eitaa logo
یادروز (مهدی مستقیمی/تاریخ و ادبیات)
90 دنبال‌کننده
19 عکس
3 ویدیو
2 فایل
ارتباط با مدیر @MM_yadrooz
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو نامه کی کنم باز؟ ای یاد تو مونس روانم جز نام تو نیست بر زبانم ای هست کن اساس هستی کوته ز درت دراز دستی ای مقصد همت بلندان مقصود دل نیازمندان در صنع تو کامد از عدد بیش عاجز شده عقل علت اندیش ترتیب جهان چنان که بایست کردی به مثابتی که شایست در عالم عالم آفریدن به زین نتوان رقم کشیدن هم قصه نانموده دانی هم نامه نانوشته خوانی ای عقل مرا کفایت از تو جستن ز من و هدایت از تو هم تو به عنایت الهی آن جا قدمم رسان که خواهی از ظلمت خود رهاییم ده با نور خود آشناییم ده نظامی گنجوی _ لیلی و مجنون @yadrooz_m
دوستان فداكار: محمّد بن عمرو واقدي نويسنده و مورّخ عصر مأمون و پديد آورنده‌ي‌كتاب معتبر مغاز‌ي(تاريخ جنگ‌هاي پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله) مي گويد: در يكي از سال‌ها من گرفتار تنگدستي شديدي شدم؛ به حدّي كه توانايي تهيه‌ي پوشاك مختصري نيز براي خانواده‌ي خود نداشتم. روزي همسرم گفت: ـ من و تو مي‌توانيم با تنگدستي بسازيم؛ اما غصّه‌ي اين بچّه‌ها دل مرا آتش زده است! عيد(احتمالاً عيد فطر) نزديك است و بچّه‌هاي همسايه‌ها اكثراً لباس نو پوشيده‌اند در حالي كه لباس بچّه‌هاي ما كهنه و پاره است. اگر مي‌تواني لااقل براي آن‌ها فكري بكن! من حرف همسرم را تصديق كردم و به فكر فرو رفتم. ناگهان به ياد يكي از دوستانم افتادم. من دو دوست داشتم كه با هم بسيار صميمي و گرم بوديم و در غم و شادي شريك يكديگر. يكي از اين دوستان هاشمي(منسوب به خانواده‌ي بني‌هاشم) بود. من نامه‌اي به او نوشتم و وضعيّت خود را برايش شرح دادم. وي بي‌درنگ كيسه‌اي سر به مُهر كه محتوي هزار سكّه بود برايم فرستاد. من از اين ماجرا بسيار خوشحال شدم. ولي هنوز كيسه را نگشوده بودم كه نامه‌اي از دوست ديگرمان رسيد. وي نيز در نامه‌ي خود تقاضاي كمك كرده بود! من نگاهي به كيسه‌ي پول انداختم و بدون آن‌كه مُهرش را باز كنم آن را براي دوستم فرستادم؛ سپس به مسجد رفتم و از خجالت همسرم شب را نيز به خانه باز نگشتم. اما صبحگاهان كه به منزل آمدم و ماجرا را براي وي گفتم نه تنها هيچ رنجشي در وي پيدا نشد، بلكه كار مرا ستود. هنوز پاسي از روز نگذشته بود كه درِ خانه را كوبيدند. چون در را گشودم، دوست هاشمي‌ام را ديدم. همان كه ديروز كيسه‌ي پول را براي من فرستاده بود. وي بي‌مقدمه گفت: ـ آن كيسه‌اي را كه ديروز برايت فرستادم چه كردي؟ من اندكي تأمل كردم و بعد حقيقت ماجرا را برايش باز گفتم. دوست هاشمي‌ام لحظه‌اي سر به زير انداخت و سكوت كرد. سپس لبخندي بر لبانش ظاهر شد و گفت: ـ عجب حكايتي! و بعد كيسه‌ي سكّه‌ها را به من نشان داد. اينك نوبت من بود كه تعجّب كنم. دوست هاشمي‌ام كه تحيّر مرا ديد ادامه داد: ـ ديروز كه تو از من درخواست كمك كردي من جز اين كيسه، پولي نداشتم؛ بدين جهت پس از فرستادن آن براي تو، نامه‌اي به دوست ديگرمان نوشتم و از او مساعدت خواستم؛ او نيز كيسه‌ي سر به مهر خودم را برايم فرستاد. واقدي مي‌گويد: دوست هاشمي‌ام آن دوست ديگر را نيز خبر كرد و آن‌گاه مهر كيسه را گشود. ابتدا صد سكّه به همسر من داد و نهصد سكّه‌ي باقي مانده را نيز به تساوي بين خود، من و دوست ديگرمان تقسيم كرد. چند روز بعد، اين خبر به گوش خليفه مأمون رسيد. مرا به حضور طلبيد و شرح داستان را جويا شد! من نيز ماجرا را برايش بازگو کردم. مأمون دستور داد تا دو هزار سكّه به هر يك از ما سه دوست و هزار سكّه نيز به همسرم ـ‌ به عنوان قدرداني از اين فداكاري ـ اِنعام دهند. برداشت و بازنويسي از: مروج الذّهب، ج 2، ابوالحسن علي بن الحسين مسعودي، ترجمه‌ي ابوالقاسم پاينده، انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ چهارم، 1370، ص 447. @yadrooz_m
زادن و کشتن و ... موسی الهادی چهارمین خلیفه ی عباسی در سال ۱۶۹ هجری به خلافت نشست و یک سال بعد در سال ۱۷۰ درگذشت. آن شب که هادی زندگی را بدرود گفت، شبی بود که خلیفه ای از جهان رفت که همان هادی بود و خلیفه‌ای بر مسند خلافت نشست که برادرش هارون بود و خلیفه ای پا به جهان نهاد که مأمون فرزند هارون بود. نا گفته نماند که نقل شده بود که چنین شبی فرا خواهدرسید.(تاریخ فخری/ص۲۶۲) بقول پروین اعتصامی:(دیوان/ ص۲۷۳) زادن و کشتن و پنهان کردن دهر را رسم و ره دیرین است @yadrooz_m
سالروز ولادت دومین اختر آسمان امامت امام حسن مجتبی ع را به همه ی پیروان و شیعیان آن حضرت تبریک می گویم. استاد عادل ادیب در دفاع از عملکرد امام مجتبی ع ضمن نادرست خواندن تحلیل های منفی نگرانه ی بعضی از مورخان می نویسد: ..... وقتی امام حسن ع با معاویه از در صلح در آمد و از حکومت کناره گرفت، رو به سوی دگرگون سازی امت و نگاه داری آن از خطرهایی شد که او را تهدید می کرد و به نظارت بر پایگاه های مردمی پرداخت. مردم را به نیازها و خواسته های اسلامی آگاهی داد و منظورهای دگرگون سازی مکتبی را برای اسلام تعبیه کرد و برانگیختن امت را از نو وجهه ی همت قرار داد... زندگانی تحلیلی پیشوایان ما/ ص ۱۱۷ التماس دعا @yadrooz_m
🏴نخستین سیاهپوشان در سوگ امام حسین علیه السلام 1⃣ در کتاب امالی به نقل از عبدالله بن اصم از قول مادرش آمده است که زمانی که امام حسین به شهادت رسید، برای ام سلمه، همسر رسول خدا(ص) - که خدا از او خشنود باد - در مسجد پیامبر صلوات الله علیه، خیمه‌ای برپا کردند. من بر سر او مقنعه ای مشکی دیدم. 2⃣ به نقل المحاسن از عمر بن علی بن الحسین علیه السلام وقتی که حسین بن علی علیه السلام به شهادت رسید، زنان بنی هاشم لباس سیاه و خشن بر تن کردند و از هیچ گرمی و سردی شکوه نمی‌کردند. علی بن الحسین علیه السلام در موقع سوگواری آنان غذا غذا تهیه می‌کرد. 📗منبع: شهادتنامه امام حسین علیه السلام، صفحه ۹۴۷
🏴 درود فرستادن بر امام حسین علیه‌السلام هنگام یادکردن از ایشان: ◾️ در اصول کافی جلد ۴ صفحه ۵۷۵ آمده است: فردی به امام صادق علیه‌السلام گفت: "بسیار می‌شود که من از حسین علیه‌السلام یاد می‌کنم. در این حال چه بگویم؟" حضرت فرمود: "بگو درود بر تو ای اباعبدالله. آن را سه بار می‌گویی و سلام تو از دور و نزدیک به او می‌رسد‌." 📗منبع شهادتنامه امام حسین علیه‌السلام صفحه ۹۴۹
🏴بازتاب شهادت امام حسین علیه السلام در شهرهای کوفه و مدینه: 1⃣به نقل کتاب لُهوف پس از سخنرانی امام سجاد علیه السلام در شهرکوفه، از هر سو صدای مردم بلند شد که به همدیگر می‌گفتند: هلاک شدید و ندانستید. 2⃣به نقل کتاب امالی از ابوهیاج عبدالله بن عامر وقتی خبر شهادت امام حسین علیه السلام به مدینه رسید، ... ما هرگز زن و مرد گریانی را بیشتر از آن چه آن روز دیدیم، ندیده بودیم. 📗منبع: شهادتنامه امام حسین علیه السلام صفحات ۸۷۷ و ۸۷۸
🏴 اسرای اهل بیت علیهم‌السلام در مجلس یزید: 1⃣ به نقل شرح الاخبار از قول امام محمد باقر علیه‌السلام پس از شهادت[جدم] حسین علیه‌السلام ما را که ۱۲ پسربچه بودیم، بر یزیدبن‌معاویه - که خدا لعنتش کند - وارد کردند. هیچ یک از ما نبود، جز آنکه دستانش را به گردنش بسته‌بودند و [پدرم] علی‌بن‌الحسین علیه‌السلام در میان ما بود. 2⃣ به نقل لهوف هنگامی که زینب سلام‌الله‌علیها سر امام حسین علیه‌السلام را دید، گریبان خویش را گرفت و درید. سپس با صدایی غم‌آلود که دل‌ها را به درد می‌آورد ندا داد: ای حسین! ای محبوب پیامبر خدا! ای پسر مکه و منا! ای پسر فاطمه زهرا سرور زنان! ای پسر دختر مصطفی! راوی می‌گوید: به خدا سوگند هر که را در مجلس حاضر بود، گریاند و یزید ساکت بود. 📗منبع: شهادتنامه امام حسین علیه‌السلام صفحه ۷۸۳ و صفحه ۷۸۶
🏴روانه کردن خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله به شام از سوی ابن‌زیاد: به گزارش شیخ مفید در کتاب ارشاد، عبیدالله بن زیاد پس از روانه کردن سر امام حسین علیه السلام به سوی شام، فرمان داد که زنان و کودکان او را آماده کنند و فرمان داد علی‌بن‌الحسین علیه‌السلام را تا گردن در بند کنند. آنگاه آنان را با مُجفر بن ثعلَبه عائذی و شمر بن ذی‌الجوشن در پی سر روانه کرد. آنان رفتند تا به حاملان سر رسیدند و علی بن الحسین علیه السلام در راه کلمه‌ای با آنان سخن نگفت تابه شام رسیدند. 📘منبع: شهادتنامه امام حسین علیه السلام صفحات ۷۶۱ و ۷۶۲
🏴 عبور خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله از کربلا: به نقل کتاب لهوف هنگامی که زنان و خاندان امام حسین علیه السلام از شام بازگشتند و به عراق رسیدند، به راهنمایشان گفتند ما را از راه کربلا ببر. آنان به قتلگاه شهدا رسیدند و جابربن عبدالله انصاری - که خدا رحمتش کند - و گروهی از بنی هاشم و مردانی از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله را دیدند که برای زیارت قبر امام حسین علیه السلام آمده بودند. پس در یک زمان در آنجا گرد آمدند و با گریه و اندوه و بر سر و صورت زنان به هم رسیدند مجلس‌های عزایی به پا کردند که جگر را آتش می‌زد. زنان حاضر در آنجا گرد آمدند و چندین روز همین گونه ماندند. 📗منبع: شهادتنامه امام حسین علیه السلام صفحه ۸۲۸
🏴 با آل علی هر که در افتاد، بر افتاد مورخ مشهور یعقوبی می‌نویسد: عبدالملک‌بن مروان به حجاج‌بن یوسف که [در آن زمان از طرف وی] حاکم حجاز بود، نوشت: [دست] مرا به خون فرزندان ابوطالب آلوده نکن! زیرا خود دیدم که چون خاندان حرب [ ابوسفیان ] بر آنان تاختند، نصرت نیافتند. 📘 منبع: ترجمه تاریخ یعقوبی جلد ۲ صفحه ۲۶۷؛ با اندکی تفاوت در کتاب سیره پیشوایان، تالیف مهدی پیشوایی، صفحه ۱۹۰ به نقل از تاریخ یعقوبی (متن عربی) جلد ۳، صفحه ۴۹ و کتاب الاختصاص شیخ مفید، صفحه ۳۱۵ و بحارالانوار، جلد ۴۶، صفحه ۱۱۹
💧یک حدیث: محاسبه نفس محمد بن یعقوب کلینی در اصول کافی کتاب ایمان و کفر از قول امام ابوالحسن علیه السلام نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: لیس منا من لم یحاسب نفسه فی کل یوم؛ فان عمل حسنا ازدادالله شکراً و ان عمل سیئا استغفرالله و تاب الیه. از ما نیست کسی که هر روز از خودش حساب نکشد؛ پس اگر کار نیکویی کرده است، بر شکر و سپاس خویش از خداوند بیفزاید و اگر گناهی مرتکب شده است، از خدا آمرزش طلبد و توبه نماید‌. 📘منبع: محاسبه نفس، سید بن طاووس، ترجمه عباسعلی محمودی، صفحه ۱۵.