eitaa logo
کانال یاران همدل
94 دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
13.7هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال یاران همدل
🔰 برگی از داستان استعمار 🎬قسمت: ۱۰۴ ″آخرین امپراتور″ انگلیسی‌ها پس از اشغال دهلی، نتوانستند بهادرش
🔰 برگی از داستان استعمار 🎬قسمت: ۱۰۵ ″هند به من تعلق دارد″ کمپانی هند شرقی با کمک سیک‌های پنجاب توانست انقلاب مردم هند را در ۱۸۵۷ میلادی سرکوب کند. در آن روزها ارتش کمپانی، بزرگترین ارتش دنیا بود و بخش عظیمی از این ارتش، سر به شورش برداشته بود. انگلیسی‌ها به سختی از این قیام هولناک جان به در بردند. سرکوب شورش برای آنها نود و هشت میلیون لیره هزینه داشت. کمپانی باید بدون کمک دولت انگلستان این خسارت ها را جبران میکرد و تنها یک راه پیش رو داشت: تمام هزینه‌های کشتار مردم هند را از هندیها بگیرد. تعداد سهامداران کمپانی در سال ۱۸۵۷ میلادی هزار و هفتصد نفر بود. این افراد از رئیسان کمپانی خواستند که ضرر نود و هشت میلیون لیره ای را از دویست و پنجاه میلیون هندی که تحت تسلط کمپانی زندگی می‌کردند بگیرد. کمپانی مالیات تازه ای را برای بازسازی ارتش برقرار کرد؛ این مالیات سرانه نام داشت. اما رساندن این پول به خزانه کمپانی به سادگی ممکن نبود. شهرها، روستاها و کشتزارها ویران شده بودند و بسیاری از کشاورزان به قتل رسیده یا گریخته بودند. با آنکه شعله های قیام فروکش کرده بود؛ اما سازمان بزرگ کمپانی هم فلج شده بود. گروه زیادی از مردم انگلستان، تقصیر را به گردن رئیسان کمپانی می انداختند. آنها نتوانسته بودند از شورش جلوگیری کنند و هندی ها را با هزینه های زیاد آرام کرده بودند. بیشتر انگلیسی‌ها معتقد بودند که کمپانی دیگر نمی تواند بر هند حکومت کند و دولت انگلستان باید اختیار هند را در دست بگیرد. نخست وزیر انگلستان، لرد پالمرستون، به مجلس پیشنهاد کرد وزارت خانه ای به نام «وزارت هند» در دولت تشکیل و به اداره هند مشغول شود. عنوان فرماندار انگلیسی کل هند هم به نایب السلطنه تغییر میکرد. در همین زمان ویکتوریا، ملکه انگلستان، در یک سخنرانی، مغرورانه این جمله را بر زبان آورد: «هند به من تعلق دارد.» تلاش بعضی از کارکنان کمپانی برای آنکه دولت و ملکه را از این کار منصرف کنند به جایی نرسید. جان استوارت میل نویسنده سرشناس انگلیسی، که کتاب های مهمی را در ستایش آزادی نوشته است یکی از کارمندان کمپانی بود. او چهل سال در کمپانی خدمت کرده بود و اکنون نمی‌توانست منحل شدن آن را باور کند؛ در نامه ای به ملکه نوشت: «ما امپراتوری بزرگی را در آن سوی دریاها تأسیس کردیم، ما بر سرزمین حکومت و از آن دفاع کردیم، بدون آنکه وزارت خزانه‌داری انگلستان سکه‌ای را در این راه مصرف کند.» نامه نگاری‌های جان استوارت میل به جایی نرسید. دولت انگلستان تصمیم گرفته بود کمپانی را از سهامداران آن بخرد و برای آنکه آن‌ها با رضایت کامل سهامشان را بفروشند، قیمت آن را دو برابر کرد. هر سهم کمپانی در سال ۱۸۵۷ میلادی صد لیره ارزش داشت و دولت هر سهم را دویست لیره خریداری کرد؛ اما دولت انگلستان این پول هنگفت را از کجا به دست می آورد؟ اکنون دولت، هند را در اختیار داشت و این هزینه را هم باید از همین سرزمین به چنگ می‌آورد. تمام قیمت سهام دویست لیره‌ای کمپانی به عنوان بدهی هندی ها به دولت انگلستان در نظر گرفته شد، اما دولت که می‌دانست هندی ها نمی‌توانند در این شرایط چنین پولی را بپردازند، آن را به عنوان «بدهی» برای آنها به حساب آورد تا به تدریج در کنار مالیات‌های دیگر این مبلغ جدید را هم به مأموران انگلیسی بدهند. به این صورت دولت انگلستان به هندی ها قرض داده بود، پس باید بهره و سود این وام را هم دریافت می کرد: به همین خاطر ده درصد هم به اصل پول اضافه کرد تا تمام آن را در چند قسط از مردم هند بگیرند. سرگذشت استعمار ج۸ ص۵۰ http://eitaa.com/yaranhamdel
حجت‌الاسلام نبویان: 🔰 آقای پزشکیان مواظب باشید از کسانی که خانواده‌های آنها تابعیت آمریکا دارند یا در آنجا ساکن هستند، مشورت نگیرید! محمود نبویان، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس:‌ 🔸خروجی برجام، نابودی اقتصاد ایران بود، خروجی پیوست به این کنوانسیون‌ها (CFT/FATF)، نابودی امنیت ایران است. 🔸آقای پزشکیان مواظب باشید از کسانی که خانواده‌های آنها تابعیت آمریکا دارند یا در آنجا ساکن هستند، مشورت نگیرید، مهم منافع ملت ایران است نه منافع بخشی از خانواده دولتمردان شما. http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 نیمه پنهان یازده سپتامبر 📌بهانهٔ آمریکا برای لشکرکشی به غرب آسیا 📖فصل دوم ۵)توانایی ضربه زدن
🔰 نیمه پنهان یازده سپتامبر 📌بهانهٔ آمریکا برای لشکرکشی به غرب آسیا 📖فصل دوم ۶) پیوندهای خطرناک 🎬قسمت اول پیوندهای خطرناک برای انجام عملیات یازده سپتامبر و آماده سازی آن و همچنین برای طرح ریزی دقیق برای کسب منافع مالی دقت و صراحت زیادی مورد نیاز بود. برای یک لحظه می باید وقاحت و خون سردی افراد را تصور کرد. آنها دستورات خود را ابلاغ کردند. برج ها فرو ریختند. آمریکا و جهان در بهتی عظیم فرو رفتند. آنها صبورانه بازگشایی مجدد بازارها را در هفده سپتامبر انتظار می کشند. بازارها به یکباره سقوط می کند به خصوص همان هایی که آنها بر روی آن معامله کرده بودند تا آن سود کلان را بروبند. گفته های جیمز کوکس استاد حقوق در دانشگاه داک را می خوانم که در مقاله ای تصریح می کند: «آنها نه تنها تصمیم گرفتند سرمایه داری را نابود کنند بلکه می خواهند ما را در سرزمین خودمان مورد حمله قرار دهند. اینها افرادی هستند که از سرمایه داری متنفرند و دریافتند که می توانند از ابزارهای همین نظام سرمایه داری علیه خودش استفاده کنند. تحلیلی که مرا به یاد جمله لنین خطاب به نزدیکانش در طول NAP (سیاست جدیدی اقتصادی) می اندازد: روزی که ما می خواهیم سرمایه داری را به دار بیاویزیم آنها خودشان طنابش را به ما خواهند فروخت.» در واقع دنیای سرمایه داری در طول چند دهه مانند طنابی که فرد دار زده شده را نگه می دارد به مسکو کمک کرده بود به یاد گفتگوی خود با آورل هری‌من در آپارتمان مجللش پوشیده با تابلوهای گران قیمت می افتم. این مرد قد بلند و باریک با موهای سفید، وارث یونیون پاسیفیک یکی از بزرگترین شرکت های راه آهن آمریکا است. او برای من تعریف کرد که در ژوئن ۱۹۲۴ پس از چندین ملاقات در کرملین با ژوزف استالین گزارشی برای روزولت می نویسد که در آن اظهار می دارد: «استالین این موضوع که تقریباً دوسوم بزرگترین شرکتهای شوروی به کمک ایالات متحده و یا به لطف همکاری فناوری آن ساخته شده اند را تایید می کند.» «۳۵ سال بعد فرستاده ویژه آمریکا باز هم از حرفی که دیکتاتور شوروی با او مطرح کرده بود استفاده می کرد. ما باید شعور انقلابی را با تاثیرگذاری سرمایه داران شما پیوند بزنیم.» «سرمایه داران به قدر کافی متکبر و فاقد ارزشهای اخلاقی و کور هستند که می توانند باور کنند که با مصونیت کامل به میز بدترین دشمنانشان دعوت شوند و این همان چیزی نیست که با عربستان سعودی و بن لادن اتفاق افتاد؟ در میان سوالات متعددی که به ذهن من با پیشرفت در این تحقیق می رسد یکی از همه مهمتر است. اسامه بن لادن و شبکه او می توانند منشا این معاملات تلویزیونی باشند. آیا کشف این موضوع توسط آن اجرای عملیاتی را که در طول دو سال به صورت مخفیانه طراحی شده بود به خطر می انداخت؟ در این میان یک خلا تکان دهنده وجود دارد زمانی که در می یابم سیا لحظه به لحظه ساعت عملیات و تحرکات مشکوک بازار سهام و سرمایه ها را نظارت می کند. یکی از تحلیلگران سابق سیا برای من فاش کرد که: «آژانس برای نظارت بر برنامه های ویژه این کار از نرم افزاری به نام پرومیس بهره می برد.» سپس با صراحت اضافه می کند: «دماسنجی که در مقعد معامله گران تعبیه شده است.» بالا گرفتن تب در این بازارها می تواند قریب الوقوع بودن عملیاتی علیه آمریکایی ها و نیز حمله تروریستی را آشکار سازد. سیا گاهی مؤثر نیست اما نه کر و کور است این ادعا که او از تمام این خریدها بی اطلاع بوده است به همان اندازه تکذیب وجود جاذبه زمین پوچ و بی معنی است. تنها سوالی که در این بین باید پرسیده شود این است: «چرا آنها اجازه دادند این عمل انجام گیرد؟» برای این سوال توسط مقاله منتشر شده ۲۹ سپتامبر ۲۰۰۱ سن فرانسیسکو کرونیکل سپس توسط روزنامه انگلیسی ایندیپندنت ۱۴ اکتبر مطرح می شود. بنابراین منابع مجاز ۲/۵ میلیون دلار حاصل از عملیات معاملات انجام گرفته بر روی انبار یونایتد ایرلاین درست قبل از ۱۱ سپتامبر استرداد نشده است بر اساس نوشته های این دو روزنامه «در یک منبع آشنا با بازارها آمریکایی ها آلکس براون بانک سرمایه گذاری آمریکا منشعب از غول آلمانی دویچه بانک را به عنوان موسسه‌ای که حداقل بخشی از این سهام ها را خریداری کرده است معرفی می کند.» ادامه دارد... نویسنده: اریک لوران، گزارشگر، کارشناس مسائل بین‌الملل و محقق http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 نیمه پنهان یازده سپتامبر 📌بهانهٔ آمریکا برای لشکرکشی به غرب آسیا 📖فصل دوم ۶) پیوندهای خطرناک
🔰 نیمه پنهان یازده سپتامبر 📌بهانهٔ آمریکا برای لشکرکشی به غرب آسیا 📖فصل دوم ۶) پیوندهای خطرناک 🎬قسمت دوم روهینی‌ پراگاسم سخنگوی بانک از دادن هرگونه توضیحی امتناع می ورزد. توسط دولت بوش فردی برای بازسازی مسیر و کشف هویت بانکداران تهیه می شود. این شخص پل برمر رئیس سابق کمیسیون تروریسم در دولت است. اندکی بعد او به عنوان اولین سرکنسول عراق منصوب و این پرونده به خاک سپرده می شود. در تمام طول این بازرسی من همواره به رد پای دویچه بانک برخورد می کنم. برخی کلاهبرداران مورد ظن چون محمد عطا مسلمان مراکشی اصل تبعه فرانسه که به عنوان یکی از اصلی‌ترین مظنونان حادثه ۱۱ سپتامبر توسط پلیس آمریکا دستگیر شد وقتی در هامبورگ اقامت داشته در این بانک حساب باز کرده اند. همچنین مقامات رسمی سعودی مشکوک یکی از روسای سابق اطلاعات مخفی پاکستان که در حساب او بیش از ۲۰ میلیون دلار به دست آمده از قاچاق مواد مخدر با افغانستان یافت می شود. بدون فراموش کردن خانواده بن لادن که وجوه موجود در حسابهایشان در اولین بانک خصوصی آلمان بنا بر مجله اشپیگل بیش از ۱۶۰ میلیون یورو است. الکس براون، قدیمی ترین بانک آمریکایی است که بیش از ۲۰۰ سال پیش در بالتی‌مور احداث شده. در سال ۱۹۹۷ به بانک رز تراست پیوسته و سپس توسط دویچه بانک در سال ۱۹۹۹ خریداری شده است. اولین شگفتی! مایو آ شاتوک سوم که از سال ۱۹۹۱ ریاست آلکس بران را در برعهده دارد و محصول ناب این نهاد در بخش شرقی آلمان محسوب می شود در سال ۱۹۹۹ قرارداد جدید به مدت سه سال با دویچه بانک به امضا می رساند که مبلغی بیش از ۴۰ میلیون دلار به عنوان حقوق پاداش و ذخیره سهام را برای او تضمین می کند. شرایطی که می توان در آن از خود سوال کرد چطور ممکن است شاتوک با لگد زدن به تمامی امتیازاتی که در اختیار داشت درست چند روز پیش از ۱۱ سپتامبر استعفا دهد؟ بر اساس این توضیح رسمی، رئیس آلکس براون اظهار می دارد که می خواهد وقت بیشتری را صرف خانواده اش کند. آنچه که با مسافرتهای او که به ویژه می باید پس از آن هر ماه دو بار به آلمان برود مغایرت دارد. در مصاحبه ها اطرافیان شاتوک سعی می کنند از او فردی مثال زدنی بیافرینند. آنها از پیشرفت تحصیلی او در دانشگاه صحبت می کنند. پدرش در سال ۱۹۷۴ وقتی که مایو نوزده سال دارد می میرد و این امر باعث می‌شود زندگی تحصیلی او در دانشگاه ارزشمند هاروارد و نیز در عرصه چهره های مالی بوستون به مخاطره بیفتد. آنها همچنین بر خودرأیی و نیروی او در متقاعد ساختن دیگران که باعث می شود او به رایزنی موفق تبدیل شود تاکید می کنند. چند جمله برای خلاصه کردن زندگی یک دست مردی با برنامه برای کسب موفقیت اجتماعی و حرفه ای شخصیتی که به نظر می رسد خود را مجبور به دور کردن از سوانح زندگی می کند و ناگهان خود را قربانی خروجی‌ای بیجا از جاده می یابد. یکی از همکاران سابق او در بانک رزتراست به من گفت: «دلیل استعفای او معلوم نیست. آلکس براون به نوعی فرزند او بود وقتی او وارد این بانک شد این بانک یک زیبای خفته شد در حالی که یک زیبای خفته شده بود. سرمایه آن به زحمت به مبلغ ۱۵۰ میلیون دلار می رسید او آن را فعال کرد و از آن موسسه ای نوآور و مهاجم ساخت. همان چیزی که معامله کنندگان تجاری هم دوست دارند و هم از آن متنفرند. نتیجه آنکه در سال ۱۹۹۷ آلکس برون به بانک رزتراست با قیمتی بالا یعنی ۲/۵ میلیارد دلار و افزایش ارزشی که کلیدش به دست شاتوک بود واگذار شد. در طول آن چند روز پیش از ۱۱ سپتامبر چه اتفاقی افتاده است؟ من عناصری را که در اختیار دارم به تدریج کنار هم می گذارم خریدهای عمده از امریکن و یونایتد ایرلاین که برخی از آن توسط آلکس براون صورت گرفته، رئیس آن ناگهان در همان موقع استعفا می کند. عجیب است اما عجیب تر هنوز در راه است وقتی یک روزنامه نگار تجاری در واشنگتن با من ملاقات کرد و گفت: «شما باید به بیوزی توجه کنید او شاید یکی از کلید هاست که شما به دنبالش هستید.» از او می پرسم بیوزی کیست؟ جواب می دهد: «بیوزی کرونگارد. او در سال ۱۹۹۱ مدیرعامل الکس برون شد زمانی که شاتوک به ریاست آن رسید. آنها یک زوج جدایی ناپذیر را تشکیل می دادند و ترقی بانک مدیون همکاری آن دو نفر است با الحاق بانک رزتراست در سپتامبر ۱۹۹۷ بیوزی به طوری که همه او را به این نام لقب داده اند معاون رئیس شورای اداری بانک رزتراست شد اما او نیز ناگهان چند ماه بعد استعفا کرد. ـ تا کجا برود؟ طرف صحبتم را به خوبی به مدت ۱۵ سال است که می‌شناسم. او روزنامه نگاری مطمئن است که در آن زمان در واشنگتن پست چندین گزارش پیرامون «جرم آگاهان که وال استریت را به لرزه درآورده بود چاپ کرده بود.» ادامه...👇
بعدازظهر همان روز ما در یک رستوران خالی در جرج تاون نشستیم او سکوت کوتاهی می کند و سپس کمی به طرف من متمایل می گردد: ـ به سیا(CIA)، او پس از آن شماره سهٔ سیا با عنوان مدیر اجرایی شد. یعنی از ۱۶ مارس ۲۰۰۱، در واقع او از زمان عزیمتش از آلکس براون در سال ۱۹۹۸ به طور رسمی با سیا همکاری می کرد. شغلی را که در سال درآمدی به میزان ۴ میلیون دلار نصیبش می کرد را رها کرد تا مشاور مدیر، یعنی جرج تنت شود. نویسنده: اریک لوران، گزارشگر، کارشناس مسائل بین‌الملل و محقق http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 پسری به نام شیعه 🎬 قسمت: ۵۲ 🍃 حالا خودت بگو پسرم ! 🍃 چه کسی باید 🍃 خلیفه و جانشین پیامبر را م
🔰 پسری به نام شیعه 🎬 قسمت: ۵۳ 🚥 پچ و پچ و همهمه ، زیاد شد 🚥 همه گروه ها با هم تبادل نظر می کردند 🚥 نماینده پادشاه ، 🚥 اشاره کرد که همه ساکت شوند 🚥 مسئول جلسه نیز ، همه را ساکت کرد 🚥 و رو به من کرد و گفت : 🌹 ادامه بدید جوان 🇮🇷 گفتم : همانطور که عرض کردم 🇮🇷 امامت ، بالاتر از نبوت است 🇮🇷 حال بفرمایید بگویید : 🇮🇷 آیا مقام نبوت ، الهی است یا مردمی ؟ 🍃 گفت : الهی 🇮🇷 گفتم : احسنت 🇮🇷 و از آن جایی که فهمیدیم 🇮🇷 امامت از نبوت بالاتر است ؛ 🇮🇷 پس ، منصب امامت هم ، 🇮🇷 باید الهی باشد . 🍃 گفت : پس آیه شورا چه می شود ؟! 🍃 که می فرماید : 🍃 کارهایتان را با مشورت انجام دهید 📖 وَأَمْرُهُمْ شُوری بَيْنَهُمْ 🍃 چگونه امر این آیه به مشورت را ، 🍃 تفسیر می کنید ؟! 🇮🇷 گفتم : أمرهم یعنی امر خود مردم ، 🇮🇷 نه امر خدا ، 🇮🇷 یعنی اینکه مردم ، 🇮🇷 کار مردمی و دنیایی خود را ، 🇮🇷 با مشورت انجام دهند 🇮🇷 و قبلا ثابت کردیم که مقام امامت ، 🇮🇷 مردمی نیست که با شورا ، انجام شود . 🌟 پیرمرد ، کمی مکث نمود ، 🌟 نگاهی به اطرافش کرد 🌟 ناگهان گریه اش گرفت . 🌟 و با لحنی غمگین و متاسف گفت : 🍃 ممنونم که روشنم کردی جوان ؛ 🍃 به خواست خدا و هدایت شما ، 🍃 من هم شیعه می شوم پسرم . 🚥 یکی دیگر از برادران اهل سنت ، 🚥 دستش را بالا برد و گفت : 🍁 ما را ببخش جوان ؛ 🍁 اول که شما را دیدیم ، 🍁 به شما خندیدیم ؛ 🍁 در عجب بودیم که چرا شیعه ها ، 🍁 یک بچه را برای مناظره فرستادند 🍁 اما اکنون علم شما بر ما ثابت شد 🍁 به همین دلیل اجازه دهید ؛ 🍁 تا من نیز یک سوالی بکنم ؟! 🇮🇷 گفتم : خواهش می کنم ، 🇮🇷 بفرمائید در خدمتم 💥 ادامه دارد ... ✍ نویسنده : حامد طرفی http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 شوخی‌ها و خاطرات طنزِ دفاع مقدس «ماجراهای آقا فریبرز» 🎬 قسمت ۱۷۷ ″قرمز و آبی در جبهه!″ شهر فا
🔰 شوخی‌ها و خاطرات طنزِ دفاع مقدس «ماجراهای آقا فریبرز» 🎬 قسمت ۱۷۸ ″لباس های پاره؟؟″ از عملیات برگشته بودیم و جای سالم در لباسهایمان نبود یا ترکش آستین‌مان را جر داده بود یا موج انفجار لباسمان را پوکانده بود و یا بر اثر گیر کردن به سیم خاردار و موانع ایذایی دشمن جرواجر شده بود. فرمانده گردانمان از آن ناخن خشك‌ها بود! هر چی بهش التماس کردیم تا به مسئول تدارکات بگوید تا لباس درست و حسابی بهمان بدهد زیر بار نمی رفت... فرمانده گردان می‌گفت: لباسهاتون که چیزی نیست با یک كوك و سه بار سوزن زدن راست و ریس میشود. آخرسر هم دست به دامان فریبرز شدیم که خودش هم وضعیتی مثل ما داشت. به سرکردگی او رفتیم سراغ فرمانده گردانمان فریبرز اول با شوخی و خنده حرفش را زد اما وقتی به دل فرمانده گردان اثر نکرد. عصبانی شد و گفت: ببین اگه تا پنج دقیقه دیگه به کل بچه ها شلوار پیراهن ندی آبرو واسه‌ات نمی گذارم. فریبرز به یکی از بچه‌ها گفت: یالله پسر، آنی پشت پیراهن من بنویس. فریبرز.... از نیروهای گردان... به فرماندهی ..... من هم نوشتم يك هو فريبرز شلوار زانو جر خورده‌اش را درآورد و با یک شورت مامان دوز که تا روی زانویش بود ایستاد. همه جا خوردند و بعد هم زدیم زیر خنده فریبرز گفت الان راه میرم تو لشگر و می چرخم و به همه میگم که من نیروی تو هستم و با همین وضعیت میخواهی مرا بفرستی مرخصی تا پیش پدر و مادر و همسرم آبروم برود و سکه یه پول بشم! بعد محکم و با اراده راه افتاد طرف نمازخانه لشگر... فرمانده گردان که رنگش پریده بود، افتاد به دست و پا و دوید دست فریبرز را گرفت و گفت نرو باشه میگم تا به شما لباس بدهند!... فریبرز گفت: نشد باید به کل گردان لباس نو بدهى... والله می روم... بروم؟ سرانجام فرمانده تسلیم شد و ساعتی بعد همه ما نونوار شدیم از تصدق سر فریبرز. برگرفته از: کتاب ماجراهای آقا فریبرز نویسنده: ناصر کاوه http://eitaa.com/yaranhamdel
10.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 سعودی کشوری با یک‌سوم جمعیت ایران؛ دارای بیشترین ذخایر نفتی؛ که نه تحریمه و نه با آمریکا و اسرائیل مشکل داره و بهش میگن الگوی توسعه و پیشرفت؛ با ۵ دقیقه بارون اومدن، وسط بیابون دارن غرق میشن! http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 خاطرات اسدالله عَلَم وزیر دربار پهلوی ⏳سالهای واپسین شاهنشاهی ▪️به ابتکار ارسنجانی کنگره شرکته
🔰 خاطرات اسدالله عَلَم وزیر دربار پهلوی ⏳سالهای واپسین شاهنشاهی ▪️مراجعه به آرای عمومی برای تصویب مواد ششگانه پایهٔ قانونی نداشت و مسئولان امر که خود تلاش دکتر مصدق را برای دست زدن به این کار در واپسین روزهای صدارتش محکوم کرده و غیر قانونی شمرده بودند اکنون با تغییر نام آن به «تصویب ملی» می کوشیدند وانمود کنند که این یک، با آن دیگری تفاوت فراوان دارد. در هر صورت از نظر اکثریت مردم فروپاشیدن بزرگ مالکی و آزادی دهقانان و زنان، ارزش آن را داشت که درباره قانونی بودن این گامهای اساسی اجتماعی، چندان مته روی خشخاش نگذارند. مخالفان با این تحولات گذشته از برخی بزرگ مالکان و خانها دو دسته بودند هواخواهان جبهه ملی و گروهی از روحانیان هواخواهان جبههٔ ملی بیشتر از دانشجویان و شمار کمی عضوهای قدیمی تشکیل می‌شد که پس از واژگون شدن دولت مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دیگر هیچ دولتی را قانونی نمی شمردند. روی کار آمدن کِندی در آمریکا و شهرت مخالفت او با حکومت فردی شاه و به دنبال آن تشکیل دولت امینی که به جبهه ملی اجازه فعالیت و گردهمایی داد، موجب شد که اینان جانی بگیرند و گمان برند که می‌توانند با بسیج ناراضیان و مخالفان شاه، دور را از دست دیگران بقاپند. ایراد اساسی جبهه ملی این بود که آن چه به نام انقلاب سفید یا انقلاب شاه و ملت خوانده شد. در واقع سرآغاز خودکامگی شاه است و باید از همان هنگام در برابر آن ایستاد. در ضمن شرایط زمانی را نیز برای چنین رویارویی مناسب می‌دانستند. ناخرسندی روحانیان مخالف - گذشته از گروه کوچکی که ایرادشان همانند جبهه ملی بود این بود که شرع اسلام اصل مالکیت را محترم شمرده است و به هر حال زمینهای وقف را نمی‌توان و نباید مشمول اصلاحات ارضی کرد. راستش این بود که بسیاری از این دسته از روحانیان نگران درآمدی بودند که از راه وقف نصیب آنان می‌شد و با آن یا زندگی آسوده ای برای خود سامان داده بودند یا آن درآمد را میان طلبه ها پخش می‌کردند و از این راه پایه قدرتی برای خود فراهم می آوردند. این دو گروه از پیش از ششم بهمن ۱۳۴۱ در بازار و دانشگاه تهران دست به تظاهراتی زدند که با بی اعتنایی مردم روبه رو شد و پلیس به آسانی آنان را پراکنده ساخت. تبلیغات این مخالفان در روستا سخت بی اثر بود چرا که دهقانان منافع خود را در اصلاحات پیشنهادی می‌دیدند و رفتار شاه و دولت و مسئولان اصلاحات ارضی آنان را پشتیبان پر و پا قرص دستگاه کرده بود. در چنین شرایطی شاه برای توزیع اسناد مالکیت کشاورزان به قم رفت و در صحن حضرت معصومه سخنرانی بسیار زیرکانه و شیوایی کرد و طی آن با استواری فراوان یادآور شد که بساط مفت خوری را از ایران برچیده است و ارتجاع سیاه - روحانیان مخالف اصلاحات - را خطرناکتر از مخربان سرخ برشمرد و افزود: ... دلم به حال ارتجاع سیاه می‌سوزد که چرا نمی‌فهمند... این چه مذهب است که عده ای، عده ای را استثمار می‌کنند. منبع: یادداشت‌های عَلَم/جلد اول http://eitaa.com/yaranhamdel