💎✨از امتحانات یک #شیعه
✅ اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : ْتَحِنُوا شِیعَتَنَا عِنْدَ ثَلَاثٍ عِنْدَ مَوَاقِیتِ الصَّلَاةِ کَیْفَ مُحَافَظَتُهُمْ عَلَیْهَا وَ عِنْدَ أَسْرَارِهِمْ کَیْفَ حِفْظُهُمْ لَهَا عِنْدَ عَدُوِّنَا وَ إِلَی أَمْوَالِهِمْ کَیْفَ مُوَاسَاتُهُمْ لِإِخْوَانِهِمْ فِیهَا.
♻ امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند : شیعیان ما را در سه وقت امتحان کنید در وقت#نماز که چه اندازه مواظبت می کنند ، در #اسرار تشیع که چه اندازه آن را از دشمن حفظ می کنند ، در#اموالشان امتحان کنید که چه اندازه با برادران خود همراهی می کنند.
📚الخصال ج ۱ ص ۱۰۳
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب_صبور
✅متن زیر را با دقت مطالعه کنید تا مقداری از خفقان شدید دوران موسی ابن جعفر (صلوات الله علیهما) و هدایت باطنی آن حضرت آگاه شوید:
🔴 هشام بن سالم میگوید: «من و ابوجعفر مؤمن الطاق بعد از وفات حضرت صادق (عليهالسلام) در مدینه بودیم و اکثر مردم اتفاقنظر داشتند بر آنکه عبدالله افطح پسر آن حضرت، بعد از پدرش امام است.
من و ابوجعفر نیز بر او وارد شدیم و دیدیم مردم به سبب آنکه روایت کردهاند امر امامت در فرزند بزرگ است؛ بر دور او جمع شدهاند.
ما داخل شدیم و از او مسئلهای پرسیدیم چنانکه از پدرش میرسیدیم.
پرسیدیم از او که زکات در چه مقدار واجب است؟
گفت: «در هر دویست درهم، پنج درهم واجب است.»
گفتیم: «در صد درهم چقدر؟»
گفت: «دو درهم و نیم.»
گفتیم: «به خدا قسم که مرجئه چنین چیزی که تو میگوئی نمیگوید.»
عبدالله دستهایش را به آسمان بلند کرد و گفت: «به خدا قسم که من نمیدانم مرجئه چه میگویند.»
پس ما حیران و سرگردان از نزد او بیرون آمدیم و در کوچههای مدینه میگشتیم و نمیدانستیم کجا و پیش چه کسی برویم، بهسوی مرجئه برویم یا بهسوی قدریه یا زیدیه یا معتزله یا خوارج؟
در این حال بودیم که من دیدم پیرمرد ناشناسی با دستش بهسوی من اشاره کرد که «بیا».
من ترسیدم که او جاسوس خلیفه عباسی منصور دوانیقی باشد، چون آن ملعون در مدینه جاسوسانی قرار داده بود که آنها متوجه شوند شیعیان امام جعفر صادق بر چه کسی اتفاق کردهاند تا او را به قتل برسانند، و من ترسیدم که او از ایشان باشد.
به ابوجعفر گفتم: «تو دور شو، همانا من بر خودم و بر تو خائف هستم لکن این مرد مرا خواسته است نه تو را، پس دور شو که بیجهت خود را به کشتن ندهی.»
پس ابوجعفر قدری دور شد و من همراه آن شیخ رفتم و گمان داشتم که از دست او خلاصی نخواهم شد.
پس مرا تا درب خانه حضرت موسی ابن جعفر (علیهالسلام) برد و گذاشت و رفت.
سپس خادمی از داخل خانه آمد و به من گفت: «داخل شو خدا تو را رحمت کند.»
پس داخل شدم و دیدم حضرت موسی بن جعفر است. آن حضرت بدون مقدمه فرمود: «بسوی من بیا نه بسوی مرجئه و نه قدریه و نه معتزله و نه خوارج، بسوی من، بسوی من.»
گفتم: «فدایت شوم! پدرت از دنیا درگذشت؟»
حضرت فرمود: «آری.» [برای اطمینان از این که او غایب نشده است این سوال پرسیده شده است]
گفتم: «فدایت شوم، بعد از او چه کسی امام ما است؟»
حضرت فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را هدایت خواهد کرد.»
گفتم: «فدایت شوم، عبدالله گمان میکند که او بعد از پدرتان، امام است.»
حضرت فرمود: «عبدالله، میخواهد خدا عبادت نشود.»
دوباره پرسیدم: «چه کسی بعد از پدر شما امام است؟
حضرت دوباره فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را هدایت خواهد کرد.»
با خود گفتم: «سؤال را خوب مطرح نکردم.» [و امام بهخاطر خفقان صریحا نمیخواهد امامت خودش را اذعان کند]
گفتم: «فدایت شوم آیا بر شما امامی هست؟»
حضرت فرمود: «نه».
پس هیبت و عظمت از آن حضرت مرا فرا گرفت، مانند آن هیبت و عظمتی که از طرف امام صادق مرا فرا میگرفت.
گفتم: «فدایت شوم، آیا سؤال کنم از شما آنچنان که از پدرتان سؤال میکردم؟»
حضرت فرمود: «سؤال کن و جواب بشنو ولی فاش نکن که اگر فاش کنی، بیم کشته شدن است.»
پس سؤالات از آن حضرت نمودم،
پس یافتم که او دریائی است.
گفتم: «فدایت شوم شیعه تو و شیعه پدرت در گمراهی و حیرت هستند، آیا آنها را آگاه کرده و بسوی امامت شما بخوانم؟»
حضرت فرمود: «هر کدام را که آثار رشد و صلاح در او مشاهده میکنی مطلع کن و از ایشان عهد بگیر که کتمان نمایند و اگر فاش کنند پس سرشان بریده است.» و با دست مبارکش بر حلقش اشاره فرمود.
پس من بیرون آمدم و به مؤمن الطاق و مفضل بن عمر و ابوبصیر و سایر شیعیان اطلاع دادم.
شیعیان امام کاظم (علیهالسلام) میآمدند و به امامت آن حضرت یقین میکردند و مراجعه نزد عبدالله را ترک کردند و فقط عده بسیار کمی نزد او میرفتند.
منابع:
الارشاد، شیخ مفید، ج۲، صص ۲۱۳-۲۱۵؛
الکافی، کلینی، ج۱، ص۳۵۲.
🍀🪻🔹🪻🍀
وعده ی شیرین من یمت یرنی😍
یکی از دوستان امام صادق علیه السلام در حال احتضار بود.
راوی می گوید: من رفتم و کنار او نشستم. در لحظات آخرش دیدم دستش را باز کرد و گفت: او
(بسطت إليک یدی یا علئ). یا علی،سلام الله علیه دستم را به سوی تو دراز کردم .
یعنی، حالا دیگر دستم از دنیا منقطع شد. این دست من است و دامان تو یا على علیه السلام ؛ دست خالی آمده ام و جز حب تو هیچ چیز ندارم؛ به دادم برس ای مولای من.
✋راوی می گوید: آن محتضر این جمله را که گفت، جان داد. پس از آن من خدمت امام صادق علیه السلام رفتم و ماجرا را گفتم. بعد برخاستم؛
👈چند قدم که دور شدم، خادمشان آمد و گفت: بیا، آقا با تو کار دارد. برگشتم. فرمود: دوباره آن جمله را که از آن محتضر شنیدی بگو. عرض کردم: در لحظات آخر دست خود را دراز کرد و گفت: (بسطت إليک یدی یا علی) امام صادق علیه السلام دو بار فرمود:
(رَآهُ وَاللهِ، رَآهُ وَاللهِ). 😍«به خدا علی را دیده، به خدا علی را دیده».
✅ما هم تمام آرزویمان همین است که دم جان دادن، دست به دامن مولای خود جان بدهیم. ما خدا را شاکریم که قلب ما کانون حب علی امیرواولادمعصوم او علیهم السلام است و همین سرمایه ی اصلی ماست؛ البته، به علاوه ی بغض دشمنانشان که هیچ وقت یادمان نرود. دشمنی با دشمنانشان در کنار دوستی خودشان سرمایه ی اصلی ماست.
بحار:ج۲۷ص۱۶۵
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم لعن جبت و الطاغوت
نسخه معصوم برای دفع امراض=خواندن سوره حمد در یقه شخص بیمار
●99-/248 _27- (أَمَالِي الشَّيْخِ)بِإِسْنَادِهِ،قَالَ:قَالَ الصَّادِقُ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ): «مَنْ نَالَتْهُ عِلَّةٌ،فَلْيَقْرَإِ الْحَمْدَ فِي جَيْبِهِ [3]سَبْعَ مَرَّاتٍ،فَإِنْ ذَهَبَتْ،وَ إِلاَّ فَلْيَقْرَأْهَا سَبْعِينَ مَرَّةً،وَ أَنَا الضَّامِنُ لَهُ الْعَافِيَةَ».
●امام صادق علیه السّلام فرمود: هرکس بیمار شد در گریبان خود هفت بار سوره حمد را بخواند پس اگر بیماری برطرف شد [که نکوست] و گر نه آن را هفتاد بار بخواند و من عافیت او را ضمانت می کنم.
الأمالی (للطوسی)/ج1/ص284
تفسیر البرهان/ج1/ص99
وقتی امام معصومی که تمام عوالم و کون و مکان تحت تصرف اوست چیزی را ضمانت کند یعنی چه؟
🌺#سلام_امام_زمانم
صبح در ڪوچہے ما
منتظر خندهے تــــوست
وقت آن است
ڪہ خورشید مجدد باشی ...❤
سلام خورشیــد عالمتابم✋🌸
🍃🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
#امیرمؤمنان_علیه_السلام
هر كه به مردم نيرنگ بزند، خداوند سبحان نيرنگ او را گريبان گير خودش مى كند.
مَن مَكرَ بالنّاسِ رَدَّ اللّهُ سبحانَهُ مَكرَهُ في عُنُقِهِ.
غررالحكم حدیث 883
✍امام صادق عليه السلام :
💠چون امير مؤمنان بر منبر بالا مى رفت ، مى فرمود : «شايسته مسلمان ، آن است كه از برادرى با سه تن بپرهيزد :
❶ بدكارِ بى شرم ، ❷ احمق ❸ دروغگو .
✅ امّا بدكارِ بى شرم ،
رفتار خود را برايت مى آرايد و دوست دارد كه تو نيز چون او باشى ، در كار دين و قيامتت به تو كمك نمى كند و نزديك شدن به او ، مايه جفا و سخت دلى است و رفت و آمدش ننگى است براى تو .
✅ امّا احمق ،
تو را به خيرى راهنمايى نمى كند ، و گرچه خود را رنجه و خسته كند ، انتظار آن كه بدى را از تو دور كند ، از او نمى رود و چه بسا بخواهد به تو سودى برساند ، امّا به تو ضرر بزند ؛ پس مرگش بهتر از زندگى اش و خاموشى اش بهتر از سخن گفتنش و دورى اش بهتر از نزديكى اش است .
✅ امّا دروغگو ،
با او زندگى برايت گوارا نخواهد بود . سخنت را پيش ديگران مى برد و سخن ديگران را نزد تو مى آورد . هرگاه دروغى ببافد و آن را به سر رساند ، آن را با دروغ ديگرى همچون آن ، درمى پيوندد ، تا آن جا كه گاه ، سخنِ راست مى گويد ؛ امّا تصديقش نمى كنند . ميان مردم ، با دشمنى جدايى مى اندازد و در دل ها تخم كينه مى كارد .
پس ، از خداى عز و جل بترسيد و خود را بپاييد» .
📚 الكافي : 2 / 639 / 1 و ص 376 / 6
#آخرالزمان
💎سلمان فارسی رضی اللَّه عنه گفت: به خدمت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام رسیدم، در حالی که حضرت تنها در خانه بودند. پرسیدم:
«یا امیرالمؤمنین❗️ قائم که از نسل شماست کی ظهور میکند⁉️ »
حضرت آه عمیقی کشید و آنگاه فرمود: «قائم ظهور نمی کند، مگر هنگامی که بچهها به سلطنت رسند و حقوق الهی را زیر پا گذارند و قرآن را با غنا بخوانند؛ هنگامی که پادشاهان بنی عباس که مردمی کوردل و نیرنگ باز هستند، با تیرهایی که از کمانها میگذرد و به صورتهای چون سپر آنها میرسد، به قتل رسیدند و شهر بصره خراب شد. در آن موقع قائم علیه السلام که از اولاد حسین علیه السلام است قیام میکند. »
📗بحارالانوار، ج۵۲،ص۳۶۵،ح۱۶۸.
▪️به شوق دیدار امام، مسافر بغداد شده بود،
به هر زحمتی بود، خودش را رساند،
امام تازه از نماز عصر فارغ شده بود،
نشسته بر سجاده، رو به قبله، دستهایش سمت آسمان؛
مناجات امام را میشنید:
«خدایا!... در فرج منتقم شتاب کن!
و آنچه را به او وعده دادهای، به انجام رسان!»
با خودش گفت:
«امام چه کسی را دعا میکند؟
تحقق کدام مژده را از خدا میخواهد؟»
سؤالش را پرسید؛
امام کاظم علیه السّلام فرمود:
«او، مهدی ما آل محمّد است...
پدرم فدای او باد!
صورتی گندمگون دارد؛
اما با این حال، زردی شبزندهداری در چهرهاش پیداست!...
شبهایش با رکوع و سجود به صبح میرسند...
اوست چراغ روشنِ تاریکیها...
پدرم فدای او باد که روزی به امر خدا قیام خواهد کرد...»
📚منابع:
فلاح السّائل ص۲۰۰
بحارالانوار ج۸۳ ص۸۰
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
🌺🌿امیر المؤمنین عليه السلام فرمودند :
يا بُنَيَّ اُوصِيكَ بتَقوَى اللّه ِ في الغِنى و الفَقرِ ، و كَلِمَةِ الحَقِّ في الرِّضى و الغَضَبِ ، و القَصدِ في الغِنى و الفَقرِ ، و بِالعَدلِ علَى الصَّديقِ و العَدُوِّ ، و بِالعَمَلِ في النَّشاطِ و الكَسَلِ ، و الرِّضى عَنِ اللّه ِ في الشِّدَّةِ و الرَّخاءِ .
فرزندم!
تو را سفارش مى كنم به تقوا داشتن از خدا در دارايى و نادارى
و حق گويى در خشنودى و خشم
و ميانه روى در توانگرى و تهيدستى
و دادگرى با دوست و دشمن
و كار و عمل در سرزندگى و بى حوصلگى
و خشنودى از خدا در سختى و آسايش.;
📖 تحف العقول ،ص۸۸
🔴❗️امام على عليهالسلام:
طُوبى لِمَن أَخلَصَ لِلّهِ عَمَلَهُ و َعِلمَهُ و َحُبَّهُ وَ بُغضَهُ و َأَخذَهُ و َتَركَهُ وَ كَلامَهُ و َصَمتَهُ و َفِعلَهُ وَ قَولَهُ؛
🔻🔺خوشا به سعادت كسی كه
✔️عمل، علم،
✔️دوستى، دشمنى
✔️گرفتن، رهاكردن
✔️سخن، سكوت
✔️كردار و گفتارش را براى خدا خالص گرداند.
📚 تحف العقول، ص ۱۰۰
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج