eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
591 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
حفظ آثار شهدای دستجرد
‍ ‍ اون زمانها ما یک دار قالی تو یکی از اتاقهامون زده بودیم و باخواهرم قالی می بافتیم. من زیاد نمی رفتم پشت دار قالی و خواهر بزرگترم بیشتر قالی می بافت. حیاط خونمون کمی گود بود و وقتی بارون میومد آب جمع می شد و باید آبهای جمع شده ی کف حیاط و می ریختیم تو کوچه، روزیکه برادرم شهید شده بود و ما بیخبر از همه جا بودیم چند روزی بود که بارون اومده بود و کف حیاط پر از آب شده بود و یه استرس عجیبی تو دلهامون بود که دستمون بکار نمی رفت تا جایی که حوصله نداشتیم آبهای بارون که جمع شده بود کف حیاط و مثه همیشه جمع کنیم تا حیاط تمیز بشه. یهو یکی از همسایه ها که خبر شهادت برادرمو قبل از ما شنیده بود اومد منزل ما و وقتی چشمش به اون آبهای کف حیاط افتاد یه چشم و ابرویی کج کرد که یعنی "ببین اینا چرا زندگیشونو آب برداشته و مردم منتظرند شهیدشونو بیارند تا بیاند اینجا " منم پیش خودم شک کردم چرا این داره چشم و ابرو کج می کنه و رفت پیش خواهرم که پشت دار قالی نشسته بود و منم یه گوشه ای ایستاده بودم و می دیدم که زن همسایه اون روز یه حالتیه یه جوریه مثه همیشش نمی مونه. حدس زدم یه اتفاقی افتاده ولی نمی دونه چطوری بهمون بگه. دلواپسی که چند روز بود توی دلم بود تبدیل به دلشوره شد، من گاهی خیاطی هم می کردم و اونروز دیگه نرفتم پشت دار قالی و رفتم تا یه پارچه پبرهنی داشتم اندازه بزنم و یک پیراهن برای خودم بدوزم. اونروزها خیلی شهید میاوردند ولی من اصلا به فکرمم نمی رسید که برادرم جبهه است بخواند خبر شهادتشو بهمون بدند. فقط فکری بودم که خدایا چی شده؟!. تو محل همهمه ای شده بود و همه آهسته بهم خبر می دادند که حسینعلی پسر غلامحسین شهید شده. اوایل می رفتند دم منازل شهدا و خبر شهادتشونو می دادند ولی کم کم دیگه تو بلندگو یا دور کوچه ها با صدای بلند اعلام می کردند که فلان شخص شهید شده و کی وکجا تشییع میشه. ماهم از طریق صدای بلندگو فهمیدیم که برادرم شهید شده بعد دیگه همگی جمع شدیم و رفتیم تا روستای همجوار که حسن آباد نام داره و پیکر برادرمو روی دوش مردم تا بهشت محمد "صلی الله علیه وآله وسلم" روستای خودمون دستجرد تشییع کردند. و اجازه هم ندادند که ما صورتشو ببینیم چون صورتش زخمهای عمیقی داشت و ترکش به صورتش اثابت کرده بود و چهره ی زیبای برادرمو از بین برده بود و ما دیگه هیچ وقت روی ماهشو ندیدیم و دیدارمون به قیامت افتاد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398