eitaa logo
یاد ایام
96 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2هزار ویدیو
153 فایل
💠 نگاهی به حقایق و وقابع عبرت آموز و رویدادهای سیاسی اجتماعی و زندگی مردمان ابن مرز و بوم در یک صد سال اخیر، از زمان قاجار، پهلوی تا عصر حاضر 📢🎥📷 در قالب صوت و فیلم و عکس های گاه کمیاب، جالب و خاطره انگیز
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ بازخوانی نامه امام خمینی(ره) به میرحسین موسوی 🔗 روز 15 شهریور سال 1367 روزنامه جمهوری اسلامی در حالی منتشر شد که خبر استعفای میرحسین موسوی از نخست وزیری را به عنوان تیتر یک انتخاب کرده بود، استعفایی که بدون هماهنگی رئیس جمهور و امام نگاشته شده بود. آیت‌الله خامنه‌ای، رئیس جمهور وقت این استعفا را نپذیرفتند. 🔗 در 15 شهریور سران قوا به دیدار امام رفتند. در حالی‌که امام از این استعفا بسیار ناراحت بودند و نظرشان بر پذیرش استعفا بود، سران قوا ایشان را از این کار منصرف می‌کنند. 🔗 اندکی پس از این نامه امام، موسوی استعفایش را پس گرفت و به کار بازگشت. 📝 بخشی از نامه امام خمینی(ره) خطاب به موسوی 🔻جناب آقای موسوی، نخست‏ وزیر محترم، نامۀ استعفای شما باعث تعجب شد. حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان می‏گذاشتید. در زمانی که مردم حزب‏اللّه‏ برای یاری اسلام فرزندان خود را به قربانگاه می‏برند چه وقت گله و استعفا است. 🔻 شما در سنگر نخست‏وزیری، در چهارچوب اسلام و قانون اساسی، به خدمت خود ادامه دهید. در صورتی که نسبت به بعضی از وزرا به توافق نمی‏رسید، چون گذشته عمل می‏شود. این حق قانونی مجلس است که به هر وزیری که مایل بود رأی دهد. تعزیرات از این پس در اختیار مجمع تشخیص مصلحت است، که اگر صلاح بداند به هر میزان که مایل باشد در اختیار دولت قرار خواهد داد. همه باید به خدا پناه بریم؛ و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. امام خمینی (ره)؛ 15 شهریور 1367 @yade_ayyam
نخستین سفر خارجی یک رئیس‌جمهور در تاریخ ایران،زمانی رقم خورد که آیت‌الله خامنه‌ای رئیس‌جمهور وقت کشورمان، به دعوت «حافظ اسد» رئیس‌جمهور وقت سوریه، راهی «دمشق» شدند 15 شهریور 1363 @yade_ayyam
34.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 خوشا به حال خیالی که در حرم مانده . . . و هرچه خاطره دارد از آن محل دارد حسین بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم بگو محبتمان ریشه در ازل دارد @yade_ayyam
7.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 صحبت ها و روضه خوانی متفاوت و فوق شنیدنی استاد الهی قمشه ای درباره امام حسین(ع) 🌴 امام حسین زنده است ما باید بر حال خود و برای خودمان گریه کنیم..💦 @yade_ayyam
🔴 ... ‼️ 📜 ، 16 شهریور 1367 ؛ 📃 نامه هشدار دهنده پیرامون استعفای نخست وزیر ؛ حق این بود که اگر تصمیم به این کار داشتید لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان می گذاشتید / در زمانی که مردم حزب‌الله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه می‌برند چه وقت گله و است/همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند 🆔 @yade_ayyam
یاد ایام
🔴 #استعفا ... ‼️ 📜 #روزنامه_رسالت ، 16 شهریور 1367 ؛ 📃 نامه هشدار دهنده #امام_امت پیرامون استعفای
🔴 ...‼️ 📃 نامه امام در پاسخ به استعفای میرحسین موسوی جناب آقای موسوی نخست‌وزیر محترم نامه‌ی شما باعث تعجب شد. حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان می‌گذاشتید. در زمانی که مردم حزب‌الله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه می‌برند چه وقت گله و استعفا است. شما در نخست‌وزیری در چارچوب اسلام و قانون اساسی به خدمت خود ادامه دهید، در صورتی که نسبت به بعضی از وزرا به توافق نمی‌رسید چون گذشته عمل شود. این حق قانونی مجلس است که به هر وزیری که مایل بود، رأی دهد. تعزیرات از این پس در اختیار مجمع تشخیص مصلحت است که اگر صلاح بداند به هر میزان که مایل باشد، در اختیار دولت قرار خواهد داد. همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. مردم ما از این گونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیده‌اند. این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت. از آنجا که من به شما علاقمندم، انشاءالله عندالملاقات مسائلی است که گوشزد می‌نمایم. سید روح‌الله الموسوی الخمینی 15/6/67" 🆔 @yade_ayyaam
تصور کنید جای مردم صربستان بودید و رئیس‌جمهورتان را با این خفت مقابل دیوانه‌ای به نام ترامپ می‌نشاندند! دقیقا آنچه که از ما می‌خواهند همین است! تا ابد ذلیلانه گوش به فرمان اوامر ما باشید! [لعنتی‌ها حتی ظواهر را رعایت نکردند!]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 بمباران پالایشگاه اصفهان توسط هواپیماهای رژیم بعث عراق 🔥🔥 ⏳ دوران 🆔 yade_ayyam
10.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 ابوالفضل سپهر شاعری که از فراق همرزمان شهیدش دق کرد 🆔 yade_ayyam
⌛️۱۶ شهریور ۱۳۲۳ سالروز تولد ، نویسنده ایرانی 📕«قصه‌های مجید»، «بچه‌های قالیباف‌خانه»، «خمره»، «مهمان مامان»، «مربای شیرین»، «مشت بر پوست»، «قاشق چای‌خوری» . . . از جمله آثار اوست 🆔 @yade_ayyam
یاد ایام
⌛️۱۶ شهریور ۱۳۲۳ سالروز تولد #هوشنگ_مرادی_کرمانی ، نویسنده ایرانی 📕«قصه‌های مجید»، «بچه‌های قال
⁉️ چگونه نویسنده شد... . . . . تا این که یکی از داستان هایم را برداشتم رفتم به مجله خوشه که یک مجله ادبی بود و روشنفکران و نویسندگان خوبی مثل غلامحسین ساعدی، کیومرث منشی زاده، جواد مجابی و... در آن قلم می زدند و سردبیرش هم بود. داستانم را دادم به دست احمد شاملو. شاملو گفت داستانت را بگذار روی میز و برو. شروع کرد به امروز و فردا کردن. مرتب به آن جا می رفتم و موی دماغش می شدم تا داستانم را بخواند، ولی نمی خواند. یادش نبود که بخواند. چند بار هم آن را گم کرد. آن وقت ها فتوکپی نبود. بنابراین باید می نشستم از اول می نوشتم. آن قدر به خوشه رفتم و آمدم تا شاملو بیچاره شد. هر روز می رفتم و جلویش می نشستم، تا این که اعصابش خرد شد و گفت: این نوشته تو کجاست؟ نشانش می دادم که آن جا باید باشد. نگاه می کرد، می گفت نیست! چندبار نوشتم تا این که بعد از مدت ها خواند. وقتی شاملو داشت داستانم را می خواند به صورتش نگاه می کردم و دقیقا حس می کردم کلمان داستان از روی کاغذ بلند می شوند، بالا می آیند و شاملو با چشمانش به آن ها نگاه می کند. از واکنش صورت و چهره شاملو می دیدم که از داستان خوشش آمده یا نه! وقتی داستان را شاملو خواند و تمام شد، هیچ وقت از یادم نمی رود، سرش را بلند کرد و گفت: داستان خوبی است، چاپش می کنم. مرا می گویی بال در آوردم که شاملو گفت چاپش می کنم و قرار است داستان من در یک مجله به اصطلاح باکلاس چاپ شود! آن شب از خوشحالی نخوابیدم. بعد از آن، هر روز می آمدم ببینم که کی چاپ می کند! قبل از چاپ شاملو نشست و با حوصله و مهارت نوشته را ویراستاری کرد. دیدم اصلا چیزی از داستان باقی نماند! گفتم: آقای شاملو! چرا اسم خودت را بالای داستان نمی گذاری، حالا که این قدر عوض کرده ای؟ گفت: نه! اصل این داستان مال توست. خلاصه، آماده کرد، فرستاد چاپخانه که زیرِ دفتر خوشه بود. حالا می رفتم چاپخانه، تا ببینم کی کار چاپ آن تمام می شود؟ در چاپخانه دیدم مطلبم افتاده دست یکی از کارگرهای چاپ که زیاد هم سیگار می کشید. برای این که داستان را خوب چاپ کند، رفتم یک جعبه سیگار برای آن شخص خریدم و گفتم: خوب چاپش کن! یک صندلی هم برداشتم، آن جا نشستم. او که از کار من تعجب کرده بود، پرسید: مگر تو کار و کاسبی نداری؟ خلاصه داستان چاپ شد و همان گونه که در داستان شهرتِ قصه های مجید نوشته ام، پنج، شش نسخه از مجله را خریدم. در راه، هر کجا که روزنامه فروشی می دیدم، یک نسخه دیگر از آن شماره را می خریدم تا ببینم که آیا در آن هم هست؟ نویسندگی من از اینجا شروع شد. ص217 🆔 @yade_ayyam