eitaa logo
کانال یاران همدل
94 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
13.6هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
16.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 آیا همسر امام عسکری مادر امام زمان(عج) اروپایی بودند و از نسل حواریون حضرت عیسی(ع) بوده است! ⭕️ ماجرای جالب ازدواج ایشان با امام حسن عسکری علیه‌السلام http://eitaa.com/yaranhamdel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 بالاخره معلوم شد مزدور کیه؟!😏 📌هزینه‌ تهیه پیراهن‌های حامیان و جنبش ، بلیط‌های هواپیمای برای حضور در تجمعات بروکسل و نیویورک و... هزینه سفر به جام‌جهانی برای شعاردهی علیه تیم ملی فوتبال از کجا تأمین می‌شد؟! http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 پرواز تا بی نهایت 🙋از کودکی تا انقلاب ″در امتحانات رفوزه میشوی″ بعد از ظهر یکی از روزهای پایی
🔰 پرواز تا بی نهایت 🙋از کودکی تا انقلاب ″شاگرد بی بضاعت″ من تعداد هفت فرزند دارم و عباس در میان فرزندانم برترین آنها بود. او خیلی مهربان و کم توقع بود. با توجه به اینکه رسم بود تا هر سال شب عید برای بچه ها لباس نو تهیه شود؛ اما عباس هرگز تن به این کار نمی‌داد او می‌گفت اول برای همه برادرها و خواهرانم لباس بخرید چنانچه مبلغی باقی ماند برای من هم چیزی بخرید. به همین خاطر همیشه هنگام خرید اولویت را به خواهران و برادرانش می‌داد. او هر وقت می‌دید ما می‌خواهیم برای او لباس نو تهیه کنیم می‌گفت: «همین لباسی که به تن دارم بسیار خوب است.» و وقتی که لباسهایش چرک می‌شد بی آنکه کسی بداند خودش می‌شست و به تن می‌کرد. عباس هیچگاه کفش مناسبی نمی‌پوشید و بیشتر وقتها پوتین به پا می‌کرد. عقیده داشت که پوتین محکم است و دیرتر از کفشهای دیگر پاره میشود و آنقدر آن را می‌پوشید تا کف نما می‌شد. به خاطر می آورم روزی نام او را در لیست دانش آموزان بی بضاعت نوشته بودند. دایی عباس که ناظم همان مدرسه بود از این مساله خیلی ناراحت شد و به منزل ما آمد. از ما خواست تا به ظاهر و لباس عباس بیشتر رسیدگی کنیم تا آبروی خانواده حفظ شود. من از سخنان برادرم متأثر شدم. کمد لباسهای عباس را به او نشان دادم و گفتم نگاه کن ببین ما برایش همه چیز خریده‌ایم؛ اما خودش از آنها استفاده نمی‌کند. وقتی هم از او می پرسم که چرا لباس نو نمی‌پوشی؟ می‌گوید: در مدرسه شاگردانی هستند که وضع مالی خوبی ندارند. من نمی‌خواهم با پوشیدن این لباسها به آنان فخر فروشی کنم. راوی: مادر شهید بابایی http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 طومار سکوت ✅ ناگفته‌های روزهای اسارت و پس از آن 📖فصل دوم - در بند اسارت 🎬 قسمت اول ″آغاز مسی
🔰 طومار سکوت ✅ ناگفته‌های روزهای اسارت و پس از آن 📖فصل دوم - در بند اسارت ″آغاز مسیری سخت و مبهم/۲″ من که احساس می کردم تمرکز لازم را ندارم در جوابش گفتم: اگر چشمهایم را باز کنید بهتر می توانم جواب بدهم. او هم دستور داد چشمم را باز کردند. دیدم طرف صحبتم کسی است که دو سه تا ستاره روی شانه اش دارد و یک نفر از اون گنده‌تر که غیر از ستاره چیزهای دیگری هم به شانه و سینه اش آویزان بود عقب‌تر ایستاده. یک نفر هم با بیسیم انتهای چادر نشسته است. همان یارویی که دو سه تا ستاره داشت پرسید رفتار برادران عراقی با شما چطور بوده؟ با این که تمام بدنم کوفته بود و حال خوشی نداشتم از این سوال او چنان خنده ام گرفت که به زور توانستم خودم رو کنترل کنم گفتم: الحمد الله بد نبود در حد انتظار بود. گفت: خوب بگو ببینم چرا به جبهه آمده ای؟ گفتم: من یک سرباز هستم و در زمان جنگ وظیفه هر سربازی است که به جبهه برود، مگر سربازهای شما مانند من در خط مقدم نیستند؟ جوابم برایش قانع کننده به نظر می‌آمد. یک سری تکان داد و پرسید توپخانه شما در کجا قرار دارد؟ واقعیت این بود که من اصلاً جواب این سوال را نمی‌دانستم ولی پیش خودم گفتم این یارو که باور نمی‌کند خیال می‌کند می‌خواهم راستش را نگویم لذا کمی مکث کردم و سریع حدود مسیری که طی کرده بودم را در ذهنم محاسبه کردم و گفتم توپخانه ما حدود ۲۰ کیلومتری همین منطقه ای که اسیر شدم در پشت یک تپه در قسمت شرق شما واقع است. او جواب مرا به عربی برای پشت سری خود ترجمه کرد و او هم به بیسیم چی انتهای چادر گفت و نهایتاً بیسیم چی هم نمیدانم به کجا مخابره کرد. بعد پرسید: خوب خمپاره های شما کجا و در چه فاصله ای هستند؟ راستش این را هم نمی‌دانستم ولی سریع پیش خودم محاسبه کردم و گفتم خوب اگر توپخانه ۲۰ کیلومتر فاصله داشته باشد چون برد خمپاره کمتر است باید چیزی بگویم که جور در بیاید لذا در جواب گفتم: حدود ده کیلومتری خط اول شمال شرقی شما قرار گرفته. باز مانند مورد قبلی جواب مرا بیسیمچی به جایی انتقال داد. من اصلاً فکر نمی‌کردم این جوابهای ناقص و بی سر و ته مرا باور کنند ولی خوشبختانه خیلی هم خوششان آمده بود. در ادامه پرسید: رمز بیسیم شما در این عملیات چه بود کلاً کلمات رمز با معنای آن را برای ما بگو؟ با خودم گفتم عجب گیری افتاده ام آخر من از کجا بدانم مگر من بیسیم چی بودم من یک تیرانداز ساده بودم ولی باز نگفتم نمی‌دانم قبل از آن که به جبهه بیایم یک چیزهایی کلی از کلمات رمز و معنای آن شنیده بودم لذا همان کلمات را به عنوان رمز بیسیم به آنها گفتم. مثل کبوترها دانه ندارند پرسید معنایش چیست؟ گفتم: معنایش را متوجه نشدم چند مورد دیگر هم برایش گفتم او که انگار گیج شده بود گفت بگذریم. منظور من از رمز بیسیم چیز دیگری بود عیب ندارد به نظرم اطمینان پیدا کرده بودند که من دارم با آنها نهایت همکاری را می‌کنم. به همین خاطر از بعضی از جوابهایی که ناقص می‌دادم گذشت می‌کردند. در سوال بعدی پرسید آیا می‌توانی مقر نیروهای ایرانی را روی نقشه نشان بدهی؟ از این سوال کمی ترسیدم. ترسم از این بود روی نقشه اشتباهی بکنم و تمام زحماتم به هدر برود. لذا در جواب گفتم راستش من از نقشه سر در نمی آوردم من به طور شفاهی برای شما توضیح میدهم شما خودتان روی نقشه مکان مورد نظر را پیدا کنید. قبول کردند و من هم تا جایی که می‌شد برایشان بافتم. از نتیجه کار راضی به نظر می‌رسیدند. بعد از لحظاتی دستور داد غذا و چند نوع سیگار برایم توی سینی آوردند و تعارف کردند. من با اشاره چشم گفتم دستانم بسته است که همه با هم خندیدند و یکی از آنها دستم را باز کرد غذا را برداشتم و گفتم سیگاری نیستم تعجب کرده بودند که من سیگار نمی کشم چون آنها خودشان همه می‌کشیدند. بعد از خوردن غذا از من تشکر کردند و دادند مرا تا بغداد سالم ببرند و همین طور هم شد البته بین راه هم چند بازجویی کوچک و بزرگ داشتم ولی خیلی سخت نبود. ادامه دارد... منبع: کتاب طومار سکوت http://eitaa.com/yaranhamdel
35.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 چرا جناب عمر ابن خطاب مانع نوشتن وصیت رسول خدا ص شد؟ (رزیه یوم الخمیس) http://eitaa.com/yaranhamdel
46.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 مستند پایان مدارا «قسمت پایانی» ❓فتنه ۸۸ چگونه شکل گرفت؟ ❓اصلاحات چگونه باعث ایجاد فتنه شدند؟😱 ‼️نقش هاشمی رفسنجانی و خانواده‌اش در این فتنه چه بود؟!! 😳🤯 http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 رئیس جمهور تراز انقلاب اسلامی ✅ شخصیت مغتنم شهید رئیسی ۷) عبادت و راه انداختن کار مردم یک شب حا
🔰 رئیس جمهور تراز انقلاب اسلامی ✅ شخصیت مغتنم شهید رئیسی ۷) تنها کار رئیس جمهور! در جلسات شورای عالی امنیت ملی خیلی با حاج آقا رئیسی مشورت می‌کردیم. در سفر جاسک، هوا بسیار گرم بود و حاج آقا رئیسی بدون آب و غذا مشغول رسیدگی به امورات مردم بود بعد از تذکر همراهان، ایشان گفته بود: ما نباید یک دقیقه را هم برای خدمت به مردم از دست بدهیم. طوری با مردم در مسجد جامع گرم گرفته بود که انگار اصلاً از صبح کار دیگری نداشته است. علاقه‌اش به مردم و علاقه‌اش به پیش برد کار انقلاب و نظام و اینکه با سرعت عقب‌ماندگی‌ها جبران شود را در همه رفتار ایشان می‌دیدیم. گوینده خاطره: امیر سرلشکر موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران http://eitaa.com/yaranhamdel
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 ویدئوی جدید حاج علی ✌️ 👈 این قسمت: تفاوت شهدا با مسئولان دولت وفاق ملی پ‌ن: ۱- کولر گازی‌ها و وسایل گرمایشی در محل کار بانکی‌ها دکور است. بندگان خدا در گرما مثل یخ آب می‌شوند و در سرما بازم مثل آب یخ می‌بندند.😱🤦 ۲- شهید کریمی از شهدای شهر قزوین است http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 ایشون داماد آقای پزشکیان هستن که در سفر عراق همراهی شون می‌کنن؟👆 علی برکت الله ۲ http://eitaa.com/yaranhamdel