eitaa logo
یادداشت خوانی
127 دنبال‌کننده
15 عکس
0 ویدیو
4 فایل
✔️مجالی برای مطالعه 🍃متن کامل یادداشت تحلیلگران را اینجا بخوانید. 🍃 انتشار هر محتوایی، به معنای تأیید نیست‌‌‌. ⛔️ این کانال را به هر خواننده ای پیشنهاد ندهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
شب قدر ترسوها! مسعود دیانی خواب را بر چشمانمان حرام کرده‌ایم! زحمت بیداری در نیمهٔ شب را به زور هزار و یک حیله بر خودمان هموار کرده‌ایم! شلوغی جمعیت! ساعت‌ها نشستن روی پا‌ها و درد مفاصل! خواندن دعا‌ها و کتاب‌هایی که سال تا ماه حوصله‌مان نمی‌کشد و موقع خواندنشان هی انگشتمان را لای وجودصفحهٔ اخر می‌گذاریم تا شمارش معکوس صفحات را داشته باشیم که کی تمام می‌شود پس!؟ اما با همهٔ این اوصاف آمده‌ایم! نه خودمان که حتی که کودکانمان را هم از بستر جدا کرده‌ایم، به زور بیدارشان نگاه داشته‌ایم و به بهانه‌های شیرین و ترانه‌های رنگین به مسجدشان کشانده‌ایم! چه اتفاقی افتاده آخر!؟ عارف شده‌ایم!؟ عاشق شده‌ایم!؟ عابد شده‌ایم!؟ زاهد شده‌ایم!؟ هان! چه شده که این همه سختی را بر جان خریده‌ایم!؟ هان! راستش را بخواهید خواب شیرین شبانه را‌‌ رها کرده‌ایم چون خوابمان نمی‌برد! خوابمان نمی‌برد چون می‌ترسیم! آری! می‌ترسیم! ترس! ترس! می‌ترسیم! می‌ترسیم که بخوابیم و ما را خواب ببرد و دنیا را آب! می‌ترسیم که بخوابیم و فردا صبح که بیدار می‌شویم بشنویم که «هر کی خوابه قسطش آبه!» و ما بی‌نصیب مانده باشیم! می‌ترسیم که امشب که شب قدر و تقدیر است، برای ما کم بنویسند! برای ما بد بنویسند! سهم ما را کم بدهند! صدای ما را نشنوند! نیاز‌های ما را نبینند! می‌ترسیم که ما را فراموش کنند! می‌ترسیم که خوب‌های نعمت‌ها را به شب بیدارهای مسجدی بدهند و ته مانده‌هایش را برای ما بگذارند! حتی می‌ترسیم که لج کنند از خواب راحت ما و نیامدنمان و زبانم لال برایمان گرفتاری و مشکلات و بیماری و مصیبت بنویسند در این شب تقدیر امور….. آری! می‌ترسیم! و اینگونه شب قدر ما می‌شود شب قدر ترسو‌ها! همین…. ترسو‌ها اگر چه شاخ و دم ندارند! و این شکلی نیست که موهای سیخ شده بر تنشان از ترس تابلو باشد! اما آنقدر‌ها هم بی‌نام و نشان نیستند! ترسو‌ها را می‌شود شناخت! می‌شود دید! می‌شود لمس کرد! و می‌شود شب قدر ترسو‌ها را درک کرد….. ترسو برای خودش خیلی نقش قائل است! ترسو برای خودش مدام نوشابه باز می‌کند و واقعا برای دعا و عبادت ناچیزش ارزش قائل است! ترسو فکر می‌کند دعای اوست که باران نعمت را بر زمین نازل می‌کند و اگر خدای ناکرده شبی دست به دعا بر ندارد و دعایی نکند زمین از تشنگی می‌میرد! ترسو گمانش این است که اگر دعای او نباشد سیل بلا‌ها و مصیبت هاست که خانمان‌ها را ویران می‌کند و زندگی‌ها را خاکس‌تر می‌کند! ترسو می‌ترسد که دعا نکند! که دعا نکند که ندهد – نعمت‌ها یش را – و می‌ترسد که دعا نکند که بدهد – بلا‌هایش را – ترسو می‌ترسد. خیلی…. ترسو اما فراموش کرده است که خدایش را همین یکی دو ماه پیش، در دعا‌های روزانهٔ ماه رجب، اینگونه می‌خوانده است: یا من یعطی من لم یسئله و لم یعرفه تحننا منه و رحمة…. خدایش را اینگونه می‌ستوده که به آنهایی که حتی دست نیاز به سوی او دراز نکرده‌اند و از او هیچ نخواسته‌اند! بلکه به آن‌ها که حتی وجودش را نادیده گرفته‌اند میان این همه شناخته او را به غربت ناشناخته‌ها سپرده‌اند عطای فراوان دارد و نعمت‌های بی‌پایان! بی‌خواستن و بی‌شناختن حتی! و حتی‌تر! به آن‌ها که تیغ بر رخسارش کشیده‌اند و نمک از دست نمکینش گرفته‌اند و نمکدان شکسته‌اند! ترسو فراموش کرده است که هر شب جمعه خدایش را به این کریمی می‌خوانده است که: عادتک الاحسان الی المسیئین، عادت توست که نه فقط به نیکانت که گناهکاران و بدخواهانت را حتی در آغوش احسان و مهربانیت سخت بفشاری و بهره ماندشان سازی! ترسو همانقدر که خیلی خودش را تحویل می‌گیرد خیلی هم فراموشکار است…. متن کامل را اینجا بخوانید.
یادداشت تامل برانگیز عباس عبدی در باره افول باورهای دینی در جامعه ایران جایگاه اسلام در ایران در طول قرون بسیار برجسته بوده است، به‌طوری که تاریخ و فرهنگ و ادبیات و سیاست ایران در این ۱۴ قرن بدون توجه به این عامل مهم قابل تحلیل و فهم نیست. این موضوع از دوران صفویه شکل دیگری پیدا کرد و در انقلاب مشروطه نیز دچار تحولی متناقض و جدید شد، و قوت آن در انقلاب اسلامی اوج گرفت. ولی آنچه که در این میان جالب است، در چند دهه اخیر روند فرود آن آغاز شده، ابتدا با شیب اندک و در سال‌های اخیر با شیب تند. نکته جالب این است که مطابق تحلیل‌های کلاسیک توسعه و جامعه‌شناسی؛ در ایران انتظار می‌رفت که در قرن ۲۰ رو به افول می‌رفت، و این گزاره‌ای قطعی می‌نمود، ولی واقعیت برخلاف آن شد. البته این پدیده منحصر به ایران نبود، شاید در ایران شدیدتر بود، ولی در جوامع دیگر و حتی در جوامع غربی نیز نشانه‌هایی از این بازگشت به دین دیده می‌شد، که علل و عوامل همه آنها یکسان نبود. بگذریم. آنچه که در مورد ایران می‌توان یا می‌باید گفت این است که علت افول اخیر چیست؟ هر چند به لحاظ رسمی حکومت علاقه‌ای به پذیرش این امر بدیهی ندارد، زیرا آن را مترادف شکست خود می‌داند، ولی عدم پذیرش واقعیت، آن را تغییر نمی‌دهد، اتفاقاً اگر امروز پذیرفته شود، راه برای انجام اقدامات سازنده و جلوگیری از تشدید افول وجود دارد، در غیر این صورت و به قول امام علی؛ فرصت‌ها چون ابر می‌گذرند. ابتدا باید پرسید که آیا شواهدی در اثبات این ادعا وجود دارد؟ چه شاهدی بهتر از اینکه رضایت برای سنجش رسمی آن داده نمی‌شود. آمار و مشاهدات رو به افول از حضور در مساجد، روزه گرفتن، و شواهد از پرداخت کمتر خمس و سهم، علایم مستقیم این ادعا هستند، البته برخی افراد در رد این به آمار و شواهد دیگر از جمله مناسک مذهبی ارجاع می‌دهند، مثل پیاده‌روی اربعین، یا زیارت‌های مشهد و جمکران و... البته می‌دانیم که اینها حواشی دین‌داری است و نه اصل آن، به همین علت هم به جز حج، حتی مشابه هیچ کدام از این رفتارها در صدر اسلام نبوده است. اگر بخواهیم درباره میزان تحول دین‌داری مردم اظهارنظر کنیم باید شاخص‌های دقیق‌تری پیدا کرد که از یک سو سنجیدنی باشد و از سوی دیگر معتبر و معرف باشد. بهترین راه پرسیدن از خود مردم و نیز اندازه‌گیری برخی از رفتارهای معرف دین‌داری مثل عبادات پیش‌گفته در فروع دین و نیز کیفیت التزام به وجوه اخلاقی دین مثل پرهیز از محرمات از قبیل دروغ، غیبت و... و اجرای مکارم اخلاقی است که طبعا در صورت اجازه آمار و اطلاعات آن قابل تهیه است. یکی از شاخص‌های مناسب، نام‌گذاری کودکان است. روند تحولات نام‌گذاری به خوبی توانسته است تحولات گرایش به مذهب را نشان دهد، در گذشته، همواره اسامی پرکاربرد اسامی مذهبی بودند، به‌طور متعارف حداقل ۲۰ نام پرکاربردتر میان پسران نام‌های مذهبی بودند. این نسبت در مورد نام‌های دختران کمتر بود ولی همچنان زیاد بود. تحولات در فرهنگ نام‌گذاری از تهران آغاز و با چند سال فاصله به سایر مناطق کشور می‌رسد. در آخرین آماری که از این ویژگی فرهنگی منتشر شده است، نه تنها شاهد چنین وضعی نیستیم بلکه تغییرات زیادی کرده است. آمار رسمی نشان می‌دهد که پنج نام اول که بیشترین کاربرد را دارند در استان تهران و در ۹ ماه ابتدای سال ۱۴۰۱ به ترتیب برای پسران عبارتند از: امیرعلی، آراد، شاهان، علی و آیهان و برای دختران؛ نورا، ماهین، فاطمه، هانا و رُستا. این‌ها یعنی کل ماجرا تغییر کرده و اتفاقا در ۱۰ سال اخیر شدت تغییرات نیز بالا بوده است. این امر تبعات خطرناکی برای جامعه ایران دارد. زیرا وجود حکومت به نام دین و تقابل آن با ارزش‌های مورد پسند مردم، جامعه را به سوی قطبی شدن سوق می‌دهد و این خطرناک است، زیرا تحولات را از مسیر سازنده و تفاهمی و عقلایی خارج کرده و وارد عرصه احساسات و تقابل و تخریبی می‌کند. امروز نیز شاهد آن هستیم که بار این تقابل به مساله حجاب و پوشش زنان منتقل شده است. تردیدی نیست که سرانجام این تقابل به زیان دین و فرهنگ غنی دینی در جامعه است. جوامع مشابه ایران که چنین تقابلی را تجربه نمی‌کنند، وضعیت دینی بسیار بهتری دارند، ولی در ایران به علت چنین تقابلی، ارزش‌ها و رفتارهای دینی در حال ریزش است.
فردوسی‌پور در دام «امر سیاسی» و «مسئله شخصی» میلاد ناظمی (میلاد ناظمی، روزنامه‌نگار و برنامه‌ساز که در سال‌های اخیر منتقد تعطیلی برنامه نود بود در رشته توییتی به نقد مصاحبه عادل فردوسی‌پور با جهانبخش پرداخته و رفتار عادل در این گفتگو را «ضدملی» توصیف کرده است. فارغ از اینکه هر کسی چقدر با دیدگاه آقای ناظمی در ماجرای فردوسی‌پور همراه یا مخالف است، خواندن نظر او قابل تامل به نظر می‌رسد. برای همین متن توییت را کامل منتشر می‌کنیم.) 🔻دلایل زیادی برای توضیح این مسئله هست که فردوسی‌پور چطور به اینجا رسید. از پرونده‌هایی که در ۴سال اخیر براش ساختند تا اطرافیانش که فردوسی‌پور رو به سمت تند شدن هدایتش می‌کنند اما این‌ها از تقصیرات «استاد» در مصاحبه باجوزیانه‌اش کم نمی‌کنه. مصاحبه‌ای که پر از کینه و لجبازی بود. 🔻فردوسی‌پوری که تا همین چندسال پیش به خاطر تاکیدش روی «ایران» به جای «ج.ا ایران» توسط مدیران نقد می‌شد، حالا می‌خواست خشم ۴ساله‌اش رو بر سر نماینده‌های ایران خالی کنه. با اخم و غمی مصنوعی که اصلا بهش نمی‌اومد و هر جا که کمی مصاحبه گرم می‌شد، از صورتش می‌رفت. 🔻فردوسی‌پوری که در ۷ماه اخیر تقریبا فعالیت‌های اقتصادی و کاریش در دانشگاه، فضای مجازی و صداوسیما رونق داشته مقابل جهانبخش نشسته بود و می‌پرسید چرا بچه‌های تیم ملی از زدن گل یا حضور در جام‌جهانی خوشحال بودند. تناقض‌های عادل تو مصاحبه اخیرش بیشتر از خشم و کینه‌اش آزار دهنده بود. 🔻تو این گفت‌وگو فردوسی‌پور مثل اکثر سلبریتی‌ها و سیاستمدارهای تباه یا حتی امثال علی رضوانی و...پشت واژه مردم مخفی شده بود. چون کسی نبود ازش بپرسه کدوم مردم؟ همونایی که تو ماه‌های اخیر بهت فحش می‌دادند که چرا فوتبال۱۲۰ و فوتبال۳۶۰ رو تعطیل نکردی یا اونایی که مخالف اعتراضات بودند؟ 🔻در مقابل علیرضا جهانبخش چقدر مسلط و دقیق جواب میداد. واژه‌هایی که علیرضا انتخاب می‌کنه و الفاظش چقدر محترمانه و دقیق هستند. ارجاعات فرامتنیش چقدر خوب و کامل بود. در جاهایی از گفت‌وگو هم مبانی ملی‌ای رو به عادل یادآوری می‌کرد که سال‌ها از خود فردوسی‌پور تو برنامه ۹۰ شنیده بودیم. 🔻تا امروز مهم‌ترین رفتار غلط عادل عدم پخش یک آیتم خاص بعد از بازی تیم ملی با اسپانیا بود اما حالا برای خالی شدن خشم و کینه‌اش، به اسم مطالبه‌گری از طرف مردم، مقابل تیم ملی و ایران ایستاده. شاید باید این رفتارها رو به مدیرانی تبریک گفت که بذر کینه رو کاشتند و حالا هم خوشحالند. 🔻فردوسی‌پور هیچوقت به گفت‌وگوهاش معروف نبوده و همه از ضعفش در مصاحبه باخبرند اما با این حال احتمالا این مصاحبه‌اش ضعیف‌ترین کاری بود که تا الان انجام داده. کاری در سطح علی رضوانی و ذبیح‌پور. «امر سیاسی» و «مسئله شخصی» در این گفت‌وگو بر همه چیز اولویت داشت. 🔻همین دو مورد که اولویت‌های عادل مقابل علیرضا جهانبخش بود، کافیه تا این مصاحبه رو به لحاظ حرفه‌ای و ورزشی شکست خورده بدونیم. این‌ها مواردی هستند که سال‌ها خود فردوسی‌پور روشون تاکید داشت و همیشه سعی کرد ازشون دور باشه اما حالا بسیار بهش آغشته شده. 🔻استاد با این مصاحبه من رو یاد قسمت۴ از فصل۳ تدلاسو انداخت. قسمتی که نشون میده خشم و کینه چطور عقل رو معلق می‌کنه و یک شکست سنگین رقم میزنه. مصاحبه اخیر یک شکست برای همه بود. برای عادل، برای ص.س، برای مردم و... برنده این مصاحبه مخالفان عادل و بخشی از اطرافیانش هستند که خوشحالند 🔻و اما بعد، ۴-۵سال از تعطیلی ۹۰ میگذره و مصاحبه با جهانبخش همه جا پخش شده. زمان به عقب برنمی‌گرده اما ای کاش از یک طرف مدیران ص.س و مافوق‌هاشون و از طرف دیگه خود فردوسی‌پور بفهمند که این مصاحبه زنگ خطری برای سوختن یک استعداد بزرگه و دست به کار بشن تا اینده بهتری رقم بخوره.
◀️رسانه‌ای به نام شیخ حسین انصاریان 🔰سه‌گانه‌ای که می‌تواند الگو شود ⭕️در ایام نوجوانی، شهر ما میزبان یک واعظ تازه به شهرت رسیده شد. مسجد جامع شهر یعنی محل سخنرانی همان واعظ جای سوزن انداختن نبود. در نبود رسانه‌های همنشین آدم‌ها و در دورانی که شنیده‌ها کار هزاران شبکه و پیام‌رسان اجتماعی را می‌کرد، مردم شهر از لسان گروه‌های مرجع شهر وصف واعظ را شنیده بودند. می‌گفتند دوره شیخ حسین انصاریان‌ها تمام شده و دوره این آقایان رسیده. سی‌دی و ویدئوی واعظ دست به دست می‌چرخید. او بر شوق مردم به نوگرایی و موج رسانه‌های جدید سوار شد و اتفاقاً همین شوق و موج زمینش زد. او رفته و شیخ حسین انصاریان مانده، در ذهن و یاد و بیان مردم شهر ما و چه بسا همه کشور. ⭕️شیخ حسین انصاریان، یک رسانه است و نه حتی یک «انسان رسانه» که وصف اینفلوئنسرهای پرفالوئری است که هر یک در رسانه‌ای مشغول به کارند، و آنانند که به محل کارشان وزن و اعتبار و شهرت می‌دهند، در ایران و جهان. اما شیخ حسین همه ویژگی‌های یک رسانه را دارد. رسانه، با سه‌گانه بستر یا ابزار، مخاطب و پیام تعریف می‌شود و البته انواع و اشکالی همچون یک‌سویه یا دوسویه، انبوه و غیرانبوه دارد. مهم‌تر از تعریف رسانه یا تمجید از شیخ حسین و تطبیق کاری که او می‌کند، بر ارکان رسانه، این است که یک بار بهتر ببینیم و بدانیم که او چه می‌کند. ⭕️امسال و پارسال، دعاهای شیخ حسین برای معتادها و زنان بدکاره در شبکه‌های اجتماعی دیده شد. او به دنبال دیده شدن است؟ او از روی عمد به دنبال ویژگی یا وجه متمایزی است که ترند شود؟ شاید. اما چرا دیگر وعاظ و روحانیون چنین فکری به ذهنشان نرسیده است؟ دو ویژگی شیخ حسین کمک کرده است تا او از این حیث، بر هم‌لباس‌هایشان تقدم داشته باشد. او مردمی است و البته بیش از مردمی بودن، لوطی است، عیار است، جوانمرد است، مشتی است. این بیان، تقدیر از شیخ حسین نیست، تلاشی است برای توضیح رویکرد او به مسائل. امسال او پس از دعا برای زنان بدکاره، دو نکته می‌گوید: اولاً بدکاره‌ها را جدا نمی‌کند و بر دعایش تخصیص نمی‌زند که بگوید منظورم زنانی است که به خاطر معیشت و از روی اجبار دامان خود را آلوده‌اند. بلکه می‌گوید بدکاره‌ها، چه آنانی که از روی اجبار دست به چنین کاری می‌زنند و چه آنانی که اسیر هوای نفسند. این نگاه، یعنی بهره‌مندی از نوعی شفقت نبوی که روحانیت را در خدمت مردم قرار می‌دهد، و نه فراتر و برتر از ایشان، شیخ حسین را رسانه کرده است. ⭕️منبر شیخ حسین، پیام دارد، اما پیچیده نیست. پر از شعر و ضرب‌المثل و حکایت است، اما سرراست و مستقیم است. بی‌سواد و باسواد، پیر و جوان، زن و مرد، می‌فهمندش. برخی روحانیون تصور می‌کنند برای حل مسائل پیچیده جهان، تکلیف دارند و باید الزاماً به شکلی سخت و صعب در یک منبر، در یک دهه، در یک ماه همه چیز را حل کنند یا برای همه خط و نشان بکشند. از سویی دیگر، هستند عده‌ای هم که پردازش نمی‌دانند و همه حرف و بیانشان در یک خط و چند دقیقه تمام می‌شود و سناریو و طراحی و تعلیق و تفسیر و تبیین و توضیح نمی‌شناسند. ممکن است مخاطب ماجرایی یا آیه و حدیثی از زبان روحانی یا آخوندی شنیده باشد، اما وقتی شیخ حسین از آن می‌گوید، در جان او می‌نشیند. هنر همین است که یک پیام را به شکلی طراحی و تزئین کنید که اقناع‌ساز باشد نه تنفرزا. ⭕️شیخ حسین، فقه را لاغر نمی‌کند، از شریعت نمی‌زند، پایبند و ملتزم به اصول شرعی است و مرزهای حلال و حرام را محو نمی‌کند. اهل غش نیست. گفتگو با مردم، ارتباط با آنان، شهرت، سخن گفتن برای جمعیت میلیونی، برخورداری از پامنبری‌ و طرفدار، سبب نشده او از وجوب حجاب و حرمت مشروب‌خواری، نهی از ارتکاب گناهان کبیره و اهمیت شعائر دینی بکاهد. او به واقع پاسبان مرزهای غیرت دینی است. اما در ضمن مراقبت دارد که وزن و ضریب پیام‌هایش متناسب با اهمیت احکام در فقه باشد. تصویر شیخ حسین از دین، کاریکاتوری نیست؛ درختواره است. در نظر او، ریشه و مبنا، بازگشت به سوی خداست، بندگی الله است. از این جهت است که او به دعا اهمیت بسیار می‌دهد. اگر مرتضی مطهری فیلسوف فطرت بود، حسین انصاریان مبلغ فطرت است. ⭕️این سه‌گانه یعنی نگاه نبوی و دلسوزانه به مردم، طراحی سناریوی اقناعی برای پیام‌های ساده دینی و وزن‌دهی به احکام و دستورات مبتنی بر یک درختواره، سه‌گانه تبلیغی شیخ حسین انصاریان است. آیا او و روش و منش تبلیغی او اشکال و ایرادی ندارد؟ آیا او نمی‌توانسته در همه سالیان گذشته بهتر عمل کند؟ حتماً جای اصلاح و ارتقاء و پیشرفت هست، اما حسین انصاریان، وزین و معتبر است و واعظ‌های رسانه‌محور، شیوخ توئیتری و اینستاگرامی نباید گمان برند که برای اصلاح جامعه باید دست به هر کاری بزنند که امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمود: «کن فی‌الناس و لاتکن معهم»
🔻وقتی همه‌پرسی، نقطۀ پایان نمی‌سازد در نقد شنیدن «صدای مردم» از دریچۀ «همه‌پرسی» 🖊 مهدی جمشیدی ۱. رهبر انقلاب از «شنیدن حرف مردم» استقبال می‌کند اما می‌گوید این دغدغه، «سازوکار» دارد؛ این سازوکار، «انتخابات» است. «طبیعی‌ترین» و «مطمئن‌ترین» مسیر برای شناختن نظر مردم، انتخابات است. نظام جمهوری اسلامی نیز سرنوشت «بخش عمدۀ نهادها»ی خویش را به عرصۀ انتخابات «واگذار» کرده است و این مردم هستند که به صورت «مستقیم»، دو قوّۀ اصلی آن را تعیین می‌کنند. بنابراین، دعوت نظام به شنیدن نظر مردم، «تحصیل حاصل» است؛ چراکه «خودِ نظام» در طول دهه‌های گذشته، همواره بر اساس آخرین نظرها و خواسته‌های مستقیم مردم، بازتولید و بازتعریف شده است. ۲. دیگر این‌که هر نظام سیاسی، مجموعه‌ای از «خطوط قرمز» دارد که در حکم «هویّت» او هستند و ذات و حقیقتش را تشکیل می‌دهند. این خطوط قرمز، «سلیقه‌ای» و «شخصی» نیستند، بلکه در «قانون اساسی» به آنها تصریح شده است یا از مصداق‌های اصول قانونی اساسی هستند. البتّه حتّی در خود قانون اساسی نیز همۀ اصول، هم‌رتبه نیستند، بلکه بعضی از اصول، همواره «ثابت» هستند و به رأی‌گذاشتن‌شان به معنی زدودن ذاتیّات نظام و عبور خاموش از آن و استحاله‌اش هستند. این‌چنین اصولی و لوازم و نتایج‌شان و یا مصادیق و نمونه‌های عینی‌شان، «یک بار برای همیشه» انتخاب می‌شوند و فقط در صورت «تغییر نظام سیاسی»، جابجا می‌شوند. بنابراین سازوکار دگرگون‌ساختن‌شان، «انقلاب» است نه «انتخابات». ۳. نکتۀ دیگر این‌که بسیاری از مسأله‌ها را همۀ مردم نمی‌توانند «تحلیل» کنند؛ چون یا «بسیار تخصصی» هستند و یا «لایه‌های پیچیده و متعدّد»ی دارند، چنان‌که حتّی در میان صاحب‌نظران نیز دربارۀ آنها اختلاف‌نظر وجود دارد. در اینجا، ارجاع‌دادن مسأله به همه‌پرسی، «اختلاف» را برطرف می‌کند امّا به طور ضروری، موجب «انتخاب گزینۀ بهتر» نمی‌شود؛ چون تودۀ مردم از جنبه‌ها و اضلاع مسأله، اطّلاع ندارند و بر اساس دلخواه خویش یا دسترسی‌های ارتباطیِ خویش تصمیم می‌گیرند. روشن است که باید مسأله را در مجرای «کار کارشناسی» و «اجماع نخبگانی» حل کرد و کوشید به هر اندازه که می‌توان «اهل نظر» را به یکدیگر نزدیک کرد. از متن این «توافق خبرگی» در سطح بالا، «همراهی اجتماعی» نیز برخواهد خواست. پس این‌که تودۀ مردم، «امکان تحلیلِ» این‌چنین مسأله‌هایی را ندارند، سخن عجیب و تحقیرآمیزی نیست و خودِ مردم نیز بر همین اساس، به عرصۀ انتخابات پا می‌گذارند تا آنانی را که خبره و نخبه هستند و از عهدۀ حل مسأله‌های تخصصی برمی‌آیند را انتخاب کنند. برداشتن این واسطه و «توده‌ای‌سازی تصمیم‌گیری دربارۀ مسأله‌های تخصصی»، خدمت به منافع ملّی نیست. ۴. ما در «شرایط طبیعی» به سر نمی‌بریم که ذهنیّت جمعی‌مان، «آسوده» و «بی‌نوسان» باشد و در آن «دست‌کاری‌های بیرونی» نباشد. دشمن تلاش می‌کند با «تصرّف شناختی» و «بازی روایتی»، حقّ و باطل و صدق و کذب را جابجا نماید تا شاید مردم را در مقابل نظام قرار بدهد. در چنین وضعی، روشن است که به‌طور ضروری، «سخن حقّ» غالب نمی‌شود و فضای اجتماعی، درگیر «مباحثۀ عقلانی» نمی‌گردد و «قوّت استدلال‌ها»، ملاک داوری قرار نمی‌گیرد، بلکه برندۀ این بازی، نیروها و جریان‌هایی خواهند بود که بیش از دیگران، روایت می‌سازند و ذهن مردم را به تسخیر قدرت بازیگری خود درمی‌آورند. گذشته از این، شکاف تصنّعی از «حاکمیّت» به «جامعه» نیز انتقال می‌یابد و جامعه نیز در ورطۀ «تضاد» و «کشمکش» گرفتار شد، درحالی‌که غرض از همه‌پرسی، مشارکت‌دادن به مردم برای دور افتادن از منازعه بود. همه‌پرسی در این‌چنین موقعیّتی، نه‌تنها گره‌گشا نیست، بلکه هر نتیجه‌ای را به یک «اختلاف تازه» تبدیل می‌کنند و به‌تدریج، «شکاف‌های متقاطع» می‌آفریند و جامعه را از درون، پاره‌پاره می‌کند. از متن این همه‌پرسی، «زنجیره‌ای از همه‌پرسی‌ها» بر خواهد خواست که پایان‌شان جز تضعیف اقتدار حاکمیّت و تولید تنش ریشه‌دار در عمق جامعه نیست. ۵. اگر آیت‌الله خامنه‌ای، در برابر نظر مردم باشد و یا به نظر مردم، بها و اعتبار ندهد، تنها با «همه‌پرسی» مخالفت نمی‌کند، بلکه اساس «انتخابات» را برمی‌چیند یا دست‌کم آن را محدود و اقلّی می‌کند، نه این‌که این‌قدر بر آن اصرار بورزد و در امتدادش، «نظریۀ مردم‌سالاری دینی» را مطرح کند. آن‌که خوی دیکتاتوری دارد، هیچ «مجرا» و «بستر»ی برای اظهارنظر مردم باقی نمی‌گذارد و می‌کوشد به مردم تلقین کند که «حقّ گفتن» ندارند، درحالی‌که رویکرد ایشان از آغاز تاکنون، «مردمی‌سازی دولت» و «مشارکت حداکثری» بوده است. ازاین‌رو، باید انصاف داد که نظر منفی ایشان در شرایط کنونی دربارۀ همه‌پرسی، نه به معنی تعارض با مردم است و نه به معنی ناچیزانگاشتن فهم مردم.
افراد معنویت‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند محمدرضا آتشین‌صدف با وجود سخنان زیادی که در سال‌های اخیر دربارة رنگ باختن معنویت و دین به‌عنوان یکی از پشتوانه‌های بشر گفته می‌شود، واقعیت به چیز دیگری اشاره دارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که گرایش به دین و معنویت در دهه‌های اخیر روزافزون بوده است و این گرایش در بین جوانان و در کشورهای توسعه‌یافته به اندازةکشورهای در حال توسعه چشم‌گیر است. روی‌آوری به دین و معنویت در کشورهای توسعه‌یافته تنها شامل توده‌های مردمی نمی‌شود؛ بلکه رسانه‌های جمعی غرب نیز پس از یک دوره نفی دین، جنگیدن با آن و ترغیب مردم به حذف آن از برنامه‌های زندگی و محدود کردن آن به چهارچوب دیوارهای کلیسا، امروزه با انتشار فیلم‌ها و کتاب‌هایی با محتوی دینی و معنوی به دین و معنویت‌گرایی دامن می‌زنند. با توجه به چنین شور و گرایشی در بین مردم، مطالعه، یادگیری و به‌کارگیری فنون فراگیر مهارت‌های معنوی ضروری است. سلامت معنوی مؤلفه‌ای اساسی در حیطة سلامت محسوب می‌شود که همانند ابعاد دیگر سلامتی نظیر سلامت جسمی، ذهنی و اجتماعی عاملی تعیین‌کننده و اثرگذار در زندگی فردی و اجتماعی است. سلامت معنوی به‌عنوان عاملی حفاظتی در ارتقای سلامت و پیشگیری از بیماری‌ها به‌شمار می‌رود؛ ضمن آنکه می‌توان از سلامت معنوی به‌عنوان راهبردی موفق و کمک‌کننده به زندگی انسان در هم مراحل و حوزه‌های زندگی، شامل موقعیت‌های پر از استرس و بیماری‌ها و حتی مرگ یاد کرد. بر اساس مطالعات انجام شده، سلامت معنوی عامل درمانی مهمی در فرآیند معالجه بیماران محسوب می‌شود؛ همچنین بر اساس مطالعات در حوزه سلامت معنوی، ارتباط با خود، دیگران و امور مقدس موجب تعالی و قدرت‌گرفتن روحی شخص می‌شود. در این میان حمایت‌های روحی افراد و توجه به فعالیت‌های معنوی بسیار یاری‌کننده است. در همین زمینه شواهد فراوانی از وجود رابطه‌ای قوی بین مذهب و سلامتی وجود دارد که نشان‌دهنده اهمیت سلامت معنوی است. واژه معنویت در انگیسی از ریشه لاتین اسپریتوس[۱] گرفته شده است که به معنای تنفس یا نفس کشیدن است. معنویت نامی برای تجاربی فراتر از مسائل مادی است؛ تجاربی که با حواس پنج‌گانه حاصل نمی‌شوند؛ بلکه حقایق عمیق و ارزش‌هایی والا را در بر می‌گیرند که انسان با یکی از ابعاد خود که همان «بعد روحانی» است، آن را درک می‌کند. معنویت را جستجو و تلاش بشر برای درک دنیای مقدس معرفی شده است، دنیای مقدسی که انسان با بعد روحانی خود در صدد شناسایی و ارتباط با آن است و به کمک همین بعد است که انسان معنوی به حقایق هستی پی می‌برد. حقایقی که نشانگر این است که انسان موجودی فراتر از جسم مادی است و به جهانی دیگر تعلق دارد. مولوی در شعر خود به این دنیای مقدس اشاره کرده است. مرغ باغ ملکوتم نِیَم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم ای خوش آن‌روز که پرواز کنم تا بر دوست به هوای سر کویش پرو بالی بزنم این دو بیت اشاره دارد به این موضوع که انسان به جهانی دیگر تعلق دارد. جهانی غیرمادی که انسان با بعد معنوی خویش می‌تواند آن را درک کند. روان‌شناسانی انسان‌گرا مانند مازلو به فرا مادیت و معنویت توجه کرده‌اند و گفته‌اند که خود شکوفایی یکی از نیازهای معنوی بشر است و از نظر او افراد خود شکوفا برای تعالی و تحول به استعدادهای خود متکی هستند. عارفان و صوفیان افرادی خود شکوفا هستند زیرا آنان دارای تجاربی متعالی‌اند. از منظری دیگر می‌توان گفت که معنویت می‌تواند چارچوبی برای تصمیم‌گیری باشد. چارچوبی که در آن تمام مشکلات، اضطراب‌ها، ترس‌ها و نیازهای خود را معنا بخشیم و با آن رویکرد به مسئله نگاه کنیم. در این چارچوب همه انسان‌ها به صرف انسان ‌بودن، حق اشتباه دارند، چون کامل نیستند و نیز به اندازه‌ای قوی نیستند که بتوانند خود را در جهت مطلوب تغییر دهند و تنها خداوند است که از هر نظر توانمند و آگاه به سود و زیان بشر است. در بیانی دیگر، معنویت پدیده و تجربه‌ای ژرف و عمیق است که ارتباط بشر با خود، خدا، انسان‌ها و طبیعت را به‌گونه‌ای عمیق در بر می‌گیرد، چیزی که در آموزه‌ها و جوهره همه ادیان الهی به‌خوبی احساس می‌شود. بدون تردید ایمان، امید و عشق با معنویت همراهند. ایمان به پروردگاری یکتا که قادر متعال است و از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است، یکی از ابعاد معنویت به‌شمار می‌رود. معنویت‌گرایان بر این باورند که خداوند در تمامی سختی‌ها و دشواری‌های زندگی در کنارشان است و در دشواری‌ها به آنان کمک می‌کند. ایمان بدین معناست که انسان باور داشته باشد که خداوند هرگز در شرایط دشوار او را تنها نخواهد گذاشت. اگرچه در برخی ادبیات پیشین گمان می‌رفت که معنویت مفهوم و پدیده‌ای غیرالهی است؛ اما امروزه در بیشتر نگاشته‌ها معنویت را ایمان به خدا در نظر می‌آورند. 👇👇 ادامه
هدف از آموزش معنویت شکوفا شدن استعدادهای آدمی در ابعاد گوناگون است و تحقق این مهم، به برنامه‌ریزی دقیق در ابعاد مختلف نیازمند است. تربیت نیروی انسانی کارآمد و مؤثر بر پایه یک نظام منظم و هماهنگ و دارای ساختار محکم و مبانی عالی تربیتی ممکن خواهد بود. امروزه اهمیت و ضرورت تعالی معرفتی و رفتاری نیروی انسانی به‌عنوان مهم‌ترین منابع سازمان‌های آموزشی، دغدغه اصلی مدیران آموزشی و در رأس برنامه‌های تعالی سازمانی است. لذا شناخت عوامل ارتقای معرفتی و رفتاری امری ضروری است. از بین عوامل متعدد، امروزه مطالعات نشان می‌دهند که معنویت به‌عنوان تکمیل‌کننده و معنی‌دهنده بخش‌های گوناگون زندگی انسان است و انسان را در برخورد و یافتن راه‌حل برای مشکلات و سختی‌های زندگی توانمند می‌سازد. معنویت‌گرایان به نیروی بیکران، خرد برتر، عقل مطلق، ناظم هستی و انرژی بیکران باور دارند. این‌چنین باوری به انسان کمک می‌کند تا جهان هستی را دارای ناظم و ناظری بداند که بر تمامی موجودات آن اشراف دارد. این‌چنین ایمان و اعتقادی به انسان کمک می‌کند تا مسئولیت خارج از توان خود را به خدا واگذار کند، بداند که خداوند قادر مطلق و گرداننده جهان خلقت است. از نظر بسیاری از معنویت‌گرایان و از جمله دینداران و به‌ویژه در نگرش مسلمانان ایمان به خداوند متعال چنان احساس امنیتی به فرد می‌دهد که در صورت رویارویی با بحران‌ها و مصیبت‌ها، خدا را در کنار خود حس می‌کند و به این ترتیب دلگرم و امیدوار می‌شود. از جمله در قرآن کریم خدای تعالی فرموده است: الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ همان کسانی که ایمان آورده‌اند و دلهای‌شان به یاد خدا آرام می‌گیرد آگاه باش که با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابد. با این دیدگاه و تعریف، معنویت‌گرایان یا انسان‌های معنوی در لوای ایمان به خدا در ناکامی‌ها و شکست‌ها حکمتی می‌بینند که دیگران ممکن است متوجه آن نباشند و با این حکمت سرخوشی و آرامشی عمیق می‌یابند. حافظ در این زمینه می‌گوید: هان مشو نومید چون واقف نیی از سرّ غیب باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور معنویت‌گرایان و انسان‌های معنوی می‌توانند در لوای ایمان و اعتقاد به خداوند به چنان اوجی برسند که جز زیبایی و لطف پروردگار نبینند و حتی در رویارویی با مصائب و دشواری‌هایی که انسان‌های دیگر را در هم می‌شکند و به اعتراض به خدا سوق می‌دهد، به آنان کمک می‌کند تا این شرایط دشوار را فرصتی برای رشد و تعالی ببینند. پاسخ حضرت زینب(س) در پاسخ به کسی که برادر و یاران او را قتل عام کرده بود و به طعنه به او گفته بود: «دیدی خداوند با شما چه کرد!»، به وی گفت: «من جز زیبایی چیزی ندیدم»، این پاسخ انسانی است که بدترین سختی‌ها و رنج‌ها را دیده و درحالی‌که بر قله بلند معنویت ایستاده است چیزی جز زیبایی ندیده است. عشق و علاقه به انسان‌ها، انسان‌گرایی و نوع‌دوستی از دیگر ویژگی‌های اصلی انسان معنوی است. افرادی که به دیگران علاقه، محبت، مهربانی، خوشرویی و جوانمردی نشان می‌دهند، افراد نوع‌دوستی هستند که در جهت بهبود زندگی بشر می‌کوشند. امام علی (ع) در نامه به مالک اشتر می‌فرمایند: انسان‌ها دونوع‌اند: یا برادر دینی تو هستند یا در آفرینش با تو برابرند. فإنَّهُم صِنفانِ: إمّا أخٌ لَک فی الدِّینِ، أو نَظیرٌ لَک فی الخَلقِ. پایان
♨️ یادداشت حسین شریعتمداری: در سر هزار فتنه، نیرنگ‌های رنگی ۱- نگارنده از تفسیر قرآن چیزی نمی‌داند. تفسیر آیات را باید از عالمان دینی که عمر شریف خود را در این وادی سپری کرده و از محضر معصومین علیهم‌السلام توشه ‌اندوخته‌اند، جویا شد. ولی در کلام خدا آمده است «‌وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ؟... و قرآن را براى پندآموزى آسان کرده‌ایم پس آیا پندگیرنده‏‌اى هست‌»؟ (آیه ۱۷ سوره مبارکه قمر). از این روی علاوه‌بر متن و بطن کلام خدا، ظاهر آیات نیز سندیت دارد، تا آنجا که فرموده‌اند -و حکیمانه و منطبق با عقل نیز هست- هیچ تفسیری از آیات کلام‌الله مجید نباید با ظاهر آن آیه در تعارض باشد. با این توضیح مختصر که برگرفته از آموزه‌های مسلم اسلام عزیز است به نکته‌ای ‌اشاره می‌شود. بخوانید! ۲- حالا در این آیه از سوره آل‌عمران دقت کنید «‌إِنْ‌ تَمْسَسْکُمْ‌ حَسَنَهًْ تَسُؤْهُمْ‌ وَ إِنْ‌ تُصِبْکُمْ‌ سَیِّئَهًْ یَفْرَحُوا بِهَا وَ إِنْ‌ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لاَ یَضُرُّکُمْ‌ کَیْدُهُمْ‌ شَیْئاً إِنَ‌ اللهَ‌ بِمَا یَعْمَلُونَ‌ مُحِیطٌ... اگر نیکی به شما برسد، آنها را ناراحت می‌کند؛ و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال می‌شوند. (امّا) اگر (در برابرشان) استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید، نقشه‌های (خائنانه) آنان، به شما زیانی نمی‌رساند؛ خداوند به آنچه انجام می‌دهند، احاطه دارد. و تاکنون دیده‌ایم و دیده‌اند که این‌گونه بوده است. ۳- روز شنبه حماسه‌ای بی‌نظیر -و نه کم‌نظیر- در سراسر کشور رقم خورد. علاوه‌بر شهرهای سراسر کشور، نماز عید فطر تهران با امامت رهبر معظم انقلاب حماسه‌ای ماندگار بود که تاکنون هیچ نمونه مشابهی نداشته است و قلم و زبان از شرح و توصیف آن ناتوان است. تصاویر موجود از جمعیت انبوه و بیرون از شماری حکایت می‌کند که کران تا کران را پوشانده است و نه فقط در فضای وسیع و گسترده مصلای تهران، بلکه جمعیت در خیابان‌های اطراف مصلی نیز به‌گونه‌ای بی‌سابقه موج می‌زند و... روزنامه‌ها و سایت‌ها و کانال‌های مدعی اصلاحات با بی‌توجهی آشکار و در اقدامی هماهنگ با رسانه‌های بیگانه از کنار این رخداد عظیم و بی‌نظیر عبور کردند و تنها به چاپ تیترهای دست‌چندم درباره این واقعه بزرگ بسنده کردند و دریغ از چاپ یک عکس در صفحه اول روزنامه‌های زنجیره‌ای که از اهمیت این رخداد حکایت کند!. ۴ - رخداد عظیم مورد ‌اشاره از هر سه زاویه دینی، حرفه‌ای و ملی رخدادی منحصر به فرد و بی‌نظیر بود و اهمیت مافوق تصوری داشت. بنابراین رسانه‌های تحت مدیریت [‌ظاهری] مدعیان اصلاحات نه فقط به مبانی دینی اهمیتی نداده‌اند بلکه وطن‌دوستی و ملیت ایرانی خود را هم نادیده گرفته و اصول شناخته شده حرفه‌ای را هم زیر پا گذاشته‌اند! چرا؟! بار دیگر آیه‌ای که در صدر این وجیزه آمده است را بخوانید!. ۵- بارها از این جماعت پرسیده‌ایم آیا می‌توانید به نمونه‌ای از تفاوت مواضع خود با مواضع دشمنان تابلو‌دار مردم این مرز و بوم ‌اشاره کنید؟! و این سؤال را تا‌کنون بی‌پاسخ گذاشته‌اند! به قول برادر عزیز و شاعر متعهد کشورمان آقای محمد مهدی سیاری: در سر هزار فتنه، نیرنگ‌های رنگی اهل کدام مرزند، این رومیان زنگی؟!
بخش اول / ماکت انتخابات ۱۴۰۰، کدام عدالت؟ کدام آزادی؟ محمد زعیم‌زاده، جانشین سردبیر روزنامه «فرهیختگان» از آغاز انقلاب اسلامی و البته به‌شکل جدی‌تر از خرداد 76 که انتخابات ریاست‌جمهوری رنگ‌وبوی رقابتی‌تری به خود گرفت و مردم به شکل جدی‌تری وارد فرآیند دموکراسی شدند، فستیوال برگزیدن رئیس دولت، شب عید سیاست و سیاست‌ورزی در ایران بوده است، نقطه‌عطفی که در آن مردم توانسته‌اند به تناسب فضای ساخته‌شده به شکل ایجابی ایده یا گفتمانی را برگزینند و البته بیشتر با رویکرد سلبی علیه ایده‌ها و شعارها و عملکردها پای صندوق رای اعتراض کنند و گفتمان‌های مصرف‌شده و ناکارآمد را به محاق ببرند. از این‌رو انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران با همه فرازها و فرودهایش بیشتر و جدی‌تر از هر انتخابات دیگری توانسته به فرآیند دموکراسی قوام و دوام ببخشد. کمتر از 6ماه به انتخابات 1400 مانده است، نسبت به دوره‌های مشابه یعنی انتخاباتی که در آن خبری از رقابت با دولت مستقر نیست فضا مقداری کم‌شورتر است، هنوز فضای مقدماتی انتخابات شکل نگرفته است، اما جسته‌وگریخته خبرهایی از گوشه و کنار می‌آید، کرونا، شرایط اقتصادی، اوضاع بین‌المللی و... شاید در این وضع نقش داشته باشند، اما بالاخره انتخابات، انتخابات است. بحث‌های گفتمانی، سیاسی، رسانه‌ای، کمپین‌ها و... همه‌وهمه شکل خواهند گرفت، دیر و زود دارد اما سوخت‌وسوز نه، تُنُکی و لاغری سیاست در این روزها به‌زودی جایش را به چگالی سنگینی از خبر و تحلیل و کنش سیاسی خواهد داد. تا پیش از دو هفته یا یک‌ماه پایانی فرآیند انتخابات که بحث‌ها به سطح جامعه می‌رسد و انتخاب شکل می‌گیرد، به طور معمول موضوع انتخابات در محافل نخبگانی‌تر و در فضای رسانه‌ها به بحث گذاشته می‌شود، این دوران زمانی است که مفصل‌بندی گفتمان انتخابات شکل می‌گیرد، جدال‌های گفتمانی ساخته و پرداخته می‌شوند تا در روزهای پایانی با ابزار تبلیغات به میان مردم بروند و مورد قضاوت و انتخاب قرار بگیرند، درمورد انتخابات پیش‌رو باید گفت هنوز این فضا شکل نگرفته است. 1400 مانند همه انتخابات‌های قبلی حداقل از دو جنبه مهم است، انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران یک اهمیت ذاتی دارد، برای مردم اینکه به یک نفر رای بدهند تا مبتنی‌بر سلیقه آنها ولو نسبی امور اجرایی کشور اداره شود، بسیار ملموس‌تر از انتخاب یک لیست یا مجموعه‌ای از نماینده‌ها در مجلس یا شورای شهر است، مساله دوم بسط ید فرد انتخاب ‌شده است. تبلیغات برخی گروه‌های سیاسی را که در زمان انتخابات‌ها از اهمیت ریاست‌جمهوری می‌گویند و وقتی کار را دست گرفتند از بی‌اختیار بودن رئیس دولت سخن می‌رانند، فراموش کنید. به همان‌ها دقت کنید که این روزها هرکدام به زبان خودشان و به اقتضای شرایط در خلوت و جلوت مشغول کار سیاسی برای انتخابات آتی هستند. این انتخابات از جنبه‌هایی هم ویژگی‌های خاص و منحصربه‌فردی دارد، البته تعبیر دقیق‌تر شاید این باشد که در شرایطی برگزار می‌شود که برخی ویژگی‌های نوپدید اجتماعی یا سیاسی ایران که در سال‌های اخیر شکل‌گرفته در آن به شکل حداکثری نقش‌آفرینی خواهند کرد. تکثر رسانه‌ای و هویتی، خودمرجعی فکری و پایان مرجعیت گروه‌های نخبگانی سابق، افول اقتصادی طبقه متوسط ضمن حفظ جهت‌گیری‌های فرهنگی، کمرنگ‌شدن مرزبندی‌های سیاسی، مصرف‌شدن گفتمان‌های اصلی و آلترناتیو در دولت‌های مختلف و... برخی از ویژگی‌های فضای سیاسی و اجتماعی ایران است که حتما در انتخابات پیش‌رو بر فضای سیاسی تاثیر خواهد داشت. هرکدام از موارد بالا موضوعات مهم و مناقشه‌برانگیزی است که به شکل عمومی قابل کمی‌سازی، سنجش و بحث است. مسائلی که یک‌باره و به صورت آنی شکل نگرفته‌اند اما می‌توانند یک‌باره و آنی بر صحنه سیاست ایران اثر بگذارند، موضوعاتی که هرکدام باید در محل خود مورد بحث قرار گیرند. در این یادداشت تلاش می‌کنیم با توجه به پارامترهای بالا و البته واقعیت‌های صحنه سیاست در ایران در سه محور گفتمان‌های احتمالی در انتخابات، جریان‌شناسی گروه‌های موثر در انتخابات و ائتلاف‌های ممکن و احتمالی گفتمانی-سیاسی که صحنه انتخابات را شکل خواهند داد، کمی بحث کنیم.
بخش دوم / ماکت انتخابات ۱۴۰۰، کدام عدالت؟ کدام آزادی؟ گفتمان‌ها در انتخابات 1400 محمد زعیم‌زاده، جانشین سردبیر روزنامه «فرهیختگان» صحنه سیاست در ایران به فراخور وضعیت جامعه حول گفتمان‌های مختلف شکل گرفته است، عبور از دوگانه خط‌امامی-لیبرال سال‌های اول انقلاب به دوگانه چپ و راست در دهه 60 و بعد اصلاح‌طلب-اصولگرا در دهه‌های 70 و 80 بخشی از این کشمکش‌های گفتمانی بوده است. دوگانه‌هایی عموما منظم و قابل فهم. انتخابات 88 را اما می‌توان بر‌هم‌زننده این نظم سیاست ایرانی دانست، انتخاباتی که فضای اجتماعی و سیاسی ایران را دچار دگردیسی‌های فراوانی کرد، صحنه سیاست ایران کاملا به‌هم خورد، ناطق‌نوری و خاتمی که 12سال قبل در یکی از قطبی‌ترین انتخابات‌ها روبه‌روی هم قرار گرفته بودند، علیه احمدی‌نژاد مؤتلف شدند، شکاف‌های اجتماعی جامعه ایرانی که قبل‌تر فقط در دوگانه مذهبی-سکولار زمینه بروز می‌یافت به دوگانه فقیر-غنی یا حتی توده-نخبه هم تسری پیدا کرد، از 88 به‌بعد مناسبات جامعه ایرانی در بزنگاه‌های مختلف به‌گونه‌ای شکل گرفت که ردپای این دوگانه‌ها بالاخره دیده می‌شود. سه شکاف بالا همچنان مهم‌ترین گسل‌های جامعه ایرانی هستند که اگر در صحنه سیاست نماینده‌ای داشته باشند و مردم با وجود آنها احساس کنند با حضور خود می‌توانند شرایط را بهبود ببخشند، اقدام به کنشگری سیاسی می‌کنند. اگر فضای انتخابات در سال 92 به‌گونه‌ای پیش رفت که این شکاف‌ها فعال نشد و بخش‌های زیادی از بدنه مستضعف جامعه هم راه‌حل را در بهبود اوضاع سیاست خارجی دید و همگام با طبقه متوسط رای داد اما در انتخابات 96 بخش‌هایی از این گسل فعال شد، رای 16میلیونی آلترناتیو دولت روحانی که بالاترین رای به منتقد دولت مستقر در تاریخ انقلاب محسوب می‌شود، حاصل فعال‌شدن نسبی گسل فقیر-غنی بود. هرچند عموم گفتمان‌های اصلی در دولت‌های مختلف مصرف شده است و گفتمان بکری تقریبا وجود ندارد اما حالا و در انتخابات 1400 تسامحا می‌توان گفت فضای اصلی گفتمان انتخابات حول‌وحوش تعیین‌تکلیف با ایده‌های دولت روحانی شکل خواهد گرفت. اگر آزادی را دال طردشده دولت هاشمی بدانیم که دولت دوم خرداد در نه به آن شکل گرفت و عدالت را دال طردشده دولت خاتمی و عامل پیروزی احمدی‌نژاد قلمداد کنیم و بپذیریم که پیروزی روحانی حاصل افول گفتمانی دولت احمدی‌نژاد در اقتصاد بود که راه‌حلش در تبلیغات انتخاباتی سیاست خارجی معرفی شده بود، حالا و با توجه به حضور دولت روحانی و عملکرد آن و ارزیابی افکارعمومی از این دولت به‌طور طبیعی دو گفتمان طردشده این 8سال امکان بازتولید داشته و می‌توانند دو محور اصلی انتخابات 1400 باشند. به این ترتیب دو گفتمان عدالت و کارآمدی مرکز ثقل رقابت‌ها خواهند بود ازسوی دیگر با شکست دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و شکل‌گیری زمزمه‌هایی مبنی‌بر امکان بازگشت جو بایدن به برجام مساله سیاست خارجی هم به محورهای انتخاباتی سال آینده اضافه شده است و سه ضلع اصلی رقابت گفتمانی را شکل خواهند داد. درکنار اینها دو زیرگفتمان آزادی‌های اجتماعی و جوانگرایی هم استعداد فعال‌شدن به‌عنوان گسل‌های فرعی انتخابات را خواهند داشت. 1- گفتمان عدالت رسیدن ضریب جینی به بالاترین رقم خود در دولت روحانی و فضای اعتراضی سنگین در نقاطی که به‌زعم دولت حاشیه‌ای و پیرامونی است در دی 96 و آبان 98 نشانه‌هایی است که می‌گوید عدالت به‌عنوان گفتمان طردشده توسط دولت همچنان امکان کارکردن در فضای سیاسی کشور را دارد و اگر مساله سیاست خارجی در انتخابات آتی مساله اصلی نشود به شرطی که گفتمان عدالت نماینده‌ای واقعی در فضای انتخابات داشته باشد، بازهم می‌تواند به مولفه‌ای تعیین‌‌کننده تبدیل شود. علی‌رغم تلاش اصلاح‌طلبان برای بازسازی ادبیات عدالت‌خواهی در جبهه خود بعید است تا انتخابات چنین اتفاقی بیفتد و بلوک منتقد دولت درصورت عدم ارتکاب خطای فاحش احتمالا در این گفتمان دست برتر را دارد. 2- گفتمان کارآمدی آیا می‌توان با همین امکانات موجود کشور را بهتر اداره کرد؟ عملکرد دولت روحانی سبب شده است بخشی از مردم به این سوال به شکل جدی فکر کنند، مدیریت دولت در ماجرای بنزین، عملکرد روحانی در ماجرای کرونا، رسیدگی به مناطق محروم، مدیریت خودروسازها، وضعیت اقلام خوراکی و... در این مدت به‌گونه‌ای بوده که همچنان گفتمانی را که بتواند به این سوال پاسخ متقن و قابل اعتماد بدهد در فضای انتخابات زنده نگه می‌دارد، فرد یا افرادی که در این گفتمان سابقه ذهنی مثبتی نزد مردم داشته باشند، می‌توانند همچنان به انتخابات امیدوار باشند. ادامه👇👇
3- گفتمان سیاست خارجی شکل‌گیری فضای توافق-عدم‌توافق می‌تواند حکم دوپینگ برای دولت و جریان حامی آن داشته باشد، در عوض شکل‌گیری ادبیات توافق خوب-توافق بد و معرفی برجام به‌عنوان مصداقی از توافق بد تا حدودی می‌تواند این شکاف را کم‌اثر یا کم‌خطر کند، این خطر البته برای کلیت نظام وجود دارد که مساله سیاست خارجی که باید یک موضوع اجماعی و ملی باشد در هر انتخاباتی به محل نزاع تبدیل شود، خطر بزرگ اینجاست که گرایش کاندیدای پیروز به استراتژی‌هایی مانند «هر توافقی بهتر از توافق‌نکردن» است، دست کشور را در تعاملات جهانی می‌بندد و عملا هربار توافق‌های بدتری به کشور تحمیل می‌شود. درحال حاضر نسبت به استمرار برجام و نوع مواجهه با دولت جدید ایالات متحده 5ایده وجود دارد. 1- اعمال محدودیت‌های بیشتر برای ایران در مقابل بازگشت مشروط آمریکا به برجام. 2- محدودیت‌های بیشتر برای ایران، بازگشت آمریکا به برجام و دادن امتیازات بیشتر به ایران (همان پیشنهاد بیشتر در برابر بیشتر که ظریف و روحانی سال 98 در نیویورک مطرح کردند و طرف مقابل استقبال نکرد). 3- کاهش تعهدات ایران در چارچوب برجام برای وادارکردن آمریکا به بازگشت به برجام (همان طرحی که دولت به شکل سمبلیک انجام داد). 4- دادن فرصت محدود به دولت جدید آمریکا برای بازگشت به برجام و برداشتن گام‌های واقعی برای تحت‌فشار گذاشتن آن. 5- خروج کامل آمریکا و ایران از برجام. می‌شود گفت ایده دولت بایدن گزاره اول، طرح واقعی دولت روحانی راهبرد دوم، طرح مجلس راهبرد چهارم و ایده برخی منتقدان اصولگرای دولت راهبرد پنجم است. به‌نظر می‌رسد با طرح اخیر مجلس و شرط و شروط بایدن عملا امکان رسیدن به توافق مدنظر آمریکایی‌ها حداقل در کوتاه‌مدت ممکن نخواهد بود، از این‌رو بایدن سه راه پیش‌رو دارد. 1- دادن امتیازات حداقلی و موقت برای رای‌آوری دولتی شبیه روحانی 2- صبرکردن تا انتخابات خرداد ایران و ارزیابی عملکرد دولت بعدی ایران برای رسیدن به یک توافق احتمالی محکم و پایدارتر 3- تلاش برای رسیدن به یک اجماع جهانی علیه ایران به هر روی در فضای سیاست خارجی اوضاع پیچیده است و ناظر به رفتار دولت بایدن برخی مولفه‌های سیاسی در ایران ممکن است، دستخوش تغییر شوند. 4- گفتمان آزادی‌های اجتماعی پیشینه رفتاری بلوک منتقدان دولت نشان می‌دهد استعداد شکل‌دادن به دوگانه آزادی‌های‌اجتماعی-محدودیت را دارند، ماجرای کنسرت‌ها در مشهد به‌عنوان نمونه قدیمی‌تر و موضوعاتی چون شجریان، فردوسی‌پور و... به‌عنوان مصادیق به‌روزتر در حافظه تاریخی ایرانیان موجود است. هرچند شاید در نظام ترجیحات انتخاباتی مردم در سال 1400 با توجه به انباشت چالش‌های اقتصادی این شکاف جزء اولویت‌های اصلی محسوب نشود اما در شرایط برابر در سه شکاف بالا می‌تواند موضوعیت پیدا کند. 5- گفتمان جوانگرایی گفتمان جوانگرایی می‌تواند به‌عنوان یکی از زیرگفتمان‌های شکاف کارآمدی در انتخابات آتی موضوعیت پیدا کند، دولت روحانی به‌عنوان یک دولت کم‌تحرک و غیرآرمان‌خواه می‌تواند این شکاف را فعال کند، البته هرچقدر شکاف مذاکره-عدم مذاکره موضوعیت پیدا کند، این گفتمان بیشتر از مدار خارج می‌شود.
بخش سوم / ماکت انتخابات ۱۴۰۰، کدام عدالت؟ کدام آزادی؟ جریان شناسی گروه های موثر در انتخابات تکثر در گروه‌های مرجع سیاسی و فکری در انتخابات 1400 به اوج خود خواهد رسید، بخشی از این تکثر به تغییر زیست جهان ایرانیان برمی‌گردد که عنصر فردیت و گریز از جمع‌گرایی نهادینه‌شده در کنشگرهای سیاسی در زندگی آنها پررنگ شده است و بخشی هم به تغییرات در فضای ارتباطی رسانه‌ای برمی‌گردد. سال‌هاست فضای سیاسی ایران از فرمول‌های کلاسیک تبعیت نمی‌کند، غیر از بدنه ثابت و جان‌فدای ایدئولوژیک اصلاح‌طلب و اصولگرا رفتار اکثریت بی‌تعلق میانه قابل‌ پیش‌بینی نیست و به عوامل متعددی مرتبط است، امروز جهان ارتباطی مخاطبان در دوران ارتباطات دوسویه و روزگار پررونق شبکه‌های اجتماعی به‌گونه‌ای شکل گرفته است که مانند قبل بیانیه فلان حزب و بهمان جمعیت تعیین‌کننده نیست، ساخت سیاسی کم‌کم این موضوع را باور کرده است که ممکن است اثربخشی یک پیج اینستاگرامی از فعالیت انتخاباتی یک حزب 50ساله بیشتر باشد، البته این به معنای نفی کارکرد احزاب جدی نیست، چراکه اگر یک حزب سیاسی بتواند خودش را با اقتضائات چنین فضایی به‌روز کند حتی می‌تواند از قبل هم موثرتر باشد. ویژگی مهم دوران ارتباط دوسویه و عصر شبکه‌های اجتماعی تعیین‌کنندگی قوت استدلال یک پیام است، اگر در روزگاری بزرگی رسانه به‌مثابه پیام‌رسان عنصر تعیین‌کننده بود، امروز با غلبه خُرد رسانه‌ها بر رسانه‌های بزرگ، میکرومدیاها تا حدودی امکان سانسور و تحریف را از ماکرومدیا گرفته‌اند و آنچه در معادله پیام اهمیت یافته دوباره خود پیام است، حرف خوب ولو به سختی مسیر خودش را پیدا می‌کند، در دوره میانداری خُرد رسانه‌ها خِرد رسانه‌ای و قوت پیام اهمیت پیدا کرده است پس اگر فرد یا گروهی بتواند ایده نو داشته باشد و حرف جامع و مستدل بزند احتمالا بیشتر دیده خواهد شد. پس در وزن‌کشی دیجیتال احزاب و گروه‌های سیاسی آنچه اهمیت پیدا می‌کند داشتن ایده نو برای حکمرانی است. این عامل جدید درکنار پایگاه‌های سنتی گروه‌ها به گروه‌های سیاسی از رادیکال‌ترین اپوزیسیون تا محافظه‌کارترین گروه درون‌نظام تکثری کم‌نظیر داده است و معادلات انتخابات را از همیشه پیچیده‌تر کرده است. در این بخش سعی می‌کنیم برخی گروه‌های موثر و فعال در فضای سیاسی کشور را مرور کنیم. 1 _ جریان اپوزیسیون خارج‌نشین شاخه‌برانداز سخت اپوزیسیون خشن یا مسلح اصطلاحی است که برای این جریان به شکل عمومی استفاده می‌شود، گروه‌های ارتجاعی چون سلطنت‌طلب‌ها، منافقین و نسخه‌های به‌روز شده آنها مانند ترامپیست‌ها و فرشگرد و برخی گروه‌های تجزیه‌طلب جزء این گروه به حساب می‌آیند. نکته مهم درمورد این جریان پس از خروج ترامپ از کاخ سفید این است که احتمال تضعیف آنها با تغییر استراتژی در کاخ سفید و حمایت از گروه‌های پیچیده‌تر بیشتر است، در این صورت احتمال رادیکال‌تر شدن اقدامات این گروه‌ها برای در صحنه ماندن و دیده شدن بیشتر می‌شود. چهره‌ها: مریم رجوی، رضا پهلوی، مسیح علی‌نژاد، امیرعباس فخرآور و.... رسانه‌های اصلی: تلویزیون من‌وتو، ایران‌اینترنشنال استراتژی: تحریم انتخابات و تلاش برای ایجاد ناامنی قبل یا بعد از انتخابات. 2 _ جریان اپوزیسیون خارج شاخه‌براندازی نرم عموم جریان‌های روشنفکری خارج‌نشین که در سال 88 و بعد از انتخابات علیه ایران فعال بودند در این رسته قرار می‌گیرند، عمده فعالیت آنها مبارزه نرم‌افزاری با نظام جمهوری اسلامی است و به دو دسته عناصر رسانه‌ای و فکری تقسیم می‌شوند، مواجهه پیچیده رسانه‌ای مانند بی‌بی‌سی فارسی در دوران پیش از ترامپ نمونه تکرارپذیر مواجهه این گروه با نظام جمهوری اسلامی است. استراتژی اولیه این جریان تبلیغ تحریم انتخابات پیشرو خواهد بود. چهره‌ها: محسن کدیور، حسین باستانی، اکبر گنجی، حسن یوسفی‌اشکوری و... رسانه‌های اصلی: بی‌بی‌سی فارسی، بخشی از ایران‌اینترنشنال استراتژی: تحریم انتخابات 3 _ اپوزیسیون داخل شاخه نهضت آزادی جریان نهضت آزادی پس از نامه مشهور علی‌اکبر محتشمی‌پور وزیر کشور دولت جنگ به امام‌خمینی(ره) تنها در انتخابات شورای شهر دوم به شکل رسمی و با کاندیدا وارد انتخابات شد و شکست سختی خورد، مجموعه نهضت آزادی که بیشتر در همان حلقه اولیه بعد از انقلاب مانده و کمتر رویش جدید داشته است در سال‌های دوم خرداد و پس از آن موتلف جریان اصلاح‌طلب رادیکال شد. به نظر می‌رسد تنها درصورت بالا رفتن مشارکت در حد رسیدن به نصاب‌های تاریخی یا تایید‌صلاحیت گزینه‌ای شناخته‌شده از اصلاح‌طلبان رادیکال ممکن است این جریان رسما در انتخابات حضور پیدا کند، البته حوزه نفوذ نهصت آزادی بسیار محدود و در حد نخبگان اپوزیسیون کلاسیک جمهوری اسلامی است. گروه‌ها: نهضت آزادی، جبهه ملی چهره‌ها: محمد توسلی، احمد زیدآبادی، داوود هرمیداس‌باوند، لطف‌الله میثمی استراتژی: تحریم انتخابات