eitaa logo
یاد ایام
95 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2هزار ویدیو
153 فایل
💠 نگاهی به حقایق و وقابع عبرت آموز و رویدادهای سیاسی اجتماعی و زندگی مردمان ابن مرز و بوم در یک صد سال اخیر، از زمان قاجار، پهلوی تا عصر حاضر 📢🎥📷 در قالب صوت و فیلم و عکس های گاه کمیاب، جالب و خاطره انگیز
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊صدقه امروزمان باشد مشتی دانـه بـرای گنجشکها 🕊شـاید با جیک جیکشان دعایی کنند که دلیل اجابت آرزویمان باشد
⏳ 18 آبان 1365 🌿امام خمینی : 💠 دشمنان ما چه در داخل و چه در خارج باید بدانند که جمهوری اسلامی به کوری چشم ابرقدرتها و به کوری چشم امثال و مخالفین با جمهوری اسلامی، تثبیت شده است و خللی ان شاء الله، در او وارد نخواهد شد.
📄 - مورخه 16 آبان 1344 📃سندی از اعتکاف طلاب حوزه علمیه قم 🔹هرچند رژیم پهلوی می‌کوشید تا با تمام مظاهر مذهبی و آیین‌های دینی مقابله کند و در این مسیر اقدامات ممانعتی نیز انجام می‌داد اما در این میان گروهی از طلاب بودند که می‌کوشیدند تا این مراسم دینی را زنده نگه دارند. یکی از این موارد به سال 1344 مربوط می‌شود که در آن سال، طلاب حوزه علمیه قم مراسم اعتکاف را برگزار می‌کنند. 🔹در گزارشی آن زمان آمده است: ✍️ طبق اطلاع واصله از قم بمناسبت تصادف با میلاد مسعود امیرالمومنین(ع) طبق معمول سنواتی از شب 16 آبان 44 به مدت سه شب عده‌ای از طلاب قم در مسجد امام و بعضی از مساجد دیگر شهرستان مذکور معتکف شده و جلسات درس آیات نیز در این سه روز تعطیل می‌باشد.
📄 برگی از ⏳ جمعه،‌ 18 آبان 1352 ✍️ «کیسینجر و سفیر آمریکا کارایی و خوش‌رویی مرا در برخورد با آنها و خواست‌هایشان مورد تمجید قرار دادند. شاه در جواب گفت که کارایی من نتیجه مستقیم امکان دسترسی‌ام به او در هر ساعت از شب و روز است. "اما در مورد خوش‌رویی، جز این هم نمی‌توان انتظار داشت؛ چون او هرگز فرصت لذت بردن از شراب ناب و مصاحبت با خوبرویان را از دست نمی‌دهد." بعدا قصد کردم که کیسینجر را تا فرودگاه همراهی کنم، اما شاه با اشاره سرش مرا باز داشت...»1 1. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج2، تهران، طرح نو،‌ چاپ اول، بهار 1371، ص525. @yade_ayyaam
مشکل لاینحل بیکاری افراد تحصیل‌کرده و فقیر بودن کشور از لحاظ افراد کاردان و متخصص/ ما حتی آماری از دانشجویان ایرانی در خارج از کشور نداریم/کجای دنیا رسم است کودک خردسالی را برای تحصیل به خارج بفرستند؟! / دیپلم به چه درد مملکت می‌خورد، مملکت آدم احتیاج دارد! (http://www.iichs.ir/News-8303/18-%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D9%86-1342/?id=8303) ‼️ مشکل لاینحل بیکاری افراد تحصیل‌کرده و فقیر بودن کشور از لحاظ افراد کاردان و متخصص! روزنامه «اطلاعات» در سرمقاله امروز خود نوشت: آقای وزیر کار در مصاحبه‌ای که با نمایندگان جراید داشته‌اند شرح مسبوطی ایراد فرموده‌اند از عدم تناسب طبقه تحصیل‌کرده با احتیاجات مملکت. همان‌طور که آقای وزیر کار می‌گویند، متأسفانه امروز با افزایش سریع تعداد افراد دانشگاه‌دیده مشکلات لاینحلی برای مملکت پیدا شده است؛ برای اینکه اولا هنوز هم در کشور ما مدارک تحصیلات عالیه به عنوان جواز ورود به خدمت دولت و دخول در قشر ممتازه ملت تلقی می‌شود، درحالی‌که نه در دستگاه دولت جالی خالی باقی مانده و نه در طبقه ممتازه. از طرفی هم بیکار ماندن و بیکار گشتن طبقه تحصیل‌کرده، سوای آنکه معایب زیاد در بردارد، برای مملکتی که از لحاظ آدم کاردان و متخصص به این درجه فقیر است، مایه بسی تأسف می‌باشد. این درست مثل آن است که در خانه‌ای اهل خانه محتاج نان باشند و آن وقت از آرد موجود در آشپزخانه آن‌قدر شیرینی‌های متنوع تهیه کنند که روی هم بماند و بگندد. ‼️ ما حتی آماری از دانشجویان ایرانی در خارج از کشور نداریم! مسئله این است که متأسفانه بر اثر عدم کنترل و نظارت سازمان‌های مسئول، غرض نهایی از اعزام محصل به خارجه در درجه اول و هدف تحصیلات عالیه در درجه ثانی به کلی فراموش شده است. به طوری که وضع ما از این لحاظ شاید در دنیا منحصربه‌فرد و نمونه است. ما حتی آماری که نشان بدهد رقم دقیق محصلین ایرانی در خارج چیست و اینها چه می‌کنند و چه می‌خواهند و هدفشان برای آینده چیست، محققا در دسترس نداریم؛ زیرا محصلین ما زیر نظر کسی و تحت قاعده و برنامه‌ای برای درس خواندن به خارج نرفته‌اند و نه کسی به آنها گفته است چی بخوانید نه آنها از کسی پرسیده‌اند. ‼️ کجای دنیا رسم است کودک خردسالی را برای تحصیل به خارج بفرستند؟! کجای دنیا رسم است که کودک خردسال را برای تحصیل به خارج بفرستند؟ کجای دنیا معمول است در حالی که مملکت در رشته‌های مختلف فنی و تخصصی احتیاج به کارشناس و کاردان تحصیل‌کرده دارد فرزندان مملکت بروند در خارج درس آرایشگری و دکورسازی بخوانند. کجای دنیا محصلین هجده و بیست سال آستین سر خود هرجا می‌خواهند می‌روند و هر چه می‌خواهند می‌خوانند و بعد از بیست سال پیدایشان می‌شود که آقای دولت این دیپلم‌ها را بگیر و به من کار بده؟ ‼️ دیپلم به چه درد مملکت می‌خورد، مملکت آدم احتیاج دارد! دیپلم به چه درد مملکت می‌خورد، مملکت آدم احتیاج دارد. مملکت به مغز، به فکر، به روح و بازوی خلاق و مدیر و مبتکر نیازمند است. مملکت مرد کار می‌خواهد، نه دیپلم، ولی بدبختانه ما هنوز باید در انتظار آن ساعتی بنشینیم که دولت پایش را پیش بگذارد و بگوید از این ساعت تحصیل، مدرسه رفتن، دانشگاه رفتن، خارج رفتن همه‌اش حساب دارد و مبتنی بر قرار و قاعده است. @yade_ayyam
ما کشف می‌کنیم در این خاک، هر روز، استخوان شهیدی از پشت میزِ راه‌زنان نیز، پرونده‌ی فساد جدیدی... 📷👆عکس: مادر گرامی «شهید محمدصادق رضایی» با استخوان‌های فرزند دل‌بندش.
🗓 ۱۸ آبان ۱۲۵۶ - سالروز ولادت علامه اقبال لاهوری شاعر، فیلسوف، سیاستمدار و متفکر مسلمان - نخستین کسی بود که ایدهٔ یک کشور مستقل را برای مسلمانان شبه قاره هند مطرح کرد که در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد. تاکید زیادی بر وحدت امت اسلامی داشت و از این رو بیشتر اشعارش را به زبان فارسی سرود. علاقه زیادی به ایران داشت و می گفت اگر تهران مرکز اتحاد اسلامی باشد، تقدیر جهان تغییر خواهد یافت 💠 رهبرانقلاب: علامه اقبال لاهوری، یک شاعر، متفکر، فیلسوف، انسان شناس و جامعه شناس بزرگ است گرچه این عناوین معرف آنچه که در خور شخصیت اقبال باشد نیست، اقبال یکی از شخصیتهای برجسته، عمیق و متعالی تاریخ اسلام است که نمیتوان روی یکی از خصوصیات وی تکیه کرد و آنرا ستود، اقبال بی‌شک یک شاعر بزرگ است اما ستودن او بعنوان یک شاعر یقینا کوچک کردن اقبال است، اقبال یک مصلح و آزادی خواهی بزرگ است اما با معرفی او بعنوان مصلح حقیقتا همه شخصیت او را بیان نکردیم، من آن تعبیری را که بتوانیم اقبال را تعریف کنیم، نمی‌یابم، این شخصیت با عظمت کجا و ما کجا، ما انصافا از توصیف این انسان بزرگ دور هستیم، بلاشک جا دارد ما اقبال لاهوری را ستاره بلند شرق بنامیم، باید هنرمندان بر روی آثار اقبال کار کنند و ترویج کنند تا اشعار وی بر زبان و دل پیر و جوان ما جاری شود، امیدوارم خدای متعال بما توفیق دهد بتوانیم به سهم خودمان حق بزرگ اقبال بر امت اسلامی را جبران کنیم! ۶۴/۱۲/۱۹ @yade_ayyam
🌷 🌿 علی اکبر درستی فرزند غلامحسین در تاریخ 1339 به دنیا آمد مشغول تحصیل بودو در مقطع دوم نظری درس خوانده بود . او در تاریخ 18آبان 1357 در هنگام تظاهرات علیه شاه در جلوی پل شهرستان آمل از ناحیه سر مورد اصابت تیر توسط دژخیمان شاه واقع شد و به درجه رفیع شهادت نائل گشت
⏳ 18 آبان 1333 - روزی که دکتر حسين فاطمی تيرباران شد دكتر حسين فاطمی روزنامه نگار و وزير امورخارجه دولت دكتر مصدق بود. پس از کودتای آمریکایی 28 مرداد به همراه مصدق دستگیر و محاکمه شد. محاكمه دكتر فاطمی در دادگاه نظامی و به صورت غيرعلنی انجام گرفت و كسی جز اعضای محكمه نتوانست حرف های او را بشنود. حكم اعدام او صادر شد. محمدرضا پهلوی با فرجام خواهی دكتر فاطمی موافقت نكرد، درخواست روحانيون و بزرگان اصفهان هم در دادن يك درجه تخفيف به او پذیرفته نشد و با اين كه غير نظامی بود و اقدام مسلحانه نكرده بود در سحرگاه 18 آبان 33 در ميدان تير لشكر دو زرهي به جوخه اعدام سپرده شد و «تيرباران» گرديد! @yade_ayyaam
یاد ایام
⏳ 18 آبان 1333 - روزی که دکتر حسين فاطمی تيرباران شد دكتر حسين فاطمی روزنامه نگار و وزير امورخارجه
18 مهر 1333 اعلام حکم اعدام دکتر حسین فاطمی تولد و زندگی : • سید حسین فاطمی در 1296 شمسی در نائین یزد تولد یافت. پدرش سید محمد علی سیف العلماء روحانی متعین و متشخص بود. سید حسین فاطمی چندی در نائین و چند سالی در اصفهان به تحصیل اشتغال ورزید . • در سال 1315 برادرش نصراله سیف پور فاطمی امتیاز روزنامه باختر اصفهان را گرفت. حسین در کار روزنامه برادرش همکاری کرد. • خیلی زود به پیچ و خم‌های کار واقف شد و در کلیه امور روزنامه سررشته پیدا کرد • در سال 1316 شمسی ، برای فعالیت بیشتر مطبوعاتی ، اصفهان را ترک کرد به تهران آمد و در روزنامه ستاره که متعلق به احمد ملکی بود استخدام گردید. • استعداد ذاتی، نگارش کاملا روان و پرکاری و جدیت موجب شد سردبیری روزنامه ستاره به او محول شد . • در سال 1319 به اصرار برادرش که به علت اشتغال در سمت شهرداری شیراز ناچار به ترک اصفهان بود به اصفهان بازگشت و پس از چندی اداره روزنامه باختر به تهران انتقال یافت و شرکتی برای اداره آن تشکیل شد و مدیریت آن شرکت به عهده حسین فاطمی محول گردید . • روزنامه باختر تا 1324 به مدیریت و سرد بیری حسین فاطمی به طور یومیه انتشار می‌یافت . در آن سال فاطمی تصمیم گرفت برای تحصیل در فن روزنامه نگاری و آموزش در مطبوعات در اروپا سفری به فرانسه نماید. • در سال 1327 بعد از سه سال تحصیل ، به تهران بازگشت و تصمیم به انتشار روزنامه گرفت . • در سال 1328 امتیاز روزنامه یومیه باختر امروز به نام حسن فاطمی صادر شد. این روزنامه و محتویات آن که نتیجه مطالعات چند ساله مدیرش در اروپا بود، در تهران مورد توجه قرار گرفت. • در اواخر سال 1328 به دنبال تشکیل جبهه ملی، فاطمی در کنار مصدق قرار گرفت و روزنامه خود را ارکان جبهه ملی کرد . • فعالیت‌ها و برنامه‌ریزیهای او در جبهه ملی باعث شد او به عنوان کارگردان جبهه ملی و مشاور نزدیک دکتر مصدق شناخته گردد. • با آغاز نخست وزیری محمدمصدق، حسین فاطمی به عنوان معاونت سیاسی و پارلمانی دولت وقت انتخاب گردید. وی قریب هشت ماه در آن سمت قرار داشت تا اینکه در اواخر آذرماه سال 1330 برای شرکت در انتخابات مجلس شورای ملی از سمت خود کناره گیری نمود. • در بهمن ماه 1330 روزنامه باختر امروز مراسمی به مناسبت سالگرد شهادت محمدمسعود برمزار و تشکیل داد و دکتر فاطمی ناطق مراسم بود به هنگام سخنرانی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بر اثر این سوء قصد قریب هشت ماه در تهران و اروپا تحت عمل جراحی و درمان قرار گرفت . • در انتخاب دوره هفدهم مجلس شورای ملی به وکالت از طرف مردم تهران انتخاب شد . ولی تا چند ماه به علت بیماری نتوانست در مبارزات پارلمانی شرکت کند . • در مهرماه 1331 فاطمی عهده‌دار وزارت امور خارجه گردید. این سمت در اجرای سیاست خارجی دولت قاطعانه عمل نمود . • یکی از عمده‌ترین کارهای اساسی او در وزارت امور خارجه به قطع رابطه سیاسی با انگلستان و بستن سفارت انگلستان در تهران و کنسولگریها در شهرستانها بود. • در مردادماه سال 1332 شاه به دنبال کودتای نافرجام خود به بغداد و سپس به رم فرار کرد . عصر آنروز تظاهرات بزرگی انجام شد و دکتر فاطمی سخنرانی انتقادآمیزی از شاه نمود . • روز 26 و 27 مرداد فاطمی به اتفاق سعید فاطمی خواهر زاده خود به کاخ سلطنتی رفت و به دستور وی یکایک اتاقها را مهر و موم کردند و درباریان را توقیف و به زندان شهربانی انتقال دادند . • در 28 مرداد کودتای آمریکایی- انگلیسی به مرحله اجرا درآمد حکومت مصدق و یاران او ساقط شد و شاه بازگشت . • از همان روز انجام کودتا ، تصفیه حسابها شروع شد. • روز ششم اسفندماه 1332 فاطمی توسط مأمورین فرمانداری نظامی دستگیر شد و در حین انتقال به فرمانداری نظامی توسط عده‌ای از اراذل و اوباش به سرکردگی شعبان جعفری مورد ضرب و شتم کارد و قمه قرار گرفت. • مأمورین بدن نیمه جان او را به زندان بردند و قریب شش ماه در زندان با مرگ روبرو بود. • سرانجام با مکالمات دادگاه چندین جلسه در 18 مهرماه 1333 دادگاه حکم اعدام او را اعلام نمود و حکم در روز چهارشنبه 19 آبان ماه 1333 به مرحله اجرا درآمد.
راست می گویند بعضی ها در انقلاب نبودند و الآن سر سفره از راه رسیده اند. بالاخره انقلاب که فقط همین پیرمردهای خسته و از نفس افتاده ها و مدیران نجومی بگیر و چپ و راستی های ساکن در املاک نجومی بالاشهر نیستند ... دهه هفتادی هایی که فقط 3 روز بعد از تاریخ ولادت، جشن تولد 20 سالگی شان را وسط عملیات در خون خودشان می گیرند هم بخشی از واقعیت های انقلاب در دهه چهارم هستند. فقط اینها به قول آقایان در انقلاب نبودند سر سفره خون دادن که شد از راه رسیدند. 🌷 شهید سید مصطفی موسوی ولادت: 18 آبان 74 شهادت: 21 آبان 94
فرق مهم حامیان سیاسی موسوی و ترامپ ♦️سیاستمداران در آمریکا، این قدر شعور دارند که وقتی نامزدشان ترامپ، زیر میز نظام می زند و آشوب به پا می کند، پشت او را خالی کنند و بگویند ما تا انتخابات با تو بودیم و در آشوب افکنی پس از آن، با تو همراهی نمی کنیم. 🔹در ذهن خاتمی، هاشمی و شبه اصلاح طلبان (نفاق جدید) چه می گذشت که پشت خباثت موسوی ایستادند و او را شیر کردند؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻‏امام خمینی (ره): من التماس میکنم به ملت ایران، غرب زده ها را کنار بگذارید
🔴 امام خمینی(ره) :دانشگاهها باید از موجودات «عاشقِ آمریکا» تصفیه بشوند. ♦️ما تا تمام حیثیت خودمان را نفهمیم، نفهمیم چه هستیم، چه داریم، نمی‌توانیم پیدا کنیم. تا فکر شما نباشد، کشور شما مستقل نمی‌شود. بروید دنبال اینکه فکرتان را مستقل کنید. ♦️ ها بروند دنبال اینکه جوانهای ما را مستقل بجا بیاورند، تربیت کنند که بفهمند خودشان یک بزرگ دارند. بفهمند فرهنگ از اینجا صادر شده است به خارج. بفهمند که ما خودمان می‌خواهیم خودمان را اداره کنیم، باید تصفیه بشود از این مغزهای پوسیده‌ای که عاشق هستند و عاشق هستند، باید تصفیه بشود از این موجودات. (۷ آبان ۱۳۵۸)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|شیطان بزرگ| 🔺دشمنی آمریکا با ملت ایران تمام شدنی نیست @yade_ayyam
یاد ایام
راست می گویند بعضی ها در انقلاب نبودند و الآن سر سفره از راه رسیده اند. بالاخره انقلاب که فقط همین پ
🔹معرفی شهید 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 نام: سید مصطفی نام خانوادگی: موسوی معروف به: جوانترین شهید مدافع حرم/نابغه مدافع/شهیدی از شهدای اربعه حلب/شهید دهه هفتادی فرزند: عین الله ولادت: پنج شنبه↔️18 آبان 1374 محل ولادت: تهران 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 شهادت: پنج شنبه↔️21 آبان1394 محل شهادت: العیس حلب/سوریه نحوه شهادت: شلیک توپ جنگی 23 و ترکش بر قسمت های گلو، قلب و پهلو،چانه و پیشانی سمت: بسیجی تکاور یگان: فاتحین تهران ورود پیکر به ایران: جمعه 22 آبان تشییع پیکر: دوشنبه 25 آبان مزار: بهشت زهرا/ قطعه 26/ردیف 79/شماره 16 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سن: بیست ساله فرزند: دوم/تک پسر رشته تحصیلی: دانشجوی رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب الگوی شهید: شهید دفاع مقدس عباس بابایی 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ✅ویژگی های شهید: متدین/آرام/کم حرف/اهل عمل/مودب/درسخوان/بانظم/بخشنده/مهربان/ولایتمدار/ مقلد رهبرمعظم له/معنوی گرا/مخلص/عزتمند/عاطفی/رقابت علمی/دوری از معصیت/عمل به واجبات/محب اهل بیت(ع)/مطیع والدین/بابصیرت/اجتماعی/مبتکر/خلاق/دقیق و حساس/پاکیزه/مرتب/خندان/غیرتمند/تلاشگر/شجاع/جسور/مستقل/محکم/معتقد/احساساتی/کم توقع/با معرفت/خوش پوش/کیفیت گرا و ... 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ✅علایق شهید: درس و علم و اختراع/شرکت در فعالیت های فرهنگی - مذهبی - معنوی مدرسه، بسیج، هییت و مسجد محل/اهل سفر/کمک به دیگران/اهل مطالعه/پیگیر اخبار از تلویزیون حتی به زبان های انگلیسی و عربی/پیگیر سخنان رهبری به روز/شرکت در فعالیت های علمی/عاشق شخصیت هایی چون مقام معظم رهبری مد ظله العالی، شهدا، شهید بابایی، آوینی، دکتر شریعتی، چمران/ عاشق پرواز و خلبانی، فعالیت های نظامی/عاشق مبارزه با اسراییل/عاشق شهادت✌️ 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ✅جمله ای از شهید: رویای اصلی من این است که خلبان شوم و با هواپیمای پر از مهمات به قلب تل آویو بزنم. ✅جمله معروف شهید در سوریه: من برای آمدن به اینجا برنامه ریزی کرده ام، همان طوری که برای حضورم در کرانه باختری برنامه دارم. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 روحش شاد و یادش گرامی و راهش پررهرو🌷 @yade_ayyam
هدایت شده از یاد ایام
⁉️ همه انحرافات از آنجا آغاز شد که به اکبر هاشمی اقتدا کردند‼️ ا▫️▪️▫️▪️▫️ 💠خشت اول چون نهاد معمار کج 🔹... تا ثریا رفت دیوار کج 💠 اکبر هاشمی، معمار ⛔️ ❌هاشمی رفسنجانی،رئیس جمهور دهه70 با شعار سازندگی و بکار گرفتن تکنوکرات ها،لیبرال مسلکها ...بنا داشت کشور را از دوران سختی های بعد از جنگ به رفاه و آسایش برساند ولی نتیجه سیاست های او چیزی نبود جز ایجاد فاصله طبقاتی بیشتر‼️ در دوران او بود که اقشار ضعیف مردم دیگر نتوانستند بر اثر تورم افسار گسیخته، کمر راست کنند! 🚫 حسن روحانی، مرید هاشمی رفسنجانی و ادامه دهنده راه او.. 📛همو که کار ناتمام هاشمی را تمام کرد 🔵دشمن میخواهد گرانی ها و فساد اقتصادی ...را بپای نظام بنویسد؛ ولی همه میدانند که تمام کمبودها و کاستی ها نتیجه سوء مدیریت دولتمردان حاکم است. همانهایی که با شعارهای فریبنده بر سرکار آمدند ...و مردم را در بزنگاه ها تنها گذاشتند. افسار پاره کرده و بر گرده اقشار ضعیف فشار وارد میکند و روحانی فقط نظاره گر است اگر نگوییم خائن! ...و حالا ما مردم باید تقاص رأی دادنمان به چنین موجوداتی را بدهیم! ⚪️ @yade_ayyam ✅کانال یاد ایام
یاد ایام
⁉️ همه انحرافات از آنجا آغاز شد که به اکبر هاشمی اقتدا کردند‼️ ا▫️▪️▫️▪️▫️ 💠خشت اول چون نهاد معمار
⏳ ۱۸ آبان ۱۳۶۸ 🔴 بخشی از سخنان هاشمی رفسنجانی که به خطبه مانور تجمل معروف شد و به طرز عجیبی از آرشیو صدا و سیما حذف شد: 💠 "زمان آن رسيده که مسؤولين به مانور تجمل روي آورند. از امروز به خاطر اسلام و انقلاب، مسئولين وظيفه دارند مرتب و باوقار باشند… هرچند ما فقير باشيم و اقتصادمان به سامان نباشد، اما براي آنکه در ديدگان ساير ملل مسلمان و غيرمسلمان، ملتي مفلوک جلوه ننماييم، لازم است تا جلوه‌هايي از تجمل در چهره کشور و مسؤولين حاکميتي رويت شود…" اظهار فقر و بیچارگی کافی است . رفتارهای درویش‌مسلکانه وجهه جمهوری اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است، زمان آن رسیده که مسئولین ما به "مانور تجمل" روی آورند ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ در اوایل دهه هفتاد👇 ⚪️ تعدیل اقتصادی دولت کارگزاران، و تورم 49.9 درصدی؛ عده کارگر زیادی زیر چرخ توسعه له شدند . وام‌های دریافتی دولت هاشمی فسنجانی تا به امروز گردن جمهوری اسلامی را گرفته است 🔹شورش ۱۳۷۱ در شهرهای ایران شامل تظاهرات در شهرهای مشهد، اراک، مبارکه، چهاردانگه تهرانبود که به شدت سرکوب شد. موج تظاهرات در خردادماه 1371 و پس از آن آغاز شد که تورم به حدود ۵۰٪ رسید. 🔴 هاشمی رفسنجانی پس از پایان جنگ در جریان برنامه پنج ساله اول توسعه طرح تعدیل اقتصادی را اجرا کرد گسترده‌ترین تظاهرات در مشهد روی داد، در حاشیه شهر، درگیری گسترده‌ ای شد و دست کم ۶ نفر در درگیری‌های مشهد کشته شدند ⚪️ طرز تفکر این جماعت بی درد👇: 🔹هاشمی رفسنجانی: 500 میلیون تومان ها رقمی نیست . زیاد برجسته شان نکنید. این‌قدر بحث از اختلاس و دزدی نکنید و روحیه مردم را خراب نکنید وقتی‌که ما یک سدی را می‌سازیم و مثلاً ده میلیارد خرج می‌کنیم، ممکن است از قِبَل آن، پانصد میلیون هم اختلاس شود، اما این سد برای کشور می‌ماند و هیچ‌کس نمی‌تواند از این سد اختلاس یا دزدی کند 📚 کتاب بی پرده با هاشمی، مصاحبه قدرت الله رحمانی با هاشمی رفسنجانی، ص ۱۸۴ @yade_ayyam
هدایت شده از یاد ایام
👈 کانال: "یاد ایام" @yade_ayyam 🔹 ایتا: http://eitaa.com/yade_ayyam 🔹تلگرام: http://t.me/yade_ayyaam 💠 نگاهی به حقایق و وقابع عبرت آموز و رویدادهای سیاسی اجتماعی و زندگی مردمان ابن مرز و بوم در یک صد سال اخیر، از زمان قاجار، پهلوی تا عصر حاضر 📢🎥 در قالب صوت و فیلم و عکس های گاه کمیاب، جالب و خاطره انگیز📷
⌛️ ۱۸ آبان ۱۳۵۷ امام خمینی: 💢 نه حق دارد خود را به چنین حدی تنزل دهد نه مردان حق دارند که به او چنین بیندیشند.
⌛️ ۱۸ آبان ۱۳۷۴ روزنامه کیهان هوایی به نقل از «فایننشال تایمز» / شماره‌ی ۱۱۰۶ 🔵 برآوردهای گوناگون از یک سرقت بزرگ! (3) روایت روزنامه «فایننشال‌تایمز» از روزنامه‌ی «فایننشال‌تایمز» در گزارشی که دو سال قبل به مناسبت بیداری اسلامی در کشورهای عربی علیه دیکتاتورها منتشر شد، میزان دارایی‌های خارج‌شده از سوی دیکتاتورهای فراری از کشورهای مختلف را بررسی و اعلام کرد: «محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران، ۳۵ میلیارد دلار دارایی از ایران خارج کرده است. به نظر می‌رسد این رقم متعلق به خروج مستقیم دارایی به‌شکل ارز از کشور باشد و املاک و سهام خاندان پهلوی در خارج از کشور در آن محاسبه نشده است. براساس آمارهایی که روزنامه‌ها و نشریات آمریکایی منتشر کرده‌اند، ثروت شاه شبکه‌ی پیچیده‌ای از شرکت‌ها، بنیادها، حساب‌های بانکی، زمینی در کوستادل‌ اسپانیا، ویلایی گران‌قیمت در سنت‌موریس سوئیس که بعدها سیلویو برلوسکونی آن را خرید و املاکی در نقاط مختلف دنیا بود. اسناد و مدارک موجود در ایران نشان می‌دهد بخشی از املاک محمدرضا پهلوی در ایران، شامل ۲۲۰ هکتار زمین، قبل از خروج او از کشور، در سال ۵۷ به فروش رفته و به‌صورت ارز از کشور خارج شده است.»
قسمت اول دومین جلسۀ دادگاه دوشنبه ۱۸ آبان ۱۳۳۲ مقارن ساعت ده و نیم صبح دوشنبه، به ریاست سرلشکر مقبلی و مستشاری سرتیپ شیروانی، سرتیپ افشاری‌پور، سرتیپ خزائی و سرتیپ بختیار، در سلطنت‌آباد برای رسیدگی به اتهام آقای دکتر مصدق و سرتیپ ریاحی تشکیل شد. در ابتدای جلسه به مخبرین اجازۀ فیلمبرداری و عکسبرداری داده شد. دکتر مصدق در حالی که زیر بغل او را سرهنگ بزرگمهر گرفته بود، وارد دادگاه شد. ابتدا صورت جلسه قرائت شد. آقای رئیس خطاب به دکتر مصدق گفت: «بقیۀ مدافعات خود را دربارۀ صلاحیت پرونده بیان بفرمایید.» آقای دکتر مصدق جواب داد: «یک دقیقه تامل بفرمایید. چون حال من الان خوب نیست.» در این وقت برای ایشان یک فنجان دارو آوردند و چند دقیقه‌ای ایشان مشغول مرتب کردن اوراق خود بودند و سپس گفتند: «عرض کنم اینکه تیمسار رئیس دادگاه به من «خیانت‌ها» همه وقت ادامه دارد و روی همین حساب شما هم تا ابد مثل یار غار خود «چاپارچی» زوزه بکشید. تذکر داده‌اند که خارج از بحث در صلاحیت دادگاه نشوم. با اینکه داخل در خود صلاحیت بودم، باز برای امتثال امر مبارک، آن صفحاتی که نوشته بودم، با این حال ناخوش عوض کردم و اینکه دیر آمدم، برای انجام این کار. ولی خوب یک مریضی کاری کرده و یک تیمسار سالمی باید تشخیص بدهند که این کار مریض بیهوده بوده یا نه. دیروز عرض کردم که جنبۀ سیاسی این کار باید معلوم شود. آن وقت جنبۀ قضایی آن حتما معلوم می‌شود. اینکه سه صفحه نوشته‌ام که با اجازه قرائت می‌کنم و سپس بپردازیم به بقیه.» دکتر مصدق پس از آنکه دربارۀ عدم وحشت خود از محکومیت بیان داشته و خود را برای قبول هر حکمی آماده معرفی نمودند. دکتر مصدق شروع به صحبت کرده و گفتند: «قربان، یک عرایضی می‌خواستم بکنم و آن این است که لازم به اظهار نیست که دولت انگلیس از مبارزۀ ملت ایران راضی نبود. چون که ما نفت را ملی کردیم. مردم گفتند خود انگلیسی‌ها می‌خواهند و این‌ها مامور انگلیس هستند و می‌خواست دولتی روی کار بیاورد که آزادی را از جامعه سلب کند و مقاصد خود را انجام دهد، ولی مجلس شانزده، تحت افکار عمومی، به من رای اعتماد داد. نظر انگلیس این بود که وقتی ما مادۀ ۹ را تصویب می‌کنیم، مردم را به هم بیاندازد و اصل موضوع را از بین ببرد.» رئیس اخطار کرد که: «در موضوع صلاحیت صحبت کنید.» مصدق گفت: «اگر نرسیدیم و اگر دادگاهی به صلاحیت خویش رای داد، برای محکومیت متهم رای می‌دهد. خدا شاهد است بنده در موقع ماهیت، در دادگاه حاضر نخواهم شد.» سرتیپ آزموده، دادستان ارتش گفت: «به عرض دادگاه می‌رساند جلسۀ گذشته عرض کردم دادرسی تابع اصول و مقرراتی است که نه متهم و نه وکیل مدافع و نه دادستان نمی‌توانند از آن اصول منحرف شوند. امروز ملاحظه می‌فرمایید که آقای دکتر مصدق، دکترای حقوق، رجل مجرب و تحصیلکرده، نه رعایت موازین قانون را می‌فرمایند و نه به تذکرات ریاست محترم دادگاه ترتیب اثر می‌دهند.»- «... ایشان مختصر و خیلی صریح و روشن می‌فرمایند تمکین از مقررات و قانون نمی‌کنم. ملاحظه فرمودید به دفعات فرمودند: این‌ها را می‌گویم. سرم را هم ببرید، دیگر در این دادگاه نمی‌آیم.» مصدق: «می‌آیم.» - «... وکیل مدافع را هم قبول ندارم و به بنده هم در مرحلۀ تحقیق چه به طور رسمی و چه غیررسمی فرمودند. در آن موقع بنده یک نکته‌ای حضورشان عرض کردم که موثر افتاد و شاید در پرونده منعکس باشد. در آن موقع عرض کردم یک مشت مردم را دادستان ارتش بازداشت کرده، باید تکلیف آن‌ها معلوم شود. جواب نمی‌دهم و نمی‌گویم و از این حرف‌ها برازندۀ جنابعالی نیست. در این لحظه که دادرسی آغاز شده است، ملاحظه می‌فرمایید یکی از متهمین، یعنی تیمسار تقی ریاحی باید دادرسی شود. بد‌ترین وضع برای متهم، وضع بلاتکلیفی است. و بد‌ترین وضع برای دادستان این است که علنا مشاهده کند مردی پا روی همۀ قوانین می‌گذارد. در یک دادگاه رسمی علنا می‌گوید دادگاه و دادستان و همه کس باید مطیع ارادۀ من شوند. اراده‌ای که نه با قانون تطبیق می‌نماید، نه با رحم و نه با انصاف. تعجب می‌کنم چرا این مرد از این همه گذشتی که می‌شود سوء‌استفاده می‌نماید؟
قسمت دوم ما که اینجا جمع شده‌ایم، همه مطیع قانونیم. ما خودسر نیستیم که متهم بگوید فلان طور می‌خواهد. ما که دادگاه نظامی تشخیص داده‌ایم، باید مطیع مقررات قانون باشیم و اینجانب در سمت دادستان این دادگاه، از ریاست محترم دادگاه استدعا می‌نمایم در این دادرسی،‌‌ همان طوری که این اصل همواره در دادرسی ارتش اجرا می‌شود، رعایت موازین قانونی را صد درصد بنماید و هر کس مستنکف است، امر بفرمایند مراتب صورت‌مجلس شود تا دادستان بتواند وجدانش آرام باشد. موقعی وجدان من راحت خواهد بود که جز اجرای قانون، عمل دیگری در این دادگاه، از طرف هیچ کس صورت نگیرد و چون دادستان حافظ قانون است، این بود که با اجازۀ ریاست محترم دادگاه، این تذکر را دادم تا این دادرسی نتیجه‌اش‌‌ همان باشد که قانون تصریح می‌نماید. یعنی نتیجۀ آن اجرای عدالت با در نظر گرفتن خدا، شاه و میهن باشد که این شعار ما سربازان است.» رئیس: «در اجرای نقص دادگاه، آقای دکتر مصدق اگر اظهاری دارید، بفرمایید.» دکتر مصدق: «اینکه می‌خواهم عرض کنم، موضوع حیاتی و مماتی مملکت است.» رئیس: «در صلاحیت و مرور زمان پروندۀ دادگاه حرف بزنید.» دکتر مصدق: «بنده را در دادگاه بیاورید و هیچ حرفی نمی‌زنم و این آقا هم وکیل من نیست و هر حرفی بزند، مورد قبول من نیست.» رئیس: «خواهش می‌کنم در صلاحیت دادگاه باشید.» مصدق: «بنده حالا عرض می‌کنم. خواهید دید که خارج از صلاحیت نیست.» در این وقت که یازده و بیست و پنج دقیقۀ صبح بود، از طرف ریاست دادگاه، پنج دقیقه تنفس اعلام شد. بیست و پنج دقیقه قبل از ظهر، مجددا دادگاه به ریاست تیمسار سرلشکر مقبلی رسمیت یافت. رئیس: «بدوا خواهش می‌کنم که در اطراف صلاحیت دادگاه و نقص پرونده فرمایشی دارید، بفرمایید جناب آقای دکتر مصدق.» دکتر مصدق شروع به صحبت کرده و چنین گفت: «قبل از ورود به موضوع، می‌خواهم این استفاده را بکنم که چند کلمه از بی‌گناهی همکارانم به عرض دادگاه برسانم. آقایان وزیران دولت من، غیر از عده‌ای که در نظر هست، کدام یک از دست‌خط اعلیحضرت همایون شاهنشاهی اطلاع داشته و صبح بیست و پنج مرداد ماه، عده‌ای از آن‌ها به اتاق من آمدند و سایرین از آن بی‌اطلاع بودند.» دکتر مصدق در ادامه گفت: « دادگاه صالح نیست. اگر من ثابت کنم که دست‌خط را به حق اجرا نکرده‌ام، آن وقت ثابت می‌شود که این دادگاه صالح نیست و پرونده باید به دیوان کشور برود.» رئیس اظهار داشت که: «هنگام اثبات این موضوع نیست.» ولی دکتر مصدق می‌گفت: «برعکس، اگر ثابت کنم که تا روز ۲۸ مرداد نخست‌وزیر بودم، صلاحیت دادگاه منتفی خواهد شد من نظامی نبودم، نخست‌وزیر بودم و مرا به اینجا آوردند که چرا دست‌خط را قبول نکرده‌ام و چون این سه روز من نخست‌وزیر نبوده‌ام، مرا آورده‌اند که شما مرا محاکمه کنید. ولی می‌خواهم بگویم و ثابت کنم که حالا هم نخست‌وزیر هستم.» سپس آقای دکتر مصدق دربارۀ علت تقویت خانۀ خود و به کار بردن توپ و تانک و سرباز در اطراف منزلش بیاناتی کرده و نتیجه گرفتند که قوای نظامی (گارد سلطنتی) علیه دولت او، کودتا کردند و پس از خواندن اطلاعیۀ دولت در ۲۵ مرداد، گفتند آیا معمول بوده که دست‌خطی از شاهنشاه به این طریق فرستاده شود؟ چرا این دست‌خط که به تاریخ ۲۲ مرداد بود، در آن زمان و آن هم در ساعت غیرعادی به وی ابلاغ شد؟ دادستان: «ادعای دادستان ارتش به موجب کیفرخواست این بوده است که آقای دکتر مصدق، از ساعت ۱ صبح روز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲، یاغی شده و منظورش به هم زدن اساس حکومت و تخت و تاج سلطنت بوده است. اکنون که دو جلسۀ دادرسی به علت گفتارهای غیرموجه این متهم سرسخت، به روزی افتاده که مثل این است که اینجا یک صحنۀ تئا‌تر است، از ریاست محترم دادگاه تقاضا می‌کنم از این آقا بپرسید مگر تا این لحظه کیفرخواست دادستان در دادگاه قرائت شده است که او می‌گوید سرتیپ نصیری چه کرد یا دست‌خط چه جور بود یا از این قبیل. این از حسن خلق و از نزاکت و از گذشت رئیس دادگاه سوءاستفاده می‌نماید. او بر خلاف انصاف، گفت دفاعیاتش را ریاست دادگاه خوانده است و یک نفر افسر شرافتمند ارتش را که وکیل مدافع اوست، متهم نمود که دفاعیاتش را به ریاست دادگاه داده است. این مرد انصافش این است که وقتی قبل از شروع به دادرسی و قبل از خواندن کیفرخواست، از متهم و وکیل مدافع می‌پرسند، ایراد به صلاحیت دارید یا نه، معنایش این است که بگوید قضات فلان دادگاه، مثلا به فلان جهت صالح نیستند و اسم ببرد. کدام یک از قضات صلاحیت رسیدگی ندارند یا بگوید دادستان به فلان دلیل صلاحیت ندارد. این یک جهت ایراد به صلاحیت است.»
قسمت سوم پس از بیانات دادستان، بار دیگر رئیس از دکتر مصدق تقاضا نمودند که فقط دلایل رد صلاحیت دادگاه را بیان کنند و آقای دکتر مصدق هم دلیل سوم خود را این طور بیان کردند: «سوم اینکه هیات منصفه و هیات مقننه باید در رسیدگی به جرایم سیاسی حضور داشته باشند و در جرم سیاسی، در اصل ۷۳ می‌گوید باید در رسیدگی هیات منصفه حضور داشته باشد و این‌ها مربوط به این است که بگویم و صلاحیت شما را رد بکنم و شما هر چه زود‌تر به مسافرت تشریف ببرید. (خندۀ حضار) دکتر مصدق در ادامه عنوان کرد: «صلاحیت دو قسم است. یکی صلاحیت ذاتی و یکی هم شخصی. بنده در عدم صلاحیت آقایان عرضی ندارم و بنده در صلاحیت شخصی صحبت می‌کنم و صلاحیت شخصی آن است که اصلا یک محکمه‌ای صلاحیت نداشته باشد. من نسبت به صلاحیت جنابعالی ذره‌ای ایراد ندارم و من در صلاحیت آقایان حرفی ندارم و من گذشت آقایان را بالا‌تر از این می‌دانم و بنده همین آقای سرتیپ شیروانی را به واسطۀ شکایت مردم گرگان، از آنجا خواستم. ولی می‌دانم که ایشان آن قدر شرافتمند هستند که هرگز آن موضوع را به حساب اینجا نمی‌گذارند و سرتیپ بختیار هم همین طور بود. می‌دانم که آقایان سرتیپ بختیار و شیروانی مطالب را در نظر نخواهند گرفت و ما ایرانی‌ها بسیار وطن‌پرستیم و این کار با یک ببخشید درست می‌شود و حالا شما مرا ببخشید. ببخشید. باید دانست که بنده به صلاحیت آقایان اعتراضی ندارم و به صلاحیت دادستان و دادگاه اعتراض دارم و حالا نمی‌خواهید، قربان شما می‌روم و دستگاه خود را جمع می‌کنم و می‌روم.» یک ساعت و ربع بعدازظهر، جلسه ختم شد.