به این عکس ها، خیره شو! خیره شو!
اینجا #حسینیه ماست این شب ها
روزها محل تمرین #بوکس است
شب ها حسینیه
مجتبی و مصطفی دو برادرند
یکی قهرمان بوکس استرالیا و قهرمان جهان شده
و دیگری از قاریان قرآنی
نذر میکنند سالنی بگیرند
که هر دوگانه استفاده کنند
اینجا قهرمانان جهانی هم، عشقشان، خدمت ب حسین است و #سلبریتی ها در خدمت به #اخلاق و #ارزش ها هستند
بیشتر خواهم نوشت
عشق علی ع، و شیعه بودن، مکان نمیخواهد
دل میخواهد
دل که باشد، مکان هم مهیا میشود
اشتراک بگذاریم
یادداشتهای سیدنی رمضان ۲۰۲۳
یحیی جهانگیری
@yahyajahangiri
هدایت شده از یادداشت های فرامرزی
به این عکس ها، خیره شو! خیره شو!
اینجا #حسینیه ماست این شب ها
روزها محل تمرین #بوکس است
شب ها حسینیه
مجتبی و مصطفی دو برادرند
یکی قهرمان بوکس استرالیا و قهرمان جهان شده
و دیگری از قاریان قرآنی
نذر میکنند سالنی بگیرند
که هر دوگانه استفاده کنند
اینجا قهرمانان جهانی هم، عشقشان، خدمت ب حسین است و #سلبریتی ها در خدمت به #اخلاق و #ارزش ها هستند
بیشتر خواهم نوشت
عشق علی ع، و شیعه بودن، مکان نمیخواهد
دل میخواهد
دل که باشد، مکان هم مهیا میشود
اشتراک بگذاریم
یادداشتهای سیدنی رمضان ۲۰۲۳
یحیی جهانگیری
@yahyajahangiri
نقدی سندی و دلالی حدیث : من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا
به بهانه روز معلم
ذهنیت #تئولوژیک ما، سعی می کند برای هر رفتار و باوری، پیشنیه دینی #بیابد و گاه #بسازد!!
برای تکریم معلمان و استادان، اغلب به سخنی #منسوب به #پیامبر(ص) یا امام #علی(ع) اشاره میشود: این سخن با عبارات مختلفی همچون «من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا»، «من تعلمت منه حرفا صرت له عبدا» یا «أنا عبد منْ علّمنی حرفا واحدا» نقل شده است.
این حدیث از جهتی قابل بررسی است:
1- قدیمی ترین منبع در نقل این حدیث، یک منبع #سنی #حنفی است تا #امامی #شیعی. آنهم در #قرن6 یعنی چند قرن پس از عصر حضور #معصومین ع: کتاب «تعليم المتعلّم فى طريق التعلّم» اثر برهانالدین زرنوجی؛ فقیه حنفیمذهب اهل بخارا باشد که این کتاب را در آخرین دهه قرن #ششم هجری نوشته است
2- شگفت آنکه همین منبع هم این حدیث را #بدون ذکر سند از امام علی نقل کرده است.
3- اولین حضور این حدیث در منابع شیعی، به کتاب «آداب المتعلمین» بر می گردد. که #چند دهه بعد از کتاب قبل تدوین شده است که احتمالا از همان منبع استفاده کرده است.
4- برخی در شیعی بودن این کتاب هم تردید دارند. این کتاب به #خواجه نصیرالدین طوسی نسبت داده شده، اما برخی پژوهشگران معاصر مثل جویا جهانبخش معتقدند که این کتاب را خواجه نصیر #ننوشته و صرفا گزیدهای از کتاب زرنوجی است.
5- همچنانکه گفته شد در قرن 6 این حدیث به امام علی ع منسوب شده اما #پس از 3 قرن به پیامبر ص انتساب یافته است: نقطه عطف دیگر این مضمون را در پایان قرن #نهم هجری در کتاب «عوالی اللئالی» ابن ابی جمهور #اَحسائی میبینیم که او نیز از قضا همانند زرنوجی گرایش به #تصوف داشته و در نقل روایات نیز #سهلانگار بوده است. او این مضمون را به دو شکل متفاوت به #پیامبر اسلام نسبت داده است.
6- نکته اینجاست که این مضمون، #نیم قرن پیش از کتاب ابن ابی جمهور، در تفسیر «غرائب القرآن» نظامالدین قمی #نیشابوری معروف به نظام اعرج، به یکی از #علما نسبت داده شده است نه #پیامبر ص
7- جالبتر آنکه صاحب #غرائب نیز با وجود #شافعیمذهب بودن، همچون زرنوجی و ابن ابیجمهور به #تصوف گرایش داشته است. یعنی منابع نقل این حدیث در همه زمان ها، تفکر #تصوفی داشتند.
8- به هر حال با نقل این روایت در عوالیاللئالی، #مجلسی نیز آن را در بحار میآورد و سپس #نراقی در جامعالسعادات به آن اشاره میکند و در زمان ما نیز ادامه می یابد.
9- کسی که به تفکر #مراد و #مریدی یا به تعبیر دیگر ارباب و برده، آگاه باشد، خوب می داند که این این #منش دانشی، ساخته آن دستگاه فکری است.
10- در دستگاه فکری ای که نقد و توضیح و شرح شاگرد به استاد، یک #ارزش تلقی می شود، و دنبال ایجاد رابطه مراد و مریدی و بردگی نیست، علم رشد می کند.
11- چه #مشهوراتی که قبولش کردیم و پس از #قبول سعی کردیم #مبنایش قرار دهیم و حتی به انتساب به حضرات معصومین سعی کردیم #مقدسش هم پنداریم و خبر نداریم که گاه در زمین دستگاه فکری #دیگر بازی می کنیم.
این یک تامل کوتاه بود قطعا نیاز به تکمیل و تدقیق دارد. از فیسبوک اقای فتحی این یادداشت را الهام گرفتم
■ همیشه در کلاس هایم گفتم. راز تحول و رشد، این است: اتفاقا در #بدیهیات، #شک کنید.
@yahyajahangiri