eitaa logo
یادداشت های فلسفی من
429 دنبال‌کننده
145 عکس
3 ویدیو
91 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
وجود ذهنی( اقوال حکمای متعالیه).pdf
245K
در این نوشته سعی شده نظرات مهم حکمای حکمت متعالیه در باب بحث مهم ذکر شود. (از ویرایش ناقص متن عذر خواهم)
در نگاه اول معنای مشخصی را نمی توان برای آزادی در نظر گرفت. در علوم مختلف معنای آزادی به فراخور آن علم متفاوت می شود. برای مثال در فلسفه آزادی در مقابل جبر است، در عرفان به معنای رهایی از تمام قیود غیر الهی است، در حقوق آزادی زمانی وجود دارد که شخص تمام خواسته های خود را تا زمانی که به دیگران آسیب نرسانده است، محقق کند و در اخلاق به معنای رهایی عقل از تاثیرات منفی شهوت و غضب می باشد. اما می توان گفت ریشه شکل گرفتن تمام این معانی، آزادی به معنای معقول ثانی فلسفی آن است. آزادی در این معنا از سنخ هستی است و با آن معنا می شود. هرچه هستی شدید تر باشد، محدودیت های کم تری دارد و هرچه ضعیف تر باشد، محدودیت های او بیش تر است. بنابراین وجود خداوند به عنوان شدید ترین وجود ها نهایت آزادی را دارد و موجودات دیگر هرکدام به اندازه ضعفی که دارند دارای محدودیت هستند. وجود انسان نیز شامل همین قاعده است، ضعفی که در ناحیه وجود او قرار دارد سبب می شود که در حیطه های مختلف اجتماعی، اخلاقی و... با قیود مختلفی رو به رو شود و نتواند هر کاری را که دلش خواست انجام دهد. وجود و موصوف محدود نمی تواند وصف نامحدود بدهد. عقل انسان با پذیرش این نکته محدودیت خود را در زمینه آزادی می پذیرد و با لحاظ آن به این نکته می رسد که آزادی به معنای کاملش زمانی برای او محقق است که هرچه بیشتر به وجود بی نهایت خداوند نزدیک شود. عقل با واقع بینی آزادی حقیقی را در بندگی خداوند می بیند که هرچند ظاهرش بندگی است اما حقیقت آن آزاد شدن از قیود شهوت ها و هوس ها است. انسانی که بر خلاف عقل به دنبال آزادی غیر محدود است، عملا محدود به قیود شهوانی و هوا و هوس های خود است.
برای بیان حقیقت دین مقدماتی را ذکر می کنیم: 1- در مباحث گذشته گفته شد اصل در حقیقت انسان، فطرت اوست. 2- پیوند دهنده هر وجودی باید از سنخ همان وجود باشد. اگر وجود رابط اعتباری است، مربوط الیه نیز باید اعتباری بوده و در صورت حقیقی بودن آن، مربوط الیه نیز حقیقی خواهد بود. 3- هر فعلی اثر شخص بوده و همراه با قصد و حرکت است. قصد با جان شخص و حرکت با جسم او ارتباط دارد. بنابراین، فعل به عنوان اثری که با با جسم و روح فاعل و موثر پیوند دارد، امکان گسست و جدایی از او را ندارد و با او متحد است. حقیقت دین: دین مجموعه ای از اعتبارات و مجعولات است که در زمینه های مختلف اعتقادی، فقهی و اخلاقی از طرف خداوند جعل شده است تا بشر با ساختن بهترین دنیا، بهترین آخرت را برای خود رقم بزند. به بیان دیگر انسان قبل از آمدن به دنیا در عالمی بوده است و بعد از این نیز در عالمی دیگر خواهد بود. دنیا واسطه ای برای وصل کردن این دو حقیقت به یکدیگر است و لذا خود نیز حقیقی است. حقیقت انسان مطلوب، در دنیا، زمانی محقق می شود که انسان با فعل مطلوب خود، جان فطرتش را آبیاری کند. خداوند به این منطور حقیقت فطرت را در قالب دستورات و اعتباراتی بیان کرده است تا این امر به بهترین نحو اتفاق افتد. باطن دین یا اعتبارات شارع، حقیقت فطرت و دنیای متعالی است که خوشبتی انسان را در عوالم مختلف تامین می کند.
علم دینی.mp3
7.21M
۱. منظور از یا علم دینی در بیان چیست؟ ۲. نسبت توحید با هویت رحمه الله علیه چیست؟ انقلاب اسلامی چگونه انقلاب اسلامی می‌شود و چه رابطه ای با انقلاب ها و جنبش های دیگر دارد؟ ۳. پروژه و امام رحمه الله علیهما چیست و نسبت به یک دیگر چه نسبتی دارند؟ این موارد را ذیل بحث علامه طباطبایی بیان فرمودند.