eitaa logo
🍀یاران موعود🍀
1.4هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
10.7هزار ویدیو
236 فایل
سلام اهالی 💖 این کانال قصد دارد، با ارائه ی احادیث معتبر اهل بیت علیهم السلام قدمی بسیار کوچک در راه شناساندن اهمیت ثقلین و مهمترین اصل از اصول دین یعنی #امامت بردارد ان شاءالله لطفا مارو به دیگر عاشقان اهل بیت علیهم السلام معرفی کنید @yaranmuood
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤🖤💔 ◾️ وارده در شهر شام از زبان مبارک امام سجاد علیه‌السلام ... نعمان بن منذر گوید: سه سال بعد از شهادت امام حسين عليه‌السلام در مدينه منوّره به زيارت قبر رسول خدا صلى الله عليه و آله مشرّف شدم، چون داخل مدينه و مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله شدم ديدم كه مولى و آقايم، سيّدِ سجّاد عليه السلام بر سر قبر مطهر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله درد و دل می‌کند و عرضه می‌دارد: 🩸اى جدّ بزرگوار، به درستی كه معصيت كاران امّت تو بر دور ما جمع شدند و هتك حرمت ما نمودند و راه را بر ما مسدود ساختند و اميد ما را قطع كردند، مردان ما را كشتند و كودكان ما را ذبح نمودند، ما را در بلاد گردانيدند و زنان ما را اسير كردند، پس باقى نماند براى ما حرمتى مگر آنكه هتك نمودند و قرابت ما را به جناب مقدّست ملاحظه نكردند، و آنچه ستم و ضرب كه خواستند در حقّ ما به جا آوردند. 🩸نعمان گويد: آن مظلوم بعد از آن شكايات آواز خود را به گريه بلند نمود و گفت: وا لَهفاه! كشتند كسى را كه از اهل بيت وحى و تنزيل بود و اصل ايمان و تاجِ عزّت بود، و مثل و مانند نداشت؛ آه! آه! ثُمَّ رفَعُوا رَأسَهُ علَى السِّنانِ وَ تمَنّوا مِنَّا الجارِيَة ؛ ▪️... بلند كردند سر مقدّس او را بر نيزه و از ما اهل بيت خواهش كنيزى نمودند، فَوا ضَجَّتاهُ ! از اين ظلمی که بر ما وارد شده. بعد از آن، آن مظلوم فریادی كشيد و غش نمود، پس جمع شدند بر دور آن سروَر اصحاب و غلامان او، و آن حضرت را به سوی خانه بردند و من با ايشان بودم، چون آن حضرت را وارد حجره مباركه نمودند و از حالت غشوه به خود آمد، در مقابلش ايستادم و هر دو دست آن سرور را بوسيدم و عرض كردم: يا سيّدى، از همه اين مصيبت كه بر شما وارد آمده كدام مصيبت سخت تر بود؟ 🩸مولانا امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: اى نعمان، نديدم مصيبت را كه شديدتر باشد از آن زمانى كه ما را وارد شهر شام نمودند. عرض كردم: اى مولاى من، چگونه بود آن مصيبت؟ فرمود: فَعَلوا بِنا سَبعةَ أفعالٍ لَم يَستَعمِلوها مِن أسرِنا إلى أن ورَدنا إلَى الشّامِ، ▪️ بنى اميّه بر ما وارد آوردند كه از زمان اسيرى ما تا ورود به شام مثل آن مصايب را بر ما وارد نياورده بودند: أوّلًا قَد أحاطُوا علَينا سالينَ سيُوفَهُم وَ مَقدَمينَ أسنانَهُم حامِلينَ علَينا وَ يَضربُونَنا بِكِعابِ السّنان وَ أمسكونا في حَوزةِ الشّامِ إلى أن اجتَمَعوا علَينا مِن أهلِ الطّنابيرِ وَالمضاميرِ جمعاً كَثيراً يفرَحونَ وَ يطرِبُونَ وَ يضحكونَ، ▪️ اين بود كه آن كافران بر دور ما احاطه نمودند در حالتى كه شمشيرهاى خود را كشيده بودند از غلاف، و نيزه هاى خود را راست كردند و بر ما حمله مى كردند، و با كعب نيزه ما را مى زدند، و در ميان جمعيّت اهل شام ما را نگه داشته بودند تا اينكه از اهل طنبور و مضمار بر دور ما جمع شدند، و آن گروه فرح و شادى مى‌كردند و مى‌خنديدند، و به جهت اسيرى ما دف و طنبور مى زدند. ثانياً قَد أجمَعوا بينَ الرّؤوسِ وَ الاسارى فجَعَلوا رأسَ أبِي الحُسَين عليه السلام وَ عَمِّيَ العَبّاسِ مَقام عرشتي عمّتي زَينَب وَ امّ كُلثوم وَ رأسَ أخي علِيّاً وَ ابن عَمّي قاسِماً مُحاذياً لِناقةِ اختي سَكينَةَ وَ فاطِمَةَ وَ قَسَّموا الرُّؤوسَ بَينَنا وَ يُلاعِبونَ مَعَ الرّؤوسِ فكَم مِن رأسٍ يكبُّ علَى الأرضِ بَينَ قَوائمِ المَراكِب، ▪️ از آن مصايب اين بود كه جمع كردند ميان سرهاى شهدا و اسرا را؛ و سر بزرگوار پدرم و عمویم عبّاس علیه‌السلام را مقابل كجاوه عمّه‌ام زينب خاتون و امّ كلثوم واداشته بودند، و سر برادرم على اكبر و پسر عمویم قاسم را مقابل ناقه خواهرم سكينه و فاطمه واداشته بودند، و سرهاى شهدا را ميان ما اسيران قسمت نموده بودند، و به اين اكتفا ننموده، در مقابل نظر ما، با سرهاى منوّره كه بر بالاى نيزه بود بازى مى كردند، در آن وقت بعضى از سرهاى شهدا از بالاى نيزه‌ها به روى زمين در بين دست و پاى اسبان مخالف مى افتاد. ثالثاً ألقوا علَينَا الماءَ وَ النّارَ الموقدَة مِن سُطُوحِ الدّورِ وَ البُيوتِ حتّى أوقَدوا عمّامَتي فَما قدَرتُ على إطفائِها لأنّهُم قَد غلُّوا يدَيَّ وَ رِجلَيَّ فَما رَحِموا علَيَّ وَ ما أطفَؤُا النّارَ إلى أن احتَرَقَ رَأسي، ▪️ كه آن نانجیبان بر سر ما اسيران وارد آوردند اين بود كه آب و آتش از بالاى خانه‌ها و منز لها بر سر ما ريختند، و آن‌قدر آتش بر سرم ريختند كه عمّامه‌ام آتش گرفت و مشتعل شد، و قدرت نداشتم كه او را خاموش نمايم زيرا كه دستها و پاهاى مرا غل نموده بودند، پس آن بى‌رحمان بر من رحم نكردند و آتش را از عمّامه خاموش نكردند تا آنكه از سوز آتش سر رنجورم سوخت.