یادداشتها
استاد الهی قمشه ای می گویند: امام حسین علیه السلام شمر را می بخشند. همه آدمها را دوست داشته باشید.
#نقد_دیدگاه_استاد_الهی_قمشهای
سلام و عرض احترام محضر استاد عزیز و گرانقدر
ظاهرا با دو مسأله مورد اختلاف مواجهیم:
مسأله اول سرنوشت امثال شمر است.
حضرتعالی می فرمایید در این مورد نظری ندارم و در کار خدا و اهلبیت دخالت نمی کنم. هر تصمیمی بگیرند بنده تسلیمم.
یعنی اگر خدا و امام حسین ع شمر را نبخشند شما آن را وفق عدالت و حکمت و اصلح می دانید. اگر هم ببخشند همین طور.
در این مسأله دیدگاه شما با دیدگاه استاد الهی قمشه ای متفاوت است. استاد الهی قمشه ای همچون متصوفه می فرمایند خدا و امام حسین ع قطعا شمر را می بخشند. البته دیدگاه شما با دیدگاه شیعیان متشرع که شمر را کافر و ظالم و نابخشودنی می دانند نیز متفاوت است.
اما مسأله دوم که احتمالا منشأ مسأله نخست نیز هست مسأله تبری از کافر و ظالم است.
به نظر می رسد شما با این جملات جناب الهی قمشه ای موافق هستید:
همه آدمها را دوست داشته باشید. صفتش است که نامطلوب است. اگر آن صفت را از او بگیرند خوب می شود. بنابراین کینه هیچ کس نباید در دل ما باشد. این معنای عشق است و بزرگان ما اصلا جایی برای کینه در دلشان نبود.
می توان نشان داد که بر اساس آیات و روایات اهلبیت ع کسانی که ربوبیت خدا را می پذیرند در مقام عمل به سه گروه تقسیم می شوند:
الف. مومنان صالح العمل که گناه نمی کنند یا گناه آنها از جنس لمم است و در نامه عملشان ثبت نمی شود.
ب. مومنان فاسق العمل که گناه شان از جنس فسق است و به حد استخفاف یا کفر عملی نمی رسد.
ج. کافران مستخف که در اعتقاد با ربوبیت خداوند مشکلی ندارند اما در عمل به حد تهاون و استخفاف و کفر عملی رسیده اند.
به حکم عقل و نقل معتبر وظیفه ما آن است که هم نسبت به مومن صالح العمل تولی داشته باشیم و هم نسبت به عمل صالحش.
همچنین باید نسبت به مومن فاسق العمل تولی داشته باشیم اما از عمل فاسقانه اش تبری بجوییم. به تعبیر امام کاظم علیه السلام انهم مومن النفس و فاسق العمل فاحبوهم و تبرووا من فعلهم.
اما درباره کافر هم نسبت به فعل بدش تبری می جوییم و هم از خودش.
دایره این بحث را درباره سایر انسانها نیز می توان توسعه داد و تکلیف آنها را نیز مشخص کرد:
کسانی که کفر اعتقادی دارند معمولا از سر استکبار نافرمانی می کنند. در این صورت هم از عمل پلیدشان تبری می جوییم هم از خودشان.
کسانی که جاهل قاصر هستند نیز به لحاظ عمل دو دسته می شوند. گروهی محسن و گروهی مسیئ.
نسبت به احسان شان تولی و از اسائه شان تبری می جوییم.
اما خودشان چون کافر نیستند حسابشان از کافران جداست و مجاز نیستیم از خودشان تبری بجوییم.
فرمایش جناب الهی قمشه ای با نصوص فراوان قرآنی و روایی درباره لعن و تبری نسبت به ظالم و کافر ناسازگار است. ما و شما بر اساس نصوص معتبر دینی که با عقل هم سازگار است، علاوه بر تبری از اعمال یزید، شخص وی را نیز لعن می کنیم و از خودش نیز تبری می جوییم.
البته آن دیدگاه رایجی نیز که اکثر انسانها را کافر و از دایره رحمت خدا خارج می داند، با محکمات عقلی و قرآنی و حدیثی ناسازگار است.
بر اساس محکمات عقلی و قرآنی و حدیثی، تعداد قلیلی از انسانها مومن صالح العمل هستند. و نیز تعداد قلیلی کافر و شایسته لعن و تبری می باشند. اکثر انسانها یا جاهل قاصرند یا مومن فاسق العمل و این دو گروه عظیم، از دایره رحمت و کرامت خداوند خارج نیستند و ما حق نداریم از خودشان تبری بجوییم.
✅https://eitaa.com/yad_dashtha
یادداشتها
#نقد_دیدگاه_استاد_الهی_قمشهای سلام و عرض احترام محضر استاد عزیز و گرانقدر ظاهرا با دو مسأله مورد
#نقد_دیدگاه_استاد_الهی_قمشهای
پاسخ استاد به یادداشت پیشین👆:
صباحکم نور و سرور
تشقیق شقوق و تفریع فروعی خوب و جامع بود. 👏🙏🍏
نکته اینجاست: تولی و تبری ناظر به ذات است یا صفات و اعمال؟
جناب قمشهای میفرماید ناظر به فعل و رفتار و صفت است چون ذات، چیزی جز تجلی نور مطلق و وجود مطلق نیست و نمیتواند شر باشد تا بخواهیم از آن تبری بجوییم: عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست.
و این نکته منافاتی با تبری و اجرای حدود و احکام فقهی ندارد.
حساب و کتاب قیامتی آن هم که با خداست. 🍏
🔸🔸🔸🔸🔸
پاسخ بنده به استاد گرانقدر:
🔸 سوال مهمی که به ذهن میرسد:
تبری ما از شمر و یزید که هم عملشان بد است و هم قلبشان کافر و فاسد است
با
تبری ما از مومنی که قلبا دوستدار ایمان و خوبیهاست و فقط عملش خراب است
چه تفاوتی میکند؟
🔸 آیا بهتر نیست بین سه امر تفکیک کنیم:
۱. اصل وجود انسان و حتی کفر و ظلم و کارهای بدش از آن حیث که به اراده و مشیت و اذن خدا مربوط است.
۲. قلب و نفس و باطن انسان که مهمترین بخش از وجود اوست که به اراده و خواست او در جبهه حق یا باطل قرار میگیرد و آگاهانه در مقابل حق خضوع میکند یا سرکشی و استکبار میورزد.
۳. سایر اعمال اختیاری که ممکن است از سر غفلت یا هیجان شهوت و غضب انجام گیرد و موجب فساد قلب نگردد.
🔸 بدین ترتیب:
به فعل و اراده و مشیت خدا راضی هستیم و آن را زیبا میبینیم:
ما رایت الا جمیلا.
از عمل پلید یزید تبری میجوییم.
از خود یزید که فاعل آن عمل پلید است یعنی نفس و قلب او نیز تبری میجوییم.
🔸 بر این اساس تفاوت مورد یزید با مومن فاسق العمل یا جاهل قاصر نیز روشن میشود:
از باور و عقیده غلط جاهل قاصر تبری میجوییم نه از صاحب آن.
از عمل فسق مومن تبری میجوییم نه از خودش.
البته در هر سه مورد از آن جهت که همه اینها به نحوی متعلق مشیت و اراده و اذن خدا هستند پای حساب خدا نوشته میشوند و باید همچون امام حسین علیه السلام صابر محتسب و همچون حضرت زینب س زیبا بین باشیم.
🔸 در بیان استاد الهی قمشهای تفاوت بین کافر و ظالمی چون یزید با جاهل قاصر و مومن فاسق العمل مشخص نمیشود.
اما با این بیان هم نقش خداوند در امور عالم لحاظ میشود و هم نقش انسان.
تفاوت بین اصناف مردم نیز تبیین میگردد.
🔸 حدیث امام کاظم ع که به مومن فاسق العمل اشاره میفرمایند نیز ظاهرا به همین نکته اشاره دارد:
تبروا من فعله و لا تتبرءوا منه، احبوه و ابغضوا عمله قلت: فيسعنا ان نقول فاسق فاجر قال: لا .... و لكنكم تقولون فاسق العمل فاجر العمل مؤمن النفس خبيث الفعل طيّب الروح و البدن.
https://lib.eshia.ir/86869/1/450
بر اساس این حدیث و
ایات و روایات فراوان دیگر
علی القاعده امثال یزید
با
امثال مومنان فاسق العمل
به لحاظ نفس و قلب و باطن
تفاوت دارند.
به همین دلیل
لعن یزید، واجب و لعن مومن فاسق العمل، حرام است.
چنانکه عرض شد
در بیان استاد الهی قمشهای
این تفاوت نادیده گرفته شده.
🔸 نتیجه این مباحث در کجا ظاهر میشود؟
تکریم و احترام گذاشتن به یزید ولو کاری خوب انجام دهد حرام است.
فقط کار خوبش را تکریم میکنیم نه فاعلش را.
بی احترامی به مومن فاسق العمل یا جاهل قاصر به خاطر عقیده یا رفتار غلط و زشتش حرام است. فقط از رفتار و باور غلطشان تبری میجوییم نه از خودشان.
✅https://eitaa.com/yad_dashtha