eitaa logo
کانال یاران همدل
94 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
13.6هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 زندگی طوفانی 📖خاطرات سید حسن تقی‌زاده نهضت مشروطیت این اوقات مقارن همان اوقاتی بود که در تهران جنبش و نهضت مشروطیت شروع شده و اوایل انقلاب بود که شرح آن از مبارزات با عین الدوله و رفتن علماء به حضرت عبدالعظیم (ع) و برگشتن آنها به تهران و بعدها واقعة قيام علماء و اجتماع مردم در مسجد جامع و سختگیری که از طرف دولت به آنها شد و منتهی به رفتن آنها به قم گردید و در این اثنا که آقایان در قم بودند در تهران طلاب و تجار و کسبه قیام کرده و به سفارت انگلیس رفته متحصن شدند تقاضای مجلس ملی کردند که عاقبت به اعلان ایجاد مجلس ملی منتهی گردید ولی در تبریز به علت سختگیری و استبداد فوق العادة وليعهد يعنى محمد علی میرزا هیچ نوع جنبشی ممکن نبود و در عین آنکه در تهران برای ایجاد و تشکیل مجلس شورای ملی انتخابات به عمل میآمد هنوز در تبریز استبداد سخت فرمانروا .بود. حتی اخبار تهران هم منتشر نمی شد و غالباً خبر هم نداشتند تا آنکه بالآخره در اواخر ماه رجب ۱۳۲۴ ه‍.ق در تبریز هم انقلابی وقوع یافت و مردم در کنسولخانه انگلیس متحصن شدند و عاقبت ولیعهد تسلیم شد و مجبور به اعلان مشروطیت و نشر اخبار تهران گردید و انتخابات برای فرستادن وکلای آذربایجان به تهران شروع شد. http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 زندگی طوفانی 📖خاطرات سید حسن تقی‌زاده نهضت مشروطیت این اوقات مقارن همان اوقاتی بود که در تهر
🔰 زندگی طوفانی 📖خاطرات سید‌حسن تقی‌زاده نصرالله‌خان مشیرالدوله وقتی که مظفرالدین شاه مجبور شد عین‌الدوله را معزول کند میرزا نصرالله‌خان مشیرالدوله صدراعظم شد. او را مأمور کردند برود قم و دستخط مشروطیت را بدهد و آقایان را برگرداند. وقتی این کار شد بنای افتتاح مجلس شد. او قانون اساسی را که مظفرالدین شاه امضاء کرده بود با یک طمطراق به مجلس آورد. پسران او میرزا حسن‌خان مشیرالدوله و میرزا حسین‌خان مؤتمن‌الملک که در خارجه تحصیل کرده بودند مایۀ بزرگی شدند. آنها را در دوران ناصرالدین شاه به فرنگستان فرستاد. معروف است به رشت که رسیدند ناصرالدین شاه خبردار شد خیلی برآشفت تلگراف کردند از رشت آنها را برگردانند. بعدها به تدبیری رفتند. http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 زندگی طوفانی 📖خاطرات سید‌حسن تقی‌زاده نصرالله‌خان مشیرالدوله وقتی که مظفرالدین شاه مجبور شد
🔰 زندگی طوفانی 📖خاطرات سید حسن تقی‌زاده ″نظر محمد علی شاه″ بعد از فوت مظفرالدین شاه محمدعلی شاه که جای او را گرفت قلباً بر خلاف مشروطه بود. مجلس اصرار داشت کابینه درست بشود و وزراء قبول مسئولیت کنند، آنها قبول نمی‌کردند. از این وحشت می‌کردند که وزیر بیاید تابع مجلس باشد. مجلس هم تند بود فشار می آورد. آخر هیأتی درست کردند فرستادند به مجلس معرفی بکند. کله گنده شان هم نایب السلطنه کامران میرزا برادر مظفرالدین شاه و پدرزن محمد علی شاه بود. محمدعلی شاه فکر میکرد از عهده اینها ساخته نیست جلو مجلس بایستند، مجلس خیلی تند بود. هر روز هم تندتر می‌شد محمدعلی شاه از عهده بر نمی آمد. نظرش این بود که امین السلطان را از فرنگستان بیاورند او را رئیس الوزراء بکنند. میرزا نصرالله خان مشیرالدوله فهمیده بود که محمدعلی شاه او را از میان بر می‌دارد لذا استعفاء داد و کنار رفت به حال ناخوشی بود. بغتةً مُرد. خیلی هم قال و قیل شد و چیزهایی در آن باره شایع کردند. وزیر افخم سلطانعلی خان که وزیر داخله بود، رئيس الوزراء شد. او پدر امیر افخم بود که جزء هیأت رئیسه مجلس سنا بود و اخیراً فوت کرد. http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 زندگی طوفانی 📖خاطرات سید حسن تقی‌زاده ″نظر محمد علی شاه″ بعد از فوت مظفرالدین شاه محمدعلی شا
🔰 زندگی طوفانی 📖خاطرات سید حسن تقی‌زاده ″محمدعلی شاه و تبریزی‌ها″ اهل تبریز با محمدعلی شاه خیلی بد بودند. او تلگراف کرده بود اسباب‌هایش را بیاورند تهران. اسبابها را بار قاطر کردند به تهران بیاورند که تبریزی‌ها جلوی قافله را گرفتند که ما نمی‌گذاریم چرا می‌برد؟ جلوی اسب و قاطر را گرفتند. خیلی به محمدعلی شاه که شاه شده بود برخورد. او با تبریزی‌ها خیلی بد بود. بعدها اسم تبریز نمی‌شد پیش او برده شود. آن قدر بد بود که خیار بیلانکوه را که از تبریز برایش آورده بودند دور انداخت و گفت: چیزی که از تبریز بیاید نمی‌خورم. البته دشمنی با تبریز باعث زحمتش شد. هر روز میانه‌اش با مجلس بدتر می‌شد وقتی شاه شد تمام سفرا را دعوت کرد ولی مجلسی‌ها را دعوت نکرد. غوغای سختی در مجلس در گرفت که وجود مجلس را نادیده گرفته. آقا سید حسین بروجردی داشتیم که خیلی تند بود و بلند حرف میزد نطق کرد گفت: پس معلوم میشود مجلس وجود ندارد. پس چرا ما اینجا نشسته‌ایم به اندازه‌ای غوغا شد که محمدعلی شاه ترسید. http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 زندگی طوفانی 📖خاطرات سید حسن تقی‌زاده ″محمدعلی شاه و تبریزی‌ها″ اهل تبریز با محمدعلی شاه خیلی
🔰 زندگی طوفانی 📖خاطرات سید حسن تقی‌زاده ″مذاکره با سیدین سندین″ اسبابهایش را که می‌خواستند بیاورند و تبریزی‌ها جلویش را گرفتند و به او که خبر رسید، دیوانه شد، خیلی تند شد. فرستاد آقا سید عبدالله بهبهانی و میرسید محمد طباطبایی را طلب کرد پیش خودش. آنها آمدند. آن وقت که رسیدند این یک مرتبه ترکید. گفت مگر ما نوکر اینها هستیم. مثل ترقه از شدت عصبانیت هی بالا می‌رفت و می‌گفت من تحمل نمی‌کنم اسباب مرا توقیف کرده‌اند. مرحوم بهبهانی دید که این خیلی داد و قال می‌کند یک مرتبه گفت: «محمد علی شاه شما پادشاه مملکتید، شما نباید رشته را گم کنید. این تندی شایسته شما نیست وقتی این را گفت محمد علی شاه یک مرتبه فرو نشست. http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 زندگی طوفانی 📖خاطرات سید حسن تقی‌زاده ″رئيس‌الوزراهای بعد″ این کشمکش همین طور با تبریزی‌ها و مشروطه‌طلبها بود تا اینکه امین‌السلطان را خواست امین‌السلطان رفته بود به ژاپن. اوایل مظفرالدین شاه هر چه طرفیت بود با امین‌السلطان بود تا معزول شد و رفت به قم. امین‌الدوله را که حاکم تبریز بود و امین‌السلطان او را از سر خود باز کرده و به آنجا فرستاده بود. از آذربایجان خواستند و صدراعظم شد. من آنجا بودم امین‌السلطان اتباع زیادی داشت. با آخوندها و تمام دنیا مربوط بود. همه از او منتفع می‌شدند. امین‌الدوله بواسطة عدم موفقیت در قرض از انگلستان مستعفی و میرزا محسن خان مشیرالدوله به شورای وزیران منصوب شد و چون موفق نشد دوباره امین‌السلطان منصوب شد که قرضۀ اول را از روسیه گرفت. امین‌السلطان وقتی معزول شد از ایران رفت به قفقازیه و به داغستان، آنجا شهری است پایتخت داغستان که فرنگی‌ها قفقاز شمالی می‌نامند. شیخ شامل و اینها از آنجا بودند. بعد به سایر کشورها و به ژاپن مسافرت کرد. البته علماء و غیره طرفدار او بودند. سعی زیاد می‌کردند و موفق نمی شدند. مشروطه از اینجا شد که گفتند عین‌الدوله را نمی‌خواهیم. میگم گفتند این هم آنتریک او بود. بعد از مشیرالدوله (میرزا نصرالله خان) سلطانعلی خان وزیر افخم در ششم صفر ۱۳۲۵ رئيس الوزراء شد که بعد از آن اتابک اعظم امین السلطان شد که از سال ۱۳۲۱ به این طرف در خارج بود. بعد از او، محمدعلی شاه، مشیرالسلطنه را بجای او گذاشت. البته مشیرالسلطنه مناسب مشروطیت نبود. هیچ بصیرتی در این کارها نداشت پس باعث تعجب شد. البته مجلس نمی خواست قبول کند ولی به این نظر که شاه آزاد است در تعیین رئیس کابینه، مخالفت نکردند. پیش خود می‌گفتند اگر نخواستیم به او رأی عدم اعتماد نمی‌دهیم می‌رود پیکارش همین طور هم شد. سعدالدوله را هم آورد وزیر خارجه کرد مجلس خیلی بر ضد این کابینه بود و هیچ نپسندیدند. بعد از اندکی در ۱۸ رمضان معزولشان کردند. http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 زندگی طوفانی 📖خاطرات سید حسن تقی‌زاده ″رئيس‌الوزراهای بعد″ این کشمکش همین طور با تبریزی‌ها و
🔰 زندگی طوفانی 📖خاطرات سید حسن تقی‌زاده کابینه ناصر الملک مجلس خیلی طرفداری کرد از ناصر الملک که وزیر مالیه بود. او رئیس الوزراء شد. او اشخاصی را که موافق مجلس بودند انتخاب کرد به جز آصف الدوله حاكم سابق خراسان که مطبوع مجلس نبود. ولی ناچار چـون کس دیگر پیدا نشد او را وزیر داخله کرد مجلس از این کابینه خیلی راضی بود و طرفداری زیاد داشت. به همان جهت هم محمدعلی شاه بر ضد آنها بود. تا آنکه مصمم شد کلک آنها را بکند و یک روز هم اینها را احضار کرد و توقیف نمود. چرچیل نائب سفارت انگلیس اجازه خواست و رفت پیش محمد علی شاه و گفت این شخص نشان بزرگی از دولت انگلیس دارد. آنجا ماند تا او را گرفت و با خودش برد ناصر الملک تقاضا کرد که او را اجازه بدهند برود خارج ایران همانطور شد فردای همان روز رفت به خارجه. در دنباله همان چیزها بود که شاه خواست با مجلس گرم بگیرد و ناصرالملک را بخواهد به او تلگراف هم فرستاد و احوالپرسی کرد. او هـم جـواب تملق آمیزی داد ولی نیامد. حاجی مفاخر الدوله نبوی این شعر را پیشنهاد کرد که برای او بنویسند 🔹هله نومید نباشی که تو را شاه براند 🔹در اگر بر تو ببندد برو و صبر کن آنجا 🔹گرت امروز براند نه که فردات بخواند 🔹به سر صبر تو را او به سر صدر نشاند ناصر الملک احوال شما چطور است؟ او جوابی با ادب داد ولی خودش نیامد. http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 زندگی طوفانی 📖خاطرات سید حسن تقی‌زاده ″کابینه ناصر الملک″ مجلس خیلی طرفداری کرد از ناصر المل
🔰 زندگی طوفانی 📖خاطرات سید حسن تقی‌زاده ″بمب‌اندازی به شاه″ بعد از او غوغا شد بازار را بستند آخر این قدر کشمکش شد تا عاقبت بین طرفین صف‌آرایی شد. نظام‌السلطنه جای ناصرالملک آمد (۱٦ ذیقعده) و در ٢٦ محرم ۱۳۲۶ دوباره نظام‌السلطنه رئيس‌الوزراء شد. محمدعلی شاه خودش آمد به مجلس، قسم خورد آشتی کردند. کنار قرآن نوشت و مهر کرد. یک قدری گرمی شد که بمب‌اندازی به او همه را خراب کرد. من رفته بودم به منزل امام جمعه خویی که در سه راه امین حضور بود. یک مرتبه صدای زیادی به گوش رسید. گفتند به شاه بمب انداختند. بعد گفتند جان بدر برده است. همه نگران شدند که فتنه می‌شود. همین طور هم شد. http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 زندگی طوفانی 📖خاطرات سید حسن تقی‌زاده ″بمب‌اندازی به شاه″ بعد از او غوغا شد بازار را بستند آ
🔰 زندگی طوفانی 📖خاطرات سید حسن تقی‌زاده ۵ـ بسوی تهران وکالت در مجلس اول (۱۳۲۶ - ۱۳۲۴ هـ.ق): اینجانب در این اوقات که در تبریز خبر و اثری از آزادی و مشروطیت و مجلس و از وقایع تهران نبود مأیوس شده به قصد رفتن به تهران از تبریز حرکت کردم تا از راه روسیه خود را به تهران برسانم. در این مسافرت مرحوم میرزا علیمحمدخان (تربیت) که در زیر تربیت من بود با من همراه بود. وقتی که از سر حد جلفا عبور کردیم برای دیدن منسوبین خانواده پدرم در حوالی اردوباد دو سه روزی به همان قریه ونند که ذکرش گذشت رفتیم. ولی بدبختانه در آن موقع جنگ ارامنه و مسلمانان قفقاز کمال شدت داشت. در همان حوالی هم جنگ و جدال در گرفت و دهات ارمنی و مسلمان بهم حمله می‌کردند و کشت و کشتار پیش آمد بطوری که ما دیگر قادر به حرکت و برگشتن به جلفا و مداومت در راه خودمان بسوی تفلیس و باکو نشدیم. بعد از شانزده روز توقف اجباری در آن قریه ناچار دل به دریا زده به وسیله دو اسب به راه افتادیم که بیاییم. وقتی که مجدداً به جلفای روس رسیدیم دوستانی که در آنجا داشتم خبر دادند که از جلفای ایران اطلاع پیدا کردند که روز قبل در تبریز انقلاب پیدا شده است و مردم به کنسولخانه انگلیس رفته‌اند. من که نهایت شوق به اشتراک در این کار انقلاب را داشتم ابتدا قصد کردم که دوباره از رودخانه ارس رد شوم و برگشته به تبریز بروم. اما چون تشریفات تجديد تذکره و سایر مقدمات قدری مشکل بنظر آمـد عـزم بـه مداومت در راهی که از اول قصد داشتم جزم کرده و از جلفا به نخجوان آمدم و از آنجا با راه‌آهن تا تفلیس رفتم. ادامه دارد... http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 زندگی طوفانی 📖خاطرات سید حسن تقی‌زاده ۵ـ بسوی تهران وکالت در مجلس اول(۱۳۲۶ - ۱۳۲۴ هـ.ق): ای
🔰 زندگی طوفانی 📖خاطرات سید حسن تقی‌زاده ۵ـ بسوی تهران وکالت در مجلس اول (۱۳۲۶ - ۱۳۲۴ هـ.ق): ″در تفلیس در تفلیس دوستان آزادی طلب انقلابی متعدد داشتم که از آن جمله بود میرزا جليل محمد قلیزاده مؤسس و مدیر روزنامه ملانصرالدین. پس از تجدید عهد با این دوستان به باکو رفتم. در باکو ایرانیها کمیته انقلابی داشتند به اسم «اجتماعيون عاميون» یعنی سوسیال دموکرات و در ارتباط با انقلابیون مسلمان قفقاز بودند که در آن موقع انقلاب اول روسیه کمال شدت را داشت. http://eitaa.com/yaranhamdel