eitaa logo
کانال یاران همدل
94 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
13.8هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آقای رئیسی از ورزشکاران این رشته تعریف می‌کند: پانزده ساله بودم و خیلی به ورزشهای رزمی علاقه داشتم، روزی آقا حشمت‌اله به خانه ما آمد و دید دارم ورزش می‌کنم؛ با مهربانی به من پیشنهاد داد که به باشگاه استاد حق‌شناس بروم و قرار شد از فردا با هم به آنجا برویم. فردای آن روز سر ساعت مقرر به در خانه ما آمد و من را به باشگاه برد. پنج سال بعد از وقتی که با شهید حشمت‌اله به باشگاه رفتم؛ مربیگری پایگاه شهید چمران به من واگذار شد تا جایی که نشان بهترین مربی استانی را دریافت کردم. کلاس ووشویی که ایشان راه اندازی کرده بود همچنان ادامه داشت و چندین قهرمان در آن رشته به جامعه ورزشی کشورمان تحویل داد؛ کسانی مثل غلامرضا طاعتی قهرمان سال ۸۸ کشوری، سلمان ترکی صاحب چندین مقام کشوری و از ستارگان جهانی، حبیب بهمنی قهرمان کشوری و مدال آور مسابقات جهانی کانادا، حمید شیروانی و محمد حبیبی و جمشید صالحی و... که همگی از افتخار آفرینان کشور شده‌اند. برگرفته از کتاب: پرواز دیده‌بان http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 خاکهای نرم کوشک 📝زندگینامه شهید عبدالحسین برونسی 🎬قسمت ۷ ″فاطمه ناکام برونسی و راز آن شب″ ده
🔰 خاکهای نرم کوشک 📝زندگینامه شهید عبدالحسین برونسی 🎬قسمت ۸ ″فاطمه ناکام برونسی و راز آن شب″ تا بیاید تو خانه مادر یکریز پرخاش کرد بالاخره تو اتاق عبدالحسین به‌اش گفت قابله که دیگه اومد خانه به من چکار داشتین؟ دیگر امان حرف زدن نداد به مادرم، زود آمد کنار رختخواب بچه قنداقه‌اش را گرفت و بلندش کرد یک هو زد زیر گریه مثل باران از ابر بهاری اشک می ریخت. بچه را از بغلش جدا نمی کرد. همین طور خیره او شده بود و گریه می کرد. «برای چی گریه می‌کنی؟» چیزی نگفت. گریه اش برام غیر طبیعی بود فکر می‌کردم شاید از شوق زیاد است کمی که آرامتر شد، گفتم: «خانم قابله می‌خواست که ما اسمش را فاطمه بگذاریم» با صدای غم‌آلودی گفت: «منم همین کارو می‌خواستم بکنم، نیت کرده بودم اگه دختر باشه، اسمش رو فاطمه بگذارم.» گفتم: راستی عبدالحسین ما چای، میوه هر چی که آوردیم هیچی نخوردن می گفت: «اونا چیزی نمی‌خواستن» بچه را گذاشت کنار من، حال و هوای دیگری داشت مثل گلی بود که پژمرده شده باشد. بعد از آن شب همان حال و هوا را داشت هر وقت بچه را بغل می‌گرفت دور از چشم ماها گریه می کرد. می دانستم عشق زیادی به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دارد. پیش خودم می گفتم چون اسم بچه رو فاطمه گذاشتیم حتماً یاد حضرت می افته و گریه‌اش می گیره. پانزده روز از عمر فاطمه می‌گذشت باید می‌بردیمش حمام و قبل از آن باید می‌رفتیم به دنبال قابله. هرچه به عبدالحسین گفتیم برود گفت: «نمی خواد.» آخه قابله باید باشه. با ناراحتی جواب می داد: «قابله دیگه نمیآد خودتون بچه را ببرین حمام» آخرش هم نرفت آن روز با مادرم بچه را بردیم حمام و شستیم. چند روز بعد تو خانه با فاطمه تنها بودم بین روز آمد و گفت: «حالت که ان‌شا‌ءالله خوبه؟» گفتم: « آره، برای چی؟» گفت: «یک خونه اجاره کردم نزدیک مادرت می‌خوام بند و بساط رو جمع کنیم و بریم اونجا.» چشمام گرد شده بود. گفتم: «چرا می خوای بریم؟ همین خونه که خوبه. خونه بی اجاره» گفت: نه این بچه خیلی گریه می کنه و شما اینجا تنهایی، نزدیک مادرت باشی بهتره. مکث کرد و ادامه داد: می‌خوام خیلی مواظب فاطمه باشی. شروع کردیم به جمع و جور کردن وسایل..... صاحبخانه وقتی فهمیده بود می خواهیم برویم ناراحت شد آمد پیش او گفت: «این خونه که دربستی هست از شما هم که نه کرایه می‌خوایم نه هیچی چرا می‌خوای بری؟» «دیگه بیشتر از این مزاحم شما نمی شیم» «چه مزاحمتی عبدالحسین! برای ما که زحمتی نیست، همینجا بمون، نمی خواد بری.» قبول نکرد پا تو یک کفش کرده بود که برویم و رفتیم. فاطمه نه ماهه شده بود اما به یک بچه دو سه ساله می‌مانست. هر کس می‌دیدش، می‌گفت: «ماشاءالله این چقدر خوشگله.» صورتش روشن بود و جذاب. یک بار که عبدالحسین بچه را بغل کرده بود و گریه می‌کرد مچش را گرفتم. پرسیدم: «شما چرا برای این بچه ناراحتی؟» سعی کرد گریه کردنش را نبینم گفت: «هیچی دوستش دارم چون اسمش فاطمه است خیلی دوستش دارم.» نمی‌دانم آن بچه چه سری داشت. خاطره اش هنوز هم واضحتر از روشنایی روز توی ذهنم مانده است. مخصوصاً لحظه‌های آخر عمرش؛ وقتی که مریض شده بود و چند روز بعدش هم فوت کرد. بچه را خودش کفن پوشید و خودش دفن کرد. برای قبرش، مثل آدم های بزرگ قشنگ یک سنگ قبر درست کرد. رو سنگ هم گفته بود بنویسید فاطمه ناکام برونسی.» چند سالی گذشت. بعد از پیروزی انقلاب و شروع جنگ، عبدالحسین راهی جبهه ها شد. بعضی وقتها مدت زیادی می گذشت و ازش خبری نمی شد گاه گاهی می رفتم سراغ همسنگری هاش که می آمدند مرخصی احوالش را از آنها می پرسیدم. یک بار رفتم خبر بگیرم یکی از بسیجی ها عکسی نشانم داد. عکس عبدالحسین بود و چند تا رزمنده دیگر که دورش نشسته بودند گفت: «نگاه کنید حاج خانم این جا آقای برونسی از زایمان شما تعریف می‌کردن.» یک آن دست و پام رو گم کردم صورتم زد به سرخی، با ناراحتی گفتم: «آقای برونسی چکارها می کنه!» کمی بعد خداحافظی کردم و آمدم. از دستش خیلی عصبانی شده بودم. همه اش می گفتم: «آخه این چکاریه که بشینه برای بقیه از زایمان من حرف بزنه؟!» چند وقت بعد از جبهه آمد مهلتش ندادم درست و حسابی خستگی در کنه حرف آن جریان را پیش کشیدم. ناراحت و معترض گفتم یعنی زایمان هم چیزیه که شما برین برای این و اون صحبت کنید؟!» خندید و گفت: «شما می‌دونی من از کدوم مورد حرف می‌زدم؟» به‌اش حتی فکر نکرده بودم گفتم: «نه» خنده از لبش رفت. حزن و اندوه آمد تو نگاهش آهی کشید و گفت: «من از جریان دخترم فاطمه حرف می‌زدم» ادامه دارد... راوی: همسر شهید http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 خاکهای نرم کوشک 📝زندگینامه شهید عبدالحسین برونسی 🎬قسمت ۸ ″فاطمه ناکام برونسی و راز آن شب″ تا
🔰 خاکهای نرم کوشک 📝زندگینامه شهید عبدالحسین برونسی 🎬قسمت ۹ ″فاطمه ناکام برونسی و راز آن شب″ یکدفعه کنجکاوی‌ام تحریک شد افتادم تو صرافت این که بدانم چی گفته سالها از فوت دختر کوچکمان می گذشت، خاطره‌اش ولی همیشه همراه من بود بعضی وقتها حدس می‌زدم که باید سری توی آن شب و تو تولد فاطمه باشد ولی زیاد پی‌اش را نمی‌گرفتم بالاخره سِرّش را فاش کرد اما نه به طور کامل و آن طوری که من می خواستم گفت: «اون روز قبل از غروب بود که من رفتم دنبال قابله، یادت که هست؟» گفتم: «آره که ما رفتیم خونه خودمان» سرش را رو به پایین تکان داد پی حرفش را گرفت. همونطور که داشتم می‌رفتم یکی از دوستهای طلبه رو دیدم، اون وقت تو جریان پخش اعلامیه، یک کار ضروری پیش اومد که لازم بود من حتماً باشم؛ یعنی دیگه نمی‌شد کاریش کرد.¹ توکل کردم به خدا و باهاش رفتم... جریان اون شب مفصله همین قدر بگم که ساعت دو، دو و نیم شب یکهو یاد قابله افتادم با خودم گفتم ای داد بیداد من قرار بود قابله ببرم. می‌دونستم که دیگه کار از کار گذشته و شما خودتون هر کار بوده کردین. زود خودم را رسوندم خونه. وقتی مادر شما گفت قابله رو می‌فرستی و میری دنبال کارت شصتم خبردار شد که باید سری توی کار باشه ولی به روی خودم نیاوردم.» پاورقی: ۱- نیت پاک وخلوص شهید برونسی زبانزد همه آنهایی که او را می‌شناخته‌اند بوده و هست. برای خدمت به انقلاب و مبارزه با رژیم طاغوت حقیقتاً سر از پا نمی‌شناخت و این که به خاطر انقلاب شدیدترین مشکلات خودش را فراموش کند یک امر طبیعی بود برای ما. ادامه دارد... راوی: همسر شهید http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 الزام سیاسی به چه معناست؟ 🔺 تعهد و الزام سیاسی یکی از مباحث اساسی ‌در فلسفه سیاسی است که بیانگر روابط اخلاقی بین فرد و دولت است و در معنای خاص خود با این پرسش بنیادین مواجه است که چرا و بنا به کدام دلایل اخلاقی باید از دولت اطاعت کرد. 🔹این بحث، به‌ویژه از سوی آن دسته از فیلسوفان سیاسی طرح شده است که معتقدند افراد تنها نسبت به قدرت و نظم سیاسی مشروع الزام و تعهد دارند و هیچ تکلیف اخلاقی نسبت به اطاعت از حکومت مبتنی بر زور ندارند، بنابراین باید دلایل قانع‌کننده‌ای یافت که لزوم اطاعت شهروندان از حکومت را توجیه کند. 🔸الزام سیاسی در این معنا یک رابطه یک‌سویه است که بیانگر وظایف و تعهدات فرد نسبت به دولت است؛ اما برخی از نویسندگان گستره معنایی الزام سیاسی را شامل وظایف دولت نسبت به شهروندان نیز دانسته‌اند. 🔹جان هورتن الزام سیاسی ‌را طرحی از فیلسوفان برای شناسایی و ارتباط دسته‌ای از مسائل مربوط به روابط فرد و نظام سیاسی می‌داند. http://eitaa.com/yaranhamdel
34.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 جان لاک؛ سه پرسش درباره حکومت، آزادی مذهب(رواداری) و آموزش ✍جان لاک، فیلسوفی متعلق به سده هفدهم است، او را در مقام فیلسوف سیاسی، از بنیان‌گذاران لیبرالیسم و قراردادگرایی سیاسی می‌دانند. نظریه‌های مشهور او درباره تساهل مذهبی، حقوق شهروندان و اهمیت آموزش در شکل‌گیری شخصیت انسان‌ها تا امروز نفوذ و اهمیت خود را حفظ کرده است. 🎙در این ویدئو به طور خلاصه با اندیشه‌ها و دو رساله او درباره حکومت آشنا می‌شویم. http://eitaa.com/yaranhamdel
27.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 حکمرانیِ خوب! 🔹در این ویدئو، هشت ویژگی «حکمرانی خوب»/(good governance) به زبان ساده و با ذکر مثال، تعریف و تشریح شده است. در این ویدئو نشان داده می‌شود وقتی راجع به حکومت خوب حرف می‌زنیم، دقیقا درباره چه چیزی صحبت می‌کنیم‌. http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 معمای امنیت ✍هنگامی که صحبت از امنیت به میان‌ می‌آید، بلافاصله این پرسش به ذهن خطور می‌کند که اصولا چه هنگام و تحت چه‌ شرایطی ناامنی به وجود می‌آید؟ «کنت والتز» از صاحبنظران مشهور روابط بین‌الملل بر این‌ اعتقاد است که منابع ناامنی در سه سطح قابل‌ طبقه‌بندی است: 1)برخی فلاسفه، منبع اصلی‌ ناامنی را در طبع بشر جستجو می‌کنند و معتقدند که با رشد آموزشی، اخلاقی، مذهبی و فلسفی، بشر می‌تواند در صلح و آرامش زندگی‌ کند. 2) گروهی دیگر معتقدند که اتخاذ روش‌های نادرست توسط جوامع، سیستم‌های‌ اقتصادی و ملت‌ها می‌تواند عامل ناامنی باشد و بر این اساس اصلاح این ساختارها را عامل‌ برطرف‌کننده‌ جنگ درگیری می‌دانند. 3) سومین گروه مهم‌ترین منبع ناامنی را در آنارشی‌ حاکم بر روابط میان دولت‌ها در سطح جهانی‌ می‌دانند. 💥در مطالعات معاصر روابط بین‌الملل، از این مسئله به عنوان «معمای امنیت» نام‌ برده‌ می‌شود. درون هر سیستم فاقد مرجع فائقه‌ مرکزی، هر واحد از سوی واحد دیگر- حتی‌ به صورت بالقوه- احساس خطر می‌کند و برای‌ دفع تهدید امنیتی، اقداماتی را انجام می‌دهد، نظیر این تصور در واحدهای دیگر، نسبت به‌ خود این واحد وجود دارد. http://eitaa.com/yaranhamdel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 مذهبی‌ها در اقلیت‌اند؟ ⁉️ کدام تبر مارپیچ سکوت را درهم می‌شکند؟ ♨️ فریاد شهید آوینی وسط سالن سینما ________________________ 🔹 برشی از سخنرانی به مناسبت ۲۱شهریور، روز سینما http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 📣 امام حسن عسکری عليه السلام: ✍️ مجادله مكن كه احترامت از بين مى رود. 👈 تحف العقول، صفحه ۴۸۶ http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 سلام بر یاران بی تکرار 🔥ظرفیتهای آسیب‌زای انقلاب 🔥 🔹 تفرقه در امت و ملت 🔹خطر نفوذی ها ی هفت رنگ در تمامی جناح ها و احزاب اعم از اصولگرا، اصلاح طلب، مشارکت، اعتدال و خصوصا آقازاده‌های تصمیم‌ساز 🦀 بیشترین نفوذی ها و جواسیس در تیم ظریف نیویورکی کشف شد 🔹 دنبال کردن خط اسلام منهای روحانیت، خط لیبرالیزم و سکولاریزم 🦀 محمد خاتمی 🦀 به قرآن نمی شود استناد کرد، در حال حاضر مطالب قرآن با برخی از دریافت‌های بشری سازگار نیست 🦀 محسن کدیور 🦀 امروز خدا در جامعه هیچکاره است 🔹ارائه چهره طاغوتی از حکومت 🔹 از بین بردن آرمانها و نمادهای انقلاب 🌸 حمله سازمان یافته به، ولایت و رهبری، سپاه پاسداران، جبهه مقاومت، فلسطین، سید حسن نصرالله، با شعارهای نه غزه نه لبنان 🔹 به حاشیه کشاندن امر به معروف و نهی از منکر 🔹 ارائه چند گانگی در رفتار، توسط مسئولین نظام 🦀 حسن روحانی 🦀 با دنبال کردن تئوری فنر، به مزدوران دون پایه، بصورت شبکه ای، در جامعه خط، بی اعتبار کردن رهبری را دنبال می‌کردند و شایعه نمودند که رهبری از همه امور دولت آگاه هستند و از طرفی همین پادوها در جامعه تردیدزائی می.کردند که چرا رهبری با دولت روحانی کاری نمی‌کند. 🦀 حسن روحانی 🦀 به دنبال پاسخگویی به رهبری، اظهار داشت بگذارید مردم بهشت و‌ جهنم را خود انتخاب نمایند. 🔹 وابستگی فکری مسئولین و نظام آموزشی به غرب 🦀 اصرار بیش از حد غربگدایان در اجرای سند ذلت بار ۲۰۳۰ 🌸 عمده اساتید دانشگاههای کشور تز و نگاه‌های غربی‌ها را تدریس نموده و روی آنها پافشاری می کنند 🔹 قانون شکنی توسط مسئولین و آقازاده‌ها و طیفهای رانتخوار 🌸 برخورد تسامح قوه قضاییه با بانیان فتنه ها و‌ اختلاسگران هزاران میلیاردی ... 🔹 طراحی و برنامه ریزی شدید دشمنان جهت یار گیری از درون کشور، خصوصا در طیف خواص و عناصر تاثیر گذار و تصمیم‌گیر و‌ تصمیم ساز 🔹 تفرقه در مسئولان نظام 🌸 چند گانگی گفتار در موضوعاتی مثل عفاف و حجاب، مذاکره، حمایت از میراث گرانبهای شهید حاج قاسم سلیمانی یعنی (کهکشان مقاومت)، شاخصهای انتخاب وزرا و ....... 🌹ای لاهوتی🌹 گر ببینی ناکسان بالا نشینند صبر کن روی دریا کف نشیند، قعر دریا گوهر است. 🌹دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست جای چشم، ابرو نگیرد، گرچه او بالاتر است 🔹سهم خواهی و ویژه‌خواری مسئولان و فرزندان آنها از انقلاب 🌸 در فتنه ۸۸، بنرهای زیادی با عکس مرحوم هاشمی و با عنوان ردای رهبری باید در جماران باشد‌ نه جای دیگر نصب کرده بودند. لذا می بینیم خاندان هاشمی در همه جا دارای پست و مقام می باشند 🌷زنان باردار ای مرد هوشیار🌷 اگر وقت ولادت مار زایند از آن بهتر به نزدیک خردمند که فرزند ناهموار زایند 🌹ای لاهوتی🌹 خداوند چگونگی نوع مرگ آدمها را براساس لیاقت شأن ، بستر سازی می‌نماید‌ 🔹 بی توجهی خواص 🌸 پروژه بی تفاوت سازی🌸 این پروژه در موسسه *رند* آمریکا طراحی و به مورد اجرا در آمده است. 🌹دنیا پر از تباهی است، نه بلحاظ وجود آدمهای بد، بلکه بخاطر سکوت آدمهای خوب 🔹 مسئولین در حد و اندازه انقلاب نیستند 🌸 بهار از درخت خشک نمی تواند بالا برود با احترام 🔴 🔴 سیامک لاهوتی 🔵🔵 http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 چهار چیز در گناه وجود داره که از خودِ گناه بدتره..... بی‌تفاوت نباشیم http://eitaa.com/yaranhamdel