#شماره۳
#حکومت_پادشاهی
در مورد پادشاهی دیدگاه های مختلفی وجود دارد، سعی می کنیم بهترین آن ها را ذکر کرده و سپس بررسی کنیم.(شماره بعدی)
۱. پادشاه و نسل او به صورت #طبیعی دارای ویژگی های روحی و جسمانی هستند که دیگر افراد جامعه از آن بی بهره اند و آن ها نسل به نسل این خصوصیات را به یکدیگر منتقل می کنند. این ویژگی ها باعث میشود که #پادشاه و #فرزندانش دارای تدبیر بوده و به شکل مناسب تری کشور را اداره کنند. به اصطلاح ایران قدیم این ها هستند که #نژادهاند و دارای #تخم_پادشاهی.
پادشاه دارای #مزاج معتدل است و با ازدواج با یک نژاده این تعادل را به نسل بعد از خود منتقل میکند. ضمن اینکه پس از تولد فرزند او تحت بهترین تعلیمات قرار گرفته و از لحاظ خصوصیات #اکتسابی نیز در بهترین وضعیت قرار می گیرد و ظرفیت های او کاملا بالفعل می شود.
آیا این نظریه راه حلی برای وادار کردن عقل انسان به محاسبه دارد؟ آیا می تواند کنترلی بر #استخدام بینهایت انسان(پادشاه) داشته باشد؟
مقدمه:
۱. من انسان از لحاظ وجودی قابلیت گسترده شدن و ارتقاء را دارد. برای مثال کودک در ابتدای زندگی معلومات اندکی دارد اما با افزایش سن، شخصیت و من او دارای معلومات گسترده تری می گردد.
۲. این افزایش وجودی می تواند به قدری باشد که وجودات دیگر جزئی از من او قرار بگیرند. من او حقیقتا نسبت به من های دیگر شمولیت پیدا کند. برای مثال من شخص حقیقتا شامل فرزندان و خانواده او نیز بشود، به نوعی که حقیقتا دوئیتی میان این دو نباشد.(در عین حفظ فردیت اما حقیقتا یک واحد را شکل می دهند، مثل انسان و قوای خودش)
اصل بحث:
صاحب این نظریه می گوید پادشاه به خاطر مزاج معتدل و ظرفیت وجودی که دارد، به #عنایت_ایزدی، چنان رشدی کرده که کل #رئیت را زیر پوشش وجود خود قرار میدهد. بنابراین، دوگانگی میان خود و دیگر انسان های تحت حکومت خود احساس نمیکند تا بخواهد از آن ها سواستفاده بکند. پس قضیه سواستفاده در مورد پادشاه سالبه به انتفاء موضوع است.
#انتخابات
#تاملات