••
#بهروایتمادر💛
#ماجـراےازدواجشہـیدرضـاحاجےزاده
زمانے کہ #آقارضـا متولدشد فضاےجامعہ متاثـر ازفضاےجنگتحـمیلےبود.
خانوادۂما اگرچہ توفیقےنداشت شہـیدے تقدیم کند،اما از افرادنزدیکمان مـردانےبودند کہ عازم جنگشدند و خـواهرزادهام نیز جـانبازشد.
#رضـا اولیـن شہـیدخانوادہ و مایۂ افتخارماست.من بعدازشہـادتش چفیہ بہ گردنمانداختم کہ بہپسرم بگویم راهش را ادامہمےدهم.
نہ اینکہ فکرکنید چون مادرشهستم این حرف را میزنم،اگر جز شہـادت نصیب او مےشد درحقش ظلـمشدهبود،اما من واقعا لیـاقت اینکہ مادرشہـید بشوم را نداشتم.🌿
وقتے۱۸سالش بودبراے خدمت بہ سپاه رفت و پس از پایان دورۂسربازے همانجا جـذبشد.
حدود۲۰سالش بود کہ یکروز مراصداکرد و برد سـرکوچہ ویک دخترخانم محجـبہ را ازدور نشانم داد وگفت:
«مامان،اگـرمےخواهے براے من زن انتخاب کنے،این مدلےانتخاب کن».
باخنده گفتم:«مـادرجان،تا آنجایـےکہ اطلاع دارم درکوچۂما دخترهاے محجبہاےنیست کہ بتونہ دلپسـرمنو ببره».
خیلےپرسوجو کردم ببینم ایـن دخـترخانم ازکدام خانواده است؟
وقتےشناختم متوجہشدم شرایط
شان بہ هم نمےخورد.
اما بہ #رضـا گفتم:تواین مدل مےخواهے من برایت پـیدا مےکنم.
خلاصہ بہ چندنفر سپردم،یک دخترمحجبۂخوب براے پسرم مےخواهم.
یکے از بستگان کہ از موضوع مطلع شـد گفت:مدتےپیش کہ رفتم براےدخترم مانتو بخرم،یک دخترخانممحجبہ درآن تولیدےبود.مےخواهے بروآنجا راپرسوجو کن.
این راهم بگویم کہ چون دخترنداشتم،دخـترهاے سرزباندار را خیلے دوستداشتم کہ عروسم شوند و باهم همصحبت باشیم.🙂
خلاصہ یکروز آدرس تولیدےرا کہ اتفاقا نامـش هم"تولیدے #رضـا"بود،گرفتم و رفتم دیدم یکآقاےمسنے آنجاست و خبرےهم ازدخترے کہ گفتہبودند نیست.
بیخیـال شدم وبرگشتم خانہ.ازاین ماجرا دوماهگذشت،یک روز بندهخدایـےشمارهاے ازمن خواست کہ چون بیرون از خانہ بودم،گفتم همراهم نیست.اوشمارۂ خودش را برایـم نوشت کہ زنگ بزنم و تلفن رابدهم.
کارت مربوط بود بہ"تولیدےرضا".
پرسیدم:شما با صاحب این تولیدے چہ نسبتےدارید؟
گفت:نسبت کہ نہ اماتازگے درکوچۂما ساکن شدند.
گفتم؛دختـردارند؟
گفت:بلہ.
پرسیدم چطور دخترےاست.وقتے خصوصیاتش را گفتازشخواسـتم هماهنگکند یک روز برویم منزلـشان.
براےاولین بار کہ بامادرعروسم حرف زدم،مخالفت کردوگفت:مریـم سنش خیلےکم است فعلا شوهرش نمےدهیم.
من هم نتوانستم دیگرحرفےبزنم و رفتم.
تااینکہ شب ولادت امامکاظم"علیہالسلام" رفتم مسجدکہ یکےازهمسایہها بہ دخترخانمےاشاره کرد و گفتاینهمان #مـریم است.
رفتم جـلو و سعےکردم باهاشگرم بگیرم، #مریـم هم دختر خوشبرخورد و اجتماعےبود.
پرسیدم:اسم شمـامریـماست؟
باتعجب از اینکہ نامش را ازکجا مےدانم گفت:بلہ.وبااصرار مےپرسید اسمش را ازکجا شنیدهام!
حقیقت را گفتم و برایش توضـیح دادم کہ پسرم پاسداراست و بہ دنبال دخـترخوبـے برایش مےگردم.
شمارا انتخابکردم کہ خانواده قبول نکردند،امـروز اتفاقےشمارا دیدم ودر دلم نشـستے،حالاباایناوصـافنظرت چیست؟!
#مـریم صورتشسرخشد وسرش را پایـینانداختو گفت:حالاببیـنیم خـدا چہ مےخواهد.
آنشب ماجـرا را براے #رضـا تعریف کردموگفتم:دختـرےپیداکردم با همان مشخصـاتے کہ تو مےخواهے.
پرسید:«اسمشچیـست»؟
گفتم:مـریم.
گفت؛«خوباست.»
کمکم با مادرش رابطہ برقرار کردم تا راضـےشود.خلاصہرفتوآمدها شروع شد و بالاخـره توانستم قاپ #مـریم خانم را بدزدم.
بعدازخواسـتگارےبہ خانہ آمدیم.
از #رضـا پرسیدم:خب،چطوربود؟
گفت:«مامان من ندیدمـشاما بہ اوگفتم درسـت است کہ سیـرتمہـماست ولے ظاهـرهممہـمہ.اجازهبدهید چندلحظہ همـدیگر را نگاه کنیـم،ولے نہ من سـرم را بالا کـردم و نہاو.
روےهم رفتہ صحـبتهایش بہ دلم نشست و قبولشدارم.😌
"یادشون با ذڪر#صلوات"
•🌿•
•| @yaraneakharozamany |•
•🌈•
#شہـیداززبـانهمـسر
اولیندیدارما درکتابخـانۂدانشکدۂ روانشناسےبود.
#رضـا آمدهبود کتابـےرا بہ امانت بگیرد و منرامےبیند.مندانشـجوروانشناسے بودم و #رضـا دانشجوسالدوم رشتۂالکـترونیک بود.
مدتے بعد وےخانوادهٔخود را بہ دانشگاه آورد و پس ازگفتوگویـےکوتاه با خواهرشہـید دردانشگاه،براے #خواستگـارے بہ منزلمان آمدند و سـرانجام زندگےما با یک ازدواج دانشجویـےساده آغازشد.💞
زمانےکہ ما ازدواج کردیم،#رضـا تامدتها دانشجوبود.اعتقادات همسرم وبہخصوص پاےبندے وے براےخواندن #نمازاولوقت مہـمترین معیارمن براےازدواجبود.
ایمـان#رضـا باعثشد تابااطـمینان وےرا انتخابکنم.
سال۱۳۸۰بودکہازدواجکردیم.
#رضـا تااسفندسال۱۳۸۲ کہپاسدارشود،بیکاربود.
#آقـارضـا بسیارراستگوودرستکاربود.
بہنحوےکہ طے۱۲سال زندگےمشترک هیچگاه از وے #دروغ نشنیدم.
احترام ویژهاے براے#پدرومادر قائـل بود و همیشہ بہمن و بچہها احترام بہ والدین را تاکیدمےکرد.
#رضـا علاقۂبسیارےبہ#حضرتآقا داشت.💚
هرکجا کہ مےرفت،هدیہ براےمن تصویرے از حضرتآقامےآورد.آخرین مرتبہ گفت:
«اینباربہـترین هدیہرابرایت آوردم».
کہچہـارتصویرسہبعدےازحضرتآقابود.
تمامتلاشخودرا مےکردم کہ هیچگاه مانع #رضـا نباشم.
#سوریہ تنہـا یکےازاین موارداست.ما درتمامسفرها،حتےبراے#مـاهعسل پدرومادر #رضـا را باخود میبردیم.سہسال درکنارآنہـا زندگےکردیم.
#آقـارضـا حتےبراےخریدهاےکوچک خودرا ملزم مےکردکہ پدرومادرش رابیاورد؛ومن هیچگاه کوچکترین ناراحتےرا بروزندادم.چراکہ نمےخواستم مانعخیرباشم و #رضـا درپیشگاهخدا پاسخگوباشد.
خوشـحالهستم کہخداچنین صبرےرا بہ من هدیہنمودهاست.
مطمئناً #شہـادتآرزوےرضـابود.
آخرین نیمۂشعبانےکہ کنارهمبودیم،بچہهارا صداکردم کہ بیایند دعـاکنیم.
امشب،هرکس هرجایـےدعاکند،برآورده مےشود.
بچہهادعا کردند کہ ماشینکنترلےبزرگے داشتہباشند.وقتےاز #رضـا پرسیدم"شما چہدعایـےکردید؟"،خندید و چیزےنگفت.
مےدانست اگـرازآرزوےخود بگوید،ما آرزوهاےخودرا ازدست مےدهیم.
#وجـودهمۂمابستہبہوجودرضـابود.💔
"یادشونباذڪر#صلوات"
•☘•
•| @yaraneakharozamany |•