eitaa logo
یادداشت خوانی
116 دنبال‌کننده
11 عکس
0 ویدیو
4 فایل
✔️مجالی برای مطالعه 🍃متن کامل یادداشت تحلیلگران را اینجا بخوانید. 🍃 انتشار هر محتوایی، به معنای تأیید نیست‌‌‌. ⛔️ این کانال را به هر خواننده ای پیشنهاد ندهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
به بهانه درگذشت سعید تشکری؛ تحلیل رمان «اوسنه گوهرشاد» اثر سعید تشکری نویسنده بانو گوهرشاد و ندیمه‌اش، پریزاد را از چندصد سال قبل به سال ۱۳۱۴ آورده تا همراه و به‌کمک آنها واقعه‌ای تاریخی، مذهبی، سیاسی و خونین را روایت کند. به گزارش مشرق، حرکت یک رمان‌نویس در هنگام نگارش رمان، از تاریکی مطلق به‌سمت روشنایی مطلق است». این جمله یکی از آموزه‌های «محمدحسن شهسواری» از کتاب ارزشمند «حرکت در مه» است که همیشه در ذهنم می‌درخشد. وقتی خواندن یک رمان را شروع می‌کنم، برای سرگرمی و کمی هم وسواس‌گونه، در ذهنم به‌دنبال نقطه تاریکی و روشنایی مطلق رمان می‌گردم. از نظر من نقطه تاریک رمان «اوسنه گوهرشاد» در همان چند صفحه اول رمان است؛ جایی که نویسنده و بانو گوهرشاد درون کالسکه تاریکی نشسته‌اند و در حال سفر در زمان هستند. آنها به سال ۱۳۱۴ هجری شمسی می‌روند؛ نویسنده و بانو گوهرشاد. بله! نویسنده در کتابش حضور دارد؛ حضوری گاهی زیادی پررنگ! قبل از هر سخنی، به شناسنامه رمان اشاره می‌کنم. ناشر یا شاید هم نویسنده در شناسنامه رمان نوشته‌اند «رمانک فانتزی». بعد از سال‌ها مطالعه در حوزه ادبیات، یادم نمی‌آید که رمان به 2 قسمت رمانک و رمان کمی بزرگ‌تر تقسیم‌بندی شده باشد! رمان به‌دلیل تعدد شخصیت، تعدد مکان (لوکیشن)، تعدد جغرافیا، تعدد خرده و کلان‌روایت‌ها و... است که رمان نام‌گذاری شده که این کتاب همه این ویژگی‌ها را داراست، البته «فانتزی» که خود تعریف دیگری دارد. از نظر من رمان «اوسنه گوهرشاد» یک رمان پست‌مدرن است. در همان صفحات اول، نویسنده رسماً با خواننده وارد گفت‌وگو می‌شود؛ آن هم با نثری محاوره‌ای. حتی خیلی جاها جواب پرسش‌های احتمالیِ ذهن خواننده را می‌دهد. خیلی جاها هم پند و اندرز اخلاقی می‌دهد. «مرد غریبه که گفتم، منظورم خودم بود. برای گوهرشاد بیگم و پریزاد غریبه؛ اما برای شما آشنام. نویسنده این کتابم و در خدمت شما!» «خرید عروسی به این سادگی! پس چی؟ فکر کردین باید یه لشکر راه بیفتن از این مغازه به اون فروشگاه، از این پاساژ به اون بازار، ...نه عزیزای من. هرچی ساده‌تر، بهتر. والله... سالن مد که نمی‌خوان بزنن.... . خیلی عصبانی شدم؟ خیلی تند رفتم؟ شما ببخشید. اصلاً هرکی هرجور راحته...». حضور نویسنده در متن و استفاده از نظرگاه دوم‌شخص مفرد، یکی از ویژگی‌های ادبیات پست‌مدرن است؛ چنانکه پیش از این هم نویسندگان معاصر زیادی از این روش استفاده کرده‌اند؛ مانند رضا امیرخانی در رمان «منِ او» و ایتالو کالوینو در رمان «اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری». در چند صفحه اول رمان اخیر، نویسنده، ایتالو کالوینو، درباره مدل‌های نشستن یا خوابیدن احتمالی خواننده هنگام خواندن این کتاب با او صحبت می‌کند. سعید تشکری با این تکنیک پلی صمیمی به ذهن خواننده می‌زند. با او احوالپرسی می‌کند و دست او را می‌گیرد و تا آخر رمان او را با خود می‌کشاند؛ اگرچه از نظر من برخی‌ جاها در این کار زیاده‌روی می‌کند؛ مثلاً وقتی همراه خواننده فصل‌های گذشته و حتی سرفصل‌های آینده را مرور می‌کند. این‌طور سطح پایین درنظرگرفتن خواننده یک‌جور راه رفتن روی لبه تیغ است. در هر حال، ما با یک رمان پست‌مدرن مواجه هستیم. نویسنده در هر فصل، قصه تاریخی‌اش را با یک تکنیک روایی روایت می‌کند. گاهی با راوی اول‌شخص مفرد، گاهی دوم‌شخص مفرد، گاهی به ‌روش مصاحبه با شخصیت‌های رمان، گاهی با نامه، گاهی با آوردن بریده‌های روزنامه به‌عنوان مدرکی بر مستند بودن روایت و گاهی با دل‌نوشته که از نظر من فصل دل‌نوشته برای گوهرشاد بیگم، به‌لحاظ نثر و به‌کارگیری آهنگین کلمات و نیز اطلاعات تاریخی که نویسنده در دل متن با هوشمندی گنجانده، از فصل‌های درخشان رمان است. این تعدد روش‌های روایت هم خود نشانه دیگری بر پست‌مدرن ‌بودن متن است. ادامه👇👇