هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم
صبر
شمشیر تیز خطبهی تو در نیام صبر
شیریست که نشسته درون کنام صبر
نام بلند توست که در اوج اقتدار
افراشتهست پرچم خود را به بام صبر
جنگ حسین و صبر حسن در تو جمع شد
اینگونه نام نهضت تو شد قیام صبر
جام بلا عسل شده در کام شاه دین
وقتی که در مقابل تو دیده جام صبر
در کربلا امام جماعت حسین بود
در شام با امامت تو شد اقامه صبر
"آری شود، ولیک به خون جگر شود"
هرگاه سنگ لعل شود در مقام صبر
حالا که نام دیگر تو کوه صبر شد
شد ثبت بر جریدهی عالم دوام صبر
قربانی حسین شده در منای عشق
ذرّیهی مقدس تو ای امام صبر
#مجتبی_خرسندی
#محرم
#حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
33.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_چهارم_محرم
#زمینه
از کل داراییم گذشتم...
#کربلایی_امیر_برومند
#مجتبی_خرسندی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_Khorsandi
لحظات اذان مغرب بود
دست در دست عمهزینب داشت
ضربانش شدید میکوبید
مضطرب بود و آه بر لب داشت
از روی تل نگاه میانداخت
غیر گرد و غبار چیزی نیست
غیر چندین پیاده با نیزه
غیر چندین سوار چیزی نیست
ناگهان نیزهدارها را دید
همه با هم نشانه میرفتند
نیزههاشان بدون دقت بود
ولی اصلا خطا نمیرفتند
نوک سرنیزههای سربالا
نوک سرنیزههای سرپایین
دید در بین آن همه نیزه
که عمویش نشسته روی زمین
چند دفعه کشید دستش را
تا مگر که به یاریاش برود
تا به یاری آن تن عریان
با جراحات کاریاش برود
گفت عمه عموم را کشتند
یک نفر به هزار و نهصد زخم
میزند هر که میرسد از راه
روی زخمش چرا مجدد زخم
ناگهان دید روی پیشانیش
سنگی از روی بغضوکینه نشست
لشگر از عمد دورهاش کردند
شمرِ بی شرم روی سینه نشست
دست خود را کشید و عازم شد
تا که سرباز آخری باشد
دست خود را سپر کند شاید
آخر قصه مادری باشد
غنچهی نوشکفتهی خیمه
بین آغوش باغ پرپر شد
قطره قطره چکید خونش تا
قتلگاه عمو معطر شد
#علی_کاوند
#شب_پنجم
#عبدالله_بن_حسن_علیهالسلام
@Yaqoote_sorkh
@Alikavand333
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_پنجم
#غزل_امام_حسن_علیه_السلام
عجیب نیست که دائم سر زبان من است
حسن قشنگترین واژه درجهان من است
اگر به گفتن ذکرش همیشه مشغولم
زبان برای همین کار در دهان من است
همیشه أشهَدُ أَنّ حسن کریم الله
پس از علی ولی الله در اذان من است
گدای سفره ی او بوده اند اجدادم
همین بزرگترین فخر خاندان من است
به تیره روزی شب های خویش مفتخرم
برای اینکه حسن ماه آسمان من است
غم نداری خود را نمیخورم هرگز
چرا که مُهر حسن پای آب و نان من است
مرا به شاعر درگاه او شناخته اند
هزار شکر که در شهر این نشان من است
قبول اگر غزلم در خور مقامش نیست
ولی محبت او برتر از توان من است
اگر چه جان جهان شد برای ما اما
همیشه گفته حسن جان حسین جان من است
#سجاد_روانمرد
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@sajad_ravanmard
#مربع_ترکیب
#امام_حسین_علیهالسلام
زینت عرش معلاست اباعبدالله
روضهاش جنت اعلاست اباعبدالله
حرمش محشر کبراست اباعبدالله
علمش یکسره بالاست اباعبدالله
بهجهان سرور و مولاست اباعبدالله
همهی زندگی ماست اباعبدالله
در جهانی که پر از حیله و نیرنگ شده
در زمانی که دل اهل زمین سنگ شده
در زمینی که بر آن صدق و وفا ننگ شده
بر مدارش دل ما یکدل و یکرنگ شده
روضهاش آخر دنیاست اباعبدالله
همهی زندگی ماست اباعبدالله
هر زمان از دلمان غصه عنان میگیرد
در به در دل فقط از روضه نشان میگیرد
خوف محشر که امان از دلمان میگیرد
دل از ارباب وفا خط امان میگیرد
نامش آرامش دلهاست اباعبدالله
همهی زندگی ماست اباعبدالله
چایی روضهی او مستی بی حد دارد
مقتلش گریه کنی مثل محمد دارد
روضه اش تا به ابد گریهی ممتد دارد
اشک هر عاشق او حکم زبرجد دارد
ذکر هر عاشق شیداست اباعبدلله
همهی زندگی ماست اباعبدلله
#میثم_کاوسی
📝کروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
@mkavoosi110
#زمینه
#امام_حسین_علیهالسلام
هر جا باشم هر شب
بایه سلامم میام زیارت
دلخوشیم همینه
که از سرم کم نمیشه سایهت
دلم نفس زدن تو حرمو میخواد
میخوام دلتنگیامو بزنم فریاد
میون اون همه عاشقت آقاجون
برا این نوکرت یه جا نبود ای داد
یکی اونجا تو آغوش تو آرومه
یکی اینجا دلش دور از تو بی تابه
یکی اینجا شبا با گریه بیداره
یکی تو کربلا آروم میخوابه
__________________________
اومدم به سمتت
بغل تو بازه واسه نوکر
تا منم مث جُون
بغل کنی لحظه های آخر
اگه راضی شدی ازم یکم بخند
چشای گریون منو خودت ببند
همیشه اسمتو بلند بلند میگم
تو هم تو محشر اسممو ببر بلند
به غیر تو به کی دل خوش کنه نوکر
مگه جز روضه جای دیگه ای داریم
همیشه وقت دلتنگی ی راهی هست
بجز رو تربت تو سر نمیذاریم
____________________________
دل دادن به هرکی
به جز حسین آخرش عذابه
عشق واقعی عشق
به بچههای ابوترابه
ماکه کاری نکردیم تا حالا براش
همه داروندار نوکرا فداش
برای عاقبت به خیری اومدیم
الهی پیرغلام بشیم تو روضههاش
یه روزهم میبره پیش خودش ما رو
یه روزی جون مام واسش فدا میشه
ما هم مثل حبیب آخر تو راه عشق
سر سرمستمون از تن جدا میشه
شعر و سبک:
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
هر جا باشم هر شب _بند اول.mp3
1.36M
#سبک_زمینه
هر جا باشم هر شب ...
🔹بند اول
شعر و سبک:
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
هر جا باشم هر شب_بند دوم.mp3
1.29M
#سبک_زمینه
هر جا باشم هر شب ...
🔹بند دوم
شعر و سبک:
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
هر جا باشم هر شب_بند سوم.mp3
1.31M
#سبک_زمینه
هر جا باشم هر شب ...
🔹بند سوم
شعر و سبک:
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
32.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عبدالله_بن_الحسن_علیهالسلام
#قاسم_بن_الحسن_علیهالسلام
پسر شیر جملم، خون علی تو رگمه
#کربلایی_حسن_عطایی
#مجتبی_خرسندی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_Khorsandi
#شور
#امام_حسن_علیهالسلام
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیهالسلام
ای یکه تاز و یل حسن جانم
ای فاتح جمل حسن جانم
ای نمک روضه حسین جان و
ای ذکر تو عسل حسن جانم
یه عمره سائل لطف مدامت منم
همون مست مست شراب نابت منم
همون که میشه تهش پیر غلامت منم
مستم مست حسن ذکرمه پیوسته حسن
دنیا رو پس زدم که بشم پابست حسن
روزی اشک گریه کنا با فاطمه و
رزق زیارت کرببلا دست حسن
یا کریم بن کریم
ای دل و دلبرم حسن مولا
من سنه نوکرم حسن مولا
ای حرمت محشر حسین جان و
ای شه بی حرم حسن مولا
واسه کشیدن نفس، دلیلم تویی
اون که بسته به دامنش دخیلم تویی
همون که میشه قیامت کفیلم تویی
بزم غم محرم، آب و تابش حسنه
ذکر حسینِ روضه خون، جوابش حسنه!
با ذکر یا حسن روزی سالتو بگیر
روضه دارالکرمه، دَقُّ البابش «حسنه»
یاکریم بن کریم
ای نوهی شیر خدا قاسم
ای ثمر فاطمه یا قاسم
جان! چه یلی شدی مث بابات!
ای حسن کرب و بلا قاسم!
بنازم شجاعتو با کفن اومده
شبیه حیدره و بت شکن اومده
جمل رفته ها گفتن حسن اومده
قاسم امیرمه، دنیامه، دل و دینمه
قاسم همون که اسم باباش حک رو سینمه
وقتی میترسم از مرگ و قیامتم فقط
قاسم پناهگاهمه حصن حصینمه
یا کریم بن کریم
شعر و سبک:
#میثم_کاوسی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
@mkavoosi110
ای فاتح جمل_۱.mp3
1.5M
#شور
ای فاتح جمل...
🔹بند اول
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
ای فاتح جمل۲.mp3
1.38M
#شور
ای فاتح جمل...
🔹بند دوم
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
ای فاتح جمل۳.mp3
1.59M
#شور
ای فاتح جمل...
🔹بند سوم
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
هدایت شده از یاقوت سرخ
بسم الله الرحمن الرحیم
#سبک #شور
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
بند اول
من از اون بچگی دمبهدم، میگم، حسن
هم توی شادی و هم تو غم، میگم، حسن
انقده کرم تو زندگیم، دیدم، ازش
که از این به بعد جای کرم، میگم حسن
تو اوج سادگی تو چه نامی شدی
الگوی خُلق هر بامرامی شدی
من مهربونتر از تو ندیدم آقا
وقتی که مهمون یه جزامی شدی۲
حسن، حسن
وجود عالم امکان به خاطر حسن است
خوشابهحال هرآنکس که ذاکر حسن است
تمام خلق شب جمعه کربلا هستند
ولی حسین شب جمعه زائر حسن است۲
" یا کریم بن کریم امام حسن " ۳
بند دوم
گرچه سربهزیر و بیصدا، میاد، حسن
میشه طوفان بهپا هرکجا، میاد، حسن
هر زمان که کار معرکه، بالا، میره
میخوابه تموم فتنه تا، میاد حسن۲
وقتی که به سپاه جمل میزنه
گور تموم فتنههارو میکنه
از بس که ضربههاش، شبیه، باباشه
دشمن نمیدونه علی یا حسنه۲
حسن، حسن
همین که از تب جنگاوری سخن شده است
میان معرکهها صحبت حسن شده است
مگر به خواب ببیند شترسوار جمل
کسی حریف تو در جنگ تنبهتن شده است
" یا امیر بن امیر امام حسن " ۳
بند سوم
یه روزی مقصد راه ما، میشه، حسن
صاحب یه ایوون طلا، میشه، حسن
شلوغی روز هفتم، صفر، یه روز
مث اربعین کربلا، میشه حسن۲
هرچشمی محو روی ملیح توئه
در حیرت از کلام فصیح توئه
روزی که ساخته شد حرمت آقاجون
معلوم میشه که قبله ضریح توئه۲
حسن،حسن
پناه ما علم توست یا امام حسن
امید ما کرم توست یا امامحسن
به دل نشسته هزار آرزو، ولی غم ما
زیارت حرم توست یا امامحسن
" یا غریب بن غریب امام حسن " ۳
✏️شعر :
#مجتبی_خرسندی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_Khorsandi
هدایت شده از یاقوت سرخ
414.4K
#سبک #شور
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#مجتبی_خرسندی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_Khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم
ترکیببند مدحومرثیه حضرت شهزاده
قاسمبنالحسن علیهالسلام
کبوتریم و پی دانهی امامحسن
رسیدهایم درِ خانهی امامحسن
تمام مردم این شهر، شهرت ما را
شناختند به دیوانهی امامحسن
عجیب نیست اگر میشوند دشمنودوست
اسیر لطف کریمانهی امامحسن
اگر تمام جهان میهمان او باشند
هنوز جا دارد خانهی امامحسن
نمیرویم سراغ کسی به غیر از او
که رزق ماست به پیمانهی امامحسن
دل شکستهی ما آنقدر طوافش کرد
لقب گرفت به پروانهی امامحسن
بهنام "قاسمیون" مفتخر شدیم و شدیم
اسیر قاسم دردانهی امامحسن
همانکه گفت؛من ازنسل فاتح جملم
پی شهادت و مشتاق جامی از عسلم...
کسی نداشته این حالتیکه من دارم
به حجله میروم اما کفن بهتن دارم
گل محمدیام از تبار شهد و شکر
عجیب نیست که میل عسل شدن دارم
عجیب نیست جملزادهها هراسانند
که صولت علی و صورت حسن دارم
برای اینکه بداند کجا زمین خوردم
اگر عمو برسد قدرت سخن دارم
به عهد خویش وفا کردم ای عمو، اما
ببخش اگر که سر و دست در بدن دارم
اگرچه سینهی من زیر سمّ مرکب رفت
هزارشکر که تا حشر سینهزن دارم
ولی همیشه دلیل خجالتم این است؛
کفن نداشت عموجان و من کفن دارم!
به قلب کفر زد و مرد جنگ شد قاسم
اسیر بارش باران سنگ شد قاسم
چنان که از فلک افتد زحل بهروی زمین
کشیده است تنش را اجل بهروی زمین
چنان یکی شده با خاکهای دشت، انگار
که بوده است تنش از ازل بهروی زمین
بلند کردنش از روی خاکها سخت است
خدا کند که نریزد عسل بهروی زمین
چنان "مقطعالاعضا" شده تنش، گویی
قصیدهای شده چندین غزل بهروی زمین
هجاهجا شده هر سیزده زحاف تنش
هزج، خفیف، مضارع، رمل بهروی زمین
نمیشود که بلندش کند، عمو ناچار
گرفته است تنش را بغل بهروی زمین
بهجای تخت عروسی بهخاک افتادهست
کدام صنعت شعریست قلب روی زمین؟
هنوز در دل صحرای کربلا ماندهست
که روز واقعهی انتقامها ماندهست...
#مجتبی_خرسندی
#محرم
#قاسم_بن_الحسن_علیهالسلام
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_علیه_السلام
روی ضریحت میگذارم تا سرم را
انگار در آغوش خود دارم حرم را
با گریه آمد هرکسی با خنده برگشت
فهمیدم اینجا معنی جود و کرم را
با دست خالی آمدم چیزی ندارم
آوردهام با خود فقط چشم ترم را
من رو به روی گنبد تو نذر کردم
تنها النگوهای دست مادرم را
مثل کبوتر های صحنت پهن کردم
در زیر پای زائران بال و پرم را
حالا که دقت میکنم صحنی نداری
هرچند میگردم همه دور و برم را
با این خیالات دلم جای ضریحت
باید به روی خاک بگذارم سرم را
✏️شعر :
#سجاد_روانمرد
گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
@sajad_ravanmard
بسم الله الرحمن الرحیم
باید که صد دفتر به نام او غزل کرد
آنکس که طعم مرگ را همچون عسل کرد
وقتی نقاب خویش را از چهره برداشت
کرببلا را روشن از نور زحل کرد
با پهلوان شامیان کرد آنچه را که
در روز فتح مکه مولا با هبل کرد
یا در دفاع از حرم یا از ولی بود
اینگونه زرم خویش را ضرب المثل کرد
از روی ایمان و بصيرت تیغ می زد
مانند رفتار حسن که در جمل کرد
پس در تمام فتنه ها باید همیشه
با اتکا بر شیوه ی قاسم عمل کرد
دشمن که مرد جنگ با آل علی نیست
پس مشکلش را لاجرم با سنگ حل کرد
کاری که با پهلوی زهرا ميخ در کرد
آن سنگ ها با قاسم عزوجل کرد
مثل علی می خواست که از هم نپاشد
ارباب ما با احتیاط او را بغل کرد
#علی_کاوند
#شب_ششم
#قاسم_بن_الحسن_علیهالسلام
@yaqoote_sorkh
@Alikavand333
بسم الله الرحمن الرحیم
هرروز چشم مادرش بر روی نیزه است
شیرین نبات لشگرش بر روی نیزه است
بوی عسل می آید از نیزه ، گمانم
کندوی مستی آورش بر روی نیزه است
آرام تر این نیزه ها را جابجا کن
این آسمان ها اخترش بر روی نیزه است
مهتاب نجمه صورتش تغییر کرده
خورشید ذرهپرورش بر روی نیزه است
این گیسوی افشان بچه آهوی اوست
یا رشته های معجرش بر روی نیزه است؟
کرب و بلا یاد آور جنگ جمل شد
ابن الحسن وقتی سرش بر روی نیزه است
سنگ یمن زیر سم مرکب ترک خورد
حالا حسن ، انگشترش بر روی نیزه است
#علی_کاوند
#شب_ششم
#قاسم_بن_الحسن_علیهالسلام
@yaqoote_sorkh
@Alikavand333
بسم الله الرحمن الرحیم
چقد شب تا صب پای گهواره موند
واسه خواب بچه ش لالایی می خوند
حواسش اگه جمع نبود آفتاب
تن نازک بچه شو می سوزوند
مادر خیلی حساسه رو بچه هاش
خصوصا اگه بچه کوچیک باشه
بپرسن ازش چی میخوای اون فقط
میخواد که به گهواره نزدیک باشه
خودش حاضره تب کنه جون بده
نزاره ولی بچه تب دار شه
نمی زاره اصلا گلوش و کسی
ببوسه شاید بچه بیدار شه
اگه بچه خواب باشه باید کسی
صداش درنیاد بلکه بد خواب نشه
مرتب بهش شیر میده تا یه وقت
گلوش تشنه ی جرعه ای آب نشه
می خوام قصه ی مادری رو بگم
که شاه بانوی خونه ی شاهشه
که تازه خدا بچه داده بهش
که تازه شاید بچه شیش ماهشه
پسر نه که قرص قمر صورتش
که خورشید می چرخه بدور سرش
قراره بزرگ و بزرگتر بشه
قراره دوماد شه واسه مادرش
قراره بشه پهلوونه حرم
عصا دسته پیری بابا بشه
شبیه عموش و داداش اکبرش
یه پا مرد و یه پاچه آقا بشه
خلاصه رباب بود و دلشوره هاش
خلاصه رباب و هزار آرزو
میخواس که زبون وا کنه زود بگه
یه بار مادر و صد هزار بار عمو
با یه اضطرابی اون و می پوشوند
تا زیر گلوش وقتی معلوم می شد
علی اصغرش وقتی گریه می کرد
می دادش عموش زودی آروم می شد
عموش پهلوون عرب بود ولی
روزا رو با عشق علی شب می کرد
لباسش اگه نا مرتب می شد
لباسش رو واسش مرتب می کرد
نمیدونی زینب چه ذوقی می کرد
همینکه می رفت روی شونه عمو
میخواس زود عمو جون بگه بعد عمو
بگه با یه شوقی که جون عمو
می خوابید توو آغوش بابا حسین
می خوابید روی بازوهای عموش
داداشش علی اکبرم شب به شب
با یه ذوقی بوسه می زد به گلوش
خلاصه رسید قصه تا کربلا
خلاصه رسید لحظه ی قحط آب
رسید قصه اونجا که زینب می گفت
با چه التماسی که بس کن رباب
واسه نو عروس غصه که خوب نیست
واسه نوعروس گریه کردن بده
خدا بشکنه دست اونی رو که
به باغ دلت رنگ آفت زده
اگه گریه کردی غرورت شکست
اگه توو دلت ولوله بود رباب
اگه خونه ی آرزوت شد خراب
همش تقصیر حرمله بود رباب
#علی_کاوند
#شب_هفتم
#علی_اصغر_علیهالسلام
@yaqoote_sorkh
@Alikavand333
بسم الله الرحمن الرحیم
نشست روبرویش روی خاک زانو زد
حسین بابت یک جرعه آب تا رو زد
علی ست وارد میدان شده بدیهی بود
به قصد کشتن او با تمام نیرو زد
صدای زوزه ی تیری بلند شد بعدش
ستاره در بغل آفتاب سوسو زد
تمام دلخوشی اش بعد بچه گهواره ست
رباب آمد و آخر به حرمله رو زد
سه شعبه ای به گلو و سه شعبه ای را هم
کنار علقمه آورد و زیر ابرو زد
مسیر روضه ببخشید اگر عوض گردید
یکی لگد به در و در لگد به پهلو زد
به محض اینکه شلوغی کوچه را حس کرد
رسید و ضرب غلافي به روی بازو زد
#علی_کاوند
#شب_هفتم
#علی_اصغر_علیهالسلام
@yaqoote_sorkh
@Alikavand333