eitaa logo
یادداشت های فلسفی من
518 دنبال‌کننده
148 عکس
3 ویدیو
91 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📄 | پیام تسلیت آیت جوادی آملی در پی حادثه تروریستی کرمان بسم الله الرحمن الرحیم انا لله وانا الیه راجعون آنچه مى تواند زمینه هرج و مرج و نا امنى را فراهم كند كمبود معارف كلامى در مراكز فرهنگی حوزه و دانشگاه از یك سو و دسیسه استكبار جهانى و فتنه صهیونیسم بین الملل و برخى از غارتگران سیاسى از سوى دیگر است. به امید خاتمه یافتن چنین جاهلیت كم نظیر! تسلیت بازماندگان را همراه با در خواست مغفرت از بارگاه الهى براى شهداى عزیز سانحه سنگین كرمان إعلام مى داریم. جوادى آملى 1402/10/14
إنّ جمهور الحكماء يقضون بوجود السطح و الخطّ و النقطة على أنّها موجودات مغايرة لما هي حدوده بالنوع. و منهم من يجعلها من العوارض التحليليّة للجسم، يعنى الموجودة بعين وجوده على قياس الأجزاء التحليليّة، ظانّا أنّ الموجود في الأعيان ليس إلّا الجسم. ثمّ العقل بضرب من التحليل ينتزع منه [110 ظ] السطح و من السطح الخطّ و من الخطّ النقطة. و يحكم بأنّها موجودة في الأعيان. ، ، صراط مستقیم
چه بسا اگر انسان دید بین داشت و همه چیز را وابسته به می دید، غفلت نکرده و بیش از این به حقیقت خود احترام می گذاشت. توجه به وحدت از جمله مواردی است که را به دین پیوند داده و فیلسوف اسلامی را به سمت سالک اسلامی شدن پیش می‌برد.
البته مراد ما از حكم و قضاوت اين است كه ضرورى بودن فعل يا ترك را درك كند اما دعوت به سوى فعل يا ترك و خواستن يكى از آن دو در حقيقت كار عاطفه و احساسى است كه عقل روى خواست آن عمل درك را انجام مى‌دهد و نفع بى‌مزاحم فعل را تصديق يا تكذيب مى‌كند آرى چون اين درك‌ها اعتبارى و قراردادى است درك و قضاوت و حكم در آنها يكى است، دقت كافى شود ص۱۰۵ طبع جدید قرآن در اسلام
آیا عقل ارائه دهنده قانون است؟ اين هدايت(به سمت قانون) به هر وسيله و به‌سوى هرچه باشد كار دستگاه آفرينش خواهد بود، زيرا همان دستگاه است كه انسان را آفريد و براى وى هدف سعادتى قرار داده و هدايت عمومى را كه هدايت انسان نيز جزئى از آن است جزئى از برنامه خود مقرر داشته. و روشن است كه در كار آفرينش تناقض و خطا معنا ندارد و اگر احياناً سببى از هدف خود باز مى‌ماند يا منحرف مى‌شود گناه خود آن سبب نيست بلكه مستند به تأثير سبب يا اسباب ديگرى است كه تأثير آن سبب را خنثى يا منحرف مى‌كند و اگر مزاحمت اسباب در ميان نبود هرگز سببى دو كار متضاد و متناقض نمى‌كرد و نه در كار خود خطا و انحراف مى‌پذيرفت. و از اين جا روشن است كه هدايت به سوى قانونى كه رافع اختلاف باشد كار عقل نيست، زيرا همين عقل است كه به سوى اختلاف دعوت مى‌كند، همين عقل است كه در انسان غريزه استخدام و حفظ منافع به طور اطلاق و آزادى كامل عمل به وجود مى‌آورد و اجتماع تعادلى را نظر به وجود مزاحم از راه اضطرار و ناچارى مى‌پذيرد و بديهى است كه در آفرينش يك نيروى عامل دو اثر متناقض- القاى اختلاف، رفع اختلاف- از خود بروز نمى‌دهد. اين همه تخلفات و نقض‌هاى بى‌شمار نسبت به قوانين جاريه كه روزانه اتفاق مى‌افتد و گناه شمرده مى‌شود همه از كسانى سر مى‌زند كه داراى عقلند وگرنه گناه محسوب نمى‌شد و اگر عقل به قوانين رافع اختلاف هدايت مى‌كرد و به حسب غريزه با تخلف ميانه نداشت به تخلفات نامبرده رضايت نمى‌داد و از آنها ممانعت مى‌نمود. عامل اصلى اين تخلفات با وجود عقل اين است كه حكم عقل به پذيرفتن اجتماع تعادلى و رعايت قوانين متضمن عدالت اجتماعى از راه اضطرار و ملاحظه مزاحم‌ ++++++++++ ***{قرآن در اسلام( طبع جديد)، ص: 110} بود كه از آزادى عمل كامل مانع بود و در غير صورت وجود مزاحم حكمى به رعايت تعاون و عدالت اجتماعى نداشت. و متخلفين قانون يا كسانى هستند كه قدرتى فوق قدرت قوه مجريه قانون داشته بى‌باكانه تخلف مى‌كند يا اشخاصى هستند كه از دسترس مجريان قانون بواسطه دورى يا استحكام محل يا غفلت مراقبين امور بيرونند يا عذرهايى پيش خود تراشيده‌اند كه تخلف خودشان را قانونى جلوه دهند يا از بيچارگى و بى‌دست‌وپايى كسان مورد تعدى استفاده مى‌نمايند و در هرحال مزاحمى در برابرشان نيست و اگر هم باشد زبون و بى‌اثر است و روشن است كه عقل در اين صورت حكمى ندارد و جلو آزادى مطلق را نمى‌گيرد و غريزه استخدام را به حال خود مى‌گذارد. پس عقل به‌سوى قانون اجتماعى كه منافع جامعه را تأمين و تضمين كند و در ضمن آن منافع فرد را به طور عادلانه حفظ نمايد هدايت نمى‌تواند نمايد، زيرا تنها در صورتى به رعايت قانون در اجتماع تعادلى حكم مى‌كند كه مزاحمى وجود داشته باشد و اما در جايى كه در برابر خود مزاحمى مانع از آزادى مطلق نبيند هرگز حكمى ندارد يا حكم برخلاف مى‌كند. قرآن در اسلام، طبع جدید، ص۱۰۹و۱۰
كار استثناناپذير عقل عملى انسان دعوت به جلب نفع و اجتناب ضرر مى‌باشد و در صورتى كه پذيرفتن تعاون و تشريك مساعى از انسان سودخواه و استخدام طلب (با بيانى كه گذشت) از راه اضطرار باشد و منشأ اضطرار همان قدرت كسانى باشد كه انسان مى‌خواهد از اعمالشان آزادانه بهره‌بردارى نمايد يا قدرت كسانى كه مقررات كيفر دست ايشان است. البته در اين‌فرض اگر در مواردى وادار كننده‌اى در ميان نباشد عقل نيز به وجوب متابعت قانون حكم نخواهد كرد و از تخلف و نقض قانون نهى نخواهد نمود. ولى اگر منشأ اضطرار- چنان كه نظريه وحى ايجاب مى‌كند- حكم خدا و مراقبت اعمال و پاداش تخلف و تبعيض و استثناناپذيرى نيكى‌ها و بدى‌ها به عهده خدايى‌ باشد كه غفلت و جهل و عجز راهى به ساحت پاكش ندارد در اين فرض عقل موردى پيدا نخواهد كرد كه ضرورت را مرتفع ديده از حكم سرباز زند و براى هميشه به آنچه وحى حكم مى‌كند حكم خواهد كرد. همان ص۱۱۶و۱۱۷
همه خداوند به یک صفت بر می گردد تعلیقه بر حکمه الاشراق، صدرا، ج۲، ص۸۲، حکمت
حتى فلسفه نيز اگرچه در آغاز به عنوان نقل از يونانى به عربى وارد محيط اسلام شد و زمانى تقريباً به شكل يونانى خود در دست مردم بود ولى پس از چندى محكوم طرز تفكر محيط گرديده هم از جهت ماده و هم از جهت صورت تغييراتى پيدا كرده تحول يافت به گواهى اين كه در فلسفه‌اى كه امروز در ميان مسلمان داير است در معارف الهيه مسئله‌اى به چشم نمى‌خورد مگر اين كه متن آن را و براهين و ادله‌اى را كه براى اثبات آن به كار برده شده مى‌توان در قرآن و حديث پيدا كرده و از لابه‌لاى آنها به دست آورد. قرآن در اسلام، ص۱۲۷و۸
تطبیق حکماء بر انبیا علیهم السلام. اصولا این نگاه تطبیقی که در میان مسلمانان بوده جالب است و دنبال کردن ریشه های تاریخی و معرفتیش می تونه جالب باشه. شهرزوری نیز در تاریخ و مقدمه خود بر شجره الهیه سخنان جالبی در این مورد دارد. خطبه تمهید القواعد ابن ترکه
إِن تَسْتَفْتِحُواْ فَقَدْ جَاءكُمُ الْفَتْحُ وَإِن تَنتَهُواْ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَإِن تَعُودُواْ نَعُدْ وَلَن تُغْنِيَ عَنكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَلَوْ كَثُرَتْ وَأَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ.  (ای مشرکان) اگر شما پیروزی (حق) را می‌طلبید اینک پیروزی به سراغ شما آمد (و اسلام پیروز شد) و اگر (از دشمنی) بازایستید آن برای شما بهتر است و اگر (به جنگ) برگردید ما هم بر می‌گردیم و (بدانید) که گروه شما هر چند زیاد باشد هرگز از شما چیزی را دفع نتوانند کرد و خداست که با مؤمنان است
فصل2.pdf
154.7K
اثبات و لوازم آن از برخی نکات استاد کرمانشاهانی حفظه الله تعالی بهره برده شده. اما نوشته قابل استناد به ایشون نیست. از نظم ضعیف متن عذرخواهم