائی که وقتی خدا می‌فرماید: "جن و انس را برای چیزی جز عبادت نیافریدم"، امامان - علیهم‌السلام - آیه را چنین توضیح و تفسیر می‌کنند: "یعنی جن و انس را برای چیزی جز معرفت نیافریدم." یعنی امامان غرضِ پائین‌تر که انسان را به عبادت می‌رساند یا غرضِ هم سطح با عبادت که روی دیگر آن است یا غرضِ بالاتر از عبادت که عبادت وسیله‌ی رسیدن به آن است، را معرفت می‌دانند. خلاصه: هر اندازه در ارزش و اهمیت معرفت گفته شود، کم است و آیات و روایات بسیار زیادی در تبجیل و ستایش از معرفت وارد شده است. 🦋 گر معرفت دهندت، بفروش کیمیا را وَ ر کیمیا دهندت بی‌معرفت، گَدائی 💧۲. امّا - و هزاران امّا! - که معرفت، آخرین ایستگاه نیست؛ بل‌که یک ایستگاه دیگر - پس از آن - تا حضرت مقصود عَزَّوَجَلَّ مانده است. ( گرچه شاید این جداسازی، کار ذهن و برای تصور و تفهیم بهتر موضوع است و گرنه معرفت اگر واقعی و حقیقی باشد، خودبه‌خود انسان را به ایستگاه بعدی خواهد رساند. ) حالا آن گام بعدی و ایستگاه پایانی چیست؟ عاشقی! عاشقی! 💧۳. اصلاً به گفته‌ی آن عارف، "خداوند عقل را برای این در انسان آفریده است که با آن بداند چگونه بندگی کند؛ نه برای این که با کمک آن خدا را بشناسد." و اگر کسی بخواهد به عقل و معرفتش تکیه کند، بیچاره و بدبخت خواهد شد. ( کار ما نیست شناسائی راز گل سرخ/ کار ما شاید این است/که در افسون گل سرخ، شناور باشیم. ) 💧در تورات می‌خوانیم: "درختی که خدا میوه‌ی آن را بر آدم و حوّا حرام کرده بود، درخت معرفت و شناخت خیر و شرّ و خوبی و بدی بود." ( و متاسفانه آیه‌الله ... - دام ‌ظلّه - چند سال پیش در افتتاحیه‌ی حوزه این فقره را از فقره‌های تحریف‌شده‌ی تورات دانست! در حالی که از لطیف‌ترین و ناب‌ترین و پُرمحتواترین فقره‌های تحریف‌نشده‌ی آن است. ) 💧بندگی خالصانه‌ی خدا، تنها از این راه ممکن است که انسان عقل و فهم خود را به کار نبُرده و هرچه خدا درست می‌دانَد، درست دانسته و هرچه او نادرست می‌دانَد، نادرست بدانَد. 🌺 حضرت عیسی - علی‌نبیناوآله وعلیه‌السلام - نیز فرمود:" هر کس بگوید: 'می‌خواهم علم و معرفتم بیش‌تر شود'، او خدا را نمی‌خواهد." 💧عارف مجذوب، مرحوم د. هم می‌گفت: "پایان علم، بی‌دینی ست؛ علم حاصلی جز شک و تردید ندارد." 💧مرحوم جعفرآقامجتهدی نیز می‌‌فرمود: "نهایت سیروسلوک این است که انسان به هر جائی که خداوند قَلّاده‌ی او را بَست، راضی باشد و هوس جای دیگر و مقام دیگری را نکنَد؛ درست مانند سگان." 💧عزازیل (ابلیس) هم فریبِ فهم و شعور و معرفت خودش را خورد و استدلال کرد و رانده شد؛ در حالی که اگر به معرفت و عقل و فهمش بی‌اعتنا می‌شد و سجده می‌کرد، بعداً خدا به او می‌فهماند که سجده‌اش بجا و درست بود اما امان از این معرفت و عقل و استدلال راه‌زن! 💧 شخصی گنج‌نامه‌ای یافت که در آن نوشته بود: "برو بیرون فلان دروازه شهر، پشت به تپه‌ی آن‌جا و رو به قبله بایست و تیری را بینداز؛ هر جا افتاد، همان جا را بکن تا به گنج برسی." رفت و تیر را در کمان گذاشت و پرتاب کرد و زیرش را کند اما گنج را نیافت. این کار را چند روز تکرار کرد و باز هم خبری از گنج نشد؛ خبر آن گنج به حاکم شهر رسید؛ او تیراندازان نیرومند را به این کار گماشت و آنان تیر را به مکان دورتری انداختند اما گنجی زیرِ زمینی که تیر افتاده بود، نیافتند. تیرانداز اول دعا کرد و از عالَم بالا به او گفتند: "ما کی گفتیم تیر را پرتاب کن؟! ما گفتیم تیر را در کمان بگذار و هرجا افتاد، گنج همان جاست." و تازه فهمید که فهم خود را که در کار دخالت داد، کار خراب شد! 💧و اگر به شمس تبریزی لطف کنیم و محمل درستی برای آن سخنش که گفته: "قرآن برای من سودی ندارد؛ مرا رساله‌ی خود باید؛ اگر هزار رساله بخوانم، تاریکتر می‌شوم"، در نظر بگیریم، باید بگوئیم: منظورش همین بوده؛ یعنی سرگرم شدن به معارف قرآن و دور ماندن از حقیقت آن، انسان را از خدا دورتر می‌کند ( نه آن‌که مقصودش جسارت به قرآن و کفری باشد که از ظاهر جمله فهمیده می‌شود. ) 💧۴. باری؛ ساعتهای طولانی می‌توان این سخن را کِش داد اما آن را به همین جا پایان داده و به غرض از آن بپردازیم:👇
☝️در نهضت پادشاهِ‌شهیدان - علیه‌السلام -  افراد زیادی بودند که به حال ایشان دل‌سوزی داشتند و ایشان را بسیار برتر از خود می‌دانستند و فداکردن جانشان برای امام‌حسین، آن هم با آن سخاوت عجیب و غریب عربی ( که "آن را که سخاوت هست، به شجاعت حاجت نیست" ) آسان‌ترین کاری بود که از دستشان برمی‌آمد اما چرا در رکاب امام حاضر نشدند؟ تنها برای این‌که قیام امام‌حسین را قیامی بی‌حاصل و هدردادن خون و جان می‌دانستند. از زمانی که امام در مکه بودند و بویژه در میانه‌ی راه مکه تا کوفه و اخباری که پی در پی می‌رسید، برای کُندذهن‌ترین افراد هم جای شکی نگذاشته بود که پایان کار چیزی جز یک جنگ کاملا نابرابر که به شهیدشدن امام و یارانشان کشیده خواهد شد، نیست. تحلیلهای همه‌ی آگاهان، از سیاسی‌های مهم گرفته تا مردم ساده‌ی آبادی‌ها، نشان می‌داد که آن کاروان به سوی کشته‌شدن بی‌فایده! پیش می‌رود و کسانی که همراه آن باشند، سزاوار سرزنش‌اند که چرا جان خود و خانواده‌شان را برای هیچ و پوچ از دست می‌دهند؟! خود امام و یارانشان هم بخوبی این را می‌دانستند اما این حرفها برای آنان چه اهمیتی داشت؟! "علت عاشق زِ علتها جداست." یاران امام به راهی می‌رفتند که می‌دانستند در آینده و پُشت سرشان و پس از شهادتشان همه آنان را نکوهش خواهند کرد که دست به کار بی‌فایده‌ای زدند. رفتند که هیچ نام و یادی از آنان نباشد؛ رفتند که اگر هم نام و یادی از آنان در تاریخ بمانَد، همگان، آنان را به بی‌بصیرتی و ... یاد کنند. 🦋 "مَن کانَ لَهُ عَقل، اِیّاهُ وَ اِیّانا! 🦋 💧حال و وضع آنان را با شهیدان بُرهه‌های دیگر تاریخ مقایسه کنید؛ آن شهیدان همگی به این دل‌خوش بودند که جانشان را می‌دهند اما در عوض، اسلام و شیعه و رهبرشان و ... خواهد ماند و در چشم همه‌ی بازماندگان و برای همیشه‌ی تاریخ به بزرگی از آنان یاد خواهد شد و حتی خانواده‌ی آنان، چشم و چراغ جامعه بوده و عزیز و محترم خواهند شد و میلیونها نفر از شهادت آنان سود خواهند برد و راه آنان را ادامه خواهند داد و ... اما شهیدان کربلا رفتند که رفته باشند؛ رفتند که چیزی از آنان نمانَد و اگر هم بماند، همه سرزنش باشد. "ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا!" پس با هیچ تحلیلی نمی‌توان کار آنان را ستود جز با تحلیل عاشقی! 💧۵. اما حکایت شیرخواره‌ی بزرگ کربلا - علیه‌السلام - و دیگر کوچکانِ بزرگ کربلا چه؟ آنان کی و کجا به مقام پس از معرفت رسیدند؟ پاسخ این است که آنان پاره‌ی تن و جانِ امام و جزء خود ایشان و خودشان معشوقِ یاران امام بودند. 💧۶. با دانستن این حرفها بهتر می‌فهمیم چرا پیامبر فرمود: "من عقیل را به دو جهت دوست دارم؛ یکی به خاطر این که ابوطالب او را دوست داشت و دیگر این که او فرزندی خواهد یافت که در محبت حسین شهید خواهد شد." دقت کنید: فرمودند: "در محبت امام‌حسین" ( نه در پیِ معرفت به امام‌حسین! ) و باز بهتر می‌فهمیم چرا امیرمومنان علی علیه‌السلام وقتی سالها پیش از فاجعه‌ی کربلا از آن منطقه عبور می‌کردند، فرمودند: "این‌جا، جای به خاک و خون افتادن عاشقان است." ( دقت کنید: عاشقان امام‌حسین؛ نه عارفان به مقام ایشان یا شیعیان ایشان! ) 🦋 بجز عشق دردی که درمان ندارد، بجز عشق درمانِ دردی ندیدم و: 🦋 هرچه گویم عشق را شرح و بیان، چون به عشق آیم خَجِل باشم از آن و: 🦋 علت عاشق زِ علتها جداست عشق، اسطرلاب اسرار خداست. و: 🦋 عاشق شو اَر نه روزی، کار جهان سر آید، ناخوانده نقش مقصود، از کارگاهِ هستی ۱۶ شهریور ۱۳۹۹
🌺 راز شهادت امام‌حسین - علیه‌السلام - 🌺 💧۱. تا زمانی‌که قاعده‌ها و سنّت‌های خدا در اصلِ آفرینش و فروع ربوبیت او را به‌خوبی ندانیم، هرگز به راز شهادت امام‌حسین - علیه‌السلام - پی نخواهیم برد. 💧۲. قاعده‌ها و سنّت‌های خداوند، بی‌اندازه تو در تو و لایه در لایه است و گاهی تفاوت این لایه‌ها با هم، به اندازه‌ی فاصله‌ی "کفر تا اسلام"  است؛ همچنان‌که آن عارف گفته: "از زمانی‌که من مشغول به سلوک شده‌ام، در هر سال فاصله‌ی خودم را با آنچه در پارسال بودم، به اندازه‌ی فاصله‌ی اسلام تا کفر می‌بینم!" 💧۳. مرحوم ... (که عارفی مجذوب بود و علمش را نه از کتاب، بل‌که از افاضه‌ی غیبی داشت) به‌درستی می‌گفت: "‌امام‌حسین علیه‌السلام از آغاز قیامشان، به هر کس که از علت قیام از ایشان می‌پرسید، پاسخی به اندازه‌ی فهم و عقل آن سوال کننده می‌دادند." (۱) مثلاً به کسی ستم‌ها و جنایت‌ها و فسادهای یزیدِملعون را یادآور می‌شدند و قیام بر ضد او را وظیفه‌ی خود معرفی می‌کردند و به دیگری می‌فرمودند: "من با یزید کاری ندارم؛ اوست که در هر حال می‌خواهد مرا بکشد." و به سوال‌کننده‌ی دیگر می‌فرمودند: "خدا در هر صورت می‌خواهد مرا کُشته ببیند." و به دیگران، پاسخ‌های دیگر ... 💧۴. و از همان‌ زمانِ شهادت ایشان تا امروز نیز، هر کس به فراخورِ علم و خرد و معرفت خود، یکی از این پاسخ‌ها را درست دانسته و کوشیده است که پاسخ‌های دیگر را تضعیف و مخدوش کند. مثلاً یکی که "علمِ امامان علیهم‌السلام" برایش حل نشده بود، گمان می‌کرد که علوم ائمّه به صورت قطره‌چکانی از سوی خدا به آنان می‌رسد! 👇
👆و نعمةالله صالحی همین پندار غلط را داشت و کتابی بر همین اساس نوشت که حجةالاسلام کاظم ضرابی به نگارنده گفت: "از علامه طباطبائی درباره‌ی نویسنده‌اش پرسیدم؛ فرمود: 'وِلَش کن! آدم نیست! به او گفتم آن کتاب را چاپ نکند اما چاپ کرد.' " و نگارنده چندین بار از آیةالله جوادی شنید که "آن کتاب از ضایعات حوزه است." و دیگری می‌گوید: "روزی برای پرسش از مُفاد آن کتاب، به درِ خانه علامه طباطبائی رفتم تا بپرسم آیا امامان به همه‌چیز علم دارند؟ هنگامی‌که در زدم و علامه خودش آمد و در را باز کرد - بی‌آن‌که چیزی گفته باشم - باناراحتی به من گفت: "چرا در فلان‌تاریخ و فلان‌جا، فلان‌گناه را کردی؟! " و سپس به خانه برگشت و در را بست و من دانستم که علامه خواست بگوید: "علم غیب که چیزی نیست! آن را من هم دارم؛ چه رسد به امام‌حسین!" 💧۵. مرحوم ... (همان عارف مجذوب) در جمله‌ای دیگری گفت: " سرانجام هم علت اصلی رفتن امام‌حسین - علیه‌السلام - به کربلا معلوم نشد. " (۲) 💧۶. با این‌حال اگر معنای "فداء و قربانی " را - که یکی از قواعد ربوبیت خداست - بدانیم، می‌توان روزنه‌ای برای گشایش این رازِ سر به مُهر گشود و چون معنای "فدیه و قربانی" ژرف و باریک و دراز است، نگارنده فعلاً و در این‌جا به آن نمی‌پردازد و خوانندگان محترم را به نوشته‌های مربوطه احاله می‌دهد. 💧۷. در روایات است که در زمان امام‌کاظم - علیه‌السلام - قرار شد به سببِ گناهان شیعیان، مجازاتی به آنان برسد و خداوند امام‌کاظم - علیه‌السلام - را مخیَّر کرد که یا آن مجازات را به جان خود بخرد یا شیعیان مجازات شوند و امام‌کاظم - علیه‌السلام - مجازات را به خود گرفته و خود را قربانیِ شیعیان کرد و به همین سبب شهید شد. از مرحوم کربلائی‌احمد تهرانی بر همین اساس و نیز یافته‌های معنوی خود، دو جمله نقل شده است؛ گاهی نقل شده که در زمان امام‌حسین نیز قرار بود خداوند شیعیان را مجازات کند اما امام‌حسین سینه‌اش را سپر کرد و بلای همه را به جانِ خود خرید و بارِ شیعیان را تا ابد به دوش کشید و خود را فدای سلامتِ شیعیان کرد." و گاهی نقل شده: "خدا در زمان امام‌حسین، نه تنها شیعیان، بل‌که برای همه خلقش مجازات سختی در نظر گرفته بود و امام‌حسین مجازات همه‌ی انسان‌ها را به‌جان خود خرید. " (۳). یعنی دقیقاً همان‌چیزی که ترسایان - به اشتباه - درباره‌ی حضرت عیسی می‌گویند، باید درباره‌ی امام‌حسین گفت. 💧۸. این فداشدن‌ها در تاریخ بشر بسیار اتفاق افتاده است؛ یکی از نمونه‌های اخیرش، مرحوم جعفرآقا مجتهدی‌ست که می‌فرمود: "خدا برای امام‌مهدی یک قربانی خواسته و از من پذیرفته که قربانیِ ایشان شوم." (۴) و سرانجام هم مانند امام‌حسین، سینه‌اش پر از جراحت، و گلویش بریده شد به تیغ جراحان و طبیبان. 💧۹. مرحوم ... (همان عارف مجذوب) نیز به قربانی‌بودنِ امام‌حسین پی برده بود اما می‌گفت: " امام‌حسین به خدا گفت: من می‌خواهم قربانی شما بشوم." (۵) که اگر منظورش قربانی "دین خدا" باشد، نگارنده در مقاله‌ی " راز فوق‌العادگی دستگاه امام‌حسین " (۶) کمی آن را توضیح داده است و خوانندگان را به آن احاله می‌دهد. وَ لِلمَقامِ تَتِمّات نَطوِیها. ۲۳ محرم‌الحرام ۱۴۴۱ق. = ۱۶ شهریور ۱۳۹۹ - - - - - - - - ۱. م ...، ص۳۰۹. ۲. همان، ص۳۰۹. ۳. نگ: رند عالم‌سوز، ص ۲۴۰ که دو نظر را به هم آمیخته است. ۴. لاله‌ای از ملکوت، ج۱، ص۷۹. ۵. م ...، ص۳۰۹. ۶. این مقاله در همین کانال بارگذاری شده است.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 حسین آرامِ جانم ...