eitaa logo
یادداشت های فلسفی من
519 دنبال‌کننده
145 عکس
3 ویدیو
91 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نکاتی در مورد حکمت عملی.mp3
6.47M
نکاتی در مورد سیر در تاریخ فلسفه اسلامی و نسبت آن با شریعت و...
مبانی و چسیتی مسائل حکمت عملی.mp3
8.85M
۱. مبانی تحقق حکمت عملی ۲. چیستی مسائل حکمت عملی درس شواهد استاد کرمانشاهانی لینک اصوات: https://eitaa.com/Shavahed
حکمت عملی۳.mp3
10.79M
ادامه مباحث قبلی در رابطه با ۱. چیستی مسائل ۲. نحوه ارتباط با دین
معاد جسمانی.mp3
9.04M
نقد فرمایش استاد شهیدی در مورد دیدگاه جناب ملاصدرا
⭕️وجود تکوینی اعتباریات. استاد جوادی، کنگره آخوند خراسانی⭕️ هستي مراتبي دارد، مرتبه ضعيفه‌ آن موجود اعتباري است، موجود اعتباري معدوم نيست، مخصوصاً موجود اعتباري در فضاي دين كه هم مسبوق به تكوين و هم ملحوق به تكوين است. فقه، اخلاق و حقوق ما با همين قوانين و «بايد و نبايد» همراه است. اين «بايد و نبايد» را از «بود و نبود» واقعي مي‌گيريم؛ يك؛ پايان آن هم بهشت و جهنم است كه «بود و نبود» واقعي است، دو؛ اين اعتباراتي كه محفوف به دو تكوين است سهم صحيحي از واقعيت دارد و يك اعتبار نيش غولی و انياب اغوالی[5] نيست، اين اعتبار مرتبه ضعيفه‌اي از وجود است كه هم از مصالح و مفاسد قبلی استمداد مي‌كند، هم به ثواب و عقاب تكويني بعدي ختم مي‌شود. چيزي كه محفوف به دو تكوين است نمي‌تواند هيچ سهمي از تكوين نداشته باشد. اگر موجود اعتباري را در مقابل تكوين قرار مي‌دهند، اين براساس قياس است وگرنه خودش يك موجود تكويني است؛ مثل اينكه يكي از تقسيمات فلسفه اين است که موجود: يا ذهني يا خارجي است. فلسفه درباره حقايق وجودات خارجي بحث مي‌كند، موجود ذهني چه سهمي در مسائل فلسفي دارد، اين ذهني بودن به قياس نسبت و خارجي ذهني است، وگرنه سهمي از وجود خارجي است، موجود خارجي «بالمعني الاعم» يا در ذهن است يا در خارج؛ ذهن در مقابل خارج است، نه آن خارج مطلق. بنابراين ما اعتباري كه در مقابل تكوين باشد «بالمعني المطلق» نداريم، نشانه آن اين است كه تمام كارهايي كه در جهان بشريت انجام مي‌گيرد، به استناد همين قوانين اعتباري است كسي كه «بيده الاعتبار»، اگر گفت فلان روز تعطيل است، كل كارها مي‌خوابد؛ فلان روز تعطيل نيست، كل كارها راه مي‌افتد. اين كارها و وجودات تكويني به استناد فرمان است، درست است اين فرمان نسبت به وجود عيني ذياثر اعتباري است، لكن به همان دو جهتي كه بيان شد سهمي از تكوين دارد.  پس «الموجود اما حقيقيٌ و اما اعتباري»، خود اين جزء مسائل فلسفه است؛ منتها سيدنا الاستاد علامه طباطبايي(رضوان الله تعالي عليه) مسئله علم را به فلسفه آوردند؛ ولي فرصتي نكردند كه اين تقسيم را به فلسفه راه بدهند. در مسئله علم فرمودند: «العلم اما حقيقيٌ و اما اعتباري» و براساس آن بحث كردند. اما «الموجود اما حقيقيٌ و اما اعتباري» كه جزء مسائل تقسيمي فلسفه است فرصت نكردند،[6] اين يك؛ حالا كه موجود يا حقيقي است يا اعتباري، حكمت يا نظري است يا عملي، آن حكمت عملي از اصول كلي فلسفه بهره مي‌گيرد.