─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🔅 #پندانه
✍️ تاثیر افکار روی زندگی
🔹فقط ۱۰ ثانیه تصور کنید که دارید آلوچه میخورید، ببینید دهنتون چقدر بزاق ترشح میکنه.
🔸وقتی ۱٠ ثانیه فکرکردن به آلوچه اینقدر در بدن ما واکنش ایجاد میکنه، اونوقت ۱۰ دقیقه تمرکز روی اتفاقات و مسائل منفی و ساعتها استرس و عصبانیت چه تاثیر ویرانگری روی جسم و روح ما میذاره.
🔹مثال آلوچه یادت بمونه، تا افکار منفی اومد تو سرت، بدون که اگه تا ۲۰ ثانیه ادامهشون بدی دیگه داری تیشه به ریشه زندگیات میزنی.
💢همیشه به خوبیها فکر کنیم و نذاریم افکار منفی و ناامیدکننده بیاد توی ذهنمون.
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
🔅 #پندانه
✍️ چطوری سر دنیا کلاه بذاریم؟!
🔹عارفی بود که کار میکرد و زحمت میکشید. پول خوب درمیآورد اما غذای ساده و نان خشکی میخورد. پولش را صدقه میداد، انفاق میکرد و برای فقرا غذای خوب میگرفت.
🔸عدهای از او پرسیدند:
چه کار میکنی؟
🔹عارف گفت:
سر دنیا کلاه میگذارم تا دنیا سر من کلاه نگذارد. از توی دنیا پیدا میکنم و برای آخرت خرج میکنم.
🔸چون از تو خودش که پیدا میکنم توقع دارد در خودش خرج کنم. از خودش پیدا میکنم ولی برای جای دیگر خرج میکنم. کلاه سر دنیا میگذارم.
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
🔅 #پندانه
✍️ هر روز یک هدیه از طرف خداست
🔹گاهی ما منتظر معجزات بزرگی در زندگی هستیم، اما واقعیت این است که زندهبودن ما یک معجزه است که خداوند هر روز به ما عطا کرده است.
🔸عقل سالم و فرصت زندگی و بسیاری از نعمتهایی که برایمان عادی شدهاند، همگی معجزه هستند.
🔹ممکن است بگوییم امروز هم یک روز معمولیست، در حالی که اصلاً چیزی به اسم یک روز معمولی نداریم.
🔸هر روز یک هدیه از طرف خداست.
🔹امروز فرصت داریم که اشتباهات گذشته را جبران کنیم، بر خوبیها تمرکز کنیم، یاد خداوند را در دلمان زنده کنیم، به خدا توکل کنیم، قدردان چیزهای ساده زندگی باشیم و از زندگی لذت ببریم.
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
هدایت شده از 🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ همیشه بهانهای برای شکرگزاری هست
🔹حاجاکبر استادکار پدرم در جوانی بود. مردی بسیار مؤمن و صاحب سخاوت که زمین خانهای که ساکن آن هستیم، هدیه او به پدرم بود.
🔸اکنون حاجاکبر در پیری بر اثر بیماری دیابت دچار نابینایی شده است.
🔹عید نوروز برای عیددیدنی به زیارت او میرویم. در را که میزنیم دقایقی طول میکشد تا حاجاکبر دم در بیاید و در را بر روی ما باز کند.
🔸پدرم با دیدن چشمهای نابیناشده اربابش در سکوت اشک میریزد.
🔹ارباب متوجه میشود و میگوید:
هرگز بر من اشک مریز، من خدا را شاکرم که در اواخر عمرم بینایی خود را از دست دادهام و چه منتی بر من نهاد که من اکنون چهره فرزندانم را به یاد دارم.
🔸من رنگها را میشناسم. امروز نعمت خدا را فهمیدهام که نابینایان مادرزادی چه میکشند؟
🔹آری! انسان بخواهد شاکر باشد همیشه برای شکر خویش بهانهای دارد.
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
هدایت شده از 🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ عجایب واقعی نعمتهاییست که خدا داده
🔹معلمی از دانشآموزان خواست تا عجایب هفتگانه جهان را بنویسند. دانشآموزان شروع به نوشتن کردند.
🔸معلم نوشتههای آنها را جمعآوری کرد. با آنکه همه جوابها یکی نبود اما بیشتر دانشآموزان به موارد زیر اشاره کرده بودند:
🔺اهرام مصر، تاج محل، کانال پاناما، دیوار بزرگ چین و...
🔹در میان نوشتهها کاغذ سفیدی نیز به چشم میخورد.
🔸معلم پرسید:
این کاغذ سفید مال چه کسی است؟
🔹یکی از دانشآموزان دست خود را بالا برد.
🔸معلم پرسید:
دخترم چرا چیزی ننوشتی؟
🔹دخترک جواب داد:
عجایب موجود در جهان خیلی زیاد هستند و من نمیتوانم تصمیم بگیرم که کدام را بنویسم.
🔸معلم گفت:
بسیارخب، هرچه در ذهنت است به من بگو، شاید بتوانم کمکت کنم.
🔹در این هنگام دخترک مکثی کرده و گفت:
به نظر من عجایب هفتگانه جهان عبارتند از لمسکردن، چشیدن، دیدن، شنیدن، احساسکردن، خندیدن و عشقورزیدن.
🔸پس از شنیدن سخنان دخترک، کلاس در سکوتی محض فرورفت.
🔹اکنون تازه همه به حقیقتی مهم آگاه شده بودند؛ آری، عجایب واقعی همین نعمتهایی هستند که ما آنها را ساده و معمولی میانگاریم.
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
هدایت شده از 🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ الماس یا لبو؟
🔹همگی لبوفروشها را دیدهایم، فریاد میزنند:
لبو لبو...
🔸و همیشه هم سرشان شلوغ است و مشتریانشان زیاد.
🔹اما تا به حال الماسفروشی را ندیدهایم که فریاد بزند:
الماس الماس...
🔸آنها صبور هستند، مدتهای زیادی. حتی سالیان زیادی زمان میبرد تا الماس آنها بهفروش برود.
🔹چون هرکسی سراغ الماس نمیآید، کسانی خریدارش هستند که قدرش را میدانند، قیمتش را میپردازند و شیوه نگهداری از آن را بلد هستند.
🔸هیچوقت الماس برای اینکه دوروبرش شلوغ باشد و زود به فروش برود، لبو نمیشود.
🔹برای الماسشدن باید صبوری کرد، باید با تمام وجود تلاش کرد و باید خالص بود.
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
هدایت شده از 🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ دنيا ایستگاهیست برای گذشتن
🔹قطاری که به مقصد خدا میرفت، در ايستگاه دنيا توقف کرد و پيامبر رو به جهان کرد و گفت:
مقصد ما خداست. کيست که با ما سفر کند؟ کيست که رنج و عشق توامان بخواهد؟ کيست که باور کند دنيا ايستگاهی است تنها برای گذشتن؟
🔸قرنها گذشت اما از بیشمار آدميان جز اندکی بر آن قطار سوار نشدند.
🔹از جهان تا خدا هزار ايستگاه بود. در هر ايستگاه که قطار میايستاد، کسی کم میشد. قطار میگذشت و سبک میشد، زيرا سبکی قانون راه خداست.
🔸قطاری که به مقصد خدا میرفت، به ايستگاه بهشت رسيد.
🔹پيامبر گفت:
اينجا بهشت است. مسافران بهشتی پياده شوند، اما اينجا ايستگاه آخرين نيست.
🔸مسافرانی که پياده شدند، بهشتی شدند، اما اندکی باز هم ماندند. قطار دوباره راه افتاد و بهشت جا ماند.
🔹آنگاه خدا رو به مسافرانش کرد و گفت:
درود بر شما، راز من همين بود. آنکه مرا میخواهد در ايستگاه بهشت پياده نخواهد شد.
🔸و آن هنگام که قطار به ايستگاه آخر رسید، ديگر نه قطاری بود و نه مسافری.
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
هدایت شده از 🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ اگر ارتباطت را با خدا قطع کنی، برده غیر میشوی
🔹درخت تا درخت است، حیات دارد، زنده و سبز است. هم به حال خودش سودمند است، هم به حال دیگران.
🔸اما همین درخت وقتی بریده میشود، دیگر چوب میشود. چوب که شد هر اتفاقی بیفتد سود و نفعی به حال خودش ندارد؛ منفعتش را دیگران میبرند، ابزار دست دیگران میشود، از آن دسته چاقو و داس میسازند، دسته بیل و کلنگ و تبر میسازند، نردبان میسازند، پا میگذارند رویش و میروند بالا.
🔹نهتنها رشد و تعالی ندارد بلکه روزبهروز پوسیدهتر هم میشود. خوب هم که استفاده کردند، آتشش میزنند و هیزم میشود.
💢آدمی هم همینطور است، در نگاه قرآن کریم به درخت تشبیه شده و اگر روزی ارتباطش را با خدا قطع کند، بریده خواهد شد. و وقتی بریده شد، مثل چوب میشود.
🔺آنها هیچ سود و منفعتی به حال خودشان ندارند، بلکه برده غیر خواهند شد.
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
هدایت شده از 🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
🔆 #پندانه
✍ در دنیا دنبال چیزی باش که در آخرت بهدردت بخورد
🔸مرد زاهدی کنار چشمهای نشست تا آبی بنوشد وخستگی در کند. درون چشمه سنگ زیبایی دید. آن را برداشت و در خورجینش گذاشت و به راهش ادامه داد.
🔹در راه به مسافری برخورد که از شدت گرسنگی به حالت ضعف افتاده بود.
🔸کنار او نشست و از داخل خورجینش نان بیرون آورد و به او داد.
🔹مرد گرسنه هنگام خوردن نان چشمش به سنگ گرانبهای درون خورجین افتاد.
🔸نگاهی به زاهد کرد و گفت:
آیا آن سنگ را به من میدهی؟
🔹زاهد بیدرنگ سنگ را درآورد و به او داد.
🔸مسافر از خوشحالی در پوست خود نمیگنجید. او میدانست این سنگ آنقدر قیمتی است که با فروش آن میتواند تا آخر عمر در رفاه زندگی کند. بنابراین سنگ را برداشت و با عجله به طرف شهر حرکت کرد.
🔹چند روز بعد همان مسافر نزد زاهد آمد و گفت:
من خیلی فکر کردم، تو با اینکه میدانستی این سنگ چقدر ارزش دارد، خیلی راحت آن را به من هدیه کردی.
🔸بعد دست در جیبش برد و سنگ را درآورد و گفت:
من این سنگ را به تو برمیگردانم، در عوض چیز گرانبهاتری از تو میخواهم.
🔹به من یاد بده چگونه میتوانم مثل تو باشم و بهراحتی از دنیا و متعلقاتش بگذرم.
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
هدایت شده از 🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
ای برادر، سیرت زیبا بیار
🔹اﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
بهنظر ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ؟
🔸ﻫﺮﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ؛ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ:
ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ.
🔹ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ:
ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ.
🔸ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ:
ﭘﻮﺳﺖ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ.
🔹ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ، دو کاسه کنار شاگردان گذاشت و گفت:
به این دو کاسه نگاه کنید. اولی از طلا درست شده است و درونش سم است و دومی کاسهای گلی است و درونش آب گوارا است.
شما از کدام کاسه مینوشید؟
🔸شاگردان یکصدا جواب دادند:
از کاسه گلی.
🔹استاد گفت:
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ کاسهها ﺭﺍ در نظر گرفتید، ﻇﺎﻫﺮ آنها ﺑﺮﺍیتاﻥ ﺑﯽﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ.
🔸آدمی هم همچون این کاسه است. آنچه که آدمی را زیبا میکند، درون و اخلاقش است. باید سیرتمان را زیبا کنیم نه صورتمان را.
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
هدایت شده از 🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ خداوند از مثقال ذرهها سوال خواهد کرد
🔹مادرشوهر بعد از اتمام ماه عسل با تبسم به عروسش گفت:
تو توانستی در عرض ۳۰ روز پسرم را وادار به انجام نمازهایش در مسجد بکنی؛ کاری که من طی ۳۰ سال در انجام آن تلاش کردم و موفق نشدم....!
🔸عروس جواب داد:
مادر داستان سنگ و گنج را شنیدهای؟
🔹میگویند سنگ بزرگی راه رفتوآمد مردم را سد کرده بود. مردی تصمیم گرفت آن را بشکند و از سر راه بردارد. با پتکی سنگین ۹۹ ضربه بر پیکر سنگ وارد کرد و خسته شد.
🔸مردی از راه رسید و گفت:
تو خسته شدهای، بگذار من کمکت کنم. مرد تنها صدمین ضربه را وارد کرد و سنگ بزرگ شکست، اما ناگهان چیزی که انتظارش را نداشتند توجه هر دو را جلب کرد؛ طلای زیادی زیر سنگ بود.
🔹مرد دوم که فقط یک ضربه زده بود؛ گفت:
من پیدایش کردم. کار من بود، پس مال من است.
🔸مرد گفت:
چه میگویی من ۹۹ ضربه زدم، دیگر چیزی نمانده بود که تو آمدی!
🔹مشاجره بالا گرفت و بالاخره دعوای خویش را نزد قاضی بردند و ماجرا را برای قاضی تعریف کردند.
🔸مرد اول گفت:
باید مقداری از طلا را به من بدهد، زیرا من ۹۹ ضربه زدم و سپس خسته شدم.
🔹دومی گفت:
همه طلا مال من است، خودم ضربه زدم و سنگ را شکستم.
🔸قاضی گفت:
۹۹ جزء آن طلا مال مرد اول است، و تو که یک ضربه زدی یک جزء آن مال توست. اگر او ۹۹ ضربه را نمیزد، ضربه صدم نمیتوانست بهتنهایی سنگ را بشکند.
🔹و تو مادر جان ۳۰ سال در گوش فرزند خواندی که نماز بخواند بدون خستگی و اکنون من فقط ضربه آخر را زدم!
🔸چه انسان خوبی که نگذاشت مادر در خود بشکند و حق را تمام و کمال به صاحب حق داد و نگفت:
بله مادر من چنینم و چنانم، تو نتوانستی و من توانستم.
🔹مادر نیز خوشحال شد که تلاشش بیثمر نبوده است.
💢 اخلاق اصیل و زیبا از انسان اصیل و بااخلاق سرچشمه میگیرد. جای بسی تفکر و تأمل دارد، کسانی که تلاش دیگران را حق خود میدانند، کم نیستند، اما خداوند از مثقال ذرهها سوال خواهد كرد.
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
هدایت شده از دوستداران استاد قرائتی
🔅#پندانه
✍️ با خدا باش
🔹میخواستم خدا را نوازش کنم، ندا رسید؛ کودک یتیم را نوازش کن.
🔸خواستم دستان خدا را بگیرم، ندا آمد؛ دستان افتادهای را بگیر.
🔹خواستم چهره خداوند را ببینم، ندا آمد؛ به صورت مادرت بنگر.
🔸خواستم رنگ خدا را ببینم، ندا آمد؛ بیرنگی عارفان را بنگر.
🔹خواستم دست خدا را ببوسم، ندا آمد؛ دست کارگری را که درست کار میکند ببوس.
🔸خواستم به خانه خدا بروم، ندا آمد؛ قلب انسان مومن را زیارت کن.
🔹خواستم نور الهی را مشاهده کنم، ندا آمد؛ از پرخوری و شکم سیر فاصله بگیر.
🔸خواستم صبر خدا را ببینم، ندا آمد؛ بر زخمزبان بندگان صبر کن.
🔹خواستم خدا را یاد کنم، ندا آمد؛ ارحام و خویشانت را یاد کن.
🔸خواستم که دیگر نخواهم، ندا آمد؛ امورت را به او واگذار کن و برو.
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
هدایت شده از 🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ هرچقدر که در راه خدا بدهی، اندازه محبتت به او را نشان میدهد
🔹در کنج خانه با همسرم نشسته بودیم و لباسشویی نداشتیم و در فکر این بودیم که چطور میتوانیم یک لباسشویی بخریم؟!
🔸پسر کوچکم کنار ما نشسته بود و با دقت به حرفهای ما گوش میداد. ناگهان دیدم که دواندوان رفت و یک کیف پول با خودش آورد.
🔹کیف پول کهنهای بود که داخل آن دو اسکناس صدتومانی کهنه بود.
🔸گفت:
بابا نگران نباش، این هم پولهای من، روی پولهای خود بگذارید و لباسشویی بخرید!
🔹چشمهایم پر از اشک شد که ماشین لباسشویی ۳۰۰هزارتومانی کجا و دو اسکناس پاره صدتومانی کجا!؟ او را به آغوشم چسباندم و اشک ریختم.
💢 داستان صمدبودن خداوند نیز همین است. خداوند هیچ نیازی به ما ندارد و هرچه ما در راه او بدهیم سر سوزنی سودی برای خدا نداشته و نیازمند آن نیست، ولی محبت ما را به او نشان میدهد که دوستش داریم و در پی کسب خشنودی او هستیم.
🔸هرچه در توحید است در درک صمدبودن خداوند است و بس!
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
هدایت شده از 🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ زمان داره مثل برقوباد میگذره، قدرش رو بدون
▪️معنای ۷ سال رو کی خوب میفهمه؟
▫️دانشجوهای پزشکی.
▪️معنای۴ سال رو کی خوب میفهمه؟
◽بچههای کارشناسی.
◾معنای ۲ سال رو کی خوب میفهمه؟
◽سربازها.
◾معنای ۱ سال رو کی خوب میفهمه؟
◽پشتکنکوریها.
◾معنای ۹ ماه رو کی خوب میفهمه؟
◽بانوان باردار.
◾معنای ۱ ماه رو کی خوب میفهمه؟
◽کسایی که ۱ ماه مبارک رمضان رو روزه گرفتن.
◾معنای ۱ هفته رو کی خوب میفهمه؟
◽سردبیرهای مجلات هفتگی.
◾معنای ۱ روز رو کی میفهمه؟
◽کارگران روزمزد.
◾معنای ۱ ساعت رو کی میفهمه؟
◽عاشق منتظر.
◾معنای ۱ دقیقه رو کی خوب میفهمه؟
◽اونایی که از پرواز جا موندن.
◾معنای ۱ ثانیه رو کی خوب میفهمه؟
◽اونایی که در تصادف جون سالم به در بردن.
◾معنای ٠/۱ ثانیه رو کی میفهمه؟
◽اونایی که تو المپیک مقام دوم رو به دست آوردن.
💢 اگر گذشت ایام رو حس نمیکنی، برای اینه که زمان برات اهمیت نداره! قدر زندگی و زمانی رو که داره مثل برقوباد میگذره، باید دونست.
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
هدایت شده از 🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ اعمال انسان بر چهرهاش اثر میگذارد
🔹حاکمی ماهرترین نقاش مملکت خود را مامور کرد که در مقابل مبلغی بسیار، از فرشته و شیطان تصویری بکشد که بهعنوان آثار هنری زمانش باقی بماند.
🔸نقاش به جستوجو پرداخت که چه بکشد که نماد فرشته باشد. چون فرشتهای برایش قابل رویت نبود کودکی خوشچهره و معصوم را پیدا نمود.
🔹روزهای بسیاری آن کودک را کنارش مینشاند و تصویر او را میکشید تا اینکه تصویری بسیار زیبا آماده شد که حاکم و مردم به زیبایی آن اعتراف نمودند.
🔸حال نوبت به کشیدن تصویر شیطان رسید، نقاش به جاهای بسیاری میرفت تا کسی را پیدا کند که نماد چهره شیطان باشد و به هر زندان و مجرمی مراجعه نمود، اما تصویر مورد نظرش را نمییافت چون همه بندگان خدا بودند، هرچند اشتباهی کردہ بودند.
🔹سالها گذشت اما نقاش نتوانست تصویر مورد نظر را بیابد.
🔸پس از چهل سال که حاکم احساس نمود دیگر عمرش به پایان نزدیک شده است، به نقاش گفت هر طور شده این طرح را تکمیل کن تا در حیاتم این کار تمام شود.
🔹نقاش بار دیگر به جستوجو پرداخت تا مجرمی زشتچهره با موهایی درهمریخته را در گوشهای از خرابات شهر یافت.
🔸از او خواست در مقابل مبلغی بسیار اجازہ دهد نقاشیاش را بهعنوان شیطان رسم کند. او هم قبول نمود.
🔹چند روز مشغول رسم نقاشی شد تا اینکه روزی متوجه شد که اشک از چشمان این مجرم میچکد.
🔸از او علت را پرسید. مجرم گفت:
شما قبلا هم از چهره من نقاشی کشیدهاید. من همان بچه معصومی هستم که تصویر فرشته را از من کشیدی. امروز اعمالم مرا به شیطان تبدیل نموده است.
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
هدایت شده از 🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ دیگران کاشتند و ما خوردیم
ما بکاریم تا دیگران بخورند
🔹روزی پادشاهی ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ اگر ﻫﺮﮐﺲ ﺟﻤﻠﻪ ﺣﮑﯿﻤﺎنهﺍﯼ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﺑﺪﻫﻨﺪ.
🔸ﺩﺭ حالی که ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺭﻋﻪﺍﯼ ﻣﯽﮔﺬﺷﺖ، ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻧﻮﺩﺳﺎﻟﻪﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺷﺘﻦ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺍﺳﺖ.
🔹شاه ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﻃﻮﻝ ﻣﯽﮐﺸﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﻭ ﺛﻤﺮ ﺩﻫﺪ، ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﻦﻭﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﯽﮐﺎﺭﯼ؟
🔸ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﺎﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ، ﻣﺎ ﻣﯽﮐﺎﺭﯾﻢ ﺗﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ.
🔹سلطان ﺍﺯ ﺟﻮﺍﺏ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺧﻮﺷﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺟﻮﺍﺑﺖ ﺣﮑﯿﻤﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ.
🔸ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ.
🔹ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺧﻨﺪﯾﺪ.
🔸شاه ﮔﻔﺖ:
ﭼﺮﺍ ﻣﯽﺧﻨﺪﯼ؟
🔹ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ:
ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﺛﻤﺮ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﺛﻤﺮ ﺩﺍﺩ!
🔸باز ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ.
🔹ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﺎﺯﻫﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪ.
🔸پادشاه ﮔﻔﺖ:
ﺍین باﺭ ﭼﺮﺍ ﺧﻨﺪﯾﺪﯼ؟
🔹ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ:
ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺳﺎﻟﯽ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺛﻤﺮ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭ ﺛﻤﺮ ﺩﺍﺩ!
🔸مجددا ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻭ ﺑﻪﺳﺮﻋﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ.
🔹پرسیدند:
چرا با عجله میروید؟
🔸گفت:
نود سال زندگی باانگیزه و هدفمند، از او مردی ساخته که تمام سخنانش سنجیده و حکیمانه است، پس لایق پاداش است.
🔹اگر بمانم خزانهام را خالی میکند.
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ قدر عافیت را بدان
🔹یکی از بازرگانان بغداد با غلام خود در کشتی نشسته و به عزم بصره در حرکت بودند.
🔸در همان کشتی دانایی نیز بود.
🔹غلام از تلاطم دریا وحشت داشت و مدام گریهوزاری میکرد.
🔸مسافران از گریهوزاری آن غلام به ستوه آمدند و از آن میان دانا از صاحب غلام خواست تا اجازه دهد به طریقی آن غلام را ساکت کند.
🔹بازرگان اجازه داد. دانا فوری امر نمود تا غلام را به دریا انداختند و چون نزدیک به هلاکت رسید او را بیرون آوردند.
🔸غلام بعد از آن در گوشهای از کشتی ساکت و آرام نشست.
🔹اهل کشتی از دانا سوال کردند:
در این عمل چه حکمت بود که غلام ساکت و آرام شد؟
🔸دانا گفت:
این غلام قدر عافیت این کشتی را نمیدانست و چون به دریا افتاد فهمید که کـشتی جای امن و آرامی است.
💢 قدر عافیت را کسی میداند که به مصیبتی گرفتار آید.
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ خدا میبیند
🔹روزی به حکیمی گفتند:
کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید.
🔸فرمود:
لازم نیست یک کتاب باشد، یک جمله کافیست که بدانی:
🔺«خدا میبیند.»
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ پندهای یک پدر به پسرش
🔹منتظر هیچ دستی در هیچجای این دنیا نباش و اشکهایت را با دستان خود پاک کن (همه رهگذرند).
🔸زبان استخوانی ندارد ولی اینقدر قوی هست که بتواند بهراحتی قلبی را بشکند (مراقب حرفهایت باش).
🔹به کسانی که پشتسرت حرف میزنند بیاعتنا باش، آنها جایشان همانجاست، دقیقا پشتسرت (گذشت داشته باش).
🔸گاهی خداوند برای حفاظت از تو کسی یا چیزی را از تو میگیرد. اصرار به برگشتنش نکن. پشیمان خواهی شد. خداوند وجود دارد پس حکمتش را قبول کن.
🔹عمر من ۸۰سال است ولی مثل ۸ دقیقه گذشت و دارد به پایان میرسد. در این دقیقههای کم کسی را از خودت ناراحت نکن.
🔸قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشتههایت را پیش خدا گلایه کنی، نظری به پایین بینداز و داشتههایت را شاکر باش.
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ از خدا زیاد بخواه و به او ایمان داشته باش
🔹روزی حاکمی برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید.
🔸حاکم پس از دیدن آن مرد بیمقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند.
🔹روستایی بینوا با ترسولرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.
🔸بهدستور حاکم لباس گرانبهایی بر او پوشاندند و یک قاطر بههمراه افسار و پالان خوب هم به او دادند.
🔹حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد، به مرد کشاورز گفت:
میتوانی بر سر کارت برگردی.
🔸ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند، حاکم کشیدهای محکم پس گردن او نواخت!
🔹همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند!
🔸حاکم از کشاورز پرسید:
مرا میشناسی؟
🔹کشاورز بیچاره گفت:
شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
🔸حاکم گفت:
آیا بیش از این مرا میشناسی؟
🔹سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
🔸حاکم گفت:
بهخاطر داری ۲۰ سال قبل که من و تو باهم دوست بودیم، در یک شب بارانی که درِ رحمت خدا باز بود، من رو به آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت، مرا حاکم کن!
🔹و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای سادهدل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیام میخواهم، هنوز اجابت نشده، آن وقت تو حکومت را میخواهی؟!
🔸یکباره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
🔹حاکم گفت:
این هم قاطر و پالانی که میخواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیدهای که به من زدی!
🔸فقط میخواستم بدانی که برای خدا، حکومت یا قاطر و پالان فرق ندارد. این ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد.
🔹از خدا بخواه و زیاد هم بخواه. خدا بینهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بیانتهاست. به خواستهات ایمان داشته باش.
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ دینت را از جای درست فرابگیر
🔹اسلام باید از سرچشمهاش آموخته شود، که اگر از سرچشمهاش فراگرفته نشود مانند آن است که شما در دل طبیعت نشستهاید و کتری آب خود را برای خوردن چای، از نهری پُر میکنید که در بالادستها کسی در آن ظرف میشوید و دیگری در آن نهر استحمام میکند.
🔸پس اگر طعم این چای بد بود، خطا از خود شماست که نتوانستهاید از چشمهاش کتری را پر کنید. مشکل از چشمه نبوده است.
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ سربالاییها و سرپایینیهای زندگیست که اونو قشنگش میکنه
🔹زندگی مثل کوهنوردی میمونه!
🔸بعضی وقتها باید آواز بخونی، بعضی جاها باید عرق بریزی، بعضی اوقات باید استراحت کنی و بعضی جاها احتیاط.
🔹باید دل بدی به صعودت!
🔸از سربالاییها و سرپایینیها لذت ببر تا وقتی به قله رسیدی، تمام خستگی راه از تنت بیاد بیرون و زیباییها رو ببینی.
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ اجازه ورود افکار منفی با خودتان است
🔹همه آبهای دنيا هم نمیتوانند يک کشتی را غرق کنند، مگر اينکه آب در داخل کشتی نفوذ کند.
🔸بنابراين تمام نکات منفی دنيا روی شما تأثير نخواهد داشت، مگر اينکه شما اجازه ورود آنها را به ذهنتان را بدهيد.
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ لعنت یا رحمت؟
🔹روی دیوار نوشته بود:
خدا لعنت کند پدرومادر کسی را که اینجا آشغال بگذارد!
🔸اگر مینوشت:
خدا رحمت کند پدرومادر کسی را که اینجا آشغال نگذارد، چقدر بهتر بود!
👤 پیامبر اسلام صلیالله علیه وآله فرمودند:
لعن مومن مانند کشتن اوست!
👤 امام باقر (علیهالسلام) فرمودند:
وقتی لعن از دهان صاحبش خارج میشود این لعن معلق میماند. اگر در شأن فرد لعنشده باشد، به او خواهد رسید و چنانچه او محل ورود این لعن نباشد به صاحبش برمیگردد. اصول کافی جلد دوم
🔹روز قیامتی در پیش داریم که باید پاسخگوی همه اعمال و گفتههای خویش باشیم!
🔸چهبسا باید خروارخروار نیکیهای خود را بدهیم تا طرف مقابلمان راضی شود.
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ هر اتفاقی که میفته، حتماً حکمتی داره
🔹وقتی کاری انجام نمیشه، حتماً خیری توش هست.
🔸وقتی مشکل پیش میاد، حتماً حکمتی داره.
🔹وقتی تو زندگیات، زمین میخوری، حتماً چیزی هست که باید یاد بگیری.
🔸وقتی بیمار میشی، حتماً جلوی یک اتفاق بدتر گرفته میشه.
🔹وقتی دیگران بهت بدی میکنن، حتماً وقتشه که تو خوببودن خودتو نشون بدی.
🔸وقتی اتفاق بد یا مصیبتی برات پیش میاد، حتماً داری امتحان پس میدی.
🔹وقتی همه درها به روت بسته میشه، حتماً خدا میخواد پاداش بزرگی بابت صبر و شکیبایی بهت بده.
🔸وقتی سختی پشت سختی میاد، حتماً وقتشه روحت متعالی بشه.
🔹وقتی دلت تنگ میشه، حتماً وقتشه
با خدای خودت تنها باشی.
💢 پس فقط صبر داشته باش!
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
هدایت شده از 🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🔆 #پندانه
✍ طمع، عزت را از انسان میگیرد
🔹عارف معروفی به مسجدی رفت كه دو ركعت نماز بخواند.
🔸کودکان در آن مسجد درس میخواندند و وقت نانخوردن كودكان بود.
🔹دو كودک نزدیک عارف نشسته بودند. یكی پسر ثروتمندی بود و دیگری پسر فقیری.
🔸در زنبیل پسر ثروتمند پارهای حلوا بود و در زنبیل پسر فقیر نان خشک. پسر فقیر از او حلوا خواست.
🔹آن كودک گفت:
اگر خواهی كه پارهای حلوا به تو دهم، سگ من باش و چون سگان بانگ كن.
🔸آن بیچاره بانگ سگ كرد و پسر ثروتمند پارهای حلوا بدو داد.
🔹بار دیگر بانگ میكرد و پارهای دیگر میگرفت. همچنین بانگ میكرد و حلوا میگرفت.
🔸عارف در آنان مینگریست و میگریست.
🔹كسی از او پرسید:
ای شیخ! تو را چه رسیده كه گریان شدهای؟
🔸عارف گفت:
نگاه كنید كه طمعكاری به مردم چه رسانَد. اگر آن كودک بدان نان تهی قناعت میكرد و طمع از حلوای او برمیداشت، سگ همچون خویشتنی نمیشد.
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
#پندانه
🌼خداوند برای دل پُری که داریم چه فرمودند؟
✍بطری وقتی پر است و میخواهی خالیش کنی، خمش میکنی. هر چه خم شود خالیتر میشود. اگر کاملا رو به زمین گرفته شود سریعتر خالی میشود. دل آدم هم همینطور است، گاهی وقتها پُر میشود از غم، غصه، حرفها و طعنههای دیگران.
قرآن میگوید: "هر گاه دلت پُر شد از غم و غصهها، خم شو و به خاک بیفت." این نسخهای است که خداوند برای پیامبرش پیچیده است: "ما قطعا میدانیم و اطلاع داریم، دلت میگیرد، به خاطر حرفهایی که میزنند. سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن."
📚سوره حجر، آیات ۹۷ و ۹۸
⚘|❀ ❀|⚘
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
هدایت شده از موسسه مصاف
🔅#پندانه
✍ دوستان واقعی
🔹مردی گوسفندی ذبح کرده و آن را کباب نمود. به برادرش گفت برو و دوستان و نزدیکان را بگو که بیایند تا با هم این گوسفند را بخوریم.
🔸برادرش رفت و در بین دهکده صدا کرد:
آی مردم کمک کنید، خانه ما آتش گرفته است.
🔹تعداد اندکی برای نجاتدادن آنها آمدند.
🔸وقتی به خانه رسیدند با کباب گوسفند و نوشیدنیهای رنگارنگ پذیرایی شدند.
🔹برادرش آمد و دید اشخاص دیگری آمده و گوسفند کبابشده را خوردهاند.
🔸از برادرش پرسید:
چرا دوستان و نزدیکان را صدا نکردی؟
🔹برادرش گفت:
اینها دوستان ما و شما هستند.
🔸کسانی که شما آنها را دوست و خویشاوند
میپنداشتید، حتی حاضر نشدند تا یک سطل آب هم روی خانه شما که آتش گرفته بود بیندازند.
💢 خیلیها هنگام کباب گوسفند دوستان آدم هستند. اما وقتی خانه آتش گرفت، یک سطل آب حتی روی خاکسترتان هم نخواهند ریخت.
🔺قدر دوستان واقعیمان را بدانیم.
🆔 @Masaf
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🔅 #پندانه
✍ دینت را از جای درست فرابگیر
🔹اسلام باید از سرچشمهاش آموخته شود، که اگر از سرچشمهاش فراگرفته نشود مانند آن است که شما در دل طبیعت نشستهاید و کتری آب خود را برای خوردن چای، از نهری پُر میکنید که در بالادستها کسی در آن ظرف میشوید و دیگری در آن نهر استحمام میکند.
🔸پس اگر طعم این چای بد بود، خطا از خود شماست که نتوانستهاید از چشمهاش کتری را پر کنید. مشکل از چشمه نبوده است.
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
#پندانه
✍️ بخشندهبودن دل بزرگ میخواهد
🔹جوانی یک دستگاه اتومبیل سواری بهعنوان عیدی از برادرش دریافت كرده بود.
🔸شب عید هنگامی كه از ادارهاش بیرون آمد، متوجه پسربچه شیطانی شد كه دوروبر ماشین نو و براقش قدم میزد و آن را تحسین میكرد.
🔹وقتی جوان نزدیک ماشین رسید، پسر پرسید:
این ماشین مال شماست، آقا؟
🔸جوان سرش را به علامت تایید تكان داد و گفت:
برادرم بهعنوان عیدی به من داده است.
🔹پسر متعجب شد و گفت:
منظورتان این است كه برادرتان این ماشین را همینجوری، بدون اینكه مبلغی بابت آن پرداخت كنید، به شما داده است؟ آخ جون، ای كاش...
🔸البته جوان كاملا واقف بود كه پسر چه آرزویی میخواهد بكند. او میخواست آرزو كند كه ای كاش او هم یک همچو برادری داشت.
🔹اما آنچه كه پسر گفت سرتاپای وجود جوان را به لرزه درآورد:
ای كاش من هم یک همچو برادری بودم.
🔸جوان ماتومبهوت به پسربچه نگاه كرد و با خود گفت:
چه دل بزرگی دارد. بخشندهبودن و هدیهدادن را بهجای هدیهگرفتن انتخاب کرد...
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─