فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ چه شکرفروش دارم که به من شکر فروشد!
که نگفت عذر روزی، که "برو! شکر ندارم!"
💥 روایتهای جالب
🌺 آغاز آسمانیِ جسم انسان و فرجامِ نابودنشدنی آن 🌺
🌸 دو روایت شگفت از آغاز پیدایش انسان و وضع او در گور از امامصادق - علیهالسلام - رسیده است که پاسخ برخی پرسشها و ابهامها و مجادلههاست.
میفرمایند:
💧۱. نطفه از آسمان به زمین، روی گیاه و میوه و درخت میافتد و انسان و حیوان از آن میخورند و در آنان جریان مییابد. (۱)
💧۲. مُرده در گور میپوسَد تا آنجا که هیچ گوشت و استخوانی از او نمیمانَد مگر طینت و سرشت و نهادی که از آن آفریده شده بود؛ آن نمیپوسد و در گور مستدیر [ = پا برجا یا دایرهای؟ ] میمانَد تا اینکه دوباره [ جسمش ] از آن آفریده شود؛ همانگونه که بارِ اول آفریده شد. (۲)
✍ پس اینکه دربارهی برخی از عارفان نوشتهاند که "نطفهی او را دیدند که از بالا آمد"، میتواند مکاشفهای راست باشد.
💧و اینکه دربارهی برخی صوفیان مدعی نوشتهاند: "سقف شکافته شد و نطفهی او از آسمان ریخت و ..."(!!!) یا برداشت ناشیانهای از این روایت است یا دروغی ساختهشده از مکاشفهای که دربارهی عارفان راستین رخ داده است.
💧ناشیانهبودن را از این رو عرض میکنم که روایت، نطفهی همهی انسانها و حیوانات را فروافتاده از آسمان میداند و فضیلتِ ویژهای برای کسی نیست.
✍ روایت دوم نیز در اثبات جسمانیبودنِ معاد و چهگونگی آن، راهگشاست؛ بدین معنا که حتی یک ذرهی فوقالعاده کوچک هم که از انسان بمانَد، قابلیت پرورش دوباره و زندهشدنِ دوباره دارد.
💧و پیشرفت علم و فناوری امروزه ( مانند اینکه تقریباً بیاندازه داده را در سرسوزنی میتوانند بگنجانند )، جائی برای شُبههی آکل و ماکول و مانند آن در دستگاهِ خدا نگذاشته است.
- - - - - - - -
۱. تفسیرالقمی، ج۲، ص۲۱۶.
۲. الکافی، ج۳، ص۲۵۱.
☝️🌸 سهگانهای در یاد مرحوم آیةالله خمینی 🌸
☘ ۱. از حجةالاسلام م. ا. شنیدم که آیةالله خمینی، استاد خود، آیةالله شاهآبادی را در خواب دید و استادش به او گفت: "رفیقان [ یعنی شاگردان ] به یاد من نیستند." و آیةالله خمینی به او گفت: "اما من به یاد شما هستم و هرشب میان نماز مغرب و عشاء یک فاتحه برای شما میخوانم."
آیةالله شاهآبادی به ایشان گفت: "پس نام نمیبری."
✍ در توضیح این خواب میتوان به هدایائی که در این دنیا برای داماد و عروس در مجلس عروسیشان میآورند، مثال زد.
به این شکل که گاهی کسانیکه به مجلس عروسی میآیند، هدایای خود را در جائی از آن مجلس میگذارند و داماد و عروس پس از مجلس عروسی، همهی آنان را برداشته و میبینند و شاد میشوند اما اگر افراد نام خود را روی کادوی خود ننویسند، آنان نمیدانند چه کسی، کدامیک از آنان را آورده است و شاید از برخی دلگیر شوند و گمان کنند آنان چیزی اهدا نکرده است.
💧یعنی هدایای ما به ارواح میرسد اما اگر نامی از خودمان و آن درگذشته نبریم، او فقط از هدیه استفاده میکند اما نمیداند این هدایای برزخی از سوی چه کسیست و آیا بالخصوص برای او فرستاده شده، یا رحمت عامیست که شامل همهی اموات شده است.
اما اگر بداند از سوی چه کسیست و مخصوص او فرستاده شده، از دو جهت خوشحال میشود. 👇
👆 ☘ ۲. در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۳۸۴ سید متعممی پس از درس از آیةالله بهجت پرسید: "معنای این جملهی آیةالله خمینی که فرمود: 'شهید نظر میکند به وجهُالله'، چیست؟"
آیةالله بهجت - سقیاللهتربته - فرمود: "نظر به وجهُالله، کار خِصّیصان بهشت، بلکه اخصّ خِصّیصان آن است و این جمله میگوید: شهید از خِصّیصان اهلِ بهشت [ بلکه از اَخصِّ خِصّیصان آن ] است."
☘ ۳. در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۳۸۷ پس از درس اصول، متعمم ترکی به آیةالله بهجت عرض کرد: "طلبهای در شهر ما دارد این را ترویج میکند که ممکن است مقام آیةالله خمینی از حضرت عباس - علیهالسلام - بالاتر باشد!
و با این حرفش فتنهای به وجود آورده و هرچه به او میگویم این حرف را نگوید، گوش نمیکند و میگوید: 'هرچه آقابهجت بگوید، قبول دارم.' و مرا هم راستگو میداند.
شما چیزی بفرمائید تا به او بگویم."
آیةالله بهجت - رضواناللهعلیه - فرمود: "با [ فرضِ ] تساوی در خصوصیات، شهید مقدم است."
- - - - - - - - - - -
✍ باید توجه کرد که آقابهجت خوب میدانست در چه جایگاهی قرار دارد و چقدر اهل مُدارا و دلسوزی به حال همین مردم نادان بود و بهجای خشمگین شدن و گفتن مُرِّ پاسخ، با حکمت و لطافت و مُماشات و بُردباری، چیزی میفرماید که هرکسی به فراخور فهم خود، بهرهاش را ببرد و جار و جنجالی هم بهپا نشود و در همین حال، کسی هم خوار و سبک نشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ بیان اولِ خواب حاجآقاحسین فاطمی دربارهی توجه امامزمان به مرحوم آیةالله خمینی.
☘ این فایل را برای تعدیل فحوای مکاشفهی دیگری از حاجآقا حسین فاطمی که برخی دوستان از بنده شنیدهاند، این جا گذاشتم.
انقلاب.mp3
22.44M
🌺 بخشی از پیشگوئی عارف کامل، مرحوم آیةالله قاضی دربارهی نهضت مرحوم آیةالله خمینی ( از زبان آیةالله محمدعلی ناصری ).
🌸 عجیب است که شخص دیگری هم این بخش را به شکل مُعارِضی نقل کرده و او نیز سند خود را آیةالله عباس هاتف قوچانی معرفی کرده است!
🙊 بخشهای دیگر این پیشگوئی را نیز "این زمان بگذار تا وقت دگر."
🌺 ذَٰلِكَ يَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ وَ ذَٰلِكَ يَوْمٌ مَّشْهُودٌ 🌺
🌸 و گواهی میدهم که تو مانند عمویت: جَناب زیدِشهید ( پسر امامسجاد علیهالسلام ) برای خدا قیام کردی؛ نه از سرِ هوا و هوس و سرخوشی و سرمستی!
💧همان زید که امام - علیهالسلام - او را از قیام نهی کردند اما داغیِ ایمان فراوان، و عدم تحمّل کفر و ستمِ زمانه، طاقت از کف او ربود و شد آنچه شد ...
💥 مردان خدا
🌺 تُف! تُف! 🌺
🌸 میان فقیهان رسم است که پس از درگذشت فقیهترین مجتهد، برای اینکه بدانند پس از او چه کسی فقیهتر از مجتهدان دیگر است، به دیدار کسانی که احتمال اَفقه بودنشان میرود، رفته و بحثی فقهی با او میکنند ...
💧پس از درگذشت مرحوم آیةالله محمدعلی اراکی نیز - بر همان قاعده - آیةالله سیدموسی شبیری و دوستش، احمد بیگدلی آذری به دیدن آیةالله بهجت - رضواناللهعلیه - رفتند.
💧دوست قدیمی، شیخ م. ص. برای نگارنده نقل کرد: روزیکه به این منظور آن دو پیش آیةالله بهجت آمده بودند، من از آقابهجت پرسیدم: "من هم میتوانم در جمع باشم؟" فرمودند: "منعی نیست."
💧پس از آنکه آیةالله شبیری و دوستش با آیةالله بهجت بحثی فقهی کردند و پایان گرفت، چند لحظهای همه ساکت شدند.
آنگاه آیةالله بهجت خود فرمودند: دو خاطره از مرحوم آقاخمینی بگویم که چون دو کلمهی خاص در آن بود، به یادم مانده است.
💧روزی ایشان به اینجا [ = خانهی آقابهجت ] آمده بودند. شرح ابنابیالحدید بر نهجالبلاغة که در خانه بود، برداشته و این جمله را از اول کتابش خواندند که " ... قَدَّمَ المَفضُولَ عَلی الاَفضَلِ لِمَصلَحَة اقتَضاهَا التکلیفُ."(۱)
و هماندم کتاب را بستند و گفتند: "تُف! تُف! چه مصلحتی؟! چه مصلحتی؟!"
💧و خاطرهی دیگر هم زمانی بود که ایشان میخواستند به زیارت عتبات بروند اما ... (۲)
✍ و نگارنده میافزاید:
💧گر چه ابنابیالحدید شیعه نبود اما شرحی که بر نهجالبلاغة نوشته است، از جهت ادبی و تاریخی و کلامی، بسیار مفید است.
💧و همهی شرحهائی که پس از آن تاکنون بر نهجالبلاغة نوشته شده، از شرح وی بسیار استفاده 👇
👆 کردهاند؛ بلکه نوعاً چندان چیزی از خود ندارند و عمدهی سخنانشان، همان نوشتههای ابنابیالحدید است.
💧وَ فِی القِصَّةِ لِطافَة لا تَخفی عَلی ذَوِیها!
- - - - - - - -
۱. شرح نهجالبلاغة لابنابیالحدید، ج۱، ص۹.
۲. نگارنده این داستان را در مقدمهای که بر کتاب "گوهرهای حکیمانه" نوشت، نقل کرده است؛ در آنجا بخوانید.
💥 مهدویت - تشرفها
🌺 ما بودیم که حفظت کردیم. 🌺
🌸 مرحوم حاجشیخ حسین فاضلی از دلدادگان و شیفتگان حضرت غایب - عجلاللهفرجَه - بود و تشرّفهائی هم روزیاش شده بود.
💧خودش میگفت: یک بار که به حج رفته بودم، با خود گفتم: "خوب است هر روز راهی که حضرت فاطمه - سلاماللهعلیها - از خانهشان در مدینه تا مدفن شهدای اُحُد و مزار حضرت حمزه میرفتند، بروم و در راه نیز به یاد مولایم، امامزمان باشم."
در همین راه، اماممهدی - علیهالسلام - منّت گذاشته و زیارت جمال دلرُبا و همراهی با خود را نصیبم کردند.
حضرت را که دیدم، به ایشان گله کرده و عرض کردم: "آقاجان! من یک عمر است که هر چه کار خوب کردهام، به یاد شما و برای شما کرده و پاداشش را هم به شما تقدیم نمودهام اما شما لطفی به من ندارید ..."
💧پس از این درد دلها که کردم، حضرت شروع کردند از آغاز جوانیام خاطراتم را یادآوری کرده و فرمودند: "آیا به یاد داری در فلان روز، نزدیک بود به فلان گناه مبتلا شوی اما ناگهان صحنه برگشت و آلوده نشدی؟ آیا به یاد داری در فلان روز، نزدیک بود به فلان مشکل دچار شوی اما نشدی؟ آیا به یادت هست ...؟ آیا ..."
و پس از یادآوری هر یک از آن مسالهها که من کلاً فراموششان کرده بودم، میافزودند: "این ما بودیم که نگذاشتیم گرفتار شوی؛ این من بودم که نگذاشتم دچار گناه شوی؛ ..."
و هرچه آقا میفرمودند، من از شرم و حیاء چنان میشدم که میخواستم زمین باز شود و مرا ببلعد تا این اندازه خجالت نکشم.
💧معلوم شد حضرت ولیّ عصر - علیهالسلام - پیش و بیش از من به یادم بودند و مرا حفظ کردند اما من گمان میکردم ایشان از حالم غافلند!
- - - - - - - - -
✍ اَنتَ الذّاکرُ قبلَ الذّاکرین ...
فخروفاضلی.mp3
2.56M
💥 مهدویت - تشرفها
🌺 حضرت غائب - علیهالسلام - به شیخحسین فاضلی فرمودند:
"سلام مرا به صاحبِ عبا برسان و بگو ..."
💥 آموزههای عرفانی
🌺 اگر زیادشدن دمای بدن هم از آثار واردهای شیطانی باشد ... 🌺
🌸 واردهها و نورها و هاتفهائی که از سمت راست بیایند، غالباً حق و درستاند و آنها که از چپ بیایند، غالباً باطل.
💧و عارضهی آن حقها، "آرامش و آسایش و جمعیت درون" و اثر باطلها، "پریشانی و آشفتگی و دلتنگی و گرفتگی و وسواس و پراکندگی درون" است.
💧همچنین اگر اثرشان، "شادی دل و شادابی برای طاعت و عبادت و زیادشدن شناخت به خدا" باشد، از فرشتگان است.
و اگر پس از آنها، انسان دچار "اندوه و گرفتگی و تنبلی و خباثت نفس و میل به خوابیدن" شد، از سوی شیطان بودهاند. (ش...،ص۳۲۴و۳۲۵)
💧و برخی "زیادشدنِ گرمی بدن" را نیز به بخش شیطانیِ آنها افزودهاند. (م...،ص۵۱)
✍ اما باید توجه داشت که اینجا سخن از زیادشدنِ گرمای بدن، هنگام آن واردات و هاتفها و مانند آنها و پس از آنهاست؛ نه گرمای بدنِ برخی از عارفان و موحدان که همیشگیست و ربطی به آن واردات نداشته و در پی و اثر آنها پدید نمیآمده است.
💧پس اگر زیادشدنِ گرمای بدن هم در عاملهای شیطانی و اینچنینی، درست باشد، اثر چنین گرمائی، باید شعلهور شدن 'خشم' و 'میل به آمیزش' و چیزهائی از این دست باشد؛ نه کشِش به ذکر و عبادت. فَدَقِّق!
💧مانند داغی همیشگی بدن باباطاهر عریان و سیدهاشم حداد و داغی بدن محمدصادق تختفولادی گاهِ ذکر.
حسین فاطمی.m4a
1.45M
☘ بیان دومِ مرحوم حجةالاسلام فاطمینیا از خواب حاجآقاحسین فاطمی دربارهی توجه امامزمان به مرحوم آیةالله خمینی. ( بیان اولش، پیشتر در کانال بارگذاری شد. )
☘ این فایل را برای تعدیل فحوای مکاشفهی دیگری از حاجآقا حسین فاطمی که برخی دوستان از بنده شنیدهاند، این جا گذاشتم.
گودرزی.mp3
610.1K
🌺 تنها صداست که میمانَد. 🌺
🌸 الله اکبر!
💧بیمحتواترین نوشتهها را هم که میدادید علیاکبر گودرزی طائمه ( رفتهی ۱۲ آبان ۱۳۹۵ در ۶۱ سالگی ) با آن آوایش بخوانَد، گمان میکردید متنی نازلشده از آسمان است!
💧این آواهای افسونگر، شعبده است یا از شؤون نَفْس ( آن چنان که در حکمت متعالیه گفتهاند )؟!
اگر از شؤون نَفْس هم باشد، خوب شأنیست!
💧بیخود نبود که مرحوم جعفرآقا مجتهدی به کسانی که صوت و صدای خوبی داشتند، علاقه داشت.
💥 آموزههای عرفانی
🌺 شدت وجوبِ سنجیدگی در برابر مجذوبان و سخنان آنان 🌺
🌸 - پرسش: آیا اینکه آقا [ ... ] گفته است: [ ... ]، دستورِ درستیست؟!
🌸 - پاسخ: قطعاً غلط است اما مهمتر از اینکه غلطبودنِ آن دستور و راه را بگوئیم، باید گفت:
آن آقا، "مجذوبِ سالک" بوده ( نه "سالکِ مجذوب" )؛ به همین سبب سخنان و کارها و راهش را نباید ترویج کرد؛ بلکه حتی نام ایندسته را هم نباید بیحساب و کتاب، و پیش همه بُرد تا مبادا مبتدیان و متوسطان، دنبالشان رفته و گمراه شوند.
💧آموزهها و حالات و کارهای ایندسته، تنها برای خبرگانِ این راه، قابلِ استفاده و بیخطر است و آن کارشناسان بهدرستی میدانند که جای درُستِ هر یک از سخنان آنان، دقیقاً کجاست و به چه چیز اشاره دارد و حالات و مقامات آنان، از کجا سرچشمه گرفته و چه توجیهی دارد.
💧همان آقا که نام بُردید، با اینکه مقامِ بالائی داشت اما چند روزی واجبِ بزرگی را انجام نمیداد و میگفت: "آن کار دیگر برای من مفید نیست"!
در حالیکه اگر درس خوانده بود، میدانست که آن واجب تا آنمرحله برای او سودهائی داشت که او به آنها رسیده بود اما پس از آنمقام نیز باید آن واجب را انجام داد اما نه برای چیزهائی که وی از آن واجب توقع داشت؛ بلکه برای نتیجههای دیگر که بیشتر و بالاتر است.
💧و از این چیزها، زیاد داشت ...
💧یکی از همینطایفه نیز دربارهی خودشان گفته: "شناخت ما از شناختِ خدا سختتر است." گر چه باز دلیلی که برای این ادعا آورد، غلط است و حتی در جای دیگر، دلیل خود را نقض کرده است!
💧بنابراین نه خود به دستورهای آنان عمل کنید؛ نه سفارشهای آنان را میان دیگران رواج دهید و نه نامشان را ببرید تا مبادا نادانان - که همهی مردماند - دل به آنان بسته و پیروشان شوند که اگر بکنید، یقیناً گروهی بیدین میشوند و مسؤولیت گمراهکردن آنان با شماست.
👈 ارزشِ هر یک از آموزههای آنان، از همهی دنیا بیشتر است اما فقط و فقط برای اَوحَدیِ از دانایان.
🌸 - پرسش: آیا میتوانم نوشتههای شما در این جا را در جای دیگری استفاده و نقل کنم؟
🌸 - پاسخ: به این شرط که دومین شرطی که در تاریخ ۱۴ رمضان ۱۴۱۶ ق. از آیهالله بهجت برای نقل فرمایشهایش شنیده و در مقدمهی "گوهرهای حکیمانه، ص ۸" نقل کردم، رعایت کنید.
💧و چون احتمال میدهم بدون مراجعه به آن کتاب، الان بپرسید: "آن شرط چیست؟" عرض میکنم:
به این شرط که هیچ چیزی ( حتی یک واژه و حرف، مانند "از" یا "و" ) از آن کم یا به آن افزوده نشود.
💧اگر هم میخواهید چیزی به آن بیفزائید یا حتی نقدی کنید، مرز میان سخنان این ناچیز با سخن خودتان را مشخص کنید. ( گو این که گاهی خودم ویرایشی در آنها میکنم. )
☘ و اگر خواستید نقدی کنید، هرگز برداشت خود را نقل و سپس نقد نکنید؛ بلکه "عین نوشته" را ابتدا به صورت کامل نقل کرده و سپس هرچه خواستید، نقد کنید.
💧بارها شده که افرادی گفتهها و نوشتههای بنده را با تحریف نقل کرده و سپس استفسار یا اشکالی کردهاند و زمانی که به آنان توضیح دادهام که سرچشمهی پرسش یا اشکالشان، کم و زیاد شدن و تحریف سخن است، مبهوت ماندهاند که چگونه کم و زیاد شدن یک حرف کوچک، مرزهای حقیقت را فرسنگها جابجا کرده است.
🌺 خواهش میکنم پیش از پرسیدن چیزی، همهی نوشتههای کانال را با دقت بخوانید که "فِیها ما تَشتَهِیهِ الاَنفُسُ وَ تَلَذُّ الاَعیُنُ."
💧جُزْ بِالغرافَةِ تَحتَ ذَیلِ العارِضِ
وَ قُلِ: السَّلامُ عَلَیکَ یَا ابنَالفارِضِ!
اَبرَزتَ فِی 'نَظمِالسُّلُوکِ' عَجائِباً
وَ کَشَفتَ عَنْ سِرٍّ مَصُونٍ غامِضِ
وَ شَربتَ مِن بَحرِالمَحبَّةِ وَ الوِلا
فَرُویتَ مِن بَحرٍ مُحِیطٍ فائِضِ
🌺 درخواست مهمی از خوانندگان 🌺
🌸 مایلم نوشتههای این کانال تبدیل به کتابی چاپی ( کاغذی ) و دیجیتال شود.
اما
- نه تبدیل صفحه به pdf را بلدم؛
- نه اوضاع جسمی یاری میکند؛
- نه این گوشی کوچک قدیمی، توانائیهای مورد نیاز را دارد. ( مثلاً صفحهکلید عربی ندارد و نمیتوان "ة" را با آن زد.
"نیمفاصله" نیز ندارد و نمیتوان واژهها یا عبارتهائی که در حکم یک واژهاند، به خوبی و زیبائی با آن تایپ کرد.
و گاهی هم که میبینید این چیزها رعایت شده، با گوشی دیگران بوده. )
💧به ذهنم رسید این کار را به خوانندگان بسپارم؛ شاید فرد خوشسلیقهای در میان آنان پیدا شد ...
💧اگر کسی مایل به این کار شد، روش کار، چنین است:
🖌 ۱. اول همهی نوشتهها را مرور کرده و برای هریک ( چه مقالات و چه پرسش و پاسخها ) عنوانی کلی مانند اینها:
- مردان خدا
- فضیلتها و مصیبتهای آلالله (علیهمالسلام)
- امامت
- مهدویت
- نکوهش دشمنان اهلالبیت
- مباحث فقهی
- شرح و توضیح احادیث
- چند حدیث جالب
- آموزههای عرفانی
- سفرنامه ها:
- طالقان و ...
- کرمان و ...
- اجتماعیها و سیاست
- گزارش و نقد کتاب
- مباحث تاریخی
- جستارهای ادبی
- سفارشهائی به خوانندگان
- پرسشهائی از خوانندگان
- چند شعر
- و ...
نوشته و آن گفتار را در ذیل و زیر آن قرار دهد.
💧و البته بیشترِ نوشتههای مرتبط به هم، هم اکنون نیز در کانال، پی در پی قرار دارند که یعنی بخش بزرگی از کار مرتبکردن، انجام گرفته است. 👇
👆💧اما فایلهائی که صوتیست و چیزی مانند مناجات و مرثیه و آواز نیست، بادقت پیاده شود. ( مانند داستان آمدن روح ملای رومی پیش مرحوم آیةالله بهجت و بیاعتنائی آقابهجت به وی ... ) یعنی تایپ کرده و در جای خود قرار دهد.
💧اگر گوشی این توانائی را دارد که نشانی منابع را ( که نگارنده در متن و بینَالهلالین نوشته است ) در زیرنویس صفحه قرار دهد، به آنجا منتقل کند.
🖌 ۲. آنگاه آن تدوین و دستهبندی را برای بنده بفرستد تا آنها را بازبینی و ویرایش کنم. ( که بویژه نوشتههای قدیمی، سخت نیازمند این کارند. )
🖌 ۳. پس از بازبینی و ویرایش که آنها را برای وی فرستادم، با همهی هنر خود، به صفحهآرائی و تبدیلش به pdf بپردازد.
💧 و در پایان، pdf را در ایتا یا تلگرام برای بنده بفرستد.
۱۶ رمضان ۱۴۴۴