فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌺🙏🏼میلاد فرخنده بانوی دو عالم و روز زن مبارکباد 🌸🌺🙏🏼
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
.
🔴 تاریخ بدون جمهوری اسلامی
ما از ابتدا، از همان آغاز بحران سوریه یعنی سال ۲۰۱۱، داستان را درست تعریف نکردیم. دشمنِ ایران که قدرت رسانه ای در دست داشت، مساله را به این سمت برد که "جمهوری اسلامی" فقط در سوریه حضور و دخالت دارد! آن هم فقط برای حفظ اسد! همان رسانه های قدرتمند و تحلیلگران داخلی به مردم ما نمیگفتند: ترکیه، آمریکا، روسیه، قطر؛ امارات سعودی و... هم هستند.
یک مساله را روشن بیان کنم. تاریخ اثبات میکند، نظریات روابط بین الملل شهادت میدهند: حکومت کردن و حفظ کشورتان در این منطقه از جهان بدون نقش آفرینی فعال ممکن نیست. یعنی شما نمیتوانی در چهاردیواری ایران بنشینی، کار به همسایه و بیرون نداشته باشی تا کشور حفظ شود.
برای چند دقیقه جمهوری اسلامی را کنار بگذاریم. یعنی تاریخ ایران را بدون جمهوری اسلامی مرور کنید.
۱.آیا در زمان امپراطوری صفویه، قبل و بعد از شاه عباس با ایران با امپراطوری عثمانی جنگ نداشت؟ چالدران چه بود؟ نبرد ارومیه چه بود؟ پرتغالی ها را از هرمز بیرون نکرد؟
۲. آیا در زمان نادرشاه افشار چندین جنگ بزرگ رخ نداد؟
۳. آیا در زمان قاجار در عهد عباس میرزا ایران با روسیه تزاری جنگ نداشت؟ شکست نخورد؟
۴. آیا پهلوی دوم در جنگ ظفار عمان شرکت نکرد؟ در ویتنام جنوبی نبود؟
اگر امروز حاکمان صفویه، قاجاریه و پهلوی که همگی بر سر یک چیز شباهت دارند یعنی "حکومت کردن بر ایران" در دوران حکومت شان مساله مهمشان منطقه و بقا ایران در این منطقه بود، تماشاچی باقی میماندند؟ بارها تماشاچی و شکست خورده نبوده ایم؟
چرا تاریخ این منطقه را انکار میکنیم؟
چرا برای نسل امروز مساله را جدید جلوه میدهیم؟
چرا روایتگری ما از وقایع منطقه فقط از بغض جمهوری اسلامی لست؟
اگر امروز کوروش، شاه عباس اول نادرشاه، امیرکبیر، رضاشاه، محمدرضا پهلوی حضور داشتند فارغ از اینکه آیا قدرت و توان ایستادن داشتند یا نداشتند، اگر پیشروی اردوغان و سابقه صهیونیست ها را میدیدند، چه میکردند؟ حدستان چیست؟ کاری به کار منطقه نداشتند؟
پس چرا در تحلیل علت حضور ایران در منطقه ای که امنیت خودمان به آن وابسته است جفا میکنید؟
لطفا این سوالات فرضی تاریخی را بپرسید
برای نسل امروز تاریخ منطقه را با این ذهنیت روایت میکنند که "جمهوری اسلامی" علت جنگ است!
هیچ سلسله و حکومتی در ایران نمیتواند مدعی حکومت باشد بدون آنکه در این منطقه وارد جنگ نشده باشد. از صفویه تا امروز، تمامی سلسله ها ناچار به ورود به جنگ شده اند، حتی زمانی که هنوز نفا در این کشور کشف نشده بود.
در همه جنگ ها هم پیروز نبوده ایم. از عثمانی چند نوبت شکست خوردیم و چند نوبت پیروز بودیم. نادرشاه سراسر دوران حکومتش جنگ بود. قاجار خاصتا در دوره فتحعلی شاه گرفتار دو جنگ بزرگ با روسها شد که نتیجه آن تحمیل قرار گلستان و ترکمنچای بود. پهلوی اول بدون جنگیدن در شهریور ۱۳۲۰ سقوط کرد.
چون تحلیلگران ما سیاست را بدون تاریخ تحلیل میکنند. چون ادراک درستی از تاریخ دخالت استعمار در این منطقه ندارند، تاریخ جنگ را با تولد جمهوری اسلامی تفسیر می نمایند!
از بغض جمهوری اسلامی، بیش از چهارصد سال جنگ در این منطقه را انکار میکنند!
هر حکومتی، در ایران و در این منطقه به قدرت برسد نمیتواند نسبت به تحولات همسایگان بی تفاوت باشد.
تحلیل گران مجازی بجای فروش توهم به این نسل، تاریخ بخوانید.
نقطه اتکا و آغاز تحلیلها را تاریخِ "ایران" و خود "ایران" بگذارید. بسیاری از ابهامات حل خواهد شد.
برای جوانِ امروزی که نسبت به جنگ در منطقه، دخالت ایران، حضور در سوریه، لبنان، یمن و... سوال دارد، استدلال کنید اما استدلالتان از وقایع امروز آغاز نشود.
از اینجا آغاز نکنید که ما برای تامین "امنیت" خودمان ناچاریم!
از اینجا آغاز نکنید که علت فقط دفاع از حرمها بود. مگر در لبنان یا فلسطین حرمی وجود داشت که ما در آنجا هم یک بازیگر اصلی هستیم؟
از کجا آغاز کنیم؟
با منطق تاریخی، بیش از چهارصد سال تاریخ جنگ در این منطقه از قفقاز تا خاورمیانه را در چهار دوره سلسله گوناگون نقل و تصویر کنید. مساله از یک تاریخی باید روایت شود، آن آغاز از ۱۳۵۷ نیست. خودمان با دست خودمان نوک پیکان حملات را به سمت جمهوری اسلامی می بریم.
سیاست، فارغ از فهم تاریخی میشود همین تحلیل های توهمی متاثر از روز....
صد سال دیگر خواهند گفت: جمهوری اسلامی هم مثل سایر سلسله ها در این منطقه جنگید و بفکر حفظ امنیت ایران بود.
شما را به مقدسات قسم تا تاریخ نخوانده اید وارد سیاست نشوید.، و این را هم باور داشته باشیم که اگر برکشوری نوای دلنشین تفکربسیجی طنین انداز بشود چشم طمع دشمنان وجهانخواران از آن دورخواهد ماند،✌️ذکرتعجیل فرج رمزنجات بشراست✌️مابرآنیم که این ذکر جهانی بشود✌️ اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
دستگیری اعضای یک شبکهٔ تکفیری در سرپلذهاب
🔹دادستان سرپلذهاب: در رصدهای شبانهروزی سربازان گمنام امام زمان(عج) در سازمان اطلاعات سپاه کرمانشاه، یک شبکهٔ تندروی سلفی تکفیری در شهرستان سرپلذهاب شناسایی و تمامی افراد آن دستگیر شدند.
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
رکوردشکنیِ جدید بورس
🔹شاخص کل بورس در پایان معاملات امروز با جهش ۵۸ هزار واحدی به ۲ میلیون و ۷۳۹ هزار واحد رسید و باز هم از رکورد تاریخیاش عبور کرد.
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سفیر یمن در ایران: نبرد با صهیونیستها به هر سمتی بخواهد برود آمادهایم
🔹ما وارد نبردی شدیم که از تبعاتش اطلاع داریم. پیروزی نزدیک است.
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
یکشنبه🌸 ۲ دی ۱۴۰۳ ه.ش _ ۲۰ جمادی الثانی ۱۴۴۶ قمری
سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا﴿۲۳﴾
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا به اندازه ی باور هایتان به شما میدهد
نه به اندازه آرزوهاتون
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻پاسخ امیرحسین ثابتی به سوال پرتکرار این روزهای مردم که "چرا رئیس جمهور را استیضاح نمیکنید؟"
👈لینک عضویت
در کانال خبرگزاری بسیج صومعهسرا
https://eitaa.com/basij_sowmehsara
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بیل زدن تو ایران چه فرقی با بیل زدن تو آمریکا داره؟😐🤔
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
936_58433452084468.mp3
4.34M
═══✧❁🌷یا زهراس🌷❁✧═══
ویژه ولادت #حضرت_زهرا س❤️
#روز_مادر #مادر
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
یاران وفادار
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب 🍄 قسمت ۱۰۷ اوایل مهر بود. یک روز از سرکار برمیگشتم.به سر کوچه که رسیدم ماش
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄
قسمت ۱۰۸
از ماشین پیاده شدم.او عصبانی بود و حقش نبود که این حال رو داشته باشه!گفتم:
_ بخدا من وقتی ساکو واست آوردم هدفم یه چیز بود.پشیمونی! دلم میخواست همه ی اینا رو همون موقع بهت بگم ولی میترسیدم از عکس العملت.تو خیلی خیلی خوب بودی..در حق من خیلی محبتها کردی..نمیتونستم به همین راحتی در حقت بدی کنم.
اوخنده ای عصبی کرد و سرش رو با تمسخر تکون داد.
_آره آره میدونم…! آخه اونموقع نوبت صید جدیدت بود! فقط یک چیزی رو من نفهمیدم.اونم این بود که مگه اون آخونده چقدر وضعش از من بهتر بود؟!!
🍃🌹🍃
مقابلش ایستادم.سعی کردم آرامش خودم رو حفظ کنم.گفتم:
_دیگه مسعود چه اراجیفی بهت گفته؟؟ من هیچ اطلاعی از مال ومکنت اون روحانی ندارم…
_لابد بهش علاقه هم نداری هاااان.؟؟؟
لبم رو گزیدم. با عصبانیت گفتم:
_آره اصلا من یه عوضی یه کلاه بردار.. یک بازیگر…حالا میخوای چیکار کنی؟!! تو که کارخودتو کردی وانتقامتم گرفتی. حالا دردت چیه؟؟
او با عصبانیت گفت:
_انتقاااام؟؟؟
صدام میلرزیدگفتم:
_آره!! با مسعود رفتی مسجد پیش حاجی آبرومو بردید. توی محل وساختمونم برام حرف درست کردید..پامو از مسجد بریدید.. تو در ازای این خطام آبرومو ازم گرفتی بی انصاااف..بدون اینکه یه لحظه فکر کنی شاید واقعا پشیمون باشه وتوبه کرده باشه.حالا بعد چندماه سروکلت پیداشده که مثلا چیو ثابت کنی!
🍃🌹🍃
به سمت ماشین رفت
و آرنجش رو روی سقف ماشین گذاشت.
باصدای آروم تری گفت:
_من آبروت رو پیش کسی نبردم فقط نمیخواستم آخونده هم مثل من خامت بشه.همسایه هاتم به من چه مربوط؟
من با اونا کاری ندارم.
باید میفهمیدم اونها از کجا فهمیدند که من حاج مهدوی رو دوست دارم.پرسیدم:
_چی موجب شده به این نتیجه برسی که من با اون حاج آقا صنمی دارم؟! برای حرفهات اثباتی هم داری یا فقط تحت تاثیر اراجیف مسعود قرار گرفتی؟!
سکوت کرد.پرسیدم:
_جواب ندادی….اینطوری بهم علاقه داشتی؟! هرکی هرچی میگه باور میکنی؟
او به سمتم چرخید.
_تند نرو باباااا تند نروووو..نمیخواد بااین جمله ها خامم کنی! کلی مدرک دارم. یکیش سروشکلت..دومیشم دنبال اون ملا راه افتادنت..من حتی میدونم که با اون رفتی جنوب..
🍃🌹🍃
آب دهانم رو قورت دادم:
_خب؟؟! خودت با چشم خودت اینا رو دیدی یا کسی بهت گفته؟!
او اخم کرد:
_کاش نمیدیدم…اون وقت شاید باور نمیکردم..
باید به حرف میاوردمش!گفتم:
_دروغ میگی ندیدی..
گفت:
_دیدمت..همون شب وفتی از ماشینش پیاده شدی دم خونت..دلم میخواست اون موقع بیام جلو و مچ هردوتونو بگیرم ولی دندون رو جیگر گذاشتم..
باورم نمیشد…
گفتم:
_داری دروغ میگی! تو اونجا نبودی..تو اصلا آدرسمو نداشتی..
دوباره با لگد زد به خاکها..
_از مسعود گرفتم.. و از بخت بدم همون شب که با آخونده برگشتی دم اپارتمانت زیر نظرت داشتم..! اخه از وقتی ساک و دادی دستم عین خل وچلا میومدم سر کوچه تون تا ببینمت..هه!!، چه احمق بودم!! فک میکردم دنیای واقعی مثل آهنگهاییه که میخونم!! نگو خانوم سرش گرم جای دیگه بود.
با ناراحتی یک قدم جلو رفتم:
_تهمت نزن..درباره ی من میتونی هرچی خواستی بگی ولی اون مرد واقعا شریفه…
با طعنه گفت:
_چون رسوندتت تا دم خونت اونم اون وقت شب شریفه؟! یا دلایل دیگه ای داری؟؟
🍃🌹🍃
من از این شرایط بیزار بودم..
از اینکه او مقابل من بایسته و منو متهم کنه یا به اون مرد تهمت بزنه و من خودم رو به آب و آتیش بزنم تا از خودم دفاع کنم بیزار بودم.به سمت اتوبان رفتم. میدونستم هیچ ماشینی برام توقف نمیکنه ولی این حرکت نشونه ی اعتراضم به رفتار کامران بود.او دنبالم دوید.نفس زنان گفت:
_کجا؟!!! جوابمو ندادی..
با غیض گفتم:
_قرارمون پنج دیقه بود…از طرفی تو که در هرصورت باور نمیکنی پس بهتره وقتمونو تلف نکنیم! برو خداروشکر کن که قبل از هر اتفاقی دستم برات رو شد و از این به بعد حواستو جمع کن کسی سر کیسه ت نکنه!!
کامران با دستش بهم دستور توقف داد.
_من فقط دنبال جواب سوالم هستم..بگو چرا اینکارو باهام کردی؟!؟
با اشک و عصبانیت گفتم:
_غلط کردم..خریت کردم..فقط از روی بیچارگی و تنهایی …همین!! چوبشم به فاطمه ی زهرا خوردم..وحاضرم هرکاری کنم تا حلالم کنی…حالا دیگه ولم کن برم…
با چشم گریون راه افتادم .ناگهان حرفی زد که تمام بدنم خیس عرق شد..
_زنم شووو…
برگشتم نگاهش کردم.او به زمین نگاه میکرد.گفت:
_مگه نمیخوای حلالت کنم؟! زنم شو تا حلالت کنم.
خدایا او چه نقشه ای در سرش داشت؟!
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
یاران وفادار
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄 قسمت ۱۰۸ از ماشین پیاده شدم.او عصبانی بود و حقش نبود که این حال رو داشته
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب 🍄
قسمت ۱۰۹
اشکم رو پاک کردم.
به جزییات صورتش دقت کردم تا شاید در حالاتش چیزی دستگیرم شه.پرسیدم:
_تو ..دنبال چی هستی؟! منو کشوندی اینجا بهم میگی آشغالم..و هزار یک حرف نامربوط درموردم میزنی اونوقت الان میگی زنت شم؟؟هدفت از این مسخره بازیا چیه؟
صورتش رو به سمت دیگه چرخوند.و پشت سر هم آب دهانش رو قورت میداد. .شاید واسه اینکه بغضش نترکه..
بعد از مکثی طولانی گفت:
_پای آبروم وسطه.. مادرم کل فامیل وخبر کرده که کامران میخواد زن بگیره..با کلی آب وتاب..تو دقیقا موقعی که مطمئنشون کردم هدفم قطعیه همه چی رو ریختی به هم..تو این چندماه یک آب خوش از گلوم پایین نرفته..همه جا دنبالتم..تو کوچه..تو مسجد، خیابون..
با کنایه گفتم:
_البته تنها نه!! با مسعود.!!
تا خواست چیزی بگه گفتم:
_بیخودکتمان نکن که دیدمتون باهم.. و در مورد درخواستت..ظاهرا تو فقط بخاطر مامانت میخوای ازدواج کنی..خب حرفی نیست.ازدواج کن..ولی باکسی که دوسش داری و بهش اعتماد داری!! تو داری خودتو بدبخت میکنی واسه اینکه آبروت پیش مامانت نره؟؟ تو داری منو بازی میدی نه؟؟؟ اونروزم بهت گفتم تو که این قدر خواست مادرت برات مهمه برو یه دختر و که مادرت پسند کرده عقدش کن و باهاش خوشبخت شو.
گفت:
_مامانم دست میزاره رو این دخترایی که تو هییت ها وروضه ها هستن..یکی عین خودش! که از صبح کله ی سحر تا بوق سگ به بهونه ی عزاداری ومولودی این ور اون ور ولو باشن! من دنبال این دخترا نیستم.
🍃🌹🍃
اوچقدر طرز فکرش با من فرق داشت! فاصله ی او با من بسیار بود.پرسیدم:
_دوست نداری زنت هیئتی باشه؟؟
با کلافگی چونه اش رو فشارداد.گفت:
_جوابمو ندادی!!..
_من شبیه زن دلخواه تو نیستم..تو دنیات خیلی با من فرق داره کامران..
پوزخند زد و با حرص گفت:
_خیلی دلم میخواست بدونم اگه کس دیگه ای رو زیر نظر نداشتی باز اینو میگفتی یانه.
نشست روی خاکها زانوانش رو بغل گرفت.باد موهاش رو به زیبایی حرکت میداد! شبیه عکس خوانندگان روی بیلبوردها شده بود..
_دوستت دارم…میدونم عین خریته ولی دوستت دارم..
🍃🌹🍃
قلبم تیر کشید..
این جمله ی کامران تیر خلاص بود.حالا باید چیکار میکردم؟ ذهنم هیچ فرمانی بهم نمیداد..!زیرلب اسم🌸حضرت زهرا🌸 رو صدا زدم ..
به اندازه ابدیت سکوت بود وسکوت!
کامران احمق بود یا من احمق بنظر میرسیدم؟! چرا باید کامران سی و اندی ساله با وجود اینهمه اتفاقات بازم بهم میگفت دوستم داره؟!
خودش سکوت رو شکست.
_نمیدونم چرا نمیتونم بی خیالت بشم.با اینکه داری پسم میزنی. آره! خونواده وآبروم بهونست..واقعا بدون تو عین دیوونه هام.. مسعود میگفت تو کارت اینه..اصلا به مردها به چشم طعمه نگاه میکنی نه دوستی! ولی من هربار میبینمت باخودم میگم نه..این دختر چشماش پراز معصومیته..اصلا شبیه چشمهای اونای دیگه نیس..
نزدیکش شدم.او همچنان مثل یک پرتره ی زیبا منظره ی خوبی مقابل چشمانم رقم زده بود.گفتم:
_مسعود دیگه درمورد من چه چیزایی بهت گفته؟؟!
او با خشم نگاهم کرد:
_چرا هرچی حرف میزنم فقط میگردی دنبال یه ردی از حرف مسعود؟!
دندان به هم ساییدم.
_چون برام قابل هضم نیست که اینا رو بهت گفته باشه و تو باز باهاش رفاقت کنی.!!
بلندشد وخاک لباسش رو تکوند.حالا رخ در رخ همدیگر ایستاده بودیم.پرسید: _منظورت اینه که باید میزدم تو دهنش که پشتت بد نگه.؟؟!!
🍃🌹🍃
دیگه داشت باورم میشد که خودش رو به حماقت زده.با کلافگی گفتم:
_اونا بودن منو به این خط آوردن..جرم اونا اگه از من بیشتر نباشه کمترم نیس! چطوری میتونی باهاش رابطه داشته باشی؟!
او مثل یخ وا رفت..گفت:
_چی.؟؟؟! تو چی گفتی؟؟
سرم رو با ناراحتی تکون دادم.
_پس حدسم درست بود.بهت همه چیو نگفته! عجیبه که میگی هیچکی بهت رکب نزده.!! من میگم تو کل زندگیت از همه رکب خوردی ولی خودتو به اون راه زدی نسوزی! مثل همین حالا
او با عصبانیت قدم زد.
_باور نمیکنم.اون چرا باید باهات همدست باشه مگه تجارته؟؟؟
از اصرارم درمورد آگاه کردن کامران نسبت به مسعود پشیمون شدم.او مثل ببر وحشی این ورو اونور میرفت و داشت فکر میکرد.
لحنم رو مهربون کردم.
_کامران! تو خیلی خیلی خوبی !!به خداوندی خدا راست میگم..حیفی..برو به زندگیت برس.خیالتم راحت..من لیاقت تو رو ندارم چه برسه که بخوام امیدوار به وصال اون روحانی باشم.من …باید کامل پاک بشم..نمیدونم اون حرفهای احساسیت از ته دلت بود یا دلیل دیگه ای داشتی..فقط میدونم که من و تو سهم هم نیستیم.من گناه کردم وباید تاوان گناهانم رو پس بدم.الانم دارم پس میدم..نمیدونی چه برزخی شده زندگیم! ولی امید دارم به بخشش!!
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
یاران وفادار
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب 🍄 قسمت ۱۰۹ اشکم رو پاک کردم. به جزییات صورتش دقت کردم تا شاید در حالاتش چی
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب 🍄
قسمت ۱۱۰
کامران مقابلم بود و من باتمام غرورم ازش حلالیت میطلبیدم!گفتم:
_منو ببخش که اینهمه اذیت شدی .تو اینقدر خوب بودی که هربار میبینمت از خودم متنفر میشم و عذاب وجدان میگیرم .
بازعصبی بود.یه حسی بهم میگفت داره هنوز به مسعود فکر میکنه..گفت:
_با این حرفها آخرش میخوای به چی برسی؟؟!
آه کشیدم:
_ببخش و بگذر..همین!!
گفت:
_سوار شو برسونمت.
اینو گفت و خودش رفت تو ماشین نشست.
🍃🌹🍃
اصلا نمیشد از رفتارات کامران چیزی فهمید. داخل ماشین بی مقدمه گفت:
_از اون لحظه خیلی بدم میاد…
باتعجب از آینه نگاهش کردم.گفت:
_بدم میاد وقتیکه با شنیدن اسمش قیافهت اونجوری میشه.
اون از کی حرف میزد؟؟؟پرسیدم:
_تو از کی حرف میزنی؟
او با غیض گفت:
_حاج مهدوی!
در دلم گفتم امکان نداره که در صورتم حالتی دال بر احساساتم نسبت به حاج مهدوی وجود داشته باشه..ولی فاطمه هم میگفت پیشتر از اینها فهمیده بوده..چیزی نگفتم! بجاش تسبیح رو در آوردم وذکر خفیهی لاالهالاالله گفتم.او هم حرفی نزد! منو سر کوچه پیاده م کرد.گفت:
_داخل نرفتم که واست حرف در نیارن..
پوزخند زدم:
_هه!!! اول آبروم رو میبری و با کمک یکی دیگه موقعیتم رو تو ساختمون بهم میریزی بعد میگی نگرانی واسم حرف در بیارن؟
او به سردی گفت:
_هنوز اون قدر نامرد نیستم.
🍃🌹🍃
آره واقعا کامران نامرد نبود!
فقط مسعود میتونست اینکار کثیف و بکنه.اما چطوری؟!نمیدونم.!دنیای مسخره ای بود.تا دیروز دوستم بودند.هوامو داشتند.. پناهم بودند .هرچند دروغین وبه ناروا..ولی تنهاییم رو پرمیکردن.اما از وقتی مسیرمو ازشون سوا کردم دشمنم شدند! #اینه_حکایت_دنیا! !
خواستم پیاده شم.که انگار خواست اتمام حجت کنه.
_اگه به فکر حلالیت افتادی بهم زنگ بزن …
این یعنی او هنوز هم به ازدواج اصرار داشت.احساس کامران به من منطقی نبود. همونطور که احساس من به حاج مهدوی دوراز عقل بنظر میرسید.نمیدونم حکمت این اتفاقها چی بود.
🍃🌹🍃
پیاده شدم.
صدام کرد.نگاهش کردم.سرش رو چرخوند سمتم و نگاهی ملتمسانه و عاشقانه بهم انداخت.
_دروغ گفتم! نمیدونم چرا…ولی حلالت کردم..نمیتونم ازت متنفر باشم.تو یک جورایی #تاوان_گناهانم بودی! من #با_دل_خیلیها_بازی_کرده_بودم.حالا دارم اون خیلیها رو میفهمم.وقتی #مثل_یک_تیکه_دستمال_مینداختمشون_دور یک کلمه بهم میگفتن.. همونی که الان من بت میگم.. یه روزی حسرت داشتنمو میخوری…
اشکش ریخت و پاشو گذاشت رو گازو رفت..
🍃🌹🍃
دل و روح منم با خودش برد..
وقتی در فیلمهاو داستانهامیدیدم قهرمان زن قصه،یک عاشق ثابت قدم داره با خودم میگفتم خدا بده شانس.مگه میشه تو واقعیت این اتفاق بیفته؟!حالا من قهرمان قصه بودم و یک عاشق بی منطق و مظلوم،گیرم اومده بودامامن خوشحال نبودم! دلم میخواست بمیرم ولی اون عاشقم نبود.چون او انتخابم نبود.نه اینکه حاج مهدوی انتحابم بود نه..ولی بههرحال انتخابم یک مرد با ایمان بود..کامران یکی شبیه خودم بود..شبیه مردهای جذاب توی قصه ها..من دنبال اون مردها نبودم..من دلم مرد باخدا میخواست. .
خواستم آه بکشم که یادم افتاد من در آغوش خدا هستم.تو دلم به خداگفتم:
از این یکی هم سربلند عبورم بده خدا…نمیدونم راه درست کدومه!
🍃🌹🍃
برای فاطمه قصه اونروز رو تعریف کردم. او گفت:
_از کجا میدونی اون مرد با خدا کامران نیست؟! اگه از خدا چنین مردی خواستی پس بهش اعتماد کن. .
گفتم:
_آخه کامران..بهت گفته بودم که نظراتش درمورد مذهب ومذهبیا چیه؟! اون نمیتونه اون مرد باشه.اون #غافله..اگه من با اون بیفتم خودمم کم میارم…#شاید_بهم_عشق_بده_ولی_خدا_رو_بهم_نمیده فاطمه..
فاطمه سکوت عمیقی کرد وبعد از چند لحظه حرفم رو تایید کرد..
_آره راست میگی..خواستم بگم شاید تو بتونی سربه راهش کنی ولی بعد دیدم این نگاه خیلی خوش بینانست.. واقعا دلم براش میسوزه رقیه سادات..اون حتما خیلی عاشقه که با گذشت اینهمه مدت باز سراغت اومده.
خجالت زده گفتم:
_بنظرت چه کاری درسته؟!
فاطمه نگاه دقیقی بهم کرد.پرسید:
_تو خودت دلت چی میگه؟! دوسش داری؟
فاطمه که جواب سوال منو میدونست.!چرا این سوال رو ازم پرسید؟ او که میدونست من دنبال چه مردی هستم.
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
هضت کتابخوانی شهید ابراهیم هادی 🇮🇷
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
عضو دفتر سیاسی انصارالله: تسلیحات پیشرفتهای داریم که به نمایش خواهیم گذاشت
🔹حزام الاسد: جنگ تمامعیار با رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا همچنان تشدید خواهد شد. ما به فناوریهای پیشرفتهای در انواع مختلف تسلیحات دست یافتهایم و آنها را به زودی آشکار خواهیم کرد.
🔹سیاست چشم در برابر چشم را دنبال نمیکنیم، یک حمله را با چند حمله پاسخ میدهیم.
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
خدایا شکرت:
🌼🍃نظر ۱۰ فیلسوف درباره ے قرآن👇
❣ 🌼گوته ، شاعر و نویسنده معروف آلمانے میگوید: سالیان دراز ڪشیشان از خدا بے خبر ، ما را از پے بردن به حقایق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن دور نگه داشتند; اما هر قدر ڪه ما قدم در جاده علم و دانش نهادیم و پرده تعصب را دریدیم ، عظمت احڪام مقدس قرآن ، بهت و حیرت عجیبے در ما ایجاد نمود . به زودے این ڪتاب توصیف ناپذیر ، محور افڪار مردم جهان مے گردد!
❣🌼آلبرت انیشتاین ڪه نیازے به معرفے ندارد ، میگوید: قرآن ڪتاب جبر یا هندسه نیست; مجموعه اے از قوانین است ڪه بشر را به راه صحیح ، راهے ڪه بزرگترین فلاسفه و دانشمندان دنیا از تعریف و تعیین آن عاجزند ، هدایت مے ڪند .
❣🌼 وےل دورانت ، دانشمند امریڪایے شرق شناس ، میگوید: در قرآن ، قانون و اخلاق یڪے است . رفتار دینے در قرآن ، شامل رفتار دنیوے هم میشود و همه امور آن از جانب خداوند و بطریق وحے آمده است . قرآن در جانهاے ساده عقایدے آسان و دور از ابهام پدید مے آورد ڪه از رسوم و تشریفات ناروا آزاد است .
❣🌼 پروفسور آرتور آربرے ڪه یڪے از مترجمان مشهور قرآن به زبان انگلیسے است ، میگوید: زمانیڪه به پایان ترجمه قرآن نزدیک میشدم ، سخت در پریشانے به سر مے بردم; اما قرآن آنچنان آرامش خاطرے به من مے بخشید ڪه براے همیشه بخاطر خواهم داشت . من در حالے ڪه مسلمان نیستم ، قرآن را خواندم تا آن را درک ڪنم و به تلاوت آن گوش دادم تا مجذوب آهنگهاے نافذ و مرتعش ڪننده اش شوم و تحت تاثیر آهنگش قرار گیرم و به ڪیفیتے ڪه مسلمانان واقعے و نخستین داشتند ، نزدیک گردم تا آن را بفهمم .
❣🌼 لئوتولستوے ، نویسنده معروف روسے میگوید: هر ڪس ڪه بخواهد سادگے و بے پیرایگے اسلام را دریابد ، باید قرآن مجید را مورد مطالعه قرار دهد . در قرآن قوانین و تعلیمات حقیقے و احڪام آسان و ساده براے عموم بیان شده است . آیات قرآن به خوبے بر مقام عالے اسلام و پاڪے روح آورنده اش گواهے مے دهد .
❣🌼 دڪتر هانرے ڪربن ، اسلام شناس معروف فرانسوے ، سخن جالبے در باره قرآن دارد . وے میگوید: اگر قرآن خرافے بود و از جانب خداوند نبود ، هرگز جرات نمیڪرد ڪه بشر را به علم و تعقل و تفڪر دعوت ڪند . هیچ اندیشه اے به اندازه قرآن محمد (ص) انسان را به دانش فرا نخوانده است تاآنجا ڪه نزدیک به نه صد و پنجاه بار در قرآن ، از علم و عقل و فڪر سخن رفته است .
❣🌼ارنست رنان ، فیلسوف معروف فرانسوے میگوید: در ڪتابخانه من هزاران جلد ڪتاب سیاسے ، اجتماعے ، ادبے و ... وجود دارد ڪه هر ڪدام را بیش از یک بار نخوانده ام; اما یک جلد ڪتاب هست ڪه همیشه مونس من است و هر وقت خسته میشوم و میخواهم درهایے از معانے و ڪمال به رویم باز شود ، آن را مطالعه میڪنم . این ڪتاب ، قرآن - ڪتاب آسمانے مسلمانان - است .
❣🌼 ناپلئون بناپارت ، امپراطور فرانسه میگوید: امیدوارم آن زمان دور نباشد ڪه من بتوانم همه دانشمندان جهان را با یڪدیگر متحد ڪنم تا نظامے یڪنواخت ، فقط براساس اصول قرآن مجید ڪه اصالت و حقیقت دارد و میتواند مردم را به سعادت برساند ، ترسیم ڪنم . قرآن به تنهایے عهده دار سعادت بشر است .
❣🌼مهاتما گاندے ، رهبر فقید هند هم اعتقاد داشت: از راه آموختن علم قرآنے ، هر ڪس به اسرار وحے و حڪمتهاے دین ، بدون داشتن هیچ خصوصیت ساختگے دیگرے پے مے برد . در قرآن هیچ اجبارے براے تغییر دین و مذهب انسانها دیده نمیشود . قرآن به راحتے میگوید: هیچ زور و اڪراهے در دین وجود ندارد .
❣🌼 ژان ژاک روسو ، متفڪر و روان شناس مشهور فرانسوے ، برداشت منحصر به فردے از قرآن دارد; او میگوید: بعضے از مردم بعد از آنڪه مقدار ڪمے عربے یاد گرفتند ، قرآن را خوانده ، اما درست درک نمیڪنند . اگر مے شنیدند ڪ محمد (ص) با آن ڪلام فصیح و آهنگ رساے عربے آن را میخواند ، هر آینه به سجده مے افتادند و ندا میڪردند: اے محمد عظیم! دست ما را بگیر و به محل شرف و افتخار برسان . ما بخاطر یارے تو حاضریم ڪه جان خویش را فدا سازیم!
حسبی الله ❤️:
☆°•....🌺🍃🌺🍃🌺....•°☆
#قشنگیات قرآنی
" یا اَیُّهَا الَّذین امَنوا عَلَیکم اَنفُسَکُم "
ای اهل ایمان !
مراقبِ خودتون باشید...
#مائده۱۰۵
☆°•....🌺🍃🌺🍃🌺....•°☆
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
⭐️ رهبر انقلاب: یکی از عناصر آمریکایی میگوید «هر کسی در ایران اغتشاش کند، ما کمکش کنیم.» احمقها بوی کباب شنیدهاند! / هر کسی در این زمینه مزدوری آمریکا را قبول کند ملت ایران او را زیر گامهای محکم خود لگدمال خواهد کرد
🔹️رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار هزاران نفر از مداحان و شاعران اهل بیتعلیهمالسلام:
✏️ من حدود شاید ۲-۳هفته قبل در سخنرانی همین جا گفتم برنامه آمریکا برای تسلط بر کشورها یکی از این دو چیز است: یا ایجاد یک حکومت فردی استبدادی که بروند با آن بسازند، حرف بزنند، منافع کشور را تقسیم کنند بین هم؛ یا این، اگر این نشد، هرجومرج، اغتشاش؛ در سوریه به اغتشاش منتهی شدند، هرجومرج به وجود آوردند.
✏️ حالا به خیال خودشان احساس پیروزی میکنند. آمریکاییها، رژیم صهیونیستی و کسانی که با اینها همراهند، اینها احساس میکنند به پیروزی رسیدهاند و به گزافهگویی افتادهاند. خاصیت اهل شیطان هم همین است که وقتی احساس میکنند پیروز شدند، اختیار زبانشان از دستشان خارج میشود، گزافه میگویند، حرف مفت میزنند.
✏️ اینها امروز به حرف مفت افتادهاند؛ یک عنصر آمریکایی از مسئولین آمریکایی، جزو گزافهگوییهایش یکی این است که-در لفافه بیان میکند اما کاملاً روشن است که این را دارد میگوید- میگوید۰
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
✅ کنایه توییتری نماینده مجلس به توییت های انتقادی عبدالناصر همتی پیش از گرفتن مسئولیت وزارت اقتصاد: منتظر توییت شما هستیم! توییت های شما میتواند مشکل گرانی را حل کند!
🔸ابوالفضل ابوترابی، نماینده مجلس: آقای همتی حواست هست دلار دارد گران میشود؟ یکی از توییتهای مشکل گشایی که در دولت قبل میزدید الان می تواند در این دولت مشگل گرانی دلار را حل کند.منتظر توییت شما هستیم!
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش اسماعیل حسینی، نماینده مجلس به گریه های پزشکیان: تذکر به دولت محترم به مدیریت نمایشی گریهای که در پیش گرفتند! سخنگوی دولت گریه میکنند، معاون اول رئیس جمهور راه حل را گریه میدانند و رئیس جمهور هم در حضور مهمان های خارجی آنطور!
🇮🇷 یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar