eitaa logo
یادداشت های فلسفی من
429 دنبال‌کننده
145 عکس
3 ویدیو
91 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۱. هرکسی برای خودش کار می کند و سعی می کند تا آنجا که می شود امور خارج از خود را به خدمت خود بیرون آورد. (اعم از جمادات، گیاهان، حیوانات و حتی انسان ها) ۲. این به دلیل عمومیتی که میان افراد مختلف دارد، با محرومیت و محدودیت رو به رو می شود و انسان را ناچار به می کند. چراکه اگر من در استخدام و بهره وری از دیگری زیاده روی کنم، باعث طغیان و اقدام او بر علیه خودم شده ام، حتی ممکن است در این مسیر شخص کمر به نابودی من ببندد. بنابراین، در یک رابطه متقابل، می دهم و خدماتی می گیرم. ۳. در این فضای تعاملی است که افراد در هر موقعیتی منتظر فرصت هستند تا از دیگری بهره بیش تری ببرند. ۴. با نگاهی ریاست و کردن می تواند همچین فضایی را فراهم کند. بنابراین، طبیعی است که افراد زیادی به دنبال به دست آوردن آن باشند. ۵. اگر بر حکومت نظارت خاصی نباشد و قدرت متمرکز بر یک فرد باشد، انسان بدون هیچ تردیدی حکم به تصاحب این جایگاه می دهد. اما اگر موانعی بر سر راه حاکم باشد، اینجاست که عقل شروع به می کند. ادامه دارد...
۱. نظرات مختلف در باب همگی در مقام توضیح این مقوله هستند که فرد یا نهادی که برای حکومت پیشنهاد می دهیم، در مقام محاسبه با افزوده ای رو به رو است. افزوده ای ‌‌که انسان را در مقام کنترل می‌کند. بنابراین، نظریات حکمرانی در واقع مجموعه نظریاتی هستند که توضیح می دهند چگونه طبع اولی انسان را در مقام حکمرانی کنترل کنیم. ۲. پس بهترین راه حل برای قضاوت این نظریات این است که ببینیم کدام دیدگاه گزاره افزوده مناسب تری برای کنترل طبع اولی ارائه می دهد. ۳. با این نگاه برخی از نظریات عام حکمرانی را بررسی می کنیم. ادامه دارد...
در مورد پادشاهی دیدگاه های مختلفی وجود دارد، سعی می کنیم بهترین آن ها را ذکر کرده و سپس بررسی کنیم.(شماره بعدی) ۱. پادشاه و نسل او به صورت دارای ویژگی های روحی و جسمانی هستند که دیگر افراد جامعه از آن بی بهره اند و آن ها نسل به نسل این خصوصیات را به یکدیگر منتقل می کنند. این ویژگی ها باعث می‌شود که و دارای تدبیر بوده و به شکل مناسب تری کشور را اداره کنند. به اصطلاح ایران قدیم این ها هستند که و دارای . پادشاه دارای معتدل است و با ازدواج با یک نژاده این تعادل را به نسل بعد از خود منتقل می‌کند. ضمن اینکه پس از تولد فرزند او تحت بهترین تعلیمات قرار گرفته و از لحاظ خصوصیات نیز در بهترین وضعیت قرار می گیرد و ظرفیت های او کاملا بالفعل می شود. آیا این نظریه راه حلی برای وادار کردن عقل انسان به محاسبه دارد؟ آیا می تواند کنترلی بر بی‌نهایت انسان(پادشاه) داشته باشد؟ مقدمه: ۱. من انسان از لحاظ وجودی قابلیت گسترده شدن و ارتقاء را دارد. برای مثال کودک در ابتدای زندگی معلومات اندکی دارد اما با افزایش سن، شخصیت و من او دارای معلومات گسترده تری می گردد. ۲. این افزایش وجودی می تواند به قدری باشد که وجودات دیگر جزئی از من او قرار بگیرند. من او حقیقتا نسبت به من های دیگر شمولیت پیدا کند. برای مثال من شخص حقیقتا شامل فرزندان و خانواده او نیز بشود، به نوعی که حقیقتا دوئیتی میان این دو نباشد.(در عین حفظ فردیت اما حقیقتا یک واحد را شکل می دهند، مثل انسان و قوای خودش) اصل بحث: صاحب این نظریه می گوید پادشاه به خاطر مزاج معتدل و ظرفیت وجودی که دارد، به ، چنان رشدی کرده که کل را زیر پوشش وجود خود قرار می‌دهد. بنابراین، دوگانگی میان خود و دیگر انسان های تحت حکومت خود احساس نمی‌کند تا بخواهد از آن ها سواستفاده بکند. پس قضیه سواستفاده در مورد پادشاه سالبه به انتفاء موضوع است.
۱. این مبنا که قابل توسعه بوده و من شخص می تواند وجودات دیگر را در خود حل کند و متحد شود، صحیح است یا حداقل بیان فلسفی قابل توجهی دارد. ۲. مسئله این است که چه تضمینی وجود دارد فرزند پادشاه یا پادشاه این رشد را در خود محقق کند؟ صاحب نظریه زمینه های وراثتی و تربیتی را به عنوان تضمین معرفی می کند. ۳. اینکه این دو عامل می تواند تا حد زیادی زمینه رشد فرد را تامین کند، حرف صحیحی است، اما نمی‌توان آن را به عنوان تضمین قبول کرد. تاریخ نشان داده بسیاری از و دچار خودخواهی بوده و بر همین اساس دچار خوش گذرانی ها، خونریزی ها و دیگر اعمالی شده اند که نشان از عدم رشد نفسانی آن ها است. این نکته از آنجا نشات می گیرد که عوامل وراثتی کل طبیعت شخص را رقم نمی زنند و تمام عوامل تاثیر گذار پیرامونی قابل نیستند. بنابراین، این نظریه تضمینی برای رشد به ما نداده و راه حل دیگری هم برای افزودن گزاره ها برای سنجش عقل معرفی نمی کند، بنابراین همراه با اشکال است. برای قضاوت در مورد کارآمدی آن لازم است دیگر نظریات را هم بررسی کنیم و سپس میان آن ها نسبت سنجی تا کارآمد ترین آن ها مشخص شود. پ.ن: با تسامحی فرض را بر این گرفته‌ایم که پادشاه فعلی نفس توسعه یافته ای دارد و می خواهد شاهزاده را هم مانند خود تربیت کند. هدف این است که نشان دهیم حکومت وراثتی دچار مشکل است.
( به معنای نظر اکثریت) دموکراسی یک صورت حکمرانی است که می‌تواند برخواسته از ریشه های تفکری متفاوتی باشد. سعی می کنیم برخی از آن ها را بیان و بررسی کنیم. الف: ۱. هیچ انسانی حق حکومت بر دیگری را ندارد و همه در این حق مساوی هستند. ۲. همه مردم نمی توانند متصدی حاکمیت و دولت به عنوان یک ضرورت اجتماعی بشوند. بنابراین، لازم است که عده ای این مسئولیت را به عهده بگیرند. ۳. اجماع اجتماعی بر روی فرد یا افرادی نزدیک به محال است. بنابراین، نظر ملاک هست. چراکه در این صورت به بیش تری احترام گذاشته شده است. ۴. بی توجهی به نظر یک ضرورت اجتماعی است. ضرورتی که لزوم حاکمیت و عدم امکان وقوعی اجماع اجتماعی آن را به ما تحمیل می کند. به عبارت دیگر در دَوَران شر قلیل و حسن کثیر، پرداخت به حسن کثیر نیکو بوده و نقطه مقابل آن قبیح است.