eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
5.5هزار ویدیو
92 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
▪️تصویری ویژه از نجوای حاج #قاسم_سلیمانی در کنار مزار مطهر حضرت زینب سلام الله علیها 🌐 @yadeshohada
‍ ‍ و و و همه در ید احدیت خداست و حکمتی است در به جود آمدن و بودن و رفتن انسان ها. انسان های جالبی شده‌ایم تا نداریم زار میزنیم تا داریم نمیدانیم و شکر نمی‌گوییم و تا از دست میدهیم گله و داریم. مراد از این نوشته این است که تا حاج قاسم بود، عده‌ای به او عنوان‌هایی دادند مثل خونخوار شام و قص علی هذا از این القاب پر کینه اما حال که دست پشمین دشمن کنار رفته و پنجه هایش آشکار شده همه شدند خونخواه حاج قاسم . دیری نپایید تا با یک اتفاق دوباره همه حواس ‌ها پیچید رو به هواپیما و آسمان ، مدتی باز نگذشت همه یاد افتادند و حواس ها رفت سمت بیماری وباز قص علی هذا. حاج قاسم میان امتی گرفتار شده‌ایم که هر دم یک سازی می‌زنند و گاه، هم را میخواهند هم خرما را، هم و هم عقبی را .ما نه مرام تو را داریم نه راهت را توان رفتن. دنیا پر است از تلاقی‌های جالب. در روز پدر ، فلسفه‌ی نشناخته ذهن. مارا میان تاریکی ها رها نکن. میدانم رفته‌ای و را ترجیح داده‌ای بر این وانفسا که با سلامتِ هم نیز بازی می‌کنیم. داد داریم اما بیخ گوشمان با چوب و چماق می‌کشند. راه گم شده، من این احساس را دارم. بین همه تفکرها اختلاف وجود دارد. ، اپوزيسيون، طلب و همه و همه نه اتحاد میدانند چیست نه اجماع. تنها تو هستی که همه را و خود میخوانی و همه را دوست داری. ای که مرا خوانده‌ای نشانم بده.... ✍نویسنده: به مناسبت تولد شهید سپهبد 📅تاریخ تولد : ۱فروردین ۱۳۳۵ کرمان 📅تاریخ شهادت : ۱۳دی ۱۳۹۸ بغداد 🗺محل دفن : کرمان 🌐 @yadeshohada313
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
#خـتـم_مناسبتی🖤 🌷به مناسبت رحلت ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها ختم #صلوات داریم به #نیابت
🍃چند ساعتی می‌شد که حالِ بدِ مادر، بدتر شده بود و ؛ساکت تر از همیشه گوشه ای از اتاق کِز کرده بود. . 🍂زانُوانِ کوچکش را در بغل می‌فشرد و چشم هایش مدام پر و خالی می‌شد. . 🍃مادر گاهی چشمانش را باز می‌کرد و با بی حالی را صدا می‌زد و اسما سراسیمه کنار بانو می‌نشست تا هرآنچه می‌خواهند،مهیا کند. . 🍂بار آخر گوشه چشمی به زهرای کوچک می‌انداخت و در گوش اسما صحبت می‌کرد.آنقدر گفت و گفت تا قطره اشکی از چشمانِ اسما بر تار و پود بستر فرو رفت. . 🍃بعد از سفارشاتِ لازم، فاطمه را صدا زد و دخترک با بغضی که می‌گرفت کنار نشست. . 🍂خدیجه آرام تن نحیف دخترکش را در آغوش کشید و با خود فکر کرد، گل که تابِ فشار و دیوار ندارد؛چطور بدن نحیف دخترکش پشت در تحمل خواهد کرد؟ و همین بهانه ای شد تا دخترک را محکم به خود بفشارد. . 🍃فاطمه اما احساس عجیبی داشت.غمی بزرگ کوچکش را می‌فشرد.سرش بی‌حرکت ماند و این یعنی سینه مادر تکان نمی‌خورد.!😥😔 . 🍂از آغوش مادر بیرون آمد و خیره به اسما که هق هق خود را خفه می‌کرد پرسید: اسما؛ مادرم دیگر بیدار نمی‌شود؟ و مبهوت به سمتِ اتاقی که پدر در آن می‌خواند،قدم برداشت. درآغوش پدر پنهان شد...😔 . 🍃حضورفاطمه،در آغوش پدر،بند از دلِ پاره کرد و دریافت یارِ باوفای روز و شبهای بندگی اش به دیدارِ شتافته. . را در عبای خود پیچید...عبایی که شبهای بسیار،عطر نماز شب هایش را به آغوش کشیده بود. . 🍂جانش را که میانِ خاک میگذاشت،تمامِ لحظاتِ بودن خدیجه (س) را مرور می‌کرد؛ "بزرگ بانویی که تمامِ مال و ثروت خود را برای و در راهِ خدا هدیه کرده بود. بانویی که مادرِ فاطمه بود و تاوانِ عشقِ بی نظیرش به (ص) تنهایی و سختی کشیدن در شعب ابی طالب شد." و حالا رسول الله به سختی دلِ از جانِ خود می‌کَند...💔😔 . 🍃به خانه که باز می‌گشت با خود اندیشید؛زین پس دنیا بدونِ خدیجه(ص) همچون گور؛سرد و تاریک خواهد بود. و پیامبر از دلبرش،تنها را به یادگار داشت که عجیب گرما بخشِ قلبِ خسته پدر بود❤ . 🍂محمد(ص) همراهِ خدیجه(س) نیمی از و و را به آغوش خاک سپرده بود💔😔 . جانسوز ؛حضرت خدیجه (س) تسلیت🖤 . ✍نویسنده: @yadeShohada313