فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
امام حسین(علیهالسلام): هنگامی که مردم به وسیله بلا آزموده میشوند، دیندار کم میشود!!!
رسیده ام که به این زخم خورده جان بدهی
به روح خسته ی این ناتوان توان بدهی
زبان اشک مگر شرح حال من گوید
خدا کند که به درد دلم زبان بدهی
دچار فتنه ی تردید ها نخواهم شد
به گوش خسته ی جانم اگر اذان بدهی
خراب راهم و گم کرده ای پریشانم
نشسته ام که تو راه مرا نشان بدهی
هزار پرده به یک سو زنم اگر ای عشق
به چشم های زمین گیرم آسمان بدهی
مرا که سوخته امید بی تو در این شهر
دوباره می شکفم گر تو سایبان بدهی
بیا بگو که پس از ابر آفتابی هست
بیا که خانه ی خورشید را مکان بدهی
ببار حضرت باران که خواب سنگینیم
مگر به رایحه ات شهر را تکان بدهی
شاعر:حسن کردی
#ولادت_امام_زمان_عجل_الله
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
ای روشنیِ باغچه، ای چشم امیدم
با یک نفست تازه شود صبح سپیدم
با آمدنت کاش به پایان برسانی
رنجی که از این دوریِ بسیار کشیدم
هر سال بهارم همه با یاد تو طی شد
ای گریه ی پنهان شده در خنده ی عیدم
دلتنگم و هر جمعه به یادت گل نرگس!
در باغ به جز حسرت روی تو نچیدم
در عشق، نمازی ست که خون است وضویش
عمری ست که در راه همین عشق شهیدم
شاعر:مریم سادات دریاباری
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
طلوعی نیست تا دلخوش به فرداها کنم خود را
چراغی نیست تا راحت از این سرما کنم خود را
تمام بندِ انگشتانِ دستم یخ زد از دوری
توانی در نفس هایم نمانده ، ها کنم خود را
من آن بیدم که مجنونبودنم را جار خواهم زد
چگونه در نگاه این و آن حاشا کنم خود را
به جرم سوختن از داغِ تو ، پروانه طَردَم کرد
دلت می آید اینگونه تک و تنها کنم خود را
کسی در شهر ، تابِ ناله هایم را نخواهد داشت...
همان بهتر که شبها راهی صحرا کنم خود را
مرا از دستِ مَنمَن کردنم راحت کنی ای کاش
وگرنه با " مَنیَّت " عاقبت رسوا کنم خود را
من از این چشمهای خیرهسر خِیری نمی بینم...
هر از گاهی دلم می خواست ، نابینا کنم خود را
ضمیر ناخودآگاهِ مرا بیدار باید کرد
مگر از خواب رِخوَتزایِ غفلت پا کنم خود را
" الٰهی لا تَرُدَّ حاجَتی"..، تو حاجتم هستی!
جز این هر خواهشی کردم ، بگو دعوا کنم خود را
برای عاشقی سَرگشته مثل من..، بغل وا کن
مگر با گمشدن در عشق تو پیدا کنم خود را
عَلیٰ رَغمِ گنهکاری به زهرا دوستت دارم
قسم خوردم به مادر، در دل تو جا کنم خود را
تمام ذوق افطارم رطبهای علیجان است
کنار نخل حیدر سیر از خرما کنم خود را
کبوترزاده ام ، روی پَرَم مُهر نجف خورده
به دنیا آمدم تا جلد این مولا کنم خود را
دوای هر که دلمُرده است ، خاک صحن ششگوشهست
لبم را روی تربت می کشم..،احیا کنم خود را
تو را جان شهیدی که تنش پامال شد..، برگرد
همان تشنه که در سوگِ لبش دریا کنم خود را
...
دم مغرب..، همه رفتند..، تازه ساربان آمد...
نبودم ، پیشمرگِ خاتمِ آقا کنم خود را
شاعر:بردیامحمدی
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
چــرا گــذر نـمــی کـنـی شـبــی از ایـن کــنـاره هـا
بـیـــا خودی نشان بـده ، بــه حـرمت ستاره هـا
منـم کـه شـعله می کشم همیشه از فـراق تـو
بـیــا فــرو نـشــان دمــی ، تــو از دلـم شـراره هـا
بــه شــوق دیــدن رخـت شــمـرده ام یـکـی یـکـی
در این سـکوت سـرد ره، عـبـور ایـن سـواره ها
من از تو دل نـمیکـنـم ، در ایــن مسیر پرخطر
بـه جان من خورد اگر،هماره سنگ خاره ها
اشــاره مـی کـــنــد بـــه مــن نــگـاه آسـمــانـی ات
مرا ببـخش اگـر که مـن نـدیـدم ایـن اشاره ها
گــزاره هـای بـــودنـت یـکــی دو تــا نــبــود و مــن
چــرا نــظر نـــمـی کــنـم به ایــن هــمــه گــزاره هـا
ببیـن که قـد کشـیــده ام بـــه قـامـت قــیـام تـو
اگـرچــه قــد مـن نـبـود بــه قـدرِ ایـن قـــواره هـا
به دادرس رسیده ام من هرغزل که خوانده ام
بــه داد مـن رسیــده انـد ،هـمیـشه استخـاره هـا
شاعر:حمیدرضا_عبدالهی
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
شاخهی طبع خزاندیدهی من بار نداشت
چشم آلوده ی من فرصت دیدار نداشت
رو به مهتاب نشد روزنه ای باز کنم
قفسِ ظلمت من رخنه ی دیوار نداشت
چَنگ انداخته ام دامنِ تنهایی را
منِ بیکَسشده از بس که کس و کار نداشت
آه ! آدینه ی بی تو شده آئینه ی دِق
کاشکی جمعه تواناییِ تکرار نداشت
در بساطم چه کنم کهنهکلافی هم نیست...
یوسف گمشدهام گرمیِ بازار نداشت
آبروریزیِ من شُهرهی آفاق شده
مثل من هیچکسی وضعِ اسفبار نداشت
از سَرِ بی خِرَدی قلب تو را می شکنم
وَرنه این عاشقِ بی فکر که آزار نداشت
گریه کردم که مگر بار مرا هم بخری...
دلم _این ظرف ترکخورده_ خریدار نداشت!
امـــر کن! یک نفری پای غمت می میرم
تا نگویند که فرمانده ی من یار نداشت
مثل سیّد حسنت ، گَرم بغل کن من را...
یا کریمی که عروجش غمِ آوار نداشت
لحظهی آخرم ای کاش کنارم باشی...
چه کند گر که مریض تو پرستار نداشت
شیوهی مَرگ مرا شاهِ نجف می داند
سَر تمّار به جز نخل علی ، دار نداشت
این دلِ دربهدرم تنگِ حسین است فقط
کربلا رفتن من این همه اصرار نداشت!
جان آن مادرِ افتاده دمِ در ، برگرد
آنکه با قامت خم طاقت پیکار نداشت
▪️
شیشهٔ عُمر علی با لگدی سخت شکست
لااقل کاش درِ سوخته ، مسمار نداشت
شاعر:بردیا محمدی
#شب_جمعه
#دلتنگ_حرم
#مرثیه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#سیدحسن_نصرالله
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
هستی امان ِشیعه، چرا بی امان هنوز
عمریست اشک چشم تو مانده روان هنوز
بابای مهربان ِبیابان نشین ما
غافل ز توست شیعه ی نامهربان هنوز
از بس که بین روضه ی خود گریه می کنی
هستی همیشه صبح و مساء نیمه جان هنوز
تو حاضری همیشه ولی غائبیم ما
در پشت ابر ِغیبت ِمایی نهان هنوز
علی مهدوی نسب
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
@shearvdastan
باز شوریست که در جان جهان افتاده
عالم از حادثه ای در هیجان افتاده
چشم نرگس به شقایق نگران افتاده
عالم پیر دگرباره جوان افتاده
هاتفی گفت سحر می رسد از راه بیا
همچو عباس قمر می رسد از راه بیا
باز عالم شده سرمست و غزلخوان امشب
پهن شد سفره ی احسان کریمان امشب
بس که شد لطف خداوند فراوان امشب
می شود هر چه گدا هست سلیمان امشب
جلوه ی کوثری حضرت زهرا آمد
آخرین حیدر کرار به دنیا آمد
آمده بر دو جهان حضرت دریا به به
بر رخش جلوه ی آقایی طاها به به
دلبری کرده به لبخند ز بابا به به
آمده در بر نرگس گل زهرا به به
عسگری در بر خود نور جلی را دارد
یا پیمبر به بغل باز علی را دارد ؟
با نگاهش دل غمدیده صفا بردارد
چشم یعقوب چو آیینه ضیا بردارد
از غبار قدمش درد دوا بردارد
آمده حضرت عیسی که شفا بردارد
انبیا از قبلش قرب الهی گیرند
با گدایی درش منصب شاهی گیرند
در رخش جلوه ی آیات خدا بسیار است
سیزده آینه در آینه در تکرار است
چو علی قبله عالم شده و سیار است
پسر حیدر کرار خودش کرار است
عرش می لرزد اگر یک دو قدم بردارد
دیدنی باشد اگر تیغ دو دم بردارد
کاش گل باز به دیدار چمن برگردد
از دل خاکی صحرا به وطن برگردد
یوسف فاطمه آن پور حسن برگردد
بهر یاری به همه اهل یمن برگردد
چون حسین بن علی هست چو کشتی نجات
تا که این عید شود عید ظهورش صلوات
#ناصر_شهریاری
#ولادت_امام_زمان_عجل_الله
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
#نیمه_شعبان