eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
5.6هزار ویدیو
92 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
#رمان_پسرک_فلافل_فروش🌸🍃 #قسمت_پانزدهم 💕 #به_عشق_شهدا💕 ✔️راوی: دوستان شهید ورود هادی به مسجد با م
?🌸🍃 💕 💕 ✔️راوی:حجت السلام سميعي و... يادم هست در خاطرات ابراهيم_هادي خواندم كه دنبال گره گشايي از مشكلات مردم بود. اين شهيد والامقام به دوستانش گفته بود: از خدا خواسته ام هميشه جيبم پر پول باشد تا گره از مشكلات مردم بگشايم💕☺️ من دقيقاً چنين شخصيتي را در ديدم. او را الگوي خودش قرار داده بود. دقيقاً پا جاي پاي ابراهيم ميگذاشت🕊☝️ هادي صبحها تا عصر در بازار آهن كار ميكرد و عصرها نيز اگر وقت داشت، با موتور كار ميكرد🛵 اما چيزي براي خودش خرج نميكرد وقتي مي فهميد كه مثال هيئت نوجوانان مسجد، احتياج به كمك مالي دارد دريغ نميكرد✨ يا اگر ميفهميد كه شخصي احتياج به پول دارد، حتي اگر شده قرض ميكرد و كار او را راه مي انداخت. هادي چنين انسان بزرگي بود❤️ من يك بار احتياج به پول پيدا كردم. به كسي هم نگفتم، اما هادي تا احساس كرد كه من احتياج به پول دارم به سرعت مبلغي را آماده كرد و به من داد💔 زماني كه ميخواستم عروسي كنم نيز هفتصد هزار تومان به من داد. ظاهراً اين مبلغ همه ي پس اندازش بود. او لطف بزرگي در حق من انجام داد. من هم به مرور آن مبلغ را برگرداندم. اما يك بار برادري را در حق من تمام كرد. زماني كه براي تحصيل در قم مستقر شده بودم، يك روز به هادي زنگ زدم و گفتم: فاصله ي حجره تا محل تحصيل من زياد است و احتياج به موتور دارم، اما نه پول دارم و نه موتورشناس هستم. هنوز چند ساعتي از صحبت ما نگذشته بود كه هادي زنگ زد. گوشي را برداشتم. هادي گفت: كجايي؟ گفتم: توي حجره در قم. گفت: برات موتور خريدم و با وانت آوردم قم، كجا بيارم؟ تعجب کردم😳 کمتر از چند ساعت مشکل من را حل کرد😭 نميدانيد آن موتور چقدر كار من را راه انداخت. بعدها فهميدم كه هادي براي بسياري از اطرافيان همينگونه است. او راه درست را انتخاب كرده بود. هادي اين توفيق را داشت كه اينگونه اعمالش مورد قبول واقع شود. كارهاي او مرا ياد حديث امام كاظم (ع) در بحارالانوار، ج 75 ،ص 379 انداخت که فرمودند: 🍃همانا مُهر قبول اعمال شما، برآوردن نيازهاي برادرانتان و نيكي كردن به آنان در حد توانتان است و الّا (اگر چنين نکنيد)، هيچ عملي از شما پذيرفته نميشود🍃 ٭٭٭ هادي درباره ي كارهايي كه انجام ميداد خيلي تودار بود. از كارهايش حرفي نميزد. بيشتر اين مطالب را بعد از هادي فهميديم. وقتي هادي شهيد شد و برايش مراسم گرفتيم، اتفاق عجيبي افتاد. من در كنار برادر آقا هادي در مسجد بودم. يک خانمي آمد و همينطور به تصوير شهيد نگاه ميكرد و اشك ميريخت😭 كسي هم او را نميشناخت. بعد جلو آمد و گفت: با خانواده ي شهيد كار دارم. برادر شهيد جلو رفت. من فكر كردم از بستگان شهيد هادي است، اما برادر شهيد هم او را نميشناخت. اين خانم رو به ما كرد و گفت: چند سال قبل، ما اوضاع مالي خوبي نداشتيم. خيلي گرفتار بوديم. برادر شما خيلي به ما کمک کرد. براي ما عجيب بود. همه جور از هادي شنيده بوديم اما نميدانستيم مخفيانه اين خانواده را تحت پوشش داشته! 💔 حتي زماني كه هادي در عراق و شهر نجف اقامت داشت، اين سنت الهي را رها نكرد✨ در مراسم تشييع هادي، افراد زيادي آمده بودند كه ما آنها را نميشناختيم. بعدها فهميديم كه هادي گره از كار بسياري از آنان گشوده بود🕊💕 ..... ✍️نویسنده: ✨به نیابت از بی بی دوعالم حضرت زهرا سلام الله علیها برای ظهور امام زمان عج صلوات بفرستیم🌹 @yadeShohada313
🌹 رفقا شبهای آخر ماه شعبان هست قدر بدونیم❣ بیاید این روزهای آخر ماه شعبان سال ۱۴۴۱ قمری پرونده اعمالمون رو با استغفار سفید و با صلوات و لااله الا الله و شکرگذاری پرنور✨ کنیم. ان شاءالله پاکیزه وارد ماه مبارک رمضان بشیم ... درسجده ایام ولادت شهید هم هست به نیابت از ایشون و شهید ، تمام شهدا و شهید مدنظر خودتون هدیه 🎁حضرت علیه السلام و صلی الله علیه واله وسلم تعداد ذکر های خودتون رو به ای دی ارسال کنید.👇👇 @ya_zahraali_69 زمان ختم تا جمعه عصر
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
#شهیدابراهیم_هادی🌹 #معجزات_شهدا @yadeShohada313
سلام... هنوز هم هدایتگر زندگی خیلی ها هست✨🕊 یه رفیقی داشتم زیاد مقید و مذهبی نبود ولی کافر نبود یه مدتی گذشت دیدمش باهاش صحبت کردم نمیدونم چش شده بود همه چی شده بود دین و نماز و قرآن و شهدا و... خیلی ناراحت شدم گفتم بزار بهش کتاب سلام بر ابراهیم رو بدم خود داش ابرام بهش عنایت میکنه کتاب رو آوردم بدم بهش گرفت ازم و گفت اینا همش الکیه😒و جلد کتاب📕رو کرد و پرتش کرد اون ور خیابون سریع رفتم برداشتمش خیلی ناراحت شدم😔شب به داش ابرام گفتم مگه نمی بینی یه کاری کن دیگه اینجا دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم و گریه کردم😭😭.یه هفته بعد رفتم مزار با کمال ناباوری رفيقمو دیدم تا منو دید مثل دیوونه ها آمد گفت فقط بگو اون کیه و بلند بلند گریه میکرد😭تعجب کردم😳 فهمیدم داش ابرام رو میگفت گفتم چی شده مگه؟ گفت همون شبی که کتاب و کردم داشتم فیلم می دیدم😔و یه دفعه خوابم برد.. تو خواب یه جای زیبا بود که یه جوون رعنا داشت میومد سمتم یه لبخند زیبایی😊❤️هم داشت آمد فهمیدم کیه اما اسمش اسمش رو یادم نمیومد هموني که عکس رو جلد کتاب بود. آمد و گفت: خدا منتظرته به آغوشش برگرد✋🏼🕊 گفتم خدا دیگه منو نميبخشع گفت خدا آغوشش رو برات باز کرده و و یه دفعه از خواب پریدم دیدم صدای اذان میاد پاشدم و نماز خوندم و کردم با امام زمان عهد بستم✋🏼که کارای گذشته رو ترک کنم میگفت گذشت تا دیشب که نماز صبح و.خوندم و خوابیدم دوباره آمد به خوابم ایشون این دفعه هیچی نگفت فقط یه لبخند رضایت رو لباش بود😊 اینو که گفت دیگه نتونست خودشو کنترل کنه زار زار گریه میکرد😔 الان خیلی فرق کرده .. ابراهیم هنوز هم چراغ هدایتگر خیلی از انسان ها میباشد✋🏼🕊 جهت شادی روح همه شهدا صلوات🌸 @yadeShohada313
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
در #گمنامی هم مشترکیم🌷🥀 تو پلاکت را گم کرده ای و من هویتم را😔 تو غرق دنیا نبودی و پرکشیدی و من..🌱 غ
.. فکر کن که امروز ، شهیدی در مقابل تو ، ایستاده است ! . فکر کن که مثلا آن شهید، باشد ! . همـان شهیدی که لبــاس گشــاد می پوشد تا در خیابان ها ، با آن هیکل و تیپ ، دلبـــری نکند ! . همان شهیدی که کتاب هایش را خوانده ای ، و از آنها عکس های مختلف بـرای پست ، گرفته ای ! . همان شهیدی که می روی ، در کنار قبرِ گمنامش ، عکس به یادگار می اندازی و پخش می کنی ! . خلاصه ، فکر کن که تو ، در مقابل یک شهید ایستاده ای ! . و او می خواهد ، چون او زندگی کنی ... . گمنـام باشی ، دلبری نکنی ، دلی را نلرزانی ، برای دیده شدن دست به هرکاری نزنی ، از آرمان هایت به خاطر چند بَه بَه و چنــد آدم زود گـــذر ، عقـب نشینی نکنی ! . . @yadeShohada313
.. فکر کن که امروز ، شهیدی در مقابل تو ، ایستاده است ! . فکر کن که مثلا آن شهید، باشد ! . همـان شهیدی که لبــاس گشــاد می پوشد تا در خیابان ها ، با آن هیکل و تیپ ، دلبـــری نکند ! . همان شهیدی که کتاب هایش را خوانده ای ، و از آنها عکس های مختلف بـرای پست ، گرفته ای ! . همان شهیدی که می روی ، در کنار قبرِ گمنامش ، عکس به یادگار می اندازی و پخش می کنی ! . خلاصه ، فکر کن که تو ، در مقابل یک شهید ایستاده ای ! . و او می خواهد ، چون او زندگی کنی ... . گمنـام باشی ، دلبری نکنی ، دلی را نلرزانی ، برای دیده شدن دست به هرکاری نزنی ، از آرمان هایت به خاطر چند بَه بَه و چنــد آدم زود گـــذر ، عقـب نشینی نکنی ! @yadeShohada313
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
امروز تـولد #شهید_مصطفی‌صدرزاده عزیز هست نثار روح مطعرشان ۵صلوات بفرستیم❤️🌸🎈🎊 ...❤️@yadeShohada313
. 🍃هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در خلاصه می شود. را ورق زدم فهمیدم مادرش ، او را نذر حضرت عباس کرده بود. . 🍃حسرت هایش برای نبودن در ، کار دستش داد .بی قراری اش با چهارشنبه های نذر و روضه هیئت بیشتر شد ،پرنده قلبش خانه به خانه پرید تا در طواف عمه سادات آرام گرفت. . 🍃عشق به شهید در دلش جوانه زد و سبب شد تا نام جهادی را انتخاب کند .شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند . گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. . 🍃دلش در گرفتار شده بود . اما گاهی ترکش های پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود. . 🍃مردانه پای قولش می ماند. با عهد کرد هرکس زودتر شهید شد سفارش دیگری را پیش کند . با شهادتش رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق پیوست . . 🍃مصطفی در صدر قلب ها بود چه در سوریه که از محبتش به او گفت و چه در که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند. . 🍃او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، می خواست .در روز شهید شد ، روز چهارشنبه که نذر سقای کربلا بود برگشت و چه هیئتی برگزار کرد آن روزبا آمدنش . تقویم را ورق می زنم.امسال هم چهارشنبه است. سید ابراهیم تو را قسم به چهارشنبه های ابوالفضلی ات نگاهی کن به ما بلاتکلیف. . ✍نویسنده : . به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴.حلب سوریه . مزار : بهشت رضوان ...❤️@yadeShohada313
✨به نام خدا 🍃در میان فکه در ،بویی آشنا می آید.بوی شجاعت و پهلوانی،بوی غیرت و همتِ، کمیل؛روزه خوان حضرت زهرا(س) شهید ابراهیم هادی کسی که پهلوانیش زبان زد است و دلاور مردیش بی نظیر💪 🍃نمی دانم چه سریست که مهربانیش،منش پهلوانیش و رسم پلک هایمان را دریایی میکند. پهلوانی که نمیگذاشت آب در دل دوستان و آشنایانش تکان بخورد،حتی دست یاریش به نا آشنایان هم میرسید و دستگیری میکرد. 🍃او تنها یک دوست و یاور نبود؛ بلکه همچو پدری مهربان بود. که نبودش طعم تلخ یتیمی را به دل محبانش گذاشت. ابراهیم یاری گر همه اشان بود و دلیل هدایتشان، مرد میدان نبرد بود و شهامت عجیبی داشت. چهره خندانش آبی بود برآتش غم ها و های پر شورش مرحمی بود بر زخم های دلتنگی💔 🍃در ورزش بی رقیب بود،همانطور که منش پهلوانیش را کمتر کسی داشت شاید نتوان منشش را وصف کرد اما میتوان با شور در باره اش سخن گفت. حرف هایی بی انتها از جوانمردیش، شهامتش و حتی آن پر شورش. 🍃کسی که تا آخرین نفس جنگید و در فرجام با لبان عطشان به اباعبدالله الحسین پرکشید و به آرزویش رسید🕊 🍃آرزوی گمنامی که کابوسی برای هاست. به قول خودش هرکسی ظرفیت شدن ندارد آری درست است. اما کاش بود و میدید که آدمها به هر در میزنند تا مشهور شوند و خودی نشان دهند. 🍃دگر این روزها، هرکسی لیاقت ماندن و شهادت را ندارد. اما هنوز در میان ، در میان کانال کمیل، نام سردار گمنامش؛ به چشم میخورد. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ اردیبهشت ۱٣٣۶ 📅تاریخ شهادت : ٢٢ بهمن ۱٣۶۱ 🥀مزار شهید : یادبود _ بهشت زهرا ...💚 @yadeshohada313
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🔊 صدای شهید ابراهیم هادی 🌹🌹
از سنگر حق شير شكاران همه رفتند🍃 مستانه پی پير جماران همه رفتند🍃 غم خانه بود ناله جانسوز شهيدان🍃 ما با كه نشينيم كه ياران كميلها همه رفتند💔 🌱🤲 ...💚💫 💚💫....
🟡 زنگ زد به منزل ما و برای ساعت شش قرار گذاشت که دنبال من بیاید و به جایی برویم. 🟢درست رأس ساعت شش زنگ خانه ما را زد! رفتم دم در و دیدم آقا ابراهیم است. با تعجب گفت: چرا حاضر نیستی؟ 🔵گفتم: من فکر کردم شما هم مثل بقیه رفقا وقتی قرار می‌گذاری با تأخیر حاضر می‌شوی! عصبانی شد. و گفت: یعنی چی؟ انسان باید هر طور شده به قول و قرارش عمل کنه. نشنیدی خداوند می‌فرماید:👇 ✨يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ ... ای کسانی که ایمان آورده اید؛ به پیمان‌ها ( و قرارها و قراردادهایی که می‌بندید) وفا کنید. (مائده/١) https://eitaa.com/yadeShohada313
شهید : از این حرف که برخی می‌گفتند «فقط میریم جبهه برای شهید شدن و...» اصلأ خوشش نمی آمد! به دوستانش می‌گفت: «بگید ما تا لحظه آخر ، تا جایی که نفس داریم برای و خدمت میکنیم ، اگر خدا خواست و نمره ما بیست شد آنوقت شهید می‌شویم . ولی تا آن لحظه‌ای که نیرو داریم باید برای اسلام مبارزه کنیم. می‌گفت باید اینقدر با این بدن کار کنیم ، اینقدر در راه خدا فعالیت کنیم که وقتی خودش صلاح دید پای کارنامه ما را امضا کند و شویم.»🍃 هدیه به روح مطهر شهید 🌹 https://eitaa.com/yadeShohada313
🟡 زنگ زد به منزل ما و برای ساعت شش قرار گذاشت که دنبال من بیاید و به جایی برویم. 🟢درست رأس ساعت شش زنگ خانه ما را زد! رفتم دم در و دیدم آقا ابراهیم است. با تعجب گفت: چرا حاضر نیستی؟ 🔵گفتم: من فکر کردم شما هم مثل بقیه رفقا وقتی قرار می‌گذاری با تأخیر حاضر می‌شوی! عصبانی شد. و گفت: یعنی چی؟ انسان باید هر طور شده به قول و قرارش عمل کنه. نشنیدی خداوند می‌فرماید:👇 ✨يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ ... ای کسانی که ایمان آورده اید؛ به پیمان‌ها ( و قرارها و قراردادهایی که می‌بندید) وفا کنید. (مائده/١) 📚‌‌‌خدای خوب ابراهیم @yadeShohada313
3.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و چه مادر شهید هایی که بعد از شهادت فرزندشون نتونستن به زندگی برگردن چون تمام زندگی خودشون رو تقدیم کرده بودند:) مثل مادر بزرگوار شهید که اینگونه در نبود جگر گوشه اش جان داد...💔 شادی و آرامش روح تمام شهدا و مادران شهدا صلوات @janatoshohada