فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازسازی آرامگاه شهید #رئیسعلی_دلواری در وادیالسلام نجف
امیدوارم مزار رئیسعلی یکی از منزلگاههای عشاق اربعین باشد. پای اجنبیها باید از ممالک اسلامی بریده شود. چه انگلیس باشد در ایران، چه آمریکا در عراق و چه هر اجنبی دیگری در هر کجای سرزمینهای اسلامی...
#اربعین
#مصعب_یحیایی
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔴@yahyaei_m
با بــاده همنشینم، مــن از ازل همینم
پیمانهای به دستم، بیچتر زیر باران...
#کمی_کافر
#مصعب_یحیایی
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔵@yahyaei_m
آسمان را هیچگاه گم نکن. من البته تنها برایت آسمان آبی را آرزو نمیکنم.
باران هم به وقتش بینظیر است...
(برشی از مقدمه مجموعه غزل کمی کافر)
#مصعب_یحیایی
#کمی_کافر
#روز_دختر
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🟢@yahyaei_m
چندیست که دلتنگم و آه -از تو چه پنهان-
بــر شـــانهی خــود نیــز گــرانم... نگــرانم!
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🟢@yahyaei_m
یک صبح کمی کافر و یک صبح مسلمان
یک مرتبه زندیقم و یک مرتبه درویش...
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🟢@yahyaei_m
از آینـــههـــا هم گــله داریم... نداریم؟!
ما با خودمان فاصله داریم... نداریم؟!
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔵@yahyaei_m
رسایی یا حداد؛ «عادل» کیست؟!
مصعب یحیایی: فارغ از احتمالاتی مثل برنامهریزی قبلی، شیطنت عکاس در زاویهی تصویر، خباثت زنجیریهای زنجیرهای، اخلاقمداری حضرت حداد و ... با این نقد جناب رسایی در کلیت موافقم؛ چه آنکه «مومن کیّس است...» و بر مبنای منطق دینی میبایست از «مَواضِعَ التُّهم» پرهیز کرد. خوش و بش جناب حداد را چه بر مبنای اخلاق دینی ایشان تفسیر کنیم و چه خطای سیاسی، باید پذیرفت که آبشار این توپ را اصحاب فتنه توی زمین اهالی انقلاب خواباندهاند. شاهد مثالش هم همین تیتر و ذوق رسانههای اصلاحات.
لکن فیالحال -که وقع ما وقع- مساله اینجاست که پرداخت بیش از حد و ضریب دادن نادرست به این موضوع توسط خودیها کدام گره را باز کرده یا میکند؟! آیا کیاست در سیاست تنها وظیفهی حداد است، یا رسایی و امثالهم هم این کلام حضرت امیر (علیهالسلام) که «از خطای امروز دوستت برای فردای رویارویی با دشمن چشمپوشی کن...» را مصداقی از کیاست مومنین قلمداد میکنند؟! واقعیت این است که اگر بنا بر نقد مشفقانه باشد که یک تذکر -آن هم ضمن یادآوری نقش حداد عادل در معرفی فتنه و مواضع اصیل وی در هشتاد و هشت و پسافتنه- کفایت میکرد و افراط در پرداخت به این مساله اگر از اصل این اتفاق بدتر نباشد، بهتر هم نیست! بماند که وزن کلمات استخدام شده و طعنه و کنایههای موجود در جملات، مشفقانه بودن این نقدها را با تردید روبرو میکند و مخاطب بیش از آنکه شفقت و مهر انقلابی را در متون بیابد، خصومت را از نقد آقای رسایی و سایر به اصطلاح پایداریها ادراک میکند. گویی دوستان اصرار دارند که جناب حداد به خاطر یک اتفاق، الساعه باید از قطار انقلاب پیاده شود و هیچ نگرانیای بابت جای خالیاش حس نمیکنند. میپرسم اگر قرار بر تکفیر افراد با چنین دستمایههایی باشد که باید پیش از اینها از آقای رسایی پرسید پس از کنایهی حضرتشان به #حاجقاسم_سلیمانی و دستپاچه خطاب کردن وی، با چه توجیهی هنوز خود را از هادیان نهضت و علمداران جبهه انقلاب میدانند؟ پر واضح است که نقد حقیر از بابت طعن و لعن آقای رسایی نیست و صرفاً یک قیاس کوتاه برای توجه به لزوم خوشبینی و عدم تحدید دایرهی خودیهاست.
دلشورهی امثال جناب رسایی از باب پر رنگ کردن خطوط فاصل اصالت دارد، لکن این دلشوره باید «مانع اغیار» باشد نه «دافع احباب». شکی نیست که نرمخویی و تخلق حداد عادل باب دل برخی از -مثلاً- اصحاب پایداری نیست ولی اینگونه تفاوتها ناشی از تعارض در اصول نیست بلکه تفاوت دیدگاهی مرسوم است که باید ضمن نقل و نقد، با عنصر «مهر و مدارا» عجین شود نه تحقیر و تکفیر.
الغرض سوابق حداد عادل چه در علم و فرهنگ و چه سیاست و ... روشن است و اقل کلام این است که حفظ شأن و حرمت ایشان در نقد به عدالت نزدیکتر است. نمیدانم؛ شاید این مخلص کلام گویا باشد که «هر فریاد رسایی الزاماً عادلانه نیست».
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔵@yahyaei_m
منم آن رند قدحنوش که از کهنه و نو
باشدم خرقهای، آنهم به خرابات گرو!
#هاتف_اصفهانی
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔵@yahyaei_m
روسریات را بردار...
گیسویت را
از دوش و دیشب
پریشانتر کن.
بگذار تا موهایت
در باد برقصند
بوی ادکلن فرانسویات را پخش کن توی شهر
-حاشیهی خلیجفارس بوی نفت میدهد-
بزن بیرون
و از همیشه بلندتر
فریاد بزن:
«زن، زندگی، آزادی...»
تو تنها نیستی دختر!
«همسایه» نه...
ولی انبوه «سایهها»
حتماً
دنبال تو راه میافتند!
«کیف» کن
که لشکر «فیک»ها
لایکت میکنند.
تو در صدر خبرهای اینترنشنال و بیبیسی هستی.
البته فعلاً!
-فعلاً تیتر باید این باشد-
«علی دایی»
دایهی مهربانتر از مادر توست!
از مادر «اسرا» هم مهربانتر...
نمیبینی؟!
«آقای گل»
بخاطر تو
پاس گل داد به ضدانقلاب.
و جادوگر مستطیل سبز
چراغ سبز نشان داد به بوقچیهای رسانهای غرب!
«بوق بزن»
تکتک...
ممـــتد...
خیابانها را شلوغ کن
و هیچ فکر نکن
که شاید پشت هیجان تو
آمبولانس توی ترافیک مانده است.
فریاد بکش
بلندتر از همیشه...
تو حق داری
که هاتداگت را
از شعبههای «مک دونالد» در خیابان «ولیعصر» بخری
با یک بطری پپسی اصل اسرائیلی!
آروغت را که -روشنفکرانه- زدی
سرت را از شیشهی ماشین بیرون کن
جیغ بکش
بنفشِ بنفش...
و بلندتر از پیش بخوان:
«نون و پنیر و خاویار
ظریف الکسیس رو بیار!»
و بعد
یکراست برو تا شمال شهر
تااا «دربند»
آنجا هنوز انقلاب نشده بِیبی!
اصلاً برو دور دور
سرِ راه
-درست جلوی ویلا-
از «جادوگر» هم امضا بگیر...
-اگر از فرنگ برگشته باشد
و صدایت را از پشت برج و بارو
و نُهتوی ویلایش بشنود-
«حیا» را بیخیال
«حیاط» ویلاهای استخردار را عشق است!
حوض صحن امامزاده داوود آنقدر عمیق نیست
که بشود شیرجه زد داخلش
و زیرآبی رفت
شاهچراغ هم همینطور!
اصلاً حوض
سهم بچهها...
ارزانی کبوترها...
ولی از خودت بپرس:
کرکس از کبوتر چه کم دارد؟!
پس چرا «در قفس هیچکسی
کرکس نیست؟!»
سهم تو از زندگی بیشتر از اینهاست.
«زن، زندگی، آزادی...»
هوا
رفته رو به سردی
«پاییز اومده، پیِ نامردی...»
چکمهات را بپوش دختر
و بزن بیرون
تنور تجمع را داغ کن
از «دروازه دولت» عبور کن
به «دروازههای آزادی» خوش آمدی!
آغوش رایگان...
بوسههای رایگان...
عشقهای رایگان...
آدمهای رایگان...
مهد همهی چیزهای دوزاری...
«داعش
-سخنگوی عملگرای کاخ سفید-
ورود شما را به دروازهی تمدن غرب خوشآمد میگوید...»
«اهلاً و سهلاً
چطوری ایرانی...؟!»
در خبرها دیدم
-مشروح خبر بیست و نیم-
داعشیها
همین دیروز
«از خون جوانان وطن»
از خون کودک و مرد و زن
به یُمن ورودت به دهکدهی جهانی
توی شاهچراغ
«فرش قرمز» پهن کردهاند...
راستی
نگران تروریست مسلح شیراز نباش
«جناب جادوگر»
به پرستارها سپرده است
که اسم هیچ کسی را ثبت نکنند!
-حتی درمان هم رایگان-
میبینی؟!
آغوش آمریکاییها برای همه باز است.
«کور» که نیستیم؛
امضای «کری» هنوز هم تضمین است!
به باغ مرکبات «برجام» خوش آمدید
بفرمایید انگور فرانسوی مادام!
موهایت را
شرابی رنگ بزن؛
به کشورت هم انگ پشت انگ...
به شیشهی خانهها
به پنجرههای رو به صبح
به ماشینها
و به من هم در خیابان
سنگ بزن.
بعد بچرخ و رو به دوربین اجنبیها
(سه... دو... یک...)
-لبخند یادت نرود زیبا-
بگو «سیییب»
-سیب اعلای باغ برجام-
خندهات را قشنگتر میکند!
حالا دست تکان بده.
و همراه با «صدای آمریکا» تکرار کن:
«زن؛
زندگی؛
آزادی...!»
#مصعب_یحیایی
#کمی_کافر
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔴@yahyaei_m
«کمــی کــافــر...»
روسریات را بردار... گیسویت را از دوش و دیشب پریشانتر کن. بگذار تا موهایت در باد برقصند بوی ادکلن
این شعر یا متن یا هرچه که اسمش را بگذارید را توی هیاهوی «زن، زندگی، آزادی» و وسط گرد و غبار فتنه نوشتم. هوادارهای این به اصطلاح جنبش نخواستند دیده شود و خیلی از خودیها هم شاید ترجیح دادند که اینقدر صریح نباشند در دفاع از حقیقت.
بگذریم... شنیدم در یادبود «کیان پیرفلک» یکی از بستگان مادرش ماموری را زیر گرفته و به شهادت رسانده. علیالقاعده هم دوباره لشکر سایبری منافقین و زنجیرهایها و اصلاحاتیها و... رسانههایشان را برای تحریف واقعه فعال میکنند.
فکر کردم بازنشر این پست بد نباشد. اقل اثرش این است حالا که گرد و خاکها فرونشسته و بهتر میشود دید تلنگر این کلمات ممکن است بعضیهو را به خودشان بیاورد. گریزیست هم به سیاست، هم فرهنگ،هم اغتشاش و هم به همهی زمینههای فتنه پارسال.
نهایتاً اینکه اگر صلاح دیدید منتشر کنید...
زین زاهد دلمُرده بعید است، مخواهید
از حــال منِ مست خبــر داشته باشد...
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔵@yahyaei_m
فاصلهی بین حق و باطل قدیمها چهار انگشت بود؛ در عصر مجازی یک نیمفاصله هم «حق» را به «ناحق» بدل میکند رفیق!
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔴@yahyaei_m