eitaa logo
یادداشت خوانی
119 دنبال‌کننده
11 عکس
0 ویدیو
4 فایل
✔️مجالی برای مطالعه 🍃متن کامل یادداشت تحلیلگران را اینجا بخوانید. 🍃 انتشار هر محتوایی، به معنای تأیید نیست‌‌‌. ⛔️ این کانال را به هر خواننده ای پیشنهاد ندهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
‏از روز زن تا روز زن حدود 110 سال است که روز زن در جهان، هشتم مارس است. در ایران، روز زن زادروز حضرت زهرا(س) است. تفاوت اصلی میان روز زن در جهان و ایران، مناسبت تاریخی آن نیست. تفاوت اصلی در نوع برگزاری آن در ایران و جهان است. روز زن در جهان، فرصتی است برای بازنگری وضعیت زنان در حوزه‌های حقوق و توسعه(بهداشت زنان، اشتغال زنان، قوانین مدنی مربوط به زنان و...) و آمارهای جهانی دربارۀ زنان کارگر، بی‌سرپرست، خیابانی و خشونت‌دیده، و هر مسئله‌اي كه به جنسیت ربط دارد. در اکثر کشورهای جهان، در روز هشتم مارس، کارشناسان می‌نشینند و دربارۀ اين مسائل گفت‌وگو می‌کنند و هشدار می‌دهند و از راه‌حل‌ها می‌گویند. دیشب و امروز که تلویزیون ایران را می‌دیدم، جز متن‌های ادبی و شعر دربارۀ زن و مادر نشنیدم؛ بگذریم که متن‌ها یا تکراری بودند یا سطحی و شعاری. موضوع متن‌ها هم یا عفاف بود یا فداکاری زنان. اگر کسی از خارج به ایران بیاید و رسانه‌های ما را ببیند، نمی‌پرسد که مگر زنان ایرانی چه می‌کنند که رسانه‌های رسمی کشور، صبح‌تاشب آنها را به عفت و عفاف دعوت می‌کنند؟ چه اتفاقی افتاده است که عفت و بی‌عفتی، مسئلۀ نخست زنان ایران در رسانه‌های رسمی شده است؟ رضا بابایی 95/12/29
تو برخاستم از خوابي كه جز ناقوس ابد آشفته‌اش نكرد. تو بودي و اتاقك سردي پر از هيزم‌هاي تر. آتش خرناسه مي‌كشيد. گفتي دل به من بسپار. خواستم كه بسپرم، اما يادم آمد كه از مدِّ ضاد در ولاالضالين، هنوز فرود نيامده‌ام. گفتي دل به من بسپار. خواستم كه بسپرم، اما نسپردم. دانستم كه تو نيز دو گونه سخن داري: سخني كه من مي‌شنوم و سخني كه تو مي‌شنواني. چه زيركي تو اي ناتور دشت، اي آخرين وسوسۀ مسيح، اي چوپان گرگ‌ها. ديروز تو بودي و تو. امروز تو هستي و تو. فردا هم تو خواهي بود و تو. و من ميان اين‌همه تو، تو را نمي‌يابم. تو كيستي؟ چيستي؟ آيا هستي؟ آري هستي؛ وگرنه من بودم و من، و من ميان اين‌همه من، تنها ‌بودم. آري هستي؛ وگرنه جهان معمايي نداشت و چه احمقانه است جهان بی معما. آري هستي؛ وگرنه من نمي‌دانستم بعد از آنكه اتم را شكافتم، براي كدامين لعبت شيرين‌كار دام بتنم. تو آنقدر خوبي كه حتي اگر نمي‌بودي، من مي‌آفريدمت؛ با همين دستان گنه‌كار. من آموخته‌ام كه بي تو نمي‌توان زيست؛ حتي اگر رداي موبدان بر تن كنم؛ حتي اگر نعرۀ مداحان را باور كنم. هزار در هزار سال زيستم و بيش؛ اما تا امروز ندانستم كه با تو چه بايد كرد. مي‌گويند تو مي‌داني با ما چه خواهي كرد. آيا انصاف است كه تو بداني و ما ندانيم؟ من هنوز نمي‌دانم آنگاه كه در زهدان مادر بودم، رو به سوي حيات داشتم يا به جانب مرگ مي‌شتافتم. انصاف است كه چماق مرگ را هميشه بالاي سرم نگه داري تا مباد كه از حيات برخورم و براي آنكه نامي از تو باشد، نانم رنج باشد و آبم اشك؟ ديروز را به خاطر ندارم و از فردا بي‌خبرم. ميان اين دو جهل، اين‌همه امضاي عالمانه چيست كه از ما مي‌گيرند؟ به كدام آيين روا است كه هزار راه پيش پاي كسي نهند و بر سر هر راه بنويسند «راه اين است و بس؟ مباد كه به راهي دگر روي كه گمراهي است!» باور كنم كه ما عزيزترينيم و بهترين‌ها را به ما داده‌اي؟ ... باور مي‌كنم. چون اگر جز اين بود، تو در پايان همۀ راه‌ها نايستاده بودي. يقين دارم آن كه تو را دوست دارد، تو نيز دوستش داري و تو دوستانت را گمراه نمي‌كني؛ حتي اگر تو را نشناسند و ندانند كه هستي يا نيستي. دوستداران تو دو گونه‌‌اند: آنان كه دوستت دارند و آنان كه مي‌گويند كاش ‌بودي. بدان و مي‌داني كه اينجا همه تو را دوست دارند؛ حتي آنان كه نمي‌دانند هستي يا مي‌دانند كه نيستي. اما هر كس خداي خويش را دوست دارد و تو با همه خويشي. رضا بابایی پنجشنبه بیست و هفتم دی ۱۳۸۶
🖊محمدرضا زائرى وقتي مادربزرگ زنگ مي زد و با خبر آمدنش ما را ذوق زده مي كرد حتما سؤال مي كرد: چه مي خواهيد؟ بس كه دوستمان داشت، بس كه براي لبخندها و بالا پريدن ها و خوشحالي مان دلتنگ بود. مادر ابرو بالا مي انداخت و اشاره مي كرد كه بگوييد: خودتان را مي خواهيم! اما دل توي دلمان نبود كه مادر بزرگ وقتي قربان صدقه مان مي رود دوباره بپرسد: چي مي خواهيد؟ و ما همه فكر و ذكرمان سوغاتي هاي رنگارنگ بود. وقتي هم كه يكي دو روز بعد بابا مي رفت ترمينال يا فرودگاه دنبالشان باز فقط چشممان دنبال سوغاتي ها بود و حتى وقتي مادربزرگ ما را بغل كرده بود و به سينه مي چسباند باز هم از گوشه چشممان به چمدان و ساكش نگاه مي كرديم كه بابا كجا مي گذاردشان و باز هم وقتي دور هم مي نشستيم و مادر چاي مي آورد بيتاب بوديم كه مادر بزرگ احوالپرسي هايش را بكند و چايش را بنوشد و حرفهايش با بزرگترها تمام شود و زودتر برود سراغ سوغاتي ها و مادربزرگ هم كه خوب اين را مي فهميد نشسته و ننشسته استكان چاي را نصفه رها مي كرد و مي رفت مي نشست كنار چمدانش و هر چي مامان حرص مي خورد با محبت نگاهمان مي كرد و مي گفت من خسته نيستم، چاي من ديدن اين بچه هاست! و وقتي از سروكولش بالا مي رفتيم و مامان ناراحت مي شد و دعوايمان مي كرد مادربزرگ اخم مي كرد و مي گفت: چه كارشان داري ؟ "نوه هاي خودم هستند"! آه كه چه قدر توي اين يك جمله آرامش بود و چه قدر اين عتاب و خطاب مادربزرگ براي ما امنيت داشت كه مي گفت: "به كسي ربطي ندارد ! نوه هاي خودم هستند"! آن وقت با مهرباني و لبخند سوغاتي ها را تقسيم مي كرد، و آن چند روز كه مادربزرگ پيش ما بود سخت گيري هاي مادر و پدر هم قدري كم مي شد چون يك بزرگتر قوي و مهربان بود كه مي گفت: نوه هاي خودم هستند! و ما مي دانستيم هر وقت بخواهيم خودمان را لوس كنيم مي توانيم به آغوشش پناه ببريم. مي گفت: اين چند روز كه من اينجا هستم با اين بچه ها كاري نداشته باشيد! مادربزرگ را دوست داشتيم به خاطر مهرباني هايش ، به خاطر قصه هايش، به خاطر تحمل و مدارايش، به خاطر سوغاتي هايش و او خوب مي فهميد كه گرچه خودش را دوست داريم ولي قد وقواره ما عمق مفهوم خودتان را مي خواهيم نيست! اين حرف گرچه از عمق جان مامان و بابا در مي آمد اما براي ما تعارف بود، چون بچه بوديم! ...حالا حكايت ماست و پدري كه مي گويد "ما عبدتك خوفا من نارك/ خدايا به خاطر ترس از آتش عبادت نمي كنم" و ما بچه هايي كه گرچه به تعارف مي گوييم:"و لا طمعا في جنتك/ به طمع بهشت عبادت نمي كنيم" اما چشممان دنبال چمدان سوغاتي هايي است كه قرار بوده با رسيدن ماه رجب گشوده شود و خدايي كه آغوش مهر و محبتش را باز كرده و براي همه ابرو بالا مي اندازد و اخم مي كند كه فضولي موقوف! چه كار داريد ؟ "الشهر شهري والعبد عبدي و الرحمة رحمتي/ ماه ماه من است و بنده هم بنده من و رحمت هم رحمت من است"! هر كه را بخواهم - هر چه گنهكار و بدكار- مي بخشم ! ما قد وقواره مان قد و قواره پدر امت امير المؤمنين نيست كه بگوييم: خدا را براي خودش مي خواهيم ! ما كودكان معرفت و ايمان، يكسال چشم به راه بوده ايم تا ماه رجب برسد و خودمان را براي خدا لوس كنيم و خستگي ها و دلتنگي هايمان را در آغوش محبت و لطفش بياندازيم. يكسال منتظر ماه رجب بوده ايم تا خرابكاري ها و بدرفتاري هايمان را درست كند و ببخشايد. يكسال منتظر ماه رجب بوده ايم تا خدا با چمدان سوغاتي هايش برسد و مغفرت و رحمت و رضوان و غفرانش را بر سر و رويمان بريزد و بگويد: " بنده هاي خودم هستند، به كسي هم ربطي ندارد"! در آستانه ماه رجب از همه دوستان ملتمسانه طلب و تمناي دعا دارم. پایان
وقتی به پنجاه سالگی نزدیک می شوی دوستانت پناهگاههای ارزشمند زندگیت می‌شوند!! پس از گذشت سالها از زندگی چنین آموختم که فاصله جدا می‌کند. بچه بزرگ می‌شود. عشق تغییر می‌کند. گاه کمرنگ می‌شود. قلبها می‌شکنند. پیشرفت اجتماعی تمام می‌شود. شغل تغییر می‌کند. پدر و مادر، تو را در مسیری از راه ترک می‌کنند. و تنها دوستانت با تو ماندگارند! هیچ تفاوتی ندارد که چه فاصله زمانی و مکانی میان شما وجود دارد، یک دوست واقعی هیچگاه آنقدر از تو دور نیست که برایت در دسترس نباشد. در زمانی که به او نیاز داری در کوره راه زندگی وقتی عرصه به تو تنگ می‌شود، دوستانت هستند که در کنارت می‌ایستند و تشویقت می‌کنند تا سختی را پشت سر بگذاری. از تو حمایت می‌کنند برای شادی‌ات تلاش می‌کنند دوستان واقعی تو برایت قانون ها را می‌شکنند و همراه راهت می‌شوند تا مسیر درست را در زندگیت پیدا کنی و به شادی برسی. دوستان تو زندگی تو را سرشار از خوشبختی می‌کنند. دنیای تو بدون آنها دنیا نیست و تو نیز بدون آنها کامل نیستی. دوستانت را حفظ کن...
⭕️ رفتار بنی صدر گونه روحانی 🔺«بهشتی بهشتی طالقانی را تو کُشتی» شعار روتین مخالفینش بود. خاطرات بسیار است از فحاشی هواداران بنی‌صدر و مجاهدین خلق به بهشتی رییس قوه قضا و صبوری او و دستور به عدم برخورد و بازداشت آنها. ازجمله وقتی سخنرانی بهشتی در ورامین را بهم زدند، شعار مرگ بر بهشتی سر دادند و ماشینش را سنگ‌باران کردند، دادستان ورامین را توبیخ کرد که چرا مخالفان را بازداشت کرده است. درست عکس بنی‌صدر که در غائله۱۴ اسفند۵۹ به طرفدارانش فرمان ضرب‌و‌شتم مخالفان داد. 🔻 سال‌هاست اصلاح‌طلبان، «مَنش بهشتی» را الگوی درست برای حکمرانی فریاد میزنند که حق نیز همین است. حاکم باید صبور باشد. لکن نبایستی در وقت ارشادِ نظام، به «مَنش بهشتی» ارجاع داد اما در وقت عمل «بنی‌صدرگونه» رفتار کرد و به‌دنبال برخورد با هتاکان رئیس‌جمهور بود. 🔻 چند روز پیش جوانانی موتورسوار به خنده یا جدی، شعار «مرگ بر روحانی» سردادند؛ رفتاری غلط و بدون دفاع. اما حال که اصلاح‌طلبان در مقام عمل‌ هستند و نه ارشاد، یک‌صدا بدنبال دستگیری و محاکمه این چند جوان است. این دوگانه ارشاد و عمل، محصول «تزویر و قدرت‌طلبی» است. 🔺تزویرگونه، منش بهشتی را تبلیغ می‌شود، لکن در وقت تکیه بر صندلی قدرت، «بنی‌صدرگونه» بدنبال بگیر وببند مخالفان ولو به خاطر چند شعار است. ✍جواد موگویی
اظهارات آنتونی بلینکن در مورد شکست ‌سیاست ‌فشار حداکثری واکاوی شد 🔻اذعان به شکست پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا و گذر زمان و اعمال سیاست فشار حداکثری، بارها قلم زدیم که این سیاست با شکست مواجه شده است،اما یک علامت سؤال و شبهه بزرگ در ذهن بسیاری از افراد پدید می‌آمد؛ که چطور می‌گویید فشار حداکثری شکست‌خورده است؟ رسالت / یادداشت👇👇
حانیه مسجودی پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا و گذر زمان و اعمال سیاست فشار حداکثری، بارها قلم زدیم که این سیاست با شکست مواجه شده است،اما یک علامت سؤال و شبهه بزرگ در ذهن بسیاری از افراد پدید می‌آمد؛ که چطور می‌گویید فشار حداکثری شکست‌خورده است؟ زیرا شرایط اقتصادی حاکم بر کشور و رشد روزبه‌روز بهای کالاها اثبات می‌کند که ایران در برابر تحریم‌های همه‌جانبه و فشار حداکثری ترامپ که یک اقتصاددان بی‌مغز و احمقی درجه‌یک است و می‌تواند با استراتژی‌های اقتصاد بین‌الملل هر کشوری را تسلیم آمریکا کند، خم‌شده است. اما کافی بود که این سخن یعنی «فشار حداکثری بر ایران بی‌نتیجه بود» را از زبان یک مسئول غربی بشنوند. چه‌بسا این مسئول، وزیر امور خارجه آمریکا باشد! آنتونی بلینکن، وزیر جدید امور خارجه آمریکا در گفت‌وگو با شبکه BBC اذعان کرد که سیاست «فشار حداکثری» دولت دونالد ترامپ رئیس‌جمهور سابق آمریکا بر جمهوری اسلامی ایران نتیجه‌ای نداشت. وزیر امور خارجه ایالات‌متحده باردیگر مواضع دولت «جو بایدن» رئیس‌جمهور آمریکا درخصوص بازگشت به برجام را تکرار کرد و برخلاف تأکید جمهوری اسلامی مبنی بر این‌که آمریکا حق تعیین شرط برای بازگشت به توافق هسته‌ای را ندارد، برای ایران شرط‌گذاری کرد. بلینکن تأکید کرد که ایالات‌متحده و شرکای اروپایی این کشور «باردیگر در قبال موضوع ایران با یکدیگر همسوشده‌اند.» این مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا توضیح داد: «رئیس‌جمهور بایدن به‌وضوح اعلام کرده است: «اگر ایران به تعهداتش طبق توافق هسته‌ای بازگردد، ایالات‌متحده نیز همان کار را خواهد کرد.» این در حالی است که مقام‌های جمهوری اسلامی ایران تأکید کرده‌اند که این آمریکا و نه ایران بوده که برجام را نقض کرده است و درصورتی‌که به دنبال بازگشت به برجام است، باید ابتدا تحریم‌های تهران را لغو کند و به‌طور کامل به تعهداتش ذیل برجام بازگردد. بلینکن باردیگر اشاره کرد که ایالات‌متحده درصدد است در صورت بازگشت به برجام با کشورهای دیگر برای مقابله با ایران درخصوص موضوعاتی چون منطقه و برنامه موشکی ایران وارد همکاری شود. وی در ادامه سیاست «فشار حداکثری» ترامپ علیه ایران را بی‌نتیجه خواند و گفت: «در سال‌های اخیر سیاست به‌اصطلاح «فشار حداکثری» داشتیم که نتیجه‌ای در پی نداشت. در حقیقت مشکل بدتر شده است. ایران هم‌اکنون بسیار به توانمندی تولید مواد کافی شکافت‌پذیر برای یک سلاح هسته‌ای در مدت‌زمان کوتاه نزدیک شده است.» اذعان به شکست سیاست فشار حداکثری و در مقابل افزایش توانمندی ایران امر مهمی است. چراکه شکست این سیاست هزینه سنگینی برای آمریکا داشته و هزینه اذعان به آن بسیار سنگین‌تر. شکستی که خبرش در کل دنیا پیچید بحث شکست این سیاست بارها و در فواصل زمانی مختلف توسط رسانه‌های مختلف جهانی به رشته تحریر درآمده است. به‌طورمثال اوایل مردادماه بود که واشنگتن‌پست نوشت: سیاست فشار حداکثری ترامپ شکست خورد مگر در سوق‌دادن ایران به‌سوی چین. این روزنامه آمریکایی تأکید کرده بود که سیاست دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، برای «حداکثر فشار» بر ایران در دستیابی به هدف خود ناکام مانده و باعث نشده تا ایران به مذاکره مجدد در مورد برنامه اتمی خود روی آورد. این یادداشت در ماه‌های پایانی ریاست جمهوری ترامپ بوده است، اما مردان دولت بایدن باید تأکید به ناکام‌ماندن دستیابی به مذاکره مجدد در مورد برنامه اتمی را فراموش نکنند و بدانند هرچه زمان بیشتری درصدد امتیاز ستانی و گسترده کردن مباحث برجام باشند، ایران در اجرای گام‌های کاهش تعهدات خود مصمم‌تر می‌شود. پس‌ازآن نیز در نیمه دوم سال ۹۹ یک رسانه آمریکایی بانام «Inside Arabia» که اخبار و تحلیل‌های مربوط به غرب آسیا و شمال آفریقا را ارائه می‌کند در تحلیلی به قلم «توماس فالک» نوشته سیاست «فشار حداکثری» دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا علیه ایران پس‌از گذشت دو سال از اجرای آن در ارائه نتایج موردنظر خود شکست‌خورده است. حتی روز گذشته دقیقا همزمان با اظهارات وزیر امور خارجه آمریکا، رادیو بین‌المللی چین در گزارشی با اشاره به نشست چهارجانبه وزرای خارجه انگلیس، فرانسه، آلمان و آمریکا در مورد برجام و درخواست واشنگتن برای لغو مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران نوشت که این اقدامات نشان می‌دهد فشار حداکثری آمریکا علیه ایران شکست‌خورده است. عمل کنند، عمل می‌کنیم 👇👇
حال پس از محرز شدن شکست سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران، آمریکایی‌ها باید توجه کنند که مقامات جمهوری اسلامی ایران بارها در سطوح عالی تأکید کرده‌اند که «در برجام، این دفعه فقط از طرف مقابل، عمل می‌خواهیم؛ عمل کنند عمل می‌کنیم.» لذا روشن است که شرط آمریکا برای بازگشت به برجام، بازگشت ایران به تعهدات برجامی و توقف گام‌های کاهشی زیاده‌خواهی محض است. زیرا این آمریکایی‌ها هستند که توافق قانونی ۱+۵را نقض کردند، هیچ بهایی نپرداختند و زیان‌های بی‌شماری به ایران وارد کردند. بنابراین همان‌طور که ایران با صراحت اعلام کرده است تنها راه بازگشت آمریکا به برجام، در ابتدا لغو همه تحریم‌ها و در مرحله دوم انجام راستی آزمایی لغو تحریم‌ها از سوی ایران برای اطمینان از لغو عملی آن‌هاست لازم به ذکر است که با این اوصاف هیچ‌گونه مذاکره‌ای با آمریکا در میان نخواهد بود. درنتیجه در صورت لغو تمامی تحریم‌ها و تأیید لغو آن‌ها به آمریکا اجازه داده می‌شود به‌عنوان یکی از کشورهای ۱+۵ در برجام حضورداشته باشد. ضمن‌آنکه مسئله اصلی کشورمان بازگشت آمریکا به برجام نیست. مسئله اصلی لغو تمامی تحریم‌هاست. پس از لغو تمامی تحریم‌ها و بازگشت آمریکا به برجام، ایران برای بازگشت به این توافق واقعی بودن لغو تحریم‌ها را راستی آزمایی خواهد کرد.
در خروجی قرن ایستاده‌ایم؛ قرنی که با انقلاب شعری نیما یوشیج در سال ۱۳۰۰ آغاز شد و با نفوذ او در طول این سده ادامه یافت 🔻ردای نیما بر تن شعر قرن آرام‌آرام در حال بیرون‌رفتن از در خروجی قرن هستیم؛ قرنی که به لحاظ بازه زمانی، مثل همه قرون گذشته، صد سال بیشتر را در بر نگرفته، اما آن‌قدر سرعت تحولات در آن بالا بوده انگار هم‌عصرهای ما در مقایسه با پیشینیان، چندین قرن را به جای یک قرن زیسته‌اند. اگر بخواهیم رفتاری کرونولوژیک با شعر معاصر فارسی در قرن اخیر در پیش بگیریم، طی این گاه‌شماری خواهیم دید سرسامی بر قرن مسلط بوده‌است. گاهی در طول تاریخ شعر فارسی، قرنی می‌آمده و قرنی می‌رفته بی‌ آن‌که بدن شعر فارسی تکانه‌ای جدی را تجربه کرده‌باشد. اما شما قرن حاضر را بنگرید؛ چقدر تحول، چقدر چرخش، چقدر ایده و نظریه و حرکت. از قضا در پایان قرنی به سر می‌بریم که میزبان مراسم جشن تولد شعر نوین ایران بوده‌است؛ نیمایوشیج، در آغازین سال همین قرن بود که نخستین شعرش را منتشر کرد. او واضع نوعی از شعر شد که با گذشت صدسال، همچنان از کار نیفتاده‌است، حتی اگر امروز کمتر شاعری را پیدا کنید که شعر نیمایی بنویسد. اساس نوگرایی و انقلاب او، بر «فرزند زمانه خویشتن» بودن و نیز تجهیز به «میدان تازه دید» استوار بوده و از این رو ما شاعران هنوز نیمایی هستیم، حتی اگر نیمایی‌نویس نباشیم. گستره تاثیر نیمایوشیج و انقلاب شعری‌اش در طول قرن قابل ردیابی است؛ از ۱۳۰۰ تا ۱۳۹۹. طرحی که نیما درانداخته، آن‌قدر مهم بوده که در طول این قرن همه شاعران، حتی آنها که در ظاهر کاری به کار او نداشته‌اند به نوعی در حال تعیین تکلیف با او و شعرش بوده‌اند. از همان مخالفان متقدمش که چراغ بر مسیری که او می‌رفت خاموش می‌کردند تا منتقدان متاخرش که از شاعر نیمایی‌بودن استعفا می‌دادند، همه و همه در حال تعیین تکلیف با مهم‌ترین رویداد شعری قرن بوده‌اند، یعنی با نیما و پیشنهاد شعری‌اش. شعر در قرن ما برمدار نیما یوشیج چرخیده‌است، حتی حالا که بر در خروجی آن ایستاده‌ایم و ظاهرا بیش از ۹دهه از ارائه پیشنهاد او گذشته‌است. شعر نوین ایران در قرن اخیر، فراز و فرود بسیار دیده‌است. به محاق سیاست رفته، از خیابان سر برآورده، به پستوها درغلتیده و دوباره سینه سپر کرده و برخاسته‌است. اما از کجا برخاسته و در اعصار مختلف، پا بر چه رکاب‌هایی فشرده‌است؟ در این گزارش کوتاه از این فراز و فرودها گفته‌ایم. ادامه: https://www.jjo.ir/005TOS
دست رد محکم یمن به سینه بایدن(یادداشت روز) سعدالله زارعی/ کیهان تجاوز ائتلاف غربی-عربی به مردم مظلوم یمن حدود شش سال به طول انجامیده است. این جنگ، براساس اظهارات منتشر شده از سوی مقامات ارشد بعضی از کشورهای اسلامی باید در دو هفته به نتیجه نهایی یعنی چیرگی مطلق دولت سعودی بر یمن، می‌رسید. قطعنامه سازمان ملل که سه هفته پس از شروع جنگ صادر شد، هم از این مسئله خبر می‌دهد. در این قطعنامه با به رسمیت شناختن انصارالله، بر شکست ائتلاف ضدیمنی غرب و جمعی از کشورهای عرب به‌طور ضمنی اعتراف شده بود. قطعنامه سازمان ملل بر مبنای اعمال فشار به یمنی‌ها برای پذیرش شرایط سیاسی و نظامی سعودی تنظیم گردید. محاصره مطلق و در واقع تحریم یمن مهم‌ترین بخش این قطعنامه بود. در آن زمان غربی‌ها و دولت‌های عربی مهاجم تردید نداشتند که یمن نمی‌‌تواند در حین جنگ، محاصره و تحریم مطلق را تحمل کند و از این رو ناگزیر به خواسته‌های سعودی تن می‌دهد. شرایط یمن در آن مقطع، شباهت زیادی به شرایط «باریکه غزه» داشت؛ دوپارچگی دولت در شمال و جنوب، فقر شدید، محدود بودن به یک تا دو همسایه، عدم امکان استفاده از دریا و هوا و زمین برای ارتباطات خارجی، دور بودن از جبهه مقاومت برای دریافت پشتیبانی‌های مؤثر، همکاری مطلق غرب با طرف مهاجم و دشمنی کینه‌ورزانه با طرف مظلوم، شباهت‌های زیادی میان یمن و غزه پدید آورده بود. البته در نهایت همان‌طور که مردم غزه علی‌رغم همه محدودیت‌ها، مقاومت کرده و تا حدی شرایط را تغییر دادند، مردم یمن نیز مقاومت کرده و شرایط را تا حد زیادی تغییر دادند. رژیم سعودی در دوم اردیبهشت 1394‌ -یعنی 27 روز پس از آغاز جنگ- با تغییر عنوان عملیات خود از «طوفان قاطعیت» (عاصفه‌الحزم) به «بازگرداندن امید» (اعاده الامل) به شکست خود اعتراف کرد اما در عین حال از ابعاد حملات خود به یمن کم نکرد و این نشان داد که یک ماه پس از جنگ، از نگرانی سعودی‌ها نسبت به تحولات یمن کاسته نشده است و حالا جنگ با یمنی‌ها به یک مخمصه هم برای آل‌سعود تبدیل شده بود؛ چرا که جنگ به تلاش یمنی‌ها برای دستیابی به تسلیحات کارآمدتر ابعاد جدیدی می‌داد و تداوم مقاومت نظامی یمنی‌ها و تشدید آن، یک ماه پس از آغاز جنگ، نشان داد محاصره دریایی، هوایی و زمینی یمن نتوانسته، توانمندی نظامی یمنی‌ها را با محدودیت‌ مواجه گرداند. ظاهراً سعودی‌ها با این گمانه‌زنی‌ که توانایی تسلیحاتی یمنی‌ها، ماهیت بیرونی دارد، به محاصره مطلق یمن برای ضربه اساسی زدن به توانایی نظامی آنان اطمینان کامل داشتند ولی یک ماه پس از محاصره مطلق یمن، دریافتند که مقاومت یمن خوداتکاست و در عین حال توانسته هرچه را که باید از خارج وارد کند، وارد کرده است. سعودی‌ها از آغاز عملیات «بازگرداندن امید» با مخمصه جدی در جنگ مواجه گردیدند و در پی راه فرار می‌گشتند و این در حالی بود که در مدت زمان کوتاهی ائتلاف عربی‌-‌اسلامی علیه یمن فرو پاشید و از حدود 17 کشوری که در آغاز با ریاض در جنگ همراه شده بودند، جز امارات باقی نماند. از همین رو سعودی‌ها به مرور از خواسته‌های خود فروکاستند ولی در عین حال روی خلع یمنی‌ها از سلاح‌های دوربرد و میان‌برد تمرکز کرده و کوتاه نیامدند. و این در حالی بود که یمنی‌ها به مرور به سلاح‌های مختلف دست پیدا کرده و به خصوص در تولید انواع موشک‌ها و پهپادهای تهاجمی به موفقیت‌های ویژه‌ای دست پیدا کرده و به موقعیت‌های مهمی رسیده بودند. ادامه👈 http://kayhan.ir/fa/news/211563
شماره تلفن و شیشه عطر مدیر امنیتی نامتعارف محمد ایمانی در یادداشت روزنامه کیهان نوشت: ۱- بامداد سیزدهم دی‌ماه ۹۸، حاج قاسم سلیمانی و همراهانش، در فرودگاه بین‌المللی بغداد ترور شدند. آمریکا و اسرائیل، سال‌ها برای این جنایت بزرگ تدارک کرده بودند و حال آنکه سردار سلیمانی، بر خلاف همه مدیران امنیتی دنیا، زندگی عادی و رفت و آمد علنی داشت و آن روز هم به دعوت رسمی دولت عراق به بغداد سفر کرده بود. آیا ترور میهمان رسمی یک دولت نشانه قدرت تروریست‌های ‌اشغالگر است، یا سند درماندگی و دریوزگی؟ این نقشه، قطعا منفعلانه بود، چه اینکه حاج قاسم، نقشه نرم‌افزاری مقاومت و بیداری اسلامی را از چند دهه قبل، به درستی به اجرا گذاشته و زیر پای ‌اشغالگران آمریکایی- صهیونیستی را خالی کرده بود. این واقعیت، با ترور، برگشت‌پذیر نمی‌شود.
راز پیام حاج‌قاسم کمیل نقی‌پور در روزنامه وطن امروز نوشت: شهید سلیمانی در پیام خود به ظریف به دنبال فهماندن این گزاره به تیم مذاکراتی ایران بود که دیپلمات‌هایی که با آنها کنار دریاچه قدم می‌زنید، همان سیاست‌گذاران آشوب و جنگ در منطقه هستند. فرماندهان و ژنرال‌های آمریکایی که با داعش جلسات مستمر دارند دستورکار خود را از همان افرادی می‌گیرند که پشت میز مذاکره و در برابر شما در قامت دیپلمات نشستند! عدم اطمینان به چنین افرادی برای انجام مذاکره یا دستیابی به توافق در جهت حفظ منافع ملی ضروری است در غیر این صورت توافق به دست آمده یک توافق نامتوازن و برخلاف مصالح ملت است و فشار خود را در جبهه‌های جنگ منطقه‌ای نیز نشان می‌دهد.
راز پیام حاج.docx
14.9K
متن کامل یادداشت بالا را اینجا بخوانید
🔷 از حرمت آهنگ ساعت مچی تا حلال بودن ترانه‌های بهنام بانی. ✍️مهراب صادق‌نیا ✅ در ماشین نشسته‌ام و مشغول شنیدن رادیو آوا. ترانه‌ها یکی از دیگر شادترند؛ آنقدر که من با همه‌ی تساهلی که نسبت به موسیقی دارم کم می‌آورم و به جایز بودن‌شان شک می‌کنم. صدای رادیو را پائین می‌کشم مبادا پشت چراغ، قرمز ماشین‌های کناری خیال بد بکنند. یاد سال‌های دور می‌افتم. زمانی که یک ساعت کاسیو دستم بود و زنگ بیدارباشش یک دینگ دَنگ ریتم‌دار بود. به زحمت می‌توان به آن صدا اسم آهنگ گذاشت. با این حال، یک روز سرِ کلاس فقه‌مان صدایش درآمد. با دست‌پاچگی خاموشش کردم. استاد هاشمی نگاه غضب‌آلودی به من کردند و گفتند: «حرام است آقا! چرا رعایت نمی‌کنید؟» همین حرف کافی بود تا از خیر آن ساعت بگذرم و آن را به کسی بدهم که به اندازه‌ی من از استاد حساب نمی‌برد. آن زمان برای ما آهنگ بیدارباش ساعت کاسیو حرام بود ولی حالا رادیو دارد بهنام بانی و کسری زاهدی پخش می‌کند. به یقین حکم موسیقی در این مدّت تغییر نکرده است ولی گویا برخی از فقیهان از نظرات فقهی پیشین خود عقب نشسته‌اند و یا پای مصلحتی مهم‌تر از حکم موسیقی درمیان است. این عقب نشستن‌ها در برخی دیگر از فتوا نیز به چشم می‌آید. یادتان هست آن اوائل یکی از مراجع محترم تقلید رایتل را به دلیل امکان برقراری تماس تصویری حرام کردند؟ الآن به گمانم بسیاری از اعضای محترم دفتر آن بزرگوار، هم رایتل دارند و هم گوشی هوشمندی که بتوانند با کمک آن و از طریق واتساپ و ایمو و ... با دوستان و خویشان خود تماس تصویری بگیرند. ✅ فقه شیعه قابلیت تطبیق‌پذیری بالایی دارد به همین دلیل می‌تواند در مواقع مختلف، دین‌داران را از سرگردانی در مقام عمل، نجات داده و احکام راه‌گشایی ارائه کند. با این حال، این کوتاه آمدن‌ها چیز دیگری است. می‌توان اسمش را گذاشت «تحمیل مصلحت بر فتوی» به این معنا که گفته شود «فتوی این است ولی مصلحت اقتضا می‌کند جوری دیگر رفتار شود.». از آن‌جا که این کوتاه آمدن‌ها برنامه‌ریزی‌شده و بر اساس یک نقشه‌ی راه نیست و به میزان فشار جامعه در موارد خاص بستگی دارد، می‌توان انتظار داشت که فقهِ شاکله‌مند و نظام‌مند شیعی، در آینده‌ای دور یا نزدیک، قدری بی‌قواره شود. برای سازگاری دین با نوآوری‌ها و تغییراتِ زندگی در دنیای مدرن، بهتر است به ظرفیّت‌های درونی فقه توجّه شود و تغییر فتواها صرفاً از سرِ مصلحت و مستند به اجبار شرایط زیستی و محیطی نباشد. وجودِ فقهیان نواندیش که با اقتضاءات زندگی در دنیای مدرن آشنا هستند و فقه را قدری روش‌مندانه‌تر از برخی نسل‌های پیشین دنبال می‌کنند، می‌تواند این انفعال را چاره کند.
کدام گفتمان پیروز انتخابات ۱۴۰۰ میشود؟ ▪️در برخی اذهان درباره گفتمان پیروز در انتخابات این تصور غلط وجود دارد که اگر ما فی‌المثل شعار کار، مسکن، معیشت، اشتغال و... را مطرح کنیم، میتوانیم پیروز شویم. سوال این است که مگر جریان لیبرال شعارش بیکار کردن جوانان، خراب کردن خانه‌ها، کوچک‌کردن سفره‌ها و تعطیلی دولت است که آن شعارها در مقابل این شعارها اعتبار پیدا کرده و نظر مردم را جلب کنند؟! همه می‌گویند می‌خواهیم این مسائل را حل کنیم. اما گفتمانی پیروز می‌شود که آن مسیری که برای حل مسئله معرفی می‌کند، اولا نسبتی با آزردگی مردم از مهم‌ترین شاخصه وضع موجود برقرار کند، ثانیا حرف زدن از آن مسیر با شخصیت کاندیدایی که شعارش را می‌دهد، نسبتی داشته باشد. ▪️در دوره مرحوم هاشمی، مردم در عین حال که گرفتار تنگی و سختی معیشت بودند، از خفقان سیاسی هم رنج می‌بردند. آقای خاتمی روی موج این خفقان سیاسی سوار شد و شعار آزادی سیاسی داد. گفت اگر میخواهیم به توسعه اقتصادی برسیم، مقدمه‌اش توسعه سیاسی است. رقیب اصلی‌اش آقای ناطق اما شعارش ادامه راه آقای هاشمی بود. حرف توسعه سیاسی هم با شخصیت آقای خاتمی تناسب داشت. ▪️آقای احمدی نژاد روی موج تبعیض و بی‌عدالتی و اشرافیتی که از دوره آقای هاشمی شروع شد و در دوره آقای خاتمی هم ادامه یافت، سوار شد و شعار عدالت و ساده‌زیستی داد. رقیبش آقای هاشمی خیال می‌کرد اگر مانند سال ۷۶ آقای خاتمی شعار توسعه سیاسی بدهد رای می‌آورد! حرف از عدالت و ساده‌زیستی هم با شخصیت آقای احمدی‌نژاد تناسب داشت‌. ▪️آقای روحانی روی موج تحریم‌هایی که مسببش فتنه ۸۸ بود سوار شد و شعار مذاکره برای رفع تحریم داد. رقبایش یا اساسا ایده‌ای نداشتند، یا حرف‌هایی فضایی می‌زدند که مردم راه حل مسائل خود را در آنها نمی‌دیدند. شعار مذاکره نیز با شخصیت آقای روحانی تناسب داشت؛ و رای آورد. معتقدم تنها گفتمانی که میتواند در انتخابات ۱۴۰۰ پیروز شود، گفتمان دولت جوان حزب‌الهی است. دولت مستقر دو ویژگی دارد؛ یکی پیری و خستگی و یکی لیبرالیسم که از تبعات آن تسلیم و ارعاب و انفعال در برابر جنگ اقتصادی دشمن است. ▪️جنگ اقتصادی رزمندگان جوان و مبتکر و شجاع و با همت می‌خواهد. دولت جوان حزب‌الهی گفتمانی است که مردم قطعا برای پیروزی در این جنگ اقتصادی به آن اقبال خواهند داشت. ترجیح این است که رئیس این دولت نیز یک جوان باشد؛ اما اگر شرایط مهیا نبود، فردی باید بیاید که تشکیل با شخصیتش تناسب داشته باشد. 👤 سیدیاسر جبرائیلی
🔴 رسالت جناب پاپ در عراق درست است که دیدار پاپ فرانسیس با حضرت آیت‌الله سیستانی امری کم‌سابقه بود؛ اما بی‌سابقه نبود. در طول تاریخ بسیار اتفاق افتاده است که عالمان و بزرگان ادیان مختلف با مراجع معظم و عالمان بزرگ شیعه دیدارهایی به‌منظور تقریب ادیان و نیز مباحثات علمی، یا رفع کدورت‌ها و ایجاد گشایش در امور مختلف داشته‌اند. البته در چند دهۀ اخیر به دلیل محدودیت‌های مختلفی که در کشور عراق وجود داشت، تعاملات حوزۀ مقدس نجف با بیرون بسیار اندک بوده است؛ لذا این رویداد را می‌توانیم فتح بابی خجسته برای بروز بین‌المللی مرجعیت عراق بدانیم. ازسوی‌دیگر حوزۀ علمیۀ قم در چهار دهۀ اخیر همه‌ساله شاهد ده‌ها جلسۀ هم‌اندیشی و همایش‌های تقریبی با حضور اندیشمندان ادیان مختلف بوده، که همۀ اینها از برکات انقلاب اسلامی و اندیشۀ حضرت امام خمینی قدس‌سره است. حوزۀ علمیۀ نجف در ایام زمامداری رژیم بعث، خود را به‌ناچار از همۀ مناسبات سیاسی و حتی اجتماعی دور نگه داشت؛ اما در فرصت پیش‌آمدۀ کنونی به تأسی از حوزۀ قم تلاش کرد تا بار دیگر پنجرۀ حجره‌ها را به‌سوی دنیای بیرون بگشاید، و این به‌خودی‌خود امری فرخنده است. اما برادران نجفی ما باید بدانند که حضور در این عرصه به کیاست و تجربه‌ای فراوان نیاز دارد؛ وگرنه دشمنان شیعه با زیرکی تمام می‌توانند به حیثیت عظیم و سابقۀ درخشان آنها لطمه بزنند. علما و فضلای قم آماده‌اند تا تجربیات گران‌سنگ خود دراین‌زمینه را خاضعانه در اختیار علمای نجف اشرف بگذارند. دربارۀ دیدار اخیر پاپ با مرجعیت عراق نیز باید گفت که بسیار ساده‌اندیشانه است اگر گمان کنیم پاپ تنها برای یک دیدار ساده به عراق سفر کرده، و این دیدار هیچ پشت پرده‌ای نداشته است. نخستین پرسشی که برای هر انسان دوراندیشی پیش می‌آید این است که در دورۀ پاندمی کرونا و وضعیت متزلزل امنیتی در عراق، رسالت حقیقی جناب پاپ چه بوده که او را به این سفر واداشته است؟! این پرسش کمی جدی‌تر می‌شود وقتی بدانیم که کشور عراق یک اقلیت چهارصدهزارنفری از مسیحیان را در خود جا داده است؛ زیرا این عدد آن‌قدر کوچک است که نمی‌تواند انگیزه‌ای بزرگ برای حضور شخص پاپ در عراق باشد. بازدید پاپ از سایت باستانی "اور" و تحرکاتی که مسیحیان صهیونیست برای یافتن جای پا در عراق دارند شاید یکی از مهم‌ترین دلایل سفر پاپ به عراق باشد. پاپ درحالی ادعا می‌کند زائر صلح در عراق است که تاکنون هزاران نفر از مردم بی‌گناه عراقی و غیرعراقی با دخالت‌های مکرر غرب در این کشور جان داده‌اند. همچنین پاپ درحالی از آواره شدن مسیحیان عراق توسط داعش ابراز تأسف می‌کند که هرگز از حمایت‌های غرب از داعش گلایه‌ای نکرده است. با این توضیحات کشف اینکه سفر جناب پاپ به عراق در تکمیل کدام پازل امریکایی صهیونیستی صورت گرفته، کار سختی نیست! البته ما با همۀ وجود امیدواریم که با درایت مرجعیت عراق این نقشۀ پنهانی آنها نقش بر آب شود. ✍️محمدصادق ناطقی
‍ جناب خاتمی رویکرد و عملکرد شما و جریان سیاسی شما، ریشه همه دردهای امروز مردم است سیدیاسر جبرائیلی نوشت: 🔻اگر بخواهیم کمی دقیق‌تر به ماجرا بنگریم، باید این پرسش‌ها را مطرح کنیم که اساسا چرا تحریم‌های بی‌سابقه سال ۱۳۹۰ علیه کشور وضع شد؟ و کدام عوامل باعث روی کار آمدن دولت آقای روحانی و رخ دادن این فاجعه ۸ ساله مدیریتی شدند؟ پاسخ این سوالات، ما را به علت‌العلل مشکلات اقتصادی کشور خواهد رساند. 🔻اصلی‌ترین محرک دولت اوباما-بایدن برای وضع تحریم‌های فلج‌کننده علیه ایران، ادعای دروغ تقلب در انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و وقوع فتنه ۸۸ بوده است. فقط برای نمونه، آنگونه که ریچارد نفیو خبر داده، پس از فتنه ۸۸ بود که اوباما به سفیر آمریکا در سازمان ملل (رایس) و وزیر خارجه (کلینتون) اجازه داد تا برنامه‌های خود برای تحریم را پیش ببرند. اوباما نیز در خاطرات خود با مضامین مشابه، بر این مدعا مهر تایید زده است. 🔻یعنی آمریکایی‌ها به این نتیجه رسیده بودند که فتنه ۸۸ یک لبه قیچی است و تحریم‌ها باید لبه دیگر قیچی برای بریدن رگ حیات ملت ایران باشد. لذا اگر بخواهیم علت‌العلل تحریم‌ها را شناسایی کنیم، آقای سیدمحمد خاتمی از اصلی‌ترین صحنه‌گردانان و عوامل فتنه ۸۸ از نخستین کسانی است که باید سراغش رویم. 🔻اما در پاسخ به سوال دوم، یعنی ریشه‌های فاجعه مدیریتی ۸ سال اخیر نیز سیدمحمد خاتمی نقشی تاریخی ایفا کرده است. او به عنوان موثرترین چهره و لیدر جریان اصلاحات، این جریان را برای حمایت از آقای روحانی بسیج کرد و در کنار مرحوم هاشمی نقش موثری در روی کار آمدن این دولت داشت. 🔻اگر بخواهیم برای وضع موجود اقتصادی کشور دنبال علت‌العلل بگردیم، آقای سیدمحمد خاتمی حتما در ردیف کاندیداهای اصلی خواهد بود. اینکه ایشان اخیرا پیام داده و گفته ترجیح می‌دهد به جای تبریک نوروز با مردم همدردی کند، نوعی فرار به جلوست. خاتمی بی‌مسئولیت‌ترین فردی است که جایگاه و قدرت اجتماعی‌اش را صرف وضع تحریم علیه کشور و روی کار آمدن دولت آقای روحانی کرد. رویکرد و عملکرد شما و جریان سیاسی شما، ریشه‌های همه دردهای امروز مردم است آقای خاتمی! اشک تمساح نریزید...
«هرآنچه سخت و استوار است دود می‌شود و به هوا می‌رود» این تعبیر مارکس، کوتاهترین و در عین حال پرمغزترین عبارتی است که می‌توان برای توصیف امروز جامعه ایران داشت. جامعه امروزِ ایران را می‌توان با سه محور سنجید: از سویی منادیان «ایرانیت» که عقبه تاریخی خود را نه در تاریخ اسلام بلکه در تاریخ ایران می‌جویند. (و از این دسته است افرادی که سرسپرده مدرنیته هستند.) از سوی دیگر ساختار کلان حاکمیتی و سنت‌گرایانی که با پذیرش اسلام، ریشه‌ی درخت تمدنِ خود را در خاک گرم عربستان و ظهور اسلام در آن قلمه می‌زنند. و دسته سوم، افرادی که در رابطه آنتاگونیستی میان اسلامیت و ایرانیت، نه می‌توانند عقبه تاریخی خود را رها کنند و نه کاملاً می‌توانند در جهاز هاضمه فرهنگ اسلام هضم شوند، فرهنگی که به ادعای بسیاری، فراتر از موقعیت‌های جغرافیایی و مرزهای سرزمینی دوران جاهلیت و بر فراز تاریخ بشریت به پرواز در آمده تا جهانشهری را برپا کند. برای چون منی که مفاهیم را در حصار زیست‌بوم تاریخی و شرایط اجتماعی و فرهنگی و ... می‌بینم، این تعارض رفته رفته پر رنگ تر می‌شود. این تعارضات نه تنها در ساحت فردی که در بعد کلان و ساحت جمعی نیز خود را نشان می‌دهد. هرساله در سالروز تولد کوروش، راه تخت جمشید بسته می‌شود تا مبادا پیروان دسته اول، به آرامگاه کوروش سجده کنند. دسته دوم (که من آنها را سنت‌گرایان می‌نامم) با نگاهی تقلیل‌گرایانه، خرده فرهنگ‌ها را نیز در فرهنگ دینی ذوب می‌کنند و نوروز و مراسم ۴شنبه سوری تا سیزده‌به‌در و ... را سنت‌های جاهلی می‌دانند که دورانش به سر آمده و و باید به همان «تاریخ پاگانی» بپیوندد. دسته سوم که زندگی در شکاف را برمی‌گزینند، در فشار مفاهیم سَیَلانی جدید و مفاهیم ثابت و لایتحرک (دینی فرهنگی و ...) با تعارضی درونی دست و پنجه نرم می‌کنند. دغدغه چندین ساله من آن است که مرز میان سنت‌ها و ارزش‌های برساخته بدون معنا (یا واجد معنای برساخته) از ارزش‌های دارایِ معانیِ حقیقی چیست؟ کدام ارزشها باید دود شوند و به هوا بروند و کدام ارزش‌ها را باید نگاه داشت؟ ✍ محمد رایجی
⛔️جناب دیپلمات‌ و نوامیس مملکت 🔹وزارت امور خارجه ، تعدادی زن و دختر ایرانی را با آرایش و لباس‌های زیبا درون سفره هفت سین نشانده تا سفرای خارجی ببینند و حالش را ببرند و با نوروز هم آشنا بشوند! 🔹جناب وزارت امور خارجه ! چرا زن و دختر خودت را سر این سفره ننشاندی؟ مگر زنان و دختران مردم ایران، ناموس تو نیستند؟ 🔹در کدام کتاب فن دیپلماسی نوشته «معنی دیپلماسی» بیخیالی نسبت به ناموس مملکت است؟ 🔹همین نگرشی که زن و دختر ایرانی را برای خوشایند سفرای خارجی به نمایش می گذارد، با موگرینی هم سلفی می گیرد، برای هر سفر به اروپا و آمریکا روزانه ٢٠٠ تا ۴٠٠ یورو از بیت المال حق ماموریت دریافت می کند، برجام را از اجنبی گدایی می کند و با آن فخر هم می فروشد. 🔹خدا را شکر که دفاع از ناموس ایرانی به عهده «جناب دیپلمات» نبود، وگرنه آمریکایی ها و اروپایی ها و سعودی‌ها و... ایران را «تایلند» کرده بودند! 🔹آیا می دانید«جناب دیپلمات» هشت سال دفاع مقدس را نیویورک تشریف داشته وخدمت سربازی را همانجا گذرانده است؟ آن هم زمانی که جوانمردان ١٣ و ١۴ ساله بسیجی، پیکرهای کوچکشان را مانند سد در برابر «تی ٧٢» بعثی ها گذاشتند تا «نگاه ناپاک بیگانه» به زنان و دختران این مملکت نیفتد! ✳️ جناب دیپلمات! می دانیم که بانی این اقدام زشت را تنبیه نخواهید کرد و زبان عذر خواهی بابت این حرکت توهین آمیز نسبت به زن ایرانی را هم ندارید! فقط خواهش می کنیم به متولی این برنامه، مدال درجه یک دیپلماسی عمومی و ٧۵٠ سکه بهار آزادی ندهید! ✍️دکتر کوشکی
تمدن غربی از رؤیا تا واقعیت روابط جنسی نامشروع و نامتعارف 👈حتماً اگر بدانید توسعه‌یافته‌ترین کشورها مانند؛ آمریکا، سوئد، فرانسه، کانادا، انگلستان و آلمان بیش از سایر کشورها مرتکب این جرم می‌شوند، شگفت‌زده خواهید شد. 👈البته طبق معمول، ایالات متحده آمریکا در مسابقه‌ی تجاوز جنسی نیز مقام اول را دارد. متجاوزان به‌طور عمده مرد هستند و سهمی ۹۹ درصدی دارند. بر اساس نظرسنجی ملی خشونت علیه زنان، از هر ۶ زن امریکایی یک نفر، و از هر ۳۳ مرد امریکایی ۱ نفر در طول زندگی قربانی یک تجاوز کامل یا اقدام به آن است. 👈به نقل از سایتtheism.blog.ir ، بالاترین نرخ رشد تجاوز به عنف در سطح اروپا نیز به کشور سوئد اختصاص دارد، به گونه‌ای که بر اساس گزارش‌های رسمی در سوئد، از میان هر ۴ زن یک نفر قربانی تجاوز است، براساس مطالعه‌ی اتحادیه‌ی اروپا در سال ۲۰۰۹، سوئد یکی از بالاترین نرخ‌های تجاوز گزارش شده را در اروپا دارد، ۵۹% این تجاوزها در اماکن عمومی، ۱۴% در محل کار و یا مدرسه، ۱۸% در منزل و ۹% در سایر مکان‌ها رخ داده است. 👈به گزارش روزنامه انگلیسی ایندیپندنت، سوئد و دانمارک کشورهایی با بالاترین میزان آزار جنسی در اتحادیه اروپا هستند. نمودارهای آماری نشان می­‌دهند که بر اساس داده­‌های آژانس اروپایی حقوق اساسی، در کشورهای سوئد و دانمارک ۸۰ تا ۱۰۰ درصد مردم اظهار داشته­‌اند که مورد آزار جنسی قرار گرفته‌­اند که این اعداد بالاترین میزان در این قاره است. این رقم در کشورهای انگلستان، فرانسه، آلمان و فنلاند ۶۰ تا ۷۹ درصد می‌­باشد. به همین سبب موسسه گیت استون به سوئد لقب “پایتخت تجاوز جنسی در غرب” را داده است. 👈براساس گزارش مشترک وزارت دادگستری(MoJ)، دفتر آمار ملی(ONS)، و نهاد نخست‌وزیری انگلیس که در سال ۲۰۱۳ تهیه شده است، به‌طور متوسط تقریبا ۸۵۰۰۰ زن سالانه در انگلستان و ولز مورد تجاوز قرار می‌گیرند. ۴۰۰۰۰۰ زن هر سال اذیت و آزار جنسی می‌شوند. از هر ۵ زن یک نفر (۱۶ تا ۵۹ ساله) پس از ۱۶ سالگی، گونه‌ای از خشونت جنسی را تجربه می‌کند. 👈آلمان با تعداد ۶،۵۰۷،۳۹۴ مورد تجاوز جنسی در در سال‌جاری ششمین کشور با بالاترین میزان این سوء رفتار است که رقم واقعا بالایی است. کاتولیک‌های آلمانی قرص‌های پیش‌گیری از بارداری اورژانسی را برای قربانیان جایز دانسته‌اند. 👈حدود ۲۰ سال است که تجاوز در فرانسه جرم محسوب می‌شود و تا قبل از آن اصولاً تجاوز در فرانسه جرم به‌شمار نمی‌رفت، با این حال مطالعات دولت این کشور نشان نیز می‌دهد هر سال ۷۵۰۰۰ مورد تجاوز در فرانسه رخ می‌دهد که نسبت به جمعیت بسیار بالاست. البته تنها ۱۰ درصد قربانیان شکایت می‌کنند و این آمار بر همین اساس برآورد شده است. فرانسه با مجموع ۳،۷۷۱،۸۵۰ مورد در رتبه‌ی هفتم قرار دارد. 👈کانادا کشوری است که برای این جرم جریمه‌ی نقدی درنظر می‌گیرد و مجموع موارد تجاوز‌ گزارش شده در این کشور ۲،۵۱۶،۹۱۸ است. این آمار تنها ۶ درصد کل موارد تجاوز‌ گزارش شده ‌است، چرا که در این کشور نیز از هر ۳ زن یک نفر تجاوز‌ جنسی را تجربه کرده‌است و تنها ۶ درصد تجاوزها به پلیس گزارش شده‌است. 👈تجاوز به کودکان و بهره‌کشی جنسی نیز به شکل پنهان و آشکار تقریباً در همه کشورهای اروپایی متداول است، اما بر اساس تخمین سازمان دفاع از حقوق کودکان در هلند، آمار کودکان روسپی در این کشور به نحو نگران کننده‌ای افزایش پیدا کرده است. به نحوی که در طی چند سال از ۴۰۰۰ نفر به ۱۵۰۰۰ بالغ شده است. 👈کشور سوئیس که همواره از آن به‌عنوان یکی از امن‌ترین و بهترین کشورهای جهان تعبیر می شود نیز دارای بیشترین تعداد مراکز فحشا است. به گزارش روزنامه بلیک چاپ زوریخ، کشور سوئیس در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی، از بالاترین میزان تراکم در تعداد فاحشه‌خانه‌ها برخوردار است، به‌طوری که ساکنان این کشور احساس می‌کنند به واسطه تعدد این مراکز غیر اخلاقی، مورد تهاجم قرار گرفته‌اند. 👈همچنین تنوع طلبی و لذت جویی در غرب در حدی حاد شده است که؛ هم‌اکنون بهره‌کشی جنسی از عروسک انسانی لولیتا (زنان و دختران مثله شده و بی‌دفاع) به شکل محدود و پنهان و ازدواج با همجنس، ازدواج با حیوانات، ازدواج با خود، ازدواج با ربات و ازدواج سفید نیز به شکل رسمی و قانونی و در عین حال گسترده در این جوامع متداول شده است. 👈کار به جایی رسیده که اینک صاحبان ثروت و قدرت در غرب، به خود اجازه می‌دهند تا در قبال پرداخت پول به بردگان جنسی و سایر همنوعان نیازمند خود، افسار بردگی را به گردن دیگران آویخته و متکبرانه آنها را به معابر عمومی کشانده و هویت و انسانیت انسان را در معرض دید عمومی به لجن بکشند.
📚رسالت‌انقلابیون: 🇮🇷شناخت‌ِ فرایندِ ظهورِ کبری و تدارک مقدمات آن در عصر ظهور صغراست ✍️ تلاش هزار ساله ایرانیان برای احیایِ هویت اجتماعی شیعیان که بعد از حکومت‌های علویان و آل‌بویه، با تشکیل حکومت صفویه نقطه عطفی در عصر غیبت بود، طی فراز و فرودهایی به دوران مشروطیت رسید که قرار بود «مشروطه‌ی مشروعه» تحت نظارت فقیهان شیعه سامان دهی شود... 📌اما با دخالت انگلیس و همراهی حامیان داخلی، یعنی پیشینیان همین غرب‌پرستان امروز، به شکست منجر شد که متعاقب آن، حدود ۹میلیون ایرانی را قحطی زده و قربانی کردند تا بتوانند پدر و پسر پهلوی را به مدت نیم قرن بر سرنوشت ایرانیان تحمیل کنند. ✅در مسیر پرسنگلاخ و صعب العبور تاریخ، گذرگاه هایی که شیعیان برای رسیدن به افق ظهور طراحی کرده بودند، در بهمن ۱۳۵۷ به انقلاب اسلامی رسید و جمهوری اسلامی طی چهل سال مقدماتی خود توانست، انگیزه و اندیشه طراحی نقشه بزرگراهی به نام «تمدن نوین اسلامی» را برای ورود به عصر ظهور کبری، توسط امام خامنه‌ای در ذهن نخبگان امت اسلامی ایجاد کند🇮🇷 📚انقلابیون می‌دانند، همان‌طوری که فرایند «غیبت معصوم» از مدیریت جامعه بشری، با ماجرای سقیفه شروع شد و بیش از ۳۲۰ سال طول کشید تا به غیبت کبری منتهی شد؛ فرایند «حاکمیت معصوم» نیز، از هنگام «ظهور صغری» و پدیده انقلاب اسلامی تا رسیدن به لحظه «ظهور کبری»، زمانی مقتضی را لازم دارد🌍 ✍️در این فرایند، انقلابیون ایران و جهان، باید پیوستگی زمان برای تربیت خویش و آماده‌سازی نسل‌های آینده را متوالیاً دنبال کنند و نگذارند شش‌صد سال وقفه میان آل بویه تا صفویه، سیصد سال از آغاز صفویه تا جنبش مشروطیت و یک قرن فاصله زمانی از مشروطیت تا انقلاب اسلامی تکرار شود... ❤️البته در آستانه میلاد حضرت حجت علیه‌السلام، چله گرفتن‌ها، دعای جمعی کردن، اطعام ایتام و نیازمندان، و استغفار و توبه جمعی از گناهان عمومی، امربه معروف و نهی از منکر و مقاومت در برابر شرارتِ اشرار و مفسدان عالٓم همه خوب است که تکمیل همه این امور، با قدرشناسی و تبعیت لازم از نائب امام عصر (عج) و شناساندن شخصیت و مقام ولایی امام خامنه‌ای به مسلمانان و مستضعفان جهان، رقم خواهد خورد و سهل الوصول ترین راه برای اثبات صداقت منتظران و اتمام انتظار امام معصوم (عج) پدیدار خواهد شد... 🇮🇷چهل سال تداوم انقلاب اسلامی با افت و خیزهای فراوان در عملکرد کارگزاران «غرب‌گرا» یا «ولایت‌مدار» در جمهوری اسلامی، گنجینه‌ای از تجربیات تلخ و شیرین را در اختیار منتظران واقعی، بویژه انقلابیون رسالت‌مدار قرار داده‌است. 🎯 بهره‌برداری از این تجربیات و فرصت‌های بسیاری که وجود دارد، مقدمات «ظهورکبری» را تسهیل و تسریع خواهد کرد؛ ان شاءالله☘️ ✍️ ادامه دارد... محمدعلی رامین هشتم فروردین۱۴۰۰
علی بهاری حق با مطهری است «من حجاب را انتخاب نمی‌بینم و به آزادی در آن اعتقاد ندارم. من نیمه عریان بودن را آزادی انسانی نمی‌دانم و آن را آزادی حیوانی و غریزی تلقی می‌کنم.» این‌ها بخشی از سخنان علی مطهری در کلاب‌هاوس است. او که به صراحت در ابراز نظر سیاسی و فرهنگی شهره است در این گفتگو با بسیاری از مشهورات و مقبولات جامعه مخالفت کرد و البته هزینه‌اش را هم پرداخت! برخی از نویسندگانی که گرایش اصلاح‌طلبی دارند به نقد اظهارات ایشان پرداختند. در این نوشتار، نگاهی گذرا می‌اندازیم به نقد یکی از یادداشت‌نویسان سایت عصر ایران، ولی پیش از آن بخش‌هایی از اظهارات این نماینده سابق مجلس را مرور می‌کنیم: - اگر کسی کنار دریا تحریک نمی‌شود بیمار است. خدا خواسته ما تحریک شویم، باید تحریک شویم. - اینکه جوان ما با دیدن دست یک خانم تحریک می‌شود، خوب است. الان در اروپا مشکل دارند با این مسئله و تحریک نمی‌شوند. مردها تحریک نمی‌شوند و زن‌ها رو می‌آورند به مردهای آفریقایی! - ‌تساوی حقوق زن ومرد به معنای تشابه حقوق آن‌ها نیست. - تعدد زوجات بسیار حکیمانه ا‌ست. چون زنان آماده‌ ازدواج از مردان بیشتر اند و نباید حق ازدواج کردن را از زنان گرفت. پس از این گفتگو، جناب هومان دوراندیش در یادداشتی که با عنوان «دفاع مطهری از حجاب، نقض غرض بود» به نقد دیدگاه‌های او پرداخت. این نقدها را می‌توان به صورت زیر خلاصه کرد: - ریشه تحریک جنسی، درون آدمیان است. بنابراین قدم زدن در ساحل مختلط و نماز خواندن در مسجد مجزا تفاوتی نمی‌کند! - در سربازخانه‌ها و خوابگاه‌ها جنس مخالف برهنه وجود ندارد ولی میل جنسی وجود دارد. پس میان تحریک میل جنسی مردان و برهنگی زنان در جامعه، ارتباطی نیست. - مطهری نقض غرض کرده است، زیرا مردی که با دیدن اندام برهنه زن، تحریک نمی‌شود به آخرت آباد نزدیک‌تر است تا مردی که با دیدن آن تحریک می‌شود. - این که یک مرد با دیدن زن برهنه تحریک شود نشان دهنده ناسلامتی روان اوست نه سلامتی آن. - آن چه مردان را از وسوسه‌های جنسی نجات می‌دهد تقوا و عفت است نه ازدواج. - امر کردن زنان صدر اسلام به حجاب نه از باب پیشگیری از مفاسد جنسی که به خاطر هویت‌بخشی به زنان مسلمان بوده است. در یک کلام تقریبا همه گفته‌های جناب دوراندیش خطا بلکه واضح‌البطلان است. از آن جایی که برخی از ادعاهای ایشان هم‌پوشانی دارند از نقد تک‌تک می‌پرهیزم و به صورت کلی نقد می‌کنم. یک: مردی که با دیدن بدن زن تحریک نمی‌شود به لحاظ روانی و زیستی بخشی از فرایند لذت جنسی را از دست داده است و هنگام معاشقه با همسرش باید به فکر کارهایی باشد که بتواند لذت مراحل از دست رفته را جبران کند. به بیان دیگر، فرض کنیم لذت جنسی با یک نگاه ساده شروع می‌شود و به رابطه عمیق جنسی ختم می‌شود. کل این بازه را از یک تا ده شماره‌گذاری می‌کنیم. مردی که با دیدن یک زن برهنه یا نیمه‌برهنه هیچ لذتی نمی‌برد لذت شماره یک تا سه جنسی را – عدد، از باب مثال است – از دست داده است و برای داشتن یک رابطه کامل و درک لذت‌های ده‌گانه باید مراحل دیگری به رابطه جنسی‌اش اضافه کند. همین موضوع سبب می‌شود کم‌کم پای ابزارهای مختلف هم به رابطه جنسی باز شود و سپس کار به رابطه جنسی گروهی بکشد و در نهایت به رابطه با حیوانات! ختم شود. در واقع کل فرآیند لذت‌طلبی جنون‌آمیز در روابط جنسی از یک انحراف ساده شروع شد: هرزگی چشم! دو: گاهی یک پدیده، شرط لازم یک پدیده دیگر است نه شرط کافی. مثلا برای درست کردن قرمه‌سبزی شما باید گوشت و لوبیا قرمز داشته باشید. اما آیا با داشتن گوشت و لوبیا قرمز کار تمام و قرمه‌سبزی سر میز حاضر است؟ خیر. زیرا گوشت و لوبیا شرط لازم قرمه‌سبزی هستند نه شرط کافی آن. عدم برهنگی بانوان در جامعه هم شرط لازم داشتن یک جامعه پاک است نه شرط کافی. بنابراین اگر سایر شروط مثل پاک‌چشمی افراد، ازدواج به موقع و آموزش صحیح محقق نشود حتی با وجود حجاب جامعه سالمی نخواهیم داشت. در واقع مغالطه جناب دوراندیش، شرط کافی دانستن شروط لازم آقای مطهری برای یک جامعه سالم است. سه: فرض کنید ما انسان‌ها به گونه‌ای آفریده شده بودیم که ذاتا از مال حرام بدمان می‌آمد، به گونه‌ای که هر گاه می‌خواستیم لقمه حرام بخوریم بوی تعفنش حالمان را بد می‌کرد و مزه مشمئزکننده‌اش، منزجرمان می‌کرد. آیا در این صورت دست نزدن به مال یتیم و احراز از رشوه و روگردانی از ربا هنر بود؟ بنابراین تمام ارزش تقوا و عفت به این است که گناه برای انسان جاذبه داشته باشد. آن گاه می‌توان از متقی و عفیف سخن گفت! چهار: به نظر می‌رسد دفاع از حجاب اجباری یا اختیاری امری پیچیده و دارای ابعاد گوناگون است و اساسا نمی‌توان در یک یادداشت، نسخه‌اش را پیچید، اما اگر همه استدلال‌های موافقان حجاب اختیاری از قبیل جناب دوراندیش است باید فکری به حال پایگاه اجتماعی‌شان بکنند!
♨️بیماری تاریخ‌زدگی ما ✍رسول جعفریان 🔻تجربه‌ من در نوشتن کتاب جریانها و سازمانهای مذهبی‌این طور می‌گوید که ما روحیه تاریخ‌زدگی داریم و سعی می‌کنیم بر اساس تاریخی که داریم همه محتویات ذهن خود را از هر جهت سر و سامان دهیم از آنجایی که فرقه های مختلفی هم بوده‌ایم و دست کم دو گروه بزرگ اخباری و اصولی و نیز به دلیل حضور جریان های غالی شناختی که از تاریخ تفکر و سیاست در شیعه داریم شکل‌ها و نمودهای مختلفی دارد عادت کرده‌ایم به این امور تمسک کنیم و این کار را به خصوص از مشروطه به این طرف به یک رویه تبدیل کرده‌ایم 🔻در دوره جدید، وقتی در مقابل غرب کم آوردیم به تاریخ اسلام روی آوردیم تا با آن تکمیلش کنیم سنی‌ها از عظمت خلافت سخن گفتند و ما هم در حاشیه آنها از نوشته‌های آنها و آثار خودمان شروع به استخراج کردیم برای ما داستان حکومت امام علی و کربلای امام حسین اهمیت داشت آنها سعی کردند از تاریخ برای مشروعیت خلافت عثمانی و مسائلی که بعد از آن اتفاق افتاد استفاده کنند هنوز هم داعش این کارهای تاریخی را می‌کند ما هم گرفتار این وضع هستیم بسیاری از رهبران فکری انقلاب در طول دهه‌ها گاه هم با ترجمه آثار مصری سعی کردند از تاریخ اسلام همه چیز درآورند 🔻الان می‌دانیم که این روال در میان فقها نبوده و کسی این تواریخ را معتبر نمی‌دانسته است اما مهم این بود که ما در مقابل غرب و انبوه افکار و اندیشه ها و آثاری که داشت کم آوردیم و باید از جایی آن جای خالی را پر می‌کردیم خواستیم بگوییم تمدن داریم و برای این کار تاریخ را واکاوی کردیم 🔻حالا بر اساس آن تاریخ می‌خواهیم نظام سازی هم کنیم و به هر چیزی تشبث می‌جوییم می‌خواهیم از تجربه‌های تاریخ که معلوم نیست در چه وضعی بوده استفاده کنیم تاریخ‌زدگی به همه معانی آن بر ذهن ما حاکم است گذشته را سفت چسبیده‌ایم از آن دین و اخلاق و فلسفه و فقه استخراج می‌کنیم. روزگار خودمان را دایما با آن مشابهت سازی می کنیم و می‌خواهیم درس بگیریم و اسمش را عبرت گیری از تاریخ می‌گذاریم جدای از این که در علم اصول از این شیوه استفاده از تاریخ و اصول آن یاد نشده و فقها ذره‌ای برای این گزاره‌های تاریخی اهمیتی قائل نبودند مشکل این است که ما قدرت تفکر را از دست داده‌ایم و به تاریخ چسبیده‌ایم وقتی ما تصور می کنیم سرمایه تاریخی داریم و باید همه چیز را از آن درآوریمدیگر فکر را تعطیل می‌کنیم عوض این که مصلحت روزگار خودمان را در نظر بگیریم و حداکثر در چارچوب اهداف کلی دین با رعایت ضروریات فقه پیش برویم و دست به خلاقیت و ابتکار برای بهبود زندگی‌مان و به روز شدن دنیایمان بزنیم خودمان را در دریایی از تواریخ پرت می‌کنیم و می‌خواهیم همه چیزمان را با آن منطبق کنیم 🔻ما قرار بود دین شناسی را از احادیث مسلم ائمه فرا بگیریم تاریخی کلی هم از زندگی آنها از نظر تولد و وفات و غیره داشته باشیم اما حالا به هر خبری و گزارشی در هر کتابی تمسک کرده و می‌خواهیم از آن دین در بیاوریم کدام فقیهی چنین می‌کرده است؟ فقهای اصولی ما بخش زیادی از احادیث را به عنوان ضعیف کنار گذاشتند کتابهای تاریخ را کلا بوسیدند و کنار گذاشتند با اصول عملی دین را درست کردند و از عقل سخن گفتند حالا ما خود را گرفتار تاریخ کرده‌ایم 🔻جالب است که هر منبری هر مداحی هر مجری تلویزیونی مشغول این کار است در حالی که نه از منابع سر در می‌آورد نه سند شناس است و نه با روش فقیهان و احتیاط آنها در استخراج احکام شرعی و صدور نظر آشناست 🔻ما بیش از صد سال است تاریخ زده شده‌ایم بخشی از این تاریخ‌زدگی را مدیون کتابهای مصری در باره اسلام تاریخی هستیم که آنها هم زیر سایه عثمانی‌ها گرفتار بازسازی خلافت بودند و آنها را ساختند تا بگویند همه چیز داشته‌ایم 🔻این رویه اختصاص به راست و چپ ما ندارد همه در آن غرق شده‌ایم می‌خواهی با دشمن مذاکره کنی ببین عقلت چه می‌گوید چه کار داری که امام با ابن سعد صلح کرد یا نه می‌خواهی رقیب انتخاباتیت را حذف کنی، چه ربطی به گذاشتن کلیشه طلحه و زبیر روی او داری و چرا به اسم امام علی این کار را می‌کنی؟ کلیشه‌هایی که از گذشته ساخته‌ایم روی این و آن نصب می ‌کنیم و اندازه‌شان را می‌گیریم طرف مقابل هم از نمونه‌های دیگر استفاده می‌کند باید این ذهن را خالی کرد نشست فکر کرد و چاره‌جویی برای کشور نمود 🔻گذشته کم بود سالهاست با اخبار آخر الزمانی که در صورت درست بودن ویژه امام زمان و زمان ایشان است نقشه برای دیگران می‌کشند و بر اساس آن ها نظام سازی می‌کنند و طرح می‌دهند 🔻به نظرم دو ویژگی مهم امام این بود که نه ذهن تاریخ‌زده داشت و نه تحت تأثیر این قبیل اخبار آخرالزمان بود 🔻راستش می‌دانم این سخنم برای جامعه‌ای که سخت درگیر تاریخ است چندان قابل فهم نیست اما چه کنم که به هر حال باید می‌نوشتم شاید روزی کسی به آن توجه کند.
طرح نو مرحوم رضا بابایی روزگار را مي‌گذرانيم؛ نه همچون نسيمی كه باغ و بستان را طواف مي‌كند، و نه مانند رج‌های قالی كه اندك‌اندك حجم سرخ يك گل را می‌تند. به همت زنگ ساعت از خواب برمی‌خيزيم و به مدد چای و پنير و سيگار، به خيابان‌ها می‌ريزيم تا چرب‌ترين لقمه‌های شام را با خود به خانه آوريم. آنگاه می‌خوابيم و در خواب می‌بينيم كه در يك خانهٔ بزرگ، باغچه‌ای است پر از گلبوته‌های بنفشه و نسترن، و چند درختچهٔ هميشه‌بهار و يك چنار مغرور كه گويی از ازل به همين قد و قامت بوده است. چتر درخت مو، دهليز خانه را زير سايهٔ خود گرفته است و حوض پاكيزه‌ای، در دل حياط می‌درخشد. خانه در محاصرهٔ چند ديوار سيماني است و ما ميان گل‌های زرد و سرخ و نارنجي می‌خراميم. دست خود را به سوي يك شاخهٔ گل دراز می‌كنيم تا بشكفيم از بوي دلاويز اين ساقيان نباتی كه جام از مشام می‌سازند و باده از نكهت خوش. اما صداي گنگ و غمباری فرياد می‌زند: نه. می‌گوييم چرا. می‌گويد شيشه‌های گلابْ خالی است و مزارها خشك. منتظر باشيد تا بوی‌گل‌های امروز، در شميم جنازه‌‌های فردا آميزد و آنگاه مشام‌های خود را تيز كنيد. از خواب برمی‌خيزيم. خوابمان تعبير شده است: شيشه‌های گلابْ لبالب، و گورستان‌ معطر. فردا دوباره زنگ ساعت، غريو می‌كشد و دوباره خيابان‌ها و دوباره سفرهٔ شام و دوباره خواب و دوباره خانهٔ سيمانی و دوباره نهيب و دوباره گل‌های محبوس در شيشه‌های قد و نيم‌قد. اما همه همچون ما تيره‌روز و شوربخت نيستند. برخي به خيابان‌ها نمی‌ريزند؛ راهي مدرسه می‌شوند. مدرسه‌ها، نور چراغ خانه‌ها را بيشتر می‌كنند؛ تا همه ببينند كه در چه هيچستانِ رنگارنگی قدم می‌زنند. آنجا، گروهی می‌‌كوشند از فضلهٔ موش ريمل بسازند و گروهی نيز می‌جوشند تا عذاب‌های بيشتری بر تار موی دختران بياويزند. ريمل‌سازانِ خنده‌رو، كيمياگران عصر ماشين‌اند. زشت را زيبا و زيبا را زيباتر می‌كنند تا كسی ناكام تن به مرگ ندهد. كاشفان عذاب، دلو‌های خالی را از چاه سنت و خاطرات پيري خود بيرون می‌كشند تا مردم بر آن، نخ‌های سبز گره زنند و جايی فراخ در بهشت برای خود ذخيره كنند. آن سوتر، گروهي می‌خندند بر اين دلوهای سبز و خالی، و می‌بالند بر بالن‌های عظيم خود كه در هوا سرگردان‌اند و منّت باد و نسيم را می‌كشند تا ميان زمين و آسمان معلق نمانند. و من اما چه نيازمندم به خنده‌ای كه سياست نمی‌داند و هرگز تسبيح و چرتكه به دست نگرفته است. هزار درد را دوا است خنده‌ای كه طرح چهرهٔ معصوم تو را می‌كشد. هر بار كه می‌خندی، زلزله‌ای است كه آشوب‌ها را می‌خواباند. حادثه، آن نيست كه آهنی بر آهنی فرود آيد يا خانه‌ای بر زمين نشيند يا گوسفند چاقی در روستايی دور، شتر زايد. حادثه، گرمايی است كه در ضيافت ديدار، مهمانِ خسته‌جانی را پذيرايی مي‌كند. دور باش؛ اما باش. بی‌تابم می‌كند اين بودن و نبودن. هر چه آينه در خانه داری بشكن و بيرون انداز، كه دروغگويان‌اند، و تو را جسمی نشان می‌دهند كه با لب سخن می‌گويد و با دندان و دهان غذا می‌خورد. آيا باور كنم كه تو نيز همچون ما و همچون همه، گرسنه می‌شوی و كفش تنگ نمی‌پوشی و طعم‌ها را می‌شناسی و در بانك تجارت، حساب جاری داری؟ باش! آن‌گونه كه دماوند برای ايران مانده است و صندوق خاطرات براي پيرزن عزاداری كه ترحيم خود را تا اربعين همسر نيز عقب نينداخت. باش و بگذار درمان كند پيری آغشته به ندامتم را، برقی كه از چشمان تو می‌وزد. بگذار بگذرد گذشتنی‌ها، كه بسي بيش از اين بر پدران و مادران ما گذشته است. ما با خود چه خواهيم برد به گور كه آنان نبردند؟ پس اين گورِ دسته‌جمعی را بايد آذين بست و سرشار از نغمه و نسيمش كرد. فرصتْ اندك است و آرزوها بسيار. جز دفتر و ديوان به دست نگيريد كه قاتل‌اند اين روزنامه‌های رنگی. خبر نخوانيد و هيچ نگوييد جز قصه دل و دلبر. هر چه گفتيم جز حكايت دوست، دروغ بود و خيانت به لحظه‌ها. توبه بايد كرد از اين همه سنگ قساوت كه بر شيشهٔ عمر زديم. اگر مي‌توان گل افشاند و می در ساغر انداخت، فلك را سقف چرا بشكافيم و طرح نو چرا دراندازيم؟ شكاف سقف و طرح نو، همين گل افشاندن است و می در ساغر انداختن. زادهٔ اين باغيم و روزی در آن خواهيم خفت؛ اكنون كه بيداريم، چراغ عيش برافروزيم تا عرشيان بدانند كه روز واقعه، ما را چه دهند و كجا برند.